به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 29 , از مجموع 29
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    یاسمین جان سلام
    از روز اولی که تاپیک زدی میخاستم بیام برات بنویسم اما به خودم میگفتم نیکیا تویی که واسه ی یه خرید حلقه ی ساده کل شهر رو میگردی تویی که واسه ی لباس عروست دنبال بهترین مزون بودی و بهترین مزون هم رفتی تویی که واسه ی یه کفش عروسیت چشم بازار رو درآوردی تو حق نداری بیای توی این تاپیک نظر بدی...
    یاسمین جان من برخلاف بقیه که میگن مراسم مهم نیست اتفاقا مراسم ازدواجم خیلی هم برام مهم بود. دوست داشتم همه چیز مراسمم عالی باشه و تا حد زیادی هم همینطور شد، اینا رو گفتم که بدونی کاملا درکت میکنم. ناراحتیت رو درک میکنم اما یاسمین عزیز کاریه که شده، کاریش نمیتونی بکنی... عروسی رو که از دست دادی با غصه خوردن داری بقیه ی زندگیت رو هم از دست میدی... عروسی به نظر من مهمه ولی هرگز مهمتر از منش ما توی زندگی و شیوه ای که برای زندگیمون انتخاب میکنیم نیست... من مراسم عروسیم عالی بود ولی خیلی چیزهای دیگه رو توی زندگیم از دست دادم مثلا با اینکه درسم عالی بود دو سال پشت کنکور موندم و بار سوم قبول شدم... ارشدم رو به دلایلی به جای دو سال توی سه سال و نیم تموم کردم... حسرتشون هنوز توی دلم مونده... حسرت 18 تا بیست سالگیم که به نظر من گل جوونیه و پشت کنکور توی یک اتاق ده متری گذشت... شاید این موضوع به نطر تو بی اهمیت باشه اما فقط خدا میدونه توی اون دو سال و سرشکستگی بعدش به من چی گذشت...همه ی ما توی زندگیهامون یه حسرتهایی به دلمون مونده... من قبول شدن بار اول توی کنکور...تو شب عروسیت و ... مهم اینه با این غم ها و حسرت ها و سرشکستگی ها چطور کنار بیایم..
    میتونی یه سالگرد ازدواج جمع و جور توی خونه ی خودت بگیری و این دفعه یه آرایشگاه خوب بری و چند تا عکس هم توی آتلیه بگیری...اگه نتونستی هم زیاد مهم نیست...
    وقتی ما به یه چیزی زیاد فکر میکنیم باید از خودمون بپرسیم آیا این فکر کردن در جهت حل اون مساله هست ؟ یا نه فقط داریم بهش فکر میکنیم و غصه میخوریم....
    حالا تو هم دو تا راه داری میتونی گریه کنی و زاری کنی و بقیه ی زندگی رو هم به خودت تلخ کنی یا اینکه بپذیری که عروسیت تموم شده اما مراحل دیگه ای از زندگیت مونده که میتونی با تلاش به بهترین نحو اونا رو بگذرونی... بپذیری و در پرتو این پذیرش به درک عمیق تری از زندگی برسی...
    من این جمله رو خیلی دوست دارم: آینده ای بساز که گذشته ات جلویش زانو بزند
    ویرایش توسط نیکیا : شنبه 28 شهریور 94 در ساعت 04:02

  2. 3 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    آی تک (شنبه 28 شهریور 94), آخیش (شنبه 28 شهریور 94), شیدا. (شنبه 28 شهریور 94)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 بهمن 94 [ 03:10]
    تاریخ عضویت
    1394-6-14
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    474
    سطح
    9
    Points: 474, Level: 9
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 9 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم از پست خوبت دوست عزیز میدونی شاید از نظر خیلی ها مراسم من خیلی خوب بود و شاید اون موقع به نظر خودم بهترین انتخاب ها رو داشتم و راضی هم بودم و حتی بقیه هم از انتخابام تعریف میکردن ولی من الان دارم دست به مقایسه میزنم نمیدونم چرا منم مثل تو بازار و زیر و رو کردم واسه انتخابام اما نمیدونم حالا چرا این فکرای احمقانه میزنه به سرم و هر عروسی که میرم میگم کاش انتخابام مثل این عروس و مراسم بود و شاید از نظر بعضیا برای من خیلی بهتر بود

