ممنون از توضیحاتتون.... به نظر من دختر دایی شما هنور به بلوغ کافی برای ازدواج نرسیده... چون حرفها و دلایلی که براتون میاره اصلاااا منطقی نیست.... حتی اگر جوابش منفیه باید بتونه درست شما رو متقاعد کنه که به درد هم نمیخورید..
راستشو بخواین به نظر من زندگی با ادمی که ندونه هدفش چیه و دنبال چه جور ادمیه خیلی سخته... امیدوارم دختر دایی شما این مدلی نباشه... شما تا الان باهاش در ارتباط بودین.. تو حرفهاش به چه چیزهایی از زندگی مشترک اشاره کرده؟ اصلااا هدفش از ازدواج چیه و برای چی در ابتدا شما رو انتخاب کرد و بعد گفت به درد هم نمیخورید؟
احساسات رو کنار بذار ... بیا برای یکبار هم که شده با منطق فکر کن... ببین ایا این خانم واقعااااا به درد زندگی با شما میخوره؟ ... اینکه دوستش داری طبیعیه... هر کس دیگه ای هم جای این خانم بود ممکن بود تا این حد وابستش بشی... مخصوصا که مشخصه ادم احساساتی هم هستی....
دوست خوب اگر هم پای مادرش در میانه و اون باعث میشه دخترش به شما حواب منفی بده که دیگه خیلی بدتر ... من شناخت کاملی از شخصیت شما ندارم ولی طبق صحبت هایتون مشخصه علاوه بر احساساتی بودن ، ادم منطقی و دقیقی هستید... پس اگر اینطوره چرا دنبال کسی نمیگردید که به زندگی و اطرافیانش نگاه بهتری داشته باشه؟
این خانم نتونسته دلایل کافی براتون بیاره.... نظرش در مورد ازدواج و زندگی زناشویی چیه؟ تا حالا در مورد این مسائل باهاش حرف زدین؟ من که فکر نمیکنم حرفهای خیلی قشنگ و شنیدنی برای گفتن داشته باشه..
به نظرم این دختر اصلا به بلوغ کافی برای ازدواج نرسیده و من این رو به عنوان یه زنگ خطر بهتون اعلام میکنم... که باید اونو جدی بگیرید....
من جای شما بودم الان تمام تلاشمو میکردم که اول خودمو بشناسم... و اینکه دنبال چی هستم تو زندگی؟ هدفم چیه؟ اینکه فقط ازدواج کنم با کسی که دوستش دارم کافی نیست...
و بعد از اون تلاش میکردم کسی رو پیدا کننم که تشابهات بیشتری با خودم داششته باشه و روحیه اش به من نزدیک تر باشه... اصلا دوست داری با کسی زندگی کنه که درکت نکنه و و اصلا معنای حرفهایی که میزنی رو متوجه نشه؟
این دوران رو بذار کنار که خیلی ادمو گول میزنه... شما وقتی متاهل شدی به حرفم میرسی... .اونحاست که همه چیز رنگ اصلی خودشو نشون میده.... و اونجاست که میفهمی کی بودی و چی میخواستی و چی شده...
تاکید من هم مثل دوستان اینه که فعلاااا فقط رو خودت کار کن... سعی کن بیشتر خودت رو بشناسی... تو یه جمله بهت بگم.. بدونی کی هستی و چه ادمی با چه ویژگی هایی میتونه برات مناسب تر باشه؟
تو که نمیخوای تا اخر عمرت با یه بچه زندگی کنی... میخوای... من یه خانم هستم... باور کن بعضی ادما صد سالشون هم که بشه مغرشون اصلاااا بزرک نمیشه و اینو به عینه دیدم.. امیدوارم متوجه منظورم شده باشی..
میدونم سخته معنای تمام حرفهامو الان کامل درک کنی... چون تو الان بیش تر از همه چیز احساس و خوبی های دختر داییت جلو چشماته و کم تر به جوانب دیگه نگاه میکنی... امیدوارم خدا کمکت کنه دید بهتری به این مساله پیدا کنی...
راستی اگر باز هم حرفهای منو قبول نداشتی و همچنان خواستی کار خودتو بکنی حداقل زیاد خوتو تو پر و پاش ننداز... حواست به غرورت هم باشه.. خیلی پیشش دم از احساساتت نزن..... اگر این کارو بکنی به نظرم عالیه
شما به یه سوال من جواب ندادی و اون این بود که رفتار شما باهاش چطوره .. به هر حال اگه تا الان زیاد بهش ابراز علاقه کردی و دائم خودت رو پیشش عاشق دلباخته نشون دادی کردی جالا بیا رویه ات رو تغییر بده....یه چند روزی به حرفهایی که زدم خوب فکر کن بعد بهش پیام بده و بگو : من فکرامو کردم و تصمیممو گرفتم.... ما به درد هم نمیخوریم...برات آرزوی خوشبختی و سربلندی میکنم.. خدانگهدار
این جمله برای یه خانمی که قبلا به کسی فکر میکرده و خاظرش جمعه که اون تحت هر شرایطی دوستش داره خیلی گرون تموم میشه... مطمئن باش تو این مرحله هر چی تو خودت رو عقب تر بکشی اون بیشتر به سمتت میاد...فقط یادت نره تو این مدت باید خیلی صبور باشی.. تا بالاخره اون بیاد سمتت... وقتی هم که این اتفاق افتاد باز هم مواظب باش چطور برخورد کنی...
تو این کار رو در هر شرایطی انجام بدی خوبه... منظورم اینه که اگه خوب فکر کردی به خودت و اون خانم دو جالت داره یا اینکه میفهمی اون به دردت نمیخوره که این پیام رو بهش میددی یا اینکه مصمم تر میشی که در این حالت باز من همین راه رو بهت پیشنهاد میکنم....
دعا میکنم احساساتت مانع گرفتم تصمیم درست نشه ... چون تو زندگی مشترک این نوع احساسات کاملا از بین میره...
منتظر پستهای بعدیت هستم...
موفق باشی و سربلند
علاقه مندی ها (Bookmarks)