به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 60
  1. #11
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,160
    امتیاز
    89,802
    سطح
    100
    Points: 89,802, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,766

    تشکرشده 6,796 در 2,396 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام محمد رضا جان - خواهش می کنم
    خیلی چیزها یاد گرفتم از خوندن پست شما
    ممنون .

    ..................................


    1 ) در ارتباط با نفرت از آقایون و سادات که خانم مطرح نمودند، فکر میکنم زود قضاوت نکردم و سعی کردم تو این زمینه نماینده خوبی برای مردان باشم. که همون طور که گفتم نتیجه اش رو در آخرین روز به من انعکاس دادن و از بودن مردهایی مثل من تو جامعه تشکر کردند. از طرفی خوشحال شدم که تونستم ذهنیت منفی ایشون رو تغییر بدم و از طرفی ناراحتم که چرا بعضی از هم نوعان من باعث بروز ایجاد جریانات منفی و رفتار های نابخردانه می شوند که ذهن اکثر دختر ها رو عوض کرده است. هر روز با واقعه ای روبرو میشم که مرد داستان بر اساس سناریو منحصر به فرد خودش باعث ایجاد کدورت و رنجش خاطر در طرف خانم اش شده و متاسفانه در بعضی موارد هم منتج به طلاق گردیده. برای همین به ایشان حق دادم و سعی کردم درکشان کنم ( هر چند که غلظت تفکرات منفی ایشان بسیار بالا بود و اگر ظرفیت به خرج نداده بودم قطعا همان ابتدا با هم به مشکل می خوردیم. چون دو مورد تنفر از سادات و تنفر از روز 28 شهریور رو اعلام کردند که فکر کردم مستقیم منظورشون با منه چون تولدم 28 شهریور هست و تو شناسنامه ام قید شدهسید محمدرضا، ولی بعد از اینکه
    صبر کردم متوجه شدم تاریخ عقدشون 28 شهریور بوده و نامزدشون سید و حق دارند متنفر باشند


    خیلی جالبه روز تاریخ تولد شما – مناسب هست با روز عقد گذشته ایشون
    ممنون که از سادات و آقایون دفاع کردی – به قول به بنده خدایی دمت گرم .

    پسر پیامبر بودن - پسر امام معصوم بودم و ..... تضمین خوب بودن و بهشت رفتن نیست .
    پسر حضرت نوح (ع ) کافر شد – جعفر بن علی پسر علی بن محمد (امام دهم شیعه) و برادر امام حس عسگری (ع) ، به دروغ گفت برادرش فرزندی ندارد .

    اون چیزی که باعث تعالی انسان میشه اینکه – انسان در این مسیر قرار بگیره و اون مسیر - مسیری نیست جز مسیر خداوند . و هر کی از این مسیر خارج شود به بیراهه خواهد رسید

    الان برادران داعش روزی 200 رکعت نماز می خونند – می تونیم بگیم هر کی نماز می خونه مثل اونهاست !

    البته ایشون به یه مردی اعتماد کردند و بنا بر دلایلی حکمت نبوده به هم برسن

    کار خیلی خوبی کردی باهاش صحبت کردی و این غلظت را کم کردی

    .................................................. ...


    2 ) در ارتباط با تغییر پذیری بواسطه ازدواج من یک سری خط و خطوطی دارم. و دوست دارم طرفم کسی باشه که منو همین جوری بخواد ، نه اینکه دوست داشته باشه منو تغییر بدهد. ولی مورد درونگرایی من تو زندگی ام مفید نبوده و سعی کردم تغییر کنم تو این زمینه تا موفق تر بشوم. مثلا یادمه 8 یا 9 سال پیش وقتی با خانواده به مغازه ای برای خرید مراجعه میکردیم روم نمیشد جلوی خانواده از مغازه دار تخفیف بگیرم. چون میترسیدم تخفیف ندهد و من جلو همه ضایع شم. ولی از وقتی به جامعه راه پیدا کردم و علی الخصوص بواسطه شغل آزاد ، خیلی بهبود پیدا کردم ولی هنوز آثارش در وجودم خود نمایی میکنه. شاید به خاطر اعتماد به نفس پایین باشه و یا شاید درونگرا ها کلا همین مدلی هستند. ولی دوست ندارم واژه درونگرایی برام محدودیت ایجاد کنه.
    صحبت های مشاور ها رو که خوندم، همشون بدون استثنا می گویند که ازدواج درونگرا و برونگرا صحیح نیست. ولی اگر کار به جایی رسید که هم دیگر رو انتخاب کردند، انتخابشون آگاهانه باشه و اینکه قبل ازدواج با هم تعامل کنند. حالا دوست دارم بدونم که زوج هایی که ازدواج کردند و دورنگرا و برونگرا بودند، ازدواج شون موفق بوده یا نه؟ اگر موفق بوده چه راهکار هایی رو در پیش گرفتند؟



    من در این مورد نظر خودم را خدمتتون عرض می کنم :

    به نظرم دختر و پسر نباید فقط به خاطر زیبایی با هم ازدواج کنند – باید معیاری بهتری داشته باشند

    مثلا ایمان ( از نوع درستش ) - مهربانی – اخلاق خوب و صبوری و........

    اگر دختره بگه قیافت را این جوری کن بعد دوستت دارم - در مورد این فکر باید بیشتر تحقیق کنی .

    چون اگر زیبایی انسان بره – شاید اون دختر تغییر کنه

    البته به خود رسیدن و به قول معروف خوشتیپ بودن بحث نیست !

    ولی مثلا دختره بگه برو زیر ابرو بردار – موهاتو رنگ کن و ...... باید اندیشه اش بررسی بشه !

    در مورد درون گرا و برون گرا بودن :

    وقتی از خودمون سئوال بپرسیم – حتما جوابی می گیریم

    ما انسانها می تونیم خودمان را تغییر بدیم – هیچ نوشته ای در پیشانی ما نیست که بگه

    ما درون گرا یا برون گرا هستیم تا آخر عمر ! - این خودش یه دانش هست و باید یاد بگیریم

    و شما کار خوبی انجام دادی – در واقع از چیزی که می ترسیدی - رفتی واردش شدی و دیدی که ترسناک نیست .

    امکان داره اون خانم یه تفریحی دوست داشته باشه – ولی شما اون تفریح را ژلف بدونید

    مثلا مهمانی رفتن – مسافرت رفتن و ...... به فرد برون گرا عاشق این کارهاست

    در مورد اون خانوم هم باید شدت این حس برون گرایی را بدانی که بتوانی خودت را با اون وقف بدی

    چون اگر نتونی در آینده به اون ظلم خواهی کرد . – معمولا احساسات زن و شوهر خیلی مهمه !

    به نظرم اگر تو زمینه های دیگر با ایشون مشکل نداری - در این زمینه بسیار دقت کن – چون خیلی مهمه .

    مشاوره ها هم در پاسخ دادن ریسک نمی کنند – چون واقعا مهمه !

    باید از مشاور بپرسی که چکونه می توانم یه فرد برون گرا را مدیریت کنم ؟

    میتونه این باشه که توقعات را پایین بیارید - یه جوری برنام ریزی کنید که به هیچ کدامتان فشار نیاد

    اگر اون دختر بگه من ماهی 2 بار دوست دارم برم مسافرت و شما هم بگید من سالی یه بار هم نمی رم

    خب ، به نتیچه نمی رسیم - کم کردن توقعات + احترام گذاشتن به همدیگه == زندگی زیبا

    ............................................


    3 ) در ارتباط با مورد هزینه زایی ، اصولا من معتقدم اگر همسر ( خانم) مقتصد نباشه، زندگی پایه ی استواری نخواهد داشت. برای همین خودم این مهم رو جز اولویت ها قرار دادم. شناختم در مورد این خانم فقط به علاقه وافر به خرید لباس بدون احتساب نیاز به داشتن لباس، و اینکه هر شب با خانواده محترمشون شام بیرون میل می کنند، محدود شده که فکر میکنم شناختم ناقص است.
    اینجا دو تاسوال دارم: ممکنه این خانم تحت تاثیر حمایت و دوست داشتن های خانواده به این روز افتاده و شاید قلبا به این کار علاقه ندارد، چه طور میتونم تشخیص بدم که مقتصد هستند یا خیر؟ و سوال بعدی اینکه ایشون در رفاه و آسایش خوبی زندگی میکنند و احتمالا با ورود به زندگی من، از رفاه مادی ایشان کاسته خواهد شد، آیا این تغییرات ممکنه باعث بروز مشکل بشود ( با علم به اینکه من قلبا رفاه و آسایش خانواده ام اولویت داره و لی خوب یه پسر 27 ساله مثل من هم تو این جامعه قطعا درآمد بالایی نداره)


    منم به نظرم ، زن نیاید خسیس باشه و از طرفی ولخرج بودن هم خوب نیست .

    ببین می تونی دختری که هر شب میره رستوران را مدیریت کنی .

    امکان داره این خانم به خاطر احترام به خانواده میره رستوران و خودش این جوری نباشه – باید ازش سئوال کنی .

    در واقع شاید خانواده ش این جوری هستند – ولی امکان داره تحث تاثیر قرار گرفته باشد.

    باید ازش سئوال کنی که نظرت درباره ی سرمایه گذاری چیه ؟

    چطوری باید زندگی را مدیریت کنیم ؟

    نظرش را درباره مهمانی رفتن – مهمانی دادن – مسافرت رفتن و ... بپرس

    با سئوال کردن و جواب دادن ایشون راحت می فهمی .

    .................................................. ..................


    4 ) در ارتباط با حمایت های خانواده ایشان، یکبار صراحتا پرسیدم که خانواده که نمی گذارد شما تا دانشگاه هم تنهایی بروی، فکر نمیکنید که به مشکل بر بخورید؟ که پاسخ گفتند خانواده از من محافظت می کنه، من توانایی مدیرت بحران رو دارم و محافظت ایشان منافاتی با استقلال من ندارد.
    چه جوری می تونم بفهمم که این خانم تو کارهاش و
    تصمیم گیری هاش به خانواده وابسته نیست؟ و اینکه محدودیت هایی که خانواده براش ایجاد کرده، یکجا خودشو بیرون نمیریزه؟

    و ...................


    به نظرم از دو دیدگاه باید بررسی کنی
    1 ) اندیشه خانواده
    2 ) اندیشه دختر


    باید خودت بفهمی اندیشه خانواده ایشون چگونه است ؟


    از اندیشه استقلال طلب ایشون باید سئوال کنی - هم چنین خانواده اش !


