حالا پیشنهادتون چیه؟ من چیکار میتونم بکنم؟ اگه عکس العملی نشون نداد چی؟
تشکرشده 6 در 6 پست
حالا پیشنهادتون چیه؟ من چیکار میتونم بکنم؟ اگه عکس العملی نشون نداد چی؟
تشکرشده 6 در 6 پست
بهش پیام دادم. میگه تصمیمشو گرفته و میخواد جدا بشه. ولی من نمیخوام جدا بشیم. دوسش دارم. چطور میتونم منصرفش کنم؟
تشکرشده 57 در 19 پست
اگه دوستش دارید زود کوتاه نیاید و باهاش بیشتر صحبت کنید.
البته باید صحبتهاتون هدفمند باشه و بیخود حرفای گذشتته و دلخوریهارو پیش نکشید و اگه خانمتون هم خواست شروع کنه شما با سیاست بحث رو عوض کنید.
باید مدیریت این اوضاع رو به دست بگیرید و با نرمش و منطق نذارید بحث ها به بیراهه بره ، خواسته هاشو بپرسید و در مورد هر کدوم یکی یکی صحبت کنید و بیطرفانه و بدون غرض در موردشون نظر بدید.
تشکرشده 2,882 در 761 پست
سلام ، خدا رو شکر که شما دنبال راه چاره هستید ، تبریک میگم.
اول از همه هم نگران باشید هم نگران نباشید ، یعنی نگران نباشید چون تا شما اقدامی برای جدایی نکنید همسرتون نمیتونه جدا بشه و ازین فرصت میتونید به نحو احسن استفاده کنید ، (به نفع زندگی و روابطتون نه سوءاستفاده) به همسرتون بگید من شما رو دوست دارم و زندگیمو دوست دارم و هرکسی تصمیم به جدایی داره خودش میتونه اقدام کنه ، مهربان و منطقی.
نگران باشید چون همسرتون به نظر غیر منطقی نمیاد و حالا که تصمیمشو گرفته حتما خیلی دلخور و نگران آیندش بوده که چنین تصمیمی گرفتن پس باید اقدام درست و حساب شده ای کنید و هدف رو آشتی همسرتون و ازدواج نگزارید بلکه هدف باید حل شدن مشکلاتتون باشه اگه غیر از این باشه الان نه ولی 1سال 2سال دیگه به مشکل میخورید.
همونطور که گفتم شما باید بپذیرید که یکسری از عقاید یا فرهنگ خانوادتون فرهنگ درستی نیست ، مثل همینکه عروس بیشتر سمت خانواده شوهر باشه و.. برعکسش هم درست نیست و یکسری فرهنگها و طرز فکرها که باید اصلاح بشه.
بعد باید این اطمینانو به همسرتون بدید که دارید تغییر نگرش میدید و به ایشون حق میدید حتی اگه لازمه بخاطر فشاری که بهشون آوردید برای این رفت و آمد افراطی میتونید عذرخواهی کنید .
ببینید اینجا دوستانی هستند که خانمشون رفتار غیر منطقی و بچگانه زیادی داره و هردو به یک اندازه مقصرن ، همدردی به این اقایون توصیه میکنه برای اشتباه نکرده عذرخواهی نکنن ، التماس هم نکنن بلکه با اقتدار و در محیط منطقی حرفشونو بگن و تصمیم رو بزارن به عهده همسر.
اما در مورد شما ، که خودتون باعث این دلزدگی شدید بدلیل توقعات بیجا و فشار آوردن و در نتیجه احساس امنیتی که زن باید کنار همسرش داشته باشه رو از همسرتون گرفتید ، پس باید بهشون نشون بدید که سهمتونو از اشتباهتون پذیرفتید و درصدد جبرانش هستید.
من ابدا قصدم سرزنش نیست و از صمیم قلب عذر میخوام اگه ناراحتتون میکنم ، گاهی ناراحتی و نگرانی لازمه چون اگه وقتی که باید باشه نباشه زندگیمون میرسه به جایی که فکرشم نمیکنیم. من اشتباهات همسرتونم میبینم مثل همون قهر کردن که اصلا درست نیست و هر اشتباه دیگه ای
اما اونچه الان بیشتر دیده میشه فشار بی دلیل و غیرمنطقی ای بود که شما به ایشون وارد کردید.
بعد هم از همسرتون بخواهید که به یک مشاور خانواده مراجعه کنید ، اگر اصلا نمیتونید هر دو در اینجا مشاوره خصوصی بگیرید ولی باز هم مشاوره حضوری رو خیلی پیشنهاد میدم.
میتونید برای بهتر پیش بردن این هدف این کارو کنید : به همسرتون پیشنهاد بدید 2ماه یا هرچقدر ، زیر نظر مشاور کنار هم ادامه بدید اگر تونستید همدیگرو بفهمید (انشاءالله) ادامه بدید ، اگر نه در مورد جدایی و.. تصمیم میگیرید.
این راه اگه درست رفته بشه به جدایی که نمیرسه ، اما اینطوری هم شما میدونی که هدفت چیه و میفهمی میتونی نگرشتون رو تغییر بدید یا نه ، هم همسرتون خودشو در مورد تصمیم جدایی و.. مختار میبینه و بدون اصرار و التماس و اجباری تصمیم به تلاش میگیره.
