موضوع: ندونستن خواسته های خانمم

نوشته اصلی توسط setare_000

سلام
يه جمله اي هست كه ميگه "آنچه از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند"
خيلي خوبه كه به فكر تامين عاطفي همسرتون هستين و مطمئن باشين همين مسيري كه در پيش گرفتين، راه درستيه و ديگه كم كم خودتون توش استاد ميشين. و اما اونچه كه به صورت عمومي بين خانم ها هست رو خدمتتون مي گيم تا ذهنيتتون نسبت به جنس مونث شكل بگيره. مطمئنا اگه بگردين توي سايت بايد مقالات خوبي هم وجود داشته باشه.
١) خانم ها شنيداري هستن و از راه گوش عاشق ميشن. نه اينكه رفتارهايي كه در عمل انجام ميدين تاثيري نداشته باشن ولي وقتي همين عمل با كلام هاي محبت آميز همراه ميشه، تاثيرش به مراتب ده برابر بيشتره.
٢) استفاده از جملات محبت آميز به صورت غير منتظره، تكراري نبودن و بيان كردنشون با حس خاص قلبي يا با حرص و عطش دوست داشتن. يعني همين طوري كليشه اي بيان نشن و واقعا از دل بربيان. مثل:
دوست دارم.
مي دونستي تو زيباترين همسر دنيا هستي؟
وااااي خدا مرسي اين دخترو به من دادي.
من نمي دونم تو پاداش كدوم كار خوب من هستي.
عزيزم غذات واقعا عالي بود.
دورت بگرددددددم.
اگه توانايي ش رو داشته باشين مي تونين در ابراز علاقه غلوهاي خاصي هم داشته باشين ولي توصيه مي كنم تا در مرحله قبلي استاد نشدين وارد اين مرحله نشين. از ذكر مثال خود داري ميكنم چون احتمالا بعضي آقايون نمي پسندن.
مي تونين قربون صدقه رفتن ها رو با عمل همراه كنين كه دل نشين تر باشه. مثلا دست همسرتون رو بگيرين و ببرين رو يه صندلي وسط خونه بشونين و بعد بگين دورت بگردممممم و شروع كنين چرخيدن به دورش.
٣) بوسيدن دستاي يه زن بهش احساس ملكه بودن ميده و مي تونين از اين فرصت استفاده كنين و از جملاتي استفاده كنين كه عملا همسرتون رو ببرين رو ابرا.
بقيه معاني بوسه ها رو هم سرچ كنين و در جاي مناسب به كار ببرين.
٤) تعريف و تمجيد از همسرتون و بيان اينكه چقدر خاصه و چه امتيازات مثبتي نسبت به بقيه خانم ها داره كه باعث شده دل شما رو ببره.
٥) كادوهاي و هديه هاي سورپرايز كننده. بايد علايق خانمتون رو بشناسين. اكثر خانم ها با ديدن شكلات به وجد ميان به خصوص كه از انواع خارجي و خوشمزه ش باشه كه خودش واقعا يه كادو حساب ميشه. يكي با زغال اخته يكي با همون لواشك يكي هم با طلا و جواهر! البته اين قسمت آخر هم غالب خانم ها رو به وجد مياره و توصيه ميكنم هر از گاهي تكرارش كنين.
يكي از جذاب ترين رفتارا خريد هديه در شرايطيه كه همسرتون ميدونه از نظر مالي تواناييش رو ندارين! نه اينكه توصيه كنم خودتون رو به دردسر بندازين. مي تونين پس انداز جدا براش داشته باشين و يا در مواقعي كه احساس مي كنين واقعا به خوشحالي خانمتون نياز دارين اين از جان گذشتگي رو به خرج بدين.
٦) يك اشتباه بزرگ يك مرد اينه كه زماني كه هسرش وارد فاز گله و شكايت و به قولي غر زدن ميشه، وارد بازي همسرش بشه!
ما خانم ها در اون موقعيت لزوما نياز نداريم كه تاييد بشيم بلكه بيشتر نياز داريم آرووم بشيم و بهمون يادآوري شه چقدر ارزشمنديم و اين مسائل در برابر ارزش وجودي ما هيچه! بنابراين در اون لحظات اين ها مي تونه كمك كننده باشه.
براي عشقم چي بخرم كه خوشحال شه و از اين فاز در بياد؟
بغلش كنيد و ببوسينش و بگين عشق منو اذيت نكن.
وقتي ميخندي انگار دنيا رو بهم دادن. برام بخند
عوضش امشب شام مهمون من تا شما خستگيت در بياد. (غذاي بيرون يا دستپخت خودتون. هر دوش به اندازه كافي جذاب هستن)
عزيز دلم شما امر كني من نوكرتم هستم. دوست نداري باشه نميريم.
جمله هاي اين چنيني كه واقعا در حد معجزه حال همسرتون رو عوض ميكنه و اگه ديدين به فازش داره ادامه ميده شما هم رو همين مسير استقامت كنين.
٧) همون طور كه گفتين در تمام لحظاتي كه شما رو پس ميزنن يا ميگه ميخوام تنها باشم، به هيچ عنوان تنهاش نذارين. اگه تصور مي كنين اعصاب خودتون در اون شرايط كشش نداره ديگه، تركش كنين و در عوض با يه شاخه گل برگردين. تا هم خودتون فرصت بازسازي پيدا كنين هم ارزشش رو يادآوري كنين.
٨) هميشه حاميش باشين.
در برابر تكه انداختن هاي اطرافيان
يا به صورت غير منتظره براي اينكه ارزشش رو در جمعي نشون بدين ازش تعريف كنين.
اگه جايي غصه ميخوره و درگير مشكلي شده با ابهت بگين "اون با من"

