بنده سعی در بازی کردن هیچ نقشی نداشتم و ندارم. فقط با خودم تعارف نمیکنم و هیچوقت عقاید و علایقم رو کتمان نمیکنم. به همین دلیل هم معیارهای ازدواجم رو به شملی که دیدید دسته بندی کردم و به خاطر خوشامد دیگران خودم رو نادیده نگرفتم ولی برای اطمینان از درست بودن معیارهام از دوستان هم کمک و مشورت گرفتم که البته این مشورتها باعث شد بیشتر به لیست معیارهام پابند بشم.
حس میکنم شما هم مثل یکی دوتا از خانمهای اون تاپیک کمی از دستم عصبانی شدید.(احتمالا با دیدین معیارهایی مثل معیار 11)، ولی اگر بقیه پستهام در اون تاپیک رو میخوندید مطمئنم که استدلال من رو اونقدرها هم غیر قابل دفاع نمی دیدید و عصبانیتتون فروکش میکرد، به هرحال بابت ناراحتیتون عذر میخوام.
سلام آقای اثر رامشون
من خدا رو شکر دلیلی نمی بینم که بخوام از شما یا معیارهاتون عصبانی باشم و برام کاملا جا افتاده هست که هر آدمی معیارها و شخصیت خاص خودش رو داره. معیارهای شما هم معیاره ولی مساله ای که وجود داره تناقض معیارهاتون با خودتونه، می دونید می خوام چی بگم، من احساس میکنم شما برای رفاه و اسایش بیشتر تو زندگی تون به این نتیجه رسیدین که این مجموعه معیارها میتونه منجر به انتخاب خانمی بشه که آسایش زندگی شما رو بیشتر میکنه، من هیچ دلیل مستند و مستدلی ندارم که بگم نه اینطور نیست و بعد از اینکه معیارهاتون رو خوندم دیدم گزینه اخیر خیلی خیلی به اونچه که شما میخواین نزدیکه و دیگه هیچ حرفی نزدم. ولی وقتی شما هم به اون نتایجی که من و دوستان ابتدای تاپیک گفتیم، رسیدین (نزدیک شدین) من واقعا دیگه نتونستم ساکت باشم، معیارهای شما احتمالا نظری هست، شما تجربه برخورد با یه سری خانم دانشگاهی رو داشتین و بر اساس اون به این نتیجه رسیدین که هر کس مثلا اون ویژگی ها رو نداشته باشه اسباب آسایشتون رو فراهم میکنه، در حالی که من دارم همه تلاشم رو میکنم که به شما بگم برادر بزرگوارم اینطور نیست، کمی بیشتر در مورد خودتون و چیزهایی که میخواید تعمق کنید. من نمی گم معیارهای شما غلطه یا بده، میگم کمه، هنوز باید خیلی موارد دیگه رو به مجموعه تون اضافه کنید تا به ایده آل ذهنی تون نزدیک بشید.
اون خانمی که مثال زدید در شهرستان خونه دار هست و از نظر شما یک نمونه مثبت از خانواده دوستی خانمی با شرایط ایشونه، به نظر من، اگر همسرشون از نظر مالی و علمی و مدرک دانشگاهی از خودشون بالاتر نباشن و یک زندگی بسیار مرفه براشون فراهم نکرده باشن، یک نمونه تمام عیار از هدر رفت سرمایه عمر و انرژی دوران تحصیلشون هستن و مطمئنا خودشون هم "در واقع" از وضع زندگیشون راضی نیستن. ولی اگر همسرشون با اون شرایط که عرض کردم بوده باشن، قضیه فرق میکنه...
من با توجه به شرایط شما این مثال رو زدم، شما قراره یه رفاه نسبی و یه زندگی ایده آل برای همسرتون فراهم کنید و از نظر تحصیلی و موقعیت شغلی هم در وضعیت نرمالی قرار دارید، بنابراین مثالی که زدم قطعا نمونه ای بوده که شرایط همسرشون به شما (البته خیلی بهتر از شما بودن ) نزدیک بوده.
راستی چرا شما تصور کردین که ایشون اگر با من ازدواج میکردن چیزی جز تحقیر عایدشون نمیشد؟ من در صحبتهامون هیچ وقت نگذاشتم ایشون حس کنن صحبتهاشون و دیدگاه هاشون سطح پایینه.
شما قلبا و عمیقا قبول دارید که این خانم سطحشون پایین تر از شماست، زندگی هم این روزهای اول و عزیزم و خانمم قطعا باقی نمی مونه. به هر حال روزی میاد که اعتقاد شما در مورد سطح این خانم تو رفتار یا گفتارتون نمود پیدا کنه. البته باز هم میگم من قضاوت نمیکنم، شاید شما اینقدر قدرت مدیریت اوضاع و کنترل خودتون رو داشته باشید که هیچ وقت این اتفاق نیافته.
سوال بعدی من اینه که شما یعنی با پست فرشته مهربان هم ذره ای موافق نیستین که گفتن این ارتباط میتونه شانس یه زندگی موفق رو داشته باشه؟!!
خیر موافق نیستم، شاید قبل از پست چند روز پیشتون 10% احتمال می دادم که اونچه از شما تو ذهنم هست با خود واقعی تون مشابه نیست، ولی طبق آخرین یادداشتون شما همون دغدغه هایی رو دارید که من احتمال میدادم بهش برسید. و البته اون خانم هم تو این مدت نسبت به پست اولتون پیشرفت چندانی نداشته.
در آخر هم اینکه دلیل این همه صحبت از سخنوری چیه؟ من که از بعد از اتمام تاپیک سال گذشته سعی کردم تمام پستهام در تالار همدردی با لحن محاوره ای و عامیانه باشه و حتی افعال و اصطلاحات رو هم به شکل غلط و کوچه بازاری می نویسم، اگر همین حدش هم باز شائبه سخنوری و سخنرانی داره دیگه نمیدونم باید با چه لحن و بیانی پست بذارم!
به حساب تعریف نگذارید چون اصلا قصد ندارم ازتون تعریف کنم (چون شناختم محدود به چند تا یادداشتی هست که ازتون خوندم و ممکنه کاملا اشتباه باشه) ولی خب قدرت تحلیل آدم ها و منطقی که برای بیان منظورشون بکار می برن حتی قدرت سفسطه و مغلطه شون یه جورایی از نوشته هاشون معلومه. البته باز هم تاکید میکنم احتمال اشتباه خیلی زیاده چون فقط بر اساس چند تا یادداشت داریم نظر میدیم ولی خب فرض ما این هست که کسی که اینجا یادداشت میگذاره در نهایت صداقت اطلاعات رو میده و خود واقعی ش هست و بر اساس همون اطلاعات بهش راهنمایی داده میشه.
من به سوالات شما جواب دادم، حالا نوبت شماست:
عمده ترین اختلافات رو (مالی، عقیدتی، سنی، فرهنگی و ... من نمیدونم انسان غیر از این چند مورد مگه ابعاد دیگه ای هم داره که به نظر شما اینا جزئی بودن!!) نادیده گرفتین. اگر این مواردی که ذکر شد جزئی هستن پس از نظر شما اختلافات عمده کلی و چی هستن؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)