ممنون که به تایپیکم سر زدی
اصلا مسئله سن نیستاااااااا
خودش از پدرشوهرم به روایتی 2 تا 7 سال بزرگتره (شناسنامه اش 2سال)
جاری بزرگیم که تو کل شهر به خوبی معروفه و مدیر مدرسه اس 3 سال از شوهرش بزرگتر (به اون بنده خدا که میگه کلان بوده شوهر کرده..اینقده خانمههههههه که حد نداره)
مشکل اینه که چرا جلوی همسرم این حرف رو به من زد (فلانی خوشکلههههههه- درحالیکه خدا شاهده زن عموی جاریم جلو مادرشوهرم میگه این عروست از همه عروسات هم با نمکتره و هم خنده روتر،هر وقت هم میخواد بره خونه مادرشوهرم از قبل به من زنگ می زنه که تو هم بیا...یه مقدار زیادی خوش خنده ام..)
اما دیگه مهم نیست چون فقط هفته ای یه بار در حد 1 ساعت میرم خونشون و دیگه خبری از خنده و حرف و کمک و.... نیست
خودش رابطمون رو خراب کرد
اتفاقا رابطه خوبی با هم داشتیم
به همسرم کاملا منطقی گفتم تا دلم باهاش صاف نشه و یا حداقل آروم نشه تقاضای رفت و آمد بیشتر و یا انتظار بیشتر از من نداشته باشه.اونم قبول کرد.
البته اشتباه از من بود که دفعه اول که این حرف رو بهم زد جواب دندان شکن بهش ندادم که دیگه دنبال این حرفها نباشه
و اشتباه دوم این که به قول مامانم فقط به پدرش میگفتی من بزرگترم و بقیه خانواده اش و فامیل هاشون رو در جریان نمیزاشتی
مهم نیست چون خیلی به چوب خدا اعتقاد دارم ...و به اینکه هر آدمی خودش رزق خودش رو نابود میکنه......
علاقه مندی ها (Bookmarks)