به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 50
  1. #41
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array
    دوست عزیز

    امیدوارم بهترین تصمیم را بگیرید ولی نکته ای که در مورد تمایلتون برای نوع ازدواج گرفته بودید ولی الان عملی نمیشه به نظر من موضوعی نیست که روش حساس بشید چون تجربه به من نشون داده روی هر موضوعی

    حساس بشین همون اتفاق میوفته و متاسفانه همون میشه مصیبت.

    در مورد روانشناس و فرهنگ پیش فرض روانشناس مطمینا شما نمیتونید کسی را پیدا کنید که صد در صد با

    عقاید و افکارشون موافق باشید ولی میتونید کلیات و الگوی مسیر اصلی و درست را ازشون راهنمایی بگیرید ولی جزییاتی مانند شاغل نبودن طرف و سن و غیره را با هماهنگی با کیس انتخابیتون به توافق برسید.

    در مورد سن بیولوژیک من با نظرتون مخالف چون دارم توی دانشجوهام میبینم که مثلن یکی را میبینی با دیگری 10 سال اختلاف سن داره هردو دانشجو یک مقطع هستند ولی اون که بزرگتر کلی انگیزه زندگی- تجربه جدید

    و ... داره با اینکه شاغله- منطقه محروم شهر دیگه است هزارتا مشکل در زندگیش داره با انرژی دانشگاه قبول شده میخواد درس بخونه ولی اون دانشجویی که با حمایت خانواده اومده دانشگاه 18ساله اش با بی انگیزگی

    و بی هدفی و فرار از خانه و رفع تکلیف داره درس میخونه. منظورم اینه که کیس با کیس زمین تا اسمون فرق میکنه. سن شناسنامه ای یک عدد است روحیات و خلقیات طرف خیلی مهم و اساسی است.

    به قول روانشناسی سن گاهی یک تهدید و یا یک فرصت است تهدید برای مرد با افکار سنتی و فرصت برای مردی با افکار امروزی برای رشد و تعالی خودش و فرزندانش در آینده.

    در مورد این خانم هم پیشنهادم اینه که خیلی زود لطفا تکلیف این رابطه را مشخص کنید بنا بر شرایط جنسی-
    سنی و خانوادگی ایشون خیلی در آستانه آسیب هستند اگر این رابطه به سرانجام ازدواج نرسه.

    اگر خانمی در شرایط سنی و خانوادگی ایشون نبود به نظرم باید زمان بیشتری برای شناخت می گذاشتید ولی

    ایشون با شرایطی که دارند ممکنه بعد از طولانی شدن و نتیجه نگرفتن از این رابطه خدای ناکرده خیلی ضرر کنند.

    چون احتمالن تا الان هم کلی رویا پردازی کردند از طرفی ایشون از همون اول هم مشخص بود خیلی ساده و

    احساسی فکر و عمل میکنند.

    با آرزوی تصمیی درست و منطقی در این مرحله از زندگیتون

  2. 2 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    sara 65 (سه شنبه 08 دی 94), اثر راشومون (سه شنبه 08 دی 94)

  3. #42
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام

    من چند تا نظری که تو تاپیک شما دادم بدون هیچ شناختی نسبت با شما و فقط با توجه به آنچه که از خودتون و اون خانم در این تاپیک گفتین بود!! بعدها وقت کردم و رفتم تاپیک مربوط به معیارهاتون رو خوندم و دیدم با توجه به معیارهایی که داشتین این خانم تا حدودی زیادی منطبق با خواسته هاتون هستند و دیگه چیزی ننوشتم.

    امیدوارم جسارت نشه و حمل بر بی ادبی نکنید چون قصدم فقط این هست که شما بهتر بتونید تصمیم بگیرید، ذهنم خیلی درگیر تاپیک شما بود و خیلی دلم می خواست بدونم که ایا واقعا شما اینقدر از نظر فکری و تحلیلی ضعیف هستین و دارید برای بقیه بغیر از اون خانم نقش بازی میکنید که انتخابتون دختری هست که تقریبا هیچی از زندگی نمی دونه و عمده ترین اختلافات رو (مالی، عقیدتی، سنی، فرهنگی و ... من نمیدونم انسان غیر از این چند مورد مگه ابعاد دیگه ای هم داره که به نظر شما اینا جزئی بودن!!) نادیده میگیرین. حقیقتا جدا از مساله شما دچار تناقض شده بودم که اگر آدم های اطراف منم (که در سخنوری مشابه شما هستند) قراره مثل شما فکر کنند و فقط بخاطر اینکه یه دختر زیباست و اندام متناسبی داره از همه چیز بگذرن، ترجیح من اینه که هیچ وقت هیچ وقت همنشین این افراد نشم چه برسه به اینکه همسرشون!!
    امروز صبح که دیدم واستون سوال هست که آیا می تونید سالهای سال با کسی که از نظر هوشی و ... از شما پایین تره زندگی کنید، بی تعارف میگم واقعا خوشحال شدم که زیبایی اون خانم چشم عقلتون رو بسته بود و کم کم داره یه چیزهایی هم واسه شما روشن میشه!!
    ببخشید که اینقدر صریح حرف زدم و می زنم ولی معیارهای شما طبق اون تاپیک از پایه اشکال داره!!
    من می شناسم خانمی رو که لیسانسش رو از شریف گرفته و فوقش رو از یک دانشگاه معتبر در یک کشور معتبر خارجی، ولی الان خانه داره و تمام فکر و ذکرش بچه هاش هستند و بخاطر همسرش داره تو یه شهرستان کوچیک زندگی میکنه. این یه مورد رو مثال زدم که بدونید دخترهایی که الزاما از دانشگاههایی بهتر از دانشگاهی که شما درس خوندین فارغ التحصیل شدند همشون قرار نیست خانم معلم باشند واسه شما، خیلی از اطرافیان من هستند که تحصبلات خیلی خوبی دارند ولی اکثرا بعد از بچه دار شدن اولویت اول زندگی شون حفظ خانواده و شوهر و فرزند. خیلی فرق هست بین خانمی که اینقدر مهارت و دانش و... داره که میتونه شغلی داشته باشه و بنابر تصمیم خودش اولویت رو می گذاره روی خانواده با خانمی که هیچ مهارت و دانشی نداره و بنابه جبر و به دلیل اینکه کسی بهش کاری نمیده یا بخاطر تنبلی خودش شاغل نیست!!!
    خیلی فرق هست بین آدمی که اینقدر قدرت تحلیل نداره که بفهمه میشه یه جاهایی زیرکی کرد و یه چیزهایی رو دور زد یه سری خط قرمزها رو شکست بی اینکه کسی بفهمه با آدمی که تمام این راهها رو بلده اما بخاطر اخلاقیات یا وجدانش رعایت میکنه.
    و خیلی حرف های دیگه که خودتون بهتر از من میدونید و...

