به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 64
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 98 [ 11:49]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    91
    امتیاز
    4,395
    سطح
    42
    Points: 4,395, Level: 42
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 155
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    100

    تشکرشده 134 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    درود دگربار

    سلام و صبح بخیر

    اولا یک تشکر بخاطر قدردانی که انجام دادید

    شوهر شما دقیقا نیاز به همین موضعات داره بهش توجه بشه ازش تشکر کنی قدردانی کنی ازش تعریف کنی تشویقش کنی.
    و مهمترنی نکته توی مثالهایی که زدی مشخص میشه کهش وهرت حساس هست خوب شما اولا بهتره پیشگیری کنی یعنی چی یعنی بیشتر از سیاست های زنانه استفاده کنی.دوما بحث نکن زندگی کلاس درس نیستش که یکی شاگرد باشه یکی معلم قرار هم نیست قانعش کنی میینی حساس هستش خوب به این احساسش احترام بزار

    باور کنید اوایل خیلی باهاش بحث میکردم اما یکبار تو بحثها خیلی حالتش زار بودو بهم گفت وقتی عصبانی ام فقط بگو باشه
    منم چون حرفی رو میزنم فکر میکنم حتما باید روش بایستم هیچوقت الکی نمیگفتم باشه اما الان اصلا بحث نمیکنم

    کنارش باش بزار این را احساس کنه مثلا از اون جمعه دامادتان خوشش نیامد اولا شما نباید این کار را انجام می دادی وقتی میبینی حساس هستند ایشون.دوما نهایت توضیح کوتاه که منظورش این نبود ولی چون شما میگی چشم هرچی آقام بگه سعی میکنم دیگه رعایت کنم.سعی کن بیشتر با احساسات جلو بری منطقی بازی در نیار لطفا

    باور کنید منم گفتم عزیزم منظوری نداشت می خواست کمک کنه منکه تو هستی به کسی احتیاج ندارم
    اما میگفت نباید بگی منظور نداشت نباید طرف اونرو بگیری نباید
    گفتم منکه طرف اونو نگرفتم میگم تارف بود
    من که کاری باهاش ندارم
    اما باز قهر کردو مدام منو حرص میداد !!
    واقعا نمیدونم باید چی میگفتم اون دلش می خواست بگم اره کار اشتباهی کرد واسه چی گفت کار داشتی میام ...
    خب نمیشد که کدورت میشد !!
    بنظر شما درست بود که اینجور بگم ؟
    اون توقع داره من هی از فامیلام بد بگم
    که اینم احساس میکنم بخاطر اینه که مادرو پدرش سر اینکه مادرش همیشه خانواده خودش رو به اینا ترجیخ داده اینکارو میکنه
    مثلا مادرش بعد یک هفته مریضی برمیگرده خونه و برای همسرم که یک هفته غذای حاضری خورده ابگوشت درست میکنه
    بخاطر خواهر معلولش ( یادم رفت که بگم مادر شوهرم یک خواهر معلول پیر داره که با خودشون زندگی میکنن)
    مادر شوهرم اصلا شوهر من رو تحویل نمیگیره و مدام فقط دور خواهرو فامیلهای خودش میگرده
    حتی بجای اینکه ملکش رو نصفش رو بزنه به نام شوهر من زده به نام خواهرش !!!
    من اوایل خیلی همش از خانوادم تعریف میکردم از همشون چون واقعا ادمهای خوبی ان اینو فقط من نمیگم
    بارها خود همسرم گفته که خوشبحال تو منکه خانواده ای ندارم
    تو نباشی من دیگه کسی رو ندارم
    خانواده من مادرمه که بهم اهمیتی نمیده!
    انگارکه حتی به من تویه داشتن خانواده هم حسودی میکنه
    بخدا مثلا مادرش یکاره کوچیک براش میکنه من انقدررر بزرگش میکنم میگممم وای ببین مامانت برات چیکار کرد وااای
    خوشبحالت چه مادر خووووبی
    اما نمیدونم چطور این کمبودش رو جبران کنم
    الان دیگه تعریفی از خانوادم نمیکنم پیشش اما بازم نمیدونی چطوری اوضاع رو کنترل کنم

