امان از رسم و رسومات دست و پاگیر امان از کی اول اومد کی بعدش رفت امان ازینکه احترام خودمونو تو رفتار دیگران ببینیم امان از گلایه هایی که نه در پیشرفت زندگی موثر هستن نه در پسرفتش
اقای به دنبال خوشبختی اگر احساسمو بهتون بگم ناراحت نمیشید حرف دلمو بزنم؟؟
نمیدونم امیدوارم ناراحت نشید
برادر من شما خیلی گیر میدی به همه چیز خیلی زیاد
خیلی به رسم و رسومات اهمیت میدین خیلی کوچیکو بزرگ میکنید
من نمیگم همه ی رفتارهای خونواده ی خانومتون درست بوده اما تو این مراسمات کم و بیش این اتفاقات پیش میاد اما انصافا شماهم زیادی از این اتفاقات کلاف درست کردی خوب همه ی اینها روهم چی از شما کم کرد اگر انجام شده بود باب میلتون چی بهتون اضافه میشد؟؟؟
دیدین که همونطور که شما از خیلی چیزها دلگیرید خانومتونم از خیلی چیزها دلگیر بودن
و من به عنوان شخص سوم که این حرفهارو میشنوم یه جاهایی به شما حق میدم یه جاهایی به خانومتون و اصلا دیدم مثل اول نیست که فقط خودتون حرفاتونو نوشته بودین و به نظرم هردو تقریبا به یک اندازه حق دارین و حتی یه مقدار جانبداری رو از خونوادتون در شما بیشتر دیدم شما خیلی دیگه نگاه بی اشتباه و خالی از اشتباهی از خونوادتون دارین یا حداقل اینطوری به من به شخصه القا کردین شایدم اینطور نباشه فکرتون
اما چیزیکه من میبینم اینه که هر دو طرف یه جاهایی کاری کردن دل طرف مقابل سوخته
و خانومتون چه حرف زیبایی زد که هیچکدوم از خونواده ها سعی نکرد این رایطه بهبود پیدا کنه حداقل ماهم نشیم مثل اونا و دامن نزنیم به قضایا
چرا میگم شما گیر میدین چون هم دیدم خانومت هم خودتون خیلی رو این قضیه حساس بودین که چرا خونواده ی همسرتون برا خرید جهاز نیومدن در حالی که الان خیلی از خونواده ها اینکارو میکنن حداقل طرف ما که اصلا مسیله وحشتناکی نیست
اگر داستان زندگی خودمو براتون بگم میفهمید اتفاقات زندگی شما پیش مال ما عروسی بوده
منو همسرم شهر دیگه بودیمو و خونه ی پدرمن عقدکردیم و همون شبم برگشتیم شهرمحل زندگیمون
خونه ی همسرم زندگی کردیم باهم و دو ماه بعدش رفتیم ماه عسل !!! چون هنوز درسم تموم نشده بود و درگیر دفاع بودم نمیتونستم برم دنبال خرید جهاز
پنج ماه بعد ماه عسل خونه متاهلی گرفتیم وتازه رفتیم جهاز بخریم و جالبتر از همه چیز این بود که پدرم چون حساب من دسته چک نداشت پول جهازو ریخت به حساب همسرم و بهش گفت شما برا خودتون خریدمیکنید برید با سلیقه ی جفتتون خرید کنید و همسرم اینو نشونه شعور پدرم میدونست!!! که به خودمون کامل واگذار شده بود
حالا اینجا جاش نیست اگه بگم چرا ما اینطور ازدواج کردیمو چرا اینقدر همه چیز راحت گرفته شد فقط اینو بدونید که خونواده ی شوهرم قیامتی به پا کردن اون سرش نا پیدا و ما مجبور به اینکار شدیم
اینارو چرا گفتم؟؟؟؟
واسه اینکه بدونید این رسمو رسومات انچنان هم تو زندگی ادم مهم نیست همونطور که ما به راحتی خط کشیدیم دور همه چیز
واسه اینکه بدونید مته به خشخاش نذارید
واسه اینکه بدونید گاهی تو فراز و نشیب زندگی ادم یادش میره اینی که من از هیچ انتقادی ازش فرو گذار نیستم اینی که من ازش به اندازه ی کهکشان دلگیرم عزیزترین افراد زندگی عزیزترین کسمه
با زدن این حرفا دنبال چی هستیم؟؟ یادمون میره که داریم همسرمون عزیزترین کس زندگیمونو میرنجونیم
یادمون میره همسر منهای خونواده خیلی وقته دیگه به بن بست رسیده
نمیدونیم با مته به خشخاش گذاشتنامون فقط عشق زندگیمونو خورد میکنیم
تا حالا به این چیزها فکرکردین ؟؟؟ فکر کردین که نهایت این گله ها و ابراز ناراحتی ها چیه؟؟؟؟ به نظرتون میشه کسی روتغییرداد؟؟؟ بعید میدونم
پس نتیجش میشه دلخوری و ناراحتی بیشتر و در کنارش زجر دادن همسر و خراب کردن بهترین لحظات زندگی و با ادامش خدای نکرده فقط یه نتیجه خواهد داشت تسلیم همسرو احساس سرخوردگی همسر و خیلی وقتها متاسفانه قطع ارتباط باخونواده ی همسر
