به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 23
  1. #11
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بابا آفرین به شما بعنوان یک خانوم خیلی فعالی انصافا خیلی تعجب کردم

    سه تا مقاله آي اس آي دارم ميدم همايش بين المللي مقاله دادم داوري و مربيگري ميكنم شنا ميرم باشگاه
    انصافا جو نمیدماااااااا ولی خدایی کارهای بزرگی کردی خیلی خوب تونستی خودتو حفظ کنی خیلی هم از خودت انتظار بیش از اندازه نداشته باش تا همینجاش هم خوب داری جلوی میری.نوشته مقاله برگزاری کنفرانس
    در هر صورت ان شاء الله موفق باشی قوی باش و محکم روی تصمیمی که میگیری قاطعانه بایستید.راه رفتنی رو باید بری بعضی وقتها تنهایی اولاش سخته ولی بمرور عادت میکنی

    یاعلی
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : پنجشنبه 29 مرداد 94 در ساعت 13:12

  2. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    دختر بیخیال (شنبه 31 مرداد 94), شیدا. (شنبه 31 مرداد 94)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    حرف دل منو زدی شیدا

    من نمیفهمم سحر تو کی هستی که اینهمه ظلم و توهین از این آدم دیدی اونوقت میشینی میگی عذاب وجدان دارم تو نه منفعلی نه هیجانی نه ... فقط مظلومی ، نمیفهممت

    اینو آویزه گوشت کن این همسرت بود که با تو قهر کرد و اون بود که زنگ نمیزد و تو به خودت خوراندی که من نباید ازش دور میشدم ، صد بار اون قهر کرد و تو زنگ زدی یه بارم اون قهر کرد و تو زنگ نزدی ، که چه بهتر وگرنه

    صدسال دیگه ام نمیخواستی قبول کنی که همسرت کیه . همه اینجا بهت میگفتن اون آدم کیه ولی تو مدام میگفتی آخه برام 2 سال پیش لپ تاپ خرید برای مادرم فلان وسیله رو خرید حالا که خودشو بهت نشون داد خدا رو شکر کن

    بکش بیرون ازین بازی خونه خراب کن ، اگه خودتو نمیبینی خانوادتو ببین دختر خوب.

    تو یه دختر خانواده دار و خوبی که حالا میخوای برای زندگیت تصمیم درست بگیری و نمیخوای بخاطر حرف مردم بدبختی بکشی و لبخند بزنی و

    اون پسر لیاقت تو رو نداشت پس تو دیگه نمیخواهیش او باید برای دوباره به دست آوردنت تلاش کنه اگه نکرد او ضرر کرده، هرکس ارزش تو رو فهمید زیپ دهنش رو میکشه اونی هم که نفهمید کلا نمیفهمه ولش کن.

    برو به همه بگو من نمیخوامش و به حرف شیدا گوش کن و عکسا و خاطراتت رو خونه تکونی کن .
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  4. 2 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 31 مرداد 94), شیدا. (شنبه 31 مرداد 94)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    بنظر من که همون دوست دخترهای ایشون هم حتی حاضر نیستند همسر همچین آدمی بشند مگه اینکه مثله کاری که با شما کرد اونها هم گول بزنند.

    خداییش من اگر یکی از نزدیکان شما بودم حتی نمیذاشتم یک لاخ موی شمارو داشته باشند چه برسه اسمشون تو شناسنامه تون باشه و همسرشون باشید.

    آخه دختر خوب فعال ورزشکار، باهوش، شما کجا و ایشون کجا! ؟؟

    ایشون با شما نمیتونست طرح دوستی بریزند حتی اندازه یک افسیلون وجدان نداشتن و چون میخواستند هرجور شده یک مدت باهاتون وقت بگذرونند رسمی و از طریق ازدواج اقدام کردن

    ایشون اگر مرد زندگی بودن و مسولیت سرشون میشد مطمعن باش سرشون بسنگ میخورد و وجدانشون بیدار میشد و این بلا و سر دختر ماهی مثله شما نمیاوردن.
    خداییش زندگی با این مرد اصلا آرامشی برای شما داشت؟
    وجدانا چه سودی موندن تو همچین زندگی ای برات داره که غصه اش و میخوری؟

    نگران حرف مردمی؟ سرتو بالا بگیر و بگو آره اشتباه کردم، تو انتخابم اشتباه کردم، گول حرف های عاشقانه اشون و خوردم همین.