    در مورد مثال پسر خواهرت خوب وقتی میبینی اینجوری میگه شما دیگه کشش نده بنده خدا با زبان بی زبانی داره میگه حسوده دوست داره بیشتر بهش توجه کنی بیشتر بهش بها بدی تشویقش کنی تائیدش کنی پیشش باشی پشتیبانش باشی.
    اخه منکه به اون بچه کاری ندارم وقتی همسرم هست بقلشم نمیکنم باور میکنید؟
    من حتی وقتی ازون میگه میگم ببین بچه ما چی میشه
    شبیه باباش بشه خداکنه و ازین حرفها ...
    یعنی شما میگید بد گفت ازشون من سکوت کنم ؟
    چشم حتما اینکارو میکنم
    اما یادمه یبار ساکت شدمو گفت ناراحت شدی؟
    مگه چی گفتم که ناراحت شدی
    و... دوباره قهر
    ا
    صلا از سکوت من متنفره
    میشه دقیقا بگید در این مورد چطور رفتار کنم ؟؟

    من به حیوانات خیلی علاقه دارم اما از وقتی فهمیدم حسودی میکنه به حیوانات!!!دیگه هیچ حرفی ازشون نزدم
    و دیگه حیوونی نگه نداشتم هرموقع گفت حیوون دیگه دوست نداری گفتم نه برام مهم نیست دیگه
    لبخند رضایت رو لباش اومد
    این لبخند برام خیلی ارزش داره اما درسته من از علایقم بگذرم بخاطرش؟
    اون عاشق گیم هست و من همیشه براش گیم جدید میخرم دوست دارم خوشحال باشه
    اما اون به هرچیزی که من نشون بدم حسودی میکنه
    من عکاسی میکردم و اون یه مدت میگفت تو عکاسی رو بیشتر از من دوست داری که گذاشتم کنار

    یا در مورد خوردن لوبیا منم توی مجردی همین احساس رو داشتم از کتلت متنفرم مگر در مواقع خاص یا از روغنی که بو بده چون توی خانه قبل ازدواج دستپخت خوب نبوده یا کتلت رو میزاشتن توی فریزر مزه آب میداده.احساسی که دارم اونموقع اینو مطرح کنم اینکه همسرم درکم کنه به این احساسم هرچند منطقی نباشه احترام بزاره

    جدی؟ من واقعا فکر میکردم اگه طرف مادرش رو بگیرم بهتره
    پس ازین به بعد موقع ای که عصبانیه حق رو میدم بهش


    بقیه موراد هم همینگونه هستش شما برگرد خودت بخون دقت کن وقتی منطقی میشی بحث میکنی کشش میدی موضوعات رو بهش توجه کامل نشان نمیدی تائیدش نمیکنی خوب نگران میشه چون میترسه و مضطرب هستش.باید بهش این اطمینان را بدی کنارش هستی و به بودن در کنارش افتخار میکنی.

    چقدر خوب فهمیدید منو!!!!
    همیشه بهم میگه زیادی منطقی هستی دست بردار !!!!
    راستش دیشب یک مسئله پیش اومد
    مادرش قرار بود مغازه اش رو به نام همسر من بزنه
    همسر منم کلی برای مغازه خرج کرد
    سقف کاذب در شیشه و دکور و.......
    برای ارایشگاه
    نزدیک 8 میلیون هزینه کرد و صندلی هاش رو داد اجاره
    الان مادرش زد زیر اینکه قرار بود مغازه رو به نامش کنه!!!
    و حتی همسرم ازش نپرسید که چرا انقدر که مغروره
    سر مغازه سر دخالتهای مادرش خیلی بحث داشتن که اخرش ایشون تصمیم گرفت وسایلهاش رو بفروشه
    دوشب خونه خودشون بود منم خونه خودمون
    زنگ زد بهم گفت اره به یه نفر قمت دادم اگر قبول کنه بدم بره
    من خیلی ناراحت شدم چون برای اون پول خیلی زحمت کشید گفتم میدونم خیلی براش زحمت کشیدی ولی
    تجربه میشه ناراحت نباشی من میدونم اگه دخالتهای مامان نبود بجای خیلی خوبی میرسید
    با داد گفت من نگران نیستم
    بعد بهش گفتم مامان نگفت چرا مغازرو نزد به نامت؟
    گفت بیخیال شو انقدر کنکاش نکن
    حالام گوشی رو قطع کن که خوش گذشت!!و خداحافظی کردم
    من فقط بهش گفتم که من قصدم دلداری بود چرا اینطوری میکنی گفت دلداری نمی خوام!!
    و بازم قهر کرد...
    دیگه واقعا خسته شدم از بحثهاش
    من واقعا تاحالا با هیچکس انقدر بحث نداشتم که با همسرم
    من قصدم این نبود غرورش خوردشه من فقط می خواستم دلداریش بدم
    با جزئیات گفتم که بهم بگید کدوم حرفم اشتباه بود ؟

