سلام دوست خوبم.. مشکل شما کاملااا فراگیره و متاسفانه این ویژگی داره به طور وسیع در بین مردها شایع پیدا میکنه.. و تنها با حرف زدن مرد و بیان خواسته هاش به زن این مشکل قابل حل هست..
پس باید کاری کرد که مرد حرررف بزنه... از خواسته ها و نیازهاش بگه... و از اتفاقاتی که توی روز براش میفته بگه تا زن احساس امنیت و ارامش بکنه...
بله زندگی یک رابطه دو طرفه است ولی اگر یک طرف درست برخورد کنه میتونه خیلی خوب رفتارهای طرفش رو کنترل کنه و اونها رو هدایت کنه...
پس 1- در درجه اول باید حس اعتماد را در شوهرت بوجود بیاری.
این کارهایی که شروع کردی انجام بدی خیلی خوبه.. راستی یادم رفت بهت افرین بگم... امروز با خودن پست شما که دیدم داری تمام تلاشتو میکنی و راههای درست را انتخاب کردی واقعا خوشحال شدم... عزیزم با صبر و تحمل به همین روندی که دوستان بهت پیشنهاد دادن اادامه بده... نباید کم بیاری... محکم و با قدرت برای رسیدن به موفقیت جلو برو... پس تا میتونی حساسیت هات رو کم کن.... باید به شوهرت نشون بدی که کاملا بهش اعتماد داری... حرف ستاره زیبا خیلی قشنک بود که گفت بیا ازش تعریف کنن و بهش بگو که میدونم تو ادم رفاداری هستی...بهش بگو به خاطر سوء زنی که قبلا بهت داشتم ازت معذرت میخوام و من مطمئنم تو مرد خیلی خوبی هستی..
اینها رو زمانی بگو که بهت نزدیگ شده وداره بهت محبت میکنه تا فکر نکنه اینا حرفهای دلت نیست...
پس گام اول: جلب اعتماد شوهر به خودت... تا بتونه به راحتی حرفهاشو بهت بزنه و یتونی نیازها و خوسته هاشو از زندگی براورده کنی... فکر نکن وقتی تو نیاز شوهرت را براورده میکنی داری به نفع اون کار میکنی.. نه عزیزم. در واقع داری با این کارها به خودت امبتیار میدی... وقتی نیارهای شوهرت براورده بشه مطمئن باش زندگی خیلی قشنگ و عاشقانه ای خواهی داشت.
2. حالا که تونستی اعتمادشو جلب کنی باید اونو نسبت به رفتارهای خودت کمی سوال برانگیز کنی ..یعنی گام دوم اینه که کارهایی بکنی که اون در مورد فعالبت های روزمره اش بدون اینکه تو ازش بخوای حرف بزنه..
مثلا وقتی اون جرفی در مورد کارهاش نمیزنه تو هم زیاد در مورد کارهات حرف نزن.. باهاش خوب باش.. مهربون باش ولی وقتی گفت چه خبر بگو سلامتی... یا بگو اتفاق خاصی نیفتاد... دقیقا مثل خودش برخورد کن... اصلا هم ازش نپرس جه خبر یا امروز چیکار کردی؟ ...
پس ذون رو نسبت به کارهای خودت کجنکاو کن.. مثلا یه روزی بهش زنگ بزن بگو ادرس فلان خیابون رو چطوری میتونم برم؟ وقتی سوال کرد بگو یه کاری داشتم که انجام داد م و تمام شد.. خودت اخلاقشو بهتر میدونی... اگر میتونی بدون اجازه از خونه بیرون بری.. یه روزی برو باشگاه ورزشی اسم بنویس و هر روز بیرون برو.. با دوستات قرار بذار باهاشون برو بیرون و در مورد اتفاقاتی که در طول روز برات میفته باهاش حرف نزن و فقط وفتی پرسید بگو سلامتی.. خوب بود.
خلاصه کلام اینکه تو هم کاری کن ذهن اون درگیررررررررررر بشه تا یه روزی برسه که خودش بهت بگه چرا تعریف نمیکنی چی شده و کجا رفتی؟
اونوقت تو بهش میگی مگه زن و شوهر باید ریز مسائلشونو به هم بگن؟؟ که اون میکه بلللللللللللله که باید بگن... پس لطفا بذار خودش پیش قدم بشه و اینقدر خودتو به آّب و آتیش نزن که بخوای دو کلمه حرف ازش بیرون بیاری...
در نهابت اینکه یادت باشه این ویژگی خیلی از مردهاست و زیاد نباید بهش حساس باشی ولی میتونی تا حد زیادی اون رو تعدیل کنی...
بار هم منتظر خبرهای خوبت هستم...
علاقه مندی ها (Bookmarks)