به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 15 اسفند 94 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-12-15
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    1,751
    سطح
    24
    Points: 1,751, Level: 24
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    134

    تشکرشده 120 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اقای اکونومیست حتما ریشه یابی کنید این مسئله رو. من با نظر بعضی از دوستان تا حدی موافقم ولی احساس کردم اون جوابی که باید به شما از نظر من داده میشد اینجا گفته نشده برای همین دست به کیبورد شدم.

    شاید بهترین کار این بود که یه کم رفت و امدتونو کم میکردید نه اینکه مادر شما تماس بگیرن و گله کنن، در نظر خانمتون و خانوادش این نشونه ضعف شماست. حالا بریم سر بحث اصلی:
    رفتار شما و خانوادتون در قبال خانمتون وقتی میان خونه شما چجوریه؟؟ ببینید من اگه یه روز ازدواج کنم و خانمم بیاد خونه ما، مسلما لباسشو نمیدم دستش بره خونه خودشون بشوره یا از لباسشویی استفاده میکنم یا میگم خودش تو خونه ما بشوره! یا نهایتا خودم واسش میشورم البته با ذوق و علاقه

    ببینید چرا این ذوق و علاقه تو خانمتون نیست، اینجا بحث این نیست که وظیفه کیه، چیکار کنه، چیکار نکنه. بحث اینه که دختری که 9 ماه عقد کرده خیلی بیشتر باید هوای شوهرشو داشته باشه. حالا یا مقصر شوهره یا خانم. اقتدارو استقلالتونو نشون بدید به خانمتون حتی اگه نیاز شد رفتو امدتونو کمتر کنید و از خانمتون بخواین بیان خونه شما

  2. 3 کاربر از پست مفید capitan2 تشکرکرده اند .

    economist (چهارشنبه 11 آذر 94), ستاره زیبا (پنجشنبه 12 آذر 94), شیدا. (چهارشنبه 11 آذر 94)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 خرداد 95 [ 09:17]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    445
    سطح
    8
    Points: 445, Level: 8
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Kaveh_r نمایش پست ها
    کار اونها درست نبوده اما کار شما هم از ابتدا درست نبوده که باعث شده مجالی برای کار اشتباه اونها ایجاد بشه

    خوب عزیز من دختر مردم رو عقد کردی 9 ماه رفتی خونشون و خوابیدی و برگشتی بسه دیگه.
    به نظر من پشت این حرکتشون یه معنی واضح وجود داره که بهتره ببینیدش. 9 ماه عقد بودن کم نیست.

    بعضی وقتها ما باید خودمون اول احترام خودمون را نگه داریم بعد از دیگران انتظار داشته باشیم.
    عقدی که طولانی بشه مشکلات بدی ایجاد میشه که گاهی ترکشهاش در ادامه در بدن زندگی هم باقی میمونه

    شما وقتی عقد کردید یعنی اون دختر زن شماست. اینکه اونها برای لباسهای شما جا ندارند بهتر از اینه که شما برای دختر اونها که زن شماست جا ندارید.

    ضمنا مادرت هم بجای تلفن زدن بهتر بود به شما میگفت یه مدت سنگین برخورد کنید و اونجا نرید تا خودشون متوجه بشن. این تاثیرش بیشتر بود.

