به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 23 , از مجموع 23
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 شهریور 97 [ 17:30]
    تاریخ عضویت
    1392-9-22
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    4,299
    سطح
    41
    Points: 4,299, Level: 41
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    62

    تشکرشده 46 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    متشکر گیسوکمند عزیز از اینکه با نکته سنجی و دقت تاپیک رو مطالعه کردید.
    ببینید اگه من بیشتر از خصوصیات منفی همسرم میگم دلیل این نیست که من ایده الم، بلکه اینها واقعیت داره و من برای حل مشکلم بیان میکنم.
    خیلی از خصوصیات منفی و مثبت خانم و خودم صحبت کردم.... واقعیت اینه که مشکل خاص همسرم اخلاق خاصشه.... شخصیت مضطرب و نگرانی داره.... اعتماد به نفسش پایینه... بسیار کینه ای است خودش میگه کینه شتریه... برخلاف من. کافیه مطلبی بگی که به مزاقش خوش نیاد و یا حس کنه داری متهمش میکنی یا سرزنش یا ایرادی ازش میگیری، دیگه کینتو به دل میگیره قهر و دعوا شروع میشه و تا مدت ها درگیر یک مسعله کوچیک هست و زندگی رو به کام من و خودش زهر میکنه حتی اگه این حرفو من نگفته باشم.... بعد از دعوای اخیر کلن بدتر شده البته من هم بهتر از اون نیستم...
    راستشو بخوای الان تعادلم به هم خورده، نمیدونم رفتارای منفیش درست میشه یا نه، ولی تحمل پذیرشش با همین اخلاق رو ندارم.
    در مورد زود تموم شدن یا نشدن رابطه هم نمیدونم واقعا... نسبت به چندماهه گذشته بیشتر به جدایی فکر میکنم.
    شاید بگم سهم خانواده من شاید 30 درصد باشه، کس دیگه ای با اخلاق معمولی میتونست واکنش بهتری نسبت به مشکلات پیش آمده داشته باشه، تا اینکه مثل خانم من سر یک پیامک از طرف خانواده به من دوبار خانواده ها رو به جون هم بندازه...
    من سعی خودمو کردم نمیگم زیاد بوده ولی باتوجه به اینکه منم خیلی اسیب دیدم در این رابطه در حد توانم سعی کردم باش راه بیام، البته بعضی جاها و موقعیت ها نتونستم درکش کنم و واکنش مناسب نداشتم. اره دارم آسیب میبینم، منم دارم مثه خودش عصبی و مضطرب میشم دارم ذره ارامشمو از دست میدم... هنوز به صورت قاطع و صددرصد به تموم شدن نرسیدم... ولی مرتب بهش فکر میکنم.
    من هم مثل هر آدم دیگه ای ضعف دارم. در طول زندگی خیلی بهم فشار اومد از طرف خانم و خونوادش و ضعیفتر شدم. تحملم پایین اومده، زود عصبی میشم، دل و دماغ برنامه ریزی واسه آینده رو ندارم... اضطراب و دلشورم بیشتر شده نسبت به قبل و داره مداوم میشه....
    اگه الان زنمو طلاق بدم خانوادم بجز مادرم خوشحال میشن...
    همسرم میگه خواهرات اهل دخالت هستن، و خونوادت منو دوست ندارن... از خداشونه منو طلاق بدی راستم میگه....
    در این مدت ضمن درگیریهای زیاد تغییرات مثبتی (ظاهرن حرفارو به خونوادش انتقال نمیده هرچند شک دارم، کمتر قهر میکنه بره خونه باباش اگرم پیش اومده اونارو در جریان نزاشته) هم داشته... اما همچنان تا بحثمون میشه میگه توروخدا طلاقم بده، کلی عیب و ایراد از منو خانوادم میگیره، شروع میکنه غلط کردم باتو ازدواج کردم و ... عصبیت و داد و فریاد رو داره همچنان...
    خواهر من تماس گرفت گفت اگه لازمه باش حرف بزنم کدورتا برطرف بشه البته خواهرام هم ازش شاکین... من هم گفتم فعلن وقتش نیست.... چون تا اسمشون رو پیش خانم میارم به هم میریزه که نمیخوام تا ابد ریخت خواهرات و داماداتو ببینم، و به هرکدوم هم نسبت ناروایی میزنه.... توی خواب و بیداری با خواهرام درگیره میگه تحقیرم کردن تاحسابشونو کف دستشون نزارم ارام نمی گیرم حتی در خواب میبینه که خواهرام دارن باش دعوا میکنن، خودش میگه که در خواب هم از دستشون ارامش ندارم این در حالیه که 6 ماهه خواهرامو ندیده...خوب این نشون از روح ناارامش میکنه... بعد از کابوس میاد یقه منو میگیره و به خانوادم بد و بیراه میگه و منم عصبی میشم و دعوامون میشه.... می بینید من بهش کاری ندارم ولی ایشون علاقه داره همواره به خاطر دیگرانی که ممکنه 6 ماه هم ندیده باشه اوقات خودش و منو تا چندروز تلخ کنه.
    اینو قبول دارم که من تحت تاثیر حال همسرم هستم ... اما اولش اینطور نبود اونقدر سر هر مسعله ریز دعوا کردیم تحملم صبرم تموم شد الان اون به هم بریزه منم به هم میریزم، اگه خوشحال باشه منم خوشحالم، اگه ابراز علاقه کنه منم همینطور..... نمیدونم چرا اینطور شدم ولی قطعا دلیل اصلیش نبود ارامش طولانی مدت هست.
    مشاورمون متد کاریش روانکاوی هست، البته دوماهی هست انفرادی میریم پیش ایشون.... ایشون هم بنده خدا میگفت به بقیه کار نداشته باشید یه مدت با هیچکس ارتباط نداشته باشید و به هم برسید، در مورد خانواده صحبت نکنید، ولی خانم جرقشو میزد و ...

