به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 7 از 70 نخستنخست 123456789101112131415161727374757 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 691
  1. #61
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    آقای خاله قزی دارید میرید؟ واقعا؟ برای همیشه؟

    خیلی چیزها ازتون یاد گرفتم ، هم نشینی با امثال شما سعادتی است.

    خیلی دوست داشتم همسرم بیان توی این سایتو با شما آشنا بشن و راهنماییشون کنید ولی حیف نه خدا خواست و نه ...

    فی امان الله و هو حسبنی الوکیل.

    برای ما هم دعا کنید .
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  2. 8 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (پنجشنبه 14 آبان 94), ammin (شنبه 16 آبان 94), khaleghezey (پنجشنبه 14 آبان 94), m.reza91 (جمعه 15 آبان 94), paiize (یکشنبه 17 آبان 94), مسافر زمان (دوشنبه 18 آبان 94), باغبان (سه شنبه 26 آبان 94), عشق آفرین (پنجشنبه 14 آبان 94)

  3. #62
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 اردیبهشت 03 [ 18:46]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,966
    امتیاز
    33,290
    سطح
    100
    Points: 33,290, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,390

    تشکرشده 6,365 در 1,791 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه یاران همدردی

    مدتی نبودم و از اخبار اعضا خبر ندارم امیدوارم حال همه خوب باشه

    حدود پنج ماه یه تلاش شبانه روزی داشتم که وقت آزادم خیلی خیلی کم میشد

    اونچه که لطف خدا بود بسیار بیشتر از انتظار خوشبختانه تلاش خودمم خوب نتیجه داد ولی متاسفانه پای رقابت با مافیایی که اخلاق رو نمیشناخت نتیجه رو از اون چه که باید میشد دور کرد.

    ولی بازم راضیم

    خسته ام. انگار از سفر مریخ برگشتم اما خستگیش شیرینه
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
    ویرایش توسط ammin : شنبه 16 آبان 94 در ساعت 16:03

  4. 12 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 16 آبان 94), m.reza91 (یکشنبه 17 آبان 94), paiize (یکشنبه 17 آبان 94), Pooh (چهارشنبه 20 آبان 94), reihane_b (سه شنبه 19 آبان 94), فرشته مهربان (شنبه 16 آبان 94), میشل (شنبه 16 آبان 94), مدیرهمدردی (سه شنبه 19 آبان 94), مسافر زمان (دوشنبه 18 آبان 94), باغبان (سه شنبه 26 آبان 94), عشق آفرین (یکشنبه 17 آبان 94), صبا_2009 (شنبه 16 آبان 94)

  5. #63
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    سلام.
    حال و احوالم رو نمیدونم.
    اگه حالم خوبه چرا هیچ تمرکزی ندارم؟ چرا انقدر شلوغم ؟
    و اگه حالم بده چرا انقدر خوب عمل میکنم؟ چرا حال و حوصله زندگی دارم؟

    میدونید هرکسی میتونه نوازنده ی خوبی باشه، تکنیکی و حرفه ای باشه، اما تنها هنرمندان کمی قادر هستند آنقدر زیبا بنوازند که قلب ها رو منقلب کنند. دلیلش یه مسئله ساده است که انجامش خیلی سخته و اون صامت شدن هست. چیزی که در رقص باله هم اتفاق میوفته. به صورت معمول بدن ما پر از تنش هست. اگر 3 ساعت پیش یه پسر بچه ی بازیگوش توپی رو به سمت ما پرتاب کرده و ما خودمون رو جمع کردیم که توپ به ما برخورد نکنه، این تنش همچنان در بدن ما مونده. برای اینکه نوازنده ی ویولن یا پیانو بتونه زیبا و با احساس ساز بزنه اولین کار اینه که تمام تنش ها رو اعم از سرما و قلقلک و شرم و درد و خستگی و ... از بدن خودش رها کنه و به عبارتی به حالت مرده یا خواب در بیاد. بایستی بدن سنگین سنگین بشه، مثل اسفنجی که در آب افتاده و وزن گرفته. و تبدیل بشه به تکه گوشتی که استخوان نداره و هرگز در مقابل نیروی جاذبه ی زمین مقاومت نمیکنه. برای رسیدن به این حالت بایستی سراپا تمرکز شد، مثل یوگا، بایستی ذهن به بی حرفی برسه. یعنی تنش های ذهن هم رها شه وگرنه اون حالت در دسترس نیست. فرد هرچقدر حس میکنه سنگین و بی تنش شده باز هم درمیابه هنوز هم میتونه سنگین تر و سنگین تر بشه. آنقدر که به راحتی نمیتونه نفس بکشه و آن نفس های نصفه نیم کاره ی به درد نخور ناخودآگاه تبدیل به نفس های عمیق میشه. آنوقت تازه ماجرا شروع میشه. وقتشه دست روی ساز قرار بگیره. یک نرمش و قدرت بی نظیر. این سنگینی و قدرت در واقع همان تنش های رها شده هستند و ساز به جای ذهن حرف میزنه.

