به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 86
  1. #41
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 10 بهمن 94 [ 18:14]
    تاریخ عضویت
    1393-4-05
    نوشته ها
    158
    امتیاز
    3,088
    سطح
    34
    Points: 3,088, Level: 34
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 112
    Overall activity: 49.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    150

    تشکرشده 176 در 92 پست

    Rep Power
    33
    Array
    سلام اقا علیرضا دارم تصمیمو میگیرم ولی سیمکارت بشکنم یا نشکنم باید بی خیال دکتر و خانوادش بشم

    من میخوام ریشه ای حل کنم مشکلمو با شکستن سیمکارت فرار نکنم میخوام انقد قوی باشم که بدون شکستن

    سیمکارت نه بگم . نمیدونم شما چرا فقط خود دکترو در نظر گرفتین من به بچه ها هم عادت کردم اصلا وقتی

    میخواسم دیگه نرم دلم برا بچه ها تنگ میشد حتی زنش - من خیلی زود رنجم کسی چیزی بگه فوری ناراحت

    میشم ولی زن دکتر شده چندین بار توروی خودم گفته بچه ای ناراحت نشدم نمیدونم اصلا توهینای این خانواده

    رو به دل نمیگیرم چجوری بهتون بگم حقیقتارو نمی بینم چجوری بگم بذارید با این مثال بگم مثلا عشق من از

    دنیا رفته وقتی فکر میکنم زنده اس میرم کلی تحقیق میکنم حتی خطر وریسک هم حس نمیکنم اخرین باری که

    فکر کردم زنده اس رفتم سرخاکش ولی بازم باورم نمیشد همش دنبالش میگشتم حتی سراغ خانوادشم رفتم

    نمیدونم حرفامو باور میکنید یا نه داداشش که صحبت میکرد بعضی وقتا فکر میکردم داداشش نیست خودشه

    زنده اس تا این حده باور نکردن من!!! حتی شاید بعد ها اگه برم ببینمش میبینم اصلا شباهتی نبوده منم که فکر

    میکنم زنده اس

    دوستانی که میگن چرا راحت گفتی دوس پسر دارم من مرض نداشتم که برم بهش بگم دوس پسر داشتم

    مشکل 7 ساله من حل نمیشد حرف کسیم تاثیر نمیذاشت وقتی دکتر هربار صحبت میکرد در مورد روانشناسیو

    .. دیدم این میتونه کمکم کنه حرفاش رو من تاثیر میتونه بذاره که برگردم به زندگی برا همین اعتماد کردم بهش

    گفتم گفتنشم خیلی راحت نبود کلی از خجالت مردمو زنده شدم تا گفتم بعدشم من فکر میکردم اون مشاروه

    بلده و منم میشناسه میدونه من رابطه ای نداشتم با عشقم و فکر بدی هم نمیکنه شاید من با نوشته نمیتونم

    منظورمو بهتون برسونم

    شیدای عزیز هر دو مهمه هم روح هم جسم

    اولین پست رو وقتی باز کردم که حس کردم تو خطرم باید عوض شم الانم حرفم اینه من باید

    مشکلمو ریشه ای حل کنم

    شیدا کجا حرف بدی زدم؟؟؟؟/خب من اگه راحت حرفامو نگم چطوری شماها راهنمایی کنید اینجا فضای مجازیه

    راحت میتونم بگم

  2. #42
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 اسفند 94 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1394-3-18
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    1,866
    سطح
    25
    Points: 1,866, Level: 25
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    48

    تشکرشده 197 در 64 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چند تا از تاپیک هات رو خوندم... کسی نمیگه مشکل نداری، اما باور کن هیچ کس بی مشکل نیست...

    یکساله تو این سایت داری هی تاپیک باز می کنی و این همه پاسخ دیدی اما خودت هیچ کاری برای خودت نکردی...

    بابام پول لباس نمیده... مامانم موقع کنکور من روستا می مونه... خواهرم قدر اجازه ازدواج که بهش دادم رو نمیدونه... دکتر و زنش برام برنامه ریزی کردن... یه جا دیگه رفتم سر کار معتاد بود پولم رو نداد... یکی دیگه منو انداخت تو این وادی... دوست پسرم مرده میرم دنبالش...

