به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 27
  1. #11
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    دوست عزیز،

    ایشون یک مرد متاهل هستن که با دروغهاشون 5 ساله شما را سرکار گذاشته.
    29 سالته. بچه که نیستی.
    درمانش کنم یعنی چی؟

    مسئولیت نگهداری از پدر و مادر بیمارت با شماست
    می خوای یه شوهر مریض هم درمان کنی (البته اگه ایشون همسرش را طلاق بده و با شما ازدواج کنه که بعید می دونم !)

    مگه مادر ترزا هستی یا کانون خیریه داری؟
    به شما چه که مشکلات خانوادگی و کودکی و ... اون آقا را درمان کنی؟

    اون روانشناسی هم که بهت گفته بخاطر خیانت الزاما نباید جدا شد، درست گفته. ولی موضوع شما اصلا خیانت نیست.
    یا شاید به قول مهستی جان، بشه گفت خیانت این آقا به همسر و زندگیش هست..

    مادرش به زور براش زن گرفت
    اما ایشون خیلی راحت طلاقش داد
    بعد دوباره خودش رفت همون زن اجباری را که از خانواده چاقو کشهاست و دوستش هم نداره، دوباره گرفت و 5 ساله تو عالم مستی با زنش زندگی می کنه؟
    شبانه روز مسته؟ یه لحظه هم هشیار نمی شه یادش بیفته این زن را نمی خواسته؟ 5 ساله می خواد طلاقش بده نمی شه؟


    من که می گم اصلا از اول هم طلاقش نداده بود.
    همون اول که وارد زندگی شما شده متاهل بوده، الکی گفته از همسرم جدا شدم
    بعد که حضور همسرش مشخص شده برای شما، بهت گفته دوباره عقدش کردم
    الانم که 5 ساله سرکاری و بهت می گه فردا طلاقش می دم
    بچه دار هم که شدن
    چشم به هم بذاری بچه می ره مدرسه و دانشگاه و ....
    دعوتت می کنه عروسی پسرش!

    عمرت را داری پای کی و چی تلف می کنی؟

    متعجبم که چطور گرفتار این بازی شدی و نمی تونی بیایی بیرون !!

    شاید از نظر روحی روانی خیلی تحت فشاری که نمی تونی از این گرداب خودت را نجات بدی.
    حتما از یک متخصص و در کنارش یک دوست کمک بگیر.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : سه شنبه 07 مهر 94 در ساعت 21:01

  2. 12 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (شنبه 29 خرداد 95), kimia fall (سه شنبه 07 مهر 94), maryam240 (جمعه 21 خرداد 95), saeeded (سه شنبه 07 مهر 94), sahar67 (چهارشنبه 08 مهر 94), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 09 مهر 94), نیکیا (جمعه 21 خرداد 95), اعجاز عشق (چهارشنبه 08 مهر 94), بابک 1369 (چهارشنبه 08 مهر 94), دختر بیخیال (سه شنبه 07 مهر 94), ستاره زیبا (شنبه 15 خرداد 95), صبا_2009 (چهارشنبه 08 مهر 94)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 اسفند 95 [ 03:59]
    تاریخ عضویت
    1394-1-03
    نوشته ها
    300
    امتیاز
    10,581
    سطح
    68
    Points: 10,581, Level: 68
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 269
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First Class1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    1,164

    تشکرشده 917 در 282 پست

    Rep Power
    85
    Array
    سلام




    راستش شرايط سختي را براي نظر دادن در تاپيكتان مشخص كردين با ابراز اينكه خواهان نظري هستيد كه با ديد شما با زندگي هماهنگي داشته باشه اما ما سعي مي كنيم انچه به نظرمان درست مي آيد را براي شما توضيح دهيم تصميم با خود شما هست كه با زندگي خود چكار كنيد .




    البته من اين نكته را در نظر مي گيرم كه شما احتمالا در شرايط سختي به سر مي بريد كه به دنبال دلگرمي كوچكي براي ماندن در اين رابطه هستيد .... اما دلگرمي دادن به رابطه اي كه جز آزار شما و عواقب سخت در آينده سودي نداشته و نخواهد داشت پس كمترين كمكي به شما نمي كند .