تاپيك خاطرات عاشقانه من و همسرم، رو بخونين هم كلي ايده داخلش هست و هم اينكه متوجه ميشين خانم ها از چه چيزهايي ذوق زده ميشن.

ممنون که راهنمایی کردید ، همرا انجام میدم ، چندتاشو انجام داده بودم اما اون جریان صندلی وسط اتاق را انجام نداده بودم که انجام میدم و البته نمیدونستم کارهایی که تاحالا انجام داده بودم چقدر تاثیر داشته
تا همیشه و داشتن رضایت کامل عاطفی مستمر ادامه میدم ، زندگی با عشق و محبت زیباست
لطفا بازهم راهنمایی بفرمایید

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط setare_000

سلام
يه جمله اي هست كه ميگه "آنچه از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند"
خيلي خوبه كه به فكر تامين عاطفي همسرتون هستين و مطمئن باشين همين مسيري كه در پيش گرفتين، راه درستيه و ديگه كم كم خودتون توش استاد ميشين. و اما اونچه كه به صورت عمومي بين خانم ها هست رو خدمتتون مي گيم تا ذهنيتتون نسبت به جنس مونث شكل بگيره. مطمئنا اگه بگردين توي سايت بايد مقالات خوبي هم وجود داشته باشه.
١) خانم ها شنيداري هستن و از راه گوش عاشق ميشن. نه اينكه رفتارهايي كه در عمل انجام ميدين تاثيري نداشته باشن ولي وقتي همين عمل با كلام هاي محبت آميز همراه ميشه، تاثيرش به مراتب ده برابر بيشتره.
٢) استفاده از جملات محبت آميز به صورت غير منتظره، تكراري نبودن و بيان كردنشون با حس خاص قلبي يا با حرص و عطش دوست داشتن. يعني همين طوري كليشه اي بيان نشن و واقعا از دل بربيان. مثل:
دوست دارم.
مي دونستي تو زيباترين همسر دنيا هستي؟
وااااي خدا مرسي اين دخترو به من دادي.
من نمي دونم تو پاداش كدوم كار خوب من هستي.
عزيزم غذات واقعا عالي بود.
دورت بگرددددددم.
اگه توانايي ش رو داشته باشين مي تونين در ابراز علاقه غلوهاي خاصي هم داشته باشين ولي توصيه مي كنم تا در مرحله قبلي استاد نشدين وارد اين مرحله نشين. از ذكر مثال خود داري ميكنم چون احتمالا بعضي آقايون نمي پسندن.
مي تونين قربون صدقه رفتن ها رو با عمل همراه كنين كه دل نشين تر باشه. مثلا دست همسرتون رو بگيرين و ببرين رو يه صندلي وسط خونه بشونين و بعد بگين دورت بگردممممم و شروع كنين چرخيدن به دورش.
٣) بوسيدن دستاي يه زن بهش احساس ملكه بودن ميده و مي تونين از اين فرصت استفاده كنين و از جملاتي استفاده كنين كه عملا همسرتون رو ببرين رو ابرا.
بقيه معاني بوسه ها رو هم سرچ كنين و در جاي مناسب به كار ببرين.
٤) تعريف و تمجيد از همسرتون و بيان اينكه چقدر خاصه و چه امتيازات مثبتي نسبت به بقيه خانم ها داره كه باعث شده دل شما رو ببره.
٥) كادوهاي و هديه هاي سورپرايز كننده. بايد علايق خانمتون رو بشناسين. اكثر خانم ها با ديدن شكلات به وجد ميان به خصوص كه از انواع خارجي و خوشمزه ش باشه كه خودش واقعا يه كادو حساب ميشه. يكي با زغال اخته يكي با همون لواشك يكي هم با طلا و جواهر! البته اين قسمت آخر هم غالب خانم ها رو به وجد مياره و توصيه ميكنم هر از گاهي تكرارش كنين.
يكي از جذاب ترين رفتارا خريد هديه در شرايطيه كه همسرتون ميدونه از نظر مالي تواناييش رو ندارين! نه اينكه توصيه كنم خودتون رو به دردسر بندازين. مي تونين پس انداز جدا براش داشته باشين و يا در مواقعي كه احساس مي كنين واقعا به خوشحالي خانمتون نياز دارين اين از جان گذشتگي رو به خرج بدين.
٦) يك اشتباه بزرگ يك مرد اينه كه زماني كه هسرش وارد فاز گله و شكايت و به قولي غر زدن ميشه، وارد بازي همسرش بشه!
ما خانم ها در اون موقعيت لزوما نياز نداريم كه تاييد بشيم بلكه بيشتر نياز داريم آرووم بشيم و بهمون يادآوري شه چقدر ارزشمنديم و اين مسائل در برابر ارزش وجودي ما هيچه! بنابراين در اون لحظات اين ها مي تونه كمك كننده باشه.
براي عشقم چي بخرم كه خوشحال شه و از اين فاز در بياد؟
بغلش كنيد و ببوسينش و بگين عشق منو اذيت نكن.
وقتي ميخندي انگار دنيا رو بهم دادن. برام بخند
عوضش امشب شام مهمون من تا شما خستگيت در بياد. (غذاي بيرون يا دستپخت خودتون. هر دوش به اندازه كافي جذاب هستن)
عزيز دلم شما امر كني من نوكرتم هستم. دوست نداري باشه نميريم.
جمله هاي اين چنيني كه واقعا در حد معجزه حال همسرتون رو عوض ميكنه و اگه ديدين به فازش داره ادامه ميده شما هم رو همين مسير استقامت كنين.
٧) همون طور كه گفتين در تمام لحظاتي كه شما رو پس ميزنن يا ميگه ميخوام تنها باشم، به هيچ عنوان تنهاش نذارين. اگه تصور مي كنين اعصاب خودتون در اون شرايط كشش نداره ديگه، تركش كنين و در عوض با يه شاخه گل برگردين. تا هم خودتون فرصت بازسازي پيدا كنين هم ارزشش رو يادآوري كنين.
٨) هميشه حاميش باشين.
در برابر تكه انداختن هاي اطرافيان
يا به صورت غير منتظره براي اينكه ارزشش رو در جمعي نشون بدين ازش تعريف كنين.
اگه جايي غصه ميخوره و درگير مشكلي شده با ابهت بگين "اون با من"