    الان میدونم اگر باهاش مهربون صحبت کنم خودش رو کنارتر میکشه
    و اگه هیچی نگم اونم هیچی نمیگه
    خسته شدم بخدا باورتون نمیشه تاحالا نشده من قهر کنم حتی اگر یکبار پیش بیاد من ناراحت شم ازش
    اون دست پیش رو میگیره و میگه حق نداری ازم ناراحت شی
    درسته اوایل بحث زیاد میکردم اما الان خداشاهده فقط سکوت میکنم
    این خوبه که بحث نمیکنم و بی احترامی نمیشه
    اما قهرها همچنان باقیست...
    دلم می خواد بهم بگید چطور برخورد کنم وقتی انقدر عصبیه

    حتی شده تو بعضی از بحثها بگم اره عزیزم حق باتو معذرت می خوام اینو گفتم
    میگه من محتاج معذرت خواهی تو نیستم و باز قهر...
    منظورم اینه که چه سکوت کنم چه بحث کنم چه تاییدش کنم چه عذر بخام این باز قهر میکنه

    البته قبلنها قهر میکرد اصلا حرفی باهام نمیزدا انقدر باهاش صحبت کردم قرار شد وقتی قهریمم
    از هم خبر بگیریم اما خیلی سرد..

    اینکه انعطاف داره خوبه ولی شما هم اول شرایط را مهیا کن اول باهاش یک چند قدمی راه برو بعد حرفهای خودت را بزن مثلا در مورد قهر کردن استراتژی داشته باشه
    1.پیشگیری از قهر ایشون چطور پیشگیری کنم ؟؟؟
    2.بعد این مرحله نزدیک شو بهش همسری کن براش از ظرافت های زنانه استفاده کن با سیاست تر رفتار کن
    3. با احترام حرفت را بزن با ملایمت مهربانی باشه

    در مورد موضوع مادرش و رابطه با دوستاش که عنوان کردی و حس حمایتگری میتونم بگم توی برقراری مهارت های ارتباطی شوربختانه ضعف دارن ایشون که مورد هادی حساب نمیشه فقط بهتره که تعادل درست بشه رفتن توی جمع های دوستانه خیلی خوبه کمک کننده هستش.
    بله خیلی
    و یکی از بدیهای بزرگش اینه که هرکسی که یه کاربد کنه سریع میزارتش کنار
    گاهی میگه مادرم تنهاست من باید تا اخر عمر کنارش باشمو
    گاهی میگه دلم میسوزه که پیششم


    نکته آخر در مورد نظر دوستات:اونها نه روانشناس هستن نه تخصصی دارن توی این زمینه و نه اینکه تجربه درستی دارن شوربختانه بعضی از ما ایرانی ها فقط یاد گرفتیم حرف بزنیم و تصور میکنیم در مورد هرچیزی باید نظر بدیم انگار مجبورمون کردن و یک لحظه هم فکر نمیکنیم میتونه این حرفهای ما چه تاثیری توی زندگی بقیه داشته باشه.

    خیلی ممنون جناب
    خیلی قشنگه که چند نفر بدون اینکه نفعی براشون داشته باشه اینطور وقت بزارن برای کسی که اصلا نمی شناسنش
    قشنگ و قابل ستایش

  2. کاربر روبرو از پست مفید پاپیون تشکرکرده است .

    khaleghezey (سه شنبه 13 بهمن 94)

  3. #12
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array

    آموزش مهارت هاي ارتباطي

    مهارت هاي گفت وگو و ارتباط موثر را بياموزيد.
    از به کاربردن کلمات و جملاتي که قضاوت آميز است و موجب تحقير، تهديد و سرزنش همسرتان مي شود، خودداري کنيد.
    اين جملات احساس ارزشمندي فرد را مورد حمله قرار مي دهد و به ارتباط شما و همسرتان آسيب هاي جبران ناپذيري مي زند.

    از برچسب زدن هاي کلي بپرهيزيد. هيچ گاه به او نگوييد تو خودخواه، بي توجه، نامهربان و...
    هستي، برچسب زدن هاي کلي در واقع زير سوال بردن هويت و شخصيت همسرتان است.

    هيچ گاه همسر خود را با ديگران مقايسه نکنيد. مقايسه هاي منفي هرگز مشکلي را حل نمي کند
    بلکه موجب احساس حقارت در فرد و نيز حسادت نسبت به کسي که با وي مقايسه شده است، مي شود.

    انتظارات خودرا با همسرتان در ميان بگذاريد. واقعيت اين است تا زماني که در مورد نيازها و خواسته هايتان صحبت نکنيد
    هيچ کسي حتي نزديک ترين افراد به شما نمي دانند شما چه مي خواهيد. انتظارات خود را صريح و روشن بيان کنيد.
    دقت کنيد اين انتظارات بايد واقعي و قابل دسترس باشد؛ براي مثال مي توانيد مشخصا بيان کنيد دوست داريد همسرتان با شما چگونه رفتار کند.