    تو حرفاتون به خونه و ... اشاره کردین. ضرر مالی رو همیشه میشه جبران کرد، خوشبختانه به هیچ وجه از نظر مالی مشکلی ندارین که بخواین بخاطرش یک انتخاب غلط داشته باشید. خواهشا در این زمینه کمی دوراندیش تر باشید.

    به نظر من خیلی سریع ارتباطتون رو با اون خانم فطع کنید. و بگید برای تصمیم فطعی نیاز به تنهایی و خلوت دارید. همه محاسبات و تحلیل هاتون رو انجام بدین و اگر واقعا به اندازه بیش از 50% احتمال میدید که می تونید زندگی با ایشون رو تحمل (بله تحمل و نه خوشبختی ) کنید برگردید و برید دنبال کارهای رسمی کردن این رابطه و عقد و .... تا همین جا هم آسیبی که شما به اون خانم زدین کم نبوده ولی از دیدگاه منی که ار بیرون دارم نگاه میکنم آسیبی که این خانم تو ازدواج با شما میبینه هزاران برابر چیزی هست که الان موجوده. چند وقت دیگه ایشون می تونه با یکی هم سطح خودش ازدواج کنه و از زندگی ش لذت ببره و بالاخره این آسیب جبران بشه ولی با بودن در کنار شما فکر نمیکنم چیزی جر تحقیر عایدش بشه. البته اگر بیمه و خونه ی خوب و مسافرت های سالیانه رو جزو دستاوردهای این ازدواج در نظر نگیریم.

    مجددا عذرخواهی میکنم که بخاطر صراحت کلامم اما معتقدم که لازم هست از فاصله دورتری هم به موقعیت فعلی تون نگاه کنید و برای این نوع نگاه کلمات لطیف و تعارف کارا نیست.
    ویرایش توسط صبا_2009 : سه شنبه 08 دی 94 در ساعت 11:27

  4. 4 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (سه شنبه 08 دی 94), m.reza91 (سه شنبه 08 دی 94), sara 65 (سه شنبه 08 دی 94), اثر راشومون (سه شنبه 08 دی 94)

  5. #43
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    سلام
    همزمانی تاپیک شما با تاپیک خانوم آبی آسمان و ویس و shkb متاسفانه نشون دهنده ی حقیقت تلخی تو جامعه ی ماست. اینکه زیبایی داشته باش و هیچی نداشته باش! البته بهتون ایرادی نمیگیرم هر کسی حق داره معیارای خاص خودش داشته باشه و زندگیش رو اونجوری که دوست داره بسازه.

    راستش به دلیل شباهت شخصیتتون (چیزی که اینجا نوشتین) با یه فردی که برام خیلی عزیزه منم خیلی پیگیر تاپیکتون بودم. دلم میخواست میتونستم یه جوری منصرفتون کنم و منم مثل صبا امروز تاپیک معیاراتونو خوندم و متوجه شدم که داشتم اشتباه میکردم و در واقع طبق معیاراتون گزینه ی خوبی رو انتخاب کرده بودین...
    اگه بخوام به طور خلاصه نظر خودمو راجع به تاپیکتون بگم اینه که احتمال موفقیت این ازدواجو صفر درصد میبینم.. نه این ازدواج بلکه هر ازدواجی که با توجه به شخصیتتون و تناقضش با معیارایی که ذکر کردین باشه. اگه خودتون هم به این نتیجه رسیدین فکر میکنم وقتشه گزینه ی مشاور که برای وقت جدایی ذخیره کرده بودین بذارین رو میز. محاله یه مشاور معمولی این ازدواج رو تایید بکنه.

    حیف که اهل زیاد نوشتن نیستم وگرنه باهاتون خیلی حرف داشتم فقط خواهشا تو معیاراتون یه تجدید نطری بکینن شما ادم اهل مطالعه و روشنی به نظر می رسید اما عقایدتون برا ازدواج در حد مردای صد سال پیشه (با ارفاق)
    ویرایش توسط sara 65 : سه شنبه 08 دی 94 در ساعت 15:28

  6. 2 کاربر از پست مفید sara 65 تشکرکرده اند .

    m.reza91 (سه شنبه 08 دی 94), اثر راشومون (پنجشنبه 10 دی 94)

  7. #44
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 فروردین 96 [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    6,459
    سطح
    52
    Points: 6,459, Level: 52
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 79.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    305

    تشکرشده 406 در 145 پست

    Rep Power
    49
    Array
    سلام مجدد
    من توي صحبت هاي قبليم خدمتتون گفتم كه بعد از يه مدت برميگردين ميگيد مناسب هم نبودين. و البته بزرگترين دليل من براي اين صحبت بحث اختلاف سنتون بود. من بازم اين جمله رو براتون ميذارم:
    " بايد در نظر داشته باشين كه ازدواجي با سن هاي ٢٠-٣٥ بسيار متفاوته نسبت به ازدواجي با سن هاي ٢٥-٤٠ ..."


    شايد اين صحبت من رو جدي نگرفتين. ولي براي درك عميق تر تصور كنين ميزان درك يه كودك ٥ ساله از اجتماع و زندگي با يه فرد ٢٠ ساله چقدر با هم تفاوت داره؟! حالا اگه يه فرد ٤٥ ساله و ٦٠ رو كنار هم بذاريم چطور؟ مسلما متوجه هستين كه اختلاف سني يكسانه ولي ممكنه ما در سني قرار داشته باشيم كه بيس فكري ما هنوز تكامل پيدا نكرده. اين خانم هم دقيقا در ٥ سال آينده با الانشون بسيار متفاوت خواهند بود. اما اگر شما الان با ايشون ازدواج كنيد بنيادهاي زندگيتون بر پايه رفتارهاي كودكانه ايشون شكل ميگيره و مشكلات زيادي رو به وجود مياره.


