سلام.
به نظر من اقتدار یک چیزه. خشم و انتقام جویی و مقابله به مثل چیز دیگر.
برای اقتدار داشتن نیازی به جنگ و دعوا نیست. اقتدار یعنی توانایی مدیریت و کنترل بحران (چه خانوادگی، چه فردی و احساسی، چه شرایطی) برای کاهش میزان خسارت به خود و دیگران به حداقل. حتی کاهش ضرر هایی که قراره همسرتون متحمل شه.
اقتدار در نفس حقیر متجلی نخواهد شد. اینکه مثلا هیچی از حقش رو ندین که میخوام اقتدار داشته باشم، حقارته نه اقتدار. و البته اینکه ترحم بیجا بورزید و به خودتون ظلم و ستم کنید بزرگواری و اقتدار نیست، سستی و رفتار منفعلانه است.
رفتار مقتدرانه رفتار بزرگمنشانه ای هست که نه سیخ بسوزه نه کباب. وگرنه در فرد ستمکار (چه شخص به خودش ستم کنه، چه دیگری) هرگز قدرت و اقتداری نخواهد داشت و خود ستم دلیلی بر ضعفه.
من در مورد طلاق و قوانینش چیزی نمیدونم. اما اگر مسمان هستید، آیاتی در مورد طلاق هست که بسیار راهنما هستند از جمله:
در آیه 229 از سوره بقره آمده:
«الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ وَ لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئ... »
«طلاق (طلاقى كه رجوع و بازگشت دارد) دو بار است و از آن پس يا به نيكو وجهى نگه داشتن اوست يا به نيكو وجهى رها ساختنش و حلال نيست كه از آنچه به زنان دادهايد چيزى باز ستانيد ...»
و در آیه 231 از همین سوره آمده :
«وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً ... »
«و چون زنان را طلاق گفتيد و به پايان عده خويش رسيدند، پس به خوبى نگاهشان داريد يا به خوبى آزادشان كنيد و آنان را براى آزار و زيان رساندن به ايشان نگاه مداريد تا به حقوقشان تعدى كنيد و هر كس چنين كند، قطعاً بر خود ستم نموده است و آيات خدا را به ريشخند مگيريد...»
در آیه 21 از سوره نساء آمده :
«وَ كَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى بَعْضُكُمْ إِلى بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ ميثاقاً غَليظ»
«و چگونه مهر آنان را خواهيد گرفت؛ در حالىكه هر كدام به حقّ خود رسيدهايد و آن زنان عهد محكم از شما گرفتهاند.»
«... و لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ ... »(10)
«... و آنان را زير فشار مگذاريد تا بخشى از آن چه را به آنان دادهايد از چنگشان به در بَريد، مگر آنكه مرتكب زشت كارى آشكارى شوند ...»
«وَ إِنْ يَتَفَرَّقا يُغْنِ اللَّهُ كُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ وَ كانَ اللَّهُ واسِعاً حَكيماً»(24)
«و اگر آن دو، از يكديگر جدا شوند، خداوند هر يك را از گشايش خود بىنياز گرداند و خدا همواره گشايشگر حكيم است.»
واضحه که خداوند با طلاقی که با دعوا و کینه و کدورت باشه مخالف هست.
انشاءالله بیشتر از این احترامی پایمال نشه، آبرویی ریخته نشه، دلی شکسته نشه، روش بدی در جامعه پایه گذاری نشه که خسارتش بیشتر از خسارات مالی هست.
موفق باشید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)