به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 37 , از مجموع 37
  1. #31
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط shkb نمایش پست ها
    اقای باغبان از چی بگم براتون؟ درده من دیده نشدن خوده اصلیمه
    من میگم چرا از من معمولی ترا ازدواج کردن و من هنوز ول معطلم؟ قربون حکمت و قسمت و مصلحت خدا برم . شنیدین میگن چیزی رو به زور از خدا نخوایید؟؟ این سریال شاید برای شما هم اتفاق بیفتد بود؟ من دیگه میترسم حتی مثل اون سریاله دعا کنم که زود تر ازدواج کنم و بعد بدبخت شم و بگم خودم کردم که لعنت بر خودم باد ....

    میبینید چه چیزایی تو‌مغزم داره میچرخه؟ الان اینه حالم
    ...................................


    سلام


    منم بعضی موقع ها دلم برای همسر آینده ام ، تنگ میشه

    ندیدمش - نمی دونم چه شکلیه - ولی یه حسی بهم میگه خدا اون را برام گذاشته کنار !


    برای همین می روم بعضی موقع ها یه جا خلوت - دو رکعت نماز میخونم و هدیه میدم برا سلامتیش - باهاش حرف می زنم ........خیلی آروم میشم .

    کرم ابریشم یه روزی تبدیل به پروانه میشه ! - خدای کرم ابریشم میدونه کی اون پروانه میشه !


    نباید ، از دعا و عاقبت بترسی !! - وقتی خودت را به خدا می سپاری ، خدا نگهبان خوبیه !! - ولی باغبان چه داند ، از حکمت خدا !

    باغبان چه داند از حکمت تو ، ای خدای دانه ها ی انار


    درخواست ما از زندگی مثل پژواک می مونه !! اگر به جهان بگویی حق منو بده - سهم منو بده و ...... صدای تو در کوهستان می پیچه و بازتاب صدا به تو بر گرده و میگه : سهم منو بده !

    ولی اگر بگیم فرمانبردارم ........ صدا می پیچه و بازتاب صدا به تو میگه : فرمانبردارم !


    می خواستم از دل بستگی ها و وابستگی صحبت کنم با متن بالا !

    ......................

    یه بچه 5 ساله ، هیچ وفت نگران غذایش نیست ! - چون میدونه همه چی روبراست !

    حکایت ما هم همینه ! - اگر ایمان واقعی ! داشته باشیم خدا ناهار ما را میده ( هوای ما را داره ) - دیگه غصه نمی خوریم و راحت تر زندگی می کنیم

    مسیر خودمون را سبک تر بر می داریم و از این مسیر لذت می بریم .

    ...............................

    خب ، تا این جا همسر آینده مان را سپردیم دست خداوند !

    حالا باید در زمان حال زندگی کنیم !

    مسیر زندگی ات را ادامه بده - چه هدفی داری - چه مسیری باید طی کنی ؟ چه ورزشی را دوست داری ؟ و ................

    ..........................

    فقط می خواستم درد و دل کرده باشم - دوستان محترم بیشتر می تونند کمک کنند

    بی ادبی بنده را ببخشید .

    .................................................. ..............................



    خانم نیکیا ، شما این بحثی که دارید با خانم zzzz می کنید - می دونید عاقبتتون چی میشه !

    خداییی نکرده - گوش شیطون کر - گوش سامان کر ........ میشید این : ( بلا نسبت - البته عکس زیر آقا هست و شما خانم - فقط خواستم شبیه سازی کنید برا خودتون )



    -


    شاعر می فرماید (93 )

    دَس دس دس

    باغبان مرخص







    ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 10 دی 94 در ساعت 21:42

  2. 5 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    shkb (جمعه 11 دی 94), نیکیا (پنجشنبه 10 دی 94), هلیاجون (پنجشنبه 10 دی 94), zzzz (پنجشنبه 10 دی 94), شمیم الزهرا (شنبه 12 دی 94)

  3. #32
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-2-06
    نوشته ها
    339
    امتیاز
    15,253
    سطح
    79
    Points: 15,253, Level: 79
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 557 در 227 پست

    Rep Power
    70
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها
    ...................................


