به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 23
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آذر 95 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1394-11-12
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    1,231
    سطح
    19
    Points: 1,231, Level: 19
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 58 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    هيشكي نميخواد به خانواده ها بكشونه مساعل خودش و خانمش رو يا بلعكس
    ولي من يه جيز فهميدم كه ميتونم بكم همه تو داستانش كه ميفتن اينجور ميشه
    تا كسي تو رابطه دروغ نكه نفر مقابل مجبور نميشه بره راستشو بكه
    اوني كه به خانواده ها ميكشونه كسيه كه راستشو ميكه يعني كاسه صبرش از طرف مقابل لبريز ميشه ميبينه طرف مقابلش يك جيز كه واقعيت نداره رو خيلي زيبا به نفع خودش ميجرخونه حالا شما بخواي به خودش هشدار بدي ميرنجه هشدارم ندي ادامه ميده و مجبوري بخاطر اينكه طرف نرنجه و از دستش ندي به خانواده درد دل كني واقعيت بنظرم همينه

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 95 [ 12:30]
    تاریخ عضویت
    1394-10-17
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    1,275
    سطح
    19
    Points: 1,275, Level: 19
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    27

    تشکرشده 18 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان،اوقات خوبی داشته باشید.
    و حالتون مثل من نباشه.
    راستش من اصلا نمیخواستم به خانواده ها کشیده بشه ولی مرتب میدیدم ک شوهرم حرفهای مادر و خواهرشو بهم میزنه و غیرمستقیم دخالت زیادی داشتند و تاثیر زیادی روی همسرم داشتند،
    زندگی ما دیگه تموم شدست....ما خیلی باهم لحظه های خوبی داشتیم و مسیرمون یکی بود، ولی مسبب این اوقات اکثرا خانواده هامون بودند، گاهی مادر من و گاهی مادر و خواهر شوهرم، شوهرم به پدرم تلفنی گفته ک من یکساله ک خانوادم میگن قطع کنید و جداشید ولی من گوش نمیدادم،
    بلاخره این حرفها تاثیرداره و الانم دیگه تاثیرشو گذاشته و من منزل پدرم هستم و شوهرمم منتظره تعطیلات تموم بشه تا راحت بشه،
    من در زندگی توقع زیادی ازش نداشتم فقط میخواستم تنها نباشمو دوستم داشته باشه، ک اکثرا از روی خونسردی منو تنها میذاشت . دیگه نمیشه این زندگیو جمعش کرد،ما ۲تامون خوب بودیم ولی نتونستیم....
    خیلی سخته برای من خیلی_ بخدا برای اونم سخته، یعنی خودش بهم گفت . ولی نتونستیم.
    منم آدم بی سیاست و ساده ای هستم، توی این دنیا باید گرگ باشی در لباس میش ...!نه مثل من .
    من ظاهرو باطنم یکی بود شایدم گاهی ظاهرم از قلبم بدتر نشون میداد ولی دلم راهش مشخص بود و از جدایی تنفر داشتمو دارم، این اصرار شوهرم هست ک جدا بشیم. پدرمم میگه دیگ بهش فکرنکن.
    خدا کمکم کنه ک بتونم تحمل کنم تا بعد از دادگاه....

    - - - Updated - - -

    اینم بگم ک راستش من فکر میکنم ک این اختلافات بخاطر بچه دارنشدنه چون ما اواخر لحظه هایی داشتیم ک خیلی تنها بودیمو حوصلمون سر میرفت و نیاز واقعی ب بچه داشتیم، ولی شوهرم اصلا اقدامی نمیکرد برای بچه و اینم از تاثیر خانواده ها بود ک ترسونده بودنش. ولی اوایل زندگی عاشق بچه بود. یکسال اخر زندگی میگفت فعلا زوده.ما ۴سال زندگی کردیم,

  3. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    26
    Array
    سلام عزیزم.نمیدونم چی بگم.منم تمام این روزا رو کشیدم.دوماه تموم منتظر طلاق بودم ولی فقط ی چیزی میگم و ازت خواهش میکنم روش فکر کن.ایا واقعا امادگی جدایی رو داری؟ایا واقعا تحملش رو داری که دیگه تنها زندکی کنی،؟ ایا واقعا اونقدر تلاش کردی که اگر جداشدی از این انتخاب راضی باشی و بکی دیگه هیچ راهی نبود؟ ایا واقعا همه ی راه ها رو رفتی و مطمینی بعدا حسرت نمیخوری که ای کاش فلان راه و هم میرفتم؟
    اینارو منی میگم که همسرم وسواس داره و هزارتادمشکل دیگه که خون ب دلم شده.انا تواین دوماه داغون شدم.باهمه ی مشکلات ترجیح میدادم برگردیم و درنهایت برگشتیم.
    اگرایناورو میگم چون تجربه کردم.تنهایی و جدایی سخته و فقط درشرایطی خوبه ک تنها و تنها و تنها راه حل ممکن باشه.خوب فکراتو بکن.من ک دووم نیوردم و نفسم بالا نمیومد از غصه...
    انشالله بهترین ها برات رقم بخوره منم اگه قابل باشم توحرم امام رضا برات دعا میکنم گلم...

