به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 43
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام شایسته جان

    درک میکنم که برنامه ریزی کردن و عمل کردن بهش سخت باشه.

    پس بیا با هم یه قراری بگذاریم.

    فعلا نمیخواد واسه کل روزت برنامه ریزی کنی.

    واسه 6 تا 10 دقیقه برنامه ریزی کن.

    مثلا موبایلت رو کوک کن رو 10 دقیقه دیگه، و بگو فقط 10 دقیقه حق داری اتاق رو مرتب کنی و بعد دیگه نمیخواد!! 10 دقیقه که تموم شد و موبایلت زنگ خورد کارت رو متوقف کن.

    یا 10 دقیقه فقط فیلم ببین، بعدش استاپ کن و بگو بقیه ش واسه فردا. در مورد موزیک و ... هم همینطور.

    اینجوری اون لقمه بزرگ رو شکستی به لقمه های کوچیک.

    این دفعه نیا بگو موافقی یا نه، بیا از کارهایی که تو این 10 دقیقه ها انجام دادی بگو. همین پست رو که خوندی زودی ساعتت رو کوک کن و 10 دقیقه اتاق رو مرتب کن. به هیچی هم فکر نکن.

    من منتظرم

  2. 3 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    Hadi99g (جمعه 16 بهمن 94), shayesteh (پنجشنبه 08 بهمن 94), یا مجیر (پنجشنبه 08 بهمن 94)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 فروردین 95 [ 15:06]
    تاریخ عضویت
    1394-10-23
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    540
    سطح
    10
    Points: 540, Level: 10
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 46.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    26

    تشکرشده 20 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا_2009 نمایش پست ها
    سلام شایسته جان

    درک میکنم که برنامه ریزی کردن و عمل کردن بهش سخت باشه.

    پس بیا با هم یه قراری بگذاریم.

    فعلا نمیخواد واسه کل روزت برنامه ریزی کنی.

    واسه 6 تا 10 دقیقه برنامه ریزی کن.

    مثلا موبایلت رو کوک کن رو 10 دقیقه دیگه، و بگو فقط 10 دقیقه حق داری اتاق رو مرتب کنی و بعد دیگه نمیخواد!! 10 دقیقه که تموم شد و موبایلت زنگ خورد کارت رو متوقف کن.

    یا 10 دقیقه فقط فیلم ببین، بعدش استاپ کن و بگو بقیه ش واسه فردا. در مورد موزیک و ... هم همینطور.

    اینجوری اون لقمه بزرگ رو شکستی به لقمه های کوچیک.

    این دفعه نیا بگو موافقی یا نه، بیا از کارهایی که تو این 10 دقیقه ها انجام دادی بگو. همین پست رو که خوندی زودی ساعتت رو کوک کن و 10 دقیقه اتاق رو مرتب کن. به هیچی هم فکر نکن.

    من منتظرم

    سلام مجدد.چند تا ده دقیقه مرتب کردم حالا یا من کندم یا خسارت زیاده یا هردو هنوز مونده تا به مرجله جارو برقی بکشه. لباسارو مرتب کردم. اکثر خرت و پرتا رو جمع کردم تمام جعبه و کاغذ باطل ه ها و چیزایی که باید میرفت تو یسطل اشغال رو هم جمع کردم .فقط یه خورده خرت و پرت هست که بادی براش جای مناسب پیدا کنم چون براش کمد یا قفسه فلعلا ندارم
    ممنون صباخانم
    میگن وقتی حالت خوبه به خودت پاداش بده نه وقتی که خسته ای برای همین اومد اینجا استراحت شاید مرحله بعد جمع کردن بقیه وسایل هم اسون تر بشه
    اره صبا فکرمیکنم اگه همینقدر کم هم کار کنم و وسطش وقت هدر بدم خیلی بهتر از این باشه که صبح تا شب فقط بشینم یکجا و غصه بخورم که چرا هیچکاری نمیکنم

    ببین باخودم چه کردم که رسید م به اینجا.البته بین خودمون بمونه من از بچگی خیلی مرتب نبودم ولی باید در نوجوونی یاد میگرفتم که بهتر باشم


    ]چرا نمید بنویسم من که سه تا پست نداشتم

  4. 2 کاربر از پست مفید shayesteh تشکرکرده اند .

    یا مجیر (جمعه 09 بهمن 94), صبا_2009 (پنجشنبه 08 بهمن 94)

  5. #23
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    دیدی تونستی

    آفرین. همین جور تایم های کوچیک کوچیک بگیر و کارهای ریز ریز انجام بده.

