موضوع: نمیخوام دیگه به کسی که باهاش قطع ارتباط کردم فکر بکنم

من از دیروز زمشکلی دارم و وقتی وارد میشم توی صفحه دوم نمیتونم برم

سلام همدردد جان .ببین اولا که شما بیست و چهارم بهمن برای من نوشتی که سقوط کنه یکروز نیست یک هفته میشه. اگه منظورتون روزیه که لایک کردم شاید امکان اومدن به سایت نداشتن یا مشغول کار دیگه بودم
یا مثل امروز صبح هرکاری میکردم ننمیتونستم وارد صفحه دوم تاپیک خودم بشم تا جواب بدم
نه اتفاقا اصلا نخندیدم .چون خودم هم بهش رسیده بودم قبلا .من ترشح هورمون ها روم خیلی تاثیر دارن و به طور واضح نمونه های زیادیش رو توی خودم دیدم. خلاصه شده دلیلشم بگم چندسال پیش بیماری بدی گرفتم داروهاش خیلی بد بود خیلی عوارض بدی داشت و کسی درست و حسابی به من چیزی نگفت دکترش هم فقط گفت به تغذیت برس و استرس نداشته باش اتفاق اون سال و سال بعدش من تحت بدترین استرسها قرار گرفتم و از همون زمان .س.اس فکری و اضطراب گرفتم هورمون هام بخ خاطر داروها تحت تاثیر قرار گرفته بودن و شدیدا هم توسط یک مشت خدانشناس تحت فشار بودم


در جواب اقای hadi99g بگم .نه میخوام که برگردم و نه میخوام که برگشتی باشه. البته شاید دلم بخواد ولی خودم نمی خوام. بعضی ارتباط ها از ریشه غلطن وقتی اتفاق میفتن و نتیجه بد میدن درست کردنی ندارن چون مثل اینه که یخوای یه سکه رو از تیو یک چاه بی انتها در بیاری. ولی قطعا درسته که اینجور ادمها بهشون هیچ وقت بد نمیگذره
برگشتی از من وجود نداره .و برگشتی رو هم نمیپذیرم و میدونه. خود اون هم.

سلام

نه ،من منظورم پست آخرم بود،چون گفتید متوجه موضوع نشدید و توضیح دوباره خواستید .

حالا که به این موضوع دقت کردی و بهش رسیدی پس در اون زمان ها باید بتونی به خودت غلبه کنی.

اگه وقت داشتی اون لینکی که گذاشتمو هم حتما دانلود کن گوش کن.

اره انقدر تلاش میکنم خودمو کنترل کنم الان سه روزه فقط دارم غصه میخورم انگاری روزه اول جدایی
اصلا این روزا طوریه که انگار روز اوله بعد از جداییه همه چیز تازه ست. اخه تو این وراز عوما به هیچ چیز دیگه هم میل ندارم و حوصله هیچیو ندارم و اگه بخوام کمتر غصه بخورم باید تمام رو زرو برای یک تا گاهی دوهفته فقط بخوابم یا خودمو بیرون از خونه به خرید و کارای بیخودی مشغول نم البته بیرون هم به یادش میفتم و گاهی میخوام گریه بکنم و گاهی گریم هم درمیاد توی خیابون! حالا شما فکر کنم کلی کار دارم و اینطوری از زندگیم میمونم
برای همینه که فکر میکنم و دنبال راهیم که کلا از ریشه علاقه رو ازبین ببرم که توی روزایی که مقدار افسردگیم بیشتره یاده علاقم نیفتم

نوشته اصلی توسط baanooo

اگه بخوام کمتر غصه بخورم باید تمام رو زرو برای یک تا گاهی دوهفته فقط بخوابم یا خودمو بیرون از خونه به خرید و کارای بیخودی مشغول نم .. حالا شما فکر کنم کلی کار دارم و اینطوری از زندگیم میمونم

سلام.
بلي همنيطوره، واقعا متأسفم، ولي ي دوره بايد همينطوري بگذره.
از همون آفات و تبعات روابط عاطفي پيش از ازدواجه که دامنگير ميشه.

بايد تحمّل کنيد، اشکال نداره از کار هم بمونيد مهم نيست و خودتون را ناراحت نکنيد، به خودتون بگيد که من تا يک سال اينجوري هستم،
وگرنه اگه هر روز پا شيد بگيد من خوب نشدم، اين خودش اضطراب بزرگيه.
ان شاء الله بعد از خوب شدنتون جبران مي‌کنيد.
فقط سعي کنيد خودتون رو مشغول نگه داريد، اينم ي کاره ديگه.
حالا حسّاسيّت شرائط شما هم در مقايسه، شايد بهتر از خيلي‌هاي ديگه باشه، بنابراين باز هم خدا را شاکر باشيد.

