به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17
  1. #11
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    شما تازه 20 سال دارید سنی ندارید که بخواهید ذهنتان را مشغول ازدواج و مراسم خواستگاری کنید الان شما بهتره جایگاه خودتان را پیدا کنید معیارهایتان را دسته بندی و اولویت بندی کنید روی شخصیت خودتان کار کنید امادگی های لازم را پیدا کنید.صبور باشید مهم ترین تصمیم زندگیتان است عجله نکنید لطفا

    در مورد این آقا توصیه دوستان خوبه بنده بیشتر نظرم اینه با اینکه 27 ساله هستند خیلی احساسی تصمیم گیری میکنند که چنین فردی بشخصه نظرم اینه مناسب نیستند اگر قصدشان را مثبت البته در نظر بگیریم.

    کار شما درست نبود ولی نه در اون حدی که بخواهید اینگونه بخودتان برچسب بزنید بانو بصورت کلی آشنایی ها بهتره زیر نظر خانواده ها باشه اگر هم قراری اینجوری باشه که دختر و پسر بخواهند برای اولین بار همدیگر را ببینند و صحبت کنند بهتره یک بزرگتر در جریان باشه مخصوصا از طرف دختر خانوم و ایشون را همراهی بکنند.
    علت اصلی بجز مشکلات بسیاری که اینگونه رابطه ها داره بخاطر وابستگی ها و تصمیمات احساسی است که این وسط شکل میگیره باعث میشه شناخت صحیح دوطرف نسبت به همدیگر پیدا نکنند.

    در مورد پاراگراف اخر تجربه بهم ثابت کرده سایت همدردی در بیشتر مواقع بسیار مفید و کارساز هستش بشرطی که
    1.صبور باشید و به حرف مشاورین گوش فرا دهید و از نظریات استفاده کنید
    2.انعطاف پذیر باشید و انتقاد هم میشه با روی بار قبول کنید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : شنبه 09 آبان 94 در ساعت 13:23

  2. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (شنبه 09 آبان 94)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 23:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-14
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    7,807
    سطح
    59
    Points: 7,807, Level: 59
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 145 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    ممنون خاله قزی بابت پاسخگوییتون و راهنمایی های مفیدتون
    راجع به اینکه اقا پسر احساسی ان بله واقعا احساسی ان و مغرور هستن اما اخلاقای خوبی هم دارن که ارزش فکر کردن داشته باشه
    درمورد اینکه سنم کمه بله بازم درست میفرمایید اما من مشکلاتی دارم که دکترم گفتن اگر زودتر ازدواح کنم بهتره و ممکنه شانس مادرشدنو از دست بدم هرچه دیرتر ازدواج کنم...
    و اینکه تو خانواده ما همین حدود سن ازدواجه و اونقدر مشکلات توی خانوادم زیاده که احساس میکنم هیچوقت کسی جرات نکنه بیاد طرفم!مگه اینکه واقعا عاشقم باشه و صبوری کنه تا دوران عقد تموم بشه
    من اصلا نمیگم اصرار دارم این اقارو ببینم یا حتما همین یا این یا هیچکس
    اصلا اینطور نیست میخوام عاقلانه تصمیم بگیرم نمیخوام شوهرم مثل پدرم و دامادمون باشه نمیخوام مشکلاتی که تا الان داشتم تگرار بشه واسه همین عاجزانه تقاضا دارم کمکم کنید...
    این اقا شرایط اولیه مورد نظر منو داره و مثل خودمه تو خیلی چیزا حتی خیلی اخلاقا...

    - - - Updated - - -

    ضمن اینکه چهارشنبه قراره بیاد شهر من فقط بخاطر دیدن من و من نمیدونم بهش چی بگم...
    ویرایش توسط ابی اسمان : شنبه 09 آبان 94 در ساعت 14:05

  4. #13
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    در مورد مشکلتان برای باردار شدن بنده نه پزشک هستم و نه تخصصی دارم ولی بهتره به چند پزشک دیگه که متخصص هستند مراجعه نمائید.