    خودت این وسط کجای کاری؟

    جز مرثیه سرایی کار دیگه ای هم بلدی؟ این همه وقت توی اینترنت میگذرونی وقت درس خوندنت تلف نمیشه اونوقت یه برنج بخوای آبکش کنی و یه خورشت بار بذاری که نیم ساعت بیشتر وقت نمیگیره، وقت درس خوندنت رفته؟

    واقعا اجازه ازدواج خواهرت با توه؟ خب موقعیت خوب براش پیش اومده باید بره سر زندگیش، حالا سه تا دختر تو خونه بمونید بهتره؟ من دختر اولی رو دیدم که به روی خودش نیورد اما دو تا خواهر بعد از اون فقط چون زیبا تر بودن زودتر ازدواج کردن، اون 8 سال بعد ازدواج کرد اما شوهری که خدا نصیبش کرد از خوبی، زیبایی، ثروت اصلا قابل مقایسه با شوهر خواهرهاش نیست... نمیگم خدا همیشه همینطوری با همه حساب می کنه، اما اینکه آدم بعد از انجام یه کاری منت سر بقیه نذاره خیلی مهمه ... در نهایت، دیدی قدردان نیست؟ اگه خیلی محتاج قدردانی هستی خب دیگه برای این فرد قدرناشناس کاری نکن! اما با این غر زدن ها به کجا میخوای برسی؟ همه بگن آخی طفلکی؟ نه بابا از این خبرها نیست... هیچکس اینطوری باهات حرف نمیزنه، اگه هم کسی پیدا شد اینطوری باهات حرف زد مطمئن باش داره به بدبختیت دامن میزنه...

    تو تنها کسی هستی که یکی رو از دست داده؟ همین الان سالانه 24000 نفر در کشور طی حوادث رانندگی می میرن، مرگ های از سر بیماری و ... به کنار، حالا حسابش رو بکن اگه همه اطرافیان میخواستن راه بیفتن دنبال طرف، کشور به کجا می رسید؟؟؟!!!!

    دو جا رفتی برای کار خوب نبود؟ خب بازم امتحان کن... چرا جایی که خوب نیست میمونی؟ منتظر معجزه ای؟ فکر می کنی تو یک نفر مشکل خانوادگی داری؟ فکر می کنی فقط تو یکی نیاز جن سی داری؟ فکر میکنی این پیشنهادات فقط برای تو یک نفر مطرح شده؟ چند تا دختر مجرد هم سن و سال خودت تو همین سایت هستن؟ خیلی هاشون همینجا هم برات پست گذاشتن... یه کم فکر کن اگه همه اشون میخواستن راه الان تو رو پیش بگیرن و بگن توطئه بوده، الان هم دست خودم نیست چی میشد؟

    فوق دیپلم گرفتی که بری فقط به دو تا بچه کامپیوتر یاد بدی؟؟؟؟ برای یادگیری علم فقط باید دانشگاه بری؟؟؟؟ رفتی سر کار پول دربیاری یا اینکه به بچه ها و مامانشون وابسته بشی؟؟؟؟ زن دکتر میگه بچه ای ناراحت نمیشی، بابات میگه جورابمو بشور ناراحت میشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    تا حالا فکر کردی همینجا پای کامپیوتر توی خونه هم که نشستی میتونی پول در بیاری؟ میتونی دانش خودت توی رشته تحصیلیتو افزایش بدی؟ یا از پای کامپیوتر نشستن هم فقط غر زدن رو یاد گرفتی؟

    به نظر من که تو هیچ مشکل روحی روانی ای نداری، شرایطت خانوادگیت هم انقدر که روش مانور میدی فجیع نیست، فقط از تنبلی زیاد داری تو یه خلا ذهنی حرکت می کنی و همه عالم رو مقصر می دونی تا یه وقت لازم نشه یه زحمتی به خودت بدی... یه هفته درس میخونی یه هفته سر کار؟ این به خاطر وسواس نیست، فقط به خاطر تنبلیه، میری سر کار میبینی سخته میگی درس بخونم شاید شرایطم بهتر بشه، بعد میبینی درس خوندن هم سخته میگی برم سر کار... جفتش باهم هم که اصلا نمیشه چون سر کار که میری خسته میشی!!!!!! از خداته یه شوهر گیر بیاری بری سر یه زندگی دیگه نه کار بخوای نه درس! که خب فعلا برات جور نشده (نگران هم هستی بعدا نتونی خوب ازش پول بگیری!!)، دکتر بهت گفته وسواس داری خودتم سفت گرفتیش! چون خوشت میاد یه توجیه علمی برای زحمت نکشیدن داشته باشی...