    .............….................................. ....................


    و اما شما يه صحبتي در مورد بهره هوشي داشتين كه براي من بسيار تعجب برانگيز بود! يك بار ديگه تاپيك معيارهاي خودتون رو مطالعه كنين. از خودتون ميپرسم واقعا چند درصد احتمال داره دختري از دانشگاه رده پايين فارغ التحصيل شده باشه، تحصيلاتش پايين باشه و و و .... و در نهايت هم بهره هوشيش بالا باشه؟!! به نظر شما اين تناقض قابل توجه نيست؟!
    بهره هوشي اين خانم كاملا منطبق با نُرم جامعه و در واقع مناسب انتظارات شماست! مگر اينكه تصميم به بازنويسي معيارهاتون داشته باشين.
    واقعيتش رو بگم من با كليت معيارهايي كه نوشته بودين مشكل دارم ولي به هر حال راهنمايي ها بايد بر اساس انتظارات شما از زندگي باشه.
    از من بپرسيد نظرم اينه كه واقعا يكسان بودن بهره هوشي دو نفر، نسبت مستقيمي با آرامشي كه در زندگي كسب مي كنن داره. البته يه مدل زندگي ديگه هم آرومه و اون مرد باهوش و زن با بهره هوشي كمتره كه در اين موارد هم مرد راحت به كارهاش ميرسه (نه لزوما كارهاي خلاف يا خيانت و ...) و زن كاملا مطيع و فرمانبرداره. اين نوع دوم طرفداراي زيادي هم داره اتفاقا و البته معيارهاي شما به اين نوع نزديكتره. ولي انگار در حال حاضر در برزخ انتخاب بين اين دو نوع زندگي هستين.


    .............….................................. ....................


    پي نوشت: اون قسمتي كه گفتم خانم هاي همكارانتون، منظورم نسبيت بود. يعني همسران ِ همكاران ِ مرد شما. نمي دونم منظورم رو رسوندم يا نه. بحث سر اينه كه توي جمع هاي همكاري كه به صورت خونوادگي حضور پيدا مي كنين (يا حتي جمع دوستانتون)، مراوداتي كه بين همسر شما و سايرين شكل ميگيره و مطمئنا مقايسه ها و قضاوت ها و عكس العمل هايي در جمع به وجود مياد، چه احساسي به شما منتقل خواهد كرد؟


    چند روز پيش لا به لاي حرفايي كه با همسرم داشتم بهم ميگفت؛ اين خيلي خوبه كه بقيه وقتي زنت رو مي بينن بگن چقدر با شخصيت و با شعوره نه اينكه راجع به زيبايي زنت صحبت كنن. اينكه بگن فلاني چقدر زنش زيباست اتفاقا توهين به شعورت هم حساب ميشه!
    البته انگار يه نكته نامحسوسي اين وسط بود كه منو ملزم به كتك زدنش ميكرد!

  8. 2 کاربر از پست مفید setare_000 تشکرکرده اند .

    آنیتا123 (پنجشنبه 10 دی 94), اثر راشومون (پنجشنبه 10 دی 94)

  9. #45
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 03:07]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    12,870
    سطح
    74
    Points: 12,870, Level: 74
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,421

    تشکرشده 552 در 189 پست

    Rep Power
    55
    Array
    سلام مجدد خدمت عزیزان
    در بازدید قبلیم از تالار، فرصت کافی برای پاسخ به دوستان نداشتم و جواب عزیزان رو امروز مینویسم.


    خانم sanjab گرامی


    توصیه تون در مورد روانشناس و مشاور رو قبول دارم و برای همین هم مد نظرم بود که از اشخاصی مثل دکتر میثاق و اونهم بصورت دونفره مشاوره بگیریم(اما ممکنه که به اون مرحله هم نرسه و احتمالا زودتر از موعد مشاوره، این ارتباط رو کنسل کنیم)
    تعریفتون از سن بیولوژیک رو فکر میکنم بیشتر بشه به سن عقلی و میزان رشد عقلی ارجاع داد. سن بیولوژیک یه سن جسمی هست که در تاپیک سال گذشته ام در موردش صحبتهایی کردم (همون مطالبی که در مورد تاثیر مسائل مختلف بارداری و زایمان و ... بر جسم خانمها و شکسته شدن سریعتر اونها نوشته بودم)، هردوی این سنها(بیولوژیک و عقلی) در قیاس با سن تقویمی مطرح میشن ولی ربطی به هم ندارن. برای مثال شخصی که 30 سال سن داره ممکنه به علل ژنتیکی یا مسائل پیش آمده در زندگی، سنش در ظاهر و همینطور از دید معاینات پزشکی، 35 یا 40 ساله به نظر برسه و زودتر از سن تقویمی به این سنین رسیده باشه که در مورد خانمها در قریب به اتفاق موارد متاسفانه همینطوره و اولین علت توصیه به اختلاف سنی آقایون و خانمها در ازدواج همینه. یا اینکه برعکس به علل ژنتیکی یا مراقبت خوب از سلامتیش و دوری از استرسهای زندگی، 25 ساله به نظر برسه، یعنی سن بیولوژیکیش دیرتر از سن تقویمیش به 30 برسه. از طرفی یه فرد 20 ساله ممکنه سن عقلیش به خاطر مطالعه یا ضریب هوشی بالا یا تجارب زیاد یا پختگی، 25 یا 30 ساله باشه و با نداشتن موارد گفته شده، 15 ساله باشه که باز در خانمها سن عقلی کمی بالاتر از آقایونه و دومین علتی که توصیه به اختلاف سنی بین آقایون و خانمها میشه همینه...