    تصور بنده اینست که شما دقیقا در دام وابستگی و احساسات قرار گرفتید.اینکه ایشون را ببینید میل خودتان است ولی توصیه بنده اینست که حتما با یک بزرگتر باشه و مکان در داخل شهر باشه یک جای عمومی مانند کافی شاپ یا اینجور مکان ها هم عمومی و داخل شهر و هم خلوت حتما هم بزرگتر همراه خودتان ببرید.
    معيارهاي تيتروار اما اثرگذار در ازدواج


    لازم به ذکر است ، چنانچه شخصي آگاهي کاملي براي ازدواج ندارد و در واقع هنوز سواد کافي را براي ازدواج کسب نکرده است ،
    مي بايست ديدگاه فرد و توقعاتتش نسبت به ازدواج و نحوه انتخاب تغيير اساسي پيدا کند .
    به گونه اي که توجه فرد به يكي از معيارهاي ازدواج باعث نشود ،‌معيارهاي ديگر كمرنگ شوند.

    احساسات مثبت در ازدواج و انتخاب همسر مهم هست. اما در كنار اين معيارها بايد ساير خصوصيات همسر نيز مورد بررسي قرار گيرد.
    اين معيارها، متنوع و فراوان هستند كه من به چند مورد آن اشاره مي كنم.

    يكم: تطابق فرهنگي

    دوم: تطابق تحصيلي

    سوم: تطابق اقتصادي

    چهارم: تطابق مذهبي

    پنجم: تطابق انتظارات از زندگي

    ششم: تطابق ديدگاه در مورد وظايف زن و شوهر در زندگي

    هفتم: تطابق شخصيتي و رواني

    هشتم : انعطاف پذيري

    نهم : مسئوليت پذيري

    دهم: مهارتهاي ارتباطي و كنترلي

    يازدهم : احساسات مثبت و جذابيت نسبت به يكديگر

    و ....


    بکاربردن معيارهاي فوق:

    الف)
    چنانچه دو فرد در بيشتر معيارهاي مهم ، تطابق لازم را نداشتند ،
    احتمالا احساس مثبت درشان به وجود نمي آيد .به همين خاطر هست که عدم تناسب ها در معيارها منجر به احساس فاصله مي شود.

    مثلا در مورد مسئله حساسيت متفاوت روي حجاب در دو خانواده ، منجر به پيش آمدن بافت مذهبي متفاوت و انتظارات متفاوت مي شود.
    و مسلما در آينده تعارض و اختلافاتي را زن و شوهر و همچنين خانواده هايشان در مورد اينگونه مسائل خواهند داشت.


    ب)
    همچنين عدم توجه به لزوم داشتن اشتراکات معيارهاي فوق در طرفين ،
    و نيز مجذوب احساسات تند ابتداي آشنايي شدن، باعث ناهمگوني احساسي بين زن و مرد مي شود؛ که متاسفانه
    اين ناهمگوني معيارهاي ازدواج موجب خواهد شد روز به روز نه تنها احساسات دونفر همسو نشود، بلكه از هم فاصله نيز بگيرند.
    مثلا وقتي يکي از طرفين ، تحت احساسات شديدي واقع شده است،
    كوتاه آمدنهاي يك طرفه ايشان مي تواند نشاندهنده اين باشد كه اكنون او خودش نيست.
    يعني خود واقعي اش را ناخودآگاه در برابر طرف مقابل مخفي ساخته است،‌چون دوست دارد وي را به دست آورد.
    اما توجه به اين نکته ضروري است که:
    معلوم نيست پس از ازدواج به همين مقدار كوتاه بيايد، همراه باشد، و صرفا ديدگاه و نظرات طرف مقابل را در راس كار قرار دهد.
    در آن وقت تفاوتهاي اساسي بين زن و شوهر آشكار شده و اين فاصله احساسي بيشتر خواهد شد.



    خلاصه و نتيجه گيري:

    براي بررسي و شناخت بيشتر و قطعي تر نياز هست
    كه تمام معيارهاي ازدواجي را كه مورد اشاره قرار دادم،‌ بررسي شود. (مثلا با مراجعه به يك مشاوره خانواده)

    تفاوتهاي اصولي كه در بدو آشنايي
    ديده مي شود( هرچند جزئي) را جدي بگيريد چراکه موجب نگراني بوده و هشداري هست كه توجه كافي را مي طلبد.