    موسیقی آموزش نمیدم. افکار ما هم همینطورن. پر از تنش . اگر از ما رها میشدن و سنگینیشون بر اعمالمون میوفتاد قشنگترین نغمه های زندگی رو سر میدادیم. خیلی سخت به سکوت و تمرکز میرسیم. چون تنش های گذشته و ترس های آینده رو به همراه داریم. و اگر آرامش داشتیم، کمتر اشتباه میکردیم و بیشتر خوب بودیم. قوز نمیکردیم و نفس های عمیق و سنگین میکشیدیم. کاش رها بشیم به سمت جاذبه ی آن خالق والا و بی دغدغه ای رها بشیم در دستان توانمندش تا رفتار و اعمال ما شکل ملودی اون زیبای بی نظیر رو به خود بگیره. کاش سکوت کنیم و حضور پیدا کنیم تا کمی هم او با ما سخن بگه.

    دلم هوای سکوت کرده. دلم هوای تمرکز کرده. میرم که از تنش ها رها شم چون باید عشق آفرین باشم و باران امشب عاشقانه تر میباره.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  6. 12 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 19 آبان 94), khaleghezey (یکشنبه 17 آبان 94), m.reza91 (سه شنبه 19 آبان 94), paiize (یکشنبه 17 آبان 94), reihane_b (سه شنبه 19 آبان 94), فرشته مهربان (یکشنبه 17 آبان 94), گیسو کمند (یکشنبه 17 آبان 94), میشل (یکشنبه 17 آبان 94), مدیرهمدردی (سه شنبه 19 آبان 94), مصباح الهدی (جمعه 22 آبان 94), باغبان (سه شنبه 26 آبان 94), صبا_2009 (یکشنبه 17 آبان 94)

  7. #64
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام به دوستان خوب همدردی
    احوالتون در چه حاله؟
    دوست داشتم بتونم از احوال تک تکتون باخبر بشم، ولی حیف که نمیشه، چون خیلیا اینجا چیزی نمی نویسن
    اما اونایی که نوشتن رو دستشون درد نکنه من یکی باخبر شدم ازشون!
    امیدوارم همگی روزای خوبی داشته باشن

    فرشته جان ازدواجت رو تبریک میگم،خداروشکر شما روزای خوبی داری حتما ،کنار یار و ...
    خیلی خوشحال شدم که فهمیدم از همسرت راضی هستی
    بهارشادی عزیز ازدواج شما هم مبارک
    دست راستتون رو سر مجردا!

    میشل جان،مصباح الهدی،آقاصابر،آقای مسافر زمان، آقای فرهنگ، شی عزیز، شیدا گلی،صبا جان، آقای روزنه،باران جان، پاییز خانم،آقای خاله قزی، آقا امین،ترانه جان،بی دل عزیز نایاب، آسمان جان، و دوستان دیگه ، حال شما خوبه؟؟؟
    من هر زمان یاد هر کدوم از بچه های اینجا افتادم دعا کردم حالش خوب باشه،
    اما به دلایل فنی! موفق به سر زدن همیشگی به اینجا نمیشدم، اما دروغ نگم بارها میشه به صورت مهمان میام و حتی وقت نمیشه که آن بشم

