نوشته اصلی توسط
[FONT="
گیسو کمند;403749[/FONT]]آرامش خیال عزیز گفتید که از وقتی تصمیم گرفتید جنینتونو نگه دارید احساس خوبی دارید ، خوب پس دیگه چرا به حرف مادرشوهر و x
نوشته اصلی توسط
[FONT="
وy اهمیت میدید ؟هیچ کس نمیتونه شما رو مجبور به انجام کاری کنه ، شما اونچه رو که خودت فکر میکنی درسته انجام بده و بقیشو هم بسپار به خدا.
از اینکه وقت گذاشتید ممنونم
همونطور که گفتم دوست دارم بچه مو نگه دارم.
اما گاهی اوقات ذهنم پر از تردید میشه
تو این چند روز سعی کردم با کسانی که میگفتن بچه رو سقط کن ارتباطی نداشته باشم که کمی آرو تر بودم
در واقع حرفای اونا هم از روی دلسوزی هست و به قول خودشون با این تصمیم خودمو قربانی میکنم
همین ها توی عقد به من گفتن جدا شو و گوش نکردم
الان هم میترسم تصمیمی بگیرم که بعدا پشیمون بشم
گاهی میگم من توی این شرایط نمیتونم درست فکر کنم و شاید حق با اون ها باشه
راستش من تهه دلم دوست داشتم باردار نبودم و این همه استرس و فشار رو تحمل نمیکردم و به راحتی جدا میشدم
من به دودلیل تصمیم گرفتم بچه رو نگه دارم
یکی اینکه دوسش دارم و میترسم تا آخر عمر هر بچه ای ببینم حسرت بخورم
و دومی که دلیل مهمتر هست برام اینه که طبق چیزایی که خوندم سقط جنین گناهه و خدا راضی نیست و میترسم به واسطه سقط جنین،خدا روشو ازم برگردونه و زندگیم از این هم بدتر بشه
اما خب گاهی با خودم فکر میکنم که واقعا خدا انقد سخت گیره؟
خب خدا شرایط منو درک میکنه و میبخشه
میترسم این بچه بدنیا بیاد و هزار مشکل شدیدتر برام ایجاد بشه
میترسم این ما باشیم که قوانین دینی رو برای خودمون سخت کردیم.
به هرحال خدا به ما اختیار داده.
دلایل عقلی به من میگن این بچه سختی های زندگی منو بیشتر میکنه از طرف دیگه میگم خب خدا قطعا بیشتر از من میدونه که قراره چی بشه.
من امیدمو به طور کامل از همسرم از دست دادم.
همسر من همیشه از کاه کوه ساخته
شاید بشه گفت ما هیچوقت مشکل حادی نداشتیم
اما خودش الکی این وسط یه معضل درست میکرد.
الان هم با خانوادم صحبت کرده که آرامش خیال نمیتونه مادر خوبی باشه و این بچه این وسط دردسره
من نمیدونم مادر خوب بودنو تو چی میبینه؟
در حال که همه مشاورها تربیت خودش رو اشتباه میدونن و طوری بزرگ شده که به تنهایی نمیتونه کوچیکترین کارهاشو انجام بده
در حالی که من با کلی اختلاف سن بسیار مستقل تر بودم
این آدم به شدت تحت تاثیر حرف اطرافیانه
اگر من کنارش باشم حرف منو قبول داره و اگر من نباشم کلا یادش میره که زن داره
لطفا اگر کسی اینجا هست و اطلاعات کاملی داره در مورد سقط منو رهنمایی کنه.
چون خیلی جاها خوندم که قبل از چهارماهگی جایز نیست.
من متوجه نمیشم که منظور از جایز نیست دقیقا یعنی چی؟
من هم میدونم این کار خوب نیست،اما اگر تحت شرایط خاصی میشه اینکارو کرد لطفا راهنماییم کنید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)