    مثلا فیلم بریز رو گوشی ت و فقط 10 دقیقه ببین و قطعش کن.

    یه کتاب رو باز کن و فقط 10 دقیقه بخون و بعد ببند. بعد آخر شب همین 10 دقیقه ها رو بشمار و ببین چند تا کار کوچولو انجام دادی.

    هنوز ولی تاکید دارم که خودت رو عادت بدی و صبح ها سر یه ساعت خاصی بیدار بشی. از فردا امتحان کن. شب ها بیا اینجا یه پست بگذار و گزارش کارهات رو بده.

    شایسته جان تو شایسته ی بهترین هایی

  6. 2 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    shayesteh (پنجشنبه 08 بهمن 94), یا مجیر (جمعه 09 بهمن 94)

  7. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 دی 00 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    121
    امتیاز
    7,040
    سطح
    55
    Points: 7,040, Level: 55
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 288 در 108 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    24
    Array
    سلام

    بعد از حدود یک سال دوباره پست گذاشتم! اما تالارو دنبال میکردم...

    انسان گاهی اتفاقات بدی براش میوفته و میخواد هر جوری شده ازش خلاص بشه و یکی ازین اتفاقات شکست عشقیه
    و چون تمام روان انسان درگیر این روابط میشه ادم نمیفهمه که چکار میکنه و مثلا اگه یه سمی چیزی بخوره و در حال مرگ باشه احساس شکست عشقی فراموش میشه و طرف به شدت پشیمون میشه که چرا ...اما فایده ای نداره موارد زیادی بوده که فرد چنان التماس میکرده به دکتر که منو نجات بده اما... قصه تلخیه

    اینجاست که حتی فکر کردن به خودکشی خودش گناه بزرگیه
    چون پشت انجام کاری فکر و تصمیمی هست که در مرحله اخر به اجرا میرسه

    این جمله یادتون باشه که هر اتفاقی برای شما بوفته (هر اتفاقی) به زودی فراموش میشه و تو به حالت عادی بر میگردی اما فقط نیازه که زمان بگذره و گذشت زمان رو باید با صبر تحمل کنی


    انگار با خدا بیگانه ای ..!
    زلیخا وقتی عاشق یوسف شد ، چه کارها که نکرد تا به یوسف برسه...اما به یوسف نرسیدو به خدا رسید و وقتی به خدا رسید، خدا همه چیز به اون داد و به یوسفم رسید و اما دیگه انچنان یوسفو نخواست ! چون عشق واقعی خودشو پیدا کرده بود
    دقت کردی کسایی که به خدا مومنن و نه به دوست پسر یا دوست دختر چقدر بهتر زندگی میکنن شاید به نان شبشونن محتاج باشنا اما زندگیشون یه جور دیگس... یه جور خوب...تو دوست نداری مثل اونا باشی.....؟

    شاید این اتفاق تلنگری به روح خسته تو باشه از جانب معبود خودت که بهت بفهمونه کمی با من باش

    بگذریم....حرف های ما داره تکراری میشه و این قصه ها همچنان ادامه داره

    احساس شما نسبت به روزای اول خیلی فرق کرده و دارید این اتفاق تلخ رو پشت سر میذارید

    حالا هوشیارتر و اگاه تر شدید و حتما دست به انتخاب های بهتری خواهید زد، شما نباید بد بین باشید چون دیگران 100 درصد مقصر نیستن و شمام اشتباه کردید

    از موزیک های غمگین و ... بپرهیزید چون این احساس هارو دوباره زنده میکنه(من خودم گاهی موزیک غمگین گوش میدم یهو احساسم میگه:چرا نمیادش!کجاست پس ،پس کی میاد ! گرچه این احساس ما یکم شوخ طبعه!

    پس برای بهتر زیستن تصمیم بگیر و تلاش کن حتما موفق خواهی شد

    احساستون همیشه بهاری

  8. 2 کاربر از پست مفید احساس بهاری تشکرکرده اند .

    Hadi99g (جمعه 16 بهمن 94), shayesteh (جمعه 09 بهمن 94)

  9. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 فروردین 95 [ 15:06]
    تاریخ عضویت
    1394-10-23
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    540
    سطح
    10
    Points: 540, Level: 10
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 46.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    26

    تشکرشده 20 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط احساس بهاری نمایش پست ها
    سلام

    بعد از حدود یک سال دوباره پست گذاشتم! اما تالارو دنبال میکردم...