    مهربان و پذيرنده باشيد. رفتارها و کارهايي را که موجب رضايت همسرتان مي شود شناسايي کنيد و انجام دهيد.
    همدلی کردن را بیاموز بانو


    همدلي کردن


    همدلي:
    همدلي به معني تاييد كار طرف مقابل نيست
    همدلي به معني همدردي نيست
    همدلي به معني همراه شدن نيست
    همدلي ارائه راهكار نيست
    همدلي ارائه تجربه نيست
    همدلي دفاع از شخصي چه شوهر و يا پدر نيست
    همدلي توجيه كارهاي پدر نيست
    همدلي اين نيست كه بگوييد پدرم واقعا مهربونه و تو رو دوست داره! اما زبونش تلخه، رفتارش اينطوريه، تو ناراحت نشو عزيز دلم! تو به دل نگير!! ( اين غلط ترين حرف ممكنه كه مي تونه يك فرد به همسرش بگه)
    همدلي اين نيست كه كه بگيد خب تو هم اشتباه كردي...
    همدلي اين نيست بگيد خب ديگه نيا اونجا...
    همدلي سرزنش هيچ كسي نيست! چه اين طرف و چه طرف مقابل
    همدلي داوري نيست
    همدلي دفاع از خود نيست

    همدلي يعني شما كمي بالاتر از احساس خودت قرار بگيري و احساس طرف مقابلت رو درك كني... فقط احساس طرف مقابلت رو درك كني! همين! نه كارش رو تاييد كني و نه بهش راهكار بدي ... نه سرزنشش كني و نه باهاش بد رفتاري كني... فقط بگي مي فهمم چه حسي داري!
    در همدلي بايد چند تا كار رو انجام بديد:
    1. عزت نفس خودتون رو چند لحظه اي خاموش كنيد! ( تا جيزي گفت كه پدرت فلان... جوش نياريد كه اي واي من نبايد پشت پدرم رو خالي كنم)
    2. با دقت و ارتباط چشمي و حتي لمسي، ( تو چشماش نگاه كنيد و دستاش رو بگيريد، چون ارتباط چشمي در اتومبيل بر قرار نمي شه براي همين زمان رانندگي،‌ زمان خوبي براي گفتگوهاي مهم نيست) به حرفاش گوش كنيد و حرفهاش رو براش خلاصه كنيد...
    3. احساس طرف مقابل رو درك كنيد نه كارش رو يا دردش رو!
    4. زياده روي نكنيد



    همدلي يک مهارت و توانايي است و مانند هر مهارت ديگر نياز به آموزش، تمرين و تجربه دارد.
    همدلي به فرد اين امكان را مي دهد كه بتواند احساسات و حالاتي را در ديگران بفهمد كه تاكنون تجربه نكرده است.
    همدلي باعث مي شود كه از سطح خودمان فراتر رفته و ديگران را عميق‌تر درک نماييم.
    به اين ترتيب، همدلي قدرت و ظرفيت درک انسان‌ها را افزايش مي دهد.

    موانع همدلي عبارت‌اند از:

    انتقاد
    برچسب‌زدن
    تشخيص‌گذاري
    ستايش همراه با ارزيابي
    نصيحت كردن
    اغراق كردن يا بزرگ كردن مشكل
    بي اهميت و كوچک كردن مشكل
    به رخ كشيدن و مقايسه كردن
    سرزنش كردن
    نصيحت كردن، راهنمايي كردن و ارائه راه‌حل

    مهم‌ترين تكنيک هاي همدلي عبارت‌اند از:

    گوش دادن فعال
    بازپردازي
    انعكاس احساسات
    انعكاس محتوا يا معاني
    انعكاس تلخيصي
    تمركز بر كلمات احساسي
    توجه به محتواي كلّي پيام
    مشاهده زبان بدن (Body Language)
    پرسيدن اين سؤال از خود كه «اگر من چنين وضعيتي را تجربه مي كردم، چه احساسي داشتم؟»
    *****************************
    نوشته جناب sci