نوشته اصلی توسط baanooo

برای همینه که فکر میکنم و دنبال راهیم که کلا از ریشه علاقه رو ازبین ببرم که توی روزایی که مقدار افسردگیم بیشتره یاده علاقم نیفتم

آخه نميشه که يهويي کلاً از ريشه منتفي بشه.
ما آدما کامپيوتر نيستيم که احياناً وقتي ويروسي بشه در عرض نيم ساعت ويندوزش تعويض و مثل روز اوّل ميشه

آدم (به خصوص اگه حسّاس يا عاطفي باشه) با ي گربه يا جوجه هم ي مدّت مأنوس باشه و بعدش اين گربه بزنه بره يا بميره، چند مدّت ذهنش درگير ميشه!
حالا چه برسه به اينکه با ي انسان علاقه عاطفي برقرار کرده باشه.

سلام .معذرت که نمیتونم تشکر بکنم.گویا باید مرورگرم رو اپدیت کنم

اگه نگم مخیوام بهت فکر نکنم که باید بگم میخوام بهت فکر بکنم و اینطوریم که میمونه شیدا جان
اگه بهش هم فکر نکنم که باز میاد توی فکرم همونطور گه گفتم توی خیابون هم تنهام نمیزاره گفتم حتی میخوام گریه بکنم بیرون از خونه جاییه که باید تمرکزم از روی اون کمتر باشه. چون بهر حال ناراحتم
اقای hadi99g عرض کردم بعد از عید میشه تقریبا یکسال. اما غمش نو مونده
اون ادم با عوضی تر از خودش خوشه این عمر قشنگ منه گه داره حیف میشه واسه همچین ادمی.
اون که پارسال داشت مدرکشو میگرفت و شغل هم داشت و چیزی نیست که بخواد اذیتش کنه . منم که کارا ی واجبم مونده

اگه اینجا تاپیک باز کردم خواستم کمک کنید تا بهش فکر نکنم تا ناراحت نباشم فکر میکنم به حرفای خوب اقا امنی هم گوش ندادم

واقعا یک طرف دلم برای هرز شدن ادمها و هرز شدن جامعه و هرز شدن دل ها میسوزه .داستانم رو نمیگم چون غم هام تازه زنده میشن. ولی تو زندگیم همه جور ادمی رو تجربه کرده بودم ول یهیچو وقت اجازه نداده بودم همچین ادمی بخواد یا بتونه ازارم بده اصلا با این قسم ادما وارد یک مسیر نمیشدم.اتفاقی زد و اینطور شد و نهایتا اینطور شد

بانوی عزیز، به نظرم این تاپیک رو دیگه ادامه نده و درخواست بده که تاپیکت رو قفل کنند. اصلا هم دیگه در مورد این مسئله نه در فضای مجازی و نه در فضای واقعی با کسی صحبت و یا درد دل نکن. چون همین صحبتها و پستها باعث میشه این موضوع برات دائم تکرار بشه.

ولی پیش خودت خودت رو سانسور نکن و در ساعات معینی از روز به این اتفاق تلخ فکر کن، حتی اگه لازمه گریه کن، با خودت مهربون باش، انتظار نداشته باش که یهو همه چیز فراموش بشه، اجازه بده زمان بگذره. ولی اینو یادت باشه که فقط یه ساعت مشخص از روز میتونی به این قضیه فکر کنی. بقیه ساعتها رو بذار برای برنامه های کاری و درسی و تفریحی.

مرهم بعضی دردها خویشتن داری و گذر زمان است.
موفق باشی

سلام مهرایین باهات موافقم
گفتنی ها رو اقا امین و دوسه نفر دیگه گفتن شاید با این تاپیک هم به جای خاص دیگه ای هم من نرسم
من دوسه سال پیش هم یه ایدی داشتم اینجا. دیگه قصد کردم اینجا تاپیک نگذارم . بسه دیگه اه و گله و زاری. دیگه بیشتر تاچیکارو دنبال میکنم زمانی هم تونستم به کسی راهنمایی میکنم
متاسفانه اینجا درباره مهارتای ارتباطی دختر و پسر یا مقدمات اماده سازی برای روابط که منظومر دوستی نیست ،چیزی نمیزارن. اخه دیگه توی تلویزون هم ببینید دیگه مشاورا و روانشناسا میگن دخترا و پسرا اصولا قبل از ازدواجشون یه مدت باهم اشنا میشن و دیگه تقریبا طبیعیه. من نمیخوام بگم صفرم ولی توی روابط بسار بد ناشی سوتفاهم زا و نابلد وگاهی با اشتباهات دیگه رفتار میکنم که بعدا خودم هم از خودم میمونم

اقا امین اگه میبینید این پست رو لطفا این تاپیک رو قفل کنید چون فکر کنم تعداد پست هام سه تا شد.