    سلام


    منم بعضی موقع ها دلم برای همسر آینده ام ، تنگ میشه

    ندیدمش - نمی دونم چه شکلیه - ولی یه حسی بهم میگه خدا اون را برام گذاشته کنار !


    برای همین می روم بعضی موقع ها یه جا خلوت - دو رکعت نماز میخونم و هدیه میدم برا سلامتیش - باهاش حرف می زنم ........خیلی آروم میشم .

    کرم ابریشم یه روزی تبدیل به پروانه میشه ! - خدای کرم ابریشم میدونه کی اون پروانه میشه !


    نباید ، از دعا و عاقبت بترسی !! - وقتی خودت را به خدا می سپاری ، خدا نگهبان خوبیه !! - ولی باغبان چه داند ، از حکمت خدا !

    باغبان چه داند از حکمت تو ، ای خدای دانه ها ی انار


    درخواست ما از زندگی مثل پژواک می مونه !! اگر به جهان بگویی حق منو بده - سهم منو بده و ...... صدای تو در کوهستان می پیچه و بازتاب صدا به تو بر گرده و میگه : سهم منو بده !

    ولی اگر بگیم فرمانبردارم ........ صدا می پیچه و بازتاب صدا به تو میگه : فرمانبردارم !


    می خواستم از دل بستگی ها و وابستگی صحبت کنم با متن بالا !

    ......................

    یه بچه 5 ساله ، هیچ وفت نگران غذایش نیست ! - چون میدونه همه چی روبراست !

    حکایت ما هم همینه ! - اگر ایمان واقعی ! داشته باشیم خدا ناهار ما را میده ( هوای ما را داره ) - دیگه غصه نمی خوریم و راحت تر زندگی می کنیم

    مسیر خودمون را سبک تر بر می داریم و از این مسیر لذت می بریم .

    ...............................

    خب ، تا این جا همسر آینده مان را سپردیم دست خداوند !

    حالا باید در زمان حال زندگی کنیم !

    مسیر زندگی ات را ادامه بده - چه هدفی داری - چه مسیری باید طی کنی ؟ چه ورزشی را دوست داری ؟ و ................

    ..........................

    فقط می خواستم درد و دل کرده باشم - دوستان محترم بیشتر می تونند کمک کنند

    بی ادبی بنده را ببخشید .

    .................................................. ..............................



    خانم نیکیا ، شما این بحثی که دارید با خانم zzzz می کنید - می دونید عاقبتتون چی میشه !

    خداییی نکرده - گوش شیطون کر - گوش سامان کر ........ میشید این : ( بلا نسبت - البته عکس زیر آقا هست و شما خانم - فقط خواستم شبیه سازی کنید برا خودتون )



    -


    شاعر می فرماید (93 )

    دَس دس دس

    باغبان مرخص





    سلام باغبان دلم برات تنگ شده بود هرموقع میام اینجامینویسم یجورایی یادش میفتم الانم یادش افتادم گریم گرفت حالا میفهمم چرا تایپیکامو قفل میکردن
    راستی توخیلی باهوشی ،باایمان ، هرموقع پستاتومیخونم شادمیشم لبخند میزنم اصن ب سنت نمیخوره اینجوری بنویسی راست میگی نیکیا نبایدبحث کنه وگرن ممکنه شب خواب سامانوببینه:))))))))
    خانم استارتر تایپیکم عذرمیخوام ولی قبلنا منم اصن ب خودم نمیرسیدم یذره که سنم رف بالا فهمیدم اقایون براشون زیبایی مهمه چ بخواییم چه نخواییم مجبوریم مطابق معیارشون عمل کنیم اگم نخواییم که هیچ خلایق هرچه لایق والا خخخخ

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها
    ...................................


    سلام


    منم بعضی موقع ها دلم برای همسر آینده ام ، تنگ میشه

    ندیدمش - نمی دونم چه شکلیه - ولی یه حسی بهم میگه خدا اون را برام گذاشته کنار !


    برای همین می روم بعضی موقع ها یه جا خلوت - دو رکعت نماز میخونم و هدیه میدم برا سلامتیش - باهاش حرف می زنم ........خیلی آروم میشم .

    کرم ابریشم یه روزی تبدیل به پروانه میشه ! - خدای کرم ابریشم میدونه کی اون پروانه میشه !