این اولین قدم هست ، انشاءالله که موفق باشید.
ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست
ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !
ویرایش توسط گیسو کمند : دوشنبه 25 آبان 94 در ساعت 10:57
تشکرشده 4,954 در 1,249 پست
سلام به عقیده من با ایشون تماس بگیرید و ازشون بخواین با شما بیان بیرون یه جایی مثل کافی شاپ یا رستوران جایی که ایشون بهش علاقمند باشه قرار بذارید به نظر من این ملاقات نباید در منزل هیچکدومتون باشه
اگر ایشون ملاقات رو نپذیرفتند پیش پدر یا مادر ایشون برید و از اینکه موردی بینتون پیش اومده که بیشتر هم شما توش مقصر بودید صحبت کنید و ازشون بخواین به گوش ایشون برسونن و وساطت کنن تا شما با ایشون ملاقاتی داشته باشی اگر بدون وساطت کسی این ملاقات صورت بگیره بهتر هست
اگر ایشون به ملاقات شما اومد اول قبل از هر چیز به ایشون راجع به دلتنگی و علاقتون بگید حتی اگر ایشون از شما ابراز تنفر کرد اهمیت ندید توی خانمها احساس تنفر اگر عمیق نباشه با محبت از بین میرهبعد از اون به ایشون بگید اولویت اصلی توی زندگیتون ایشون هست نه مادر نه پدر و نه خواهر یا برادر یا هرکس دیگه ای. ایشون برات از همه با اهمیت تر هست و جایگاه بالاتری داره ولی سایر افراد هم به هر حال جایگاه خودشون رو دارن و نه هیچوقت حاضری به خانواده ایشون توهین کنی و نه مایلی ایشون به خانواده شما توهین کنه (حتما در مورد تعصبی که به خانواده ایشون هم دارید بگید تا بفهمن فقط چشمان شما خودتون و خانوادتون رو نمی بینه)
بگید همونطور که زحمات خانواده ایشون رو برای ایشون می بینی و درک می کنی و دوستشون داری و دوست نداری بهشون توهین بشه متقابلا این احساس رو به خانواده خودت هم داریبه ایشون بگید خیلی از گفتن اون حرف به ایشون پشیمون هستید و توی این مدت به این موضوع فکر کردید و اطمینان بدید که این قضیه تکرار نمیشه
ولی گوشزد کنید که از این به بعد هر دو مون باید یادمون باشه که خانواده هامون اگر هر اشکالی هم دارن به هر حال خانواده مون هستن و احترامشون واجب هست.اگر وسطش ایشون حرف از طلاق زدن به ایشون اطمینان بدید که این زندگی رو به ایشون تحمیل نخواهید کرد ولی در عین حال درست نمی دونید فقط به خاطر یه مورد پیش پا افتاده و با این سرعت اقدام به جدایی کنید
ایشون نباید احساس کنه اسیر دست شماست و از طرفی نباید تمایلی به جدایی در شما ببینه به هیچ عنوان هر حرفی پیش اومد لجبازی و توهین نکنید فقط هرچی گفت تحمل کنید و به جای هر حرفی که ایشون زد از محبت خودتون بگید.
اگر خیلی ایشون رنجش خیلی عمیق بود و تحمل هیچ سخنی از طرف شما رو نداشت فقط پیشنهاد رفتن به جلسات مشاوره رو بدید و بگید بدون تلاش برای رفع مشکلات راضی به جدایی نخواهید شد و بگید اگر بعد از جلسات مشاوره نظر هر دومون یا حتی فقط نظر شما به جدا شدن بود من موافقت می کنم.