    تازه اول راهی ، عزیز دلم .


    ویرایش توسط باغبان : سه شنبه 24 شهریور 94 در ساعت 23:07

  2. 3 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (چهارشنبه 25 شهریور 94), من او (جمعه 27 شهریور 94), مصباح الهدی (چهارشنبه 25 شهریور 94)

  3. #12
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    اگر به دلش نشسته بودید اون آقای قبلی را و ماجرای قبلی را فراموش می کرد و باهاتون می موند.
    مخصوصا وقتی ازش پرسیدید برات صبر کنم گفته من حالا حالاها حالم خوب نمی شه ....
    به نظر من جوابش منفیه.

    چقدر از جداییشون گذشته؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  4. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (چهارشنبه 25 شهریور 94), Mr DaNi (چهارشنبه 25 شهریور 94), مصباح الهدی (چهارشنبه 25 شهریور 94)

  5. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    214
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    اگر به دلش نشسته بودید اون آقای قبلی را و ماجرای قبلی را فراموش می کرد و باهاتون می موند.
    مخصوصا وقتی ازش پرسیدید برات صبر کنم گفته من حالا حالاها حالم خوب نمی شه ....
    به نظر من جوابش منفیه.

    چقدر از جداییشون گذشته؟
    سلام خانم شيدا، ممنون كه وقت ميزاريد مطالب منو مطالعه ميكنيد.
    از رابطه قبلي شون حدود 7 - 8 ماه ميگذزه. به اصرار يكي از دوستان صميمي اشون رابطه جديد رو شروع كردن. چون دوست اشون خيال ميكردن كه ممكنه نظر اين خانم در مورد مردا عوض شود و به زندگي دوباره برگردد. ( البته من اين موضوع رو بعدا فهميدم).
    مورد ديگه هم اينكه نظرات منو با دوست اشون درميون ميزاشتن كه رفتار منو آناليز كنن و به شناخت بهتري برسن. حتي يكبار به من گفتن در باره فلان مورد كه گفته بودين من تو يع جمعي از دوستانم عنوان كردم اگر مردي چنين حرفي بزنه، ممكنه چه طور آدمي باشه؟ كه همه دوستانم قويا منو ترسوندن كه اين آدم خطرناكيه! ازش فاصله بگير! ولي من حرفشون را تو ذهنم نگه داشتم تا شما رو بيشتر بشناسم، و متوجه شدم دوستام اشتباه مي كنند. ( حالا من پرسيده بودم چقدر پول تو جيبي ميگيرين و اون مبلغ رو چه طور هزينه و مديريت ميكنين؟)

    ما عاشق هم نشديم، كه انتظار داشته باشم ايشون زندگي اش رو فداي من بكنه! ولي از طرفي هم شايد حق با شما باشه كه اگر به دل نشسته بودم اين حرف رو نميزد! ولي يكي از دوستان معتقد هست، كه تلويحا خانم با اين حرف اش كه " شما قطعا رفتار و منش اتون دل نشين هست ولي من جوري شكست خورده ام كه حالا حالا ها بايد تنها باشم تا خودمو پيدا كنم " گفته برام صبر كن!



    باغبان عزيز سلام و درود

    بهت تبريك ميگم به خاطر طرز تفكرت

    من قبلا يه مقاله خونده بودم كه درونگرا با برونگرا براي ازدواج چه كار كنند مه تقريبا همين حرف شما رو زده بودن " باید از مشاور بپرسی که چکونه می توانم یه فرد برون گرا را مدیریت کنم ؟

    میتونه این باشه که توقعات را پایین بیارید - یه جوری برنام ریزی کنید که به هیچ کدامتان فشار نیاد

    اگر اون دختر بگه من ماهی 2 بار دوست دارم برم مسافرت و شما هم بگید من سالی یه بار هم نمی رم

    خب ، به نتیچه نمی رسیم - کم کردن توقعات + احترام گذاشتن به همدیگه == زندگی زیبا"


    در باقي موارد هم خودم هم به اين نتيجه رسيدم كه بايد بيشتر بررسي كنم.

    ولي در مورد بند آخر دوست داشتم نظرتون رو بدونم!

    مهم​ترین دغدغه من نامزی ایشان و وقایع پیشامد شده هست که بتونم ایشان رو دقیقا بشناسم. که به نظر این مورد رو فقط خود خانم می تونه به من کمک کنه.

    و شناخت من در مورد تزلزل در تصمیم گیری ایشان که از دو مورد تغییر نظر در مورد تغییر رشته ارشد در کمتر از دو هفته و اگر قصد ازدواج ندشتند چرا وارد رابطه شدند و ادامه دادن، نشات گرفته است. آیا شناخت عمیقی هست یا باید بیشتر بررسی کنم؟ و راه های بررسی اش چی هستند؟


    و یک سوال مهم اینه که من دارم این همه یه طرفه به قاضی می روم و در مورد ایشان بررسی می کنم، در حالی که به درخواست ایشان از هم خداحافظی کردیم. به نظرتان آیا این خام تمایلی نسبت به من با توجه به موارد کوتاه گفته شده ، دارد که من در صورت شناخت قدم بگذارم یا اصلا از فکر ایشان بیرون بیایم؟ و اینکه به نظرتان این خانم با توجه به روحیه ای که دارند بواسطه شکست، چه پیشنهادی برای شروع رابطه و زمان آن دارید؟
    مثلا من فکر کردم یه صحبت کوتاه دو نفره چند ماه دیگر داشته باشیم، اگر همه چیز خوب پیش رفت خانواده رو یک جلسه بفرستم برای صحبت کردن . بعد از آن برای این خانم صبر کنم تا شرایطشان برگردد.

  6. کاربر روبرو از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده است .

    باغبان (چهارشنبه 25 شهریور 94)

  7. #14
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,160
    امتیاز
    89,802
    سطح
    100
    Points: 89,802, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,766

    تشکرشده 6,796 در 2,396 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    ممنون - شما لطف داری .


    .............

    بریم ببنیم چه خبره این جا :


    1 ) شناخت من در مورد تزلزل در تصمیم گیری ایشان که از دو مورد تغییر نظر در مورد تغییر رشته ارشد در کمتر از دو هفته و اگر قصد ازدواج ندشتند چرا وارد رابطه شدند و ادامه دادن، نشات گرفته است. آیا شناخت عمیقی هست یا باید بیشتر بررسی کنم؟ و راه های بررسی اش چی هستند؟

    به نظرم ، وقتی ما با زندگی درگیر نشیم و خودمان را با مشکلات روبرو نکنیم – قدرت تصمیم گیری ما کم میشه !

    خانواده این دختر خانم به نظرم کار زیاد جالبی انجام نمی دهند .

    حس استقلال طلبی باید از کودکی به فرزند آموزش داده بشه – اگر قرار باشه ما فرزندمان را نازنازی بار بیاریم و مثلا تا ترم آخر دانشگاه – هر روز با ماشین ببرم و بیاریم و مواظبش باشیم – این زیاد جالب نیست.

    اگر راه دور باشد – میشد یه منطقی آورد

    ولی الان دختره بلند میشه میره تو خارج درس می خونه ، تو یه کشور غریب - ولی خودش سالم و هم موفق !

    تغییر در انتخاب رشته – یا تغییر در انتخاب همسر و ..... همش نشونه ی این است که این خانم خودش را خوب نمی شناسه

    شاید خودش دوست داره تغییر کنه – و از این وضع راضی نیست ، برای همین به شما گفته من خودم روحیه استقلال طلبی دارم .

    به قول یه بنده خدایی ، بعضی خانم ها در خیابان جوری رفتار می کنند که آدم جرات نمی کنه به آنها چپ نگاه کنه !!

    تزلزل در تصمیم گیری می تونه یکیش همان بدبینی و بد گمانی به دیگران باشه – که این خانم به خاطر اتفاقی که براش افتاده شاید تاثیر گذار بوده - که البته شما خوب جمع و جور کردی .

    وقتی خانواده ها فرندان را این گونه تربیت می کنند – همیشه فرزند حس ترس را دارد – که آیا انتخاب من درست بوده یا خیر !

    اگر قرار باشه تمام تصمیمات اون دختر را تو زندگی شما ، خانواده اش بگیرند و اون دختر استقلالی نداشته باشد

    جالب نیست . در این مورد باید با خود دختر خانم و همچنین خانواده ی ایشون ! بیشتر صحبت کنید

    از هدف هایش بپرسید – از اهداف خوتان بگویید - و ببینید اصلا صاحب اندیشه هست !

    اگر دختر صاحب اندیشه نباشه – یعنی در تصمیم گیری ضعف داره .

    ..................................

    2 ) و یک سوال مهم اینه که من دارم این همه یه طرفه به قاضی می روم و در مورد ایشان بررسی می کنم، در حالی که به درخواست ایشان از هم خداحافظی کردیم. به نظرتان آیا این خام تمایلی نسبت به من با توجه به موارد کوتاه گفته شده ، دارد که من در صورت شناخت قدم بگذارم یا اصلا از فکر ایشان بیرون بیایم؟ و اینکه به نظرتان این خانم با توجه به روحیه ای که دارند بواسطه شکست، چه پیشنهادی برای شروع رابطه و زمان آن دارید؟ مثلا من فکر کردم یه صحبت کوتاه دو نفره چند ماه دیگر داشته باشیم، اگر همه چیز خوب پیش رفت خانواده رو یک جلسه بفرستم برای صحبت کردن . بعد از آن برای این خانم صبر کنم تا شرایطشان برگردد.


    هیچ وقت در اما و اگرها زندگی نکن ، دوست من .

    اگر این خانم را فرد مناسبی می بینید – و شرایط ازدواج هم داری و دوست دارید شناخت بیشتری از ایشون پیدا کنید

    به نظرم از ایشون اجازه بگیرید و به خواستگاری ایشون بروید. و ادامه بحث را همراه با خانواده ها انجام دهید

    اون جور که بیان کردید – الان تقریبا 7- 8 ماه میگذره از عقد گذشته ایشون


    اون خانوم نکنه دوست داره سالگرد بگیره ! برای عقد گذشته خودش .

    اگر رسمی به خواستگاری بری ، همراه با خانواده محترم - به نظرم بهتره - چون به اون دختر غیر مستقیم میگی که من به اعتقاد پدر و مادرت احترام میزارم و دوست ندارم مزاحمت ایجاد کنم .

