موضوع: تاپیک گیسو کمند:)مسابقه عکس، کلیپ، تصویر نوشته ، قصار و طنز شهریور94

مرد فقیری بود که همسرش از ماست کره می ساخت ،
مرد به صورت دایره های یک کیلویی کره ها را به یکی از بقالی های شهر می فروخت
و در مقابل مایحتاج خانه را می خرید .
روزی مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند
هنگامی که آنها را وزن کرد ، اندازه هر کره 900گرم بود
او از مرد فقیر عصبانی شد و روز بعد به مرد فقیر گفت :
دیگر از تو کره نمی خرم ، تو کره را به عنوان یک کیلو به من می فروختی
در حالی که وزن آن 900 گرم است ، مرد فقیر ناراحت شد
و سرش را پایین انداخت و گفت : ما ترازویی نداریم ، یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر شما را به عنوان وزنه قرار دادیم ...

رعایت حقوق دیگران در مترو و اتوبوس :

وقتی اجازه نمیدیم اول مسافران داخل پیاده شن ، وقتی زباله یریزیم ، وقتی به سمت در یورش میبریم وقتی با نامزد یا همسرمون میریم توی عشقولانگی وقتی کلی خوراکی میخوریمو..











کاش هییچ وقت توی مترو و اتوبوس و تاکسی با تلفن ، با بچمون ، با دوستمون بلند صحبت نکنیم شاید یکی سردرد داره ، شلوغیهای بیرون کم نیستن

دیدم میگم ها

بعضیها که با لهجه بچشون با بچه بلند بلند حرف میزنن خخخخ همین دیروز توی 24 تا ایستگاه :

بچه : دیاسیذای دو در درادرادراردراغادسیادذسایل

مامان : چیهههه ؟ عشل ماما - جیجل ماما - عجق ماما - ناج ماما - بدند (بخند) واشه ماما - جوجو ماما - موش ماما - نفش ماما -

بچه : بلندتر ماماااااا ددیتنسیتووووووووووووووو

من اینشکلی: بودم

روانشناسی امیر مومنان حضرت علی ع

"... علی کسی است که، نه تنها با اندیشه و سخنش، بلکه با وجود و زندگی‌اش، به همه دردها و نیازها و همه احتیاج‌های چندگونه بشری، در همه دوره‌ها، پاسخ می‌دهد..."
دکتر علی شریعتی



التماس به خدا ، عزت است .

خیلی دوست دارد زندگی کند اما تصمیمش را گرفته است .....

گاهی حتی در کنار درد کشیدن،
حضور یک دست هم کافی است .

آی آدم ها

آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا توانایی بهتر را پدید آرید
آن زمان که تنگ می بندید
بر کمرهاتان کمربنددر چه هنگامی بگویم من ؟
یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان





به پاس امنیتی که داریم

به یاد مردمان و کودکان سوری - فلسطینی - عراقی - افغانی - روسی - .....

آی آدم ها

آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا توانایی بهتر را پدید آرید
آن زمان که تنگ می بندید
بر کمرهاتان کمربنددر چه هنگامی بگویم من ؟
یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان

بهره وری:











کاهلی:

هر همسفری ، همراه نیست ...

"گیسو کمند"