به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 41
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 بهمن 94 [ 08:16]
    تاریخ عضویت
    1394-7-03
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    356
    سطح
    7
    Points: 356, Level: 7
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 24.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام کامیلاجان اره من واقعا بهم ریختم.خودمم نمیدونم دلیل دوس داشتنشو شایدچون بهم محل نمیزاره ومدام خوردم کرده برام بزرگ شده. الان با سیم کارت قبلیم تلگرام درست کردم که اونم او شماره رو داشت اما تا فهمید بلاکم کرد بدون اینکه بهش پیامی داده باشم یا چنین قصدی داشته باشم.اینکه منو نخوادو بهم محل نزاره خیلییی سخته خورد شدم اینم بگم ک اون اولین باری که حضوری همو دیدیم بهم درخواست بد داد.ما بعد هشت ماه حضوری همو دیدیم.خلاصه دیونه شدم دوس دارم من به اون بی محلی کنم دوس دارم اون بیاد منتمو بکشه و من جوتبشو ندم.از این اینکه بهم محل نزاره و جوابمو نده یا تحقیرم کنه حالم بد میشه.

  2. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 اردیبهشت 95 [ 23:19]
    تاریخ عضویت
    1393-8-07
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    2,117
    سطح
    27
    Points: 2,117, Level: 27
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    63

    تشکرشده 120 در 67 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط kimia fall نمایش پست ها
    سلام سایه ی عزیز

    تو فقط نوزده سالته. این پسر از سنین نوجوانیت اومده توی زندگیت و کاملا طبیعیه که این حس را داشته باشی. من تعجب می کنم چرا دوستان اینطوری بات حرف می زنن!

    در این سنین آدم بسیار احساساتی هس و معمولا اولین پسری که جذبش میکنه عاشقش میشه. یه عشق به شدت افلاطونی. سایه جان شما غیر عادی نیستی. فقط باید یاد بگیری احساساتتو کنترل کنی. شاید حرفام در این جهت بهت کمک بکنه :

    سایه جان شما تقریبا هر روز و هر شب به اون پسر فکر می کردی و رویاهات تو ذهنت با اون بوده. احتمالا وقتی شما را پس زده به شدت بهم ریختی و زجر بوده برات. و هنوزم نتونستی با این قضیه کنار بیای. اما من بهت قول می دم با گذشت زمان. فقط یکی دو سال دیگه و حتی در بدو ورودت به دانشگاه همه چیزو فراموش می کنی. و اون پسر میشه فقط یه اشتباه بچگانه برات. ازون به این عنوان یاد می کنی. روزی میرسه که حتی یادت نمیاد چرا عاشقش بودی. و وقتی ببینیش هیچ حسی وجود نداره. بزرگتر میشی سایه جان.

    چطوریانقدر مطمئنم؟ چون بیشتر دخترا چنین تجربه ای دارن عزیزم. شاید حتی بعدا خوشحال بشی که عشقت یکطرفه بوده. چون ازدواج توی نوزده سالگی اشتباهه عزیزم. تو هنوز کلیییی فرصت جلوی روت داری. و کلی جا برای تغییر کردن.

    حالا بذار به رابطه ای که داشتی از بیرون نگاه کنیم: اون پسر به شما پیشنهاد دوستی داده. ولی قصد ازدواج با شما را نداشته. یا به طور جدی نداشته. مادر ایشونم زیاد با فرهنگ نیسن از تعاریفی که کردی. دلایل اونم برای ازدواج نکردنش با تو همش بهانس.تو درگیر عشق یکطرفه شدی عزیزم.

    سایه جان خودتو دوس داشته باش. وقتی خودتو دوس داشته باشی دوس داشتنی میشی. تو لیاقتت خیلی بیشتر ازین هس که با کسی که دوستت نداره رابطه داشته باشی و ازدواج کنی. لیاقتت زندگی خییلی بهتر ازین کسی هس که بت محل نمیذاره و حتی بازیت داده.