    خانم صبا 2009 گرامی


    طبق توصیه تون بهش گفتم که برای ایجاد شناخت صحبتهایی که تا بحال داشتیم کافی بوده و باید یک مدت تنها باشم و تماسهامون قطع بشه که ایشون هم بعد از اینکه اطمینان گرفتن که این کار به علت ناراحتی نیستو برای فرصت فکر کردن هست، قبول کردن
    اما چند تا موضوع رو باید اضافه کنم.
    بنده سعی در بازی کردن هیچ نقشی نداشتم و ندارم. فقط با خودم تعارف نمیکنم و هیچوقت عقاید و علایقم رو کتمان نمیکنم. به همین دلیل هم معیارهای ازدواجم رو به شملی که دیدید دسته بندی کردم و به خاطر خوشامد دیگران خودم رو نادیده نگرفتم ولی برای اطمینان از درست بودن معیارهام از دوستان هم کمک و مشورت گرفتم که البته این مشورتها باعث شد بیشتر به لیست معیارهام پابند بشم.
    حس میکنم شما هم مثل یکی دوتا از خانمهای اون تاپیک کمی از دستم عصبانی شدید.(احتمالا با دیدین معیارهایی مثل معیار 11)، ولی اگر بقیه پستهام در اون تاپیک رو میخوندید مطمئنم که استدلال من رو اونقدرها هم غیر قابل دفاع نمی دیدید و عصبانیتتون فروکش میکرد، به هرحال بابت ناراحتیتون عذر میخوام.
    اون خانمی که مثال زدید در شهرستان خونه دار هست و از نظر شما یک نمونه مثبت از خانواده دوستی خانمی با شرایط ایشونه، به نظر من، اگر همسرشون از نظر مالی و علمی و مدرک دانشگاهی از خودشون بالاتر نباشن و یک زندگی بسیار مرفه براشون فراهم نکرده باشن، یک نمونه تمام عیار از هدر رفت سرمایه عمر و انرژی دوران تحصیلشون هستن و مطمئنا خودشون هم "در واقع" از وضع زندگیشون راضی نیستن. ولی اگر همسرشون با اون شرایط که عرض کردم بوده باشن، قضیه فرق میکنه...
    با شما موافقم که فرق زیادی بین اون دو خانم که مثال زدین وجود داره (یکی با دانش و مهارت و یکی فاقد اونها) و اینها دو سمت مخالف محور هستن، اما جهت مثبت این محور رو من معکوس جهت مثبتش از دیدگاه شما میبینم، فکر نمیکنم خیلی از افراد جامعه هم با شما موافق باشن در این زمینه. واقعا دیگه از من و امثال من برنمیاد که بعد از این همه چالشها و بدبختیهایی که توی زندگی تحصیلی و نظام وظیفه و شغل و استقلال از خانواده و... کشیدیم، حالا که همه اینها رو رد کردیم، دوباره یه چالش دیگه توی زندگیمون بسازیم(اون هم از نوع بسیار انرژی بر و بغرنج) و دنبال پیدا کردن همسری
    باشیم که هر لحظه باید نگرانی از این داشته باشیم که یه وقت در جایی از زندگی احساس تنگنا نکنه که به فکر ترک زندگی بیفته...
    راستی چرا شما تصور کردین که ایشون اگر با من ازدواج میکردن چیزی جز تحقیر عایدشون نمیشد؟ من در صحبتهامون هیچ وقت نگذاشتم ایشون حس کنن صحبتهاشون و دیدگاه هاشون سطح پایینه.
    سوال بعدی من اینه که شما یعنی با پست فرشته مهربان هم ذره ای موافق نیستین که گفتن این ارتباط میتونه شانس یه زندگی موفق رو داشته باشه؟!!
    در آخر هم اینکه دلیل این همه صحبت از سخنوری چیه؟ من که از بعد از اتمام تاپیک سال گذشته سعی کردم تمام پستهام در تالار همدردی با لحن محاوره ای و عامیانه باشه و حتی افعال و اصطلاحات رو هم به شکل غلط و کوچه بازاری می نویسم، اگر همین حدش هم باز شائبه سخنوری و سخنرانی داره دیگه نمیدونم باید با چه لحن و بیانی پست بذارم!


    sara 65 گرامی


    فکر میکنم دلیل عصبانیت شما هم مثل صبا 2009 گرامی، خوندن بعضی از معیارهام مثل معیار 11 باشه، و اینکه بقیه پستهای اون تاپیک رو مطالعه نکردین تا با استدلالهای من هم در مورد این معیارهام آشنا بشین.
    همونطور که در جواب صبا 2009 گفتم فعلا ارتباطمون رو قرار گذاشتیم که قطع کنیم ولی میخوام توی این مدت ببینم میتونم به کنسل شدن این ازدواج فکر کنم یا نه؟ و بعد تصمیم بگیرم که چکار باید بکنم؟
    اما دوتا مطلب رو باید عرض کنم:
    یکی اینکه تناقضی بین معیارها و شخصیت من وجود نداره. در تاپیک قبلیم هم، خانم نوپو و خانم انیسا و چند نفر دیگه، منسجم بودن و مرتبط بودن معیارهای من رو تایید کردن و علاوه بر عزیزان اون تاپیک یکی دیگه از کاربران توانای تالار، به این معیارهای من صحه گذاشتن.
    و اما سوال من اینه که آیا به نطر خودتون "صفر در صد" دیدن احتمال موفقیت این ازدواج، اغراق منفی نیست؟
    مگه در همین تاپیک فرشته مهربان که از طرف مدیر همدردی و بعصی از کاربرها به عنوان کارشناس شناخته میشه به این ارتباط شانس موفقیت ندادن؟