    تنها و تنها اشتباهت انتخابت بوده، ورگرنه تو زندگیت هیچی کم نذاشتی تازه زیادم گذاشتی:)

    مردم و اطرافیانتون مگه پیشرفت تورو نمیبینند، ایشون و چی؟
    یک نگاه کلی کافیه که مشخص بشه که شما کم نیستی هیچی سر تر از ایشون هم بودی .
    ماشالله از کمالات هیچی کم نداری نگران نباش دو بار طلاق گرفتی درست ولی عزیزم بی دلیل که نبوده!
    مورد اول اعتیاد بوده که دیگه خود قانون هم که ماشالله خیلیییییی نسبت به خانم ها سخت گیره این یک مورد به خانم ها حق داده! هرکی هرچی گفت بگو شما میتونستی با مرد معتاد فقط یک روز زندگی کنی؟

    مورد دوم هم که در خیانت و بی مسولیتی و بی وفایی سنگ تموم گذاشتن!
    میتونی همینو بگی، بگو خیلی تحمل کردم حتی خواستار طلاق هم نبودی خواستی برای زندگیت تلا ش کنی ولی ایشون نخواست هرکی هرچی گفت فقط کافیه بگی من که چیزی کم نذاشتم، خدای بالاسریم هم میدونه چقدر خیانتاشون و تحمل کردم، چقدر عذاب کشیدم، الانم پشیمون نیستم چون تلاشممو کردم .

    عزیزم با اعتماد بنفس حرف بزنی ولی حرفتو بزنی منفعلانه سکوت نکنی که انگار حرفاشون و قبول داری مطمعن باش کسی نمیتونه تو و خانواده ات و اذیت کنن.

    حتی به پدر و مادرت روحیه بده بگو اینا و جز امتحان الهی بگیرند بالاخره هردو مورد شما رو گول زدن و فریب دادن هم مورد اول که اعتیادش و قایم کرد هم دومی که به دروغ خودش و عاشق جا زد، هرکس دیگه ای هم جای شما بود ممکن بود گول بخوره پس خودتو اینقدر سرزنش نکن.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  6. 3 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 31 مرداد 94), ستاره زیبا (شنبه 31 مرداد 94), شیدا. (شنبه 31 مرداد 94)

  7. #14
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آبان 99 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1392-10-21
    نوشته ها
    406
    امتیاز
    13,219
    سطح
    74
    Points: 13,219, Level: 74
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 547 در 219 پست

    Rep Power
    74
    Array
    بله شما درست ميفرماييد ولي ايشون انقدر زبون دار و خوش برخورده ك همه رو رامه خودش ميكنه منو خيلي تهديد كرده ك ي كاري ميكنم ك تو شهر نتوني قدم برداري اگه خيانتاشو لو بدم

    من خيلي ميترسم حتي ب پدرش نگفتم فقط ب خدا واگذار كردم ، بعضي وقتا خيلي حالم بد ميشه الان عكساشو از اتاق جمع كردم ي سري از وسايلي هم ك خريده بود همينطور ولي ذهنم تمام مدت درگيرشه و خابشو هر شب ميبينم

    در حال حاضر خودمو خيلي مشغول كارو مقاله و اين چيزا كردم ب خيليا كمك ميكنم اين ارومم ميكنه

    ب نظر شما اول باهاش اتمام حجت كنم ك مهريمو كامل بده بعد مهريه رو اجرا بذارم؟؟

    حوصله و توان دادگاه رفتنو ندارم خيلي انرژيمو ميگيره روحو روانمو داغون ميكنه

    قرص ارامبخشي هست ك كم ضرر باشه بخورم و بتونم از فكرش دربيام ؟؟؟

  8. 2 کاربر از پست مفید Sahar51 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 01 شهریور 94), غزاله 91 (یکشنبه 01 شهریور 94)