  4. 3 کاربر از پست مفید raha_ashegh تشکرکرده اند .

    dooo (پنجشنبه 05 فروردین 95), فدایی یار (جمعه 20 فروردین 95), شادی ظهوریان (پنجشنبه 05 فروردین 95)

  5. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 95 [ 12:30]
    تاریخ عضویت
    1394-10-17
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    1,275
    سطح
    19
    Points: 1,275, Level: 19
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    27

    تشکرشده 18 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ' وای ممنونم رها جان بشدت ملتمس دعا هستم'اتفاقا دیشب دلم خیلی هوای حرم امامرضارو کرد....
    راستش نه' طاقت جدایی رو ندارم الانشم نمیدونم با چه دلی میخوام امضای طلاق رو بدست خودم انجام بدم، ولی انقدر از این احساسم سواستفاده شده ک دیگه خیلی تحقیر شدم، قلبا راضی نیستم... دیروزم شوهرم زنگ زد به پدرم گفت ک بپرسیم شنبه دادگاه بازه ?زودتر بریم ک تمومش کنیم. دلم برای بابامم میسوزه اونم خیلی ساده ست. بعد دوساعت بابام بهش زنگ زد ولی اصلا جواب نداد زنگم نزد. ک خبر دادگاهو بدیم بهش
    علتش رو نمیدونم،
    دوستان بشدت التماس دعا دارم ازتون... من همه ی راه هارو رفتم حتی چندروز پیش بهش پیام دادم ک من قلبا راضی بجدایی نیستم بیشتر فکرکن و باکسی مشورت نگیر (چون خواهرو داداشش بطلاق هدایتش میکردن)
    بهش پیام دادم التماس نمیکنم چون ارزشی پیدا نمیکنه و زندگی ارزشش بیشتر ازین حرفاست.

  6. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 95 [ 12:30]
    تاریخ عضویت
    1394-10-17
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    1,275
    سطح
    19
    Points: 1,275, Level: 19
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    27

    تشکرشده 18 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من دختر بسیار احساساتی هستم و خیلی سختمه ک جدابشم'اما دیگه خانواده ها کلافه شدن 'خانواده‌ی خودمم میگن جداشو
    اما من همیشه لحظات خوب زندگی میاد درتصورم و دلم بشدت میگیره... آیا میتونم فراموشش کنم? نقطه ی امیدی هم نیست و همه میگن انتخاب درستی در ازدواج نداشتی' نه ازنظر فرهنگی نه خانواده نه مادی' شوهرمم بشدت طرفدار و وابسته ی مادرو خواهرش هست 'حتی بیشتر از من
    از لحاظ کارشم ک ثابت نیست و با این حال از اول زندگی ماهی۶۰۰ تومن بحساب قرعه کشی محلشون واریز میکنه و اواخرم منو مرتب تنها میذاشت ' شب عیدم خودم رفتم خرید کردم
    بسیار خونسرد و زودجوش هست
    باوجود این خصوصیات امیدی نمونده برای زندگی اما من جدایی برام سخته' پدر و مادرم هم میگن ولش کنم،
    دوستان التماس دعای فراوان دارم و محتاج همدردی شما هستم.....

  7. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    سلام روزتون بخیر


    انتخاب درستی در ازدواج نداشتی' نه ازنظر فرهنگی نه خانواده نه مادی' شوهرمم بشدت طرفدار و وابسته ی مادرو خواهرش هست 'حتی بیشتر از من

    عزیز خوبه همه طلاق نامه رو امضائ کردن یه خدا قوت میگفتی


    اما من همیشه لحظات خوب زندگی میاد درتصورم و دلم بشدت میگیره

    ببین خودت اعتراف کردی لحظه خوبم داشتین متاسفانه با دیدن نیمه خالی لیوان زندگی رو به کجا کشوندی

    شما ادم حساسی هستی با کمترین سردی یخ میزنی و ...