لطفا امیدوارنه و با صبر و تحمل و بدون هر گونه لجبازی یا عقاید مرد سالارانه برای به دست آورد مجدد ایشون تلاش کنیدعقاید مرد سالارانه رو کنار بذارید خیلی وقته زمانش گذشته ایشون و خانوادشون رو در سطح خودتون و خانوادتون ببینید و از جملات زن که نباید و ... دیگه اینقدر استفاده نکنید زنها هم انسان هستند با عقل و شعور مساوی با مرد
موفق باشید
پرواز کن آنگونه که می خواهی
وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند
ویرایش توسط فکور : دوشنبه 25 آبان 94 در ساعت 11:40
صبا_2009 (دوشنبه 25 آبان 94)
تشکرشده 319 در 160 پست
سلام صبح بخیر شما اول راهین واین مشاجرات را به شکل مثبتی از سمت خودتون وهمسرتون در نظر بگیرین زندگی که به
شکل یک روال پیش بره و مثلا طرف مقابل بگه ما باهم مشکلی نداریم خیلی نمیشه امیدوار شد چون همیشه یه روال
ثابت را داره ولی در پیمان زندگی شما عشق وامید موج میزنه زندگی که پستی وبلندی داره قشنگتره جذابتره ویک اصل
مهم هست اینه که زن وشوهر همدیگر را انتخاب کردن تا به ارامش برسن نه اینکه سنگ خانواده رو به سینه بزنن یادمه
اوایل که من و شوهرم هردو سنگ خانوادمون را به سینه میزدیم همش باهم بحث داشتیم بعد شوهرم خودش گفت بیا برا
خودمون خوش باشیم هر کسی سر خونه زندگیش نشسته من وتوایم که برا هم میمونیم پس میتونیم به هم کمک
کنیم پس سعی کنین با همسرتون صحبت کنین بهش من بین همه شما را برا زندگیم انتخاب کردم و انتخابم درست بود و
هردوما ازاین به بعد دوتا پدر ومادر داریم دراصل ما یک خانوادیم نه دو تا اینجور بگین من مردم شما باید بیای خونه ما زور
دسته منه طرف مقابل جبهه میگیره میتونستی از این راه وارد شی که مادرم خواهرم همش از شما تعریف میکنن چقدررر
عروسشون را دوست دارن یه جوری رابطه را گرم تر کنی شما در جایگاه یک مرد دستتون باز هست که اگه چیزام که
خانوادتون پشت سره همسرتون را میگن را بر عکسش کنی وبه خوبی به همسرت انتقال بدی
قبلش که باهاش صحبت کنید ذکر یا ودود را 1001 مرتبه بگین به این نیت که خدا مهر ومحبت را بین شما وهمسرتون زیاد
کنه و همچنین سوره نسائ را بخونید به همین نیت با محبت کردن میتونین طرف مقابلتون را نرم کنین موفق باشین التماس دعا
anisa (دوشنبه 25 آبان 94), ستاره زیبا (سه شنبه 26 آبان 94)
تشکرشده 64 در 43 پست
سلام تقریبا منو شما شرایطمون مثل همه با این تفاوت که منو شوهرم علاوه بر اینکه راهمون دوره و عقد هستیم چند روزی میشه باهام خیلی سرد برخورد میکنه و انگار براش مهم نیستم منم خیلی دارم فکر میکنم که اصلا ادامه دادن با این مرد درسته یا نه ؟ کاش منم مثل زن شما میتونستم به راحتی بگم من تصمیمم رو گرفتم و جدا میشم ....
سعی کن برخلاف شوهر من دل زنت رو بدست بیاری اگه میخوایش ...
متنفرم از مردهایی که با بی توجهی به زن میخوان اونو مطیع خودش کنن و بقول خودشون تنبیهش کنن ولی نمیدونن که از چشم اون زن میوفتن چون میگن حواستون باشه همیشه قهر زیاد پشیمونی نمیاره ممکنه جدایی و پذیرش نبودن طرفت رو هم بیاره و بگذری بسادگی ....
anisa (سه شنبه 26 آبان 94)
تشکرشده 124 در 73 پست
اقای محترم من که توی همون اولین پاسخم به شما گفتم راه حل چیه......یه قرار ملاقات..یه شاخه گل...و دو تا گوش شنوا لازمه.....و اینکه فقط و فقط اون باید بگه و شما گوش کنین.بزارین انقده بگه...تا هم خوشحال بشه که یه نفر هست تکیه گاهش بشه...هم اینکه تمام چیزایی که توی این مدت اذیتش کرده رو بریزه بیرون....و بهش قول مردونه بدین که شرایط رو عوض میکنید..اوضاع رو مدیریت میکنین......بالاخره خانمتون این تلاش شما رو ببینه.....اون موقع اونم تلاشش رو میکنه....توی مرحله بعدی شما دوتا گوش ازش قرض بگیرین واسه کارایی که توی این مدت شما رو ناراحت کرده و چیزایی که ازش توقع دارین.
تشکرشده 6 در 6 پست
سلام به همه همراهان و تشکر از همه شما که با نظرات ارزنده تان منو یاری می کنید. اشتباهاتم را می پذیرم منتها حقیقت اینه که من میخوام برنده باشم و بتونم حرف خودمو به کرسی بنشونم. حداقلش اینه که بتونم حجابشو سروسامون بدم و قبول کنه چادر بذاره. چطور باهاش صحبت کنم تا قبول کنه و مطیع من باشه؟
تشکرشده 187 در 78 پست
45 روز خانومت قهر کرده و شما هیچ خبری نگرفته بودی!!!!
ایشون زن رسمی شماست و یک روز هم نباید از حال و احوالش بی خبر باشی.
قبول کن که حرف خیلی بدی به خانومت زدی و بهش گفتی که می زنم تو دهنت!! خب این حرف باعث قهر ایشون شده و به فکر جدایی افتاده.
به نظر من همانطور که کاربران دیگه هم گفتن، با خانومت یک جایی تنهایی دو نفر قرار بذارین و با خرید یک گل از دلش بیارین و ازش عذر خواهی کنین و بگین که حرف اشتباهی زدین.
در مورد حجاب هم که والا سالهاست ما در کشورمون درگیر همین موضوع حجاب خانم ها هستیم!! اگر شما خودت تونستی راه حل یا الگوریتم برای این مسئله حجاب خانم ها و مطیع کردنشون بدی که یک ملت رو از نگرانی در میاری!!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)