    setare_000 گرامی


    با هر سه بند پست شما موافقم ولی دستگاههای مختصات (مبناهای تشخیص) ما متفاوته. مثلا در مورد اختلاف سنی من با کلیت صحبت شما موافقم ولی با اینکه ایشون تغییر زیادی در بینششون ایجاد بشه موافق نیستم و از نظر من ایشون رو نباید با اون بچه 5 ساله مقایسه کرد بلکه باید با اون فرد 45 ساله مقایسه بشن و در مورد خاص ایشون، دیگه جایگاه و سطح فکریشون تثبیت شده و تغییراتش از این به بعد بنیادی نخواهد بود.
    در مورد ارتباط بهره هوشی و مدرک هم این درسته که خیلی از فارغ التحصیلان دانشگاههای تاپ بهره هوشی بالایی دارن ولی این درست نیست که همه قارغ التحصیلان دانشگاههای رده پایین یا غیر دانشگاه رفته ها از ضریب هوشی بالا بی بهره ان، مثالهای نقض فرواوونی میشه بین مردم جامعه پیدا کنیم، خیلی فراوون. من هم عرض نکردم که دنبال فردی با مقدار هوش انیشتین هستم. بلکه دوست داشتم ایشون فقط کمی بالاتر از مردم عادی جامعه باشن، فقط کمی. ولی به نظرم اومده که ایشون کاملا در حد متوسط جامعه هستن.
    در مورد برزخی که در انتخاب یکی از اون دو سبک زندگی آروم دچارش شدم، کاملا درست میفرمایید و در این مدتی که ارتباطمون قطع میشه، از اصلیترین اهدافم پیدا کردن یه راهی برای خروج از اون برزخ خواهد بود. اگر فهمیدم که اون نوع دوم رو بیشتر میپسندم دیگه موضوع بهره هوشی و حواشی مربوط بهش رو فراموش خواهم کرد، ولی اگر فهمیدم به اون نوع اول بیشتر راغبم باید قید این رابطه و ازدواج رو بزنم
    با صحبت همسر شما هم موافقم ولی به نظرم یه جمله رو باید به صحبتشون اضافه کنیم و اون اینکه:
    این هم خیلی بده که وقتی سایرین زنت رو میبینن تو دلشون و یا در جمع های خصوصیشون به هم بگن چقدر همسرش زشت بود چون این هم توهین به جسمت حساب میشه.
    (البته کمی شوخی قاطی این حرفم بود).
    تنها باید حقیقت را بیان کرد، نه دروغی را که حقیقی انگاشتنش خوب است.

    "بخشی از پیام برتراند راسل برای آیندگان"
    ویرایش توسط اثر راشومون : جمعه 11 دی 94 در ساعت 02:21

  10. #46
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    بنده سعی در بازی کردن هیچ نقشی نداشتم و ندارم. فقط با خودم تعارف نمیکنم و هیچوقت عقاید و علایقم رو کتمان نمیکنم. به همین دلیل هم معیارهای ازدواجم رو به شملی که دیدید دسته بندی کردم و به خاطر خوشامد دیگران خودم رو نادیده نگرفتم ولی برای اطمینان از درست بودن معیارهام از دوستان هم کمک و مشورت گرفتم که البته این مشورتها باعث شد بیشتر به لیست معیارهام پابند بشم.
    حس میکنم شما هم مثل یکی دوتا از خانمهای اون تاپیک کمی از دستم عصبانی شدید.(احتمالا با دیدین معیارهایی مثل معیار 11)، ولی اگر بقیه پستهام در اون تاپیک رو میخوندید مطمئنم که استدلال من رو اونقدرها هم غیر قابل دفاع نمی دیدید و عصبانیتتون فروکش میکرد، به هرحال بابت ناراحتیتون عذر میخوام.
    سلام آقای اثر رامشون

    من خدا رو شکر دلیلی نمی بینم که بخوام از شما یا معیارهاتون عصبانی باشم و برام کاملا جا افتاده هست که هر آدمی معیارها و شخصیت خاص خودش رو داره. معیارهای شما هم معیاره ولی مساله ای که وجود داره تناقض معیارهاتون با خودتونه، می دونید می خوام چی بگم، من احساس میکنم شما برای رفاه و اسایش بیشتر تو زندگی تون به این نتیجه رسیدین که این مجموعه معیارها میتونه منجر به انتخاب خانمی بشه که آسایش زندگی شما رو بیشتر میکنه، من هیچ دلیل مستند و مستدلی ندارم که بگم نه اینطور نیست و بعد از اینکه معیارهاتون رو خوندم دیدم گزینه اخیر خیلی خیلی به اونچه که شما میخواین نزدیکه و دیگه هیچ حرفی نزدم. ولی وقتی شما هم به اون نتایجی که من و دوستان ابتدای تاپیک گفتیم، رسیدین (نزدیک شدین) من واقعا دیگه نتونستم ساکت باشم، معیارهای شما احتمالا نظری هست، شما تجربه برخورد با یه سری خانم دانشگاهی رو داشتین و بر اساس اون به این نتیجه رسیدین که هر کس مثلا اون ویژگی ها رو نداشته باشه اسباب آسایشتون رو فراهم میکنه، در حالی که من دارم همه تلاشم رو میکنم که به شما بگم برادر بزرگوارم اینطور نیست، کمی بیشتر در مورد خودتون و چیزهایی که میخواید تعمق کنید. من نمی گم معیارهای شما غلطه یا بده، میگم کمه، هنوز باید خیلی موارد دیگه رو به مجموعه تون اضافه کنید تا به ایده آل ذهنی تون نزدیک بشید.

    اون خانمی که مثال زدید در شهرستان خونه دار هست و از نظر شما یک نمونه مثبت از خانواده دوستی خانمی با شرایط ایشونه، به نظر من، اگر همسرشون از نظر مالی و علمی و مدرک دانشگاهی از خودشون بالاتر نباشن و یک زندگی بسیار مرفه براشون فراهم نکرده باشن، یک نمونه تمام عیار از هدر رفت سرمایه عمر و انرژی دوران تحصیلشون هستن و مطمئنا خودشون هم "در واقع" از وضع زندگیشون راضی نیستن. ولی اگر همسرشون با اون شرایط که عرض کردم بوده باشن، قضیه فرق میکنه...
    من با توجه به شرایط شما این مثال رو زدم، شما قراره یه رفاه نسبی و یه زندگی ایده آل برای همسرتون فراهم کنید و از نظر تحصیلی و موقعیت شغلی هم در وضعیت نرمالی قرار دارید، بنابراین مثالی که زدم قطعا نمونه ای بوده که شرایط همسرشون به شما (البته خیلی بهتر از شما بودن ) نزدیک بوده.

    راستی چرا شما تصور کردین که ایشون اگر با من ازدواج میکردن چیزی جز تحقیر عایدشون نمیشد؟ من در صحبتهامون هیچ وقت نگذاشتم ایشون حس کنن صحبتهاشون و دیدگاه هاشون سطح پایینه.
    شما قلبا و عمیقا قبول دارید که این خانم سطحشون پایین تر از شماست، زندگی هم این روزهای اول و عزیزم و خانمم قطعا باقی نمی مونه. به هر حال روزی میاد که اعتقاد شما در مورد سطح این خانم تو رفتار یا گفتارتون نمود پیدا کنه. البته باز هم میگم من قضاوت نمیکنم، شاید شما اینقدر قدرت مدیریت اوضاع و کنترل خودتون رو داشته باشید که هیچ وقت این اتفاق نیافته.