    هر زمان میام اینجا واقعا بعضیا رو تحسین میکنم،خیلی قلب بزرگی دارید همتون
    شماها خیلی بزرگید، خوشحالم که حداقل من تونستم با شماها آشنا بشم .واقعا افتخاری بود و هست

    از حال خودم بگم، من خیلی خوبم خداروشکر
    بعد از اینکه با کش و قوس های فراوون اومدیم سر خونه زندگی خودمون آرامشم بیشتر شده،خیلی بیشتر.
    واقعا همسر خوب داشتن نعمت بزرگیه، خداروشکر میکنم که این نعمت رو به من داد.
    واقعا دست پدر و مادرهایی مثل پدر و مادر همسرم درد نکنه که همچین فرزندایی تربیت میکنن.
    یادم هست دوستانم اینجا چقدر در جریان ازدواجم کمک کردند، از همتون ممنونم. و واسه اونایی که مجرد هستن آرزو میکنم زودتر شریک زندگیشون رو پیدا کنند

    حالا من اومدم اینجا تا باز ازتون کمک بگیرم،ببینم میتونم جوابم رو تو تاپیک بقیه دوستان پیدا کنم یا خودم باید تاپیک جدید بزنم راجب تحصیلات و...
    ما که همیشه تو زندگی در حال انتخاب هستیم، امیدوارم هممون بتونیم همیشه انتخاب درست داشته باشیم
    مثل همیشه محتاج دعای خیرتون هستم

  8. 17 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    .saber. (سه شنبه 19 آبان 94), ammin (سه شنبه 19 آبان 94), Aram_577 (جمعه 22 آبان 94), khaleghezey (سه شنبه 19 آبان 94), m.reza91 (سه شنبه 19 آبان 94), paiize (سه شنبه 19 آبان 94), فرهنگ 27 (سه شنبه 19 آبان 94), میشل (سه شنبه 19 آبان 94), مدیرهمدردی (سه شنبه 19 آبان 94), مسافر زمان (سه شنبه 26 آبان 94), مصباح الهدی (جمعه 22 آبان 94), باران بهاری۲ (شنبه 29 اسفند 94), باغبان (سه شنبه 26 آبان 94), راحیل خانوم (دوشنبه 25 آبان 94), شیدا. (سه شنبه 19 آبان 94), عشق آفرین (چهارشنبه 20 آبان 94), صبا_2009 (سه شنبه 19 آبان 94)

  9. #65
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام دوستان
    امیدوارم حال همگیتون خوب باشد
    من نیز حالم خوب هست الحمدالله...
    هم خبر خیلی خوبی دریافت کردم و خدا را شکر اون کوچولو که می گفتم براش دعا کنید حالش خیلی خوبه.
    هم خب پای لرز یه خربزه ای که خورده بودم هم باید بایستم دیگه...

    و هم اینکه راستش این هفته خیلی احساس افسردگی می کردم...
    البته می دونم منطقی نیست و این موضوع از روی عدم توکل من هست و همین که من با وجود چنین کلیدی ناراحتم خودش موجب ناراحتی مضاعف من میشه...

    این روزها کلمه خواستگاری برام دو جنبه داره...
    یه جنبه از این جهت که آقای خواستگار را مثل یه پسری می بینم مثل برادرای خوبم در این سایت که وقتی تاپیکهاشون را می خوندم می دیدم خب آنها هم مثل ما دخترا چقدر مشغله فکری دارند و شاید بنده خدا او هم تحت فشار است. و اینکه خب یه جس مثبت که وقتی اینجا با این همه آدم خوب و "فهمیده" آشنا می شی خب آقای خواستگار هم که از هم جنسان همین موارد هست و خلاصه تا اینجا احساس منفی و آلرژی گونه ای به خواستگار نیست و خواستگار یک پسر خیلی خوب می تونه باشه (صرف نظر از هر نتیجه ای و هر "تفاوتی")