    نباید ، از دعا و عاقبت بترسی !! - وقتی خودت را به خدا می سپاری ، خدا نگهبان خوبیه !! - ولی باغبان چه داند ، از حکمت خدا !

    باغبان چه داند از حکمت تو ، ای خدای دانه ها ی انار


    درخواست ما از زندگی مثل پژواک می مونه !! اگر به جهان بگویی حق منو بده - سهم منو بده و ...... صدای تو در کوهستان می پیچه و بازتاب صدا به تو بر گرده و میگه : سهم منو بده !

    ولی اگر بگیم فرمانبردارم ........ صدا می پیچه و بازتاب صدا به تو میگه : فرمانبردارم !


    می خواستم از دل بستگی ها و وابستگی صحبت کنم با متن بالا !

    ......................

    یه بچه 5 ساله ، هیچ وفت نگران غذایش نیست ! - چون میدونه همه چی روبراست !

    حکایت ما هم همینه ! - اگر ایمان واقعی ! داشته باشیم خدا ناهار ما را میده ( هوای ما را داره ) - دیگه غصه نمی خوریم و راحت تر زندگی می کنیم

    مسیر خودمون را سبک تر بر می داریم و از این مسیر لذت می بریم .

    ...............................

    خب ، تا این جا همسر آینده مان را سپردیم دست خداوند !

    حالا باید در زمان حال زندگی کنیم !

    مسیر زندگی ات را ادامه بده - چه هدفی داری - چه مسیری باید طی کنی ؟ چه ورزشی را دوست داری ؟ و ................

    ..........................

    فقط می خواستم درد و دل کرده باشم - دوستان محترم بیشتر می تونند کمک کنند

    بی ادبی بنده را ببخشید .

    .................................................. ..............................



    خانم نیکیا ، شما این بحثی که دارید با خانم zzzz می کنید - می دونید عاقبتتون چی میشه !

    خداییی نکرده - گوش شیطون کر - گوش سامان کر ........ میشید این : ( بلا نسبت - البته عکس زیر آقا هست و شما خانم - فقط خواستم شبیه سازی کنید برا خودتون )



    -


    شاعر می فرماید (93 )

    دَس دس دس

    باغبان مرخص





    سلام باغبان دلم برات تنگ شده بود هرموقع میام اینجامینویسم یجورایی یادش میفتم الانم یادش افتادم گریم گرفت حالا میفهمم چرا تایپیکامو قفل میکردن
    راستی توخیلی باهوشی ،باایمان ، هرموقع پستاتومیخونم شادمیشم لبخند میزنم اصن ب سنت نمیخوره اینجوری بنویسی راست میگی نیکیا نبایدبحث کنه وگرن ممکنه شب خواب سامانوببینه:))))))))
    خانم استارتر تایپیکم عذرمیخوام ولی قبلنا منم اصن ب خودم نمیرسیدم یذره که سنم رف بالا فهمیدم اقایون براشون زیبایی مهمه چ بخواییم چه نخواییم مجبوریم مطابق معیارشون عمل کنیم اگم نخواییم که هیچ خلایق هرچه لایق والا خخخخ

  4. 2 کاربر از پست مفید zzzz تشکرکرده اند .

    shkb (جمعه 11 دی 94), نیکیا (پنجشنبه 10 دی 94)

  5. #33
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 15 تیر 98 [ 21:00]
    تاریخ عضویت
    1394-4-11
    نوشته ها
    156
    امتیاز
    7,418
    سطح
    57
    Points: 7,418, Level: 57
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    808

    تشکرشده 404 در 138 پست

    Rep Power
    44
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط shkb نمایش پست ها
    دختری 22 ساله و با شرایط تحصیلی خوب و قد بلند و با اندام متناسب و پوست روشن هستم و حجاب کامل و خوبی دارم و از نظر مالی هم در سطح متوسط رو به بالا هستم. مشکل من این است که تاکنون خواستگارهایی که برام اومدن غیر از یه مورد که کار به جلسه ی دوم و حضور آقا پسر کشید ، بقیه همه در همون مرحله اول که مادر و خواهر پسر میان منتفی شده و دیگه تماسی با منزل ما نگرفتن.
    صورتم اصلا زشت نیست و با عینک ظاهرم مقبول و خوبه ولی بدون عینک احساس میکنم جای زخمآبله مرغان و خال صورتم را خیلی زشت نشان میدهد. از وقتی که درگیر این موضوع رفت و امد خواستگار ها شده ام به شدت افسرده شدم و مدام تنهایی رو ترجیح میدم و حتی بغض هم میکنم.
    کمکم کنین با این موضوع یه جوری بتونم مقابله کنم و فکرم رو زیاد درگیرش نکنم.