    یه کم به واکنش های خودت در برابر پست های بچه ها نگاه کن:
    اگه کسی آروم باهات حرف بزنه راحت تایید می کنی و دوباره میگی یادم میره، بر عکس میفهمم، وسواس دارم! اینطوری نمیتونم کات کنم!! و کار خودتو ادامه میدی،
    اگه کسی محکم باهات حرف بزنه میگی باید سرت بیاد تا بفهمی!!! عزیز من اینایی که تو میگی سر خیلی ها اومده، انقدر برای توجیه کارهای خودت داری پیش میری که میگی حتی زنشم باهاش همدست بوده...بازم می پرسم، تو این وسط کجای کاری؟ شد یه بار قبل از اینکه بری خونشون به زنش هم زنگ بزنی؟ شد یه بار به زنش به حالت طعنه بگی فکر نمیکردم آقای دکتر انقدر سواد کامپیوتریش پایین باشه؟ شد یه بار بگی شما چطور خانم دکتر کامپیوتر بلدید یا نیازی به یادگیری حس نمی کنید؟ چرا خودتون هم کنار همسرتون حضور ندارید من که دارم کلاس برگزار می کنم چه یک نفر چه بیشتر...

    بعد از پست دخترجوان هم که بچه شدی!! انگار همین یه بهونه رو کم داشتی که دختر جوان دستت داد!! کلا چشماتو حسابی باز کردی بگردی یه توجیه به ظاهر علمی پیدا کنی برای بیمار جلوه دادن خودت، دو دستی بگیریش و خلاصه بگی چیزی دست خودم نیست، دختر جوان داره بهت میگه تو بزرگی، برداشت تو از پست این بوده که بچه ای و همین شد دلیل رفتارهات، حالا باید اینجا همه آستین بالا بزنن شما رو بزرگ کنن، تا شاید بعدا که بزرگ شدید دست از کارهاتون بردارید...

    آدم های شیطون صفت رو بخوای بکشی، خود شیطون رو میخوای چکار کنی؟ خدا خواسته اینا باشن، تا امثال تو رو امتحان کنه، تو هم که خوب راهش رو یاد گرفتی... زمین و زمان رو مقصر بدونی و خودت رو مظلوم و ناتوان!!

    باشه من (با فرض اینکه آی کیوم منفیه) قبول می کنم ازت، اونا برات پاپوش درست کردن، تو هم خواب بودی، الان باید چکار کنی؟

    اول: بدون تا خودت نخوای کاری برای خودت بکنی، هیچ کس دیگه و هزار تا تاپیک و میلیون ها تومن که به مشاور بدی هم تاثیری نداره. پس از این مظلوم نمایی ها، مریض نمایی ها، بد جلوه دادن همه و ناتوان جلوه دادن خودت، به معنای واقعی از این لوس بازیا دست بردار، خودت خیلی خوب میدونی درست چیه غلط چیه... خوابت نمیبره، خودت داری خودتو به خواب میزنی، چطور بابات اگه یه جمله بگه صد تا جمله جواب میشنوه؟ چطور اینجا کسی حرف بد بزنه میخوای جواب بدی و ناراحتی که کاری از دستت بر نیومده؟؟ چطور خیاط اگه دیر لباس رو تحویل بده حسابی به کارش ایراد می گیری؟ قضیه فقط به دوست پسر و دکتر که میرسه خوابت میبره؟؟؟؟ (حتما این بار میگی جلوی بابام هم خواب بودم دلم نمیخواست بد حرف بزنم اما دست خودم نبود، ولی آدم اگه خواب باشه، جلوی همه یه رفتار نشون میده، مگه اینکه خواب هات حسابی هوشمند باشن!!!!)