    البته نظر خودم را خدمتتون عرض کردم - شاید اشتباه باشه . ببخشید .

    ان شالله هر چی خِیره .




    ویرایش توسط باغبان : چهارشنبه 25 شهریور 94 در ساعت 14:12

  8. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (چهارشنبه 25 شهریور 94), من او (جمعه 27 شهریور 94)

  9. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    214
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها
    سلام

    ممنون - شما لطف داری .


    .............

    بریم ببنیم چه خبره این جا :


    1 ) شناخت من در مورد تزلزل در تصمیم گیری ایشان که از دو مورد تغییر نظر در مورد تغییر رشته ارشد در کمتر از دو هفته و اگر قصد ازدواج ندشتند چرا وارد رابطه شدند و ادامه دادن، نشات گرفته است. آیا شناخت عمیقی هست یا باید بیشتر بررسی کنم؟ و راه های بررسی اش چی هستند؟

    به نظرم ، وقتی ما با زندگی درگیر نشیم و خودمان را با مشکلات روبرو نکنیم – قدرت تصمیم گیری ما کم میشه !

    خانواده این دختر خانم به نظرم کار زیاد جالبی انجام نمی دهند .

    حس استقلال طلبی باید از کودکی به فرزند آموزش داده بشه – اگر قرار باشه ما فرزندمان را نازنازی بار بیاریم و مثلا تا ترم آخر دانشگاه – هر روز با ماشین ببرم و بیاریم و مواظبش باشیم – این زیاد جالب نیست.

    اگر راه دور باشد – میشد یه منطقی آورد

    ولی الان دختره بلند میشه میره تو خارج درس می خونه ، تو یه کشور غریب - ولی خودش سالم و هم موفق !

    تغییر در انتخاب رشته – یا تغییر در انتخاب همسر و ..... همش نشونه ی این است که این خانم خودش را خوب نمی شناسه

    شاید خودش دوست داره تغییر کنه – و از این وضع راضی نیست ، برای همین به شما گفته من خودم روحیه استقلال طلبی دارم .

    به قول یه بنده خدایی ، بعضی خانم ها در خیابان جوری رفتار می کنند که آدم جرات نمی کنه به آنها چپ نگاه کنه !!

    تزلزل در تصمیم گیری می تونه یکیش همان بدبینی و بد گمانی به دیگران باشه – که این خانم به خاطر اتفاقی که براش افتاده شاید تاثیر گذار بوده - که البته شما خوب جمع و جور کردی .

    وقتی خانواده ها فرندان را این گونه تربیت می کنند – همیشه فرزند حس ترس را دارد – که آیا انتخاب من درست بوده یا خیر !

    اگر قرار باشه تمام تصمیمات اون دختر را تو زندگی شما ، خانواده اش بگیرند و اون دختر استقلالی نداشته باشد

    جالب نیست . در این مورد باید با خود دختر خانم و همچنین خانواده ی ایشون ! بیشتر صحبت کنید

    از هدف هایش بپرسید – از اهداف خوتان بگویید - و ببینید اصلا صاحب اندیشه هست !

    اگر دختر صاحب اندیشه نباشه – یعنی در تصمیم گیری ضعف داره .

    ..................................

    2 ) و یک سوال مهم اینه که من دارم این همه یه طرفه به قاضی می روم و در مورد ایشان بررسی می کنم، در حالی که به درخواست ایشان از هم خداحافظی کردیم. به نظرتان آیا این خام تمایلی نسبت به من با توجه به موارد کوتاه گفته شده ، دارد که من در صورت شناخت قدم بگذارم یا اصلا از فکر ایشان بیرون بیایم؟ و اینکه به نظرتان این خانم با توجه به روحیه ای که دارند بواسطه شکست، چه پیشنهادی برای شروع رابطه و زمان آن دارید؟ مثلا من فکر کردم یه صحبت کوتاه دو نفره چند ماه دیگر داشته باشیم، اگر همه چیز خوب پیش رفت خانواده رو یک جلسه بفرستم برای صحبت کردن . بعد از آن برای این خانم صبر کنم تا شرایطشان برگردد.


    هیچ وقت در اما و اگرها زندگی نکن ، دوست من .

    اگر این خانم را فرد مناسبی می بینید – و شرایط ازدواج هم داری و دوست دارید شناخت بیشتری از ایشون پیدا کنید

    به نظرم از ایشون اجازه بگیرید و به خواستگاری ایشون بروید. و ادامه بحث را همراه با خانواده ها انجام دهید

    اون جور که بیان کردید – الان تقریبا 7- 8 ماه میگذره از عقد گذشته ایشون


    اون خانوم نکنه دوست داره سالگرد بگیره ! برای عقد گذشته خودش .

    اگر رسمی به خواستگاری بری ، همراه با خانواده محترم - به نظرم بهتره - چون به اون دختر غیر مستقیم میگی که من به اعتقاد پدر و مادرت احترام میزارم و دوست ندارم مزاحمت ایجاد کنم .

    البته نظر خودم را خدمتتون عرض کردم - شاید اشتباه باشه . ببخشید .

    ان شالله هر چی خِیره .


    باغبان عزیز خوشم میاد جواباتو سر سری نمیدی و براشون وقت میزاری. بعضی نکات ریزی که من تو اوایل تاپیک هم گفته بودم، رو در نظر گرفتی. کارت برام ارزش داشت.

    یه جمله که گفتی تو اما اگر ها زندگی نکن خیلی جمله قشنگی بود، باهاش ارتباط برقرار کردم.

    حقیقت اش از تجربه ای که از این رابطه بدست آوردم، قصد دارم برگردم به همان تفکر قبلی ام. یعنی ازدواج به سبک سنتی. البته این خانم اولویت داره برام. وقتی از حس خودم نسبت به ایشون مطمین شدم و مدتی گذشت قطعا با خانواده اقدام میکنم. اگر هم کفویت لازم بین مون برقرار نشد، در ادامه زندگی هیچ وقت چنین رابطه هایی رو هر چند به قصد ازدواج و کوتاه مدت آغاز نمیکنم. مگر اینکه طرف رو بشناسم و قبل از آغاز بتونم در موردش تحقیق کنم و اگر مناسب بود باز هم با خانواده اقدام کنم وگرنه منتظر پیشنهاد های نه چندان دل چسب خانواده باید بمونم

    دوست عزیز من به شدت آماده گی ازدواج دارم ولی اندکی موانع مالی سد راهم هست. که به لطف خدا تونستم براش برنامه ریزی کنم، که بتونم قله رو در همین نزدیکی فتح کنم. ( البته متاهل ها نیان بگن قله کجا بود، و چاهی بیش نیست)

    در ارتباط با مطالبی که نوشتی موافقم، ولی ته دلم میگه باید در جلسه ای یا جلسه هایی رسمی با چندین سوال چالشی ایشون رو محک بزنم. شاید برداشت هام ناقص و یا اشتباه بوده باشه. آخه دلم نمی خواد در این باره پرونده ناقص و باز داشته باشم.


    خیلی دوست داشتم، چند تا از بانوان محترم همدردی هم نظر میدادن. مثلا خانم راه حل، بی خیال، فرشته مهربان، مصباح ( که تو پست فدایی عزیز چند تا تقکر جالب داشتند) و ...


    از همتون ممنون ام هم درد های گرامی.

  10. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام اقا محمد رضا.راستش لزوما شاید حرفای من درست نباشه و ازتون خواهش می کنم بر مبنای حرفای من صرفا نه این رابطه رو ادامه بدید و نه قطع کنید بلکه بازم خوب فکر کنید و در نهایت تصمیم نهایی رو بگیرید پس لطفا بهش توجه کافی داشته باشید.

    ببنید اقا محمد رضا مساله رو برای خودتون اصلا سخت و پیچیده نکنید...به نظر من این طوری که من میگم اگه به قضیه نگاه کنید خیلی راحت می تونید تصمیم درست رو بگیرید..ببینید اگه این خانم شرایط خاصی که فرمودید رو نداشت خیلی راحت از قدم صفرم می رفتید سراغ قدم اول مثل سایر افراد عادی ..اما شما یک قدم عقب تر هستید و باید از قدم صفر مشروع کنید

    اما قدم صفرم
    ببنید ازدواج کردن خودش بخش زیادیش با این که ما هر چقدر هم مهارت داشته باشیم و بتونیم طرفمون رو بشناسیم و... خودش ریسک بزرگی هستش که خودش کلی جای بحث داره و من ازش رد میشم...ولی ازدواج با چنین افرادی بیش از پیش ریسک داره وباید خیلی محتاط تر عمل کرد... دوست عزیز اقا محمد رضا حتما حتما بهتون توصیه اکید دارم تمام تاپیک های اقای رضا-ام که جدیدا این تاپیک
    به دست اوردن ارامش

    رو هم زدند بخونید..تمام تاپیک های ایشون رو..ببنید می دونید دلیل گره شما با ماجرای این دوستمون چی هست؟(حتم دارم روحیات این خانم مد نظر شما با خانم سابق ایشون کلی فرق داره و اگه میگم تاپیک های ایشون رو بخونید مخصوصا شده فقط صحبت های ایشون رو این که دارید از یک قضیه مهم خیلی ساده می گزرید و ایشون گذشتند(البته ایرادی نیست وقتی احساس درگیر میشه و... من قصد سرزنش ندارم اصلا چون هر ادمی می تونه درگیر این قضایا بشه)...ایشون هم با خانمی ازدواج کردند که به گفته ی خانمشون تنها یک هفته با هم نامزد بودند و به دلایلی همچون بی کار و عدم مسئولیت پذیری و.. از پسره جدا شدند...دوست عزیزمون حرف خانم رو قبول کرده بودند..این دوست عزیزمون که از خدا براشون تمنای صبر رو دارم بعد سه ماه که جدا شدند اخیرا بعد کلی کشمکش که با خوندن تاپیکشون متوجه خواهید شد تازه گی ها با اون اقای قبلی صحبت کردند و متوجه شدند یک هفته نبوده و 5 ماه بوده رابطشون و دقیقا به همین مشکلاتی که این اقا رضا دوست محترم از خانومشون جدا شدند اون اقا هم از اون خانم محترم جدا شدند...