    سلام به همه دوستان خوب همدردی
    میرم زود سر اصل مطلب. اینکه چی کار کنی فکرت زیاد درگیر نشه ،تاپیکی ک خانم مصباح الهدی عزیز معرفی کردن کامله کامله. میدونم حتما تا حالا خوندیش.(از پست اخر ک از اقای محمد93 بود انقدر خندیدم ک نگو)

    فقط خواستم چندتا از تجربیاتی ک خودم داشتم در مورد خواستگاری سنتی ک به جلسه دوم نکشیده ،برات تعریف کنم (نه به عنوان دختری ک براش خواستگار میاد بلکه ب عنوان خواهری ک میره خواستگاری .در جریان چندتا از خواستگاریهای پسرهای فامیل هم بودم)امیدوارم بدردت بخوره
    عزیزم حواست باشه اصلا قصد جسارت ندارم منظور این نیست ک شما اینطوری هستید حتما. فقط چون پرسیدی چرا به جلسه دوم نمیکشه ... چند مورد میگمخودت شاید به مواردی مشابه پی بردی ک به دردت خورد میخوام به نوبه خودم کمکی کرده باشم

    نمیخوام موضوع تاپیک منحرف شه ولی خیلی دلم میخواست ک فرصتی بود (مثل همون تاپیک )ک کمی از اقا پسرها و خانوادشون دفاع کنم
    اینکه ی پسر وقتی میخواد ازدواج کنه با چه موانعی روبرو میشه از اول پروسه کاندید کردن ی دختر تا شب عروسی .

    فقط اینو بگم از اینک برخی فک میکنن انتخاب فقط برای دخترها تو جامعمون سختتر شده، مخالفم .


    خب بریم سراغ تجربه ها:

    داخل پرانتز تاکید میکنم ک این موارد صرفا به خاطر همین موردها ک تعریف میکنم رد نشدند،فقط اینکه در مجموع و در جمع بندی لحاظ میشوند دوستان نیان بگن سخت گیرید یا ظاهر بینید یا ... من نمیگم با این نوع انتخاب خانمها موافقم ( صد البته جای بحثش هم اینجا نیست )اما شاید همین مادران پسرانی داشته باشند همون شخص مورد نظر ماستو...نگید همون بهتر ک این خواستگارها برن دیگه پیداشون نشه...فعلا وقت مبارزه با فرهنگ غلط نیست
    در ضمن به قول یکی از همین دوستان همدردی، ظاهر هم بخشی از وجود ماست و نمیتونیم بگیم کسی نگاه به ظاهرما نکنه فقط اخلاق ما رو اون رو هم ک کامل نمیتونیم ارائه بدیم رو بپسنده تاپیک اقای جوادیان میگه ک ظاهر همچین هم غیر مهم نیست...اولین چیزی ک ی غریبه از ما میبینه و ذهنش شروع میکنه به قضاوت همین ظاهره حالا شاید بعدا بفهمه قضاوتش اشتباه بوده شایدم نه

    موردی ک برای یکی از برادرهام رفتیم خواستگاری :
    با شناختی ک از برادرم داشتیم میدونستیم ک خیلی دختر با سلیقه ای میخواد، دختری ک ی کدبانو باشه، منظم باشه
    به تمیزی اهمیت بده... اما چیزی ک ما از اونها دیدیم:

