نوشته اصلی توسط
اسیر سرنوشت
سلام، امروز تماس گرفتم خانم که باش صحبت کنم جواب نداد و بعد از دسترس خارجش کرد.... پیامک به پدرش زدم که فلانی پیرو صحبت های دیروز من امروز با خانم تماس گرفتم ج نداده خواستم در جریان باشی.... بعد پدرش تماس گرفت گفتم دخترت معلوم نیست چی میخواد این موضوع اینطور کشدار بشه خوب نیست... و اگه بخواد همینطوری ادامه بده خیالتو راحت کنم تا 50 سال هم خونه شما بمونه طلاقش نمی دم... پدرش می گفت من کاری ندارم تو اگه زندگیتو دوس داری باید شرایط آرامش زنتو فراهم کنی... گفتم که ایشون میخواد من تعهدنامه محضری بدم مبنی بر قطع ارتباط با خانوادم! شما خودت این خواسته رو قضاوت کن... بعد پدرش گفت بیا شهرستان تا من راضیش کنم بیاد با تو حرف بزنه!!! میبینید دوستان، انگار من این خانمو از خونه انداختم بیرون یا کتکش زدم برم از دلش دربیارم... ما اگه مشکلی داشتیم هردو مقصر بودیم اگه الان من پا پیش گذاشتم به این معنی نیست که من مقصر بودم فقط دلم واسه زندگیم می سوزه... خیلی خانواده متوقع و پررویی هستند.... پدرش میگفت من کاری ندارم هر تصمیمی خودتون میگیرید.... بعد خانم پیام داده که خوب نشون دادی خانوادت از من عزیزترن و حاضری زنتو به خاطر اونا دک کنی.. حالا اینو بدون دوست ندارم دوباره به اسارت زورگوییهای تو و خواست ابجیات دربیام... روزی هزاربار پیامدهای طلاقو واسه خودم مرور میکنم ترجیح میدم بین بد و بدتر بدو انتخاب کنم، من به علاقه دروغین تو باوری ندارم و در عمل جز دشمنی و آزار از تو چیزی ندیدم... اگه هزارسال هم طلاقم ندی برام مهم نیست بالاخره مجبوری زن بگیری اون موقع طلاقم میدی ... من میرم مشاوره برای آمادگی طلاق نه سازش با تو... تا دوروز پیش میگفتی جونتو ازت بگیرن از من نمیگذری حالا که بحث خواهرات شد راحت میگذری.... اونا عزیزتر از جونتن... تو آدم حالی به حالی هستی قابل اعتماد نیستی.... من اینجا آرامش دارم نه اشکی میریزم مثه روزای لجنی که با تو بودم، نه کسی زوری بهم میگه و به کاری مجبورم میکنه... عشقتو با تمام قدرت به خودت و خواهرات پس میدم، و مسئولیت شکست خودمو از انتخاب تو به عهده میگیرم و تاوانشو هم میدم ولی دوباره خودمو تو اون جهنم نمیندازم...
ببینید عزیزان من با کی ازدواج کردم؟ به جای تلاش دوباره برای ساخت زندگیش به بهانه واهی خواهرهای من دنبال جداشدنه.... رفتارش بچگانست.. خانوادشم پشتشن... امروز داشتم به این فکر میکردم که منم شروع کنم خودمو واسه طلاق آماده کنم.... دیگه نه تماس میگیرم نه تلاشی میکنم میرم مشاوره تا برای جایی آماده بشم....
علاقه مندی ها (Bookmarks)