    دوم: دیگه هیچوقت پاتو خونه این آدم نذاری و همه ارتباطات رو ببندی ... (این همه این چند روز بچه ها گفتن، گوش دادی؟ الان نگاه کن به اون پستی که میخواستی دکتر رو متوجه کارش کنی!!! ببین اون داره بهانه میاره تو بری پیشش یا خودت بهانه جور می کنی برای رفتن اونجا؟؟؟؟چطور برای عوض کردن کتاب سه روز وقت میذاری اما برای عوض کردن این موقعیت خوابی؟؟؟؟؟ چطور برای کتاب وسواس نداشتی بری دوباره همون کتاب رو بخری الان وسواس داری؟ دوباره کتاب رو بردی عوض کنی؟ اگه واقعا مشکل روانی داشته باشی الان باید چند باری همون کتاب رو عوض کرده باشی... )

    سوم: یاد بگیر درست اولویت بندی کنی، به یه خیاط که کارتو چند روز دیر تحویل داده، تازه به عروسی هم رسونده و مشکلی پیش نیومده (زودتر هم تحویل میداد تو کمد خاک میخورد) انقدر غر میزنی و میگی سوء استفاده، اونوقت به کسی که داره کثیف ترین کار روی زمین رو در حقت انجام میده هم خیلی راحت فقط میگی سوء استفاده! بعد هم میگی تشنه شدم! تشنه هم اگه شدی، نهایتش اینه که از تشنگی میمیری، بهتر از این نیست که انقدر کثیف بخوای به زندگی ادامه بدی؟ آدم از تشنگی بمیره بهتره یا این که سرشو بکنه تو یه چاه آب کثیف و پر از سوسک و زالو بخواد آب بخوره؟ بعد هم که تشنگی یادت رفت میگی خوابم میبره... وقتی خوابی که دکتر کار خودشو می کنه، وقتی بیدار میشی هم تشنه ای، این آخریا بچه هم شدی، جداً فکر کن ببین داری با خودت چیکار می کنی... بچه ای؟ میخوای بزرگ شی؟ همه دارن راهشو بهت میگن: نیازی نیست تو گرگ رو بکشی و روباه رو آدم کنی، حیوون تو جنگل زیاده... باید تا دیرتر نشده از جنگل بیای بیرون...

    خلاصه: همه بهانه هاتو بذار کنار، همه توجیهاتتو بذار کنار، همه مرض های الکی که برای خودت درست کردی و برچسب هایی که روی خودت زدی رو بذار کنار، هدف گذاری کن برای زندگیت و با تمام قوا اما با عزت و با رعایت اخلاق برای رسیدن به هدفت جلو برو. (میتونی گوش بدی، میتونی هم راه راحت تری که تا حالا میرفتی رو پیشه کنی: من وسواس فکری دارم، من خوابم میبره، من یادم میره، خوبی رو بدی میبینم، بدی رو خوبی میبینم، وقتی میخوام نه بگم طوری رفتار می کنم که بقیه فکر کنن گفتم بله، سر شما نیومده نمیفهمید...)

    (اگه مشکل مالی داری بیا به تاپیک کسب درآمد یاس پاییزی سر بزن و توانمندیهات رو بنویس تا دوستان راهنماییت کنن، طرز رفتارت با خانواده ات هم خیلی مشکل داره، اگه بالاخره تصمیم گرفتی از این خواب یا وسواس یا تشنگی یا بچگی یا هر اسم دیگه ای که روش میخوای بذاری بیای بیرون، بعد از بیرون اومدن یه تاپیک برای رفتار درست با خانواده ات باز کن)

  3. 6 کاربر از پست مفید راه حل تشکرکرده اند .

    maryam240 (دوشنبه 26 مرداد 94), parvaaz (شنبه 24 مرداد 94), saeeded (شنبه 24 مرداد 94), یاس پاییزی (شنبه 24 مرداد 94), اعجاز عشق (یکشنبه 25 مرداد 94), باغبان (یکشنبه 25 مرداد 94)

  4. #43
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 اسفند 95 [ 03:59]
    تاریخ عضویت
    1394-1-03
    نوشته ها
    300
    امتیاز
    10,581
    سطح
    68
    Points: 10,581, Level: 68
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 269
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First Class1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    1,164

    تشکرشده 917 در 282 پست

    Rep Power
    85
    Array
    سلام

    همه قبول داريم و متوجه ايم كه حتما بايد مشكلت ريشه اي حل بشه ....... باشه؟

    در مورد گذشته ات اطلاعات خوبي دادي ...... انشاءالله ديگه تكرار نميشه اگر اين القائات منفي را در ذهنت تكرار نكني .

    لطفا حال رو درياب ........... براي شروع اون به قول خودت روباه را براي هميشه به جهنم بفرست........ از زندگيت بيرون كن.