    اما همدلي:
    همدلي به معني تاييد كار طرف مقابل نيست
    همدلي به معني همدردي نيست
    همدلي به معني همراه شدن نيست
    همدلي ارائه راهكار نيست
    همدلي ارائه تجربه نيست
    همدلي دفاع از شخصي چه شوهر و يا پدر نيست
    همدلي توجيه كارهاي پدر نيست
    همدلي اين نيست كه بگوييد پدرم واقعا مهربونه و تو رو دوست داره! اما زبونش تلخه، رفتارش اينطوريه، تو ناراحت نشو عزيز دلم! تو به دل نگير!! ( اين غلط ترين حرف ممكنه كه مي تونه يك فرد به همسرش بگه)
    همدلي اين نيست كه كه بگيد خب تو هم اشتباه كردي...
    همدلي اين نيست بگيد خب ديگه نيا اونجا...
    همدلي سرزنش هيچ كسي نيست! چه اين طرف و چه طرف مقابل
    همدلي داوري نيست
    همدلي دفاع از خود نيست

    همدلي يعني شما كمي بالاتر از احساس خودت قرار بگيري و احساس طرف مقابلت رو درك كني... فقط احساس طرف مقابلت رو درك كني! همين! نه كارش رو تاييد كني و نه بهش راهكار بدي ... نه سرزنشش كني و نه باهاش بد رفتاري كني... فقط بگي مي فهمم چه حسي داري!
    در همدلي بايد چند تا كار رو انجام بديد:
    1. عزت نفس خودتون رو چند لحظه اي خاموش كنيد! ( تا جيزي گفت كه پدرت فلان... جوش نياريد كه اي واي من نبايد پشت پدرم رو خالي كنم)
    2. با دقت و ارتباط چشمي و حتي لمسي، ( تو چشماش نگاه كنيد و دستاش رو بگيريد، چون ارتباط چشمي در اتومبيل بر قرار نمي شه براي همين زمان رانندگي،‌ زمان خوبي براي گفتگوهاي مهم نيست) به حرفاش گوش كنيد و حرفهاش رو براش خلاصه كنيد...
    3. احساس طرف مقابل رو درك كنيد نه كارش رو يا دردش رو!
    4. زياده روي نكنيد
    این نظر شخصی خودمه بعنوان یک مرد متاهل اصلا ربطی به سایت همدردی و مسائل روانشناسی نداره

    کوتاه مینویسم:

    خیلی حرف میزنی خیلی واسه همچی میخوای دلیل و منطق بیاری شما معلم نیستی لطفا این اخلاقت را عوض کن.
    قبلا هم گفتم بازم میگم نظر شخصیمه ولی اگه من بخوام بعنوان یک مرد با چنین زنی ازدواج کنم که همش بحث کنه و دلایل منطقی بیاره و مثل یک مرد رفتار کنه و رفتار و عشوه ها و سیاست های زینانه نداشته باشه ترجیح میدم با یک مرد ازدواج کنم چون دردسراش خیلی خیلی کمتره!! این فقط یک مثال بود و احساسی که دارم را نوشتم.

    در هر صورت موفق باشید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    mercedes62 (سه شنبه 21 اردیبهشت 95)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 98 [ 11:49]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    91
    امتیاز
    4,395
    سطح
    42
    Points: 4,395, Level: 42
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 155
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    100

    تشکرشده 134 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    همدلی کردن را بیاموز بانو





    این نظر شخصی خودمه بعنوان یک مرد متاهل اصلا ربطی به سایت همدردی و مسائل روانشناسی نداره

    کوتاه مینویسم:

    خیلی حرف میزنی خیلی واسه همچی میخوای دلیل و منطق بیاری شما معلم نیستی لطفا این اخلاقت را عوض کن.
    قبلا هم گفتم بازم میگم نظر شخصیمه ولی اگه من بخوام بعنوان یک مرد با چنین زنی ازدواج کنم که همش بحث کنه و دلایل منطقی بیاره و مثل یک مرد رفتار کنه و رفتار و عشوه ها و سیاست های زینانه نداشته باشه ترجیح میدم با یک مرد ازدواج کنم چون دردسراش خیلی خیلی کمتره!! این فقط یک مثال بود و احساسی که دارم را نوشتم.

    در هر صورت موفق باشید
    من که گفتم دیگه بحث نمیکنم
    من گفتم با قهرهاش چطور کنار بیام
    این راهکارارو پیش میگیرم ببینم بازم قهر میکنه یا نه...
    خیلی ممنون بابت تعریف همدلی

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 98 [ 11:49]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    91
    امتیاز
    4,395
    سطح
    42
    Points: 4,395, Level: 42
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 155
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    100

    تشکرشده 134 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اصلا وقتی یه مردی با همسرش سر چیزهای کوچک قهر میکنه اون خانوم چطور باید رفتار کنه ؟

