موضوع: نامزدم رفته . من دارم فروپاشیده میشم

منم 3 ماهه نامزدیمو بهم زدم اولش خیلی حالم بد بود... اما الان بهترم ...چون تازه چشمم باز شده که زندگی فقط ازدواج نیست... کلی نعمت خدا بما داده که باید شاکر باشیم... خدا میدونه همین امواتی که اون دنیا هستند چقدر دوست دارند فقط یه لحظه برگردن به این دنیاپس قدر تک تک لحظه های زندگیتو بدون و با فکرکردن به یه آدم بی ارزش خرابش نکن
آفرینن دختر خوب

با سلام. من وقتی تایپیک شمارو خوندم خیلی ناراحت شدم. من بهتون حق میدم که خیلی ناراحت باشید و حتی به خودکشی فکر کنید. اما یک لحظه هم فکر کنید ببینم ایا شما خودکشی کنید، همه چیز درست میشه؟ نه! تازه اول عذابه. هرچی عذاب و مصیبت سخت که توی دنیا هست به عذابهای آخرت نمیرسه. دنیا فانی و از بین رونده هست و آخرت هست که باقی و همیشگی هست. ما باید بیشتر به فکر اون دنیا باشیم و اونجا رو برای خودمون بسازیم. زندگی این دنیای ما همش نه ولی خیلی ازاتفاقاتش دست خود ما نیست ولی اون دنیای خومون (منظورم آخرت هست) رو میتونیم خودمون به خوبی بسازیم با کارهای نیک. اینارو گفتم که به فکر خودکشی نباشیدو فکر نکنید با خودکشی همه چی تموم میشه و شما راحت میشید. میدونم خیلی سخته ولی خب باید تحمل کنید. ما به دنیا اومدیم و محکوم به زندگی هستیم و خدا به ما اجازه نداده به خودمون آسیب بزنیم. من میدونم شما چی میگید و چقدر سخته زندگیتون. صبور باشید و اجازه ندید مشکلات به شما غلبه کنند. قهرمان زندگی خودتون باشید. این آقا از اول میخواسته به چهره و هیکل شما توجه کنه نه اینکه بعد از مدتی بگه ازت خوشم نمیاد. خب اگه خوشش نمیاد باید از اول جلو نمیومده. و حالا که اینطور هست شما خودتون رو تحقیر نکنید و بهش زنگ نزنید و پیام هم ندید شاید دلتنگ بشن و برگردن. و اگرم تصمیمشون قطعی هست، به خدا بسپارش. و از خدا بخواه که تقدیر بهتری برات قرار بده. شاید زندگی بهتری در انتظارته و تو باید با صبوری و توکل به خدا قوی باشی و خودتو نبازی. سعی کن به خدا نزدیک بشی با نماز و قرآن و دعا و ... این طوری بیشتر آرامش پیدا میکنی. بازم میگم خیلی ناراحت شدم به خاطر حرفایی که زدی.انشاالله خدا بهترین تقدیر رو برات رقم بزنه و همیشه خوشبخت و سلامت باشی. منتظر خبرهای خوبت هستم...
فقط چندتا سوال دارم که اگه دوست داشتی جواب بده
در حال حاضر شما با چه کسی زندگی میکنید؟
تحصیلاتتون چقدر هست؟
شاغل هستید؟
با آرزوی موفقیت...

