به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 112
  1. #41
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 23 بهمن 94 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1394-11-07
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    692
    سطح
    13
    Points: 692, Level: 13
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 83.0%
    دستاوردها:
    7 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    80

    تشکرشده 83 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    آرامش خیال گرامی خانم اعجاز عشق برای شما تو تاپیک صندلی داغ پستی ارسال داشتند اگر مایل هستید زیر پستشون تشکر بزنید تا شما رو تو گروه قرار بدند

    http://www.hamdardi.net/thread41057-14.html#post404170

    یه نوع تفریحی هست برای شما تا حال و هواتون عوض بشه
    یه چیزی خدمتتون عرض کنم که تو تاپیک هایی مثل طلاق و. جدایی و... شرکت نکنید و پستی ارسال نفرمائید چون با فکر کردن به این موضوعات انرژی تون تحلیل میره
    شما بیشتر از هر موقعی نیاز به آرامش دارید تو تاپیک های سرگرمی و دعا شرکت کنید

    یه پیشنهادی داشتم اینکه قرآن ختم بدین اینجا تاپیکی هست به اسم تاپیک ختم قرآن اگر مایل هستید تاپیکو بیارید بالا روزانه چند تا حزبو بخونید قسمت باشه ما هم در کنار شما شرکت می کنیم
    ان شاءالله خود قرآن کمکتون می کنه

    http://www.hamdardi.net/thread-32858.html

  2. 2 کاربر از پست مفید یا مجیر تشکرکرده اند .

    آرامش خیال (پنجشنبه 08 بهمن 94), اعجاز عشق (پنجشنبه 08 بهمن 94)

  3. #42
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 بهمن 99 [ 08:27]
    تاریخ عضویت
    1394-10-28
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    8,981
    سطح
    63
    Points: 8,981, Level: 63
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    474

    تشکرشده 304 در 105 پست

    Rep Power
    38
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط اعجاز عشق نمایش پست ها
    سلام


    اوج ناراحتي شما از همسرتان درك مي كنم اما خداي نكرده مرگ ايشان هيچ مسئله اي را حل نخواهد كرد.


    به هر حال در صورت جدايي يا اشتي ايشان پدر فرزندتان هستند.

    راستش گاها حس شخصي من نسبت به بعضي تاپيكها اين بوده كه مثلا اين مشكل به جاي خوبي ختم نخواهد شد.اما در مورد شما يك حس دروني وادارم مي كندكه از شما بخواهم عجله نكنيد.



    به فكر شادي خود باشيد به فكر اينده فرزندي كه در راه داريد.... براي جدايي هم هيچ وقت دير نيست.......... مي توانيد به جدايي فكر نكنيد و به ماندن در زندگي اي كه تاكنون تحمل كرده ايد هم راضي نباشيد اما ذهنتان را درگير تبعات اين افكار و اينكه فردا چه خواهد شد نكنيد. فقط از ته دل دعا كنيد خدا بهترين مسير را مقابلتان قرار دهد و ...



    اگر همسر شما واقعا نسبت به شما و فرزندتان خيلي بي تفاوت باشند من فكر مي كنم خودشان براي جدايي پيشقدم خواهند شد.


    راستش حسرت شما به شادي و موفقيتي كه در گذشته داشته ايد و حس تنفر از وجود عاملي كه به از دست دادن اين عامل يعني همسرتان را من پاك كردن صورت مسئله تصور مي كنم.


    يادتان باشد كه اول از همه به سلامتي خودتون و جنين فكر كنيد.

    شرايط شما سخت هست اما تحمل اين وضعيت نسبت به سختي هايي كه مي توانست بر شما تحميل شود خيلي بهتر هست و جاي شكر دارد واقعا.



    اول از همه زير سايه ي خدايي هستيد كه با مواظبت از هديه اش و توكل به او مشكلتان انشاءالله رفع خواهد شد.

    دوم خود شما كه صبوري به خرج مي دهيد و خانمي قوي هستيد .

    شما تا دو يا سه ماه پيش يك خانم موفق و صبور بوديد اما از اون لحظه كه خدا جنين را در وجود شما قرار داد يك مادر هستيد. مادر يعني صبر و استقامت و با وجود اين فرزند خودتان كم كم متوجه خواهيد شد كه بيش از پيش مقاوم و صبورتر شده ايد.

    خود خدا بهتر مي دانسته امن ترين مكان براي رشد يك جنين وجود مادر است و بس.