    بنابراين شما ناچاريد با واقعيتها مواجه شويد و بر اساس اين واقعيتها براي زندگي خود تصميم گيري كنيد.



    كاش همان بار اول كه ايشان همسر سابقشان را به عقد خود در آورده بودند با علم به ماهيت و زشتي كار ايشان و حضور همسر شرعي و رسميشان قاطعانه اين آقا را از زندگي خود دور كرده بوديد.



    در حال حاضر هم كه در زندگي مشترك خود صاحب فرزندي هستند و دور از انسانيت است اگر اين آقا مسئوليت فرزند خود را به عهده نگيرد ضمن اينكه مشخص نيست اصلا قصد طلاقي در كار باشد.



    مدت 5 سال است كه هم با شما و هم با همسرشان در ارتباط بوده اند و تاكنون جز حرف و وعده امروز و فردا و دروغگويي عمل ديگري كه بيانگر قصد جدايي ايشان از همسر فعليشان باشد بروز نداده اند كه اگر ذره اي داراي وجدان بودند اينگونه زندگي دو زن و يك بچه را به بازي نمي گرفتند البته لجبازي هم به بهانه بيشتر شبيه است .........



    و مهم نيست چه وعده هايي به شما مي داده اند يا مي دهند مهمتر اين است كه در حال حاضر ايشان صاحب زندگي مشتركي با يك زن و فرزند هستند و در برابر انها مسئولند .



    به هر حال به دفعات شاهد ستمها و اشتباهات اين اقا در حق خودتان و يك زن ديگر بوده ايد و سهل انگاري كرده ايد .


    در صورت امكان لطفا به اين سوال پاسخ دهيد.


    منظور شما از نامزد اين اقا بودن چيست ؟ ايا هنوز به عقد يكديگر در نيامده ايد؟


    در ضمن در مورد ايده ال بودن اين اقا براي شما با توجه به توضيحاتتان من خصوصيت مطلوبي در اين اقا نديدم چه رسد به ايده ال ..... حال اين ايده ال بودن اقا از نظر شما جاي سوال دارد .


    خصوصيات منفي ايشان مثل : داشتن ازدواج تحميلي كه همين موضوع بيانگر خصوصيات منفي زيادي است مثل منفعل بودن ... عدم توان در دفاع از معيارهاي خود ....... ضعيف بودن .... عدم مسئوليت پذيري ..... غير قابل اعتماد بودن .........


    خيانت به همسر شرعي خود .... خيانت به دختري كه با دو سال سماجت بله را از او گرفته بود
    كينه اي بودن ........ لجبازي ......... خشونت و پرخاشگري .......... دروغگويي ........... خيانتكاري ........... خيانت ......


    من نمي دانم شما واقعا دنبال چي هستيد اما گمان نمي كنم شخصي را بيابيد كه شما را به اين رابطه دلگرم كند .


    در مورد اينكه عقدي بين شما صورت گرفته يا نه شفاف سازي نكرديد هر چند اين اقا بي مسئوليت تر از اين است كه بتواند حتي با وجود عقد رسمي به شما متعهد باشد اما حتي اگر عرف كشور خود را قبول نداشته باشيد و بدون عقد رسمي با ايشان وارد رابطه شده ايد مشكل بزرگي براي خود درست كرده ايد كه اين موضوع اسيب بيشتري از اين رابطه به شما وارد خواهد كرد.



    نقش شما در زندگي اين مرد متاهل بي مسئوليت منفعل و ضعيف و خائن و دروغگو واقعا چيست ؟


    ايشان حداقل با آن خانم تحميلي ازدواج كرده اند و پنج سال زندگي مشترك داشته اند يعني همان چيزي كه وقتي مقدماتش را آماده كرده بودند و قصد ازدواج با شما را داشتند به يكباره عقب كشيدند و گفتند نمي خواهم .