    اما کاری که تو الان باید بکنی اینه :
    اول از همه ذهنتو کنترل کن. و همه ی درای ارتباطی با اون را ببند. اگه پیام داد بگو من تو رو از زندگیم بیرون انداختم. یا این پیامو بده. بلاکش کن.
    تو خیابون اگه دیدیش روتو اونوور کن.همه ی کادوهاشو دور بریز.و چیزای یاداورنده ی خاطرات.
    فیس بوکتو دی اکتیو کن.
    به تمام دوستاییت که در جریان بودن بگو اون پسرو انداختم از زندگیم بیرون.
    فکرو ذهنتم روش ببند. تمرین تمرکز کن. اگه یک روز فکرای بد نکردی به خودت جایزه بده. تمرکزتو بذار روی درست شدیدا. اگه توی خونه تمرکزت کمتره محیطتو عوض کن و برو کتابخونه.
    روزای تعطیلت یکم به خودت استراحت بده. کارای مورد علاقتو انجام بده. اهنگای شاد گوش بده. از گرداب احساساتی که عقلت میدونه اشتباس سریعتر بیا بیرون
    . هر زمانی که خواستی فکر کنی اینو با خودت زمزمه کن: میدونم اشتباس. میدونم فقط یه احساس اشتباس که زمان کمرنگش میکنه.
    اگه این کارا رو کردی مطمئن باش حداکثر دو ماهه دیگه همه چیز برات کم رنگ شدس.

    مراقب خودت باش و از حالت برام بنویس


    من کیمیا هستم عزیزم.
    پس اگه میخای دیگه بیشتر ازین خورد نشی کارایی که بت گفتم را مو به مو انجام بده. و غیر ازینم عمل نکن. اگه غیر ازین انجام بدی بازم فراموشش نخواهی کرد. خیلیه که بعد از یک سالو نیم فراموش نکردی. شاید بخاطر اینه که زمانم گذشته و کارای بدش برات سردتر شده. خودت میگی دفعه اول ملاقات حضوری بت پیشنهاد بد داده. یعنی فقط تورو برا یه چیز می خاسته.

    بازم میگم کارایی که بت گفتم را انجام بده اگه بازم فراموش نکردی حتما برو پیش یه مشاور تا حضوری کمکت کنه. چون طبیعی نیس که بعد ازین همه مدت هنوز ناراحتی سایه جان. نشون میده فکرتو کنترل نکردی.

  3. 2 کاربر از پست مفید kimia fall تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (شنبه 02 آبان 94), khaleghezey (شنبه 02 آبان 94)

  4. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 دی 94 [ 16:30]
    تاریخ عضویت
    1394-7-20
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    312
    سطح
    6
    Points: 312, Level: 6
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نذار اهدافتو له کنه.نذااار. ولشششششش کن.زندگیت و فرصت هات دود میشه میره هوا.دیدم که میگما.

  5. کاربر روبرو از پست مفید پری یاس تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 03 آبان 94)

  6. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 آذر 94 [ 01:25]
    تاریخ عضویت
    1394-7-08
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    355
    سطح
    7
    Points: 355, Level: 7
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم. گاهی بعضی معماها رو دلیلی نداره حل کنیم بلکه باید قبول کنیم از پسش بر نمیایم پس باید ازش بگذریم. ببین اول خودت باید بخوای میدونم جداشدن سخته اماتا قبولش نکنیم نمیتونیم باهاش کناربیایم.یه یاعلی بگو پاشو.گاهی باید تایه فکری اومد تو ذهنمون بگیم کات.اینم بگم قرار نیست توچیزی رو فراموش کنی بلکه قراره با واقعیت کنار بیای. من سال کنکورم اومدم هدفمو نوشتم رو یه کاغذ زدم جلوچشمم. هروقت کم میوردم بهش نگاه میکردم و دوباره شتاب میگرفتم. توباید الان به این فکر کنی که موفق شی تا اون باشه که ضرر کرده نه تو خانوم گل.