    اما متاسفانه این روزها جنبه منفی و آلرژی زای دیگری از موجودی به نام خواستگار و مبحث خواستگاری که سابقا چندباری بر من نمایان شده بود در حال پررنگ شدن هست.
    البته بی انصافی نمی کنم شاید هم این پررنگ شدن جنبه منفی، بیشتر از سوی مادران خواستگار بر من القا شده باشد و و بعضی از آن بندگان خدا بی خبر از همه چیز...
    که اگر اینگونه باشد و آنها بی خبر که می بایستی واقعا یک راه حل اساسی و یه صحبت اساسی داشته باشند که در غیر این صورت من "به شدت" بعید می دانم که موارد خوبی (البته به قول دوستی تا خوب را چی معنی کنیم!) در آخر نصیبشان بشود. آخر واقعا تکیه بر معیار های بی منطق و هزلی می کنند که پایه و اساسش تنها ظاهرگرایی است!
    و اگر هم بی خبر نباشند و واقعا آنها نیز شخصیتا همین رویه و منوال در آنها سرشته است که خدا را هزار مرتبه شکر که همچین انسانهای خودشیفته ای خود را اینگونه در بدو ورود و حتی در پای تلفن خواستگاری نشان می دهند... که همین پای تلفن هم داستانی شده برای خودش...

    همیشه وقتی آدما تحصیلات و به خصوص پولشون بیشتر میشه شخصیتشون بهتر نمیشه! چه بسا که خودشیفتگیشون افزون میشه و بی شخصیت تر . از طرفی وقتی به گوش چنین انسانهایی می رسد خبری به این مضمون که خواستگار کم است (که متاسفانه اشکال از ما دختراست که غرورمان را کنار گذاشتیم و می ذاریم پسرها فکر کنند حالا چه خبره!) فکر می کنند حالا چقدر دارند لطف می کنند میان خواستگاری و جای دختر و پسر عوض میشه و وقتی جای ناز و نیاز عوض شد همین می شود که احساس پشیمانی از انتخاب در انسان شکل می گیرد.

    حالا همین مادر آقایون آن قدر زنگ بزنند و بعد همین آقایون بیان بگن: پس چرا دخترای خوب نیست. خب شما از اساس داری اشتباه میای برادر من! آخه من این سوالات پای تلفن مادرتون را کجای دلم بذارم؟؟؟؟؟؟ این معیارهای قشنگتون که مثلا دارین دقت می کنید و چقدر معیار دارین چی؟ شما همون کلی نگر بمونید بهتره! لطفا جزئی نگر نشو...
    اصلا خیلی هاتون از اساس دارید اشتباه فکر می کنید. جدی می گم.... همین طوری بر همین مبناها تصمیم بگیرید می بینید یه چیز دیگه می خواستین بعد همسرتون یه چیز دیگه از آب دراومد!!!!

    شاید بیام تو قسمت تجربیات فردی از تجربیات اخیرم و جلساتی که داشتم براتون نوشتم تا متوجه بشید واقعا چه جوری خودتون تو سرنوشتتون این طوری دخالت می کنید... و البته امیدوارم کسی که خودش شخصیتا آدم بی شخصیتی است اون تاپیک را نخونه تا خودش را تغییر بده که معیاری برای دختران باشه که همسرشون از اون گروه نشه یه وقت خدای نکرده. یعنی آدمای خودشیفته اصلا تاپیک منو نخونند. بذارن مادرشون همون جوری خواهشا سوال بپرسه و خودتون هم همون طوری رفتار کنید و دستتون درد نکنه که یه دختر را برای بدبختی انتخاب نمی کنید!.فقط برای کسانی می نویسم که توی جهالت سپری می کنند و از روی غفلت هست و نه عمد .

    البته راستش بنا به دلایلی نمی دونم که کی وقت کنم.نمیدونم باید بیشتر فکر کنم اصلا چنین مطلبی بنویسم یا نه... می ترسم بنویسم بعضی از اون آدما دستشون رو نشه و برن با ظاهر مثبت و موجه یه دختری را به خانه بخت بد ببرند ...

    خدایا فقر اقتصادی مملکت به کنار...فقر فرهنگی را چی کار کنیم؟ این مهمتره.