    مشكلاتت قابل حل است خدا رو شكر .............. مشكلت براي عدم اعتماد به روباههاي بعدي بايد ريشه اي حل بشه درسته.


    اما اولين قدم براي دختري كه ميخواد يك انسان سواستفاده گر و فرصت طلب و هوسران را از زندگيش پاك كنه اينه كه از اون شخص و هر راه ارتباطي كه با او داشته متنفر مي شود و اين راه ها و هر نشاني از او را از بين مي برد

    اين سيم كارت ديگه ارزش استفاده هم نداره.

    پس با اراده و اختيار كامل اون سيم كارت لعنتي را بشكن.
    ویرایش توسط اعجاز عشق : شنبه 24 مرداد 94 در ساعت 14:51

  5. 3 کاربر از پست مفید اعجاز عشق تشکرکرده اند .

    maryam240 (دوشنبه 26 مرداد 94), یاس پاییزی (شنبه 24 مرداد 94), باغبان (یکشنبه 25 مرداد 94)

  6. #44
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 10 بهمن 94 [ 18:14]
    تاریخ عضویت
    1393-4-05
    نوشته ها
    158
    امتیاز
    3,088
    سطح
    34
    Points: 3,088, Level: 34
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 112
    Overall activity: 49.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    150

    تشکرشده 176 در 92 پست

    Rep Power
    33
    Array
    خب من خودم گفتم که دارم خودمو میشناسم تو یکی از تاپیکام گفتم که فهمیدم از بچگی علاقه دارم به بدبختی -

    به اینکه بهم بی توجه باشن انگار غم یه لذتی داره الانم عادت دارم به غم

    یکم تنبلی هم دارم ولی هف سال پیش که شوکه شدم از اون موقع همش دلم میخواست بخوابم فکر کنم از

    اون موقع اینجوری شدم بیحالم حوصله کاریو ندارم برا همینه که

    بیکار بودن سبب می‌شود دیگران برایتان کار جور کنند،

    اما نه کاری که به درد شما بخورد؛ کاری که به درد آنها می‌خورد!

    با توجه به تجربه و دیدن این جمله بنظرم آدم بیکار باشه نه نمیگه نه نمیاره برا بقیه تقریبا بی ارزش میشه پیش

    خودشم بی ارزش میشه

    چرا کاری نکردم؟؟/من فقط گزارش کارامو ندادم چرا نرفتم دنبال کار انقد گشتم!!!کار خوب نبود یا خیلی کم

    میدادن یا محیطش خوب نبود الان نه مشکل مالی ندارم به اون تاپیک هم قبلا سر زدم کار اینترنتی هم دارم

    باشه من تلاشامو میکنم و گزارش هم میام میدم که نگین کاری نکردی

  7. کاربر روبرو از پست مفید parvaaz تشکرکرده است .

    باغبان (یکشنبه 25 مرداد 94)

  8. #45
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط یاس پاییزی نمایش پست ها
    تا وقتی که با خودت تکرار کنی من ساده ام من خجالتی من فلانم .... افکار منفی.... همش میره ناخودآگاهت ثبت میشه تو هربار پرنگ ترش میکنی ...
    همونی میشی که فکر میکنی....


    نقل قول نوشته اصلی توسط یاس پاییزی نمایش پست ها
    میل به غرق شدن در غم ...یه نوع واکنشه به چی ؟ نمیدونم ... روانشناسا بهتر بیان نظر بدن ...



    رفتار انفعالی و بدون قاطعیت با کمی تمرین بهتر و بهتر میشه ...


    نقل قول نوشته اصلی توسط یاس پاییزی نمایش پست ها

    تاپیکاتو خوندم اون همه دوستان برات زحمت کشیدن وقت گذاشتن به کدومشون عمل کردی تا ااااااااااااااااااااا رسیدی به این رابطه منفعلانه حال حاضر (یکساله-با یک فرد متاهل=چون اون آقا اینجا حضور نداره از حرف زدن دربارش فاکتور میگیرم )
    کاتش کن ( این جور موقع ها وسوسه ها میاد سراغت مثل زنگ زدن اونا=تو نباید بری =وقتی میگه خواهرزادشم میتونه درست کنه=انگار که خرابی اینترنت بهانه شده برای اینکه سوپر قهرمانی به اسم پرواز خانوم برای نجاتشون بره !! ) نه این خبرا نیست...

