ممنون گیسو کمند از راهنماییت،
قرار نزاشتیم که من خونه پدرم نرم، قرار شد هردو با کم کردن ارتباط با خانواده و در میان نزاشتن مسائل با خانواده به استقلال زندگی از هم پاشیدمون کمک کنیم. من به سهم خودم اینکارو دارم انجام میدم خیلی کمتر به خونه پدری سر میزنم و خونه خواهرا هم خیلی کم سر میزنم. ولی ایشون با یک حالت کنترل گری به بهانه مرکز میره شهرستان و اونجا زنگ میزنه فلانی نری خونه پدرت... من همین مسئله رو در جلسه مشاوره در حضور خانم به مشاور گفتم و مشاور هم حق رو به من داد و به خانم گفت که نمیشه خودت بری خونه پدرت بمونی و انتظار داشته باشی شوهرت بمونه خونه در و دیوارو تماشا کنه که با گفتن این خانم من رنگش عوض شد و آشفته شد... بعد از اون که من خصوصی با مشاور از دروغ و این نوع رفتارای همسرم گلایه کردم اون گفت شما یک مدت تا حد امکان حرفاشو گوش کن تا بهت اعتماد کنه اگه بعد از اون توقع های بیجاش ادامه پیدا کرد و خواست از این رفتار شما سو استفاده کنه دیگه نمیشه ادامه داد مگه میشه با خونواده همسرت سر یک دلخوری قطع رابطه کنی و از این حرفا.... در ضمن میگفت که خانم شما کلن خودش و خانوادش رو محق میدونه و پاک، دنیای ناامنی داره و میترسه از ارتباط زیاد و برخورد زیاد با آدما و به همین خاطر ترکشون میکنه... الان هم فکر میکنه دم خواهرای تو رو قیچی کرده و از این موضوع احساس قدرت میکنه.... در صورتی که قدرتمند کسیه که در عین حال که با کسی به مشکلی برمیخوره هم مشکلشو برطرف کنه و بتونه دلخوری و خواستشو به طرف حالی کنه و هم ارتباطش رو حفظ کنه... اگه ادم بخواد به سبک خانم شما زندگی کنه و با هرکس که به مشکل برخورد قطع ارتباط کنه خوب بعد از مدتی تنها میشه ....
دیشب اول کلی ابراز علاقه کرد و گفت تو خودتی جریان چیه؟ منم اول مقاومت کردم و بعد با اصرارش گفتم درسته مادر شما زحمت کشیده برامون سبزی گذاشته ولی من دوست دارم مایحتاج زندگیمو خودم تامین کنم خواهش می کنم دیگه ازشون چیزی قبول نکن... اینو که گفتم دوباره عصبی شد و گفت این هم به خاطر حرف اون داماد چطور فلانت میگی داشت شروع میکرد حرف زشت بزنه که من گفتم فحش نده گفت چیه میخوای ازش دفاع کنی گفتم نه در شان تو نیست حرف بد زدن... این خواسته منه و به غرورم مربوط میشه و ربطی به داماد نداره، مثل اینکه از دید شما اگه من درخواستی کنم یا خانوادم پرم کردن یا دامادم!!!! دیگه ساکت شد، گفت سبزیا رو دور میریزم شمام برو خونه خواهرات قورمه سبزی بخور!!! منم گفتم باشه... باز مثل همیشه قهر کرد رفت اتاقش شام هم رفتم سراغش نخورد منم به کارای خودم رسیدم.... ببینید تا از من خواسته ای ببینه مقاومت میکنه بعدش ناراحتی و قهر... اما اگه هرچی اون بگه من اجرا کنم خیلی خوبه...
اخلاقش بسیار بچگونست.... سر هر مسئله ای که باب میلش نباشه اول ناراحتی و عصبانیت و اگه داغ کنه فحش و بعدش قهر.... که با این رفتاراش زندگی رو به کامم تلخ کرده... تا کی این قهر کنه من برم با تسلیم شدن در برابر خواسته اش نازش رو بکشم پس خواسته های من چی میشه؟
اخلاقش اگه اینطوری بمونه برای من قابل تحمل نیست، فک کنم برای هیچکس قابل تحمل نباشه...
این مشاوری که میرم پیشش قبولش دارم خانمم هم قبولش داره... حتی قبل از آشنایی با خانم برای مشاوره پیش ایشون میرفتم... زمان عقد که خانم این شکلی قهر و داد و بیداد میکرد، مشاور بهم گفت که هروقت شروع میکنه به داد و بیداد و قهر، تنهاش بزار تا بفهمه که اگه بخواد دعوا کنی شما نیستی... الانم از دیشب که قهر کرده من سراغش نرفتم بگم چته چون میدونم میخواد اتهامهای تکراری گذشته رو بر من و خانوادم وارد کنه....واقعا دیگه کشش این حرفای تکراری و ناسزا شنیدن بر علیه خانوادم رو ندارم... من آدمی نیستم که بی احترامی به خانوادم رو تحمل کنم اما به خاطر حفظ زندگیم دندون رو جگر گذاشتم و تحمل میکنم اما خوب تحمل آدمم حدی داره...
اگه عصبی بشه خیلی بد دهنه...
من شب دیروقت فهمیدم که نرفته و نمیدونستم چطور غیرمستقیم بهش بفهمونم که فهمیدم دروغ گفته...
همه این حرفا رو به مادرش گفتم حتی مادرش میگفت شما اگه من هم حرفی زدم مثل اون شب بهم بگو که تو زندگیم دخالت نکن من ناراحت نمیشم... اما اینا همش حرفه... میگفت خیلی دوست دارم بیشتر از پسرم اما میدونم دروغ میگه هم خودش هم دخترش، امتحانشونو پس دادن... کافیه که یک مسئله پیش بیاد آبرومو میبرن اینو به تجربه فهمیدم... نمیشه رو حرفشون حساب کرد.... اما در کل مادرش از پدرش فهمیده تره ...
شاید حق با شما باشه که من وسط تلاش کردن دارم همسرمو رصد میکنم... من میدونم اگه دور خانوادمو خط بکشم همش با خانواده اون در ارتباط باشم و هرچی میگه انجام بدمو و هیچوقت عصبی نشم و هیچوقت داد نزنمو و همیشه کاراشو تایید کنمو ازش تعریف کنم همسر خوبی میشه برام، ولی خوب اینا شدنی نیست...
نظر مشاورم رو هم در بالا بهش اشاره کردم....
علاقه مندی ها (Bookmarks)