    پی نوشت: ببخشید من این دو هفته یک دفعه نبودم. هم وقت نکردم و هم اون حس افسردگی مانع از این می شد بیام مطلبی بنویسم و خوشم نمیومد با سوز و گداز بنویسم و سعی کردم قسمت ناراحتی ام را خودم رفع کنم تا موجب ناراحتی دوستان نشوم.وگرنه از این سایت هیچ چیزی جز خیر و خوبی دوستان و به خصوص فرشته مهربان و مدیر همدردی به من نرسیده.و همیشه ازشون سپاسگزارم.
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : شنبه 23 آبان 94 در ساعت 01:27

  10. 12 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 23 آبان 94), m.reza91 (سه شنبه 26 آبان 94), mobin31080 (یکشنبه 24 آبان 94), reihane_b (یکشنبه 24 آبان 94), فدایی یار (شنبه 23 آبان 94), گیسو کمند (شنبه 23 آبان 94), یاس پاییزی (شنبه 23 آبان 94), میشل (جمعه 20 آذر 94), مسافر زمان (سه شنبه 26 آبان 94), باغبان (سه شنبه 26 آبان 94), عشق آفرین (جمعه 29 آبان 94), صبا_2009 (شنبه 23 آبان 94)

  11. #66
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 11 تیر 95 [ 17:12]
    تاریخ عضویت
    1392-10-12
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    3,940
    سطح
    39
    Points: 3,940, Level: 39
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    221

    تشکرشده 334 در 103 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    حالا همین مادر آقایون آن قدر زنگ بزنند و بعد همین آقایون بیان بگن: پس چرا دخترای خوب نیست. خب شما از اساس داری اشتباه میای برادر من! آخه من این سوالات پای تلفن مادرتون را کجای دلم بذارم؟؟؟؟؟؟ این معیارهای قشنگتون که مثلا دارین دقت می کنید و چقدر معیار دارین چی؟ شما همون کلی نگر بمونید بهتره! لطفا جزئی نگر نشو...
    اصلا خیلی هاتون از اساس دارید اشتباه فکر می کنید. جدی می گم.... همین طوری بر همین مبناها تصمیم بگیرید می بینید یه چیز دیگه می خواستین بعد همسرتون یه چیز دیگه از آب دراومد!!!!

    شاید بیام تو قسمت تجربیات فردی از تجربیات اخیرم و جلساتی که داشتم براتون نوشتم تا متوجه بشید واقعا چه جوری خودتون تو سرنوشتتون این طوری دخالت می کنید...

    البته راستش بنا به دلایلی نمی دونم که کی وقت کنم.نمیدونم باید بیشتر فکر کنم اصلا چنین مطلبی بنویسم یا نه... می ترسم بنویسم بعضی از اون آدما دستشون رو نشه و برن با ظاهر مثبت و موجه یه دختری را به خانه بخت بد ببرند ...

    خدایا فقر اقتصادی مملکت به کنار...فقر فرهنگی را چی کار کنیم؟ این مهمتره.
    عرض سلام و ادب

    خانوم مصباح ما همیشه از نظرات دقیق و کامل شما استفاده کردیم. اگه ممکنه بازم زحمت بکشین و از مشکلات سوالات تلفنی هم بگین. ایشالا که توی همدردی از اون نوع پسرا نداریم. البته اینم بگم همه پسرا خوبن. فقط این درصد خوبی یکم بالا و پایین داره.

    عرض شود که به تازگی بعد از اینکه به بالاترین پله برای ازدواج رسیده بودم یه مار بزرگ نیشم زد و سر خوردم اومدم پایین. الان دوباره مامان تلفن دست گرفته و دنبال عروس خوبش میگرده و خواهراهم دارن لابی میکنن تا یه زن داداش خوب پیدا کنن.
    سولات تلفنی مامان رو من طراحی نکردم. اما به مررور که خواستگاری میریم این سوالات پخته تر میشه.

    یه بار صورت سوالات رو نگاه میکردم خیلی جزئی و بد نبودن. فقط یه سوال بود اونم پرسیدن قد دختر خانوم. شاید یه مقدار بار منفی داشته باشه ولی خوب من یه مقدار قدم بلنده و یه مقدار تناسب قدی لازمه.

    دیدتونم نسبت به خواستگار مثبت تر کنید. همونطور که خودتون فرمودین اون بنده خدا هم یکی مثله بچه های همدردیه. من خودم میخوام برم خواستگاری سعی میکنم با نهایت دید مثبت برم. نمیزارم هیچ پیش زمینه منفی ایجاد بشه.

