به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 65
  1. #21
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام خدمت دو دوست گرامی..
    باغبان عزیز ممنون بابت وقت و نوشته هائی که برام گذاشتین.. دعای هر روزه ی من این روزها فقط اینه: خدایا منو عاشق خانمم کن و محبتشو تو دلم بنداز..همین

  2. #22
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سلام آقای جوادیان

    ممنون از شما .


    ویژگیهای مثبت همسرتون را روی کاغذ بنویسید ، و روش فکر کنید - خواهید دید که همسر خوبی دارید!

    بالاخره یه ویژگیهایی در ایشون دیدید که برگزیدید !

    سپس این ویژگیهایی که در کاغذ نوشته اید ، همراه با یه گل رز به همسرتان هدیه دهید

    از اون هم خواهش کنید همین کار رابرای شما انجام دهد !

    سپس نکاتی که دوست دارید همسرتان اون جوری باشد را هم بنویسید + یه شاخه گل رز و به ایشون هدیه دهید !

    از ایشون هم درخواست کنید همین کار را بکنند !

    خواهید دید که زندگی شاد تر و زیباتری خواهید داشت !

    ........................

    به نظرم تفاوت ها و سلیقه ها در زندگی زناشویی هست ، ولی مهم اینه که این تفاوتها را کم کنیم

    نباید مساله را پاک کنیم – باید حلش کنیم !

    و از اینکه دنبال حل مساله هستید از شما تشکر می کنم .

    امید اون دختر را ناامبد نکنید

    اون بنده خدا با یه امیدی ازدواج کرده – برا دخترا سخته !!

    به نظر می یاد شما به اون علاقه دارید – ولی خب ، دنیای امروز ، دنیای مقایسه هاست – دعا می کنم این جوری نباشیم – هممون.

    من خودم قدم بلنده ، ولی قد همسر آینده ام برام مهم نیست ! ( دوست داشتی باور نکن )

    بیشتر دنبال دل و اخلاق و مهربونی باش . چون اینا می مونه !



    ..........................

    یه بنده خدایی برگشته بهم میگه ، من عاشق سوسانو هستم ( فیلم جومونگ )

    بهش گفتم برا چی ؟

    گور به گور نشده گفت : به خاطر اخلاقش – خیلی مهربونه !

    گفتم ، عزیزم اون فیلمه.

    یا یکی دیگه برگشته بود گفته بود ، من دوست دارم زنم شبیه صابون ........؟....... باشه

    بابا جون اون فوتوشاپ و یا اینقدر کرم و .... می زنند این جوری میشند – اگر راست میگن وقتی از خواب بلند میشند برو ببینشون!!

    به قول یه بنده خدایی ، بگذریم .

    .................................................. .................................................. .

    در مورد درخواست شما از خداوند :

    ببنید من با دوستم دعوا می کنم – و هر روز در ذهنم برای خودم تداعی می کنم که برا چی به من همچنین حرفی زد

    سپس بعد از نماز میگم خدایا ، کمک کن با هم آشتی کنیم – بعد از نماز همون آش و همون کاسه !

    خداوند در صورتی به من کمک میکنه که من دلم را پاک کنم – و از درونم ببخشمش

    وقتی این کار را کنم - همچی درست میشه !

    وقتی ما عزیزان خود را مورد مقایسه قرار بدیم !

    و از طرفی از خداوند هم کمک بخوایم که کمک کن اون را دوست داشته باشیم !

    به جایی نمی رسیم !!!


    وقتی به سرزمین رویاها می رسیم که ، خودمان و عزیزان را از مقایسه با دیگران رها کنیم

    دوست داری در سرزمین رویاها باشی یا در سرزمین زمینی ها ؟


    مراقب خودت باش .


    ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 30 مهر 94 در ساعت 19:01

  3. 5 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    @hasti (چهارشنبه 13 آبان 94), gholam1234 (یکشنبه 08 آبان 01), kimia fall (پنجشنبه 30 مهر 94), mis-marjan (شنبه 14 آذر 94), میشل (پنجشنبه 30 مهر 94)

  4. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 اردیبهشت 95 [ 23:19]
    تاریخ عضویت
    1393-8-07
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    2,117
    سطح
    27
    Points: 2,117, Level: 27
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    63

    تشکرشده 120 در 67 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    من تاپیک هاتون رو خونده بودم ولی این اولین پاسخیه که می ذارم

    خب چیزی که به چشم من میاد اینه که شما نمیدونید چی میخاین دقیق. وقتی رفتید خواستگاری نمیدونستید قد بلند براتون مهمه. دختر ساده نمی پسندین. اونا گذشتن. اما الان چی؟ دقیقا از زندگی زناشوییتون چی میخاین؟ میگین خانمتونو دوسش دارین. اما عاشقش نیسین. بخاطر ظاهرش. از زندگی زناشویی عشق میخاین یا رابطه ی زناشویی گرم؟ آیا دوس داشتن براتون کافی نیس؟ اگه عشق میخاستین چرا اول عاشق نشدین بعدش ازدواج کنین؟

    من با نظر آقای فدایی یار موافقم. شما حرفاتون مبهمه. مشکلتون چیزایی که نوشتید نیس فقط. اولا نه موقع خواستگاری و نه الان نمی دونید از زندگی زناشویی چی می خاین. اگه میدونین به سوالات من جواب بدین.این بخش از مشکل که شما هستین را بش فکر کنین.


    اما درمورد مشکل خانمتون: مشکلتون ظاهر نیس فقط شاید یه مجموعه ای از رفتار ها باشه. مثلا اگر خانمتون با همین اندام اما با رفتارهایی فریباتر و با سیاست تر بود احتمالا این مشکلات را نداشتید.درسته؟ خب این بخش از مشکل راه حلش خانمتون هس. اما اون باید بفهمه تا تلاش بیشتری بکنه. خودش چیزی بو نبرده؟ یعنی با رفتاراش سعی در جذب شما نداره؟

    اگه زیاد سوال پرسیدم قصد محاکمه ی شما را ندارم. میخام تکلیف خودتون با خودتون روشن بشه. که چی میخاین از زندگی زناشوییتون.
    موفق باشین


  5. کاربر روبرو از پست مفید kimia fall تشکرکرده است .

    فدایی یار (پنجشنبه 30 مهر 94)

  6. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 خرداد 99 [ 03:22]
    تاریخ عضویت
    1394-7-18
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    5,563
    سطح
    48
    Points: 5,563, Level: 48
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 187
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 35 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقای جوادیان
    من قبلا راجب خودم و احساسم نسبت به نامزدم صحبت کردم ولی گفتم که, دراون یکی دوسال تلاش کردم به صورت غیرمستقیم نحوه لباس پوشیدنش رو عوض کنم و کاری کردم به تیپش اهمیت بده و هیکلش خیلی عوض شد, از زمین تا آسمون, نمیگم فقط صبرکنید, صبرکنید اما خاسته هاتونو باهاش درمیون بذارید,
    راستی پدرمن ۱۸۲سانت قدشه با یه تیپ عالی حتی تو این سن, ولی مادرم ۱۵۶قدشه, خیلی هم همو دوس دارن, میبینم که بابام از کوچولویی ظرافت مامانم واقعا خوشش میاد,
    اما صورت مسیله رو پاک نکنید بلکه حل کنید, باخانمتون خیلی صمیمی شید بدون اینکه ناراحت شه بهش بگید دوس دارید خوش اندامتر شه,
    تا حالا ازش خاستید؟تواین مدت بیان کردید؟جوابش چی بوده؟
    بازم میگم مطمینم این مسیله براتون حل میشه, صددرصد, بهتون قول میدم

  7. کاربر روبرو از پست مفید razieh181 تشکرکرده است .

    میشل (جمعه 01 آبان 94)