    دوست عزيز واقعا واقعا بگوييد چه شرايط سختي داريد كه در خيالات شما اين شخص برايتان حكم يك مرد ايده آل را مي واند داشته باشد؟


    هدف شما از اينكه همان ابتداي امر تاكيد كرديد كسي شما را مورد سرزنش قرار ندهد چيست ؟ غير از اينكه به اشتباه يا اشتباهاتي از جانب خود واقفيد كه شنيدن آنها از زبان ديگران موجبات ناراحتيتان را فراهم مي كند؟...... غير از اين است كه براي ارام كردن خود و تثبيت اين مرد در زندگي خود تاپيك زده ايد چون اگر اشتباهات اين رابطه و ضعفهاي اين اقا را به شما گوشزد كنيم ناچار به قطع رابطه با مردي خواهيد شد كه براي رفع نيازهايتان به او وابستگي داريد ؟



    با توضيحاتي كه از اين اقا ارائه داديد مشخص است اين نياز شما جزء نيازهاي اساسي يك زن مثل درك شدن ، وفاداري، صداقت ، امنيت احساسي و رواني و .... نمي تواند باشد.



    نمي دانم از كدام نيازها صحبت مي كنيد كه چنين مردي مي تواند قادر به تامين آنها باشد.......


    و نمي دانم واقعا شما چه شرايط سختي قرار داريد كه برايتان تحمل بودن در كنار اين آدم از نبودنش بهتر است كه حتي حاضر نيستيد مشكلات ارتباطتان را بشنويد و از شفاف گويي خوددداري مي كنيد.



    چرا به جاي درمان اين درد به دنبال تسكين موقت يا اميد واهي به اينجا آمده ايد؟

  4. 5 کاربر از پست مفید اعجاز عشق تشکرکرده اند .

    maryam240 (جمعه 21 خرداد 95), saeeded (چهارشنبه 08 مهر 94), sahar67 (چهارشنبه 08 مهر 94), نیکیا (شنبه 29 خرداد 95), شیدا. (چهارشنبه 08 مهر 94)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array
    خیلی ببخشید مطمعنا من اشتباه میکنم ولی این نوشته شما یه جورایی انگار غیر واقعی و سرکاری اصلا غیر قابل باور

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 96 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    3,017
    سطح
    33
    Points: 3,017, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 127 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    شما ها چجوری میتونین بدون درک کافی و اطلاع کامل از مشکل کسی اینجوری یکطرفه قضاوت کنین؟!

    من کلن یه چیز دیگه ست مشکلم، اما یه چیز دیگه برداشت شده گویا، هرچیزی که قبلن دیده یا شنیده بودین بذارین کنار، با دیدِ باز به قضیه نگاه کنین، شما که تمام ابعاد زندگی منو نمیدونین

    دارین از یه زن دیگه که از قصد زندگی مو خواست خراب کنه طرفداری میکنین!
    اون کلن تو شهرستان زندگی میکنه،اینا نه رابطه زناشویی داشتن ، نه پولی میده بهش، متارکه کردن و فقط مطلقه ثبتی نبوده ، خودش واسه خودش زندگی داره، دوست پسر داره، تفکرش هم اینه که شوهر یعنی رختخواب ! و مرد باید بره جوونی کنه، شب برگرده تو رختخواب ! تو فرهنگ اونا ازدواج ینی رابطه جنسی فقط
    بچه رو خونواده زنه بزرگ میکنن ، 6-7 تا خواهربرادرن، همشون هم تو خونه باباشون زندگی میکنن، با اونیکی بچه ها بزرگ میشه !
    اون چندسالی هم که قبل من بوده ، رابطه عاطفی نبوده بینشون، حتی عروسی هم نگرفتن ، فقط یه عقد محضری

    الانم 3 طلاقش کرده ، توی شناسنامش هم فقط اسم من بوده و هست از اول ، ...

    نامزد من که قراره چند ماه دیگه عروسی کنم باهاش ، لجبازه، افتاده بود تو یه بحران روحی ، تو شرایطی بعضیا میفتن به مواد مخدر معتاد میشن، اینم اینجوری شده

    اون بچه رو اصلن نمیخواد، اصلن نمیدوسته که اون زن حاملست ! وقتی میخواسته طلاقش بده گفتن نمیشه ، اونم ازون موقع روانی شده


    اصلن اگه زن و مرد بیشتر از 4 ماه باهم رابطه جنسی نداشته باشن ، به هم نامحرم میشن ، چند جا هم خوندم که همچین بچه ای نامشروع میشه ،
    بچه ای که حاصل رابطه مستی و خیانت و انتقام و حرص و لجبازی و چزوندن باشه ، چی میشه؟!!