    دختر خانوم با ی بلوز و شلوار جینی ک شلوارش همچینهام شیک نبود و معلوم بود چندین دفعه پوشیده و ...با ی جوراب سفید ک شلوار انقدر بلند بود براش یکم رفته بود زیر پاش...وقتی نشست روی مبل همچین انگار ک خودشو بندازه ...صاف ننشست...راه رفتنی هم صاف راه نمیرفت طنازی نداشت...(همه همون اول خورد تو ذوقمون)
    اقای جوادیان اشتباه نکنم توی تاپیکشون ی بار گفتن مادر خانومشون ی دامن قرمزه گل دار میپوشن ک ...دقیقا وقتی داشتم میخوندم یاد مادر این دختر خانم افتادم.
    خونه هم ک کلا شکیل نبود...از توی پذیرایی اشپزخونه و وسایل توش معلوم بود...برای اشپزخونه چند جفت دمپایی گداشته بودند ک خیلی نامرتب دراورده بودند و روی هم افتاده بود...ی ظرف پلاستیکی بزرگ ک نمیدونم شاید جانونی بود اون هم روی ی سطل اشغال بزرگ درست جلوی دید بود.
    بعد هم اینکه دختر خانم خودشون پذیرایی نمیکردن و فقط مادرشون...اون هم چه طوری؟ برای هر کدوم از ما ی پیش دستی و ی کارد گذاشتن(اهان راستی برای مادرم کارد نذاشتن ک ما گذاشتیم به حساب استرس)دو ظرف کوچیک میوه ک هر دو سرخالی بودند یعنی جفتشو میتونستی تو ی ظرف اونم نه در هم، مرتب بچینی .
    ی سیم سیار خیلی طویلی خونه رو دور زده بود!!! دقیق الان یادم نیست بابت چی بود از کجا به کجا وصل بود ولی دیدم میتونستن خیلی با سلیقه اونو بدن زیر فرش یا حالا ...

    نتیجه گیری :در موقع جمع بندی ما دیدیم یکی از معیارهای ما ک ذوق و سلیقه و نظم است را ندارند در کنار معیار های دیگر گذاشتیم و... .
    یکی از معیارهای دیگر نماز بود این را هم طفلی ها به خیال اینکه ما محجبه بودیم فک کردند حتما پسرمان هم نمازش قضا نمیشودپس تلاش میکردند ک بگویند ما خیلی به نماز اهمیت میدیم و...در صورتی ک کمی بزرگ نمایی کردند و از طرفی پسر ما هم اصلا نماز خوان نبود و ما سعی میکردیم دختری ک این موضوع برایش خیلی اهمیت دارد انتخاب نکنیم


    مورد دیگر پسر خالم بود. دختر، همسایه ما بود . خالم دورادور دیده بود و پسندیده بود . پسرخالم هم از برادرهام تحقیق کرده بود ک مورد خوبیه و...
    اما خالم بعد یک جلسه دیگرنرفت. علت ؟ دندان های دختر خانوم خیلی جلو بود و موقع خندیدن همه دندانها به اتفاق لثه میریخت بیرون(باور کنید من هم از گفتن این مسائل اصلا حس بدی بهم دست میده من خودمم ی دخترم .خیلی انتقادها هم دارم به این نوع نگاه جامعه ولی... الان وقت مقاومت کردن جلوی فرهنگ های غلط نیست...این برای دخترها و پسرهای الان نون و اب نمیشه
    این مورد رو گفتم ک مصداقی باشه برای توصیه شیداجون

    ی مورد دیگه هم بود ک رفته بودیم : ما لابلای حرفهای دختر خانوم و خانوادش به این نتیجه رسیدیم ک انتظارات مالیشون بالاتر از توان ماست و...
    این هم قابل توجه ک همش فکر نکنید ک وای خدا من چه عیبی داشتم ک اینها گذاشتن و رفتن و

    طولانی شد میخواستم (البته در حد بضاعتم) ی کارهایی ک باید بکنید رو هم بگم ک حالا بماند

    از این خواستگاری رفتن ها به ی نکته هایی در مورد پذیرایی کردن، لباس پوشیدنو مدل مو دختر، چیدمان خانه، نحوه برخورد خودتون مثلا مادر و خواهرتون باهم یاباشما ، رسیدم ک از تو خواستگار برام اومدن ها نرسیدم.
    دراخر برات ارزوی خوشبختی میکنم

  6. 4 کاربر از پست مفید هلیاجون تشکرکرده اند .

    shkb (جمعه 11 دی 94), نیکیا (جمعه 11 دی 94), zzzz (جمعه 11 دی 94), اثر راشومون (جمعه 11 دی 94)