    میدونم باید بزاریم مرد اروم بشه بعد صحبت کنیم

    اما تو این مدت وقتی با بی محلی ها مواجه میشم چکار باید بکنم ؟؟
    راستش منم بی محلی میکردم اما اوضاع بدتر میشد
    روی خوش نشون میدادم باز اوضاع بدتر میشد

    واقعا نمیدونم تو مواقعی که اقا قهر کرده و سرد برخورد میکنه و مدام دست میزاره روی نقطه ضعف باید چه کنم

    لطفا کمکم کنید
    الان همسرم قهر کرده
    و من واقعا نمیدونم رفتار درست مقابل این قهر بچه گانه چیه

  7. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 خرداد 95 [ 11:17]
    تاریخ عضویت
    1394-7-10
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    761
    سطح
    14
    Points: 761, Level: 14
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 9 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست گلم

    بنظر من هم شما خیلی حرف میزنی و دنبال منطقی

    بیشتر با احساست حرف بزن و سعی کن موقع دعوا مظلوم بشی و ساکت تا از رفتارش پشیمون شه

    ادای روانشناس هارو در نیار هرچند اگر کتابهای روانشناسیه زیادی خوندی

    بزار برنده شه و وقتی دردل میکنه احساسشو حدس نزن
    فقط درک کن

  8. کاربر روبرو از پست مفید افراخانوم تشکرکرده است .

    khaleghezey (پنجشنبه 15 بهمن 94)

  9. #16
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بقول عادل فردوسی پور

    اجازه هست سرم رو بکوووبم به این میز

    دو دقیقه دختر آرام و ساکت یکجا بشین ببین میتونی انجامش بدی.باز من پست گذاشتم شما توی یکساعت 2تا پست رد جوابش گذاشتی!! خدایی شوهرت چی میکشه از دست تو اخه؟

    یک کلمه فقط شما لطف کن از این به بعد : زن باش

    برگرد مقاله همدلی کردن را بخوان با دقت بخوان دیگه هم پست نمیزاری خووب نبینم بعد این نوشته من باز جواب بدیااااااااااااا
    یک کاغذ بردار شروع کن به تمرین کردن:
    سمت راست اتفاق افتاده ستون وسط کاری که انجام دادی و سمت چپ هم رفتار و گفتار درست رو بنویس

    تفاوت بین زن و مرد از نظر دیدشان نسبت به مسائل مردهای منطقی و بانوان احساسی

    استقبال از شوهر، چرا؟
    مقاله استقبال از شوهر را بخوان.توی بحث ها دنبال این نباش که برنده باشی یا بازنده یا اینکه بشینی توضیح بدی سعی کن قلق شوهرت را متوجه بشی هرکاری را باید از مسیر خودش انجام داد.
    با سپاس از افراخانوم گرامی
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  10. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    پاپیون (جمعه 16 بهمن 94), افراخانوم (شنبه 17 بهمن 94)

  11. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 98 [ 11:49]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    91
    امتیاز
    4,395
    سطح
    42
    Points: 4,395, Level: 42
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 155
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    100

    تشکرشده 134 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    بقول عادل فردوسی پور

    اجازه هست سرم رو بکوووبم به این میز

    دو دقیقه دختر آرام و ساکت یکجا بشین ببین میتونی انجامش بدی.باز من پست گذاشتم شما توی یکساعت 2تا پست رد جوابش گذاشتی!! خدایی شوهرت چی میکشه از دست تو اخه؟

    یک کلمه فقط شما لطف کن از این به بعد : زن باش

    برگرد مقاله همدلی کردن را بخوان با دقت بخوان دیگه هم پست نمیزاری خووب نبینم بعد این نوشته من باز جواب بدیااااااااااااا
    یک کاغذ بردار شروع کن به تمرین کردن:
    سمت راست اتفاق افتاده ستون وسط کاری که انجام دادی و سمت چپ هم رفتار و گفتار درست رو بنویس



    مقاله استقبال از شوهر را بخوان.توی بحث ها دنبال این نباش که برنده باشی یا بازنده یا اینکه بشینی توضیح بدی سعی کن قلق شوهرت را متوجه بشی هرکاری را باید از مسیر خودش انجام داد.
    با سپاس از افراخانوم گرامی
    چرا پست نزارم خب
    من همین کارو کردم کلی با خودم تمرین کردم اونقدر که سر امتحان فیزیکم باخودم تمرین نکرد بودم
    قرار بود باهم بریم بیرون گردش بعد از کلی وقت که همش مهمونی بودیم قول داده بود بریم یه پیک نیک دونفره
    صب خونه بودم داشتم اماده میشدم که بیاد دنبالم که گفت مهمون اومده براش و زشته که خونه رو ترک کنه!!
    البته خیلی با مهربونی گفت و گفت که فردا مرخصی میگیره میریم