  8. #25
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام خدمت دوستای عزیزم..ایشالله عذاداریاتون مقبول خداوند قرار گرفته باشه و منو هم دعا کرده باشین..
    نظرای مفیدتونو خوندم.. و بابتش ازتون تشکر میکنم..
    زندگی من بعد این روزها دو صفحه داره..یک صفحه که حالم خوبه و اصلا مشکلاتم به نظرم نمیان و منطقی تر میشم ولی صفحه دوم زمانیه که تو حس و حال زمانی قرار میگیرم که اضطراب و افسردگی سراغم میاد و دنیا برام تیره و تار میشه ..اونم زمانهاییکه یه دختر زیبا میبینم یا جاهائی که قبلا رفتم و درش اضطراب داشتم و خیلی چیزهای دگ..
    در اون لحظه دوست دارم هر چی دارم بدم و از این وضعیت خلاص بشم..و چون مسبب همه این هارو اشتباه در انتخاب همسرم میبینم فقط فکر طلاق میاد تو ذهنم..
    باغبان عزیز بارها و بارها خصوصیات مثبت همسرمو برا خودم نوشتم و اینجام گفتم که از این همه خوبیشون در تعجبم که مگه میشه دختری انقد خوب باشه..ولی چون اندام و قدش برام خوشایند نیست اینها به چشمم نمیاد..میدونم دارم اشتباه میکنم ولی دست خودم نیست..دوس داشتم خانمم ازم سطحش بالاتر بود.. پدر و مادرش تیپشون خوب بود نه مث مادر زنه من از همون روز عقد پیشه من با شلوار راحتیه گل گلیا میومد و میرفت..البته میدونم خیلیا ساده و راحت بودن و ترجیح میدن ..پدر زن و مادر زنه من واقعا انسانهای شریفی هستن ولی تو خونه از اول پیشه من راحت بودن و من اینارو گذاشتم به حساب کم ارزش بودنم بهشون..
    خلاصه تر بگم من تو باطن و اخلاق وخوبی و پاکی به همه چی رسیدم ولی تو ظاهر و کیف و لذت کردن هیچی عایدم نشده.. و همه اینها ریشه در مشکلات روانی من داره که سخت بتونم درمانش کنم..و روانشناس میگه فقط باید تحمل کنی تا همه چی بات عادی بشه .. به دلیل حساس بودن خانمها هم نمیشه چیز زیادی بهشون گفت.. طبق گفته راضیه خانم هم چن بار بهش گفتم که چربی پاهات با ورزش حل میشه برو خوش اندامتر شو..ولی گفته تو عروسیا که میریم بیشتر خانما پاهاشون و بدنشون چربی داره..
    یا چن بار که گفتم ترک پاشنه پاهاتو درمان کن زیاد اهمیت نداده و گفته عزیزم تو فقط ظاهر منو میبینی و باطنمو نمیبینی.. میگه تو خیلی پیش خدا عزیز بودی که من بهت بله گفتم .. راستم میگه چون چن تا خواستگار خوب داشت ولی منو پسندید .. منم تو قلب خودم میگم زیاد پسندت نکرده بودم ولی چون تفاهم بسیار زیادی داشتیم و ویژگیهای مثبت زیادی داشتی اومدم خواستگاری..
    کیمیا فال عزیز من از زندگی همین چیزایی رو که الان دارم میخوام..ولی ذهنیتی که از خانمم طی سالها ساختم نمیذاره به این راضی بشم..
    حس میکنم دارم اشتباه میرم و به زودی از هم طلاق خواهیم گرفت ..واسه همین ذهنم بدنمو در حالت بی علاقگی و بی میلی تنظیم میکنه ..خودم نمیتونم خودمو از این بحران بکشم بیرون..فقط خدا میتونه..خدا هم که هیچ کاری نمیکنه

  9. #26
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام

    با خانمتون رفتین پیش مشاور؟

    به نظر من لازمه یه سری نکات به خانمتون به صورت مستقیم گفته بشه، قد همسرتون دست خودشون نیست و نمیشه واسش کاری کرد، اما اندامشون قابل اصلاحه،

    من خیلی دقیق تاپیک هاتون رو نخوندم ولی فکر میکنم خانمتون تم مذهبی داشته باشه، اگر این طور هست از مشاوره مذهبی کمک بگیرید چون تاثیرش روی خانمتون خیلی بیشتره.

    از جواب همسرتون که میگه تو فقط ظاهر منو میبینی، میشه چند تا نکته برداشت کرد، همسرتون تعریف خاصی از شما نشنیده، با اینکه بارها اینجا گفتین که اخلاق و باطن ایشون فوق العاده هست ولی اصلا اینو به همسرتون منتقل نکردید و احتمالا همسرتون به این دلیل دچار خلا هست.
    وقتی بدون اینکه به نکات مثبت فردی اشاره کنی فقط به انتقاد کنی و ایراد بگیری بعد از مدتی اون انتقادها و ایرادها بی ارزش میشه و اینجوری قلمداد میشه که فرد انتقاد کننده عادتش اینه که ایراد بگیره. نگذارید این اتفاق بین شما و همسرتون بیافته.