نوشته اصلی توسط آوای دل

با سلام. من وقتی تایپیک شمارو خوندم خیلی ناراحت شدم. من بهتون حق میدم که خیلی ناراحت باشید و حتی به خودکشی فکر کنید. اما یک لحظه هم فکر کنید ببینم ایا شما خودکشی کنید، همه چیز درست میشه؟ نه! تازه اول عذابه. هرچی عذاب و مصیبت سخت که توی دنیا هست به عذابهای آخرت نمیرسه. دنیا فانی و از بین رونده هست و آخرت هست که باقی و همیشگی هست. ما باید بیشتر به فکر اون دنیا باشیم و اونجا رو برای خودمون بسازیم. زندگی این دنیای ما همش نه ولی خیلی ازاتفاقاتش دست خود ما نیست ولی اون دنیای خومون (منظورم آخرت هست) رو میتونیم خودمون به خوبی بسازیم با کارهای نیک. اینارو گفتم که به فکر خودکشی نباشیدو فکر نکنید با خودکشی همه چی تموم میشه و شما راحت میشید. میدونم خیلی سخته ولی خب باید تحمل کنید. ما به دنیا اومدیم و محکوم به زندگی هستیم و خدا به ما اجازه نداده به خودمون آسیب بزنیم. من میدونم شما چی میگید و چقدر سخته زندگیتون. صبور باشید و اجازه ندید مشکلات به شما غلبه کنند. قهرمان زندگی خودتون باشید. این آقا از اول میخواسته به چهره و هیکل شما توجه کنه نه اینکه بعد از مدتی بگه ازت خوشم نمیاد. خب اگه خوشش نمیاد باید از اول جلو نمیومده. و حالا که اینطور هست شما خودتون رو تحقیر نکنید و بهش زنگ نزنید و پیام هم ندید شاید دلتنگ بشن و برگردن. و اگرم تصمیمشون قطعی هست، به خدا بسپارش. و از خدا بخواه که تقدیر بهتری برات قرار بده. شاید زندگی بهتری در انتظارته و تو باید با صبوری و توکل به خدا قوی باشی و خودتو نبازی. سعی کن به خدا نزدیک بشی با نماز و قرآن و دعا و ... این طوری بیشتر آرامش پیدا میکنی. بازم میگم خیلی ناراحت شدم به خاطر حرفایی که زدی.انشاالله خدا بهترین تقدیر رو برات رقم بزنه و همیشه خوشبخت و سلامت باشی. منتظر خبرهای خوبت هستم...
فقط چندتا سوال دارم که اگه دوست داشتی جواب بده
در حال حاضر شما با چه کسی زندگی میکنید؟
تحصیلاتتون چقدر هست؟
شاغل هستید؟
با آرزوی موفقیت...

من درحال حاظر باخاله ام زندگی میکنم .تحصیلات من لیسانس هستم.من شاغل بودم ولی الان یه مرخصی شیش ماهه گرفتم چون توان و روحیه برای ادامه کارم رو نداشتم.به قدری تحت فشارهای روحی هستم که مدام بیمار میشم و به سختی میتونم حرکت کنم. فاجعه اینجاست که من ارثی که بهم رسیده بود و حدود سیصد میلیون تومن میشد رو با چرب زبانیهای این اقا در اختیارش گزاشتم که خونه بخریم.و الان منکر میشه و میگه همشو ازش کلاهبرداری کردن .ای خدا...

خب من اینجاشو نفهمیدم؟!!!! چطور تونستند این همه پولو بالا بکشند. یعنی خونه ای خریدید و به نام ایشون زدید؟
در هر حال باید حتما با یک وکیل مشورت کنید تا دیر نشده.
چنین کسی که اصلا ارزش فکر کردن نداره. نذارید حقتونو به همین راحتی بخوره. چون شما هم با توجه با شرایطتون باید برای آینده تون یک پشتوانه مالی داشته باشید. تا دیر نشده اقدام کنید.
دلیل مریضی تون هم خب همون طوری که گفتید، به خاطر فشار روحی هست. چون منم یک مدت این طوری بودم و با داروهای اعصاب و تغذیه مناسب خوب شدم. البته سعی کردم به مشکلات فکر نکنم و نعمت های خدا رو بیشتر ببینم.امیدوارم زودتر خوب بشید.
با آرزوی موفقیت و سربلندی

خیلی روزای بدی رو میگزرونم. تف تو غیرت و شرف این مرد. امروز دیدمش دعوامون شد به قدری با کمربند منو زد که خون از بینی و دستم فواره زد.

فوری برین پزشک قانونی تا جراحاتتون را تایید کنه.برای طلاق لازمتون میشه. میتونین ازش شکایت کنید.هم برای پولتون.هم ضرب و شتم. چرا رفته بودید ببینینش؟ بهتره تا قبل از دادگاه برا خودتون هیجانای احساسی درست نکنید عزیزم.حالتون را بدتر میکنه. هرچی کمتر باش مواجه بشین بهتره. از همه نظر. تنفر هم آدم را نابود میکنه. رابطتون با خالتون چطوره؟ چقد حمایت میکنه؟ متاهله؟

حالم خیلی بده این روزای ماه محرم هم که همه چی سیاهه افسردگیم رو زیادتر میکنه. مدام حالت تهوع دارم و آرامش ندارم

دیگه بلند شدن از رختخواب هم شده معضل واسه من