تاپيك خاطرات عاشقانه من و همسرم، رو بخونين هم كلي ايده داخلش هست و هم اينكه متوجه ميشين خانم ها از چه چيزهايي ذوق زده ميشن.

ممنون که راهنمایی کردید ، همرا انجام میدم ، چندتاشو انجام داده بودم اما اون جریان صندلی وسط اتاق را انجام نداده بودم که انجام میدم و البته نمیدونستم کارهایی که تاحالا انجام داده بودم چقدر تاثیر داشته
تا همیشه و داشتن رضایت کامل عاطفی مستمر ادامه میدم ، زندگی با عشق و محبت زیباست
اون تاپیک را هم میخونم
لطفا بازهم راهنمایی بفرمایید

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط setare_000

سلام
يه جمله اي هست كه ميگه "آنچه از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند"
خيلي خوبه كه به فكر تامين عاطفي همسرتون هستين و مطمئن باشين همين مسيري كه در پيش گرفتين، راه درستيه و ديگه كم كم خودتون توش استاد ميشين. و اما اونچه كه به صورت عمومي بين خانم ها هست رو خدمتتون مي گيم تا ذهنيتتون نسبت به جنس مونث شكل بگيره. مطمئنا اگه بگردين توي سايت بايد مقالات خوبي هم وجود داشته باشه.
١) خانم ها شنيداري هستن و از راه گوش عاشق ميشن. نه اينكه رفتارهايي كه در عمل انجام ميدين تاثيري نداشته باشن ولي وقتي همين عمل با كلام هاي محبت آميز همراه ميشه، تاثيرش به مراتب ده برابر بيشتره.
٢) استفاده از جملات محبت آميز به صورت غير منتظره، تكراري نبودن و بيان كردنشون با حس خاص قلبي يا با حرص و عطش دوست داشتن. يعني همين طوري كليشه اي بيان نشن و واقعا از دل بربيان. مثل:
دوست دارم.
مي دونستي تو زيباترين همسر دنيا هستي؟
وااااي خدا مرسي اين دخترو به من دادي.
من نمي دونم تو پاداش كدوم كار خوب من هستي.
عزيزم غذات واقعا عالي بود.
دورت بگرددددددم.
اگه توانايي ش رو داشته باشين مي تونين در ابراز علاقه غلوهاي خاصي هم داشته باشين ولي توصيه مي كنم تا در مرحله قبلي استاد نشدين وارد اين مرحله نشين. از ذكر مثال خود داري ميكنم چون احتمالا بعضي آقايون نمي پسندن.
مي تونين قربون صدقه رفتن ها رو با عمل همراه كنين كه دل نشين تر باشه. مثلا دست همسرتون رو بگيرين و ببرين رو يه صندلي وسط خونه بشونين و بعد بگين دورت بگردممممم و شروع كنين چرخيدن به دورش.
٣) بوسيدن دستاي يه زن بهش احساس ملكه بودن ميده و مي تونين از اين فرصت استفاده كنين و از جملاتي استفاده كنين كه عملا همسرتون رو ببرين رو ابرا.
بقيه معاني بوسه ها رو هم سرچ كنين و در جاي مناسب به كار ببرين.
٤) تعريف و تمجيد از همسرتون و بيان اينكه چقدر خاصه و چه امتيازات مثبتي نسبت به بقيه خانم ها داره كه باعث شده دل شما رو ببره.
٥) كادوهاي و هديه هاي سورپرايز كننده. بايد علايق خانمتون رو بشناسين. اكثر خانم ها با ديدن شكلات به وجد ميان به خصوص كه از انواع خارجي و خوشمزه ش باشه كه خودش واقعا يه كادو حساب ميشه. يكي با زغال اخته يكي با همون لواشك يكي هم با طلا و جواهر! البته اين قسمت آخر هم غالب خانم ها رو به وجد مياره و توصيه ميكنم هر از گاهي تكرارش كنين.