    اول تعریف و تمجید از چند خصوصیت مثبت و بعد یک انتقاد از خصوصیت منفی. و بعد از انتقاد هم از ایشون هم بخواین که اگر چیزی در شما نمی پسنده او هم بیان کنه.

    برداشت کلی من از تاپیک شما اینه که خیلی با همسرتون صمیمی نشدین و اینقدر بخاطر تصورات ذهنی تون دور خودتون دیوار کشیدیدن که اجازه لذت بردن رو برای خودتون صادر نمیکنید.

    به عنوان یک تمرین ذهنی، خودتون رو موظف کنید که مثلا در بازه زمانی 3 روز یا یک هفته اکیدا به طلاق فکر نکنید و وقتی این فکر به ذهنتون رسید سریعا فکرتون رو با یه موضوع مثبت جایگزین کنید. این تمرین رو مدت ها برای خودتون تمدید کنید. قدرت ذهن ما دست خودمون هست، اسیر نباشید و مدام با این بهانه که من مشکل روانی دارم و ... خودتون رو تبرئه نکنید. من مطمئنم در صورتی که کمی خودتون تلاش کنید که کنترل ذهنتون رو بدست بگیرید و همچنین به کمک مشاور از همکاری همسرتون هم بهره مند بشید خیلی زود این مساله واستون حل میشه.


  10. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 تیر 01 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    118
    امتیاز
    8,291
    سطح
    61
    Points: 8,291, Level: 61
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    150

    تشکرشده 170 در 75 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام
    من تاپییک شما رو کامل نخوندم...ولی بنظرم اومد شما انسان معتقدی هستید...یکی از احکام همین دین حجاب چشم مخصوصا برای مردهاست....درسته شما شغلتون ایجاب میکنه شبانه روز با خانمای زیادی در ارتباط باشید ...سعی کنید کمتر به این خانمها نگاه کنید

    از همسرتون هم بخاید که ی کلاس خودآرایی خوب بره...یعنی مجبورش کنید که باید بره...با آرایش قیافه خانمها خیلیییییییییییی تغییر میکنه

    من به عنوان یه خانم از اینکه همسرم تو ذهنش شخص دیگه ایو جای من بذاره و دچار زنای ذهنی شه بیزارم...لطفاااااااااا این ظلمو در حق خانمتون نکنید

  11. 2 کاربر از پست مفید cheshmakk تشکرکرده اند .

    نیکیا (چهارشنبه 06 آبان 94), میشل (چهارشنبه 06 آبان 94)

  12. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 02 مهر 95 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    3,832
    سطح
    39
    Points: 3,832, Level: 39
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    128

    تشکرشده 312 در 128 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام
    ببینین اگه واقعا واقعا میخواین با خانومتون زندگی کنین سعی کنین باهاش صمیمی و مثه دوست شین..سعی کنین بهش نزدیک شین..باهاش نقاط مشترک پیدا کنین و کارای مشترک انجام بدین..جاهایی برین و کارایی کنین که براتون خاطره ساز بشه...اونوقت احتمالا کم کم اون حس علاقه و تعلق خاطر باهاش براتون بوجود بیاد
    من به تازگی یه فیلم هندی ددیدم که ناخوداگاه وقتی اون فیلم رو میدیم یاد شما و تاپیکتون افتادم و به نظرم دیدنش برا شما خوب باشه
    تقریبا زندگی مردی رو نشون میده که مثه شما هست شاید در شرایطی حتی خیلی بدتر
    Dum Laga Ke Haisha (2015) - IMDb

    (مرده به خاطر اصرار خانوادش و موقعیت یه خانوم که خیلی خوبه میره با یک خانم چاق ازدواج میکنه و اصلا از هیکل خانم و خود خانم یه ذره هم خوشش نمیاد که حتی بخواد باهاش یه بار هم رابطه داشته باشه و بعد یه اتفاقایی پیش میاد... خلاصه بد نیست دیدنش تا حدودی شبیه شما و حتی حسش خیلی بدتر از شما هست)

    امیدوارم موفق بشین و مهر خانومتون هر چه زودتر تو دلتون بشینه و هیچوقت هم بیرون نره
    ویرایش توسط gisooo : یکشنبه 03 آبان 94 در ساعت 23:00

  13. کاربر روبرو از پست مفید gisooo تشکرکرده است .