    دقیقا بهتون توصیه می کنم که این موضوع رو یکبار ولی برای همیشه حل کنید !!!!! ببنید من نمی دونم تعریف شما از نامزدی چیه؟مثلا تعریف من این هست دو نفر به قصد اشنایی تحت نظرات خانواده ها یک مدت کوتاهی خیلی در عرف جامعه با هم اشنا شند قبل این که عقد بکنند و این هیچ ایرادی نداره و بدیهی هستش از نظر همه...ولی اگه منظورتون از نامزدی این هست که عقد کرده بودند ببنید نمیگم خوبه یا بده ولی میگم کلا قضیه فرق می کنه...بعد از این مورد این حق شماست دلیل اصلی جدایی ایشون رو مطلع بشید که خودش هم روش داره که جای بحث داره...بعدش نه خودتون بلکه به طور غیر مستقیم باید فردی بره با اون اقا صحبت کنه و البته اون طرف اون قدر خبره باشه که وقتی از اون اقا تحقیق می کنند طوری وانمود کنند که برای تحقیق کاری اون خانم رفتند و نه ازدواج... به هر حال میگن اگه اولش به فکر اخرشن باشی اخرش به فکر اولش می افتی...

    بازم تاکیید می کنم شما باید یکبار راجب این مسایل صحبت کنید و برای همیشه این مسایل رو خاک کنید...دیگه اگه بعد دونستن دلیل اصلی جدایی هر بنی بشری اومد نبش قبر کنه راجب گذشته ی اون خانم شما باید به هیچ احدی چنین اجازه ای ندید...حتی خانوادتون...

    ضمنا دوست من نمی دونم ادم وسواسی هستی یا نه...ولی اگه ایشون با اون اقا عقد کرده بودند...من ازت خواهش می کنم که با این تصور با اون خانم مواجه شو که ایشون کاملترین رابطه ای که زن و شوهری می تونند با هم داشته باشند رو با اون اقا داشتند(ببخشید عذر خواهی می کنم این قدر صریح صحبت می کنم چون بحث یک عمر زندگی شماست)...دیگه خدایی ناکرده بعد ازدواج و عقد برات سوال پیش نیاد که مثلا چقدر با طرف رابطه داشته و.. که اگه بخواد این فکرا بیاد توی ذهن شما بهتره همین الان اون خانم رو فراموش کنی و گر نه بعد ها هر دوی شما متضرر خواهید شد...

    نکته ی مهم دیگه ای هم که هست شما اصلا اشاره نکردید ایشون چقدر طول مدت نامزدیشون بوده و رفتید سراغ مسایل دیگه...ببخشید دوستم ولی به نظرم شما اولویت بندیتون درست نیست ...به نظرم شما تا این قدم صفر رو یکبار برای همیشه با خودتون حل نکنید فکر کردن به قدم های بعدی مثلا درون گرایی و نمی دونم سایر تفاوت ها کاری بس اشتباه هست...به هر حال ببنید هر چی این مدت بیش تر بوده باشه کار سخت تر میشه...چون اون خانم راهی رو رفتند که شما می خواهید تازه برید و ایشون این تجربه رو دارند...پس نسب به شما جلو تر هستند... و به طور ناخودگاه ایشون شما رو با اون اقای قبلی مقایسه خواهد کرد...نکته ی مثبت ازدواج با چنین افرادی میتونه این باشه که چون تجربه ی متارکه دارند(اگه اشتباه نکنم به افرادی که در دوره ی عقد جدا می شند و رابطه ی کامل با همسرشون نداشتند و جدا می شند نمی گند طلاق گرفته فکر کنم می گن متارکه کردند) برای بار دوم قدر زندگیشون رو بیش تر خواهند دونست و بیش تر انعطاف شاید به خرج بدند...ولی این یک شمشیر دو لبه هستش..چنین افرادی باز دقیقا به همون دلیل ممکنه اگه برای بار دوم ازدواجشون موفق نباشه کلا بزنند به سیم اخر و بی خیال قضیه بشند...دقیقا اتفاقی که برای دوست محترممون اقای رضا-ام اتفاق افتاد متاسفانه....

    اقا محمد رضا ببینید ما مسلمون هستیم... اون خانم اگه با اون اقا عقد کرده باشند هر رابطه ای که با اون اقا داشتند کاملا حلال بوده و هیچ ایرادی به اون خانم یا اون اقا نیست و اگه کسی خودشو مسلمون بدونه و بخواد به این مورد ایراد وارد کنه به نظرم مسلمانی خودشو برده زیر سوال !!
    ولی مساله می دونید چی هست؟؟؟...مساله این هست شما ببنید می تونید یکبار برای همیشه این قضیه رو با خودتون حل کنیدیا نه ؟؟؟!!!! و بعد ها بعد این که از تب و تاب ازدواج افتادید به این چیزا فکر نکنید به چیزایی ببخشید بازم صریح میگم مثل این که اون خانم با فرد دیگه ای هم اغوش بوده و.... که اگه اون فرد اشناشون هم باشه ممکنه باز شما هم ببنید ایشون رو و دیگه بدتر و...

    البته ببینید شاید شما بگید قبول..من خودمو اصلا میگم... واقعا نمی دونم دختر خانمی که همسرم خواهد شد واقعا با کسی رابطه ای داشته یا نه...و همچنین سایر پسر ها هم هیمن طور ... ممکنه دختر خانمی سر ندونم کاری یا هرچی مثل بی تعهدی و بی اخلاقی بدترین رابطه ها رو تجربه کرده باشه(که به چنین دخترانی واقعا شاید بشه ایراد گرفت باز شاید بعضی ها بگند که باز این که اون افراد هم می تونند توبه کنند و دیگه اشتباه نکنند خودش جای بحث داره و من نمی خوام وارد این بحث ها بشم چون راجبش فکر نکردم) و طوری قضیه باشه که غیر اون خانم و اون پسر و خداشون کسی تا ابد متوجه قضیه نشه...ولی بحثی که هستش این هست این افکار مثل خورده دیگه به فکر همسر طرف نمی افته که همسرم قبلا با کسی بوده و... اصلا برای همین هستش که مشاورا می گند روابط قبلی رو اگه واقعا توبه کردیدو قصد انجامشون رو ندارید و احتمال افشا شدنش نیست و... دیگه اصلا به همسراتون نگید و...


    اقا محمد رضا ببنید راستش دیدم خیلی پستم طولانی میشه بخوام راجب گام های بعدی هم صحبت کنم... حالا شما اگه ان شالله بعد تصمیم نهایی و درست به این نتیجه رسیدید می تونید از این گام صفرم عبور کنید اگه عمری بود و فرصت شد راجب سایر مسایل که دغدغه داشتید براتون میگم...

    فقط ببنید شاید این طور برای شما یا دوستانی که پستمو خوندند تداعی بشه من با گفتن این حرفا خواستم شما رو منصرف کنم...ولی لطفا به تفاوت ظریفی دقت کنید !! من اگه همه مسایل رو توضیح دادم خواستم شما اگه می خواید وارد این ازدواج بشید با دید باز بشید...نه این که بعد ازدواج تازه دیدتون به چیزایی که الان گفتم باز شه(هر چند شاید خودتون بهتر می دونید و بنده برای یاداوری گفتم) و زندگی رو برای اون خانم تلخ کنید چون واقعا ایشون دیگه تحمل یک چنین تجربه ای رو نخواهند و داشت و همچنین شما...

    راجب این که می گید ایشون گفتند نمی خوام ازدواج کنم و بعد پس چرا وارد رابطه شدند و... فکر کنم زیاد با روحیات خانم ها اشنا نیستید...ببنید ایشون خیلی هم دوست دارند ازدواج کنند ولی ولی نه با هر فردی که از راه می رسه...با فردی که واقعا مرد این راه و این ازدواج باشه...اگه ایشون یکدفعه میگه نه و... ایشون این طوری وانمود کردند تا ببینند چقدر شما مرد هستید و ایشون رو می خواید و میتونند به حرفاتون اعتماد کنند..راجب این که گفتید ایشون خواستند خداحافظی کنند و.. به نظرم از دختری که راجب عقایدش گفتید و... اگه غیر این عمل می کردند برای بنده جای تعجب داشت و بهشون ایراد بود و ایشون مشخصه خیلی فهمیده هستند و کار درست رو انجام می دند...یا این که ایشون می گند همه ی مردا فلان و بهمان و.. همون اثرات رابطه ی قبلی هست و تا حدی میشه بهشون حق داد دیگه...و ایشون با گفتن این حرفا بیش تر میخوان به جواب سوال و نظرشون برسند که ایا واقعا همه ی مردا یک گونه هستند یا خیر...

    در نهایت اقا محمد رضا اینو به من جواب نده ولی پیش خودت فکر کن لطفا خوب...واقعا دختری که همه ی محاسن اون خانم رو داشته باشه و بتونه همین حس های خوب رو برای شما ایجاد کنه و همچنین تجربه ی ازدواج نداشته باشند واقعا نیست؟ایا اون خانم واقعا حسن یا حسنای خاصی دارند که در خیلی ها نباشه ؟!؟

    بازم میگم اقا محمد رضا من یه وقتاصلا و ابدا شما رو از اون خانم بالاتر نمی دونم تجربه ی ازدواج ندارید و مثلا اون خانم تجربه ازدواج دارند و... نه نه نه ...تمام حرف من این بود و هست که اگه می خواید با چنین خانمی ازدواج کنید باید بدونید یکسری مواردی مثل اینایی که بهش اشاره کردم فارغ از نگاه خانودتون که اصلا اشاره نکردید اگه متوجه بشند اون خانم سابقه ازدواج دارند چقدر مخالف هستند و ایا ارج و قرب اون خانم پیش خانواده ی شما کاسته می شه و... اشاره نکردید...تمام حرف من این بود و هست که اگه اینا رو بتونید باهاش کنار بیاید بعدش میشه به سایر دغدغه هاتون فکر کنید... چون واقعا کسی چه می دونه خدا نخواد ما رو با همسرمون امتحان کنه؟؟؟؟!!!! معلوم نیست این اتفاق برای هر فرد دیگه ای که دختر و پسر هم نداره خدایی ناکرده بیفته و ما هم تافته جدا بافته ای نیستیم قطعا...