  7. #34
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 آبان 95 [ 00:11]
    تاریخ عضویت
    1394-10-07
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    188
    سطح
    3
    Points: 188, Level: 3
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 87.0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط هلیاجون نمایش پست ها
    سلام به همه دوستان خوب همدردی
    میرم زود سر اصل مطلب. اینکه چی کار کنی فکرت زیاد درگیر نشه ...
    هلیا جانه عزیزم مطلبت عالی بود اما من دختر حساسی هستم به همین مواردی که فرمودین
    مثلا : حتمن پیش اژ اینکه خواستگاری بیاید لباس هام رو مرتب و اتو کشیده و معطر اماده میکنم. ارایش صورتم در حد کرم و ریمل و رژ هستش که استفاده میکنم تا صورت کمرنگم رنگ بگیره نه برای خوشکل شدن چون فکر میکنم اگر منو با این ارایش بپسندن دو روزدیگه که بی حوصله باشم و ارایش نکنم شاید حس خوبی به من نداشته باشن.
    مادرم خیلی خواستگار جماعترو تحویل میگیرن . بهشون گفتم مادرجان اولا کمتر با خونواده پسر خوش و بش کن ک مبادا فکر کنن داریم بازار گرمی میکنیم و دوم اینکه اجازه صحبت به من رو هم بده چون کیس های اول من صم بکم فقط شنونده بودم و دهنم به هم میچسبید از بس ساکت مینشستم.
    حتمن از موارد و نکات عالی ای که شما و مصباح الهدی عزیز گفتن در موردای بعدی استفاده خواهم کرد . البته مجدد چند نفر تماس گرفتن که مادرم به خاطراینکهمن ذهنم از مسیر امتحانات و درس منحرف نشه گفتن دو هفته بعد تماس بگیرن .
    خدا خیرتون بده که خواهرانه و برادرانه من رو راهنمایی میکنین...

  8. 2 کاربر از پست مفید shkb تشکرکرده اند .

    نیکیا (جمعه 11 دی 94), zzzz (جمعه 11 دی 94)

  9. #35
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 فروردین 96 [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    6,459
    سطح
    52
    Points: 6,459, Level: 52
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 79.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    305

    تشکرشده 406 در 145 پست

    Rep Power
    49
    Array
    من متوجه نشدم اين حضور اوليه مادر و خواهر رو چطور به سنتي بودن خونواده ها ربط دادين؟! مدرنيزه ي اين نوع ازدواج ها هم وجود داره و اون شازده پسريه كه تو يه كشور ديگه داره تحصيل ميكنه و مادرجانشون مامور يافتن همسري مناسب براشون ميشن!
    خدا رو شكر همه مدلشه رو هم داشتيم كه متوجه باشم خواستگاري سنتي هم چجوريه. آقا پسر وقتي ميخواد ازدواج كنه زحمت ميكشه به احترام خانم و احترام به سليقه خودش، يه دست لباس خوب و ترتميز ميپوشه، دسته گل و شيريني مي خره و به همراه خونواده ميره خواستگاري.
    ولي پسري كه اولين ملاكش زيباييه ميگه مامان جان من كه زياد سر در نميارم اجازه ديدن هم ندارم اول شما برو ببين اصلا مالي هست؟! حالا حتما كه نبايد اين جمله ها بيان بشه هدف مشخصه ديگه!

    حالا بازم خدا رو شكر شما جز نسل هاي پيشرفته اين مدل ازدواجايي وگرنه مادر پسر بايد تو حموم عمومي و امثالهم شما رو پسند ميكرد ...