    میشل (چهارشنبه 06 آبان 94)

  14. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام اقای جوادیان.مرسی همچنین.محتاجیم به دعا.

    اقای جوادیان همون طور هم که عرض کردم مشکل فقط صرفا ظاهر خانم شما نبود... یا شاید بهتره بگم ظاهر ایشون نه صرفا به عنوان چهره بلکه در همه ی ابعاد ظاهری ! به دلتون نیستند...که اشاره هایی بهش کردید...راستش ادمای خوب زیادی توی دنیا وجود دارند که درسته خیلی خوب هستند ولی افراد کمی هستند که می خوان باهاشون ازدواج کنند !!! که البته من دلیلشو می دونم ولی نمی خوام این جا بازش کنم ... فکر می کنم کلا خانم شما و خانوادشون از این خونواده های صاف و ساده و بی شیله و پیله هستند... شما بارها این جا گفتید که پیش ایشون هستید ناخودگاه حالتون بد میشه و اظطراب و... ولی یکبار هم اشاره نکردید که مثلا همسرم متوجه شده و به روم اورده و ازم ناراحته و.. که به نظرم این دو دلیل داره یا واقعا ایشون متوجه نمی شند که این خودش یکی از دلایلی هست که شما از ایشون زده می شید...یا این که واقعا اون قدر خوب هستند که به روی شما نمیارند این چیزا رو ...

    راستش من در حدی نیستم و نمی خوام نه شما رو به حفظ زندگیتون و نه خدایی ناکرده جدایی سوق بدم...چون در اون حد و جایگاه نیستم... پس لطفا با حرفای من تصمیمی نگیرید...ولی چند تا نکته که به ذهنم میاد رو خدمت شما عرض می کنم...من خب چون هم جنس شمام بهتر میتونم روحیات شما رو درک کنم...کلا طبیعت مرد این هستش بعضی وقتا حس کنه اگه اشتباه کنه همسرشو از دست میده یا موقعیتش به خطر می افته !!! اون وقت همسرش براش جذاب تر میشه...چیزی که در خانم شما نیست و طوری ایشون با شما رفتار کردند که فکر می کنید همیشه با هر نوع رفتاری شما رو می خوان...این باعث میشه هی ارزش واقعی ایشون رو ندونید(من ارزشی برای همسر شما تعیین نکردم مثلا بگم چنده نمرشون ولی میگم هر چی باشه شما به اشتباه براتون کم ارزش تر از ارزش واقعیشون میشند)...

    حس می کنم شما دوست داشتید مثلا همسرتون یکسری رفتار های خاص زنانه هم داشته باشند و یکسری سیاست های خاص که شاید ندارند مثلا به موقع ناز کردن و... (البته اینو مطمئن نگفتم)

    یک نکته ی مهم دیگه این که الان همسر شما رو همه خوب می دونیم !!! شما هم هی میگد ایشون خوب هستند...ولی به نظرم لااقل توی یک مورد اصلا خوب نیستند..فکر می کنم ایشون از نظر شما مثلا خوب هستند چون مثلا با این که این همه رفتارهای دافعانه حالا گیریم ناخودگاه باهاشون داشتید ولی به روتون نیاوردند..شاید از نظر شما و بعضی ها بگیم چه خانم خوبی !! ولی به نظر من این خوبی نیست...چون همین نگفتن ها (من نمیگم متوجه نشدن ها چون امیدوارم متوجه شده باشند و به دلیل روحیه بزرگشون به روی شما نیاورده باشند چون اگه واقعا متوجه نشده باشند که خیلی بده) باعث شده شما این قدر دچار تردید بشید و از ایشون زده بشید...

    یک نکته ی دیگه که هست...به دلیل همین رفتار های به ظاهر خوب ایشون !! که از نظر من خوب نیست...کاملا از حرفای شما این طور میشه برداشت کرد که انگار اگه قرار به ادامه باشه می خواید با حس ترحم با ایشون ادامه بدید...مطمئن باشید چنین زندگی به نظر بنده هیچ فایده ای نداره.... از طرفی چون با خانواده اسون گیری وصلت کردید فکر کنم مهریه بالایی هم ندارند یا کلا خودتون هم می دونید کار سختی نیست جدایی از ایشون و توی مراحل قانونی زیاد گیرتون نمی ندازند !!! که میگید مثلا بعضی وقتا می زنه به سرم مهریشو بدم یا مثلا پولی بهشون بدم و... خودمو خلاص کنم... ولی با دلی که شکسته چه می کنید ؟ می دونم یکی از عمده دلایل شما از عدم طلاق ایشون ترس از خدا و در واقع اه ایشون هستش پس لطفا ادامه ی صحبت هامو بخونید...