    حالا اینا 7 سال بهم دست نزده بودن، فقط برای حرص دادن به من این اتفاق افتاده!
    این نشون میده که اون زن خودش مشکل روانی داره ،
    که من کلن باهاش کاری ندارم ،

    من گفتم داشت خودکشی میکرد از عذاب وجدانِ خیانتش ، از مرگ برش گردوندم ، شما اینقد حرف بارم میکنین!

    یکی هست که خیانت میکنه، عین خیالش نمیشه ، اصن نمیگه به زنش، یکی هم هست که اصلن پشیمون نیست از کارش و ابراز ندامت نمیکنه
    یکی هم میشه که تو حال خودش نکرده اون کارو و اینقدر پشیمون و شرمندست که میخواد خودشو ازبین ببره و اینجوری تنبیه بشه

    من قصد جدایی ندارم ،اما دیگه مثل قبل هم نیستم ، وقتی این اینجوری پشیمونه و هرروز داره به پام میفته ،

    این که میگم خصوصیاتش به ایده آلم نزدیکه هم مسئله شخصیه ، بالاخره چیزایی ازش دیدم که این همه سال موندم باهاش ! مریض نیستم که خودمو علاف کنم
    مشاوره قبل از ازدواج هم رفتیم ، بهم گفت بخاطر کمبودهای عاطفی زمان کودکی اینجوری شده

    فقط میخوام بدونم چجوری ازین بحران میشه درومد ،با خیانت چه رفتاری باید کرد؟ چجوری خشممو کنترل کنم؟ چجوری کسی که مشکلات درونی عاطفی داره مسکلاتش حل میشه؟ با دارو درمانی یا رواندرمانی؟

    اگه برای شما این اتفاق میفتاد طلاق میگرفتین 3 سوته؟!

    کلن زندگی همتون بدون مشکل و مدینه قاضلست و همسراتون ایده آلتونه و هیچ کمبود و دردی هم ندارین تو زندگی مشترکتون؟
    ویرایش توسط delkhaste : چهارشنبه 08 مهر 94 در ساعت 16:36

  7. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    با سلام و احترام

    اینجا کسی جز مدیر همدردی مشاور نیستند، اگر کسی هشداری بشما میدهند یا از روی تجربه شخصی خودشون بوده یا اینکه در اینجا مشاورهای مدیر را خواندن و از روی تجربه ای که کسب کردن سعی دارند هشدارهای لازم و بشما بدهند.

    حرف ها فقط صرفا هشداره، تصمیم نهایی و خود شما میگیرید، هیچ تحمیل یا اجباری برای قبول این هشدار ها نیست.

    بنظرم اگر شما هیچ مشکلی ندارید و فقط مشکل بیماری روانی همسرتون و میخواهید درمان کنید، چون این مسله کاملا تخصصیست پس باید زیر نظر یک متخصص درمان شود .شما هم بعنوان یک همراه باید از یک متخصص مشاوره بگیرید بنظرم یا به مشاوره حضوری بروید یا در اینجا از مدیر همدردی بصورت خصوصی مشاوره بگیرید.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  8. 6 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (شنبه 29 خرداد 95), khaleghezey (چهارشنبه 08 مهر 94), sahar67 (چهارشنبه 08 مهر 94), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 09 مهر 94), نیکیا (جمعه 21 خرداد 95), شیدا. (چهارشنبه 08 مهر 94)

  9. #16
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    اون چندسالی هم که قبل من بوده ، رابطه عاطفی نبوده بینشون، حتی عروسی هم نگرفتن ، فقط یه عقد محضری

    الانم 3 طلاقش کرده ، توی شناسنامش هم فقط اسم من بوده و هست از اول ، ...
    مگه عقد محضری را توی شناسنامه نمی نویسن؟

    و من تازه 1 ماهه فهمیدم که ایشون نه تنها طلاقش نداده، بلکه به گفته خودش از لج من با اون زن ، مست میکنه و رابطه داشته، 1 بار بچه سقط شده ، و دوباره رابطه داشته و بچه تولید شده!
    به گفته خودت طلاقش هم نداده و یه بار هم بچه شون سقط شده و دوباره بچه دار شدن.