    از خدا می خوام بهترین تصمیم رو بگیرید...امین.
    ویرایش توسط فدایی یار : چهارشنبه 25 شهریور 94 در ساعت 19:20

  11. 4 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (چهارشنبه 25 شهریور 94), مصباح الهدی (چهارشنبه 25 شهریور 94), باغبان (چهارشنبه 25 شهریور 94), سرشار (چهارشنبه 25 شهریور 94)

  12. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    214
    Array
    سلام فدایی عزیز
    من سه تا تشکر بهت بدهکارم
    1 بابت اینکه به پستم سر زدی و همه مطالبشو با دقت خوندی
    2 بابت نظرت و روشنگری ها
    3 بابت پست خواستگاری ات که خیلی استفاده کردم


    راستش اگر راجع به مسله نامزدی ایشون حرف نزدم، به خاطر این بود که منم خودم چیزی نمی دونم. چون لحظه آخر ازش پرسیدم، اون مطلبی که دل دل میکردید بگید و همیشه به آینده موکل اش می کردید، چی بود؟ دوست دارم بدونم! که در پاسخ گفتن نامزد داشتم که جدا شدیم. در پاسخ بسیار آگاهانه و بدور از احساس گفتم، خیلی براتون ناراحت شدم. ولی چیزی از ارزش های شما کم نمیکنه. ولی کتمان نمیکنم که نمی خوام دلیل جدایی اتون رو بدونم! که سر بسته گفتن، شاید همدیگر رو دست داشتیم، ولی تفاهم نداشتیم و بودن در کنار هم بیشتر آزارمون میداد. که متوجه شدم سید بودن آقا . و سریعا پرسیدیم 28 شهریور که تنفر داشتین مربوط به همون قضیه میشه؟ که گفتن بله تاریخ عقدمون بوده.


    دیگه فرصت سوال و جواب نبود باید خداحافظی می کردیم. وگرنه همون طور که قبلا گفتم، این مسیله برای من خیلی مهمه. باید در موردش بودنم. مخصوصا اینکه باید خانواده ام هم روشن کنم در این مورد. ولی متاسفانه به دلیل روحیه که دارم، فعلا مسیله نامزدی اشون رو مسکوت گذاشتم تا باقی چیز هارو بررسی کنم. چون من نگاهم به فردا ازدواجه. اگر بدرد من نخوره، لزومی نداره دوباره وارد زندگی خانوم بشم و اول از نامزدیشون بپرسم بعد بگم حالا برم در مورد باقی چیز ها فکر کنم! اگر همه چیز خوب بود دوباره میام! قطعا تو روحیه ایشون تاثیر میزاره و نمی تونم این کار رو بکنم.

    من خودم عقیده دارم وقتی پسر میره خواستگاری دختر به دختر این حس رو القا میکنه که همسر آینده اش هست، باید پای انتخاب اش بایسته و از اون لحظه به بعد شوهرشه! چه بله برون باشه، چه نامزدی چه عقد دایم چه عروسی! در هر صورت اون مرد تصورات و روحیه اون خانوم رو به عقد ذهن خودش در آورده. شاید بعضی از آقایون از من خرده بگیرن و بگویند پس چه جوری یه نفر رو بشناسیم؟ با چند جلسه خواستگاری و تو این اوضاع نابسامان جامعه که نمیشه! طرف یه عمر زندگی میکنه و هنوز همسرش رو نمیشناسه! ولی من در جواب میگم ادب مرد به ز دولت اوست. اخلاق اولویت داره. می تونی با راهکار هایی رابطه رو احساسی اش نکنی ( البته خودم تو این مورد متاسفانه یکم احساسی عمل کردم ) و جلسات خواستگاری رو کش بدی!


    راستی فدایی جان پست آقای رضا م رو خوندم. خیلی نارحت شدم. قبلا پیگیر پست هاشون بودم ولی اسم اشون رو به یاد نداشتم.

    در ارتباط با مسایل که گفتی و خانوم و نامزدشون رو زن و شوهر در نظر بگیر! همین قصد رو دارم ولی نمی خوام وارد فکرم کنم تا از چند و چون عقدشون آگاه شم. ( البته سو تعبیر نشه، آدم بی غیرتی نیستم! ولی نمی خوام ارزش های والای یک انسان رو که سعی کرده شرع دین اش رو انجام بده و مثل تنی چند از بانوان، از روابط مخفی بر حذر باشه، زیر سوال ببرم. به این قضه بیشر از نگاه روحی نگاه می کنم تا مادی - رجوع شود به کتاب انسان کامل شهید مطهری روحیون و مادیون-)

    در ارتباط با این مورد :
    در نهایت اقا محمد رضا اینو به من جواب نده ولی پیش خودت فکر کن لطفا خوب...واقعا دختری که همه ی محاسن اون خانم رو داشته باشه و بتونه همین حس های خوب رو برای شما ایجاد کنه و همچنین تجربه ی ازدواج نداشته باشند واقعا نیست؟ایا اون خانم واقعا حسن یا حسنای خاصی دارند که در خیلی ها نباشه ؟!؟

    حقیقت امر مجبورم یه نکته ای رو بگم ( البته امید وارم از نگاه دوستان روشن فکر مورد عتاب قرار نگیره) من یه حس درونی دارم که نمی دونم اسم اش چی هست، شاید حس ششم یا هفتم بشه اسم اش رو بزاری . که این حس از چند تا چیز تو درون من بوجود اومده، از تجربه ازمطالعه و مهمترین اش خدادادی هست. یه مثال بزنم که منظورم رو بفهمید! مثلا تو شرکت یه مشکلی پیش میاد که نیاز به طراحی و محاسبه دقیق داره، من از همون اول اگر نظرم بهش مثبت باشه ادامه میدم، یا همون اول حسی میگم که این طرح جواب میده یا نه! به طور موازی وقتی همکارام با حساب کتاب به نتیجه من میرسند، می فهمم که حس ام اشتباه نکرده.
    حال در مورد این خانم هم من از اول حس قوی ای داشتم، وگرنه من خانم متشخص اطرافم زیاد بوده و هست. تنها شخصی بود که این حسم شکل گرفت.
    شاید درک نکنید، ولی به این حسم اعتقاد دارم.

  13. کاربر روبرو از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده است .

    فدایی یار (پنجشنبه 26 شهریور 94)

  14. #18
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,160
    امتیاز
    89,802
    سطح
    100
    Points: 89,802, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,766

    تشکرشده 6,796 در 2,396 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام محمد رضا

    ممنون .


    ..........

    1 )
    حقیقت اش از تجربه ای که از این رابطه بدست آوردم، قصد دارم برگردم به همان تفکر قبلی ام. یعنی ازدواج به سبک سنتی. البته این خانم اولویت داره برام. وقتی از حس خودم نسبت به ایشون مطمین شدم و مدتی گذشت قطعا با خانواده اقدام میکنم. اگر هم کفویت لازم بین مون برقرار نشد، در ادامه زندگی هیچ وقت چنین رابطه هایی رو هر چند به قصد ازدواج و کوتاه مدت آغاز نمیکنم. مگر اینکه طرف رو بشناسم و قبل از آغاز بتونم در موردش تحقیق کنم و اگر مناسب بود باز هم با خانواده اقدام کنم
    وگرنه منتظر پیشنهاد های نه چندان دل چسب خانواده باید بمونم



    بحث ازدواج سنتی را باید تعریف بشه ! اگر فردی تو محیط کار یا دانشگاه یا ...... از یه دختری خوشش اومد - همیشه باید از خودش سئوال کند که آیا من می تونم اون دختر را خوشبخت کنم ؟

    لیاقت اون دختر را دارم ؟ - آیا اون دختر برای من مناسب هست ؟ - وقتی با کمال آرامش و بدون احساسی بودن ، تفکر کند ، حتما به یه نتیجه ای می رسد -

    وقتی به نتیجه می رسه که برای خودش معیار داشته باشه ! ( بهتره فقط ، معیار ، زیبایی نباشه و معیار شما معیار قشنگی هست . )

    حالا باید اقدام کند - چه طوری اقدام کند : اگر خانواده ، ایشون را میشناسند ، بهتر هست خانواده ها اقدام کنند - اگر خانواده ها نمی شناسند همدیگر را - اون پسر با کمال احترام و ادب از دختر اجازه میگره برا خواستگاری !

    اون دختر یا پاسخ مثبت می دهد یا منفی ! - اگر دختر پاسخ مثبت داد - با خانواده می ره خواستگاری و مراحل را ادامه میده ( من به این روش میگم سنتی ! و بهترین روش برای من ) - شما هم میتونی از ایشوت اجازه خواستگاری رفتن را بگیری - اگر معیارت را دارد !

    ( توجه : در این مرحله ( خواستگاری رفتن ) به تایپیک فدایی یار مراجعه کنید - البته سناریو منو نخونی - مثلا بخوای بری دختر مردم را با یه شکلات گول بزنی - این مخصوص باغبان هاست - برات خطرناکه ! )




    2 ) دوست عزیز من به شدت آماده گی ازدواج دارم ولی اندکی موانع مالی سد راهم هست. که به لطف خدا تونستم براش برنامه ریزی کنم، که بتونم قله رو در همین نزدیکی فتح کنم. ( البته متاهل ها نیان بگن قله کجا بود، و چاهی بیش نیست
    )در ارتباط با مطالبی که نوشتی موافقم، ولی ته دلم میگه باید در جلسه ای یا جلسه هایی رسمی با چندین سوال چالشی ایشون رو محک بزنم. شاید برداشت هام ناقص و یا اشتباه بوده باشه. آخه دلم نمی خواد در این باره پرونده ناقص و باز داشته باشم.


    در خواستگاری ، ان شالله همدیگر را بهتر می شناسید - خواستگاری رفتن برای این هست که دختر و پسر همدیگر را بهتر یشناستد - و هیچ ایرادی هم نداره

    مثلا یه بنده خدایی ، دختری نبوده که خواستگاریش نرفته باشه و اصلا هم ایراد نداره


    ...................

    خیلی خوشحال شدم با شما هم صحبت شدم

    ان اشا لله همیشه موفق و سربلند باشی و هر چی خیره برات اتفاق بیاقته !


    یا حق .


    ویرایش توسط باغبان : چهارشنبه 25 شهریور 94 در ساعت 23:12

  15. 4 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (پنجشنبه 26 شهریور 94), فدایی یار (پنجشنبه 26 شهریور 94), مصباح الهدی (چهارشنبه 25 شهریور 94), سرشار (شنبه 28 شهریور 94)

  16. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام آقای محمد رضا

    خدا را شکر دوستان چقدر براتون وقت گذاشتند و ر اهنمایی های به جایی کردند. به خصوص آقای فدایی یار که خیلی زود در این خواستگاری خبره شدند و می تونن این قدر حرفه ای مشاوره بدن! حالا خوبه یه بار تجربه خواستگاری داشتند!ولی واقعا پستشون خیلی حرفه ای بود و من خودم راستش دیشب تاپیکتون را خوندم همش تو ذهنم نمی دونستم با توجه به عقد سابق اون خانم باید چه طوری راهنمایی کنم! که الان که پستشون را خوندم واقعا جامع و کامل بود! و کاملا با نظر ایشون راجع به بررسی مرحله صفر موافقم!

