موضوع: استفاده از سایتهای همسریابی بنطرتون خوبه یا نه ؟

نوشته اصلی توسط سبکتکین 61

خودم هم پیشاپیش میدونستم ادمهای شیاد هم زیاد تو این سایتا هست می خواستم عاقلانه و منطقی برم جلو با چندنفر که از نظر خودم بهترن قرار بزارم و ببینم به کجا می رسم .
البته نمونه هایی که تو همین یه هفته اول به پستم خوردن و من انتخابشون کردم آدمهای جالبی نبودن و البته ته دلم هنوزم شک دارم که بین اینها آدم سالم پیدا نشه و همشون از دم دروغگو باشن .
نظر خودم هم این بود که گه مواقب خودم باشم و تو دام ادمهای شیاد نیوفتم بالاخره شاید بتونم باکسی آشنا بشم که خوب باشه ولی راستش مدیر این سایت که گفت کارم اصلا درست نیست ترجیح دادم خودمو بکشم کنار
هرچند که قانع نشدم
و البته دوست دارم که اگه میشه مدیر بیاد بهم توضیح بده که اگه من بتونم خودمو کنترل کنم و فریب این ادمها رو نخورم و با منطقم پیش برم و باهاشون اشنا بشم این ایا واقعا خطرناکه ؟ بالاخره تو این همه سال یه شناخت کمی از اقایون پیدا کردم و فکر کنم انقدها هم بچه نیستم که متوجه نشم بعد از یه مدت که اقایی قصدش سواستفاده است یا قصدش واقعا اشنای برای ازدواجه

راستی یه چیزی هم یادم رفت بگم
همین اقایی که گفتم بعد دوسه جلسه بهم گفت ما باهم باید رابطمونون نزدیک تر بشه تا بیشتر همدیگرو بشناسیم و من بهش جواب منفی دادم و اون گفت اوکی
بعد از چند روز دیروز پیام داده که از نظر من شما اوکی بودین و من نظرم راجع به شما مثبت بود قصدم سواستفاده نبود و برای من دختر زیاد هست که باهاشون رابطه برقرار کنم
اگه امکان داره همه چی رو خراب نکنین و بیاید باهم صحبت کنیم راجع به ازدواج
البته من بهشون دوباره گفتم نخیر اقا من پشیمون شدم کلا ولی می خوام بدونم به نظرتون کار اشتباهی کردم ؟ امکان داشت که واقعا قصدش ازدواج بوده باشه ؟
وگرنه اون که متوجه شد من باهاش ارتباطمو صمیمی تر نمیکنم چرا دوباره ازم خواست قرار بزاریم ؟

سلام خانم محترم...خیلی ناراحت شدم بابت مشکلی دارید...می دونید وقتی به نیازامون پاسخ درستی داده نشه اون وقت خروجی درستی هم نمی گیریم و این میشه خودش یک مشکل بزرگ و...


در تکمیل فرمایشات جناب مدیر همدردی بگم...شما می فرمایید اون قدر مرد ها رو شناختید که متوجه بشید قصدشون ازدواجه یا غیره

بعدش اون اقا دوباره از یک در دیگه میاد با شما راجب روابط ... صحبت می کنند..برای من دختر زیاد هستش و بود و.. تا این طوری اعتماد شما رو جلب کنند و در نهایت به چیزی که می خوان برسند...

بعدش می پرسید چرا باز خواست قرار بذاره من که بهش گفتم !!!! و... واقعا شما خیلی راحت با احساساتی و نیاز هایی که دارید می تونند فریبتون بدند خدایی ناکرده...مشخصه هدف اول و اخر اون اقا چیه...