    زندگی که بچه بازی نیست هر وقت خوشت اومد باشی هروقت بد بود از هم به پا شی

    شما دوست داری اقا از همه لحاظ شما درک کنه ایا تا حالا از خودت پرسیدی

    که ممکنه اونم یه توقعاتی داشته باشه ولی شما حالا عمدی یا سهوی انجام ندادی

    یا اینکه تجربه لازم را نداشتی و اقا به این حساب گزاشته وبه روت نیاورده

    وقتی خانوادش بد میگفتن پشت سر تون

    شما برعکسش عمل میکردی مرتب ازشون خوبی میگفتی بعد میدی همسرت اونا مقصر میدونه

    شما دوست داری زندگی با محبت با احساس داشته باشی

    این خیلی خوبه خوب اگه اونم این رفتار را نداشت شما در مقابل اون به بهترییییین نحو انجام میدادی

    بدونه اینکه توقع پاسخ داشته باشی بعد نتیجه میدیدی

    تمام مشکلات از بی تجربگی است هییییچ وقت مشکلاتون را به خانواده انتقال ندین

    چون پدر مادر دلشون میسوزه از سره دل سوزی حرفی میزنن کاری میکنن که مایه پشیمونی میشه

    در این مورد اقتدار اقا رو حفظ نکردی غرورشو شکستین

    هنوزم دیر نیست شما اصلاااا دنبال دادگاه رفتن وقت تعیین کردن نباش حتی پدرت

    کمی صبور باش بزار خودشون تماس بگیرن بعد بزرگترها ریش سفیدی کنن

    مشکلتون حل میشه

    همین که برا رابطه جنسی سراغت میاد خیلییییی خوبه شما از این در وارد شو لطفا سعی کن ظرافت داشته باشی در همه موارد مدیریت رفتار

    داشته باش این حسه وابستگی رو کنا ربزار به خودت اهمیت بده باشگاه ورزش برو زندگیت فقط به همسرت خلاصه نشه

    این فایل رو دانلود کن کلید مرد اقتدار مرد و روابط جنسی دکتر حبشی دانلود کن با دقت گوش کن کمکت میکنه

    kelidemard


    دانلود مدیریت روابط جنسی از دکتر حبشی - مثبت گرا


    kelidezan
    اینکه در اسلام جهاد زنان رو به همسرداری نسبت میدهنداین شامل کدام موارد مشخصی میشود ؟
    متن بیانات آقای دکتر حمید حبشی

    خدا رب است و در کنار اوصاف عظیمی چون قادر بودن ، قهار بودن ، علیم و خبیر بودن ، خالق بودن ، رازق بودن و هزاران صفت بی مثالی که آن پروردگار شیرین هستی دارد ، رحمن الرحیم است و این ویژگی را در صدر همه سوره های قرآنش ، نقش داده است .
    و خودش رب است ، رب عالمیان محمدش ( که جان عالمی به فدایش و درود و سلام خدا و فرشتگان و مومنین نثارش ) مربی ست گزیده ترین کار عالم که بیشترین خشنودی خدا را به همراه دارد همین تربیت است
    و زن و مادر از خدا هر دو ودیعه را گرفته است :
    رحیمی و تربیت با این شناخت سخت نیست که بفهمیم جهاد زن ، رشد همین اوصاف الهی ست زن جهادش آن است که سپرده های الهی را حفظ کند ، ارتقاء دهد و برمبنای همان باشد .
    و مصداق های آن در برخورد با شوهر و فرزند و خانه و خانواده معلوم و روشن است و آن چیزی هایی که این جهاد را از دستش می رباید و دور می کند هم مجهول نیستند مثلا یک کارتان همین باشد که ببینید اگر بخواهید پیروز میدان این جهاد باشید باید چه بکنید و چه نکنید مرد را هم ودیعه های گرانبهایی از ناحیه خداوند است که درشت ترین آن نقش تامین کنندگی و تکیه گاهی ست .
    مردی مرد است که این صفت عظیمش درخشش در رفتار و تفکرش بگیرد
    اما اینکه مرد به تکلیفش عمل می کند یا نه ، معارضی برای پرداختن شما به جهادتان نیست .
    یعنی محصول جهاد شما کسب رضای خداست نه امضای شوهر.
    و نیز هیچ بهانه ای برای دور ماندن از فتح این میدان برای زن قابل قبول نیست ، حتی شوهری که مساوی شر است چون قرار نیست اجرش را شوهر ذلیل و ناتوان و نیازمندی بدهد که خودش غرق در نیاز است