    و در مورد احساسات نياز هست كه كمتر روي آنها متمركز شويد و اين معيار احساس را در كنار معيارهاي ديگر مورد ارزيابي قرار دهيد.

    >>>> و در آخر متذکر مي شوم که بايد معيارها و توقعات و انتظاراتتون را نسبت به زندگي واقعي طرح كنيد نه ايده آلي.
    مقاله بالا را با دقت مطالعه کنید.
    لطفا برای فرار از مشکلات خانواده اقدام عجولانه برای جواب بله دادن به خواستگارانی که مناسب نیستند یا با معیارهای شما همخوانی ندارند نکنید.
    معیارهای خودتان را اولویت بندی کنید و براساس این اولویت نمره بدهید ستونبندی کنید.
    سمت راست معیارتان بر اساس اولویت بنویسید و در سمت چپ از یک تا 5 نمره بدهید.

    تصور نکنید ازدواج کنید مشکلات تمام میشم بلکه برعکس چه بسا مشکلات بیشتری به مشکل های قبلیتان هم اضافه بکند در صورتی که عجله کنید در تصمیم گیریتان
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  5. #14
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ابی اسمان نمایش پست ها
    الان انقد پر گناهم که روم نمیشه از خدا بخوام منو ببخشه...
    نه در مورد این اشتباه.البته که گناه بزرگی بود هم صحبتی با یک پسر اما اونقد جدای از ارتباط با جنس مخالف من مشکلات دارم که واقعا نیاز به کمک دارم و نمیدونم پیش چه مشاوری برم و چی بگم بگم واسه چه مشکلی وقت میخوام...
    دوست دارم به زندگی عادی برگردم..
    سلام

    خدا اگر شما را از کاری منع کرده، واسه این نیست که بهش برمی خوره یا چیزی از خداییش کم می شه یا ناراحت می شه یا ...
    واسه این هست که شما آسیب نبینی و در مسیر درست زندگیت باشی.
    پس این همه حس گناه و نگاه بدی که به خودت داری را کنار بذار. با خودت مهربون باش. از ترس خدا نه،
    بلکه واسه سلامتی روحت گناه نکن و مواظب خودت باش.

    اگر قراره بیاد و شما را به قصد ازدواج ببینه، سعی کن فقط با همین قصد و در همین حد بهش اجازه نزدیک شدن بدی.
    همونطور که بعضی دوستان گفتند تا جایی که امکانش هست با یک همراه عاقل ( دوست هم سن و سالت ممکنه اشتباهی هم سطح خودت بکنه. خواهر بزرگتر یا ... بهتره)
    در یک مکان مناسب ببینیش.

    یادت باشه داری می ری که تصمیم بگیری برای اولین قدم مناسب ادامه دادن هست یا نه.
    می ری تصمیم بگیری.
    نه می ری که پسندیده بشی و تو را بخوان و ...

    البته اگه بتونی دیدار را رسمی تر بکنی بهتر هست. امکانش باشه بیان خونه شما، یا همراه مادرها این دیدار انجام بشه یا ...
    به هر حال خیلی مواظب باش و خیلی خانمانه رفتار کن. راحت و دم دست نباش. قدر و ارزش خودت را بدون.

    اگه تاپیکت را ادامه بدی و قبل هر اقدامی با دوستان مشورت کنی بهتره.
    دفعه قبل گفتی رابطه را قطع کردم، یهو اومدی نوشتی چهارشنبه می رم ببینمش.
    قبل از این که اشتباه کنی، مشورت بگیر.

    این که ایشون علیرغم ارتباط با شما، خواستگاری می رن و ... خیلی جالب نیست.
    با دقت این موضوع را بررسی کن.

    اگه دروغ گفته باشه، ضعف بزرگیه. اگه راست گفته باشه هم باز ضعف بزرگیه.