    من یک سوال از شما می پرسم که نمی خوام این جا جواب بدید ولی می خوام به فکر فرو برید و تامل کنید...گیریم از خانمتون طلاق گرفتید و ایشون هم اهی از دل به شما نگرفت...گیریم همه چی خوب پیش رفت...حالا فکر می کنید شما به عنوان یک فردی که تجربه ی زندگی مشترک داشته بره خواستگاری اون دختر خانمی که الان تصویرشو داره و یک روز هم پیداش کنه تازه...ایا خانوادش به چنین فردی دختر می دند؟ایا اونا کلی علامت سوال توی ذهنشون نیست و دچار تردید راجب شما نمی شند؟! از جنس همین تردید هایی که شما الان به خانم فعلیتون دارید؟! شاید بگید ترجیح میدم دیگه هیچ وقت ازدواج نکنم تا این که این زندگی رو ادامه بدم..به هر حال هر کدوم اینا خودش یک انتخابه و شما مختارید !!!

    اقای جوادیان اگه دقت کنید خیلی از دوستان این جا پست گذاشتند مخصوصا بانوان تالار شما رو به حفظ زندگیتون سوق دادند...اینا همش دلیل داره که خارج از حوصله تاپیک هستش راجبش بگم ولی تصمیم گرفتم در ادامه بگم...ولی من بهتون توصیه دارم به یک بهانه ای شده یک سفر یک هفته ای برید و از خانمتون و جو دور بشید... به همه ی حرفای دوستان تالار که در تاپیکتون نظر دادند خوب دقت و توجه کنید تا اگه هر تصمیمی گرفتید باز بعد ها پشیمون نشید چرا اشتباه کردم... ببنید واقعا دوری از ایشون براتون سخت هست یا نه...دلتنگشون میشید یا نه...


    اقای جوادیان عزیز ببینید چیزایی که در ادامه میگم رو لااقل خودم توی هیچ کتابی نخوندم ولی بهش رسیدم... از تجربه ی شخصیم گرفته تا بقیه افراد و مخصوصا پسر ها... این چیزا رو صرفا برای شما نمی نویسم اینو برای اقا پسر های مجرد تالار و حتی خانم های مجرد می نویسم.. تا ان شاالله به لطف خدا با رعایت این نکته زندگی موفق تری رو تجربه کنند...و تصمیم درست رو بگیرند