    سوال بعدی من اینه که شما یعنی با پست فرشته مهربان هم ذره ای موافق نیستین که گفتن این ارتباط میتونه شانس یه زندگی موفق رو داشته باشه؟!!
    خیر موافق نیستم، شاید قبل از پست چند روز پیشتون 10% احتمال می دادم که اونچه از شما تو ذهنم هست با خود واقعی تون مشابه نیست، ولی طبق آخرین یادداشتون شما همون دغدغه هایی رو دارید که من احتمال میدادم بهش برسید. و البته اون خانم هم تو این مدت نسبت به پست اولتون پیشرفت چندانی نداشته.

    در آخر هم اینکه دلیل این همه صحبت از سخنوری چیه؟ من که از بعد از اتمام تاپیک سال گذشته سعی کردم تمام پستهام در تالار همدردی با لحن محاوره ای و عامیانه باشه و حتی افعال و اصطلاحات رو هم به شکل غلط و کوچه بازاری می نویسم، اگر همین حدش هم باز شائبه سخنوری و سخنرانی داره دیگه نمیدونم باید با چه لحن و بیانی پست بذارم!
    به حساب تعریف نگذارید چون اصلا قصد ندارم ازتون تعریف کنم (چون شناختم محدود به چند تا یادداشتی هست که ازتون خوندم و ممکنه کاملا اشتباه باشه) ولی خب قدرت تحلیل آدم ها و منطقی که برای بیان منظورشون بکار می برن حتی قدرت سفسطه و مغلطه شون یه جورایی از نوشته هاشون معلومه. البته باز هم تاکید میکنم احتمال اشتباه خیلی زیاده چون فقط بر اساس چند تا یادداشت داریم نظر میدیم ولی خب فرض ما این هست که کسی که اینجا یادداشت میگذاره در نهایت صداقت اطلاعات رو میده و خود واقعی ش هست و بر اساس همون اطلاعات بهش راهنمایی داده میشه.



    من به سوالات شما جواب دادم، حالا نوبت شماست:

    عمده ترین اختلافات رو (مالی، عقیدتی، سنی، فرهنگی و ... من نمیدونم انسان غیر از این چند مورد مگه ابعاد دیگه ای هم داره که به نظر شما اینا جزئی بودن!!) نادیده گرفتین. اگر این مواردی که ذکر شد جزئی هستن پس از نظر شما اختلافات عمده کلی و چی هستن؟
    ویرایش توسط صبا_2009 : جمعه 11 دی 94 در ساعت 12:56

  11. کاربر روبرو از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده است .

    اثر راشومون (پنجشنبه 17 دی 94)

  12. #47
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    سلام خوبین؟
    پتانسیل زندگی خوبو دارن. بله. به نظر من چون سن کمی دارن. هر ادم با سن کم پتانسیل اینو داره که در خیلی زمینه ها و مشاغل ادم بزرگ مهم و کارامدی بشه. اما چرا اغلبمون نمیشیم؟ چون اموزش درست نمی بینیم. راهنمایی درست بهمون نمیدن. و در نهایت خودمون هم نمی تونم به تنهایی (در اغلب موارد) انقدر انرزی مثبت داشته باشیم از درونمون که به مشکلات بیرونمون بتابه. و در نهایت می بینیم خیلی از استعداد و عمرو درست استفاده نکردیم اسمشو می ذارن تجربه. همون پتانسیل ها رو نتونستیم بالفعل کنیم. ایشون پتانسیل زندگی خوب رو دارن. چون جوون هستن و معیار مهمی که برای شما هست رو دارن (زیبا هستن- جهت کنجکاوی خودم: اگر ممکنه توضیج بدین زیباییشون چطوریه ممنون میشم. اگه هم که نمی خواین توضیح ندین) و اگر شما بتونین زمینه درست اموزش ایشون رو فراهم کنین این امید می ره که در اینده پتانسیل هاشون بالفعل شه. مثل یک دونه است بذره این پتانسیل. اگه بهش برسن شکوفا و پربار میشه. اگه هم نرسن خود به خود احتمالش زیاده که اتفاقی نیفته. بعضی اوقات هم باز هم شکوفا میشه.

    فرق اینکه با یه خانم خیلی جوان تر ازدواج کنین با خانم بالای مثلا 30 سال همینه. مثل 20 سالگی و 30 سالگی خودتون. 30 به بالا رو می تونین نقد ببینین چی داره نداره. زیر 20 پتانسیلش رو می بینین. و باید مسولیت شکوفا کردن پتانسیل ها رو به عهده بگیرین. و اینده که بیاد معلوم میشه که پتانسیل هاشون چقدر بالفعل شده.

    ضمنا فرشته مهربون هم توصیه می کنن به تست هایی از روانشناسی که برین مشاوره بدین. که بهتون بگن که چقدر و تا چه حد شخصیت هاتون هماهنگی دارن. چرا تست هایی که فرشته مهربون می گن رو ندادین ؟


    در کل در این مورد اگه مشاوره برین و تست هایی که فرشته مهربون گفتنو بدین .و همه چی اوکی باشه خودتون هم طی مسیر شناختتون به نطرتون همه چی اوکی باشه به نظر من باید تا مدتی نقش والد رو برای ایشون ایفا کنین. اگه می خواین این پتانسیل هاشون شکوفاشه. یه والد مربی. شاید در کنارش هم بتونین همسر باشین.

    خودتون بیشتر فکر کنین. مشاوره حضوری بگیرین. بیشتر دقت کنین تا در نهایت تصمیم نزدیک به درست بگیرین. می دونین که هر تصمیمی هم بگیرین همه ی مسولیتش به تنهایی به عهده خودتون هست. پس به خودتون فکر کنین.

    یه بار دیگه میام اینجا رو می خونم. اگه ممکنه و ناراحت نمیشین درباره ظاهری که انقدر جذبتون کرده بنویسین. کنجکاوم واسه خودم البته. هیچ ارتباطی هم به تاپیک نداره.