    اگه من قدیمم بود خیلی ناراحت میشدومیگفت برو اونامهمترن دروغ میگی دلم تنگ شده اونارو تنها بزاری بدتره تا اینکه منونبری بیرون
    ولی اینارو نگفتم
    فقط خیلی با ناراحتی و بغض گفتم ولی تو میدونی که دلم چقدر تنگت بود میدونی قرارمون بهم بخوره من چقدر ناراحت میشم که


    مطمنا اولی رو میگفتم خیلی باهم دعوا میکردیم
    اما کلی ام شرمنده شدو قربون صدقه که جبران میکنم برات و حق باتوعه

    تا حدودی درست رفتار کردم نه ؟؟

    یک مورد دیگه اینکه منو یادش رفت صبح بیدار کنه اگه منه قدیمم بود میگفتم
    چطوری میشه ادم زنشو یادش بره واقعا و باز دعوا
    ولی بهش اس مس دادم فداتشم که اونقدر سرت شلوغه که یادت رفت بیدارم کنی با یه عالمه قلب که کلی عذرخاهی کرد

    اقای خاله قزی
    من واقعا مادرم اصلا این صفات زنونه رو نداشت هیچ وقت نرمش عشوه زنونه نداشته واسه همینه که بلد نبودم
    گفتم مثال بزنم ببینید که دارم درست پیش میرم که همینطور ادامه بدم یا نه

  12. 2 کاربر از پست مفید پاپیون تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 17 بهمن 94), افراخانوم (شنبه 17 بهمن 94)

  13. #18
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دومی خیلی بهتر از اولب بود پخته تر بود.

    بعدشم یادت باشه هیچوقت رفتار و گفتارت منوط به واکنش های شوهرت نباشه.اگرم ناراحت شد داد زد عصبانی شد شما باید اعتماد بنفست را حفظ کنی و شرایط را مدیریت کنی استرس و اضطراب خودت را توی این موقیعت های کنترل کنی واقعا سخته مخصوصا اولاش هم باشی بدتر ولی کم کم عادت میکنی و قویتر میشی.

    انصافا خودت ببین الان آرامش بیشتری داشتی یا قبلت؟

    یادت باشه مظلوم شدی خوب بود ناراحتی خودت را نشان دادی حرفت را هم زدی ولی اینجا یکم چاشنی سیاست زنانه رفتار میکردی خودت را لوس میکردی و میگفتی:ولی بازم هرچی شوهر عزیز و نازنینم بگه کم کم شروع کن پله پله بری جلوتر سعی کن از همین روش در همه موارد استفاده کنی.

    ایشالله که دیگه مسئله ای پیش نیاد راستی دوتا مقاله گذاشتم تیو بخش مهارت های ارتباطی حتما بخونش جالبه در مورد انتقاد کردن.

    http://www.hamdardi.net/thread-41339.html#post404856

    http://www.hamdardi.net/thread-41340.html#post404857

    سعی کن ارتقاء بدی خودت را در بیان صحیح احساسات

    http://www.hamdardi.net/thread-41054.html

    مقاله بالا خیلی خوبه با دقت بخوان واقعا تاثیر گزاره
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  14. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    پاپیون (شنبه 17 بهمن 94), افراخانوم (شنبه 17 بهمن 94)

  15. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 خرداد 95 [ 11:17]
    تاریخ عضویت
    1394-7-10
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    761
    سطح
    14
    Points: 761, Level: 14
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 9 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پاپیون نمایش پست ها
    چرا پست نزارم خب
    من همین کارو کردم کلی با خودم تمرین کردم اونقدر که سر امتحان فیزیکم باخودم تمرین نکرد بودم
    قرار بود باهم بریم بیرون گردش بعد از کلی وقت که همش مهمونی بودیم قول داده بود بریم یه پیک نیک دونفره
    صب خونه بودم داشتم اماده میشدم که بیاد دنبالم که گفت مهمون اومده براش و زشته که خونه رو ترک کنه!!
    البته خیلی با مهربونی گفت و گفت که فردا مرخصی میگیره میریم

    اگه من قدیمم بود خیلی ناراحت میشدومیگفت برو اونامهمترن دروغ میگی دلم تنگ شده اونارو تنها بزاری بدتره تا اینکه منونبری بیرون
    ولی اینارو نگفتم
    فقط خیلی با ناراحتی و بغض گفتم ولی تو میدونی که دلم چقدر تنگت بود میدونی قرارمون بهم بخوره من چقدر ناراحت میشم که