    ببینید اگه یک تعداد معیار به صورت فرضی برای هر مردی مهم باشه که مثلا من میگم ده تا... که یکی از اون ده معیار بحث زیبایی که من به نظرم در تعریف جامع و کامل تر بهش بگیم به دل نشستن چهره ی خانم باشه حال با این که این معیار به نظر من شاید کم تر از ده درصد برای خوشبختی مهم باشه همون معیاری که میگن زیبایی عادی میشه !!!...و نود درصدش رو بقیه معیار ها مثل اخلاق و... می سازه همون چیزایی که همسر شما خوشبختانه در سطح بسیار بالایی دارند... ولی متاسفانه ی یک نکته ی بد داره !! چیزی که شما رعایت نکردید...درسته این معیار شاید کم تر از ده درصد در خوشبختی یک زوج تاثیر داره ولی این معیار رو باید مردان به عنوان یک فیلتر سری(شرط لازم) قبل از سایر معیار هاشون در انتخاب همسر اعمال کنند !! یعنی اگه دختر خانمی براشون اون معیار رو در حد قبولی نداشت بهتره وقتشون رو پای این حرفا که میگن بعد ازدواج محبت میاد نکنه و... بهتون قول میدم کل تاپیکای همدردی با موضوع مشابه خودتون رو بخونید تهش می بینید بیش از نود درصدشون این معیار رو بهش دقت نداشتند ... و باز به شما قول میدم کل تاپیک هایی رو بخونید که طرف از نظر ظاهر با اون خانمی که می خواسته ازدواج کرده !! ولی غافل از این که این نهایتا مثلا ده درصد کار هستش (ولی ده درصدی که گفتم باید قبل از هر چیزی اعمال بشه همون شرط لازم خودمون ولی نه کافی و اونا هم شکگست خوردند) و بی توجه به سایر معیار ها ازدواج کردند و کارشون به طلاق کشیده چون از بس از ده درصده براشون جاذبه داشته و داره که فکر کردند کار تمومه !!! نمونش یک تاپکی این جا بود که اقایی که صرفا به علت زیبایی با خانمشون ازدواج کرده بودند که راجب یکسری موارد کلی با هم اختلاف داشند مثلا پوشش خانمشون جلوی سایر شوهر خواهراشون و... که از اخر هم طلاق گرفتند...
    متاسفانه شما غافل از این نکته با خانم خیلی خوبتون ازدواج کردید ولی حالا ایشون هر کار هم بکنه به چشم شما نمیاد و دلیلش همین نکته ای هستش که خدمت شما عرض کردم...اقای جوادیان لطفا به چیزایی که عرض کردم فکر کنید...می دونم شگفت زده می شید اینا رو نمی خواستم بنا به دلایلی این جا مطرح کنم ولی گفتم بگم تا قبل این که (که بگزریم بی خیال )...
    شاید باورتون نشه حدودا 4.5 سال پیش دقیقا اتفاق مشابه شما داشت برای من رخ می داد که واقعا به لطف خدا اون وصلت سر نگرفت...بعضی وقتا فکر می کنم می بینم اگه اون وصلت انجام می شد من ادمی نبودم که بخوام بزنم زیرش..ولی قطعا چون به اون حس خوشبختی که می خواستم نمی رسیدم نمی تونستم اون خانم رو هم خوشبخت کنم...

    ولی راجب خانم ها این قضیه کاملا فرق می کنه... برای همون هستش که خیلی خانم ها بعد ها چهره های حتی براشون زشت خیلی خوب میشه...چون فکر می کنم برای خانم ها اون معیار مهمه متقابلا که برای اقایون گفتم در یک کلام مردانگی همسرشون هست !! که شامل مواردی مثل عرضه و جنم و حتی درامدشون و.. میشه به هر حال یکی از پایه های اقتدار مرد جیبش هست دیگه البته بخشی...

    شاید بعضی ها بگند پس چرا باباهای ما ازدواجشون مشکل نداشت...چون نکته ی مهم این هستش اون زمان به اقتضای زمانش هر مردی مگه چند خانم جوان خوش چهره و.. دیده بود که توی مغزش یک سری تصویر ها شکل بگیره که حالا بخواد قیاس انجام بده و... ولی الان به لطف پیشرفت با سرعت نور علم!!! ولی ما نتونستیم رشد کنیم و به همون اندازه بزرگ شیم و با نگاه کردن به هر فیلم هالیوودی.. تازه کاش اینا باشه...توی واقعیت هم که دیدید بعضی نمی گم مردا ..اقایون چطور به چهره خانم ها خیره میشند وحتی نمره هم می دند!!! یا باز بعضی مشاغل خاص مثل شغل شما اینا باعث میشه شرطی بشیم... اون وقت شما وقتی اون خانمی رو که می بینید شما رو به وجد میاره ناخودگاه یک سری تصاویر دیگه به طور کلی از ایشون توی ذهنتون میاد و یک سری فعل و انفعال هم در بدتون رخ میده و حس های خوبی درتون جاری میشه و.. از اون بدتر یکدفعه یاد خانم خودتون هم که می افتید و...

    حالا که خوب مشکلتون ریشه یابی شد...به نظرم خوب فکر کنید...ببنید واقعا ایشون براتون هیچ جاذبه ای دارند یا خیر ؟! میشه کار کرد روی این که این جاذبه براتون ایجاد بشه ؟! نمی دونم خواهر دارید یا خیر...ایا ایشون مثلا براتون حس خواهر دارند و جاذبه همسری واقعا ندارند...یا نه از اون حس هایی که شما رو به وجد میاره درشون هست اگه بخواید ؟!


    راستش من فقط تونستم و خواستم موضوع رو براتون تشریح کنم این که چه پیشنهاد هایی بدم واقعا ندارم جز چند تایی گفتم... فقط از خدا می خوام راهشو پیدا کنید.لطفا خوب به حرفام فکر کنید چون اینا حاصل تجربه های چند سالم و کلی مطالعه راجحب این زمینه هستش.