    انسان گاهی اتفاقات بدی براش میوفته و میخواد هر جوری شده ازش خلاص بشه و یکی ازین اتفاقات شکست عشقیه
    و چون تمام روان انسان درگیر این روابط میشه ادم نمیفهمه که چکار میکنه و مثلا اگه یه سمی چیزی بخوره و در حال مرگ باشه احساس شکست عشقی فراموش میشه و طرف به شدت پشیمون میشه که چرا ...اما فایده ای نداره موارد زیادی بوده که فرد چنان التماس میکرده به دکتر که منو نجات بده اما... قصه تلخیه

    اینجاست که حتی فکر کردن به خودکشی خودش گناه بزرگیه
    چون پشت انجام کاری فکر و تصمیمی هست که در مرحله اخر به اجرا میرسه

    این جمله یادتون باشه که هر اتفاقی برای شما بوفته (هر اتفاقی) به زودی فراموش میشه و تو به حالت عادی بر میگردی اما فقط نیازه که زمان بگذره و گذشت زمان رو باید با صبر تحمل کنی


    انگار با خدا بیگانه ای ..!
    زلیخا وقتی عاشق یوسف شد ، چه کارها که نکرد تا به یوسف برسه...اما به یوسف نرسیدو به خدا رسید و وقتی به خدا رسید، خدا همه چیز به اون داد و به یوسفم رسید و اما دیگه انچنان یوسفو نخواست ! چون عشق واقعی خودشو پیدا کرده بود
    دقت کردی کسایی که به خدا مومنن و نه به دوست پسر یا دوست دختر چقدر بهتر زندگی میکنن شاید به نان شبشونن محتاج باشنا اما زندگیشون یه جور دیگس... یه جور خوب...تو دوست نداری مثل اونا باشی.....؟

    شاید این اتفاق تلنگری به روح خسته تو باشه از جانب معبود خودت که بهت بفهمونه کمی با من باش

    بگذریم....حرف های ما داره تکراری میشه و این قصه ها همچنان ادامه داره

    احساس شما نسبت به روزای اول خیلی فرق کرده و دارید این اتفاق تلخ رو پشت سر میذارید

    حالا هوشیارتر و اگاه تر شدید و حتما دست به انتخاب های بهتری خواهید زد، شما نباید بد بین باشید چون دیگران 100 درصد مقصر نیستن و شمام اشتباه کردید

    از موزیک های غمگین و ... بپرهیزید چون این احساس هارو دوباره زنده میکنه(من خودم گاهی موزیک غمگین گوش میدم یهو احساسم میگه:چرا نمیادش!کجاست پس ،پس کی میاد ! گرچه این احساس ما یکم شوخ طبعه!

    پس برای بهتر زیستن تصمیم بگیر و تلاش کن حتما موفق خواهی شد

    احساستون همیشه بهاری
    سلام.شما اومدید و بحث خوبی رو باز کردید اما به شرطی که به نتیجه برسه نه اینکه فقط سر دل من بازبشه
    وای فقط خدا میدونه که چقدر میخوام از این بدبختی و این حس و این فکر و این حال کامل رها بشم چقدر میخوام که این اتفاق نیفتاده باشه .اوه چقدر زندگی خوبی داشتم قبلش و قدرش رو ندونستم و فکر میکردم شرایطم خوب نیست

    واقعا چرا این تفاق افتاد؟ بخاطر اینکه من بدم؟ بی ظرفیتم یا بیشعورم اصلا از ابتداش تا اخرش از همون روز اولش

    من که از این رابطه خوش یندیدم چقدر باید برای تحمل رنج هاش سختی بکشم چندماه؟
    چقدر هرروز باید صبح اون و فکروخیالش بیاد جلوی روم؟ چقدر چندبار باید بگم بسه دیگه بهش فکر نکن یابگم به خودم که غصه نخور عزیزم
    اما خدایا شکرت واسه همه چیز

    جالبه این ماجرای پشیمونی رو از کجا میدونید؟ من دقیقا اون دفعه ای که این کار رو انجام دادم با وجود اینکه بغیر از یک پرستار همه اصلا به روم نیاوردن تنها حسی که داشتم پشیمونی بود اصلا شاید اون پشیمونی بود که باعث شد دیگه هیچ گونه حسی به اون ادم نداشته باشم
    ماجرای زلیخا خیلی با متفاوته ولی میدونم درمان هر مشکلی صبره اما من دوباره خوردم زمین بعد از یک مدت خوردم زمین باید کارای هم بکنم که بتونم رو یپام بایستم

    خدا رو دوست دارم اما نه اونجوری که میگن بعضیا هستن نه.نمیدونم چه جوریه.احتمالش زیاده که اگه بتونم خدارو اونجوری بخوام دیگه هیچی نخوام