    b-mahboob.blog.ir
    میگن مردا برخلاف زنها زود از همسرشون سرد میشن..
    مثلا چند بار زن اشتباهی کنه مرد دیگه علاقه ش کم میشه .؟!!
    .یا به انتخاب خودش شک میکنه و حتی در مورد
    ظاهر هم
    بعد یه مدتی اکثر مردها سرد میشن و دیگه براشون تکراری میشه ...
    مردا توقع دارن زنشون همیشه مهربان خوش اخلاق ، با نشاط و زیبا بمونه ...
    و از این نظر
    پرتوقع هم هستند ...
    نمیگم همه شون ولی اکثرمردا اینجوریند...
    خب ما زن ها با این خصوصیت چکار کنیم؟..
    .آیا باید همه ی هم و غم خودمون رو بزاریم رو اینکه

    برا شوهرامون همیشه جذاب و خواستنی و عالی و بی نقص باشیم ؟
    و اگه گهگاهی اشتباه کردیم بترسیم از اینکه همسرمون دیگه ما رو دوست نداره ؟....

    __________________________________________________ _______پاسخ آقای دکتر حمید حبشی :
    آن می گویند ها که البته غلط های زیادی دارد
    و ارزش تشخیصی ندارند اما اینکه آیا مرد ممکن است اینطوری بشود ؟
    پاسخ مثبت است و این پاسخ مثبت به چند عامل عمده مربوط می شود :

    1 - یکی اینکه زن ها بعد از شروع زندگی ،
    احساس ارزش و اقتدار و شکوه مرد را با ترجمه های غلط از مرد و زندگی تباه می کنند
    و این تباهی منجر به تغییر نگرش و رفتار مرد نسبت به همسرش می شود

    2 - دوم اینکه هرقدر مرد از رشد لازم در سنین نوجوانی دور مانده باشد
    در سنین بزرگسالی دجار انحرافات و تنوع خواهی ها و سستی ها و بی تعهدی ها می شود .
    سن نوجوانی سن اساسی و حیاتی چگونه شدن فرد است

    3 - زن با تبدیل انتظارات رشد و کمالش به انتظارات مادی
    و مقایسه و رقابت در امکانات زندگی اش با دیگران ،
    در منش رفتاری مرد انحراف ایجاد می کند

    4 - مسئله دیگر زندگی های پردردسر و ناآرام است که از تنش و درگیری زیادی برخوردار است
    و این زندگی ها میل بقا و مدیریت از سر ذوق و شوق را در مرد کم می کند


    b-mahboob.blog.ir


    چهار رفتاری که اقتدار مرد را میشکند :


    عموما خانومها رفتار درستی با اقتدار مرد ندارند ؛
    یه رفتارهایی هستند که اقتدار مرد رو میشکنند ،
    اگه این اقتدار بشکنه ؛ دیگه اون خونواده ، خونواده ی خوبی نمیشه !
    اقتدار مرد در واقع ستون یک خونواده ست که اگه بشکنه خونواده بهم میریزه
    دیگه تربیت فرزند غیر ممکن میشه ؛
    هم مرد داغون میشه ...امکان رشد رو ازش گرفتیم ؛
    و هم زن بهم میریزه ؛ چون مرد دیگه نمیتونه به او ابراز محبت کنه ، یا حتی دوستش داشته باشه


    1 - جدل با مرد :
    هدف زن از جدال : زن برای مباحثه منطقی ،
    « اینکه کدام درست است» و « من حق دارم » ؛ با مرد رویارو میشه ؛ جدل میکنه ...
    برداشت مرد ازین حرکت زن :
    اما مرد چه برداشتی ازین حرکت زنش داره ؟ ... مرد فکر میکنه زنش او رو ناقص میدونه
    احساس بدی بهش دست میده ...احساس ناقص بودن ... احساس بی ارزش بودن ... بی عرضه بودن ...

    این جدل اینقدر بد است که نه تنها اقتدار مرد رو شکستید ، بلکه علاقه مرد نسبت به شما کم میشه ...
    ارزش شما سبک میشه ... مرد از شما فاصله میگیره ... ( اصلا بحث و مجادله نکنید ! )

    ممکنه بپرسید مرد نباید بفهمه فلان مسئله رو اشتباه میکنه ؟
    باید رو اشتباهش پافشاری هم کنه ، من هیچی نگم؟!!!

