سلام..
بخاطر درگیری امتحانام نشد زودتر بیام ..ولی توصیه های خوبتونو همون روز خوندم..
باغ با میوه های قرمز خیلی خوبه!:))
این روزها پر از حس خوبم خداروشکر:)
سعی میکنم وقتمو پر کنم..
یه کتاب خوب تو نوبت خوندنه و کلی فایل صوتی مفید منتظر گوش دادن..
این روزها بیشتر بخودم میرسم..حتی تو خونه بخودم میرسم و الکی خودمو خوشحال میکنم..سعی میکنم همیشه لبخند بزنم!
به جرات میگم هیچی تو این مدت به اندازه معنی قران خوندن بهم نچسبیده..کلی کیف میکنم که انقد دقیق و منظمه و با عقل جور در میاد..حس خوبی بهم میده خیلی خیلی
خوب،بعضی جمله هاش خیلی زیباست و زیرش خط میکشم!!حالا درسته من کلا یک دختر احساسی و لوسم اما واقعا انقد بارمعنایی داره که اشکمو درمیاره
بعضی وقتا که دلم میگیره یا تنها میشم بجای فکر چرت و پرت به خودم فکر میکنم.
به خوبی های مامان و بابا..به اینکه من چقدر برای اونا یک دختر بی عیب و نقص بودم ؟که حالا انقدر ازشون انتظار دارم؟
دست از مقایسه های بیخود برداشتم..
از خدا میخوام من و همه کسایی که این تصمیمو گرفتن که بفکر خودشون باشن ثابت قدم کنه..انشاالله
در مورد بابا،ما همه ی راه ها رو امتحان کردیم و نتیجه ای نداده..من و بقیه اعضای خانواده پدر عزیزمو همینطور که هست پذیرفتیم..اونی که جدید عضو خانواده میشه مشکله فهموندن بهش و پذیرفتن اون طرف،بهر صورت نمیخوام بهش فکر کنم چون راه حلی به ذهنم نمیرسه راجع بهش
هیچ معجزه ای رخ نداده و شرایط همون شرایطه و حتی بدتر..ولی میخوام بخاطر خودم زندگی کنم و خوش باشم..تاحالا به دل بقیه بودم بسه..احساس میکنم رفتار بقیه هم داره باهام تغییر میکنه..همین نشونه های کوچیک هم برام ارامش میاره
بابت محبت هاتون ممنون
علاقه مندی ها (Bookmarks)