    امیدوارم هر تصمیمی می گیرید خیر و صلاح شما درش باشه.

  15. 3 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    @hasti (چهارشنبه 13 آبان 94), Mr DaNi (دوشنبه 04 آبان 94), میشل (چهارشنبه 06 آبان 94)

  16. #30
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام و صب بخیر خدمت دوستان عزیز و مخصوصا فدایی یار که حوصله خرج دادن و متنی زیبا نوشتن..
    خانم صبا انشالله این دفعه اگه وقت کردم قرار گذاشته بودیم با هم بریم پیش مشاور..هر چند نمیدونم کار درستیه یا نه؟همیشه هم از اخلاق خوبش تعریف میکنم ولی انتقاد زیادی نکردم ازش..چون همه چیزش سر جاشه..طرز برخوردش با خانواده من..با خود من ..حجابش ..اجازه گرفتناش..محبت کردناش و خیلی موارد دگ..فقط ظاهر و قدشه که اونم دست خودش نیست و من چی میتونم بهش بگم..قیافش با آرایش از دور خوبه ولی وقتی آرایش نکنه... به قول بعضی دوستان بعضی اقایون دختر قد کوتاه دوست دارن ..خانم منم ریزه میزه است و با نمک..اما قد کوتاه واسه من جذاب نیست و منو تحریک نمیکنه..خیلیم به خودم تلقین کردم تا قد کوتاهی برام جذاب بشه ولی با دیدن یه دختر قد بلند همه چی دوباره برگشته سر جای اولش..تو این هفت هشت ماه همه مدل سعی کردم بهش علاقه مند بشم ولی چون همشون بی نتیجه مونده و برگشته سر خونه اولش دگ ناامید شدم .. نمیدونم تقاص چیرو دارم پس میدم.. یا خدا داره باهام چیکار میکنه..میخواد عوضم کنه..میخواد در عوضش چیز بهتری بده و یا ؟؟
    گیسو خانم اون فیلمو اگه پیدا کردم حتما میبینمش..بابتش ازتون ممنونم..
    اقای فدایی یار من خودم به شخصه میبینم که خانمم خیلی ایرادهای منو نمیگه..اونائیرو هم که تذکر میده به خاطر حال بد من زیاد سخت نمیگیره..و کوتاه میاد.. خیلی وقتا هم بهش میگم خیلی دگ داری محبت میکنی و جائی برای من نمیذاری..وقتی کسائی رو میبینم که خانم متین و زیبائی دارن و خیلی از خامشون سطحش پائین تره اعصابم خرد میشه و به خودم میگم واسه یه عصبانی بودنت چقد میتونستی موقعیت های خوب دگه ای بدست بیاری..
    اگه میتونستم یه موضوع دگ پیدا کنم و ذهنمو با اون مشغول کنم خیلی بهتر میشد و کمی ذهنم از زوم کردن رو خانمم پرت میشد.. ولی فعلا بخاطر بدهی های زیادم میخکوب باید وایسم تو مغازه..
    چن روز پیش تو خواب دیدم از هم جدا شدیم و بعد همونطور تو خواب با محبت صدام کردو من دیوونه شدم که از هم جدا شدیم..بعد که بیدار شدم خیلی دوسش داشتم ..اما اینم چن روز دوام نیاورد و همه چی عادی شد..
    کاش یه نفر قبله ازدواج بهم میگفت که حتما قیافشو بپسند بعد بقیه کاراتو بکن.. در حسرتم یه روز با حال خوش از خواب بیدار بشم..


 
صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درباره این شخص دچار وسواس فکری شده ام
    توسط nokte در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 29 آذر 95, 18:59
  2. اختاپوس وسواس فکری- عملی (اختلال وسواس اجباری)
    توسط مدیرهمدردی در انجمن وسواس
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 26 فروردین 95, 08:31
  3. وسواس ظاهری دارم ، زندگیم داره تباه میشه
    توسط omidsss در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 10 دی 93, 21:36
  4. وسواس فکری دارم
    توسط Milad1 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 مرداد 92, 11:08
  5. وسواس روانیم کرده
    توسط اسناء در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 خرداد 92, 17:29

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.