من تا حالا عضو این سایت ها نشدم ..نمی دونم اصلا ایده ی این طرح از کجا اومده..ولی از هر کجا اومده فکر می کنم از اون ایده هایی هستش که اصلا با فرهنگ ما همخونی نداره...بدون تعارف اگه بخوام عرض کنم..ته ته ذهن من می دونید راجب این سایت ها چیه..که با فرهنگ غالب جامعه ما که پسر میتونه خواستگاری هر دختر خانمی برند و... هم پسر و هم دختر فرقی نداره (ولی کلا برای پسرا به نظرم بیش تر عیبه)یعنی توی دنیای واقعی یک نفر نبود واسطه اشنایی اون فرد با فرد دیگه ای باشه که بیاد به این سایتا پناه بیاره مطمئن باشید هر پسری که بخواد ازدواج کنه حتی مرد مطلقه یا خانم فوت شده خدایی ناکرده مگه خجالت می کشه ؟! به دوست اشنا و.. می سپره میگه من با این شرایط دنبال همچین همسری هستم و به اون فرد خیلی راحت مورد معرفی میشه ولی خب راجب خانما و بحث حیا فرق می کنه و.. واضحه که دختر خانم های خوب شاید مجبور بشند این سایت ها رو هم تجربه کنند؟!؟!؟! از طرفی فرهنگش هم که برای ما جا نیفتاده و افراد سود جو میان برای رسیدن به امیال پستشون .....

خانم ابی بیکران ... راستش نمی دونم شاید بنده هم جای شما بودم نگاه بدتری پیدا می کردم به این سایتا و مردا...و این حرفای من برای این نیست که بخوام مثلا دید شما رو به چند خط عوض کنم راجب مردا...فقط خواستم بگم اول نگاه مطلق به هر چیزی خودش اشتباهه این که شما میگید صد در صد مردای این سایتا بدند و... از کجا معلوم؟!اگه می گفتید 99.99 درصد باور کنید معقولانه تر هستش کلا برای هر پدیده و اتفاقی توی جهان مطلق حرف زدن به نظرم اشتباهه...
اما ببنید مثلا یکی میره توی خیابون با ماشینش دنبال ناموس مردم...باید حداقل یک وسیله ای داشته باشه..هزینه ای پرداخت کنه و... ولی خب این سایتا این قدر خوب و کم هزینه و ادم بیکار و مشکل دار و... که کم نیست دنبال هر راهی هستند به خواسته هاشون برسند..واقعا به نظرتون فکر خوبی نیست از نظر اونا؟! خیلی راحت و ساده با چند کلیک به زعم خودشون می تونند مردم رو به بازی بگیرند...حالا یک روز خیابون..یک روز سایت ...اینده رو خدا می دونه... پس شاید درست نباشه بگیم مشت نمونه ی خرواره...به قول معروف هر خونه ای هم حال داره هم پذیرایی هم ببخشید دست شویی... حالا همه ی افرادی که سراغ مثلا قسمت دست شویی اون خونه می رند نمیشه به کل تعمیم بدیم بگیم این خونه همش کثیفه و مشت نمونه ی خروار...


در نهایت خانم محترم سبکتکین...به نظرم بهتره تاپیکی بزنید با محوریت دو موضوع..یکی این که قبل ازدواج چجوری بتونید لااقل کمی درد هاتون و نیاز هاتونو تسکین بدید تا ذهنتون کمتر سراغ ازدواج و به تبعش این سایتا و .. بره و ببنید دوستان مخصوصا با شرایط مشابه شما چه کارهایی کردند و نتیجه گرفتند برای ارامش... و دوم این که ببنید از چه راه هایی که درست مطمئن باشه میشه واسه خانمی با شرایط شما خواستگار خوب و مناسب پیدا بشه...

قید سایت های همسر یابی رو هم بزنید کلا....