يكي از جذاب ترين رفتارا خريد هديه در شرايطيه كه همسرتون ميدونه از نظر مالي تواناييش رو ندارين! نه اينكه توصيه كنم خودتون رو به دردسر بندازين. مي تونين پس انداز جدا براش داشته باشين و يا در مواقعي كه احساس مي كنين واقعا به خوشحالي خانمتون نياز دارين اين از جان گذشتگي رو به خرج بدين.
٦) يك اشتباه بزرگ يك مرد اينه كه زماني كه هسرش وارد فاز گله و شكايت و به قولي غر زدن ميشه، وارد بازي همسرش بشه!
ما خانم ها در اون موقعيت لزوما نياز نداريم كه تاييد بشيم بلكه بيشتر نياز داريم آرووم بشيم و بهمون يادآوري شه چقدر ارزشمنديم و اين مسائل در برابر ارزش وجودي ما هيچه! بنابراين در اون لحظات اين ها مي تونه كمك كننده باشه.
براي عشقم چي بخرم كه خوشحال شه و از اين فاز در بياد؟
بغلش كنيد و ببوسينش و بگين عشق منو اذيت نكن.
وقتي ميخندي انگار دنيا رو بهم دادن. برام بخند
عوضش امشب شام مهمون من تا شما خستگيت در بياد. (غذاي بيرون يا دستپخت خودتون. هر دوش به اندازه كافي جذاب هستن)
عزيز دلم شما امر كني من نوكرتم هستم. دوست نداري باشه نميريم.
جمله هاي اين چنيني كه واقعا در حد معجزه حال همسرتون رو عوض ميكنه و اگه ديدين به فازش داره ادامه ميده شما هم رو همين مسير استقامت كنين.
٧) همون طور كه گفتين در تمام لحظاتي كه شما رو پس ميزنن يا ميگه ميخوام تنها باشم، به هيچ عنوان تنهاش نذارين. اگه تصور مي كنين اعصاب خودتون در اون شرايط كشش نداره ديگه، تركش كنين و در عوض با يه شاخه گل برگردين. تا هم خودتون فرصت بازسازي پيدا كنين هم ارزشش رو يادآوري كنين.
٨) هميشه حاميش باشين.
در برابر تكه انداختن هاي اطرافيان
يا به صورت غير منتظره براي اينكه ارزشش رو در جمعي نشون بدين ازش تعريف كنين.
اگه جايي غصه ميخوره و درگير مشكلي شده با ابهت بگين "اون با من"

تاپيك خاطرات عاشقانه من و همسرم، رو بخونين هم كلي ايده داخلش هست و هم اينكه متوجه ميشين خانم ها از چه چيزهايي ذوق زده ميشن.

ممنون که راهنمایی کردید ، همرا انجام میدم ، چندتاشو انجام داده بودم اما اون جریان صندلی وسط اتاق را انجام نداده بودم که انجام میدم و البته نمیدونستم کارهایی که تاحالا انجام داده بودم چقدر تاثیر داشته
تا همیشه و داشتن رضایت کامل عاطفی مستمر ادامه میدم ، زندگی با عشق و محبت زیباست
اون تاپیک را هم میخونم
لطفا بازهم راهنمایی بفرمایید

این توصیه هایی که دوستان میکنن در بیشتر مواقع نتایج خوبی میده... ولی نظر من اینه که اول باید در مورد انتظارات و توقعات خانمتون مطمئن بشیم...

اتفاقا گاهی وقتا ابراز علاقه های بی مورد و بی جا نتیجه عکس میده.

برای اینکه مطمئن بشیم راه رو درست میرید باز هم بهتون پیشنهاد قبلیمو میدم.... بذارید اول شناخت بیشتری در مرود روحیات خانمتون و خودتون داشته باشیم بعد دنبال راه حل باشیم تا نتیجه مطلوب حاصل بشه.