    ( مثال ) : سریالی نگاه میکنیم ؛ مرد میگه چه سریال مزخرفی !
    زن میگه : نه ... خیلیم خوب بود !
    زن اینجا نیاد مرد رو بشکنه ،
    ( بلکه اول بیاد همراهی کنه با مرد ، اما در بین همراهی طوری درست رو بهش منتقل کنه که اساسی ترین بنیان مرد که اقتدارش است نشکنه )



    2 - قهر :
    هدف زن از قهر :
    زن میخواد بگه که حضورت کنار من کمه ؛ محبت یا هر کمبودی بوده رو میخواد اعلام کنه
    من بیشترش رو میخوام ...
    اما مرد چه برداشتی توی ذهنش میآد ؟
    برداشت مرد ازین حرکت زن :
    ( بود و نبود من برای زن فرقی نداره ! )
    یعنی من از اینکه تو پیش من و با من باشی ؛ مشکلی ندارم ، بود و نبود تو برای من یکی است !

    زن قهر میکنه که مرد بیشتر بسوی او بیاد ولی وقتی میری مرد میگه دیگه این کم هم نمیدم!
    یا برخوردهای دیگه داره ... مثل مسخره کردن ... شدید برخورد کردن ...
    یا قهر شدیدتری رو میزاره ... یا حتی بی اعتنایی میکنه
    که اگر هم برخورد بدی نکنه باز هم ارزش رو نداره چون برای این بوده که خواسته شما رو برگردونه
    پس فقط قهر شما یک نتیجه دارد و اون اینه که اقتدار مرد رو شکستید !
    حتی وقتی زن از قهر برمیگرده مرد میگه چی شد ؟!! تحمل نیاوردی ؟!! بیرونت کردن ؟!!
    میخواد زن رو تو زن مچاله کنه که دیگه قهر نکنه ؛ دیگه ناراحتیشو اینطوری بروز نده ...
    (مرد یکی از انگیزه های مهمش برای ازدواج پایه شدن و ستون یک زندگی شدن است ! )


    3 - گریه :
    هدف زن از گریه : زن میخواد بگه که من شکسته هستم ، مرا دریاب ...
    اما برداشت مرد چیه ؟
    انگار زن بهش میگه : برو گم شو ... آزادی !
    گریه از قهر بدتره ، گریه مرد رو خیلی متلاطم میکنه و او رو خیلی بهم میریزه
    فکر میکنه یعنی ای مرد تو دیگه بدرد من نمیخوری ! برو ...
    این از قهر بدتر است !


    4 - پرخاش :
    هدف زن از پزخاش :
    زن میخواد بگه بهم ریخته هستم ؛ خودم هم خودم رو نمیشناسم ؛
    داره از عمق فاجعه به خودش حرف میزنه ...
    اما برداشت مرد از پرخاش زن چیه ؟
    طلاق ... دیگه ادامه زندگی برای ما امکان نداره ...
    پرخاشگری زن ، یکی از آن جاهایی است که مرد به طلاق فکر میکنه
    خیلی از قهر و گریه هم بدتر است
    دیگه مرد ادامه ی این زندگی رو دوست نداره
    ( پرخاش ، بدترین نوع اقتدار شکنی است ! )



    b-mahboob.blog.ir



    چرا مرد دعوا میکنه ؟
    چرا داد و فریاد میکنه ؟
    متن بیانات دکتر حمید حبشی


    آقا دوست داره اقتدارش صحیح و سالم دیده بشه
    وقتی ( با او ) جدل میکنیم ؛ یعنی اقتدارش کج و بهم ریخته ست ...
    ( یعنی ) ؛ تو معیوبی ! ... تو ناقصی ! ...
    او مجبوره برای ثابت کردن خودش ، طوری برخورد کنه که حالت بدی داره ...
    مرد هم جدال میکنه ؛ نه برای دفاع از خودش ؛ بلکه برای این جدال میکنه که تکیه گاه توست و نمیخواد که حس کنی ضعیفه .




    زنان تمایل زیادی به صحبت با همسرشون دارند ...زنان با کسی گفتگو میکنن که او رو دوست داشته باشند ..
    ارتباط و گفتگو برای زنان اهمیت بالایی داره
    اما آقایون تمایل زیادی به زیاد حرف زدن ندارن و لذا ممکنه خانوم این خصوصیت ساختاری آقایون رو به پای این بزاره کهشوهرش او رو دوست نداره ... و با خودش بگه که پس چرا وقتی نامزد بودیم اینهمه پرحرفی میکرد ؟!!! ... شاید کس دیگه ای دلش رو برده .... شاید از من خسته شده ... شاید میخواد ازم فاصله بگیره و جدا بشه ... حتی ممکنه بخاطر مرد کلا دست از گفتگو برداره تا همسرش اذیت نشه ...شاید هم باعصبانیت با همسرش برخورد کنه ( که این مورد شایع تره ) و با این دعوا و جدل علاقه ی شوهر به خودش رو کم کنه( چون کج خلقی خیلی روی علاقه ها اثر میزاره )
    آقای دکتر حمید حبشی اصول گفتگو با مردان رو - که نه منجر به خستگی اونها بشه و نه احساس نیاز زن سرکوب بشه - به این صورت بیان کردند :
    1- اجازه بگیرند :
    (البته) نه اینکه بگن : اجازه میدی باهات حرف بزنم ؟......
    (اجازه بگیرید ) یعنی او رو به زور ننشونید پای حرف ...