    ولی یه چیزی هم اضافه کنم تو همین مرحله صفر که به نظرم این خیلی مهمه چه دختر و چه پسر به مرحله ثبات رسیده باشند و پرونده نامزد قبلیشون را بسته باشند.

    و اینم اضافه کنم که چند تا چیز می تونه تاثیر طلاق را کمتر کنه:
    1. اینکه طرف مقصر نبوده باشه.یا تقصر در چه حیطه ای بوده باشه و تو تحقیق هم همون مساله دربیاد.
    2. واقعا به نتیجه رسیده باشه اون ازدواج به صلاح نبوده و اگر ادامه پیدا می کرد بدبخت می شد.
    3. کسی هم که از طرف زده شده باشه و متنفر شده باشه به نظر من در شرایط مساوی یک حسن است نسبت به کسی که طرف را هنوز دوست داره و هنوز عاشقشه که معمولا خصوصیات اون طرف را دوست داره ولی انگار این خانم واقعا دیگه اون آقا را دوست نداره و واقعا با بدی براش ملموس شده مثلا همین سید بودنش براش آلرژی زا شده و اون تنفر از تاریخ عقد همین را نشون می ده.پس خیلی احتمالش کمه که سایه اون نامزدی قبلی تو زندگی بعدیش باشه چون عشقی ازش نمونده.

    آقا محمد رضا متاسفانه طلاق تو دوران عقد زیاد شده.من نمی دونم چرا.ولی شاید به خاطر شناخت اشتباهی باشه که طرفین به هم می دن و روراست نیستند و بعد ازدواج طرف یه جور دیگه از آب درمیاد. یا شاید انسان خوب و فهمیده تو این زمان کمه.
    من یه دختری می شناسم که عروسی کرده ولی داره طلاق می گیره.تو دوران عقد متوجه عصبانیت شوهرش شده بود.حتی یکی دو بار درگیری فیزیکی ولی به خاطر آبرو و اینکه طلاق بده و طلاق تو دوران عقد بگیری بعدا شانس ازدواجت کم میشه عروسی کرد! به امید اصلاح!ولی اصلاح نشد که هیچ بدتر هم خود واقعیش را نشون داد.
    دیگه آدم نمی دونه بعضی وقتها طلاق تو دوران عقد خیلی خیلی بهتره.من با نظر شما راجع به طول دادن خواستگاری موافقم کاملا....
    و خیلی از نظرتون خوشم آمد. اینکه این قدر به فکر دختر مردم هستید که یه موقع ضربه نخوره و واقعا هم بهترین راه تعداد بالای جلسات خواستگاریست اما به نظرم اون نامزدی(بدون عقد) و اون مراحل هم لازمه که اگر خدای نکرده قرار باشه ما از اون دسته افراد باشیم که قراره تازه طرفمون را بعد عقد بشناسیم همون قبلش تو دوران نامزدی به هم بخوره بهتر از بعد عقده!
    البته نباید مثلا از جلسات خواستگاری کم کرد و با خیال راحت گذاشت به خاطر نامزدی ها! منظورم اینه که طرفین به یک اطمینان رسیده باشند و بدونند شناخت حاصل شده ولی یه مدتی با هم باشند. که خودم واقعا نمی دونم تو خانواده های مذهبی خیلی این امر امکانش نیست و به قول شما باید با هزارتا ترفند جلسات را زیاد کرد اما مساله اینه تو تغییر و تبدل ها انسانها خودشون را نشون می دن.

    من خودم با بعضی خواستگارانم بیرون رفتم به بهانه مشاوره ولی مشاوره بهانه بوده فقط. چون تو خانواده مذهبی عرف نیست بیرون رفتن دختر و پسر... ولی خیلی چیزها از رفتار آقا برام مسجل شده.همون تلفن کردنها و حتی نحوه برخورد با اتفاقاتی که میفتاد و مثلا ناراحت شدن اون آقا و مدل ابراز ناراحتیش به من و حل کردن مساله اش با من .وقت قرار ووو به من خیلی از مسائل را در مورد خواستگارم شناساند.که کلا فارغ از مساله به وجود آمده من می دیدم! هرچند مساله به وجود آمده خودش بهانه کنسل شدن بود ولی اون مساله باعث خیلی تغییر و تبدل در من و خواستگارم شد...

    ببینید می خوام بگم وقتی جلسات آرام خواستگاری برگزار میشه شما خیلی نمی تونید مطمئن باشید که مثلا طرف ادعا می کنه یا داره واقعی می گه. اصلا شاید هم راست بگه ولی برداشت و منظور شما چیز دیگه ای باشه.

    تازه این در مورد آقایون به نظرم شدت می گیره چون خیلی نمی تونند خودشون را شرح بدن.همش پاسخ کوتاه می دن.و بیشتر سوالات را هم قبلا روش فکری نکردند.و به نظر من که سوالات آسون فقط میشه ازشون پرسید.البته خانمها هم همین طورند...

    نمی دونم باز ولی من دارم به این نتیجه می رسم دوران نامزدی بدون عقد لازمه تا طرف مقابل خودش را با رفتارهاش بهتر نشون بده(رفتار خیلی قابل اعتماد تر از گفتار است!) البته باز هم من خودم نمی تونم این کار را بکنم! و به همون خواستگاری باید بسنده کنم و صد البته توکل به خدا...

    واقعا مثلا اون دوستم اگر تو عقد جدا می شد خیلی براش بهتر بود و شاید آدم بتونه یه حق کوچکی برای اشتباه انتخاب کردن آدما بده چون واقعا انتخاب تو این دوره زمونه سخته و چه بسا خدای نکرده ما هم برامون همچین اتفاقی خدای نکرده بیفته و جلوی ضرر را از هر جا بگیریم منفعته.
    ولی خیلی مهمه همون مرحله صفر درست رفع و رجوع بشه.

    آقای محمد رضا من فکر می کنم اون خانم هنوز به ثبات نرسیده اند و واقعا بهتره تو این شرایط تصمیم به این سختی را نگیرند.و واقعا تصمیم گیری براشون الان سخته و البته می بینم ایشون خودشون خیلی منطقی هستند.
    پس بهتره روی اما و اگر حساب باز نکنید و شما فعلا این پرونده را یه گوشه کنار بذارید. نه سعی کنید کامل ببنیدن و بگید پس دیگه تموم شد! نه اینکه هی بگید پس من کی باید برم خواستگاریشون.
    هیچی...
    فعلا فکر کنید ایشون یه دختر مثل همه دخترها هستند که قرار نیست برید خواستگاریشون ولی ممکنه بعدا .

    فعلا چند جا خواستگاری دیگه برید.چه بسا دختر دیگری بیشتر از ایشون به دل شما نشست!!! یه چند ماه خواستگاری برید بدون هیچ مقایسه ای با اون دختر و فقط مقایسه با معیارهای شخصی خودتان! چون مقایسه مطمئنا کار را خراب می کند! و شما را به اشتباه می اندازد!
    اگر دختری پیدا شد که انتخاب بهتری باشد که چه خوب و خوشبخت بشید ان شاالله. اما اگر پیدا نشد اون وقت خیلی بهتر به خواستگاری ایشون می روید و تردید کمتری دارید و** اون موقع خانواده شما هم چون خسته شدند و دیدند که دختر مناسبتون را پیدا نکردین ؛راحت تر با نامزدی قبلی اون خانم کنار میان تا الان! اون موقع راحت تر حرفهای شما را می پذیرند.درسته؟
    ولی الان می گن شما اولین تجربتونه و ممکنه موارد دیگری باشه که حق هم دارند و واقعا ممکنه موراد دیگری هم باشه.پس اگر چند ماه گشتین ولی مورد مناسب نبود دوباره اقدام کنید.

    بعد هم وقتی خواستین اقدام کنید از این مرحله صفر نترسید که نکنه وجدانی نباشه که من بدون اینکه ایشون را بشناسم و مطمئن باشم از این مرحله دارم شروع می کنم. اتفاقا این مرحله را حالا که شما شناخت نسبی دارید ازشون بپرسید.البته شاید بهتر باشه تحقیق را مثلا بذارید جلسه دوم سوم....
    و کاملا دلیل طلاقشون را بپرسید و جلسات خواستگاری را ادامه بدین و می تونید با بیان خوب بگید که این خواستگاری صرفا جهت آشناییست و به منزله جواب قطعی هیچ کدامتان نیست و ایشون نگران نباشند و خیلی خوب دوران را بگذرونید.حتی توپ را بندازید زمین حریف! این جوری بگید که شما یه وقت نگران نباشید و می تونیم تا وقتی مطمئن نشدیم فقط آشنا بشیم و بعد تصمیم نهایی را بگیریم! (این جوری شما هم نگران نیستین که دختر خانم در مورد شما فکر کنه پس شوهر آیندشونید!چون وقتی در مورد ایشون این را می گید پس در مورد خودتون هم همین توقع و انتظار آشناییست!یعنی دارید محترمانه می گید من هم تصمیمم قطعی نیست)

    در مورد برون گرایی و درون گرایی هم موضوع کاملا سلیقه ایست. بعضی آدما جذب شبیه خودشون می شن. بعضی آدما جذب مخالف خودشون.
    باید مثلا اول خودتون را ببینید که آیا دوستان برونگرا داشتید و از بودن باهاشون لذت بردید؟
    از اون خانم هم بپرسید که آیا دوست درون گرا داشتند و چقدر این موضوع براشون خوشاینده.

    بعد مصادیق درونگرایی و برونگرایی را هم به هم بگید.مصادیق خیلی مهمتره. بپرسید دوست دارند همسرشون چه روحیاتی داشته باشد و مثلا اگر می گه برونگرا بپرسید منظورتون چیه؟

    ببینید من خواستگار داشتم که ازش پرسیدم گفت درون گرام. بعد گفتم منظورتون چیه.گفتند مثلا من ناراحت می شم تو خودم می ریزم و حرف نمی زنم. بعد دیدم خوب منم همین طورم ولی برونگرا خودم را می دیدم.
    بعد که از تفریحات و دوستانش پرسیدم دیدم نه بابا از نظر مصادیق من خیلی خیلی برونگراست! ولی جالبه ها همچنان خودش را درونگرا می دونست!