بار هم تصمیم گیرنده اصلی خودتون هستید...
براتون ارزوی موفقیت میکنم

یه سئوال
ایا اینکه به خانمم بگم هروقت خواستی جایی بری مثل مهمونی یا خرید توی شهر یا هرجایی بیرون از خونه باید باهام تماس بگیری و در صورت موافقتم بری و اگه موافق نبودم منزل بمونی ایا کار درستیه؟

توضیحات :
من به خانمم گفتم هرجا که بخوای بری خودم میبرمت و تمام مهمونی ها کنارتم و باهم میریم و خونه پدرتم هر وقت خواستی بری باهام تماس بگیر یا پیامک بده بده که مثلا "من برم خونه بابا؟" "من با فلانی خرید برم؟" اگه گفتم برو اونوقت برو و همهجوره ازت حمایت میکنم ، اما اگه بدون اجازه از خونه خارج شدی و جایی رفتی وخدایی نکرده اتفاقی افتاد ، حمایت نمیکنم
اون مخالفت کرد و گفت من هرجا بخوام برم فقط میگم دارم میرم فلان جا و اجازه نمیگیرم و صرفا خبر میدم
بعد کمی صحبت قبول کرد و هرجا میخواد بره (البته همیشه به خونه پدرش میره) تماس میگیره و اجازه میگیره ، منم همیشه میگه موافقم و میگم باشه عزیزم برو مواظب خودت باش بهشون سلام برسون
میخوام این روند اجازه گرفتن برای ترک منزل را تا مدتی ادامه بدم تا براش نهادینه بشه البته اینم بگم که خودم هم هرجا بخوام برم بهش میگم تاحتی تا خرید یک کیلو گوجه
یه نکته دیگه : خانمم پاکه ، بچه سیده ، دخترخالمه ، مثل چشمام بهش اعتماد دارم و منظورم بدبینی نیست ، صرفا چون مغروره و میخواد خود رای عمل کنه میخوام متوجه باشه باید "تاکید میکنم باید" مشورت کنه ، اینکارم تا مدتی میخوام انجام بدم که براش نهادینه بشه و خودبخود و بدون تاکیدم مشورت کنه
ایا این کارم با ازادیهای خانمم در تناقضه و من به عنوان مرد حق این کار را دارم که رفت و امدهای خانمم را تحت کنترل داشته باشم یا بهش دارم ظلم میکنم

هرچی بیشتر مطالب این سایت را میخونم از زندگی ای که دارم بیشتر بدم میام ، اصلا فکر میکنم بجای اینکه اینقد با خانمم محبت کنم و اون مثل قولدورها با هام صحبت کنه چرا طلاقش نمیدم و برم با آگاهی و حساب شده دوباره ازدواج کنم
تفاوت های زن و مرد را میخوندم دیدم زنها چه رفتار لطیف و خوبی بلدن و مردها چه لذتی میبرنن ، اما خانمم صداش از هر مردی بلندتره ، چقد خانم ها با شوهرهاشون کنار میان ، من زنم بدبختم کرده ازبس ازم توقع مالی داره ، هفته اول عروسی بهم گفت فکر میکردم پولداری و اگه میدونستم پول نداری زنت نمیشدم ، یبار دیگه بهم گفت اگه الان زن تو نبودم بغل یه نفر دیگه داشته عشقو حال میکردم

دیشب برای مسئله سفر و تفریح عید صحبت کردیم ، گفتم نمیدونم چقد مرخصی و پول بهم میدن ، وقتی دادن با مشورت با خودت یراهی را انتخاب میکنم ، گفت باید به محلی که من میگم بریم ، و هرچی که میخوام برای عید بخری از چند دست لباس تا ست کامل لوازم ارایش ، گفتم اگه خانوادم جایی نرفتن چند روز پیش اونا بریم بعد هرکجا تو خواستی بریم اخه تو الان نزدیک خانوادتی و من ازشون دورم ، گفت نخیر باید جایی که من میگم ، اصلا خانوادت باید سفرشون را کنسل کنن تا ما بریم و اونا به تفریح نرن
همیشه به خواسه های همسرم احترام گذاشتم و با اینکه بسیار مغرضانه با خانوادم برخورد میکنه اما من برای ارامش داشتن کانون زندگیمون به خانوادش احترام گذاشتم
میدونید چیه دیگه نمیخوامش ، بریدم ، اگه اخلاقشا درست کرد که زندگی میکنیم وگرنه چندماه دیگه طلاقش میدم بره بغل هرکس خواست ، فکر کرده خاستگارا اونجا صف کشیدن ، فکر کرده از یه پسر دیگه میتونه بیشتر ازین محبت ببینه ، فکر کرده شوهرای دیگه اگه هر وقت خواست بهشون فحش بده تا اذیت کنه مثل من میان بغلش میکنن و بوسش میکنن
دیروز قبل از صحبت و وقتی از کار اومدم تا حتی صندلی که چندتا پست قبلی توصیه شده را وسط اتاق گذاشتم و دورش گشتم تا خوشحال شه ، دستاشو بوسیدم ، کلی ازش تعریف کردم از نوک تا نوک سرش اما تا برای سفر عید با نظرش همسو نبود همچی را نادیده گرفت و شروع به پرخاش کرد ، منم ناراحت شدم استکان توی دستم را خرد کردم البته کسی اسیب ندید
شاید شماها بیاید فقط به جمله استکان استناد کنید اما من وقتی ناراحت شدم که دیدم هر راهی را پیش میرم به نتیجه نمیرسه و خانمم حرف خودشو میگه