سلام به نظر من از ایران برو. جو ایران طوریه که ازدواج رو به عنوان تنها راه خوشبخت و خوشحال بودن الغا میکنند در حالی که اصلا این طور نیست حتی برعکسش هم میتونه باشه. مخصوصا با ادم های الان خیلی کم پیش میاد کسی از ازدواج راضی و خوشحال باشه. یه نگاه به ادم ها و دوست های دور و برت بنداز. به ادم های همین سایت و سایت های دیگه. ببین چه قدر تنوع مشکلات و درگیری ها هست. چند درصد راضیند؟
ازدواج یه فایده ای که داره اینه که ادم ها رو سرگرم میکنه تا متوجه گذر سال های عمرشون کمتر بشن و این روند زندگی رو اسون تر میکنه. مثلا شما بیکار باشی سخت تر روزت شب میشه تا کار زیاد داشته باشی. ازدواج قبلش کلی کار داره بعدش کلی مسئولیت و مشکل برا همین به خودت میای میبینی یهو مثلا 10 سال گذشته. باید این مشغول بودن رو برای خودت ایجاد کنی. مهاجرت یه راه خوبه. چون قبلش کلی درگیر میشی که کارات رو بکنی و پول جم کنی. بعدش میری محیط جدید و میخوای اون جا رو کشف کنی و ادم هاش و ... و متوجه گذر عمرت نمیشی درست مثل ازدواج و این محیط مسموم که فقط اصل زندگی رو بنا به ازدواج کردن گذاشته و از بچگی تو ذهن ادم ها میکنه رو هم ترک کردی.

مدیر عزیز من که گفتم کاری رو گفتم که اکثر دوستان و شما پیشنهاد دادید
فقط گفتم دلیل ها واسم صد در صد قطعی نبود
ولی به هر جال ممنون از شما و همه دوستان بابت راهنمایی هاتون
حتما همون کاری رو میکنم که اکثر دوستان پیشنهاد دادن

سلام سبکتکین عزیز
من تو رو از همون 6 سال پیش میشناسم عزیزم..
از همون موقع ها که درگیر جدایی از شوهرت بودیو چقدر شلوغ میشد پستات یادته؟
باورت میشه الان بعد از این همه سال وقتی سر زدم اینجا دیدم پست جدید گذاشتی فقط به خاطر تو اومدم ثبت نام کردم که باهات حرف بزنم؟؟
انقد هیجان زده شدم وقتی دیدم اومدی انقد دلم میخوست بدونم از حال و احوالت ..
سبکتکین منم همون موقع ها که مینوشتی متاهل بودمو مشکلاتی داشتم اما یک درصد هم فکر نمیکردم جدا بشم ..ولی شدم حدودا فکر کنم چند ناه بعد از جدایی تو!!!
منتها فرق من با تو این بود که من خواستم جدا بشن و اون دوسم داشت ولی یه چیزایی ازش فهمیدم که دیگه نتونستم تحملش کنم هر چند که کلا دوسش نداشتم اما نمیخواستم جدا هم بشم ولی بعد از فهمیدن دروغاش و خیلی چیزای دیگه نتونستم تحملش کنم ..جدا شدم چون فکر نیردم بهتر از زندگی با اونه ولی خیلی سخت بود خیلیی..
منم مثل تو دوست داشتم تنها زندگی کنم اما چون خانوادم تو شهرستان بودم بعد از یه سال انقد بهم فشار اومد که علی رغم میلم برگشتم..
3 سال با خونوادم زندگی کردم و مثل تو دوست داشتم ازدواج کنم ولی کو آدم حسابی؟ ماشاله یکی از یکی خیلی ببخشید پست تر دیگه داشتم روانی میشدم وافعا که خدا بهم رو کرد و یکی رو نصیبم کرد که همه انگشت به دهن موندن ..
منم از سر ناچاری تو همین سایتا ثبت نام کردم ..اما