    حالا اینا 7 سال بهم دست نزده بودن،
    هفت ساله به هم دست نمی زنن دوبار حامله شده؟

    عزیزم این نامزد شما متاهله. چرا چشمات را بستی و به زور می گی نمی خوادش؟

    آخه آدم از زنی که توی یه شهر دیگه زندگی می کنه و نمی خوادش از طریق گرده افشانی بچه دار می شه؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : چهارشنبه 08 مهر 94 در ساعت 17:18

  10. 11 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    alireza198 (سه شنبه 01 تیر 95), andrya (چهارشنبه 08 مهر 94), del (سه شنبه 29 دی 94), fahimeh.a (شنبه 29 خرداد 95), paria_22 (شنبه 22 خرداد 95), saeeded (چهارشنبه 08 مهر 94), sahar67 (چهارشنبه 08 مهر 94), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 09 مهر 94), نیکیا (جمعه 21 خرداد 95), ZENDEGIBEHTAR (دوشنبه 10 آبان 95), الهه4 (چهارشنبه 08 مهر 94)

  11. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 اسفند 95 [ 03:59]
    تاریخ عضویت
    1394-1-03
    نوشته ها
    300
    امتیاز
    10,581
    سطح
    68
    Points: 10,581, Level: 68
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 269
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First Class1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    1,164

    تشکرشده 917 در 282 پست

    Rep Power
    85
    Array
    سلام

    حقيقتا قصد من قضاوت كردن نبود خواستم از زاويه ي ديد خودم به شما كمكي كرده باشم .

    شما شفاف و واضح صحبت نمي كنيد و بعضي از توضيحاتتان مبهم است.

    در ضمن براي اثبات حق زندگي شما با نامزدتان بهتر است توجيهاتي كه براي دستيابي دل شما مي اورند و توضيحاتي كه بيانگر حس تنفر و رابطه ي اجباري نامزد شما با ان خانم هست را به سادگي باور نكنيد .


    به شخصه نگران قرار گرفتن شما در شرايطي هستم كه خداي نكرده در كنار اين مرد نه جايي براي ماندن داشته باشيد و نه پايي براي رفتن .

    اين اقا تا هر زمان كه دروغهايش را باور كنيد و هر قدر به او اچازه دهيد شما يعني هر دو همسرش را مي تواند در زندگي با خود نگهدارد و به سمت هر كدام برود ديگري را مورد ازار قرار خواهد داد .


    چه اصراري داريد از توجيهات اين اقا دفاع كنيد اگر از خيانت به شما پشيمان هم باشند اما ادعا مي كنند حاضرند همسر هفت ساله و فرزند خودشان را رها كنند.


    خود شما مي تونين كسي كه پاره ي تنتون هست را با وجود عقد محضري نامشروع بخوانيد و از پذيرفتن مسئوليتش شانه خالي كنيد؟



    اميدوارم ساير دوستان بتونند به شما كمك كنند . البته سعي كنيد حتمامشاوره حضوري را جدي بگيريد.


    موفق باشيد
    ویرایش توسط اعجاز عشق : چهارشنبه 08 مهر 94 در ساعت 18:07

  12. کاربر روبرو از پست مفید اعجاز عشق تشکرکرده است .

    نیکیا (شنبه 29 خرداد 95)

  13. #18
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سپاس از اینکه دقیق و واضح جواب دادید