من به عنوان مرد احتمالا دارم نابخردانه عمل میکنم که برای اینجور زنی تحمل میکنم ، الان اگه طلاقش بدم ضرر اصلی برای منه که گول حرف یه دختر بچه را خوردم برای همین میزارم چند ماه دیگه طلاقش میدم
مگر اینکه عوض بشه
برام زجر اوره با زنی زندگی کنم که تنها معیارش پوله ، البته اینم بگم وضع مالیم همین الانم از پدر اونم خیلی بهتره ، اما خانمم چیزی فراتر میخواهد ، دوران عقد بزرگ نمایی هم نکردم خودش توهم زده بود و فکر میکرد میلیاردرم و رو نمیکنم ، لعنت بمن که گول خوردم و فکر میکردم دوسم داره
عشق و محبت یکطرفه مسئله عذاب آوریه

اوووووووووووووووو آقا مقداد یواش تر... زندگی همینه... پیچ و خم داره..... خیلی زود کم آوردی....
من نمیدونم چراااااا درست جواب پستای منو نمیدین.... من از اول شکم به این بود که دارید راه رو اشتباه میرید و خانمتون داره از اخلاقای شما سواستفاده میکنه البته هر کس دیگه ای هم جای اون بود در برابر رفتارهای اینگونه شما ممکن بود چنین عکس العمل هایی رو نشون بده...............

به هر حال من هنور مطمئن نیستم... لطفا اگر میخواین مشکلتون حل بشه به سوالاتی که تو تاپیک های قبلی پرسیدم جواب بدین....
بهتون گفتن با خانمتون حرف بزن اون هم در شرایطی آرام و بدون از هر گونه نگرانی و ناراحتی... ازش بپرسید که انتظاراتش از شما به عنوان یه مرد و شوهر جه چیزهاییه... بعدش دیگه چیزی نگید .. فقط لطفا بگید خانمتون چه چیزهایی رو گفت... لطفا دقیق تمام موارد رو بگید بعدش حتما میگم چیکار کنید....

اصلا من میدونم شما پست منو خوندید یا نه... لطفا اگه با نظرم مخالفید بگید تا من دیگه پست نذارم براتون

پست شما را خوندم و هنوز اون فرصته پیش نیومده ، دیشبم بهش گفتم بریم بیرون دور بزنیم و تفریح کنیم نیومد ، امشبم میگم
اخه اونم داره اذیت میشه ، خانوادش وقت بحث ازش حمایت میکنن ، اما بعدش جلوی خودم بهش میگن بخاطر فلان دلیل تقصیر توست ، تو باید شوهرتو به همه حتی ما ترجیح بدی ، این اختلافا با گذشت زمان حل میشه ، دختر تو بعدا از خودت تعجب میکنی که چرا بخاطر این مسائل زندگیتو خراب کردی ، فکر کردی اگه فامیل اختلافون را بفهمنن همه میگن تو خوبی یا شوهرت بده ، نخیرم از پنجتا دوتا از تو حمایت میکنن و سه تا از اون و به اختلاف دامن میزنن و ..... بنظم خانواده هر دومون هرچی بلد بودن نصیحت کردن و حرفاشون هم درسته ، چه اشتباهات منو گفتن و چه اشتباهاته اونو و چه راهنمایی کردن

تا حالا برای طلاق بهش چیزی نگفتم و نمیگم
الانم اینقد ناراحت بودم پیش شما درددل کردم وگرنه تمام تلاشمو میکنم که زندگی را بسازم و یه راه باز هم باشه امتحان میکنم
اما واقعا خورد شدم و خورد خورد خورد

وقتی رفتم خونه خیلی قربون صدقش رفتم و اصرار کردم که شب بیرون بریم، گردش و صحبت کنیم ، قبول نکرد و تحویل نگرفت

چکار کنم که در شرایط فعلی که اون دنبال پول و سلطه هست و عشقشو معامله ای میخواد بده و دنبال زن سالاری در خانه هست (خودش صراحتا بهم گفت که دوران مرد سالاری تموم شده و نمیزارم اینجا هم مثل خونه بابام بشه ، خونه ما باید زن سالاری باشه) ، بتونم از زندگی بیشتر لذت ببرم و به اونم خوش بگذره

ببخشید ولی آخه برای چی قربون صدقش رفتید ؟ اونم بی دلیل........ ای کاش بدون این که اینقدر لوسش کنید حرفتونو جدی و بدون هیچ نرمی بهش میزدید...