  7. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 بهمن 94 [ 08:16]
    تاریخ عضویت
    1394-7-03
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    356
    سطح
    7
    Points: 356, Level: 7
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 24.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه ی دوستای گلومهربونم ممنونم ازهمه به خاطر نظراتتون تمام امیدم شده شماها و دوستای گلی مث شما که واقعا ادم وقتی اینجا درداشومیگه سبک میشه وازهمه مهنترمیدونه که کسایی هستن که میتونه رازاشو بهشون بگه. کیمیاجان ببخشیداشتباه تایپی بوده.اره واقعا ترنم جان بعضی چیزاتاهرچی بیشتر غرقش شی بیشترواست معما میشه من دوسال از فرصتمو تو کنکور بر باد دادم امسالم روانشناسی شبانه اوردم اما حالم بهم میخوره که برم چون همه انتظار پزشکی ازمن داشتن و خودمم توانشو داشتم نمیخوام کیش و مات بشم به هیچ وجه. هر طورشده بایدافکارمزاحممو کنترل کنمو بهش برسم.راستی امروز از بلاک درم اورد اما الان دیدم باز بلاکم نمیدونم یعنی چی!! این کاراش. و یه سوال دیگه به نظرشما چرا هنوزم همه پیامکا مو شماره مو نگه داشته؟!!! اونکه از من خوشش نمیاد چه دلیلی داره

  8. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 03 تیر 96 [ 07:33]
    تاریخ عضویت
    1394-4-06
    نوشته ها
    340
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    343

    تشکرشده 431 در 213 پست

    Rep Power
    64
    Array
    خب معلومه میخواد شماره اتو نگه داره تا یه فرصت دیگه تلافی کنه، خودت گفتی رفتن خواستگاری ذوستت پته اشون رو ریختی رو آب، عزیز دلم یه شماره نگه داشتن که سنگینی نداره ، ما خانما با آقایون فرق داریم، ما از هرکی بدمون بیاد وقطع رابطه کنیم چیزی ازش نگه نمیداریم حتی شماره ها، بیشتر خانما اینطورین، اما آقایون همچین اخلاقی ندارن، با این سن کمت حق داری ناراحت باشی هرکی دیگه بود هم ناراحت مشد، حتما برو مشاوره تا کمکت کنه شروع کنی به درس خوندن،وقتی ذهنت به درس مشغول بشه اوضاع از اینی که هست بهتر میشه، گلم اگه حال داری ذکر هم بگو ،

  9. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 بهمن 94 [ 08:16]
    تاریخ عضویت
    1394-7-03
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    356
    سطح
    7
    Points: 356, Level: 7
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 24.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اخه عزیزم کدوم تلافی اونکه اصلا واسش مهم نبود وقبل اینکه من پتشو رواب بریزم مادردوستم بهش جواب رد داده بود.نمیدونم والا میخوادنگهداره که چی بشه.اره همیشه نمازو ذکر ارومم میکنه اینا نبودحالم بدتراز اینا بود.میدونید چیه راستش من یه ادم مغرورم ازاینه کسی بخواد تحویلم نگیره یا غرورمو بشکنه حالم بد میشه البته غرورکاذب ندارم که خودمو بالا بگیرم اتفاقا خیلیم ادم مهربونیم و تو برخورد با بقیه خوش اخلاقمو زودباهاشون دوست میشم اما تو این مسایل خیلی حساسم که کسی بخواد خوردم کنه اوایل میگفتم باید هرطورشده انتقام بگیرم اما دیدم هیچ راهی ندارم!! مگر اینکه پزشکی قبدل شم اونم شاید به اون بر بخوره شااااید!دیگه نمیدونم من از صداقتو احترامی که خرجش کردم افسوس میخورمو ناراحتم که جوابش شد نامردی و بی احترامی البته اینم بگم که پسریه ک هر روز بایکیه هم خودم هن خونوادم بیرون دیدیمش به قول یکی از دوستاش ک اونوقتا ب دوستم گفته بود هرکیو ببینه میخوادشو هوس بازه.کلیم دوست دختر داشته و مطمنم ک داره.اون هفت خط بود و من اولین تجربه م تو حرف زدن با یه پسر ک اونم دوسش داشتمو عاشقش شدم.خدایی انصاف نبود بعضی وقتا باخودم میگمته خدایا درحق کدوم بندت ظلم کردم کدوم گناهو مرتکب شدم که این بلاسرم اومد حق کی بود تلافی کردی من که همش سرم تو درسو کتاب بودو یه دختر بچه مثبت از دنیا بیخبر فک میکردم همه مث کتابا حرفاشون راسته.الان ولی برعکس به هیچ کس اعتماد ندارم.فقط از خدا میخوام من اخرین بنده ش باشم که گرفاار همچین چیزایی بشه خدا نصیب هیچ کس نکنه چون زندگی رو از ادم میگیره.