    همچنين خانواده اي داريد كه از شما حمايت مي كنند .

    و .....

    ببخشيد سوال بي ربطي بپرسم؟
    اگر امكانش باشد تمايل داريد براي سرگرمي و نظم دادن به افكار و تقكر بيشتر در صندلي داغ شركت كنيد؟

    سلام اعجاز عشق عزیز
    از اینکه وقت میزارید وبا حرفاتون بهم انرژی و آرامش میدین و سعی درحل مشکلم دارید واقعا ممنونم.
    حس خوبتون و پاکی قلبتون رو میشه از نوشته هاتون فهمید.
    برای منی که توی این مدت همیشه به خودم یادآوری میکردم که دیگه به هیچکس اعتماد نکن و یاد بگیر که تو این دنیا تنهایی،دیدن اینکه اینجا انسان هایی وجود دارن که همه ی تلاششون رو میکنن که منو راهنمایی کنن وبه نحوی حالم رو بهتر کنن،واقعا دلگرم کننده اس.
    همسرم هیچوقت برای جدایی پیشقدم نمیشه چون بخوبی میدونه که اینکار از نظر مهریه و ... به نفعش نخواهد بود.ومهمترین چیز توی زندگیش پوله.
    گاهی وقت ها با وجود تمام مشکلات و غصه هایی که دارم،وجود خدارو کنار خودم حس میکنم.اینکه حواسش بهم هست ومواظبمه.
    در مورد دعوتتون به صندلی داغ از لطفتون بسیار ممنونم،همیشه برام جالب بوده.این روزها به شدت ذهنم به هم ریخته و میترسم نتونم به سوال دوستان پاسخ بدم و شرمندشون بشم.
    اما خب سعی میکنم به افکارم سروسامون بدم و شرکت کنم.
    ویرایش توسط آرامش خیال : پنجشنبه 08 بهمن 94 در ساعت 09:24

  4. کاربر روبرو از پست مفید آرامش خیال تشکرکرده است .

    اعجاز عشق (پنجشنبه 08 بهمن 94)

  5. #43
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    سلام آرامش خیال عزیزم
    من همه تاپیک شمارو خوندم واقعا تو کار آدما موندم
    عزیزم اول از همه بهتون تبریک میگم که اینقدر خانم فهمیده و منطقی هستین و بعد براتون از خدا طلب آرامش دارم و امیدوارم بهترین هارو براتون رقم بزنه.
    من نظرم اینه که فقط منطقی تصمیم بگیر اصلا احساسی برخورد نکن
    همسر شما خیلی سخت تغییر میکنه و در حال حاضر کسی هم ایشونو درمورد برگشت به زندگی راهنمایی نمیکنه و انگار دارن نسبت به اذیت کردن شما و جدایی تحریک میشن از جانب کسی.اصلا خوب نیست که یه مرد اینقدر سست باشه و زندگیتون در صورتی درست میشه که همسرتونو متوجه اشتباهاتشون شن و بخوان که جبرانش کنن.
    ویرایش توسط مسافر زمان : شنبه 10 بهمن 94 در ساعت 00:27 دلیل: حذف توصیه‌های مخرب

  6. کاربر روبرو از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده است .

    آرامش خیال (پنجشنبه 08 بهمن 94)

  7. #44
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 اسفند 95 [ 03:59]
    تاریخ عضویت
    1394-1-03
    نوشته ها
    300
    امتیاز
    10,581
    سطح
    68
    Points: 10,581, Level: 68
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 269
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First Class1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    1,164

    تشکرشده 917 در 282 پست

    Rep Power
    85
    Array
    سلام خانم ارامش خيال حالتون چطوره؟


    بعضي ادمها براي به خود آمدن نياز به كمك يا انديشه ديگران دارند قبول داريد؟

    لطف مي كنيد براي قطعي كرذن حضورتون در صندلي داغ اخرين پست اين تاپيك پست 139 اقاي محمدرضا 164 http://www.hamdardi.net/thread41057-14.html#post404207
    را لايك يا تشكر بزنيد؟

    ممنون
    ویرایش توسط اعجاز عشق : شنبه 10 بهمن 94 در ساعت 23:16

  8. کاربر روبرو از پست مفید اعجاز عشق تشکرکرده است .