البته نمیگم شما دارین اینکارو میکنید دارم میگم هرچه زودتر این ناراحتی هارو در وجود خودتون حل کنید به نفع خودتون و زندگیتونه
چون ادامه پیدا کردن این دلخوری ها و فراموش نکردن عواقبی جز اونچه در بالا نوشته شد نداره
میدونم احساستونو درک میکنم اون احترامی که توقعشو داشتین شاید دریافت نکردین هم شما و هم شاید خانومتونهم همین احساسو داره کاملا و با تمام وجودم اینو میفهمم همونطور که خانومتونو تو جلسه تعیین مهریه درک کردم میدونید چرا؟؟؟؟
چون به سرم اومده و به سر امده را حکیم است
منم یه دختر دندونپزشک کم سن پراز شور و شوق از یه خونواده ی تحصیلکرده و محترمی بودم که خونواده ی همسرم غرورمو شخصیتمو خونوادمو احتراممو زیر پاهاشون به بدترین شکل
ممکن له کردن از مهریه ای که میگفتن هیچی باشه تا ازدواجی که از بیخ و بن باهاش مشکل داشتن
خوبه شما با دکتر مقایسه شدی منو تا حد یه دختر بی سواد اوردن پایین
اما علاقه ی ما بهم اتیشی بود که با فوت خاموش نمیشد و من و همسرم همه ی اون فجایع رو فوت میدیدیم!!!!!!!!!!!!
وقتی بهتون گفتم عشق همه چیزو تو خودش ذوب میکنه منظورم همین بود
تو داستان شما جدای از سو تفاهمات و دلخوری ها بد شانس بودنتونم اضاف شد تا یه کم اوضاع نا اروم بشه
فراموش کنید همه چیزو
بخدا شخم زدن مسایل هیچ نفعی براتون نداره
قرار نیست همه چیز تو زندگی اونطوری پیش بره که ما میخوایم و من اینو خیلی خوب تو زندگیم درک کردم
قرار نیست همه ی ادمایی که به نحوی تو زندگیمون وجود دارن همه بر اساس اصول رفتار کنن
قرار نیست ادما باب میل ما باشن
اقای به دنبال خوشبختی زمان بهتون خیلی چیزهارو ثابت میکنه و خیلی دیدگاهتون تغییر خواهد کرد
تاپیک شما یاداور خیلی چیزها بود برا من
منم دلم میخواست که برم تو خونواده ای که مادرشوهرم عروس گلم منو صدا بزنه من مادرشوهرمو مادرجان
با خواهرشوهرام دوست باشم و مثل خواهرم باشن
منم دلم میخواست برم تو خونواده ای که افتخارکنن عروسشون منم دوسم داشته باشن باهم مهمونی بریم و خوش باشم اما .......
حیف و صدها هزار حیف
الان فقط خدارو شکر میکنم که هستن و همسرم دلش بهشون خوشه
حتی اگر بهم اخم کنن که میکنن حتی اگر بهم توهین کنن که میکنن بازم خدارو شکر میکنم که هستن چون حتی تصور اینکه نباشن و همسرم غمگین باشه رو ندارم
اگرچه اندازه ی زمینو اسمون ازشون دلگیرم و به اندازه ی دریای خزر بخاطر رفتاراشون اشک ریختم اما تو دلم میگم خدایا فقط باشن بودنشون برام کافیه خدایا حفظشون کن تا زمانی که همسرم دوباره بتونه یه دل سیر بغلشون کنه تا همسرم بتونه تو خونش میزبانشون باشه
اقاو خانوم به دنبال خوشبختی اتفاقات زندگی شما یکصدم اتفاقات زندگی منم نیست پس میتونید به راحتی فراموش کنید اینکارو بکنید مدام مثل کارگردان های قهار به تصویر در نیارید اتفاقات افتاده رو
دنبال متهم کردن ومحکوم کردن همدیگه نباشید یادتون باشه حتی اگه طرف مقابلتونم این وسط محکوم بشه بازم شکست شماست چون شما با دستای خودتون عزیزترین کس زندگیتونو شکست دادید به چه قیمتی؟؟
تکرار این قضایا و به دل گرفتن مسایل و بروز ناراحتی به همسر حکم دادگاهی طرف مقابل رو داره حتی اگر قلبا نخواید اینکارو بکنید
مگر میشه من عاشق همسرم باشم اما تو ذهنم مدام در حال جنگ با خونوادش!!!!!!!
اگر عاشق همدیگه نبودین من جور دیگه ای فکر میکردمو قضاوت میکردم
اما حالا که میگید همو دوس دارینو عاشق همید و بخاطر همدیگه اینهمه مشکلاتو پشت سر گذاشتین پس واقعا عاشقی کنید عاشق فقط خوبی معشوقو میبینه غیر اینه
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید
ویرایش توسط sahar67 : سه شنبه 01 دی 94 در ساعت 15:57
علاقه مندی ها (Bookmarks)