    مگه نه اینکه این کارا و رفتن ها با تصمیم خودت و با پای خودت انجام میشه ؟! پس کیو مقصر میدونی این وسط! آدم گاهی خودش به خودش تلنگر بزنه....

    از جواب تلفن دادن تا رسیدن دم در خونشون اینهمه زمان و فرصت برای منصرف شدن از راه خطا

    دوتا راهکار برات نوشتم تو اون یکی تایپیکت "برای همه مسائل زندگیت" میدونم میخوای در مورد همه مسائل زندگیت صحبت کنی اما اینقدر هم به قول یکی از دوستان خاطره نویسی نکن گلم خواهش منکه رسما چشام دودو زد تا جسته گریخته خوندمشون


    روش رهاسازی قارچ های ذهن یا شفاف سازی ذهن رو چقدر انجام دادی تو این دو روز !؟ راستشو بگو
    انجام میدادی شامل این مسئله آخریت هم میشد

    من احساس میکنم وقتت رو بیشتر پای کامپیوتر و اینترنت و افراد مجازی میذاری و به کل از زندگی واقعی خودت دور شدی
    - - - Updated - - -

    گاهی فکر میکنم داری به این سمت میری که آدمای اطرافت بهت ظلم کنن حقتو بخورن و تو با مرثیه سرایی خودتو آروم کنی و دوباره روز ازنو روزی از نو ....



    توصیه من به عنوان یه خواهر کمی بزرگتر از خودت اینه که حداقل یک ساعت برای همه چیزهایی که ذهنت رو مشغول کرده وقت بذاری تنهایی بدور از همه چیز... روی کاغذ بنویسی همشو با اختصار ..کم کم یادبگیر حواشی جاشون همون حاشیه زندگیه نه درست وسط متن زندگی...

    ذهنت رو نسبت به دو سه تا مسئله زندگیت شفاف کن راهکار برای خودت بنویس تا هنگام موجهه اجراش کنی


    وقتت رو برای اینجا نوشتن تلف نکن اگه با حرف دیگران حل میشد که الان از همونا دوباره حرف نمیزدی این بار بشین خودت رو در روی خودت و راهکار پیدا کن و این بار تو بما بگو چکار برای حلشون میشه کرد .. منتظرتم گلم نه به این زودی




    نقل قول نوشته اصلی توسط parvaaz نمایش پست ها
    سلام یاس پاییزی عزیز

    خب میگم من این رابطه رو نمیخواسم ولی الان عادت شده برام

    اون روشی که میگی رو نتونسم فعلا عمل کنم فردا عروسی خواهرمه

    من حقیقتو نمیبینم یادم میره بدی ها زود یادم میره

    بنویس و بنویس و بنویس هرچی به ذهنت میاد بنویس غلط هارو خط بزن و بازهم خط بزن اون خوب ها و درست هارو بولد کن دورشو خط بکش (خط بیضی ) و ملکه ذهنت کن....

    بذار آشفتگی های ذهنت سروسامون بگیره دختر خوب !!



    نقل قول نوشته اصلی توسط یاس پاییزی نمایش پست ها
    خوبه گلم ... تغییرات یکباره اتفاق نمیفته مخصوصا برای بهتر شدن و بهتر کردن زندگی امیدوارم همین طور گام به گام کم کم به این راه ادامه بدی و هر روز احساس بهتری نسبت به دیروز داشته باشی

    سرکار میری ، از اون آقا دور میشی ... میتونی به این هم فکر کنی که :
    سرکار نمیری و از اون آقا هم دور میمونی ....
    ...
    اون با کارش داره به خانومش خیانت میکنه تو در اینکارش شریک نشی ...

    نیازی که تو داری تو همه آدم ها هست اما از راهی تامین شدن ممکنه انسان رو اونقدر غرق کنه که راه خلاصی براش نباشه ؟ نباید خودتو تو این تله احساسی گیر بندازی ....

    هم میخوای اینکارو نکنی هم میخوای رابطت با خوبی پیش بره ؟! یکی رو باید انتخاب کنی .پیشنهاد من اینه کات کنی و به خراب شدن رابطه شکل گرفته فکر هم نکنی (عوارض خفیف قابل تحمل تره) چون این ادامه دادنشه که خراب تر و تو رو در موقعیت بدتری قرار میده ...