  10. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 آبان 95 [ 00:11]
    تاریخ عضویت
    1394-10-07
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    188
    سطح
    3
    Points: 188, Level: 3
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 87.0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط setare_000 نمایش پست ها
    من متوجه نشدم اين حضور اوليه مادر و خواهر رو چطور به سنتي بودن خونواده ها ربط دادين؟! مدرنيزه ي اين نوع ازدواج ها هم وجود داره و اون شازده پسريه كه تو يه كشور ديگه داره تحصيل ميكنه و مادرجانشون مامور يافتن همسري مناسب براشون ميشن!
    خدا رو شكر همه مدلشه رو هم داشتيم كه متوجه باشم خواستگاري سنتي هم چجوريه. آقا پسر وقتي ميخواد ازدواج كنه زحمت ميكشه به احترام خانم و احترام به سليقه خودش، يه دست لباس خوب و ترتميز ميپوشه، دسته گل و شيريني مي خره و به همراه خونواده ميره خواستگاري.
    ولي پسري كه اولين ملاكش زيباييه ميگه مامان جان من كه زياد سر در نميارم اجازه ديدن هم ندارم اول شما برو ببين اصلا مالي هست؟! حالا حتما كه نبايد اين جمله ها بيان بشه هدف مشخصه ديگه!

    حالا بازم خدا رو شكر شما جز نسل هاي پيشرفته اين مدل ازدواجايي وگرنه مادر پسر بايد تو حموم عمومي و امثالهم شما رو پسند ميكرد ...
    من همچین چیزی گفتم؟ گفتم موافق خواستگاری سنتی ای که اول مادر و خواهر و چن تا خانوم بیان نیستم چون نمیخوان جنس بخرن که. با این مدلشم که پیش اومده توی محل کار و دانشگاه هم ازم خواستگاری کنه آقایی، موافق نیستم که پسر خودش خودسرانه بیاد جلو.
    الانشم حمام عمومی نه ولی توی مهمونی هم پیش اومده که خواستگاری کنن. بعد نمیدونم ملت چشونه میان خونه زندگیه آدمو میبینن و میرن !!
    حالا همین چند موردی هم که به این طریق اومدن، هم خودشون و هم آقا پسرش.ن از نظر مالی و تحصیلی و اجتماعی از ما پایین تر بودن ! با اینکه ما کاملا معمولی هستیم و سطح متوسط ولی دیگه بعضیام پرنسس به معنای واقعی میخوان خب آخه یه تناسبی چیزی باید باشه دیگه... عقلم عاجز از درک این چیزا :|

  11. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 فروردین 96 [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    6,459
    سطح
    52
    Points: 6,459, Level: 52
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 79.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    305

    تشکرشده 406 در 145 پست

    Rep Power
    49
    Array
    اون جمله اولم رو به خاطر اين جمع بستم كه هم خطاب به شما و هم كاربر ابي آسمان بود نه كه صرفا و مستقيما بگم شما اين طوري گفتي.
    يه مسئله ديگه اينكه من و شما كه با هم بحث نداريم بخوايم ثابت كنيم چي خوبه چي بد كه براي هر صحبتم فقط مي خواي يه توضيحي بدي. اصل و اساس حرفم تو اولين پستم هم واضح و مشخصه ولي ريزتر توضيح ميدم شايد متوجه باشي.


    ما مسئول رفتارها و طرز فكرهاي ديگران نيستيم. مهم نيست كه ديگران چرا اينطوري برخورد مي كنن يا چرا سطحي نگرن. هركسي از زندگي دنبال يه سري اهدافه و حق هم داره وارد مسيري بشه كه گمان ميكنه براش بهترينه. حرف من اينه كه شما از اول بايد اين افراد رو تشخيص بدي. بايد يه فيلتر براي خودت بسازي و از نحوه برخورد دستت بياد كه طرفت دنبال چيه.
    مگه هدف خواستگار اومدنا اينه كه حتما ازدواج كني؟ بايد دنبال كيس مناسب خودت باشي. اينايي كه به خاطر ظاهر ميان از همون اول زحمت بكش خودت اجازه نده بيان خونه.
    نمي دونم چه اصراريه ليست خواستگارات طولاني تر باشن؟ باور كن همه اين دخترايي كه خواستگار زياد داشتن، لااقل ٩٠ درصد خواستگاراشون حتي ارزش ذره اي درگيري ذهني رو هم نداشتن. بالا بودن تعداد كه اصلا مهم نيست. اين فقط نشون ميده كه شما يه نقطه نظر مهم و بزرگ براي جذب داشتي. حالا اين نقطه مهم مي تونه زيبايي باشه، پول باشه، موقعيت اجتماعي باشه، تحصيلات باشه ... اون وقت تا دلت بخواد دور و برت ميچرخن. حالا شما يكم براي خودت ارزش قائل شو بگو اگه اين فيلتر اوليه رو نداشت حق نداره وارد خونه شه. ديگه اگه همه مدل خواستگار رو راه دادي نيا گله كن كه چرا اين مدلي شدن مردم!