    یه سری چیزا زمان ازش گذشته اون ادم شاید دیگه اصلا ندونه من چه شکلیم اما برا یمن خیلی چیزا خیلی مثل قبله کاش برن و پاک بشن و اطرافیانم هم به روم نیارن


    قطعا من هم اشتباه کردم صدبار گفتم که خیلی چیزا رونمیدونم.خیلی خطاهای سهوی هم داشتم

    اهنگ شاد هم گوش میدیم همچین شاد و خوشحال مگیه رفتیو شکستیو..
    موسیقی های شاد هم از عشق میگن

    -------------------------

    سلام صبا جان
    گزارش کار بدم ،امروز با مدت زمان های کم البته نه ده دقیقه کتاب خوندم بعد استراحت کردم باز اطاقمو کامل مرتب کردم یکم دیگه خوندم درکل یه چند صفحه محدودی خوندم
    یادم نمیاد قبلا مثلا توی یک ساعت چندصفحه میخوندم

    ولی بد نبود فیلم هم کمی دیدم. ولی بد نبود استراحت هم ب اندازه کافی داشتم

    ممنونم صباجان،خیلی وقتی میام و اینجا مینویسم حالم بهتره. کاش بشه یه مدت هرشب یا شب درمیون بیام و اینجا بنویسم
    ویرایش توسط shayesteh : جمعه 09 بهمن 94 در ساعت 22:28

  10. 2 کاربر از پست مفید shayesteh تشکرکرده اند .

    یا مجیر (یکشنبه 11 بهمن 94), صبا_2009 (جمعه 09 بهمن 94)

  11. #26
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام شایسته جان.

    من سعی میکنم هر شب یه سر به تاپیکت بزنم و اگر فکر میکنی گزارش دادن بهت کمک میکنه، خب اینکار رو انجام بده.

    اما

    به شرطی که شرطی نشی و حواست باشه به اینجا وابسته نشی.
    و شرط مهمتر،هر روز کارهای بیشتری رو انجام بدی و گزارشت کاملتر باشه.

  12. کاربر روبرو از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده است .

    shayesteh (شنبه 10 بهمن 94)

  13. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 فروردین 95 [ 15:06]
    تاریخ عضویت
    1394-10-23
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    540
    سطح
    10
    Points: 540, Level: 10
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 46.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    26

    تشکرشده 20 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام سلام. راستش امروز صبح بد نبودم ظهر و تا شب کارخاصی نکردم باز توی حال دلهره و اظطرابم بودم.یعنی وقتی چندساعتیم خراب میشه حالم بد میشه
    یه چیز دیگم که هست وقتی یادم میره یا ناخاواسته از اون حالت زمان کم میرم سمت زمان بیشتر اینطوری میشه چون برنامه ریزی دقیق ندارم نمیتونم مثلا بگم بعد این چندساعت رو جبران میکنم دلهره میگیرم ،از طرف دیگه به خاطر همین دلهره یا اینکه حال درونی خوب و ثابتی ندارم اگه برنامه هم بریزم نمیتونم عمل کنم چون امکان داره نیمروز یکروز یا چندروز حالم مناسب نباشه و نتونم عمل کنم
    نمیدونم چطور میشه به حال ددرونی خوب و ثابت رسید ولی فکر کنم الان همون فواصل کاری کوتاه بهتر باشه

  14. کاربر روبرو از پست مفید shayesteh تشکرکرده است .

    صبا_2009 (شنبه 10 بهمن 94)

  15. #28
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    شایسته تو چند روزه شروع کردی به تلاش کردن برای بهتر شدن حالت؟

    خیلی زود انتظار داری همه چی برگرده سر جای خودش!! اینطور نیست؟
    واقعیت رو بپذیریم، یک شبه نمیشه تبدیل شد به یه آدم منظم، با انگیزه، با روحیه و شاد.
    موفق ترین و شادترین افراد هم گاهی احساس رخوت میکنند گاهی از برنامه ریزی هاشون جا می مونند و خیلی چیزهای حس های دیگه ای که تو هم تجربه میکنی.
    ولی فرق اون با بقیه آدم ها اینه که دوباره شروع میکنند، همه چیز رو و از اول!
    یک بار دوبار و 100 بار.
    شایسته هم می تونه. هر موقع حس کردی جا موندی، داری میری تو جاده خاکی و ... اول خودت رو درک کن و بگو طبیعی هست و بعد بگو دوباره شروع میکنم و اگر 100 بار هم رفتم تو جاده خاکی بازم خودم رو هدایت میکنم به جاده اصلی زندگیم.
    حالا تو بگو جاده اصلی زندگیت چه ویژگی هایی داره؟