    بگه : میخواستم راجع به فلان موضوع باهات حرف بزنم ... الآن میتونی ؟
    من با این اجازه م در مردی که محکوم به سکوت بود ؛ دارم ایجاد آمادگی میکنم !

    چون اگه آمادگی و زمینه نداشته باشه ؛ این حرف زدن زن بیخود است ( و فایده ای ندارد ) ..
    مرد هی کلافه میشود ... احساس پر حرفی میکند ..
    خسته میشود .. نمیشنود ...بی حوصلگی میکند ...

    اول ببین میتونه بیاد وارد صحبت بشه یانه ....
    اگه گفت : شب .... قبول کن ...
    چون حتما اون موقع نمیتونه ... حوصله نداشته یا وقت نداشته یا ...

    اما اگر مرد شب هم نتونست بازهم حرف زدن شب بیخود میشود ...
    باید زن ببیند کی مناسب است ؟

    2- نقطه شروع باید با تاییدکردن مرد (توسط زن ) باشد ....
    نیایین از اول مشکل رو بگین ...مشکلی که مرد داشته یا با او داشتین...
    مثلا اگه میخوای مشکل دعوای برادر و شوهرتون رو مطرح کنین ؛
    خوبیهای مرد رو ، صفات خوب مردتون رو بازگو کنید ...
    تاییدش کنین.. چون مرد استعدادش برای شنیدن کمه ...
    وقتی شما بیایین حرفی بزنین که حالت حمله داره ؛ اون احساس اقتدار شکنی میکنه
    باید اول اقتدارش رو تایید کنین ...

    3- بیان موضوع کنید ، نه قضاوت خود(تون رو از مسئله بگین ...)

    مثلا دعوای شوهرم با مادرم ...
    نگین : میدونی چیه ؟ من فهمیدم که تو از مامانم بدت میآد ! ..
    یا بگین : من میدونم فلان اتفاق اینجوریه ...
    تو با خواهر من کینه داری .....
    یا میگه : تو منو دوست نداری - منظورش اینه که نزاشتی برم اون عروسی-
    اینطوری بگین :
    میدونی من یه مسئله ای فکرمو مشغول کرده ...و اون رابطه ی تو و مامانمه ..
    میدونم که مامانم هم خیلی ایرادها داره ،
    اما دوست دارم رابطه ی شوهرم و مادرم باهم خوب باشه ...

    4- رعایت کل در برابر جزء :
    ( اصل و ) کل من همسرم و رابطه ی من با همسرم است !
    من نباید بخاطر حرف زدن همسرم رو از دست بدم ! ...یا اقتدارش رو بشکنم ... این اصله ...

    5- فعالیت مرد رو قطع نکنید ...
    خانومها میخوان ضمن حرف زدن مرد تموم فعالیتهاشو قطع کنه ..
    فکر نکنین که اگه مرد یکی دو کار باهم انجام بده دیگه نمیفهمه تو چی میگی ؟
    مرد ضمن فعالیتش ، حرف رو بهتر میشنوه ...

    6- در حین صحبت و پس از صحبت به مرد خدمات بدید...
    نه به این معنی که چون مرد دارد لطف میکند حرف شما را میشنود باید به او خدمت رسانی کنید
    نه ...
    شما ( با این کار ) به مرد این ظرفیت رو میدین که بتونه 15 دقیقه دیگه حرف گوش بده ...
    بهش ظرفیت میدیم .. استراحت کوتاهی میدیم ...
    (مثلا) شما میگی برم یه چایی /میوه/ بالش و ... بیارم و بیام ...

    7- بعد از صحبت از او تشکر کنیم ، و ابراز راحتی داشته باشیم ..
    آیا این یعنی حالا آقا لطف کرده شنیده باید تشکر هم ازش بشود ؟
    نه ..
    یعنی آقای من .. من بهره بردم ...من لذت بردم از حرف زدن باتو ...
    مشکلم حل شد ..حال خوبی پیدا کردم ..اظهار خوشحالی ...اظهار راحتی ...