    امسال ارشد قبول شدم ولی به جای فکر کردن به پیشرفت و آینده به گذشته ها فکر میکنم و به مراسم عروسی حتی دوست ندارم دیگه عروسی برم و بخوام مقایسه کنم

    شوهرم خیلی خوبه و اخلاقای مزخرف منو تحمل میکنه زندگیم هم خیلی خوبه من اصلا به خونه و ماشین و .......دیگران کاری ندارم و اصلا برام مهم نیست ولی این مراسم نمیدونم چرا برام مهم شده

    دور و اطراف خودم آدمایی رو میبینم که با این که وضعشون خیلی خوب بوده مراسم عروسی نگرفتن و به ماه عسل رفتن فقط الانم خیلی خوشبختن و اگه ازشون بپرسی اصلا براشون مهم نیست اما افسوس و صد افسوس برای خودم با این افکار پوچم

  4. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 بهمن 94 [ 03:10]
    تاریخ عضویت
    1394-6-14
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    474
    سطح
    9
    Points: 474, Level: 9
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 9 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نمیدونم چرا باید فکرم مشغول این چرندیات بشه من آدمی ام که اگه به خواسته هام نرسم آرامش ندارم نمیدونم چرا آرامش ندارم وای خدایا آرامش میخوام فقط .......................

  5. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    یاسمین از اونایی هستی که انتظار داری یهو یه جادو بخونیم یا بهت تزریق کنیم که إ دیگه یاسمین حسرت نمیخوره نه از این خبرا نیست
    این از اونایی که باید یهو توی یک ثانیه بگی تموم و پروندش بسته بشه حالا یواش یواشو به نظرتون چیکار کنمو اینا جواب نمیده عزیزم

    حالا چیکار کنیم دوباره عروسی بگیری؟ اره نمیشه پس رهاش کن حالا دیگه چیکار میشه کرد

  6. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 دی 98 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1394-3-12
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    3,976
    سطح
    40
    Points: 3,976, Level: 40
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 174
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    11

    تشکرشده 58 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من فکر میکنم شما با شکوه ترین مجلس هم داشتی بازم یک شاکی بودی
    خیلی ها هستن حتی گرفتن یک مجلس کوچیک هم براشون آرزو هست
    به نظر من اگر هنوز یکسال از عروسیتون نگذشته میتونی به جای حرص خوردن و حسودی سالگرد باشکوهی بگیری
    در کل با شکوه بودن یا نبودن مجلسی از طرف هر کسی تعریفی خاص خودشو داره.
    متاسفانه ما ایرانی ها در همه حال داریم مقایسه میکنیم.
    شما چیز خاصی مد نظر داشتی که انجام نشده؟
    بالاخره باید این مشکلو حل کنی.
    من الان لباسای عروسو که با پارسال مقایسه میکنم می بینم چقدر مدل لباس ها داره عوض میشه.اگر به این موضوع ها بخوای فکر کنی حتی 10سال دیگهم که عروسی میری داری با مجلس خودت مقایسه میکنی

  7. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 بهمن 94 [ 03:10]
    تاریخ عضویت
    1394-6-14
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    474
    سطح
    9
    Points: 474, Level: 9
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 9 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بچه ها خیلی با حرفاتون آرومتر شدم و روم تاثیر داشت من متوجه شدم که خودمو دوست ندارم نمیدونم چرا ............
    نمیدونم که چرا دیگرانو برتر از خودم میدونم حس میکنم بقیه زوجا از من خوشبخترن