    قبلا گفتم بازم ميگم دخترايي كه خواهان زياد دارن معمولا يه نقطه پررنگي تو زندگيشون هست. يعني خود شما يه ويژگي بارز مثبت داري كه توي چشمه. اتفاقا تو اين مواقع آدم بايد بيشتر بترسه كه به خاطر اون نقطه پررنگه بيان جلو نه به خاطر خود فرد. بارها گفتم آدم دو تا دونه خواستگار داشته باشه درست و حسابي باشن نه كه هزار تا به دردنخورش رو.

    - - - Updated - - -

    اون جمله اولم رو به خاطر اين جمع بستم كه هم خطاب به شما و هم كاربر ابي آسمان بود نه كه صرفا و مستقيما بگم شما اين طوري گفتي.
    يه مسئله ديگه اينكه من و شما كه با هم بحث نداريم بخوايم ثابت كنيم چي خوبه چي بد كه براي هر صحبتم فقط مي خواي يه توضيحي بدي. اصل و اساس حرفم تو اولين پستم هم واضح و مشخصه ولي ريزتر توضيح ميدم شايد متوجه باشي.


    ما مسئول رفتارها و طرز فكرهاي ديگران نيستيم. مهم نيست كه ديگران چرا اينطوري برخورد مي كنن يا چرا سطحي نگرن. هركسي از زندگي دنبال يه سري اهدافه و حق هم داره وارد مسيري بشه كه گمان ميكنه براش بهترينه. حرف من اينه كه شما از اول بايد اين افراد رو تشخيص بدي. بايد يه فيلتر براي خودت بسازي و از نحوه برخورد دستت بياد كه طرفت دنبال چيه.
    مگه هدف خواستگار اومدنا اينه كه حتما ازدواج كني؟ بايد دنبال كيس مناسب خودت باشي. اينايي كه به خاطر ظاهر ميان از همون اول زحمت بكش خودت اجازه نده بيان خونه.
    نمي دونم چه اصراريه ليست خواستگارات طولاني تر باشن؟ باور كن همه اين دخترايي كه خواستگار زياد داشتن، لااقل ٩٠ درصد خواستگاراشون حتي ارزش ذره اي درگيري ذهني رو هم نداشتن. بالا بودن تعداد كه اصلا مهم نيست. اين فقط نشون ميده كه شما يه نقطه نظر مهم و بزرگ براي جذب داشتي. حالا اين نقطه مهم مي تونه زيبايي باشه، پول باشه، موقعيت اجتماعي باشه، تحصيلات باشه ... اون وقت تا دلت بخواد دور و برت ميچرخن. حالا شما يكم براي خودت ارزش قائل شو بگو اگه اين فيلتر اوليه رو نداشت حق نداره وارد خونه شه. ديگه اگه همه مدل خواستگار رو راه دادي نيا گله كن كه چرا اين مدلي شدن مردم!




    قبلا گفتم بازم ميگم دخترايي كه خواهان زياد دارن معمولا يه نقطه پررنگي تو زندگيشون هست. يعني خود شما يه ويژگي بارز مثبت داري كه توي چشمه. اتفاقا تو اين مواقع آدم بايد بيشتر بترسه كه به خاطر اون نقطه پررنگه بيان جلو نه به خاطر خود فرد. بارها گفتم آدم دو تا دونه خواستگار داشته باشه درست و حسابي باشن نه كه هزار تا به دردنخورش رو.


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 دی 95, 07:44
  2. ترس از مورد پسند واقع نشدن
    توسط golemordab در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: شنبه 21 دی 92, 01:38
  3. میترسم خواستگارم منو نپسندیده باشه!
    توسط sara 65 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: دوشنبه 25 آذر 92, 00:44
  4. چطور می تونیم بفهمیم که خواستگار واقعاً پسندیده ؟
    توسط kooch2000 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 دی 91, 14:28
  5. تحلیل روانى عُجب و خودپسندى
    توسط فرشته مهربان در انجمن شخصیت
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 06 آبان 88, 12:24

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.