    مثلا میگه : (چه خوب شد باهات حرف زدم ....) اینقدر( سبک شدم ) ... راحت شدم ...
    (این ) یعنی تو منو تامین کردی ...

    دفعه ی بعد چه بسا مرد منو صدا بزنه ...
    یعنی این استعاداد رو پیدا میکنه که حتی نخواسته شما رو به حرف زدن دعوت کنه ...

  8. 4 کاربر از پست مفید سها** تشکرکرده اند .

    یاصاحب زمان ادرکنی (شنبه 21 فروردین 95), زهراهستم (دوشنبه 09 فروردین 95), ستاره زیبا (یکشنبه 08 فروردین 95), شادی ظهوریان (دوشنبه 09 فروردین 95)

  9. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 95 [ 12:30]
    تاریخ عضویت
    1394-10-17
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    1,275
    سطح
    19
    Points: 1,275, Level: 19
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    27

    تشکرشده 18 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان بعد کلنجاررفتن خودم با دلم سر موضوع طلاق به این نتیجه رسیدم ک وقتی شوهرم منو نخواهد دیگه ارزشی نداره ک بخوام روح و روانمو ضعیفتر کنم؟ خودمو تحقیرکنم،، چون دخالت خانواده ها حریم های حرمتش ازبین برد و بدون درنظر گرفتن میل خانواده ها بهم نمیشه دونفری عاشق زندگی شد،، خانواده شوهرمم خیلی روی بداخلاقی شوهرم نقش داشتن و همچنین خانواده ی من هم روی اخلاق من.
    تصمیم گرفتیم تمومش کنیم و چندروز دیگه میریم محضر.
    توی این مدتی ک منزل مادر و پدرم بودم مادرم خیلی روی من فشار عصبی اورد ،مثل دوران مجردیم ک بخاطر همین فشارها زود ازدواج کردم،توکلم بخداست،.... مادرم ۱۵ساله قرص اعصاب میخوره و گاهی اوقات حرفهای تند و بدی میزنه و بعضی اوقاتم با محبت زیاد ازحد موجب آزارم میشه ،، منم خیلی اعصابم هم از زندگی سابقم هم از اخلاق مادرم واقعا خطخطی شده و خواهر و برادرم ندارم ک باهاش درددل کنم... کلا خیلی تنهاهستم...خدا به هممون صبربده و کمکمون کنه،، ...

  10. کاربر روبرو از پست مفید زهراهستم تشکرکرده است .

    بارن (جمعه 27 فروردین 95)

  11. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام دوست عزیز خیلی متاثر شدم میدونم تو شرایط سختی هستی ولی به نظر من اگ واقعا زندگی ات رو دوست داری به هیچ عنوان به طلاق راضی نشو و امضا هم نکن از طرفی التماس هم نکن پیام هم نده زنگ هم نزن فقط صبر کن صبر کن و از خدا بخ اه از خدا بخواه ک زندگی و شوهرت رو بهت برگردونه بخصوص اینکه تو ماههای نزول رحمت الهی هستیم ولی باید یه قولهایی هم ب خودت بدی قول بدی ک هیچ وقت کوچکت ین حرکتی نکنی ک ب اینجاها بکشونه و هیچ وقت هم حتی اگ شوهرت و خانوادش بدترین رفتارارو بات کردن ب مادرت انتقال ندی ب خصوص مادرت
    در ضمن خیلی محکم و قاطع با کسایی ک بهت میگن طلاق بگیر برخورد کن چ ن همین افراد هستن ک هیچ وقت بدردت نمیخورن تنها کسی ک برات میمونه همسرته و چون خانواده ایی داره ک اونجورین باید سفت و سخت تو چنگت بگیریش
    ولی فعلا از فکر طلاق بیا بیرون و کمی صبر کن که این خشمی ک سرتا پا شوهرت رو فرا گرفته فروکش کنه التماس هم نکن ک بیش ازین تحقیر نشی ک برای جبرانش دست ب طلاق بزنی
    برات آرزوی موفقیت میکنم

  12. 2 کاربر از پست مفید masamasa تشکرکرده اند .