    با این پسرای درمونده بیشتر راه بیایین. گناه دارند.

    براتون آرزوی سلامتی و خوشبختی دارم
    عاشق شدن ساده است، در عشق ماندن هم دشوار نیست

    تنهایی انسان سببی کافی برای این مهم است.

    اما تلاش سختی که به زحمتش می ارزد

    پیدا کردن یاریست که به لطف حضور مستمر او

    بتوانیم کسی بشویم که میخواهیم.


  12. 7 کاربر از پست مفید mobin31080 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 02 آذر 94), m.reza91 (سه شنبه 26 آبان 94), reihane_b (دوشنبه 25 آبان 94), میشل (جمعه 20 آذر 94), مسافر زمان (سه شنبه 26 آبان 94), باغبان (سه شنبه 26 آبان 94), عشق آفرین (جمعه 29 آبان 94)

  13. #67
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    امشب دلم هوای کودکی کرده.
    عمر چقدر زود می گذره؛
    این شعر رو پیدا کردم ولی متاسفانه نمیدونم شاعرش کیه ولی متنش خیلی حال و هوای خوبی به من داد :
    پا به پای کودکی هایم بیا // کفش هایت را به پا کن تا به تا


    قاه قاه خنده ات را ساز کن //باز هم با خنده ات اعجاز کن


    پا بکوب و لج کن و راضی نشو //با کسی جز عشق همبازی نشو


    بچه های کوچه را هم کن خبر //عاقلی را یک شب از یادت ببر


    خاله بازی کن به رسم کودکی // با همان چادر نماز پولکی


    طعم چای و قوری گلدارمان //لحظه های ناب بی تکرارمان


    مادری از جنس باران داشتیم //در کنارش خواب آسان داشتیم


    یا پدر اسطوره دنیای ما // قهرمان باور زیبای ما


    قصه های هر شب مادربزرگ// ماجرای بزبز قندی و گرگ


    غصه هرگز فرصت جولان نداشت //خنده های کودکی پایان نداشت


    هر کسی رنگ خودش بی شیله بود // ثروت هر بچه قدری تیله بود


    ای شریک نان و گردو و پنیر ! // همکلاسی ! باز دستم را بگیر


    مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست // آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟


    حال ما را از کسی پرسیده ای ؟// مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟


    حسرت پرواز داری در قفس؟ //می کشی مشکل در این دنیا نفس؟


    سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟ // رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟


    رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟ //آسمان باورت مهتابی است ؟


    هرکجایی شعر باران را بخوان // ساده باش و باز هم کودک بمان


    باز باران با ترانه ، گریه کن ! //کودکی تو ، کودکانه گریه کن!


    ای رفیق روز های گرم و سرد //سادگی هایم به سویم باز گرد!

    این شعر رو همزمان با گوش دادن به آهنگ کودکی اثر مسیح مریمی بخونید، حتما گریتون می گیره؛قول میدم. اینم شعر آهنگه:

    کبوترم که بنگرم بامت را
    رها شوم چو بشنوم نامت را
    تو بی نشان نشان من به هر جا گفتی
    تو خود مرا سروده ای غزل ها گفتی
    ز بی کران به تشنگان تویی دریا تر
    ز خود اگر رها شوم تویی پیدا تر
    مرا ببر به کودکی به مولیان رودکی
    ببرم به آن شهری که بود چو آیینه
    نباشد آنجا اثری از رنج و کینه
    ای در شبانه ها ماه و پروینم
    چشم کبود تو درد و تسکینم
    افسانه خوان به گوشم ای شیرینم
    شاید بخوابم و خوابت را بینم
    مرا ببر به کودکی به مولیان رودکی
    ببرم به آن شهری که بود چو آیینه
    نباشد آنجا اثری ز رنج و کینه
    غم سازم همه رازم به تو گفتم
    تو بهاری ز تو گفتم که شکفتم
    بیا ببین که چون چشمت بیمارم
    ستاره خفت و من هر شب بیدارم
    یادت خدا یا رب یادت خدا یا رب
    ...