    آرامش خیال (دوشنبه 12 بهمن 94)

  9. #45
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 بهمن 99 [ 08:27]
    تاریخ عضویت
    1394-10-28
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    8,981
    سطح
    63
    Points: 8,981, Level: 63
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    474

    تشکرشده 304 در 105 پست

    Rep Power
    38
    Array
    از همه دوستام ممنونم که در این مدت کمکم کردن.
    نمیدونم باید تاپیک دیگه ای باز کنم یا همینجا میشه نوشت.
    اما مشکلی که این روزها خیلی داره خودم و بقیه رو اذیت میکنه اینه که شدیدا عصبی شدم.
    البته از حدود یکسال و نیم پیش که متوجه شدم همسرم به اون خانم مسیج دادن خیلی به هم ریختم و میشه گفت از اون زمان روز به روز بدتر شدم و الان طوری شده که با کوچیکترین مساله ای عصبانی میشم و داد میزنم.
    بعدش سریع آروم میشم و وقتی با خودم فکر میکنم میبینم میتونستم رفتار معقولانه تری داشته باشم و خیلی آروم تر با قضیه برخورد کنم.
    این قضیه خیلی داره روی روحیه ام تاثیر میزاره.مخصوصا اینکه نمیخوام روی جنین تاثیر بدی داشته باشه.اصلا دلم نمیخواد بعدا برای فرزندم یه مادر عصبی باشم.
    پدر و مادرمم دارم با این رفتارم اذیت میکنم.

  10. کاربر روبرو از پست مفید آرامش خیال تشکرکرده است .

    یا مجیر (دوشنبه 12 بهمن 94)

  11. #46
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 بهمن 99 [ 08:27]
    تاریخ عضویت
    1394-10-28
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    8,981
    سطح
    63
    Points: 8,981, Level: 63
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    474

    تشکرشده 304 در 105 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام
    اصلا نمیدونم چی میخوام بگم
    اما حالم خوب نیست
    از اینکه پدر و مادرم درکم نمیکنن خسته شدم.
    شایدم من اونارو درک نمیکنم.
    همسرم خودش مسبب تمام این قضایاس،بعد رفته شکایت عدم تمکین کرده.
    ومنم توی دادگاه بر اساس حرف وکیلم گفتم که اگه بهم تهمت نزنه برمیگردم.و هرتعهدی هم که گفتم دادو امضا کرد.راستش من اون شرایطو گذاشتم که پشیمون شه راحت جدا شیم و اصلا فکر نمیکردم به این سرعت منو بخواد بفرسته خونه.
    واقعیتش اینه همسرم برای من مرده.اصلا و ابدا نمیخوام برگردم.فقط نمیخواستم بزارم بیشتر از این به نمایش هاش ادامه بده.
    با وکیلم هماهنگ کردن که امروز بیان معذرت خواهی و من برگردم.
    خیلی ناراحتم.از پدرم خواستم که بهشون بگه نیان ومن برنمیگردم .و دیگه نتیجه دادگاه هم برام مهم نیست.چون بهم گفتن اگه برنگردم میتونه ناشزه کنه که اهمیتی برام نداره.
    اما پدرم میگن بیاد تعهد بگه که اون حرفارو راجب من زده و پشیمونه بعدش لازم نیست باهاش بری.
    آخه همسرم و مادرش جلوی قاضی میزنن زیر حرفاشون و میگن ماتهمت نزدیم.در حالیکه میان بیرون و یه چیز دیگه میگن.
    چند روز پیش هم همه ی حرفای من توسط پزشک قانونی تایید شد.
    انگار این وسط هیچکس به حرف من گوش نمیده.
    خسته شدم که زندگیم دست خودم نیست.
    احساس میکنم اینکه اجازه بدم بیان خونمون عزت نفس خودمو زیر سوال بردم و خودمو کوچیک کردم.
    پدرمم تصمیمش اینه که بچه رو بعد از بدنیا اومدن بده به همسرم .و انگار هرچقدر من باهاش صحبت میکنم فایده نداره.. میگه اگه بچه پیش تو باشه نشونه تایید حرفای اوناس و اینکه به مال اوناس و تو بدبخت میشی و ...
    من تحت هیچ شرایطی نمیخوام بچمو بدم به همسرم.متاسفانه پدرم علی رغم اینکه همه ی تلاشش رو برای بچه هاش میکنه اما قبول نداره که من میتونم برای زندگیم تصمیم بگیرم.و طبق تجربه میدونم اونقدر روی حرفش پافشاری میکنه که من هیچکاری نتونم انجام بدم.برای ازدواجم هم پدرم اونقدر پافشاری کرد که من فقط خواستم از اون فشار خارج بشم و با همسرم ادامه دادم.
    با هر بهانه ای که خواستم ردش کنم قبول نکرد و میگفت الاو بلا همین آدم.البته همسرم هم در ظاهر خودش رو خیلی آدم خوبی نشون میده.
    ولی دیگه دارم کم میارم.دیگه توانایی بحث کردن و متقاعد کردن بقیه رو ندارم.
    کاش میتونستم برم جایی که تنهایی زندگی کنم ولی حتی اجازه اینکارم بهم نمیدن.
    از همسرم بدم میاد که این شرایطو برام درست کرده.
    هیچ کس درک نمیکنه چه فشاری رو دارم تحمل میکنم.توی این چهل روز 9 کیلو کم کردم.
    من هیچی برام مهم نیست نه مهریه نه پول نه حرف مردم...
    فقط میخوام زندگیم مال خودم باشه و بزارن آروم زندگی کنم.
    هرچقدرم سعی میکنم بیخیال باشم و غصه نخورم بقیه نمیزارن
    ویرایش توسط آرامش خیال : پنجشنبه 22 بهمن 94 در ساعت 13:41