  9. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آبان 99 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1392-10-21
    نوشته ها
    406
    امتیاز
    13,219
    سطح
    74
    Points: 13,219, Level: 74
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 547 در 219 پست

    Rep Power
    74
    Array
    دوستاي همدردي حالم خيلي بد ميشه مخصوصا صب موقع نماز از خودم بدم مياد ازينكه چقد برا مامان بابام باعث اذيت و ازار شدم خودمو همش با دختراي ديگه ي فاميل و دوستام مقايسه ميكنم ك اونا چ راحتي ازدواج كردنو چ راحتي بچه و دارن اروم زندگيشونو ميكنن

    نميدونم باورم نميشه زندگيم مث ي فيلم سينمايي وحشتناك جلوي رومه

    خاهش ميكنم بگيد چيكار كنم ؟ قرص ارام بخش بخورم ؟ پيش روانشناس برم اخه شهرستان ما نداره ي روانشناس خوب

  10. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سحر عزیز

    اتفاقهایی که برات افتاده تقصیر تو نبوده. خودت رو سرزنش نکن.

    راجع به زندگی دخترای فامیلم نمیتونی قضاوت کنی . تو در جریان جزییات زندگی زناشویی اونا نیستی.

    حال الانت کاملا طبیعیه.در مورد قرص آرام بخش فکر نمیکنم صلاح باشه خودسرانه استفاده کنی.

    دور و برت کسایی هستن که بتونی باهاشون حرف بزنی و آروم بشی؟

    در هر صورت زندگی با اون مرد برای تو زندگی به مراتب با درد و رنج بیشتری رو برای تو داشت.

  11. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 95 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1394-5-04
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    3,429
    سطح
    36
    Points: 3,429, Level: 36
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    21

    تشکرشده 298 در 108 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سحر خانم نمیدونم تاپیک من را خوندید یا نه؟ اگر خونده باشید میبینید که من هم دقیقا شرایط شما را دارم.
    زن من بعد از 6سال باهم بودن و 4سال و نیم زندگی شروع کرد به ناسازگاری با بهانه های واهی
    بعدش هم رفت
    من هیچ کمی و کاستی درزندگیم ندارم و نیازی هم به اون آدم دورو ندارم اما دقیقا حالتهای شمارو دارم

    من همیشه تو زندگیم برنامه داشتم و با برنامه جلو رفتم، دارم همش فکر میکنم الان وقتش بود که بچه داشته باشم ولی یه آدم هیچی ندار اومد همه برنامه هامو خراب کرد. این چیزی هست که من رو آزار میده. برو خدارو شکر کن که اون آدم زود از سرت باز شد

    خیلی از بچه ها کمک میکنند تو تاپیک های من.

    راه اینه که ما باید به خودمون کمک کنیم. خیلی سخته و من دقیقا ذره ذره احساس شمارو درک میکنم اما باید گذشت و رفت.
    نه شوهر شما نه زن من زندگی بکن نبودند و هرکدام بهر منفعتی تو قطار زندگی ما سوار شدند.

    بعضی وقتها من هم فکر میکنم اشتباه کردم و کاش اینکارو نمیکردم و اونکارو میکردم و ... اما راحتت کنم، مگه همه کسایی که دارند باهم زندگی میکنن بی عیب و نقص رفتار میکنن؟ نه. ولی طرفشون میخواد زندگی کنه

    همینجا کلی مرد و زن هستند که با هزار جور نا اهلی طرفشون باز دارن همه تلاششون را میکنند که زندگیشون را نگه دارند.
    پس خودتو مقصر ندون. من خوشحالم که بچه نداشتم تو خیلی خوشحال باش که باهاش زندگی نکردی و خاطراتت خیلی کمه

    خودم خیلی داغونم خیلی فکر میکنم و اذیت میشم اما باید جمع کنیم خودمونو

    بیا تو ایت تاپیک " حال و هوای این روزهای ما، جدایی"
    و حالتو بنویس تا تخلیه بشی، بچه ها کمک های خوبی میدن. بذار حال و هوای بدت به همینجا محدود بشه.
    خاطراتت را مرور نکن و خودتو به اینکار عادت نده
    ویرایش توسط Kaveh_r : سه شنبه 03 شهریور 94 در ساعت 07:40

  12. کاربر روبرو از پست مفید Kaveh_r تشکرکرده است .