  16. 2 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    shayesteh (شنبه 10 بهمن 94), یا مجیر (یکشنبه 11 بهمن 94)

  17. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 فروردین 95 [ 15:06]
    تاریخ عضویت
    1394-10-23
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    540
    سطح
    10
    Points: 540, Level: 10
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 46.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    26

    تشکرشده 20 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا_2009 نمایش پست ها
    شایسته تو چند روزه شروع کردی به تلاش کردن برای بهتر شدن حالت؟

    خیلی زود انتظار داری همه چی برگرده سر جای خودش!! اینطور نیست؟
    واقعیت رو بپذیریم، یک شبه نمیشه تبدیل شد به یه آدم منظم، با انگیزه، با روحیه و شاد.
    موفق ترین و شادترین افراد هم گاهی احساس رخوت میکنند گاهی از برنامه ریزی هاشون جا می مونند و خیلی چیزهای حس های دیگه ای که تو هم تجربه میکنی.
    ولی فرق اون با بقیه آدم ها اینه که دوباره شروع میکنند، همه چیز رو و از اول!
    یک بار دوبار و 100 بار.
    شایسته هم می تونه. هر موقع حس کردی جا موندی، داری میری تو جاده خاکی و ... اول خودت رو درک کن و بگو طبیعی هست و بعد بگو دوباره شروع میکنم و اگر 100 بار هم رفتم تو جاده خاکی بازم خودم رو هدایت میکنم به جاده اصلی زندگیم.
    حالا تو بگو جاده اصلی زندگیت چه ویژگی هایی داره؟

    درست میگید یک شبه که نباید انتظار داشت و من فکر میکنم یکساله که شروع کردم بعدد چندین وقفه داشتم بعد پنید ماه پیش قضیه این پسره تموم شد و حالم خراب شد وباز از چندماه پیش سعی کردم که بهتر بشم پس یک شبه نیست
    فکر کنم اولین چیزی که باید یاد بگیرم اینه که سعی کنم حال ثابت داشته باشم و به حالم مسلط بشم و بعد خیلی چیزا هست که باید یادبگیرم همونطور که توی حرفای اول تاپیکم گفتم
    ولی درست میگید باید صدبار تلاش کنم تاا به حال یکنواخت و ثابت برسم
    ممنون صباجان

  18. کاربر روبرو از پست مفید shayesteh تشکرکرده است .

    یا مجیر (یکشنبه 11 بهمن 94)

  19. #30
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,367 در 1,792 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط shayesteh نمایش پست ها
    بعضی موقاع طرف اینقدر خوب بلده نقشه ش رو بازی کنه که هرچقدر هم بخوای باعقلت جلوی احساساتی شدنت رو بگیری نمیتونی



    بعد میدونید ازدواج سنتی یکی دوتا عیب دیگش از نطر من چیه>مثلا فکرمیکنم طرف یا خیلی بچه ننه ست یا تمام دوستیاشو با دخترای دیگه داشته حالا مامنشو فرستاده جلو.

    ببیناما همین خیال عشق ودوست داشتن خودش کلی ذوق و شوق بود برام.یاقبل ترش شاید چندتا مسج فرستادن .



    عشق خودش کلی حال و انگیزه بود برام.
    الان به نظر شما با این دل گرفتگی و بی حوصلگی چکاربکنم؟
    سلام.منظور منم انکار عشق نیست.

    عشق انواع و اقسامی داره عشق به طبیعت عشق به نوع دوستی عشق به کمالات .عشق به همسر(که معمولا همه این نوع رو بیشتر میخوان)این باعث انگیزه وتلاش میشه باعث بهتر شدن حال انسان میشه .

    اما همونطور که خودت اشاره کردی؛ بعد خیال عشق الان حالت خوب نیست.منم میگم توی این مسیر باید راهو از چاه شناخت.که بعدش حال بد پشت سرش نیاد.

    دوست داشتن ممکنه به عشق تبدیل بشه ولی راه مطمئن تریه


    نگرشت درمورد ازدواج سنتی یه مقدار سطحیه.



    ۰۰۰۰ به هرحال گاهی یه تجربه تلخ میتونه باعث یه تولد تازه بشه باعث نو فکر کردن تازگی،طراوت.

    این مسیر تازه از کارها و تغییرات کوچک هم میتونه شروع بشه..
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
    ویرایش توسط ammin : یکشنبه 11 بهمن 94 در ساعت 14:40

  20. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    shayesteh (یکشنبه 11 بهمن 94)


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.