نمیدونم چرا امروز اینقدر حالم بده. 10روز گذشته بالا پایین داشتم اما مثل امروز نبودم. امروز خیلی داغون بودم. یه گریه زاری خوب هم کردم شاید سبک بشم اما نشدم
نمیدونم چرا امروز این فکر به ذهنم میاد که من مقصر بودم. با همه بدیهایی که بهم کرد اما احساس میکنم تقصیر داشتم.همش میگردم ایرادات خودمو پیدا میکنم. فکر کنم این هم یک مرحله از این دوران هست که فرد شروع میکنه به مجازات خودش و تقصیرات رو میندازه گردنخودش. قبل ترش همه تقصیرات را از طرف اون میدیدم
خوش بحال شما که به نماز و خدا اعتقاد دارید این خیلی کمک میکنه آروم بشید. یه دستاویزی دارید، یه چیزی که بهش آویزون بشید و بار روانی را بندازید رو دوشش. خوبه آدم به یک قدرت ماورایی اعتقاد داشته باشه
میگن مردها عاطفی و احساساتی نیستند اما گویا زنها راحت تر با خاطرات وداع میکنند. امروز با یکی از دوستام که 6-5 سال پیش جدا شده صحبت میکردم میگفت حتی بعد از اینهمه سال هنوز بعضی وقتها خاطراتش آزارم میده.
کاش علم به اونجا برسه که بتونن یک دستگاهی اختراع کنن که خاطرات گذشته آدم را پاک کنه. ولی بازم فایده نداره چون سالهای عمر آدم رو که بر نمی گردونه
جالبه که در همین سایت خیلی از دوستان به تازگی جدا شدند و یا در حال جدایی هستند اما هیچی نمی نویسند. حتما حالشون خوبه. خوش به سعادتشون
علاقه مندی ها (Bookmarks)