    در کل هممون ترکیبی هستیم.و صد در صد برونگرا یا درون گرا حساب نمی شیم. ولی به نظرم خوبه آدم بین این دو تا انعطاف داشته باشه.
    برای برخی خانمهای برونگرا هم مرد آروم و درونگرا جذابه به شرطی که به موقعش آدم با نشاطی هم باشه و برای برخی خانمها هم اصلا جذاب نیست یه مرد همیشه و همه جا مثلا بلند بلند بگه و بخنده و معمولا خانمها دوست دارند همسرشون تو موقعیتهای اجتماعی با شخصیت و متین باشه و تو جمع دو نفره خوشحال و شاداب و اکتیو... و یا تو جمع دوستان خیلی برونگرا باشه نه مثلا همه جا... می تونید این مصادیق را تو خواستگاری بپرسید از طرف مقابل(البته منظورم این خانم نیست.هر خانومی)

    و اینم بگم مثلا خیلی از خانمها بخشی از برونگرایی را تو مهارت اجتماعی می بینند و براشون مهمه همسرشون بتونه "خوب و به موقع" تو جمع صحبت کنه .پس اگر این مهارت اجتماعی و ارتباط برقرار کردن را دارید خودش یه قسمت مهم را حل می کنه که من فکر می کنم با توجه به نوشتارتون دارید.
    ولی مثلا بعضی خانمها از بعضی تیپ مردهای برونگرا بدشون میاد که به قول دکتر شیری نقل هر مجلسی اند و بی جا شوخی می کنند. ببینید این آدم هم ظاهرا برونگراست ولی لزوما مطلوب یه دختر برونگرا نیست.ولی ممکنه هم یه دختر دیگه بگه وای چه مرد باحالی!چقدر خوب! (به عنوان مثال)

    البته این ها مصداقی هست و به نظر من اگر آدما خود واقعیشون باشند و یه مدت با هم باشند خود به خود این خصوصیات طرف مقابل را بدون اینکه بخوان براش سوال طرح کنند می فهمند.ولی وقتی محدود به خواستگاری در یه فضا و تعداد محدود میشه مهارت در سوال پرسیدن و طرح مصادیق و تازه اینکه طرف بتونه منظور ما را بفهمه و خودش را درست بگه و ما هم همین طور خیلی مهم میشه!!! شاید برای همین الان مشاوره این قدر توصیه میشه. که البته من به دلیل هزینه هیچ وقت مشاوره درست و حسابی نرفتم و فقط صرف بهانه آوردن برای بیرون بوده.

    البته باز هم اینها فرعیاته مسائل مهمتر هست ...

    ان شاالله یک انتخاب عالی داشته باشید.
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  17. 4 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (پنجشنبه 26 شهریور 94), فدایی یار (پنجشنبه 26 شهریور 94), باغبان (پنجشنبه 26 شهریور 94), سرشار (شنبه 28 شهریور 94)

  18. #20
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    214
    Array
    سلام به همه گی دوستان خوبم
    چقدر آدم انرژی میگیره وقتی میاد اینجا، میبینه هستن اشخاصی که تو رو نمیشناسند ولی دوست دارن و نگران هستن. و با استفاده از افکار زیباشون تو رو راهنمایی می کنن. دوستان از همتون ممنونم. نمی دونم چه جوری باید تشکر کنم. خودم رو هیچ وقت نمیبخشم اگر یه روز با وجود دوستان خوبی مثل شما، انتخاب اشتباه داشته باشم.
    کوهنورد، خاله قزی، باغبان، فدایی و مصباح از همتون یه دنیا متشکرم.




    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها
    بحث ازدواج سنتی را باید تعریف بشه ! اگر فردی تو محیط کار یا دانشگاه یا ...... از یه دختری خوشش اومد - همیشه باید از خودش سئوال کند که آیا من می تونم اون دختر را خوشبخت کنم ؟

    لیاقت اون دختر را دارم ؟ - آیا اون دختر برای من مناسب هست ؟ - وقتی با کمال آرامش و بدون احساسی بودن ، تفکر کند ، حتما به یه نتیجه ای می رسد -

    وقتی به نتیجه می رسه که برای خودش معیار داشته باشه ! ( بهتره فقط ، معیار ، زیبایی نباشه و معیار شما معیار قشنگی هست . )

    حالا باید اقدام کند - چه طوری اقدام کند : اگر خانواده ، ایشون را میشناسند ، بهتر هست خانواده ها اقدام کنند - اگر خانواده ها نمی شناسند همدیگر را - اون پسر با کمال احترام و ادب از دختر اجازه میگره برا خواستگاری !

    اون دختر یا پاسخ مثبت می دهد یا منفی ! - اگر دختر پاسخ مثبت داد - با خانواده می ره خواستگاری و مراحل را ادامه میده ( من به این روش میگم سنتی ! و بهترین روش برای من ) - شما هم میتونی از ایشوت اجازه خواستگاری رفتن را بگیری - اگر معیارت را دارد !
    باغبان عزیز من یه درگیری با خودم دارم که نمی تونم چشم خودم رو باز کنم تا خانم های اطرافم رو تحت نظر بگیرم. تو محل کارم اعتراضات از جامعه بانوان مجرد رسیده که چرا این پسره اینقدر عنق تشریف داره! چون واقعا نمی تونم از حلوی یه خانومی رد بشم و سرم رو بالا کنم تا بهش سلام بدم! نمی دونم اسم اش حیا هست یا چیز دیگه! چون عقیده دارم اون محیط که من توش هستم یا محل ورزش یا کار، با نگاه من ممکنه برای اون خانوم نا امنی ایجاد کنه. ( البته مخالف اصل مدیریتی منه که میگه همیشه سر بالا و تا شعاع 200 متری همیشه اتفاقات اش رو بررسی کن ) ولی تا حال نشده موردی پیدا بشه که من دورادور از ایشون شناخت جزیی داشته باشم و به نظر متناسب من باشن تا اقدام کنم، تو خیابون هم که نمیشه از روی ظاهر قضاوت کرد. پس یا باید به مواردی که دوستان معرفی میکنن و تشخیص دادن متناسب هم هستیم اکتفا کنم و یا خانواده یه موردی رو معرفی کنند. دیگه ادامه اش و استارت خواستگاری که تا حالا سعادت اش رو نداشتم، راهنمایی هایی که شما و دوستان علی الخصوص دوست گرام علم مبین خواستگاری ( محمد 93) به ما ارزانی داشتن ، بهره خواهم برد.


    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    1. اینکه طرف
    مقصر
    نبوده باشه.یا تقصر در چه حیطه ای بوده باشه و تو تحقیق هم همون مساله دربیاد.
    2. واقعا به نتیجه رسیده باشه اون ازدواج به صلاح نبوده و اگر ادامه پیدا می کرد بدبخت می شد.
    3. کسی هم که از طرف زده شده باشه و متنفر شده باشه به نظر من در شرایط مساوی یک حسن است نسبت به کسی که طرف را هنوز دوست داره و هنوز عاشقشه که معمولا خصوصیات اون طرف را دوست داره ولی انگار این خانم واقعا دیگه اون آقا را دوست نداره و واقعا با بدی براش ملموس شده مثلا همین سید بودنش براش آلرژی زا شده و اون تنفر از تاریخ عقد همین را نشون می ده.پس خیلی احتمالش کمه که سایه اون نامزدی قبلی تو زندگی بعدیش باشه چون عشقی ازش نمونده.

    سلام خانم مصباح

    چقدر خوشحال شدم که به پست من سر زدین و منو از تفکرات و راهنمایی های خودتون بی نصیب نگذاشتین. راستش به فدایی حسودیم میشد، که شخصیتی چون شما اونقدر برای پست خواستگاری اش وقت میزاشت و به نماینده گی از جامعه بانوان، ما رو از خلق و خو های آنها باخبر میکرد . مثال های خواستگار هاتون و توقعات خانواده دختر از خواستگار ها، خیلی برام مفید واقع شد. هیچ کس مثل امثال شما نمی تونست به ما از همه جا بی خبر اطلاع بده. که خدای نکرده تو هیچ خواستگاری اولا باعث ایجاد رنجش خانواده دختر و خانواده اش نشیم ( البته تفکرات دهتران با هم متفاوت و لی من سعی م یکنم خودم باشم و روش محترمانه ای رو برم که عموم دختر ها بر میتابند) و از همه مهمتر خودم هم به هدفم برسم.


    در ارتباط با مواردی که گفتین ، شماره 1 تا 3 رو بنده جز دایره تحقیقاتم قرار دادم. البته آیتم های خیلی بیشتری رو براش لحاظ کردم. البته همون جور که گفتم تا از خودم مطمین نشدم، و با همین شناخت های جزیی که از ایشون پیدا کردم، پا جلو نمیزارم تا موارد مطروحه که اشاره داشتین رو ببرسی کنم.


    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    آقا محمد رضا متاسفانه طلاق تو دوران عقد زیاد شده.من نمی دونم چرا.ولی شاید به خاطر شناخت اشتباهی باشه که طرفین به هم می دن و روراست نیستند و بعد ازدواج طرف یه جور دیگه از آب درمیاد. یا شاید انسان خوب و فهمیده تو این زمان کمه.

    با هاتون موافقم، هر روز دارم کلی اتفاق اطرافم میبینم که تو دوران عقد دختر و پسر از هم جدا میشن. به نظرم بیشتر به عدم شناخت و نداشتن کفویت بین زوج ها بر میگرده. تازه بر فرض اینکه با همدیگر تناسب ندارن، با هم عقد میکنن، راه های برخورد با هم رو یاد نمیگیرن. یادم دکتر فرهنگ تو یکی از سخنرانی هاش پیرامون ازدواج موفق میگفت که انسان هام مثل ماکرو فر و باقی لوازم برقی، دفترچه راهنما داره. ما انسان ها تا دفتر چه ماشین لباس شویی رو نخونیم، ماشین رو به برق نمیزنیم. ولی در مورد انسان جنس مخالف با اون همه پیچیده گی های خاص خودش، همین جوری میرم جلو تا هر چی شد، شد.