    موفق باشید.
    ویرایش توسط meinoush : جمعه 11 دی 94 در ساعت 14:26

  13. کاربر روبرو از پست مفید meinoush تشکرکرده است .

    اثر راشومون (پنجشنبه 17 دی 94)

  14. #48
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 خرداد 98 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1387-6-22
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    8,904
    سطح
    63
    Points: 8,904, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 80 در 36 پست

    Rep Power
    35
    Array
    باسلام / توصیه می کنم توجه کنید آیا اختلافها با معیارهاتون "جزئی" است یا "کلی"؟
    باز توصیه می کنم حاشیه ها و فروع قضیه (مساله بیمه، از دست دادن مزایای مسکن و ....) رو کنار بگذارید، بهتر میتونید تصمیم گیری کنید.
    موفق باشید
    خداوندا! دستم را گرفته اي ... مگذار دستت را رها كنم ...

  15. #49
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 03:07]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    12,870
    سطح
    74
    Points: 12,870, Level: 74
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,421

    تشکرشده 552 در 189 پست

    Rep Power
    55
    Array
    صبا 2009 گرامی
    حدستون درسته و من برخوردهای رو در روم با خانمها در طول زندگیم به همون خانمهای دانشگاهمون و بعضی از بستگان نزدیک و البته دورانی که در شرکتهای خصوصی شاغل بودم، محدود بوده، اما دانسته هام در مورد رفتار و خصوصیات خانمها فقط از این برخوردها بدست نیومده و منابع دیگه ای مثل بعضی کتابها و مقالات و البته مواجهه های مجازی هم داشته (خیلی از افرادی که در مملکت تفکیک جنسیتی و مذهبی ما حتی به کسوت مشاور در میان هم فقط با همین قبیل روشها علم خودشون رو بدست آوردن و در کنارش تجربه خیلی خیلی کمی از ارتباطات رو در رو با جنس مخالف داشتن)
    با این وجود برعکس این نوع مشاوران، مدعی نیستم که همه چیز رو در مورد خانمها و ازدواج میدونم. همونظور که در چند جای تاپیک به ابهامات و احساسهای متناقض خودم اشاره هایی کردم(مثلا همونطور که گفتم متعجب شدم از خودم وقتی دیدم چقدر برام دل برنده بوده جوابشون به سوال من در مورد معیارهای ازدواجشون، با اینکه همه میدونیم جوابشون اصلا هوشمندانه نبود)
    ولی با تمام این حرفها "با دانش و تجربه فعلیم" به نظرم لیست معیارهام جامع و مانع هست و هر چیز دیگه ای بهش اضافه بشه، فکر میکنم دایره انتخابم رو بی جهت محدود کرده و هر چیزی هم ازش کم بشه به آرامشی که انتطار دارم، با ازدواج نمیرسم. البته اگر این اضافه و کم در موارد مطلق باشه(نه در موارد نسبی مثل اینکه میزان اختلاف سنی و یا مدرک تحصیلی طرف مقابلم یا میزان تسلطش بر اعصاب یا مقدار زیباییش "مقداری" با اونچه در معیارهام داشتم فرق کنه)
    "این فرق در موارد نسبی دقیقا موضوع تاپیک منه"
    اگر به نظر شما اشتباه میکنم، دلیلتون چیه؟ چرا این معیارها به نظرتون کمه؟ مثلا چه مواردی باید اضافه بشه؟
    راستی من از خودم اطمینان دارم که به اندازه کافی قدرت مدیریت اوضاع و خودکنترلی خواهم داشت و اون احتمالی که دادین هرگز پیش نخواهد اومد، این اطمینان از مشاهده نتیجه مواجهه هام با خیلی از مشکلات کوچک و بزرگ برام بدست اومده.
    اما جواب سوال شما:
    اولا در اینکه در این موارد بین من و ایشون اختلاف زیادی هست شکی نیست. اما مساله من(که فکر میکنم شما فراموش کردین) نفس وجود این اختلافات نبودها! این رو دیگه هر فرد با تجربه ای میدونه که خیلی(نه همه) از این اختلافها "لازمه" یه ازدواج موفقه(بیشتر توضیح نمیدم چون تکرار مکرراته)، مساله اصلب من همونطور که در بالا گفتم اختلاف شرایط ایشون با آیتمهای نسبی معیارهای اولیه من بود، که البته بعدها و در طول مدت پیشرفت تاپیک بعضی دغدغه های دیگه خودم رو هم به اطلاع دوستان رسوندم (مثلا ناراحتیم از نوع خواستگاری)
    خلاصه اینکه من نگفتم اون اختلافات که گفتین اختلافات جزیی هستن و چیزهای دیگه اختلافات کلی و حرفم و سوالم در این تاپیک چیز دیگه ای بود.
    اما جسارتا یک توصیه دوستانه هم در آخر عرایضم و برای جبران زحمتی که برای پاسخ دادن به بنده در این تاپیک به خودتون دادین، به شما میکنم و امیدوارم بابتش ناراحت نسین:
    بعضی از این موارد که به عنوان اختلافات من و این خانم مثال زدین و اونها رو تنها ابعاد وجودی انسان دونستین، بالکل در تعریف درست ابعاد وجودی انسان نمیگنجن، چون اصلا پارامترهای خوبی برای تمییز آدمها از همدیگه نیستن، چیزهایی مثل عقیده و مذهب و فرهنگ و مال، در طول زمان خیلی کوتاهی میتونن "دگرگون" بشن. مثلا خود من حدود 10 سال پیش یه فرد بسیار مذهبی به حساب میومدم اما در نتیجه ماه ها مطالعه و تفکر، الآن چند ساله آتئیست هستم و یا 4 سال پیش، از نظر مالی خیلی ضعیف بودم و به شدت به خانوادم محتاج بودم، اما بعدها با بزرگترین شانس زندگیم و ورودم به شغل فعلیم، وضعیت مالیم خیلی فرق کرد.
    در مورد تغییرات شدید فرهنگی در ادمها هم، مثالهای زیادی میتونین بین مردم پیدا کنین، پس این توصیه رو از این حقیر بپذیرین که آدمها رو با اینجور محکها دسته بندی نکنین بلکه با چیزهایی دسته بندی کنین که "کمتر" قابل تغییر باشن و اینطور نشه کهبا فردی به علت تطابقش با مواردی که ذکر کردین، روابط دوستی برقرار کرده باشین ولی بعدها با تغییر یکی از این "ابعاد"(به تعبیر شما) پیش خودتون فکر کنین الان دیگه این فرد از نظر من فرق کرده و نمیتونم به دوستی باهاش ادامه بدم...
    اگر شما جزو اون دسته افراد هستید که معتقدید آدمها رو فقط باید با مسایل غیر مادی و غیر جسمی قضاوت کرد، بعضی از پیشنهادهای من برای محکهایی که باهاشون میتونین آدمها رو دسته بندی کنین اینها هستن:
    جهت گیری علایقشون در زمینه های مختلف، میزان تسلط بر اعصابشون، میزان میل به پیشرفت و جاه طلبیشون، میزان درک و هیجانشون از مواجهه با آثار هنری، مثلا من اختلاف میزان علاقه دو تا آدم به شنیدن قطعه مارش ترکی موتزارت رو خیلی معیار بهتر و ثابت تری برا دسته بندی اونها میدونم تا میزان مذهبی بودنشون (همین الان هم ازدواجهای بین دو فرد دارای اختلافات عقیدتی در کشورهای آزاد دنیا که جوامع چند فرهنگی دارن به شدت متداوله که عامل نزدیکی بین این همسران همین علایق مشترک به بعضی امور عادی زندگی مثل هنرها بوده و هست و در مصاحبه های استخدامی شرکتهای بزرگ و کوچک کشورهای پیشرفته دنیا از اصلی ترین و غیر قابل حذف ترین سوالات، همینه که به چه نوع هنری علاقه دارید و به کدام خواننده معروف خیلی گوش میکنید و برعکس کشور ما جهت گیری های عقیدتی که شما هم جزو ابعاد وجودی انسان دونستین براشون پشیزی ارزش نداره مگر اینکه طرف دارای مذهبی باشه که احتمال داشتن افکار مخرب و تروریستی رو درش بیشتر کنه)
    و اگر به اهمیت تفاوتهایی غیر از مسایل مادی و جسمی هم قائل بودید میتونستم بعضی از نظریات بسیار هوشمندانه و علمی و کاربردی که در این زمینه، از دوران بزرگمرد تاریخ، هیتلر، در دنیا مطرح شده بوده به پاسخم به سوال شما اضافه کنم که الان کم کم با تحقیقات مختلف صحتشون داره به اثبات میرسه، ولی فکر میکنم که شما بالکل با این طرز فکرها میانه ای نداشته باشین.