خواهشا این بار دیگه اشتباه قبلت رو تکرار نکن.
برو پیشش و بگو پس حالا که نمیخوای با هم حرف بزنیم پس لطفا فقط به این حرف من گوش بده.

بهت یه فرصتی میدم تا خوب در مورد من و زنگیمون فکر کنی و روی یه کاغذ خواسته هایی که از من داری رو بنویسی... اینو برای این دارم میگم که دلم میخواد مشکلاتمون کاملا حل بشه. چون من از شرایط قعلیمون رضایت ندارم و باید بتونیم حرفهامونو به هم بزنیم....

دقیقا این جملات رو خیلی خیلی خیلی جدی بهش بگو... بدون اینکه قربون صدقش بری و بدون اینکه عصبانی یا ناراحت باشی.... جدی جدی....

در آخر بگو فردا کاغذو ازت میگیرم ... ازش بخواه که کااااامل کامل بنویسه.

اگر دیدی باز هم قبول نکرد دیگه اینجا باید یه فکر اساسی بکنی به نظرم... چون نمیشه که یه نفر اینقدر برای زندگی تلاش گنه و اون یکی اصلا به فکر نباشه و فقط بخواد حرف خودش باشه. اون موقع میتونی خیلی محکم بهم بگی:
باشه هر طور راحتی ... ظاهرا دلت نمیخواد برای زندگیمون قدمی برداری... باشه من هم دیگه تلاشی نمیکنم وبهتره بدونی که دیگه دلم نمیخواد به این زندگی ادامه بدم.............

باز هم تاکید میکنم در صورتیکه بار هم ازش درخواست کردیدو اون بار قبول نکرد خیلی جدی و اروم اینو بهش بگو و بعد هم اون محل رو ترک کن..

مطمئنا بعد از این حرکت شما خانمت یه خورده به خودش میاد و به فکر تغییر اساسی میفته..

به حرفهام اعتماد کن...

سلام
ببخشیدا اما شما اصلا از خودتون جذبه و یا اقتدار ندارید وگرنه همسرتون جرات نمیکرد بگه الان من بقل مرد دیگه ای در عشق حال بودم!!
البته این رو باید خودشون بدونن که همچین حرفی چقدر زشته اما حالا از روی سادگی یا بچگی اگر گفتند شما نباید انقدر قربون صدقشون برید که باید متوجه اشتباهش میکردید همینجوری هست که ببخشید اما خیلی لوس شدند
بعضی وقتها ماها اگر بهمون زیاد محبت کنن فکر میکنیم ما خیلی خوبیم که داریم انقدر مورد لطف قرار میگیریم به این فکر نمیکنیم که طرفمون خیی دلش دریاست که داره بهمون محبت میکنه متاسفانه این اشتباه رو من خودمم هم مرتکب شدم اما رفته رفته فهمیدم
که باید لوس بازی رو بزارم کنار چون همرو ازم زده میکنه
داشتم تصور می کردم اگر من این حرف رو بزنم شوهرم چکار میکنه ؟!
حتما بعد این حرف منو به قسمتهای مساوی با چاقو تقسیم میکنه!
نه به شوری شوهر من نه به بی نمکی شما
درسته زنها مردای رمانتیک و احساساتی رو دوست دارن ! اما همشون دوست دارن مردشون جذبه داشته باشه
اگر زیادی شل بگیرید جذبه ای براتون نمیمونه
اگر دوستان به شما روشهای محبت کردن رو یاد دادن معنیش این نیست تو این شرایط بکار ببریدش
بعضی جاها هم باید خشک بود!به وقتش!وقتی کارخوبی کرد براشون خوبی کنید ولی اگر سرناسازگاری برداشت نمیگم دعوا اماجدی و قاطعانه صحبت کنید
یادمه اوایل اشناییم با همسرم اونم اسرار داشت حتی واسه رفتن جلو درم ازش اجازه بگیرمو من مقاومت میکردم
اما یبار با چنان قاطعیتی باهام حرف زد که به خودم اومدم راستش خوشم اومد که انقدر اقتدار داره که داره میگه اجازت دست منه مسولیتت دست منه .... من الانم یه عابر بانک بخام برم با اجازه اون میرم..

قاطعیت خیلی دوست داشتنیه واسه زنها
شما سعی کن بوقتش محبت کنی
نمیدونید چقدر دوست داشتنیه واسه من که وقتی با شوهرم دعوا میکنم و هردو عصبانی هستیم و میخام برم مثلا از اتاق بیرون با عصبانیت منو به اغوش میکشه و میگه
وقتی ناراحتی ام باید کنارم بمونی اینو با اخم و عصبانیت میگه اما من شیفته جذبش میشم
یا مثلا وقتی بیرونیمو سرمو از خستگی تکه بدم به دیوار یا درخت با عصبانیت سرمو تکیه میده به خودشو میگه اخرین بارت باشه بجا من سرتو تکیه دادی به دیوار...