    حس خوبی داره کودکی.
    امیدوارم حسی که امشب داشتم رو حس کنید. خیلی قشنگه.

    شاد باشید.
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود



    ویرایش توسط m.reza91 : سه شنبه 26 آبان 94 در ساعت 00:31

  14. 7 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    reihane_b (سه شنبه 26 آبان 94), گیسو کمند (چهارشنبه 27 آبان 94), گندم.م (سه شنبه 26 آبان 94), میشل (جمعه 20 آذر 94), مسافر زمان (سه شنبه 26 آبان 94), باغبان (سه شنبه 26 آبان 94), عشق آفرین (جمعه 29 آبان 94)

  15. #68
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    دوستان سلام

    خیلی سعی کردم حالمو خوب کنم خوب بودم ، یه سری اتفاقات میوفته که تحملمو به صفر میرسونه ، الان واقعا حالم بده ، به دعاتون احتیاج دارم

    الان که دارم این متنو مینویسم به امید اینکه اگه کسی منو میشناسه و قابل میدونه دعام کنه مینویسم ، توی این جمع بزرگ همدردی هستن کسانی که قلبشون صافه و پیش خدا آبرو دارن .
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  16. 5 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 02 آذر 94), m.reza91 (یکشنبه 01 آذر 94), میشل (جمعه 20 آذر 94), شمیم الزهرا (شنبه 30 آبان 94), عشق آفرین (شنبه 30 آبان 94)

  17. #69
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    سلام صبح بخیر می خام از فرصت استفاده کنم از طرف همه اونایی که از موضوعات ومقاله ها استفاده می کنن و به

    کار میبرن تشکر کنم از کسایی که این سایت را تشکیل دادن و همچنین مدیران همدردی خداقوت

  18. 5 کاربر از پست مفید سها** تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 02 آذر 94), m.reza91 (یکشنبه 01 آذر 94), میشل (جمعه 20 آذر 94), باغبان (یکشنبه 01 آذر 94), عشق آفرین (شنبه 30 آبان 94)

  19. #70
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    سلام.
    امشب هیجانی ندارم و کمی خسته ام... پدر بزرگم بعد از سه ماه رنج فراوان به رحمت خدا رفتن و مراسمشون چند روز خونه ی ما بود. یکم روحیه ام گرفته شد. تو شلوغی که چیزی حالیم نبود ، اما حالا که تنها شدم دلتنگشون شدم، چون خیلی دوستشون داشتم، خیلی محترم بودن. البته مواجه شدن باهاش از تصورم راحت تر بود.
    خداروشکر. زندگی آرومی داشتم و دارم. رفاه دارم، خانواده خوب، سلامتی، امنیت، آبرو، محبت، فرصت، همه چی.... تا به حال داغ عزیز ندیده بودم، همین هم خدا صبرش رو داد. ولی همیشه ازش غافل بودم. همیشه ناسپاس بودم و بیشتر خواستم. فکر میکنم هیچکس به اندازه ی من غرق نعمت نبوده. خدایی که بهم چشم و عقل و دل داد و به گوش و زبان بیاراست. اما من، آه... فقط کفران نعمت و بی خیالی.
    کاش قلبم بهتر این اتفاق رو درک کنه. گاهی بعضیا مرگشون خیلی زیباست. خودش رفت، اما همه بچه هاشو که خدارو انکار میکردن و کفر میگفتن، معتقد و نمازخون کرد. با بیماری و مرگش هم سبب خیر شد.
    لطفا دعا کنید برام. دعا کنید به فهم و شعور برسم. خیلی کوته فکرم. خیلی بچه ام، خیلی مغرور و متکبرم. به لطف خدا که دعای شما موجبات نظر خداوند رو فراهم میکنه. ممنونتون میشم.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  20. 5 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    m.reza91 (یکشنبه 01 آذر 94), گندم.م (دوشنبه 02 آذر 94), میشل (جمعه 20 آذر 94), سها** (دوشنبه 02 آذر 94), صبا_2009 (یکشنبه 01 آذر 94)


 
صفحه 7 از 70 نخستنخست 123456789101112131415161727374757 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.