    ببخشید یکم تند بهت گفتم چون اگر گوش نکنی زندگیت قبل از ازدواج از هم میپاشه.
    بعضی وقتها فکر کن اون دختر خواهر خودته.
    همسر من دانشجو هست هنوز و به درخواست خانواده خودش تا اتمام تحصیلات میخواد تو عقد باشه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط افسونگر نمایش پست ها
    برادر محترم..با اینکه من هنوز جواب تاپیکم را ندادم اما خواستم یه صحبت گذرا داشته باشم.
    شما بی دلیل ناراحتی...شما از شهر دیگه ای و ایشون از شهر دیگه مطمین باشید آداب و رسومتون باهم خیلی فرق میکنه و این دلیل بی احترامی نیست. و شاید موضوعات دیگه هم پیش بیاد که فقط سوتفاهم باشه نه بی احترامی یا هر چیز دیگه ای..
    شما در خانه پدر خانومتون رفت و آمد دارید و در عقد.انتظار اینکه مادر خانومتون رخت شما رو بشوره از نظر من بیجاست.مگه شما خونه خودتون بودید که از حرف خانومتون ناراحت شدید.
    ببینید مثلا در خانواده ما اگر داماد لباس کثیفی هم داشته باشه اصلا اجازه نمیده که خانواده خانومش اونو بشورن.
    مسلما بد میدونه این موضوع رو و اصلا توقعی نداره.حالا لباس شستن یک مثال بود کلا برای هرکار شخصی این اتفاق میفته.
    همین تفاوت فرهنگهاست که متاسفانه کدورت پیش میاره و متاسفانه با حرفزدن و بیان کردن ناراحتی به طور مستقیم اوضاع بدتر میشه.به قول دوستمون در لاک دفاعی قرار میگیره.بهتره به جای اینکه از موصع دلخوری بیانش کنید از موضع سوال و کنجکاوی مطرحش کنید تا دلیلش براتون روشن باشه.
    زندگی زیباست با مسایل کوچیک خرابش نکنید.
    ما همشهری هستیم من فقط محل کارم شهر دیگه ای هست، منم تا الان همین کار رو کردم همونطور که اشاره کردم مدتی هست گرفتار هستم و نمیرسم من هم توقع همچین کاری نداشتم اما توقع احترام رو هم داشتم،اگر مادر ایشون ادعا میکنه من پسر ندارم و تو پسرمی هر مادری برای پسرش این کار کوچیک رو انجام میده والا با یک طوطی هم تمرین کنی بهتر ازین میتونه حرف بزنه

    نقل قول نوشته اصلی توسط capitan2 نمایش پست ها
    اقای اکونومیست حتما ریشه یابی کنید این مسئله رو. من با نظر بعضی از دوستان تا حدی موافقم ولی احساس کردم اون جوابی که باید به شما از نظر من داده میشد اینجا گفته نشده برای همین دست به کیبورد شدم.

    شاید بهترین کار این بود که یه کم رفت و امدتونو کم میکردید نه اینکه مادر شما تماس بگیرن و گله کنن، در نظر خانمتون و خانوادش این نشونه ضعف شماست. حالا بریم سر بحث اصلی:
    رفتار شما و خانوادتون در قبال خانمتون وقتی میان خونه شما چجوریه؟؟ ببینید من اگه یه روز ازدواج کنم و خانمم بیاد خونه ما، مسلما لباسشو نمیدم دستش بره خونه خودشون بشوره یا از لباسشویی استفاده میکنم یا میگم خودش تو خونه ما بشوره! یا نهایتا خودم واسش میشورم البته با ذوق و علاقه

    ببینید چرا این ذوق و علاقه تو خانمتون نیست، اینجا بحث این نیست که وظیفه کیه، چیکار کنه، چیکار نکنه. بحث اینه که دختری که 9 ماه عقد کرده خیلی بیشتر باید هوای شوهرشو داشته باشه. حالا یا مقصر شوهره یا خانم. اقتدارو استقلالتونو نشون بدید به خانمتون حتی اگه نیاز شد رفتو امدتونو کمتر کنید و از خانمتون بخواین بیان خونه شما
    مرسی ، تماس مادرم که دست من نبوده از جانب خودش تماس گرفته ، ولی از راهنمایی شما سپاسگذارم.

  4. کاربر روبرو از پست مفید economist تشکرکرده است .

    miss seven (چهارشنبه 11 آذر 94)

  5. #13
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    این موضوع باید بین شما و خانمتون بحث و حل می شده
    ربطی به مادر شما یا مادر ایشون نداره.

    شاید شما به مسائل خونه اونها آشنا نیستید.
    خانمتون باید می گفت و شما باید می پرسیدید. نباید بقیه را دخالت می دادید.