    رنگین (سه شنبه 03 شهریور 94)

  13. #18
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آبان 99 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1392-10-21
    نوشته ها
    406
    امتیاز
    13,219
    سطح
    74
    Points: 13,219, Level: 74
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 547 در 219 پست

    Rep Power
    74
    Array
    اومدم كاشان براي مربيگري شهري ك اون توشه و حتي همون خيابون حاااالم خيلي خيلي بده با روزي چندتا ارامبخش هم اروم نميشم

    تمام خيابونا و كوچه ها پراز خاطرات باهم بودنمونه دارم ديوونه ميشم و اين رو مربيگريم تاثير بدي گذاشته و دارم جلوي مدرسين ديگه كم ميارم

    ترخدا بگيد چيكار كنم كارمو فعلا كنار بذارم ؟؟ دارم سوتي ميدم ناجور اصلا فكرم متمركز نميشه

    وااااي تمام مدت اين تو ذهنمه كاااااااش قهر نميكردم كاش تحمل ميكردم اين داغوووونم كرده خيلي زياد


    ب كمكتون نياز دارم

  14. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 اسفند 95 [ 02:31]
    تاریخ عضویت
    1393-7-11
    نوشته ها
    50
    امتیاز
    3,032
    سطح
    33
    Points: 3,032, Level: 33
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    176

    تشکرشده 189 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام سحر جان



    انقدر خودت رو اذیت نکن همش بگو خلایق هر چه لایق. وقتی دلت رو شکست و براش اهمیتی نداشت دیگه لیاقت تو رو نداره.



    ازدواج همه چیز نیست. دنیات تموم نشده.

    محکم باش دختر. باز هم میگم اون لیاقت تو رو نداشت.



    به خدا توکل کن و سرت رو بالا بگیر.

  15. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 مهر 94 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1393-8-16
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    999
    سطح
    16
    Points: 999, Level: 16
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام سحرجون..بخدا کاری که کردی بهترین کاربوده..جدایی بهترین راه حل بود خدا خیلی دوستت داشته نذاشته ازاین جلوتر بری...من چهارسال ازدواج کردم دوسال عقد دوسال خونه خودم..همین رفتارغلط رو داشتم هروقت قهر کرد رفتم سراغش حالا توی خونه هرچی میشه میگه برو طلاق بگیر متاسفانه اینقدرهم وابسته شدم که نمیتونم..کارمو ازدست دادم..ادامه تخصیل ندادم..هزاربدبختی سرم اومده...موندم چرا نمیتونم جدا شم...بعد شما داری خودتو داغون میکنی واسه اینجور مردای بی لیاقت..موفقیت تو تنها چیزی که اونو می سوزونه...چشم دشمنت رو کور میکنه...برو خدا رو شکر...اصلا به چیزا فکرنکن..خودتو دراوج ببین و برای رسیدن به اوج تلاش کن...توعالی هستی..قدر خودتوبدون..به خدای بزرگ میسپارمت..


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رهايي از وابستگي(انسان رهايي يافت
    توسط fateme71 در انجمن نامزدی و عقد
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 تیر 92, 17:27
  2. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 اسفند 91, 16:21
  3. راهنمايي براي شروع تلاش براي فردايي بهتر
    توسط roz_zard در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 دی 89, 12:45
  4. منو راهنمايي كنيد تنهايي وبي كسي دارد مرا از پادرمي اورد
    توسط تابي در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 04 دی 87, 09:18

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.