  8. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 مهر 94 [ 02:08]
    تاریخ عضویت
    1394-3-13
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    287
    سطح
    5
    Points: 287, Level: 5
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به اصل زندگی بچسب. نظر من که مجردم اینه که اصلا به این چیزا اهمیت نمیدم. مراسم یه شب و فرعه و زندگی مشترک یه اصله و حرف یه عمر زندگیه. پس سعی کن از حال لذت ببری و بی خودی خودتو عذاب ندی. امیدوارم به زودی از شادیهات بنویسی میدونم رفتارای وسواس گونه تو هر چیز به همراه عادت و ترک کردنش سخته ولی اگه بخوای میتونی. به شرایط اونا که از شما بدترن فک کن به شرایط دختری که سالهاست تو فقر و کتک کنار آدمای شکاک و زورگو .. زندگی میکنه و حاضره با یه پسر از خودش پایین تر اما عاقل و خوش خلق ازدواج کنه ولی نمیشه. به کسی که هیچکس حتی پدر مادری برای درددل و دلگرمی و حمایت نداره.اینا نصیحت نیس واقعیتای اجتماع ماس خانمی.

  9. کاربر روبرو از پست مفید henasa تشکرکرده است .

    yasamin25 (شنبه 04 مهر 94)

  10. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 مهر 94 [ 16:57]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    48
    سطح
    1
    Points: 48, Level: 1
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 10.0%
    تشکرها
    5

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.به نظر من الان مهترین مشکلت اولین مسئله ایی که خودت گفتی.عدم اعتماد به نفس یا اینکه از خودت راضی نیستی و فک میکنی همه از تو بهترن و یه جورایی نظر دیگران رو به خودت ترجیح دادی.
    ببین منم موقعی همینجوری بودم اعتماد بهنفس زیاد نداشتم.البته دارم درستش میکنم.
    اول از اینکه هر جا میری سرتو بالا بگیر.وارد هر جمعی میشی سرتو بادلا بگیر.یه جوری راه برو که فک کنی از همه بهتری.اگه هر موقعی که یه همچین فکرایی مثلا من بدم و اونا از من بهترن و... اینا به قکرت اومد...چشمات و ببند دو دقیقه نفس بکش تا سه بشمر و نفست رو بیرون بده تا دو دقیقه و زمانی که داری نفس میکشی ذهنت رو متمرکز کن بر ر.ی نفست و صدای نفست فک کن نفست دورت میگرده....اینایی که گفتن تمرینات یوگا هستش واسه ریلکس شدن که خیلی خوبه امتحان کن ...یه حس سرزندگی بهت میده...
    بعدش تا 30 روز صبح که از خواب بلند میشی توی یه دفتر شروع کن به نوشتن چیزایی که تو زندگیت داری و خدارو به خاطرشون شکر میکنی.ریز ترین مسائل حتی دونه دونه انگشتات...پول...همسر...سلامتی و خیلی چیزای دیگه که خیلی از افراد تو زندگیشون ندارن.
    فک کنم با این کارا شروع میکنی تا خودتو دوست داشته باشی.
    به دستت هم یه کش بگیر هر موقع میخواستی در مورد دیگران فکر کنی سریع با کش بزن به دستت این میره تو ناخواگاهت که دیگه باید به یه چیز دیگه فکر کنی.
    تموم اون چیزی فکر میکردم درسته رو گفتم.امیدوارم مشکلت حل بشه.

  11. کاربر روبرو از پست مفید perarin تشکرکرده است .

    yasamin25 (دوشنبه 06 مهر 94)

  12. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 بهمن 94 [ 03:10]
    تاریخ عضویت
    1394-6-14
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    474
    سطح
    9
    Points: 474, Level: 9
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 9 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از راهنماییاتون عزیزان امیدوارم که دیگه دست از این افکار بردارم و یه سر و سامونی به زندگیم بدم از همه شما ممنونم و امیدوارم که همه خوشبخت و شاد باشن و از خودشون و زندگیشون راضی ......


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.