  12. کاربر روبرو از پست مفید آرامش خیال تشکرکرده است .

    یا مجیر (جمعه 23 بهمن 94)

  13. #47
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    اول اینکه تا جایی که می تونی سعی کن از این بحثها و درگیرها و فشارها کم کنی
    جنینت نیاز به آرامش داره

    خیلی خوب شد که یه بار دیگه حرفهای شما توسط پزشک قانونی که مرجعیت و رسمیت داره تایید شد

    مامان عزیز
    هر کس داره از دریچه دید خودش و مشکلات خودش به قضیه نگاه می کنه

    همسرت شکایت عدم تمکین کرده که شما را برگردونه. کاری که کرده تقریبا عادیه و هر مرد دیگه ای بود ممکن بود به حربه قانون متصل بشه برای برگردوندن همسرش. هر چند کاش می شد دوستانه و با کمک بزرگترها حلش کرد و به این مراحل نمی رسید. ایشون قبلا هم یه بار جدا شدن و با این شرایط آشناتر هست.

    پدرت هم از نگاه خودش درست می گه. شما نمی تونی هر جا می شینی برگه های پزشک قانونی را بیاری وسط و دائم با مردم در این مورد بحث کنی. مجبوری سرت را بندازی پایین و زندگیت را بکنی و به حرف کسی گوش ندی. ولی از اونطرف دوست و آشنا حرفهاشون را می زنند. نگه داشتن بچه پیش شما برای خیلی ها ممکنه همون حدسی را پیش بیاره که پدرتون می گه و این برای یک پدر خیلی سنگینه.

    الان نمی خواد در مورد این که بچه کجا بره و با کی باشه تصمیم بگیری. مطمئن باش همسرت هم به این راحتی از این موضوع نمی گذره و به موقعش از طریق قانون برای داشتن حقوق پدری و دیدن فرزندش یا حتی نگهداریش اقدام می کنه. با پدرت بحث نکن که بچه را کی ببره، فعلا که تا چند ماه یا حداقل یکسال آینده این موضوع جای بحث نداره و بچه پیش شماست. هر وقت بحثش مطرح شد بگو چشم. باشه به دنیا بیاد راجع بهش صحبت می کنیم. سعی کن تعداد موضوعات مورد بحث را کم کنی. تمرکز کن روی اونایی که فعلا در جریانه.

    اما در مورد شرایط فعلیت،
    اجازه بده همسرت بیاد و صحبتهایی که بزرگترها مایلند گفته بشه.
    اگه نمی خوای بری و آمادگیش را نداری بگو که نمی تونی فعلا بری. با همسرت برو تو یه اتاق و جدا با ایشون صحبت کن. بگو برات سخته. بهت زمان بده تا بررسی کنی. بگو یه بار دیگه مثل دوران نامزدی رفت و آمد کنیم و من خونه پدرم باشم تا آمادگیش را پیدا کنم. به زندگیت یه فرصت دوباره بده. شاید تونستی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : پنجشنبه 22 بهمن 94 در ساعت 14:05

