نوشته اصلی توسط
الهام 5566
ما چهار سال عقد کردیم. هر دومون تو دانشگاه شهر من همکلاسی بودیم اخر ترم هشت باهم اشنا شدیم دوسال باهم دوست بودیم که ایشون ارشد خوندن و ترم سه دکترا عقد کردیم تو این دو سال که عقد کردیم شوهرم خونه ما بود تا پارسال بعد عید خونه گرفتیم و اومدیم شهر شوهرم که تو ایندانشگاه کار کنه هر دومون دقیقا همسنیم سی سالمونه اوایل ازدواج بهتر بود ولی در کل اون ذهنیت که من همیشه داشتم و دوست داشتم یک شوهر رمانتیک و با توجه باشه نیست بیشتر برخلاف من که دوست دارم بیشتر وقتمون با هم باشیم و بیرون بریم و تو کارهای خونه کمک کنه و فیلمهای مشترک زیاد ببینیم و .... نیست به این کارها علاقه نداره تو کارهای خونه اصلا کمک نمیکنه بیشتر دوست داره تنها تو اتاق فیلم و اهنگ گوش بده امکان نداره اینکارو شبها نکنه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)