    زهراهستم (سه شنبه 31 فروردین 95), ستاره زیبا (یکشنبه 29 فروردین 95)

  13. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم متاسفم اما هنوز ازین ستون به اون ستون فرجه اصلا پیش قدم نشو هنوز جا داره زندگیت درستکنی خیلی اشتباهها هم از سمت شما بوده پس باید درستش کنی بعد طلاق حلوا خیرات نمیکننیا یه مرد دیگه با اسب سفید واینستاده
    پدر مادرت از ناراحتی تو ناراحتن و میکن طلاق بگیر راحت شو اما همینا بعدا سرکوفتت میکنن شما که میخای سرکوفت بشنوی پس بهتره تو خونه خودت باشی و هراز گاهی تو دعوا بشنوی اما عوضش خانوم خونتی دیگران بهت تیکه نمیندازن
    روزای خوبم با همسرت خاهی داشت
    پس به قول دوستمون صبر صبر صبر و هیچ تماسی نگیر و اگه اونا گرفتن با ارامش و محترمانه پاسخ بدن بذار شرمنده و پشیمون بشن
    اخرین تاپیک raha_ashegh حتما حتما بخون

  14. 2 کاربر از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده اند .

    amf66 (یکشنبه 29 فروردین 95), زهراهستم (سه شنبه 31 فروردین 95)

  15. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 95 [ 12:30]
    تاریخ عضویت
    1394-10-17
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    1,275
    سطح
    19
    Points: 1,275, Level: 19
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    27

    تشکرشده 18 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان عزیزم،، بلاخره امروز ما جدا شدیم.
    خیلی سخت بود ک برای بار هزارم تحقیر بشم،البته بیشتر پدرم چون واسطه ی طلاق ماشده بود از طرف شوهرم ،و اونم کلافه شده بود دیگه راهی نداشتم.. فقط موندم ک چرا شوهرم همچنین برخوردی بامن کرد ،،چونکه ما بینمون علاقه و دلبستگی زیاد بود،،و ما از لحاظ عاطفی و جنسی خوب بودیم و خودشم میگفت ما فقط رابطه جنسیمون خوبه ولی اصلا بهم نمیخوریم و تفاهم نداریم. نظر من این نبود. گرچه الان اصلا پشیمون نیستم ک خلاص شدیم چونکه پارسالم کارمون به دادگاه کشیده شد ینی من خواستم جدابشم چونکه دریک دعوا دست درازی شدیدی بمن کرد و .. دعوا زیاد میکردیم.ولی خودم دوباره برگشتم و اونم برگشت ،فکرکنم همین رابطه ی جنسی مارو دوباره بهم رسوند.
    من ته دلم هنوزم بهش علاقه دارم ولی وقتی به یاد تحقیر کردنهای آخر میفتم دلم برای خودم میسوزه من قصدم مشخص بود . ولی نتونستیم... من هم اشکالاتی داشتم،: زودرنج بودم،زودعصبی میشدم مثل ایشون، وابسته بودم بهش، تنها بودمو توجهم معطوف شوهرم بود، نمیتونستم بعد دلخور شدنم سریع حالتمو حفظ کنمو بقول خودش میرفتم توی قیافه.. ولی یه حسن عالی ک داشتم این بود ک دعواهای قبل رو از ذهنم پاک میکردم و عنوان نمیکردم و یادم میرفت. اما ایشون وقتی کم میاورد دعواهای نامزدی مون روهم بیادم میاورد،،دعواهایی ک اصلا حل نشده بود. من بزرگترین تجربه ای ک کسب کردم اینه ک برای اینکه گربه رو دم حجله باید کشت نباید در زندگی سرهر موضوعی بحث ایجاد کرد ،چونک بعد ها خاطره ی بدی بجا میمونه.. درسته ک من فراموش میکردم ولی گاهی افراد کینه ای هم پیدامیشنو ریز بریز بحث ها یادشون میمونه.و تلافی میکنن مثل شوهر سابق من!
    مساله مهم دیگه ک باعث این اتفاق شد این بود ک پدرم خیلی ایشون رو ساپرت کرد، چونکه پدرنداشت پدرم میخواست کمکش کنه ک این باعث شدک مساله رو اشتباه متوجه بشن و محبتو یجوردیگه تعبیرکنن، و وظیفه هم بدونن!
    خیلی تنها شدم خدا بهمه صبربده و آرزوی خوشبختی برای همه دارم ازجلمه جوانها.التماس دعا دارم ازتون.فقط یه راهنمایی کنید ک من تاپیکمو ببندم

    - - - Updated - - -

    درضمن ازدوستان عزیزم ک دلداری دادن و تلاش به اصلاح زندگی من داشتند صمیمانه سپاسگزارم
    التماس دعا

  16. 2 کاربر از پست مفید زهراهستم تشکرکرده اند .

    amf66 (یکشنبه 05 اردیبهشت 95), آرامش خیال (یکشنبه 05 اردیبهشت 95)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.