    meinoush عزیز


    سلام. به لطف شما بد نیستم. شما چطور؟ حالتون خوبه؟ واقعا جاتون در تالار خالی بود. از اینکه شما هم مثل یکی دو نفر از دوستان دیگه چنبه های مثبت ماجرا رو هم دیدین ممنونم. همیشه خواننده پستهای شما بودم و در نوشته هاتون برعکس خیلی از کاربران تالار هیچوقت کلیشه ندیدم. مثل همیشه در این پست هم چیزهایی ازتون یاد گرفتم. مخصوصا اون بحث پتانسیل، آموزش و تجربه، خیلی خوب بود. همینطور بحث اختلاف خانم 20 ساله و 30 ساله که منو به فکر فرو برد.
    در مورد سوالتون خیلی دوست داشتم جوابش رو بدم ولی به علت موضوع تاپیک و قوانین تالار متاسفانه اینجا نمیشه. ای کاش مثل قدیم جزو مشترکین تالار میشدین تا از طریق ارسال پی ام پاسختون رو بدم.
    در آخر آرزو میکنم حضورتون در تالار پررنگتر باشه چون واقعا مفید واقع میشید و اثرات مثبت میگذارید.
    تنها باید حقیقت را بیان کرد، نه دروغی را که حقیقی انگاشتنش خوب است.

    "بخشی از پیام برتراند راسل برای آیندگان"
    ویرایش توسط اثر راشومون : پنجشنبه 17 دی 94 در ساعت 02:11

  16. #50
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 اردیبهشت 03 [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    متاسفانه این تاپیک از حالت مشاوره ای به حالت مباحثه ای در آمده است که باید به انجمن آزاد منتقل شود.

    این تاپیک در قالب حل مشکل روانشناختی مراجع شروع شده است ،اما متاسفانه به مرور به بحث پیرامون مسائل فلسفی پرداخته و محلی برای تبلیغ اشتباهات ذهنی مراجع شده است. البته همه این اشتباهات پاسخ های قوی دارد، زیرا از آنجا که همدردی وقت کافی برای مسائل غیر روانشناختی ندارد. اینگونه مسائل را به انجمن آزاد منتقل کرده و از مراجع می خواهد در تالارهای فلسفی و مذهبی برای اینگونه شبهات خود پاسخ بگیرد.چون سایر پاسخ دهندگان را به بهانه کمک گرفتن روانشناختی به دنبال مسائل فلسفی و بینشی و ذهنی خود می کشاند. گویا ایشون مشاور سایر کاربران هست.

    تبلیغ آتئیست بودن
    تبلیغ ارتباط دختر و پسر
    مهم و ریشه دار نداستن اعتقادادت
    زیر سئوال بردن مشاوران
    و خیلی مسائل دیگر.....


    لذا این تاپیک ققل می شود و به انجمن آزاد منتقل می شود.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  17. 7 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    cheshmakk (جمعه 18 دی 94), khaleghezey (جمعه 18 دی 94), m.reza91 (جمعه 18 دی 94), مسافر زمان (جمعه 18 دی 94), شمیم الزهرا (جمعه 18 دی 94), عشق آفرین (شنبه 16 اردیبهشت 96), صبا_2009 (جمعه 18 دی 94)


 
صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 آذر 93, 11:34
  2. ازدواج آسان بگیریم یا سخت؟
    توسط مهنا67 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 07 دی 91, 16:20
  3. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 آذر 91, 22:07
  4. آخه چرا خیانت؟
    توسط gloria در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 10 اردیبهشت 88, 19:46
  5. مهربون بیا تو عیدی بگیر و عیدی بده
    توسط estar7 در انجمن معارف و مناسبت ها
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 03 فروردین 88, 11:29

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.