مثال زدم منظورم متوجه بشید

دیشب همون گفته ها را همونجور گفتم ، شری بپا کرد که اون سرش ناپیدا
بهش گفتم هرچی هست بین خودم باشه اما با خانوادش تماس گرفت و حدود 70 دیقه صحبت کرد و کلی دروغ هم گفت ، باباش خواست باهام صحبت کنه که صحبت نکردم اخه اونا فقط از بچشون طرفداری میکنند و تمام حرف های اونو باور میکنند و خانمم هم سوء استفاده میکنه ، و فقط بعضی حرف های خودش را که با داد و فحش بهم گفته با ملایمت به خانوادش میگه و تمام حرفهای منا که اروم بهش گفتم را میگه با داد و فحش گفتم
خسته شدم نمیدونم چکار کنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1
از طرفی زندگیمو دوست دارم و نمیخوام خراب بشه ، چون ضربه خوردن در طلاق دوطرفس و نمیخوام اون ضربه بخوره


استاد که پایین اشاره کرده اند که "

ما یبار با چنان قاطعیتی باهام حرف زد که به خودم اومدم

" ، من از کار را زیاد انجام دادم و جواب نگرفتم و خانمم اصلا نمیخواد قبول کنه
دیشبم داشت بحالت حق بجانب میگفت "مقداد زنی میخواد که هرجا میخواد بره ازش اجازه بگیره ، هر وقت میاد خونه تمیز باشه و مرتب باشه ، مقداد اصلا کار فنی بلد نیست ، مقداد رانندگی بلد نیست ، مقداد شب میره بیرون از اتاق خواب میخوابه و...."
من فقط یه شب توی حال خوابیدم اونم بخاطر اینکه خانم رفتن توی اتاق خواب و در را از پشت قفل کردن ، صبح دیدم روم پتو انداخته ، رفتم بوسش کردم و ازش تشکر کردم ، بعد دیشب به باباش میگفت مقداد میره توی حال تنها میخوابه و من روش پتو انداختم تازه صبح هم ازم تشکر کرد
یه جا قبلا رفته بود سرکار ،سرماه بیرونش کردن و مربیش اومد پیشم گفت چجوری این دخترا تحمل میکنی حیف تو که همسر اونی ، منم یبار بهش گفتم که مربیتون اینا بهم گفت ، اون دیگه هربار بحث میشه میگه مقداد بهم میگه تو را سر یکماه بیرون کردن

اگه سرتعظیم برای خانمم پایین بیارم و هرچی گفت بگم چشم و انجام بدم همچی خوب میشه اما چندتا مشکل بزرگ هست : فرمایشات خانمم حد و مرزی نداره ، تمام درامد زندگی را باید براش لباس و طلا و تنقلات و پول توجیبی بدم ، با خانوادم قطع رابطه کامل بکنم ، هر وقت غذا بود بخورم وگرنه خانمم را به رستوران و هیچی نگم ، هرجا گفت برم و هر جا خواست بره ، بدون هماهنگی بره ، ماشین و موتور داشته باشم ، مسائل قسط ازدواج و مالی به خانمم هیچ ربطی نداشته باشه و اصلا نمیخواد خبر داشته باشه و من فقط باید نیاز های اونو برآورده کنم ، بچه حداقل پنج سال دیگه بیاریم که اون حسابی تفریح کرده باشه ، مادرش اجازه هرگئنه دخالت توی زندگیمون را داشته باشه ، اصلا نباید بخاطر دخالت مادرش حرف بگم و باید با خودش و مادرش کاملا تفاهم داشته باشم ، مادرش برای تولدم هیچ کاری نکرد و من باید برای روز مادر براش کادوی انچنانی بخرم ، قبول داشته باشم که بهترین و مقتدرترین مرد توی زندگیمون باباشه ، حق ندارم توی زندگی اقتدار باباش را داشته باشم ، بدون اینکه وظایفش در مورد خونه زندگی انجام بده سرکار و دانشگاه بره ، خونه را تمیز کنم و اگر کثیف بود فقط به به چه چه کنم ، تا هر وقت بیدار بود یا مهمونی بود بیدار باشم و بگو بخند داشته باشم و صبح برای کار بی سرصدا و بدون اینکه اونو برای صبح خوردن بیدار کنم سرکار برم ئ بعد از کار ببینم کجاس سریع دست به سینه اونجا برم ، قبول داشته باشم که رئیس خونه اونه و هرکاری میگه باید انجام بدم و برای هرکاری باید ازش اجازه بگیرم ، خانمم باید هرجا و هوقت خواست بره سرکار و پول کار کردنش بهم ربطی نداره و میخواد برای خودش طلا بخره و بخاطر این میخواد سرکار بره که من خرجی نمیدم و مخارج اونو در حدی که میخواد تامین نمیکنم ، زندگیمون باید از کسانی که چندیم ساله زندگی میکنن بهتر باشه و از اونا بیشتر پول داشته باشه ، حق اظهار نظر و یا مخالفت در مورد کاری را ندارم و فقط باید همچی را که میگه قبول کنم