    بانو دختر بیخیال گرامی پاسخ زیبای به شما دادن

    نظر شخصی من اینه شما بیش از اندازه وارد جزئیات دارید میشید به سوالات دوستان هم مختصر جواب بدید خیلی زیاد دراید شاخ و برگ میدید دوستان میگن اون فرد متاهله و پدر شده شما داری توضیح میدی که نمیدونم لجبازی کرده و مست بوده و چند ماه بهم دست نزدن و از اینجور توجیحات!!!
    سوالاتی که من پرسیدم البته از قبل هم حدس میزدم که ر خانواده شما مسئله ای وجود داره که مشخص شد شما دارید از پدر و مادرتان مراقبت میکنید این تصور غلط بر شما قالب شده که زندگی مشترک و معنای خانه به همین صورته که شما باید از فردی مراقبت بکنید و این حس در شما بوجود آمده رفتاری که شما با طرف مقابلتان داردی یک رفتار اشتباه و بیمارگونه هستش چون تعریف شما از زندگی مشترک غلطه من خودم یک مرد متاهل 31 ساله هستم وظیفه من بعنوان یک مرد اینه از همسرم و فرزندم پشتیبانی کنم از همسر و فرزندم حمایت کنم یک نقطه قوت باشم در منزل جایگاه مرد همانند ستون خانواده است و وظیفه همسرم بزرگ کردن فرزند و درست کردن فضایی آرام در منزل شما یه نگاه به رابطه خودت بنداز شدی پرستار این آقا یا مادرش بجای اینکه شما به ایشون تکیه کنید برعکس ایشون داره به شما تکیه میکنه بجای اینکه بعنوان یک مرد مشکلات را از دوش شما برداره داره برعکس مشکلات خودش را هم بدوش شما می اندازه!! اینکه در خانواده ایوشن رابطه ها چگونه بوده یا مادرش چجور اخلاقی داره و چطور رفتار میکنه این مشکل شما نیست.
    بانو شما نجات دهنده نیستید ازدواج یعنی زن و مرد در کنار هم در آرامش زندگی بکنند به همدیگر عشق بورزند احترام بگذارند در کنار هم باشن در خوشی و ناراحتی در شادی و غم در مشکلات دوشادوش همدیگر این رابطه سالم هستش.
    شما برعکس دارید د رخودتان دنبال مشکل میگیردید و تصور میکنید با اصلاح شما ایشون هم درست میشوند نه اینطور نیست بانو مشکل جای دیگریست ایشون دارن از احساسات و عواطف شما سواستفاده میکنند همه موضوع همینجاست.لطفا مقاله زیر را با دقت بخوانید.
    انسان ها به شبیه خود جذب می شوند . ما دوست داریم هر شب در سمت مشخصی از رختخوابمان بخوابیم یا در محل کار ، ماشین مان را در همان جای همیشگی پارک کنیم . یا تعطیلات مان را در همان جایی که همیشه برای تعطیلات می رفتیم ، بگذرانیم .بازگشت به شبیه یک غریزه اساسی است که به زندگیمان در این دنیای گیج کننده و دائماً درحال تغییر ، یک حس استمرار و ایمنی می دهد . متأسفانه این غریزه ممکن است ، به ضرر ما به کار بیافتد .ما غالباً درجستجوی موقعیت های احساسی مشابه آن چه در کودکی داشته ایم ، هستیم .صرف نظر از این که آن تجربیات مثبت یا منفی بوده اند .
    من این انگاره یا الگو را سندرم « بازگشت به خانه » می نامم .سندرم بازگشت به خانه چنین عمل می کند :..
    وقتی بچه کوچکی بودید ،خانه تان منبع اصلی عشق و ایمنی بود .حتی اگر پر از خشونت و یا هرج و مرج بود ، هنوز هم خانه بود .جایی که شکم تان سیر می شد ، جایی برای خوابیدن داشتید و به نوعی توجه دریافت می کردید . بنابراین عشق در ذهن شما ، خانه را تداعی می کند . به عبارتی ، این دو در ذهن شما به هم مربوط هستند . همچنین بر اساس تجربیات دیگرتان ، خانه نیز به نوبه خود ، سایر ویژگی های دیگر را در ذهنتان تداعی می کند .به عنوان مثال ، اگر پدر و مادرتان مرتب دعوا می کردند ، شما در ذهن خود این معادله را خواهید ساخت که : خانه =هرج و مرج .اگربه شما محبت و توجه زیادی نشان داده نمی شد، ممکن است معادله شما چیزی نظیر این می شد: خانه = تنهایی .اگر یکی از والدین شما آزار دهنده بود ، ممکن بود به این فرم تغییر یابد :خانه = ترس .
    چیزی را که از ریاضیات پایه در مدرسه یاد گرفته اید ، هنوز به یاد دارید ؟
    A=C آن گاهB=C و A=B اگر
    بیایید همین اصل را در به تصویرکشیدن سندرم بازگشت به خانه به کار ببریم .
    ـ اگر عشق = خانه و خانه = هرج و مرج ، پس ـ آن گاه عشق = هرج و مرج
    ـ اگر عشق = خانه و خانه = تنهایی ، پس ـ عشق = تنهایی
    ـ اگر عشق = خانه و خانه = ترس ، پس ـ عشق = ترس
    ذهن شما هرگونه تداعی معانی را که شما از خانه دارید ، برابر با عشق گرفته و این طور نتیجه می گیرد که عشق نیز باید چنین احساسی باشد .اگر خانه برای شما به معنای احساس هرج و مرج بود . آنگاه ممکن است اشخاص بی ثباتی را جستجو کنید تا شما را در خلق یک رابطه ی دراماتیک و پر هرج و مرج کمک کنند .اگر خانه به معنای تنهایی بود ، ممکن است کسی را پیدا کنید که به شما عشق ، محبت و توجه کافی ندهد تا این که بتوانید مجداً در خود احساس تنهایی تولید کنید . اگر خانه به معنای ترس بود ، ممکن است جذب کسی شوید که تماماً از شما انتقاد کند و شما را تهدید کند که ترک تان خواهد کرد و یا کاری کند تا این که همیشه در ترس به سر برید . شما ناخودآگاه ، چیزی را انتخاب می کنید که برایتان آشنا است : شما به خانه بر می گردید.
    پیشنهاد من اینه شما یا به مشاور متخصص و باتجربه مراجعه کنید یا از مشاورین سایت استفاده کنید حتما اینکار را انجام بدهید رفتارهای ایشون به هیچ عنوان تغییر نمیکند فعلا به هیچ عنوان به برگزاری عروسی فکر نکنید