  10. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 آذر 94 [ 01:25]
    تاریخ عضویت
    1394-7-08
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    355
    سطح
    7
    Points: 355, Level: 7
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    گاهی خودمون اشتباه میکنیم گاهی میدونیم یه راه اشتباهه و میریم. اما اخر از چشم خدا میبینیم که ای خدا مگه من چه کردم که این شد نصیبم. عزیزدلم خودمون یه جاهایی مقصریم. ان شاالله که یه روزی از همکارام باشی. بشین بخون و بقیش رو بسپار به خدا. منم امروز عجیب دلم گرفته. خدایا تنهام نزار که خیلی درد دارم . بچه ها دعا کنیم شرمنده خانم فاطمه نباشیم.

  11. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 بهمن 94 [ 08:16]
    تاریخ عضویت
    1394-7-03
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    356
    سطح
    7
    Points: 356, Level: 7
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 24.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اره ترتم جان واقعا همین طوره خدا این طور روابطو منع کرده تو قرآنم هست که نباید بریم سمت این چیزا وقربون خدابرم که هرپیشو که منع کرده واسمون ضرر داره.ترنم جونم شما پزشکی؟!! خوشبحالت برامنم دعاکن عاشق پزشکیم.پس من بعدسوالای درسیم ازت میپرسم.
    امیدوارم خدا خودش بهت ارامش بده همه ی ما محتاجیم به یتری خدا به حضورش که مایه ی ارامشه.الان مدتیه کارم شده چک تلگرامش دارم ترکعاکنید برونم ازه همه التماس دعا.من اینکه کارمند بانک شده الکی الکی اونم با لیسانس حسابداری دانشگاه ازاد!! اونم بدون اینکه یه ساعت درس بخونه و همش دختر بازی کرده دارم میسوزم.

  12. #30
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 خرداد 96 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1394-7-07
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    1,855
    سطح
    25
    Points: 1,855, Level: 25
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    25

    تشکرشده 65 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    دختر خوب سن شما خیلی خیلی کم بوده وهست.وابستگی و احساستون راجع به م


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دوسش دارم اما نمیدونم بهش بگم یا نه
    توسط jellybean در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 24 دی 93, 14:34
  2. 8 ماه تنهام همسرم وسایلشو برد مهریه ونفقه اجرا گذاشته
    توسط ali.amamverdi در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 25 آذر 91, 01:44
  3. نمیدونم با گذشته ناپاک دختری که دوسش دارم چیکار کنم؟
    توسط esy در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: دوشنبه 21 آذر 90, 14:22
  4. مشكلات نو عروسان
    توسط گلسا شاملو در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 05 شهریور 90, 14:06
  5. *يافتن وسایل ضد بارداري در وسايل شخصي اش(کاندوم؛مساله این است!)
    توسط sepideh در انجمن سوء ظن، تجسس و خیانت همسر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 12 اسفند 87, 15:09

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.