    من دوستی داشتم که اعضای خانواده لباسهاشون را جدا توی ماشین می نداختند.
    شاید خانواده همسر شما هم از این قوانین یا حساسیتها توی خونشون دارند.

    بعضی از خانواده ها لباسهای زیر را جدا می شورند.
    ممکنه علتش همین بوده.

    آیا خانمتون هم خونه شما لباس و وسایل شخصی داره؟
    برخورد شما در این مورد چطور بوده؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Aram_577 (جمعه 13 آذر 94), فدایی یار (پنجشنبه 12 آذر 94), ستاره زیبا (پنجشنبه 12 آذر 94), سرشار (چهارشنبه 11 آذر 94)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-06
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    2,999
    سطح
    33
    Points: 2,999, Level: 33
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    101

    تشکرشده 183 در 100 پست

    Rep Power
    33
    Array
    سلام دوست عزیز ، من نظر کارشناسی ندارم بدم ولی نظر خودمو میگم.
    اول اینکه کاملا بهتون حق میدم ، منم جای شما بودم ناراحت میشدم ، طرفای ما که اینطوری رسم نیست ، اگه ما باشیم که به خود طرف میگیم توروخدا بده لباساتو بده بندازم تو ماشین شسته بشه، تازه اون طرف هم با کلی تشکر و خجالت راضی میشه لباسش رو بده ، میخوام بگم که این چیزا یه نوع لطف حساب میشه ، همین چیزای کوچیک حتی میتونه محبت بیاره.
    خانومتون تو مسائل دیگه چه جوریه؟ مال من و مال تو زیاد میکنه؟
    تا الان شما تونستین کارایی که خانومتون میخواد ازتون رو انجام بدین؟
    مطمئن هستین وظایف همسریتون رو به خوبی انجام میدین؟
    ممکنه یه ناراحتی تو دل خانومتون باشه که اونو اینجوری تلافی کرده مثلا.
    اصلا همون روزی اون اتفاق افتاد ،همه چیز بین شما خوب بود و روز آرومی بود؟

    تماس مادرتون هم که هیچی ، بهتره فراموشش کنید ، اشتباهی بود که انجام شد و تموم شد ولی اشتباه اول از طرف مادر خانومتون بود.
    به نظرم این بار گذشت کنین و هر جور شده فراموش کنید و یکم رفت و آمدتون رو کمتر کنید.
    اصلا این موضوع رو تلافی نکنین ، بلکه برعکسش عمل کنین.
    شاید واقعا قصدشون بی احترامی یا چیز دیگه ای نبود.

    یا یه بار با آرامش در موردش با خانومتون حرف بزنید یا کلا موضوع رو فراموش کنین

  8. کاربر روبرو از پست مفید maral569 تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (پنجشنبه 12 آذر 94)

  9. #15
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    سلام و وقت به خیر
    می خواهم از یک زاویه دیگه ای این ماجرا را هم ببینید... چون به مرور زمان حال شما بهتر می شود و احساساتتون هم فروکش می کند ، اما اگر درسی که الان باید بیاموزید ، یاد نگیرید ، اونقدر این واحد درسی در زندگیتان تکرار خواهد شد که یا بالاخره پاس می شود و یا با دو ترم مشروطی بدتر از بد می شود

    این اتفاقی که افتاده و دلخوری که ایجاد شده ، آخرین اتفاق دلخور کننده نخواهد بود ، باهاتون هم حسی می کنم چرا که احساسات ناخوشایندی به آدم در این موارد دست می دهد ، احساس اینکه " من رو غریبه دانستند "
    ..
    .
    .
    .
    .
    (چند خط اومدم پایین تر برای این منظور که بگویم ، ما نمی توانیم صدردصد احساساتی رو که بهمون دست میدهد را انختاب کنیم اما می توانیم نحوه برخورد با احساساتمان را خودمان انتخاب کنیم )