    مطمنا اولی رو میگفتم خیلی باهم دعوا میکردیم
    اما کلی ام شرمنده شدو قربون صدقه که جبران میکنم برات و حق باتوعه

    تا حدودی درست رفتار کردم نه ؟؟

    یک مورد دیگه اینکه منو یادش رفت صبح بیدار کنه اگه منه قدیمم بود میگفتم
    چطوری میشه ادم زنشو یادش بره واقعا و باز دعوا
    ولی بهش اس مس دادم فداتشم که اونقدر سرت شلوغه که یادت رفت بیدارم کنی با یه عالمه قلب که کلی عذرخاهی کرد

    اقای خاله قزی
    من واقعا مادرم اصلا این صفات زنونه رو نداشت هیچ وقت نرمش عشوه زنونه نداشته واسه همینه که بلد نبودم
    گفتم مثال بزنم ببینید که دارم درست پیش میرم که همینطور ادامه بدم یا نه

    ااااافرین
    خیلی سخته ادم خودش رو کنترل کنه و بجای دعوا اینطوری بگه اما کم کم عادت میکنی تازه احساس قدرت هم بهت دست میده
    که تو تونستی اوضاع رو رو انگشتت بچرخونی
    می تونی اگر خیلی عصبانی شدی از رفتارش گوشی رو برداری با دوستات راجبع عصبانیتت بگی یا روی کاغذ بنویسی
    فقط یادت باشه اروم شو بعد جوابش رو بده
    خیلی خوب بود قسمت دوم
    بازم بیا بگو

  16. 2 کاربر از پست مفید افراخانوم تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 17 بهمن 94), پاپیون (دوشنبه 19 بهمن 94)

  17. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 98 [ 11:49]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    91
    امتیاز
    4,395
    سطح
    42
    Points: 4,395, Level: 42
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 155
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    100

    تشکرشده 134 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم خاله قزی و افراخونم عزیزم
    خاله قزی روشهای انتقاد رو خودم همیشه اینطور انجام میدم اول تعریف و تمجید بعد یدوه انتقاد خیلی ممنون
    ولی خیلی سخته خیلی
    میدونید همسر من اوایل خیلی خوب حرف میزد حتی توی دعوا دستم رو میگرفت و صحبت میکرد
    اما من خیلی پرخاشگر بودم و حرفای بدی میزدم کم کم اونم مثل من شد
    الان من دارم سعی میکنم بزارم کنار چون مادرم یبار شنیدو خیلی تند برخورد کرد باهام
    که مرد احترام می خوادو ازین حرفها
    الان قسم خوردم بهش بی احترامی نکنم
    دیروز بهش گفتم که بریم بیرون با لحن خیلی بدی گفت بدهکاره و فعلا ازش چیزی نخوام گفت باید بپذیرم این موضوع رو
    و گفت تا الان خیلی زیادی به حرفات گوش میدادم زیاد لوس شدی
    و خیلی حرفای بد دیگه با لحن بد
    منم نتونستم خودم رو کنترل کنم و ازین روش استفاده کنم از عصبانیت گفتم اگر قراره دیگه بهم محبت نکنی من نمی خوامت
    گفت می خوام صدسال منو نخوای که بخاطر یه حرفم اینو گفتی.. و دیگه حرفی نزدم

    میدونم حرفام اشتباه بود او کلی گفت و گفت و من با یه جمله همچیرو خراب کردم
    البته از فردا صبحش که بیدار شدیم با من خوب رفتار کرد انگار نه انگار که چیزی شده
    اما حس میکنم باهام سرده

    چقدر ضعیفم من اینهمه مطلب خوندم باز کار خودمو کردم
    فقط فرقش با قبل این بود که قبلا پرخاشگری میگفتم اندفعه با بغض و اروم این حرف رو گفتم همین !
    من خیلی بدم میدونم
    اما حرفهای اونم بد بود
    اگر میگفت ندارم میگفتم فدا سرت خودم یچی درست میکنم اما خیلی داد زد
    هرشب هرشب دعوا داریم..
    جفتمون خسته شدیم


 
صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوهر دهن لقم همه چیزو برای خانوادش تعریف میکنه
    توسط golehamishebahar در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 31 فروردین 95, 10:28
  2. چیکار کنم که همسرم همه چیزو به خانواده اش نگه؟
    توسط پری. در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 بهمن 94, 21:35
  3. +شوهرم همه چیزو ساده میگیره!چکار کنم؟
    توسط فروغ در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 تیر 87, 01:09
  4. شوهرم همه چیزو ساده میگیره!چکار کنم؟
    توسط فروغ در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 تیر 87, 13:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.