  2. کاربر روبرو از پست مفید اسیر سرنوشت تشکرکرده است .

    گیسو کمند (سه شنبه 13 بهمن 94)

  3. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    برای این وضع متاسفم ،

    اما شما که مدتهاست شرایطتون همینه ! یکبار هم (چند ماه پیش) گفتید میخواهید یه فرصت چند ماهه به جفتتون بدید و تلاش کنید ، اگه درست شد که عالی اگه درست نشد بعد از اون فرصت تمومش میکنید.
    همسرتون هم تحت نظر روانکاو بوده (به قول خودتون بدون تغییر بدون انعطاف)...

    پس فکر میکنم وقتشه از همون روانکاوتون بخواهید برای تصمیم گیری درمورد ادامه یا طلاق کمکتون کنه.
    شاید روانکاو تصمیمتونو به همسرتون منتقل کنه ، ایشونم به خودش بیاد و انعطاف به خرج بده. به هر حال به همسرتون و روانکاو بگید که دارید تصمیم گیری میکنید و این مرحله ی آخر فرصتیه که داشتید.

    شرایط اینچنینی(اضطراب زیاد دعوا تردید) وقتی زیاد کش میاد، تبعات و آسیبش شدیدتر میشه.

    مگر اینکه حالا که نه میتونید تصمیم بگیرید نه میتونید تحمل کنید ، واقعا به کل بی خیال وضعیتتون بشید و فعلا برای اینکه بیشتر اعصابتون بهم نریزه فقط برای خودتون و با خودتون زندگی کنید. بعد از یه مدت (6ماه -4ماه) بدون تردید و با دل قرص تصمیم بگیرید.
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !


    ویرایش توسط گیسو کمند : سه شنبه 13 بهمن 94 در ساعت 17:34

  4. کاربر روبرو از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده است .

    اسیر سرنوشت (سه شنبه 13 بهمن 94)

  5. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 شهریور 97 [ 17:30]
    تاریخ عضویت
    1392-9-22
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    4,299
    سطح
    41
    Points: 4,299, Level: 41
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    62

    تشکرشده 46 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیدا خانم، راستشو بخواید یک سال قبل از آشنایی من با خانمم، با یک خانم دیگه ای از طریق دایی ایشون اشنا شدم و بعد از خواستگاری و 1 ماه صحبت تلفنی یدفه از جانب خانم جواب منفی شنیدم.... چون من در دوره مجردی سابقه دوستی با جنس مخالف نداشتم و این اولین ارتباط رسمی و مدت دار بود ضربه عاطفی شدیدی خوردم... تا چند ماه افسرده بودم تا اینکه تصمیم گرفتم برم پیش مشاور.. بعد از اون مرتب پیشش میرفتم ... در جریان آشنایی با خانم و در حین آشنایی چندبار به من هشدار داد که به نظر تو کسی که اینطور رفتار میکنه مورد مناسبی هست برای ازدواج؟ ولی من که عاشق بودم گوش نکردم.... حتی در حین عقد هم که خیلی درگیری داشتیم میگفت فعلن ازدواج نکنید الان موقش نیست... ولی باز گوش نکردم و .... در این دعوای اخیر تصمیم گرفتم جدا شیم هم من و هم خانم، اما گفت که فعلن صبر کنید وقتی آگاهانه و به دور از خشم به این نتیجه رسیدید که نمی تونید ادامه بدید اونوقت تصمیم بگیرید. گفتم این یکبار به حرفش گوش کنم، الانم هفتگی میریم مشاوره....
    توکل برخدا


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ریشه اضطراب، وسواس، افسردگی و.....
    توسط مدیرهمدردی در انجمن اضطراب و استرس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 25 فروردین 96, 11:31
  2. وسواس، شناخت و راه های درمان
    توسط salehe92 در انجمن معرفی کتب روانشناسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 20 فروردین 93, 14:39
  3. وسواس، آرامشم رو ازم گرفته!
    توسط تسنیم در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 دی 92, 12:28
  4. روان‌کاوی ترس، «ترس از ترس» و «ترس شیرین»
    توسط ani در انجمن اعتماد به نفس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 اسفند 88, 09:31

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.