  14. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Hadi99g (شنبه 08 اسفند 94), کمال (جمعه 23 بهمن 94), یا مجیر (جمعه 23 بهمن 94), آرامش خیال (پنجشنبه 22 بهمن 94), بارن (پنجشنبه 22 بهمن 94)

  15. #48
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    عزیزم خواهش میکنم آروم باش.خودتو عصبی نکن برای کسی که برات مهم نیست چون اینکارضربه مستقیم واردمیکنه به کسی که خیلی دوستش داری(جنینت)بافشارهای عصبی امکان فشارخون،دیابت حاملگی وبدتر از اونا زایمان زودرس هست.وقتی هم که به دنیا بیاد جزبچه های بیقرار میشه که بازم خودت و بچت اذیت میشین.اینم بدون پدرت بدت را نمیخواد بنده خدافکر میکنه داره بهترین تصمیمو میگیره هنوز باور نداره دخترگلش بزرگ شده ومیتونه خودش برای خودش تصمیم بگیره البته این خاصیت اغلب پدرومادرهاست.سخت نگیر این روزهاهم میگذره همونجور که خوشی نموند غمم نمیمونه.بایدبه غصه هابگیم ما پرروتر از این حرفاییم به این زودی کم نمیاریم.به امید روزی که بیای شادیاتو اینجا بنویسی

  16. 2 کاربر از پست مفید tavalode arezoo تشکرکرده اند .

    یا مجیر (جمعه 23 بهمن 94), آرامش خیال (پنجشنبه 22 بهمن 94)

  17. #49
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 اردیبهشت 95 [ 00:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-01
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    2,990
    سطح
    33
    Points: 2,990, Level: 33
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    308

    تشکرشده 219 در 87 پست

    Rep Power
    33
    Array
    الان که بچه ات پیش خودت هست
    برا چی غصه بعدا را می خوری ؟!!!
    الان سعی کن به خودت برسی (در واقع به بچه ات برسی ) برو بیرون -پیاده روی -کتاب بخون (تربیت فرزند -روانشناسی کورک -مراقبت های برداری و زایمان )

    چرا با استرس بیخود به خودت و بچه ات ضربه می زنی ؟

    من نمی تونم بفهمم چرا از حرف بابات ناراحتی ؟
    حرفاش منطقی و درست هست

    اگه هم نمی خوای بچه را بهشون بدی و می خوای خودت نگهش داری به همه بگو بچه را میدی به خودشون بزرگ کننند
    مطمئن باش اونا برا یه هفته هم نمی تونن نکه داری کنند بچه کوچک اینقدر درد سر و سختی داره که نمی توانند

    در ضمن این حق را به فرزندت بده که زیر سایه پدر و مادر بزرگ شود و رشد کند
    چرا شما به جای فرزندت انتخاب می کنی و تصمیم میگیری ؟
    می خواهی یه عمر ارزوی داشتن پدر را داشته باشه ؟

    خانم ها معمولا تو بارداری گاهی این حس را دارند که از شوهر شون کمی بیزار می شوند (برا شما مضاعف هم شده )و نقطه اوج این بیزاری از شوهر موقع زایمان هست که میتونم بگم تو اون لحضات همه خانمهابه شوهرشون بد و بیراه می گن

    توصیه من اینه که :
    به وکیل و پدر و مادرت اعتماد داشته باش
    ویرایش توسط کمال : جمعه 23 بهمن 94 در ساعت 11:07

  18. 2 کاربر از پست مفید کمال تشکرکرده اند .

    آرامش خیال (جمعه 23 بهمن 94), شیدا. (جمعه 23 بهمن 94)

  19. #50
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 بهمن 95 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1394-11-17
    نوشته ها
    48
    امتیاز
    1,368
    سطح
    20
    Points: 1,368, Level: 20
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    39