    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    و خیلی از نظرتون خوشم آمد. اینکه این قدر به فکر دختر مردم هستید که یه موقع ضربه نخوره و واقعا هم بهترین راه تعداد بالای جلسات خواستگاریست اما به نظرم اون نامزدی(بدون عقد) و اون مراحل هم لازمه که اگر خدای نکرده قرار باشه ما از اون دسته افراد باشیم که قراره تازه طرفمون را بعد عقد بشناسیم همون قبلش تو دوران نامزدی به هم بخوره بهتر از بعد عقده!
    البته نباید مثلا از جلسات خواستگاری کم کرد و با خیال راحت گذاشت به خاطر نامزدی ها! منظورم اینه که طرفین به یک اطمینان رسیده باشند و بدونند شناخت حاصل شده ولی یه مدتی با هم باشند. که خودم واقعا نمی دونم تو خانواده های مذهبی خیلی این امر امکانش نیست و به قول شما باید با هزارتا ترفند جلسات را زیاد کرد اما مساله اینه تو تغییر و تبدل ها انسانها خودشون را نشون می دن.
    یکی از دوستان من که خیلی مطالعه کرده بود در زمینه ازدواج، بعد از خواستگاری رفتن، متوجه حساسیت خانواده دختر نسبت به جلسات خواستگاری میشه، و نمیزارن بیشتر از 3 جلسه خواستگاری برن و پدر عروس هم عقد دایم رو از فردای بله برون می خواسته. دوست من هم که از دختر خوشش اومده بوده، اطمینان میده که دخترشون رو خوشبخت میکنه و اجازه میده هر چقدر دوست دارن تحقیق کنن و حتی با عقد دایم هم موافقت میکنه ( البته تو محضر و بدون جشن سنگین که همه با خبر شن ، ریسک نمیکنه) ولی یه شرط میزاره که یک ماه باید با عروس زیر نظر خانواده ها ارتباط داشته باشن. پدر هم بعد از کلی کش و قوس قبول میکنه. و این دوستمون 4 تا مسافرت خانوادگی و سینما خانواده گی و مهمونی های خانواده گی رندانه ترتیب می ده. تا با کلی بدبختی می فهمه دختره همونیه که میخواسته. و روز 31 محضر عقد دایم میکنه.

    من بواسطه شغلم، روزی حداقل سه تا چهار تا زوج جوان مغازه میان که باید جنس رو انتخاب کنن که هر دو با هم ازش استفاده می کنن( مثلا لباس رو یک اشون استفاده میکنه، ولی اجناس مارو هردوشون در منزل استفاده می کنند. احتمالا حدس بزنید شغلم چی هست) من همه اشون رو زیر نظر میگیرم و بررسی میکنم. متاسفانه 90 زوج ها به هم نمی خورند. هم از نظر ظاهر، شخصیت، فهوا کلام و .... نظراتشون برای هم نیست. به نظرات هم احترام نمیزارن. اگر نظر هردو با هم اختلاف داره، بلد نیستن با سیاست نظر خودشون رو برنده کنند. ما ( منظورم اکثریت جامعه) تو زمینه انتخاب و بعد از اون شناخت و بعد از اون ارتباط با هم پس از ازدواج مشکل داریم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    نمی دونم باز ولی من دارم به این نتیجه می رسم دوران نامزدی بدون عقد لازمه تا طرف مقابل خودش را با رفتارهاش بهتر نشون بده(رفتار خیلی قابل اعتماد تر از گفتار است!) البته باز هم من خودم نمی تونم این کار را بکنم! و به همون خواستگاری باید بسنده کنم و صد البته توکل به خدا...
    قبول دارم که خواستگاری تنها کفایت نمیکنه. بزرگا همیشه به ما میگفتن اگر می خوای شخصی رو بشناسی یا باهاش معامله کن یا باهش سفر برو.

    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    آقای محمد رضا من فکر می کنم اون خانم هنوز به ثبات نرسیده اند و واقعا بهتره تو این شرایط تصمیم به این سختی را نگیرند.و واقعا
    تصمیم گیری
    براشون الان سخته و البته می بینم ایشون خودشون خیلی منطقی هستند.
    پس بهتره روی اما و اگر حساب باز نکنید و شما فعلا این پرونده را یه گوشه کنار بذارید. نه سعی کنید کامل ببنیدن و بگید پس دیگه تموم شد! نه اینکه هی بگید پس من کی باید برم خواستگاریشون.
    هیچی...
    فعلا فکر کنید ایشون یه دختر مثل همه دخترها هستند که قرار نیست برید خواستگاریشون ولی ممکنه بعدا .

    فعلا چند جا خواستگاری دیگه برید.چه بسا دختر دیگری بیشتر از ایشون به دل شما نشست!!! یه چند ماه خواستگاری برید بدون هیچ مقایسه ای با اون دختر و فقط مقایسه با معیارهای شخصی خودتان! چون مقایسه مطمئنا کار را خراب می کند! و شما را به اشتباه می اندازد!
    اگر دختری پیدا شد که انتخاب بهتری باشد که چه خوب و خوشبخت بشید ان شاالله. اما اگر پیدا نشد اون وقت خیلی بهتر به خواستگاری ایشون می روید و تردید کمتری دارید و** اون موقع خانواده شما هم چون خسته شدند و دیدند که دختر مناسبتون را پیدا نکردین ؛راحت تر با نامزدی قبلی اون خانم کنار میان تا الان! اون موقع راحت تر حرفهای شما را می پذیرند.درسته؟
    ولی الان می گن شما اولین تجربتونه و ممکنه موارد دیگری باشه که حق هم دارند و واقعا ممکنه موراد دیگری هم باشه.پس اگر چند ماه گشتین ولی مورد مناسب نبود دوباره اقدام کنید.

    در ارتباط با نداشتن ثبات در ایشون باهاتون موافقم ولی نمی دونم بواسطه اتفاقیه که براش اومده یا کلا همین طوری بوده ( که برای من قابل درک نیست).

    نمی دونم تجربه کار تو کارخانه کسی اینجا داشته یا نه؟ کارخونه ها همیشه جو های مسموم برای قدرت طلبی دارن. حالا اگر هر چی بزرگتر باشه ، دیگه بدتر. کارخونه ما هم از همون دست شرکت هاست( البته تبلیغاتش رو هر روز صدا سیما میزنه) دوستان مدعی هستند برای کار در شرکت و موفق شدن باید چند واحد درس ج ا ن و ر ش ن ا س ی پاس کرده باشی ( البته ببخشید ولی واقعا هم چین تفکری وجود داره) . برای همین هر روز سیاست ها و رندی هایی رو میبینی که واقعا مثل یه بازی شطرنج برنامه ریزی می کنن و به هدفشون میرسن. من هم یه چیزهایی رو یاد گرفتم ولی از خدا خواستم هیچ وقت نزاره ازشون استفاده کنم.

    در ارتباط با پیشنهادی که دادید، من هم یه هم چین فکر هایی به سرم زد، که بسیار کارساز هست. هم نظر خانواده راحت تر جلب میشه، و هم با قوت قلب بیشتری انتخاب می کنم. ولی دلم رضا نمی ده این کار رو بکنم ( مصداق آب نمک خوابوندن رو داره برام) حقیقت اش حس وفاداری رو در من تخریب می کنه. یادم تو همون سه هفته ای که با ایشون در ارتباط بودم، واقعا چشم ام هیچ دختری رو نمی دید، اگر هم توجه ام به جایی جلب میشد، سریع به خودم می گفتم، "پسر تو باید وفادار بمونی ، هر وقت قضیه این خانم کنسل شد سرت رو دوباره بالا بگیر"
    برای همین موضوع دوست دارم پرونده اش رو اول ببندم، بعد برم سراغ مورد دیگه.
    البته واقعا اگر دوستان تو این زمینه کمک ام کنند که پیشنهاد خانم مصباح مبنی بر فراموشی موقتی و بررسی گزینه های دیگه ( که به نظر حق هر انسانی هست) کار انسانی تلقی میشه، در موردش فکر میکنم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    بعد هم وقتی خواستین اقدام کنید از این مرحله صفر نترسید که نکنه وجدانی نباشه که من بدون اینکه ایشون را بشناسم و مطمئن باشم از این مرحله دارم شروع می کنم. اتفاقا این مرحله را حالا که شما شناخت نسبی دارید ازشون بپرسید.البته شاید بهتر باشه تحقیق را مثلا بذارید جلسه دوم سوم....
    و کاملا دلیل طلاقشون را بپرسید و جلسات خواستگاری را ادامه بدین و می تونید با بیان خوب بگید که این خواستگاری صرفا جهت آشناییست و به منزله جواب قطعی هیچ کدامتان نیست و ایشون نگران نباشند و خیلی خوب دوران را بگذرونید.حتی توپ را بندازید زمین حریف! این جوری بگید که شما یه وقت نگران نباشید و می تونیم تا وقتی مطمئن نشدیم فقط آشنا بشیم و بعد تصمیم نهایی را بگیریم! (این جوری شما هم نگران نیستین که دختر خانم در مورد شما فکر کنه پس شوهر آیندشونید!چون وقتی در مورد ایشون این را می گید پس در مورد خودتون هم همین توقع و انتظار آشناییست!یعنی دارید محترمانه می گید من هم تصمیمم قطعی نیست)

    من همیشه معتقد بودم کار خانم ها تو بخش تحقیقات از طرفشون، راحت تره. مثلا یه خانم خیلی راحت از محل کار یا همسایه های آقا میتونه تحقیق کنه. چون شناس تره. ولی تحقیقات از خانم ها خیلی سخته مخصوصا اگر شاغل نباشه و از این دختر هایی باشه که معمولا تا کار پیش نیاد از خونه در نمی آن بیرون و دانشگاه اش هم تموم شده. اگر ممکنه منو تو این زمینه و چگونگی تحقیقات از یک خانم راهنمایی کنید ممنون میشم.

    مورد دیگه ای که همیشه نگران اش بودم. وابستگی در دوران خواستگاری هست. چه جوری میتونم تو دوران خواستگاری وابسته نشم؟ البته راه هایی رو به ذهنم رسیده مثل پرهیز از سخنان احساسی و .... ولی همیشه نگرانم در این مورد. چون خودم رو میشناسم، تا ارتباطم با جنس مخالف به همین یه مورد بالا خلاصه شده، و اندکی احساساتم ممکنه بار عقلم غلبه کنه، اگر نکته ای هم در این مورد دارید خوشحال میشم بدونم.



    در ارتباط با مسایل درونگرایی و برونگرایی هم ممنون نکات خوبی رو گفتین مخصوصا اونجایی که فرمودین ، ببینید با کدوم دوستاتون راحت تر هستین.



    در آخر مجددا از همتون ممنونم.

  19. کاربر روبرو از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (جمعه 27 شهریور 94)


 
صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.