سلام سبکتکین عزیز
من تو رو از همون 6 سال پیش میشناسم عزیزم..
از همون موقع ها که درگیر جدایی از شوهرت بودیو چقدر شلوغ میشد پستات یادته؟
باورت میشه الان بعد از این همه سال وقتی سر زدم اینجا دیدم پست جدید گذاشتی فقط به خاطر تو اومدم ثبت نام کردم که باهات حرف بزنم؟؟
انقد هیجان زده شدم وقتی دیدم اومدی انقد دلم میخوست بدونم از حال و احوالت ..
سبکتکین منم همون موقع ها که مینوشتی متاهل بودمو مشکلاتی داشتم اما یک درصد هم فکر نمیکردم جدا بشم ..ولی شدم حدودا فکر کنم چند ناه بعد از جدایی تو!!!
منتها فرق من با تو این بود که من خواستم جدا بشن و اون دوسم داشت ولی یه چیزایی ازش فهمیدم که دیگه نتونستم تحملش کنم هر چند که کلا دوسش نداشتم اما نمیخواستم جدا هم بشم ولی بعد از فهمیدن دروغاش و خیلی چیزای دیگه نتونستم تحملش کنم ..جدا شدم چون فکر نیردم بهتر از زندگی با اونه ولی خیلی سخت بود خیلیی..
منم مثل تو دوست داشتم تنها زندگی کنم اما چون خانوادم تو شهرستان بودم بعد از یه سال انقد بهم فشار اومد که علی رغم میلم برگشتم..
3 سال با خونوادم زندگی کردم و مثل تو دوست داشتم ازدواج کنم ولی کو آدم حسابی؟ ماشاله یکی از یکی خیلی ببخشید پست تر دیگه داشتم روانی میشدم وافعا که خدا بهم رو کرد و یکی رو نصیبم کرد که همه انگشت به دهن موندن ..
منم از سر ناچاری تو همین سایتا ثبت نام کردم ..اما

- - - Updated - - -

ببخشید خیلی پراکنده و بد گفتم آخه چند بار نوشتم هی ارسال نشد کلا قاطی شد ..الان نصفه شبه زیاد نمیتونم بنویسم ولی خیلی خیلی حرف دارم باهات و خلاصه بگم که حرفای مدیر رو در مورد این سایتا کلمه به کلمه شو باید طلا بگیری ...
سبکتکبن راستی از شوهر سابقت خبر داری ؟ ازدواج کرد ؟ اصلا فهمیدی دلیل اصلی جدا شدنس چی بود که اننقد اصرار داشت؟
شاید باورت تشه ولی من همه جربانات و حرفاتو یادمه و تو ابن چند سال تو ذهنم بود و همیشه بهت فکر میکردم ..بعدا میام خیلی باهات حرف دارم ولی دون که خیلی برام مهم و عزیزی..

من دیروز توی یکیشون عضو شدم ولی به نظر میاد کاربرا خیلی هاشون فیک هستند
میشه چندتاشون که واقعا فعال هستن معرفی کنید ؟

انجلا عزیزم خیلی متاسف شدم بابت اتفاقی که برات افتاده عزیزم و در عین حال خوشحال از اینکه از ازدواج دومت راضی هستی
دلم برای همه بچه های اون روزهای همدردی تنگ شده روزای خیلی خیلی سختی بود که به هر حال گذشت . دوستان همدردی خیلی با دلداری هاشون اروم ترم میکردن و البته با راهنمایی های خوبشون کمک . هرچند من اونموقع متاسفانه انقد ذهنم مشوش بود که اصلا نمی فهمیدم چی میگن
زندگی نسبتا ارومی دارم خودم به استقلال خوبی رسیدم نسبتا که اذیت نمیشم دیگه ولی دوست داشتم شرایط مناسبی پیش میومد که تنها زندگی نکنم ولی خوب به هر حال هر چی خدا بخواد
امیدوارم که شرایط خوبی برای همه جوونها فراهم بشه تا با آرامش زندگی کنن و ذهنشون به سمت راههای بد کشیده نشه
the boy نه من همینطوری اتفاقی تو گوگل سرچ کردم و تو دوتا سایتش ثبت نام کردم ولی دیدین که دوستان پیشنهاد دادن این راه ها رو نریم
شماهم نری بهتره