    اما درسی که شما می بایست فرا بگیرید این خواهد بود که : چنانچه این موارد و یا از این دست موارد پیش بیاید شما چه کار می کنید؟
    آیا باز هم سکوت می کنید؟
    آیا باز هم دلخوری خود را پیش خودتان نگه می دارید؟
    آیا باز هم پیش خودتان قضاوت می کنید؟
    آیا باز هم اجازه می دهید که خانواده شما و خانواده همسرتان در دلخوری پیش آمده سهیم شوند؟
    و درنهایت دلخوری را چگونه می خواهید برطرف کنید ؟

    ---
    شما می بایست خیلی محترمانه و شفاف در خصوص این دلخوری با شخص همسرتون صحبت می کردید ، از ایشون علت را می پرسیدید ... و خواسته خود را نیز خیلی محترمانه و شفاف عنوان می کردید
    سکوت شما در این مواقع و اجازه دادن به اینکه اطرافیان از مسائل آگاه شوند و هرکدام به نوع خود بخواهد در جهت بهبود قدمی بردارد ، نه تنها کمکی به شما نمی کند بلکه باعث پیچده شدن مسائل می شود





    نقل قول نوشته اصلی توسط economist نمایش پست ها
    از طرفی مامان خودم هم که بهش گفتم لباسامو بنداز ماشین موضوع رو فهمیده و خیلی ناراحت شده و تماس گرفته با مامان همسرم صحبت کرده و گفته اگه من با دختر شما همچین کاری کنم ناراحت نمیشین؟ مامان همسرم هم گفته این وظیفه ما نیست و خلاصه اینکه بهشون برخورده و حالا خانمم میگه مادرت نباید همچین حرفی میزده و....
    طبیعی هست که شما از همسرتان دلگیر شوید
    طبیعی هست که مادر شما دلش درد بیاید و بخواهد در مقام دفاع از شما اقدامی کند
    طبیعی هست که مادرخانوم شما در برابر مادر شما واکنشی انجام دهد که خودش را موجه نشان دهد
    طبیعی هست که همسر شما از شما گله کند
    همه این موارد طبیعی هستند اما طبیعی نیست که واکنش ما در برابر احساسی که بهمون دست داده باعث شود که همه این رفتارهای طبیعی بتوانند سرآغاز یه دلخوری و ناراحتی و مشکل بزرگ شود

    نقل قول نوشته اصلی توسط economist نمایش پست ها

    جدا ازین مسائل من چیزی نگفتم نه به همسرم نه به مادرم اما ازین موضوع به شدت دلخور شدم و نمیدونم چطور با این دلخوری کنار بیام
    و در جواب پرسش شما
    مهارت های ارتباطی را فرا بگیرید( کلیک کنید)
    با همسرتان محترمانه گفتگو کنید (بدون پیش داوری) صادقانه از احساساتتان به او اطلاع دهید ، در صدد پیدا کردن راه حل باشید


    نقل قول نوشته اصلی توسط economist نمایش پست ها

    اصلا این کار همسرم از نظر من درست نبوده یا واقعا کار درستی نکرده؟
    نظرات افراد با هم متفاوت هست و البته هر نظری محترم می باشد
    بسته به اینکه شما در زمان عقد چه شرایطی دارید لذا رفتار همسرت هم منوط به همان شرایط خواهد بود لذا اینکه از انتظارات و شرایط خودتان و همسرتان آگاه شوید خیلی راهگشا خواهد بود
    شاید مثال زیر ربطی یه شرایط شما نداشته باشد صرفا جهت روشن تر شد موضوع عنوان می کنم
    مثلا شرایط و انتظارات شخصی که در تمام دوران عقد انتظار دارد خانواده زن همچنان تمام مخارج زن را تامین کنند با شرایط و انتظارات شخص دیگری که از همان لحظه عقد همه چیز را تمام شده می داند و تمام مخارج همسرش را برعهده می گیرد مسلما متفاوت خواهد بود
    ویرایش توسط بالهای صداقت : چهارشنبه 11 آذر 94 در ساعت 17:57

  10. 6 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    Aram_577 (جمعه 13 آذر 94), economist (چهارشنبه 11 آذر 94), فرشته مهربان (یکشنبه 15 آذر 94), نیکیا (چهارشنبه 11 آذر 94), بی نهایت (چهارشنبه 18 آذر 94), ستاره زیبا (پنجشنبه 12 آذر 94)

  11. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,272

    تشکرشده 2,945 در 958 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    257
    Array
    سلام ...