    چرا نمی خوای بری شهر دیگه ای زندگی کنی؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 10 آبان 94)

  7. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 23:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-14
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    7,807
    سطح
    59
    Points: 7,807, Level: 59
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 145 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام
    از پاسخگوییتون ممنونم
    گفتن با خواهرشون میان باز گفتن نه. و نمیشه. و یه سری دلیل اوردن که منطقی بنظر میومد
    من خداحافظی کردم ایشون شماره منو ندارن یعنی اون اوایل یک موضوعی پیش اومد که مجبور شدم شمارمو بزارم که ایشون سیوم نکردن و بعدها گفتن من شماره تورو میخوام چکار من دلتو میخوام.من خداحافظی کردم اما باز ایشون پیام دادن و اصرارکردن که این اینده ماست و تصمیم تو خیلی مهمه.
    این اقا یه سری شدایط مورد نظر منو ندارن بیشتر از لحاظ مالی
    و اینکه انقد احساسی ان بعضی وقتا میگم چجوری میخوان مرد باشن و زندگی بچرخونن چون خودم شهصیت محکمی ندارم,
    در مورد خواستگاری وقتی من نبودم یعنی بهد خداحافظی اولمون ایشون رفتن خواستگاری من اصلا نبودم,و الان هم دیگه نرفتن یعنی مادرشون زنگ زوه و واسه بعد محرم قرار گذاشته با خانواده دختر و ایشون میگن من ببینمتون و شما هم,اگر پسند کردیم بگم از اون مورد منصرف شدم چون اینجوری مادرم ازم دلیل منطقی میخواد و نمیزاره درحالی که اونجا اوکی کرده بیایم خواستگاریتون مگر اینکه من مطمین باشم و بگم اونگ نمیخوام
    میگن چهره براشون خیلی مهمه و من کاملا معمولی ام البته ایشون اصلا خوشگل نیستن .میگن من اگر چیزی هم کم داشتع باشم بازم میخوام همسرم کامل باشه,با توجه به اوضاع الانم خواستگاری هرکی میرن جواب میگیرن و واقعا عجیبه که دختر به اون خوبی حاضره بره شهرستان زندگی کنه و جواب مثبت بده به اقایی که شرایط اونو نداره اصلا!
    تا اخر امشب جواب قطعی رو باید بدم,گاهی میگم حتما من خیلی سخت میگبرم و اینهمه دختر صب تا شب بدون قصد ازدواج!با پسرا هستن اونوقت من از یه دیدار ساده پرهیز میکنم
    اما بعدش میگم من پاکم و افتخارم هم همینه و اگه این اقا تو زندگی من نبود من کاملا پاستوریزه بودم!
    شرابط اینکه مادرمودر جریان بزارم نیست..چون مامانم با هر خواستگار من به نحوی مخالفت میکنن و اگه اون بنده خدا بیاد خواستگاری تو جلسه انقد خاص حرف میزنن که طرف پشت سرشم نگاه نمیکنه درست برعکس حواهرم که خیلی رفتارشون فرق داشت
    بین من و خواهرم خیلی فرق میزارن ...


    در حال حاضر یا باید خودم پاشم برم ببینمش!
    یا بگم نه و همه چیزو تموم کنم.
    فقط میخوام هر تصمیمی گرفتم بعدن پشیمون نشم
    ممنون خاله قزی مقاله رو خوندم ,چند تا متخصص هم رفتم همه حرفشون همینه,یا کلا مادر نمیشم یا باید زود ازدواج کنم

  8. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 23:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-14
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    7,807
    سطح
    59
    Points: 7,807, Level: 59
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 145 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    در مورد اینکه بچه ام یا حتی تفکرات کمتر از سنم دارم کاملا قبول دارم
    من هنوز خیلی خیلی راه دارم برای تکامل عقلی..
    به این اقا هم به چشم یک فرصت نگاه میکنم البته طبیعی هست علاقه بوجود اومده باشه.همین

  9. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 23:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-14
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    7,807
    سطح
    59
    Points: 7,807, Level: 59
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 145 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    بخاطر بچه بازی و غرور خودم همه چیزو تموم کردم و تمام راه های ارتباطی رو هم بستم و الان پشیمونم ولی هیچ راه برگشتی نیست چون دیگه هیچ شماره یا اطلاعاتی ازش ندارم که بهش برگردم,خیلی پشیمونم
    بازم بخاطر اینهمه سخت گیری خودم ضربه خوردم
    دلم خیلی گرفته
    واقعا پشیمونم


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  2. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  3. پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: جمعه 22 فروردین 93, 19:19
  4. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.