    در مورد سوال اخر این تالار همدردی پر از زندگی هاییه که با مشکلات زیادی مواجه هستند جناب مدیر و مشاورین سایت و کاربرهای سایت همه تلاششان را میکنند تا فردی مراجعه کننده را تشویق به ادامه زندگی بکنند و راهنمایی های لازم را به این فرد بدهند ولی رابطه شما کاملا واضح و مشخصه چون آینده ای دیده نمیشه

    "نجواهای" اختلاف و سردی، بعد از ازدواج تبدیل به "فریاد" میشوند.

    در آخر بانو اگر شما تصور میکنی کاری که دارید انجام میدهید فداکاری و نشان از عشق شماست اشتباه است چون جایگاه یک بانو در زندگی مشترک با این تعریف شما همخوانی نداره یک بانو در منزل برای شوهرش همانند ملکه است و جایگاه والایی در زندگی داره
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : چهارشنبه 08 مهر 94 در ساعت 18:36

  14. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 شهریور 95 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1394-6-28
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,359
    سطح
    20
    Points: 1,359, Level: 20
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    129

    تشکرشده 85 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام من پست های دوستان رو خوندم خیلی خوب راهنمایی کردن ولی شما چشماتونو بستید و فقط دارید کارای اون اقا رو توجیه میکنید .مردی که تونسته این همه کار بکنه ادم مورد اطمینانی نیست.ولی مثل اینکه شما تصمیمتو گرفتی و از موضع خودت پایین نمیای فقط من نمیدونم چرا اومدی مشاوره بگیری وقتی حرف کسی رو قبول نداری.

  15. کاربر روبرو از پست مفید گندم.م تشکرکرده است .

    نیکیا (جمعه 21 خرداد 95)

  16. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    نامزدیه شما به چه شکله؟

    عقد کردید ؟

    خانواده ها تا چه حد در جریان روابط شما هستند؟

  17. 3 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    kimia fall (چهارشنبه 08 مهر 94), نیکیا (جمعه 21 خرداد 95), شیدا. (جمعه 10 مهر 94)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رابطه ی مسموم مجازی با نامزدم
    توسط afraa در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: پنجشنبه 22 مرداد 94, 21:42
  2. لجبازی
    توسط miganus در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: دوشنبه 29 فروردین 90, 13:14
  3. لجبازی
    توسط miganus در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 14 فروردین 90, 18:16
  4. دوست مجازی ! احساس مجازی !
    توسط lord.hamed در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 41
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 دی 87, 16:54
  5. عشق یک طرفه و بازی با احساساتم
    توسط hasty در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 30 بهمن 86, 12:45

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.