    آقای economist؛شما جوان هستید و در ابتدای زندگی مشترکتون قرار دارید و اطلاعی از آگاهی و شناخت قبل از ازدواج که از همسرتون داشتین هم ندارم ،ولی متأسفانه تو این دوره و زمونه با هم بودن کمرنگ شده .
    بدونید تک تک لحظات زندگی چه خوبش و چه اون لحظاتی که حس خوبی رو برامون به دنبال نداره رو باید ازش درس بگیریم و همین تجربه باعث میشه که لحظات خوبمون تو زندگی بیشتر باشه.زوج هایی وجود دارند که با وجود بیش از 20 سال زندگی مشترک هم هنوز با روحیات و اخلاق هم آشنا نیستن و همین باعث میشه که کمتر اون همدلی و تفاهم رو تو زندگیشون داشته باشن.

    امروز به عنوان عضوی از این تالار یه مطلبی رو به شما میگم که سعی کنید همیشه تو زندگیتون بخاطر داشته باشید چون زندگی ادامه داره و نباید با هر اتفاق ناخوشایندی از کوره در بریم... ما خودمون تعیین میکنیم که باهامون چه رفتاری بشه... اگه به خودمون احترام بذاریم اطرافیان هم متوجه این عزت نفس ما میشن و رفتار مناسبی با ما خواهند داشت ... سعی کنید تو هر موقعیتی مطابق با خودش رفتار کنید ... صمیمیت های بیش از اندازه هم گاهی موجب این میشه که رفتار ها با هم از اون چارچوبش خارج بشه ...

    به خودتون احترام بذارید... بودن در خانه ی ، چه فامیل... چه دوست و آشنا ... و حتی خانواده ی همسرتون حتی هفته ای یکبار باعث کوچک شدن شما میشه و این جلوه ی خوبی نداره و گفتم که این بخاطر اینه که مثل قدیم که همه با هم زندگی میکردند و از حال و احوال هم خبر داشتن خبری نیست و این صمیمیت و با هم بودن کم شده ...


    ممنونم از اینکه این موضوع رو در تالار مطرح نمودید و امیدوارم حرف هام بتونه مؤثر واقع بشه...
    موفق و مؤید باشید.

  12. 2 کاربر از پست مفید miss seven تشکرکرده اند .

    economist (یکشنبه 15 آذر 94), فدایی یار (پنجشنبه 19 آذر 94)

  13. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    به قول یکی از صاحب نظران حتی می توان روی به وجود آمدن یک احساس کنترل داشت و اون بسته به بینش و دیدگاه ما به قضیه است.


    به عنوان مثال زمانی رو در نظر بگیرید به کسی سلام می کنید و ایشون جواب شما رو نمی دهند به شما چه احساسی دست می دهد؟

    ابتدا به ساکن ناراحت می شوید.

    حال اگر به شما بگویند آن شخص ناشنواست چطور؟

    در مورد یک رویداد اگر امکان دارد سعی کنید اول تلاش کنید اطلاعات کامل راجع به وقوع آن پیدا کنید و اگر امکان آن فراهم نیست سعی کنید یک تفکر مثبت را جایگزین هر تفکر منفی کنید

    تا بتوانید حتی در نوع احساس به وجود آمده کنترل داشته باشید.

  14. 2 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    فدایی یار (پنجشنبه 19 آذر 94), بالهای صداقت (پنجشنبه 01 بهمن 94)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 آذر 93, 10:55
  2. چطور وقتی میدونم یه چیزی غلطه نمیتونم باهاش کنار بیام؟
    توسط wrecked در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 29 آبان 91, 03:56
  3. وقتی نمیتونی حرف دلتو بگی!!!!
    توسط green smile در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: دوشنبه 24 مرداد 90, 10:15
  4. پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: شنبه 28 دی 87, 09:18

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.