    تشکرشده 72 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود...
    متاسفانه بعضی از دوستان هنوز یاد نگرفتن که نباید اعتقادات دینی شخصی خودشان را به دیگران انتقال بدهند .من نمی دانم کی می خواهیم یاد بگیرم که وقتی می خواهیم حرفی بزنیم که باعث تصمیم کسی بشود اعتقادات دینی مان را که یک موضوع کاملا شخصی است را بازیچه ای برای تحریک احساسات و غداب وجدان کسی قرار ندهیم و باعث نشویم خدای ناکرده تصمیم که به سرنوشت یک انسان مربوط است را به سمتی بکشانیم که از روی احساسات و نه منطق و عقل گرفته شود....
    جدا از این موضوع که واقعا جای تاسف دارد در چنین انجمنی وجود دارد، دوست گرامی بانو آرامش هر چند که می دانم شما شدیدا به دنبال ارامش و پیدا کردن جای امن برای ارامش تان هستید باید بگویم مواظب باشید که مانند فرد غرق شده در دریا به هر تخته پاره ای پناه نیاورید که خدای ناکرده در اینده خودرا سرزنش بیشتری بکنید.
    در مورد طلاق که واژه دردناکی است و سقط جنین که از آن درد ناک تر است باید این نکته را در نظر بگیرید که نباید فقط از روی یک سری اعتقادات و یا احساسات به صورت تنها تصمیم بگیرید باید سعی کنید منطق و فکر را در این مورد بیشتر به کار ببرید...
    اگر فکر شما نگهدارید فرزند هست باید این نکته را هم در نظر بگیرید که زندگی مشترک شما با همسرتان اکنون موضوعی خواهد بود که به فرزند شما و آینده فرزنده شما هم بسیار بستگی دارد. نبود پدر که وظیفه ی بسیار مهم تری از مادر در خیلی از دوران های زندگی کودک دارد باعث اسیب های شدید روحی و روانی در کودکان زیر هفت سال خواهد داشت که در اینده انها بسیار تاثیر گذار است امروز ما می دانیم که ریشه خیلی از مشکلات انحراف های جنسی در دوران های نخستین رشد کودک زمانی که کودک خود شناسی و دیگر شناسی می کند بوجود می اید. امروزه تحقیقات فراوان نشان داده که کودکان طلاق با ناهنجاری ها زیادی روبرو هستند و میزان کشیده شدن انها به سمت اعتیاد از کودکان معمولی بسیار بیشتر هست و تحقیقات دیگری نشان داده نبود پدر برای کودکان طلاق باعث مشکلات شدید در دختران در ایجاد یک رابطه درست با جنس مخالف ایجاد می کند و برای پسران باعث عدم رشد مناسب شخصیت کودک می شود...
    این موضوع ها را گفتم که شما با آگاهی بیشتری در مورد طلاق فکر کنید اما در مورد سقط جنین یک موضوع کلی هست که باید همه ما بدانیم اوردن کودکی به این دنیا وظایف بسیاری برای ما ایجاد می کند ما باید بهترین شرایط رو برای تربیت فرزند فراهم کنیم تا خدای نکرده سرنوشت یک انسان را به نابودی نکشانیم که چه بسا همین انسان در اینده با کار هایش اسیب های فراوانی به دیگران هم نیز وارد کند پس باید در این مورد همه چیز را کاملا منطقی و عقلانی و نه فقط از روی احساس و اعتقاد دینی به تنهایی در نظر بگیرم که خدای نکرده سرنوشت چندین نفر را به نابودی نکشانیم...
    و اما در مورد ویژه شما هم من فکر نکنم اصلا قانون شرایطی را ایجاد کند که شما بتوانید جنین را سقط کنید چون این کار مراحل طولانی دارد که با توجه به چهار ماه بودن حاملگی شما و اجباری بودن اجازه پدر برای این کار می شود گفت کار تقریبا نا ممکنی است... اما اگر شما بخواهید به صورت غیر قانونی این کار رو بکنید که به شدت برای سلامتی شما ضرر خواهد داست ( از گرفتن انواع بیماری ها تا همان گونه که بعضی از دوستان گرامی گفتن احتمال بارداری شما در اینده را به شدت پایین می اورد ) نه تنها جرم است بلکه باعث این خواهد شد که تهمت های ناروای زیاد دیگر به شما بخاطر این اقدام زده خواهد شد ( هر چند که در خواست قانونی اینکار هم باعث افزایش این تهمت ها خواهد شد) جدا از این در تحقیقات تازه ای رابطه نزدیک بین سرطان پستان با سقط جنین پیدا شده است که احتمالا بخاطر قطع شدن ناگاهی روند تغییرات در اندام زنان است...
    امیدوارم این موضوع های که گفتم بتواند در گرفتن تصمیم شما به صورت منطقی و عقلانی به شما کمک کند تا بتوانید کمی ارامش تان را به دست بیاورید

  20. 2 کاربر از پست مفید dariush233 تشکرکرده اند .

    Hadi99g (شنبه 08 اسفند 94), آرامش خیال (جمعه 23 بهمن 94)


 
صفحه 5 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.