    فعلا به عروسی برس و شاد باش و از همین لحظه های خاطرات خوش بساز تا بعد ...



    ... دوباره بعد تموم شدن عروسی و استراحت ...حرفای خودمو خودتو بخون



    نقل قول نوشته اصلی توسط یاس پاییزی نمایش پست ها

    متاهلی که یک خانومی پایبند بهش هست بچه دار هم هست و داره یک دخترو بازی میده رسما ، چه حسی میتونه بهت منتقل کنه فرض کن یکی دیگه اس با یه دختر دیگه ...چی به اون دختر میده و در عوض چیا ازش میگیره ؟؟؟؟؟؟ تو وجودت با ارزش تر از این حرفاست که خودتو بازیچه همچین آدمی بکنی ( از مال دنیا و ظاهر هرچی داره برا خودش داره )

    هرچه اونو موجود خوبی ببینی که خلا عاطفیتو تامین میکنه بدتر بهش کشش پیدا میکنی ناخودآگاه -

    تو اواسط راهی پس نگو فرق داره همه اینو گفتن که اخرش به یک جا ختم میشه... خانومی حتما که نباید توهم تا آخرش بری ببینی چی میشه


    منکه رفتم تا بعد عروسی خواهرتتصمیم تورو من دارم میگیرم
    من نخواستم به تو برچسب بزنم اما تو خودت داری اینکارو با خودت میکنی و مدام مانع ذهنی ایجاد میکنی برای خودت

    گفتی عروسی در پیش داریم گفتم برو به عروسی برس خوش بگذرون تدارک عروسی ببین ...تو اما چکار کردی بجاش ؟

    اون موقع بهت گفتم میرم تا بعد عروسی خواهرت و همینکارم کردم ... اینهمه دوستان برات پست نوشتن اما من نیومدم . میشه در برابر وسوسه ها مقاومت کرد نمیدونم چی مانع تو میشه ....

    با خیلی از حرفای راه حل موافقم (شاید بیان ها متفاوت باشه اما حرفمون یکیه)

    میدونم دختر باهوشی هستی تو که میدونی چطور محدودیت 3 تا پست در روز رو بشکنی حتما راهی مناسب برای این هم پیدا میکنیمنظورم تموم کردن این رابطه است (اما امیدوارم راه توضیح دادن و روشن کردن دکترو انتخاب نکنی اون که جای پدرته نمیاد بگه بله دخترم تو درست میگی من اشتباه کردم دیگه اینکارو نمیکنم -چون در تمام مدتی که میرفتی پیشش میدونست چکار داره میکنه )

    خانواده هم نمیدونم مفهومش برای تو چیه اما نباید زیاد ایده آل گرایی کرد ما فقط ظاهر زندگی دیگرانو میبینیم ... خانواده هر چقدر بد باشه هر روز توش دعوا باشه اما خانواده است بدترین حالت های مارو دیدن ناخوشی های مارو دیدن ... و باز هم باهم هستیم ... کمی وقت بذاریم میتونیم روابط رو بهتر کنیم . نمیشه انتظار داشت در برخورد با مسائل به دلخواه ما رفتار کنن...

    پناه آوردن به غریبه برای جبران کمبودها
    ویرایش توسط یاس پاییزی : شنبه 24 مرداد 94 در ساعت 15:05

  9. 3 کاربر از پست مفید یاس پاییزی تشکرکرده اند .

    maryam240 (دوشنبه 26 مرداد 94), parvaaz (شنبه 24 مرداد 94), باغبان (یکشنبه 25 مرداد 94)

  10. #46
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 95 [ 15:24]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    3,922
    سطح
    39
    Points: 3,922, Level: 39
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    94

    تشکرشده 539 در 149 پست

    Rep Power
    40
    Array
    سلام و روزتون بخیر
    وقتی تایپیکتونو خوندم خیلی متاثر شدم... از اینکه واقعا چرا میخواین یه کاری کنید که دیگران به قول خودتون سو استفاده کنن ازتون..دنیا که گل و گلستون نیست.. باید زحمت کشید دوست عزیز تلاش کرد... تو این 5 صفحه دوستان بسیار زیاد و بسیار خوب راهنماییتون کردن... دیگه چی دوست دارین یشنوین؟؟ این که شما به یه جایی برسین که خودتون بگین نه فعلا در شرایط شما امکان پذیر نیست.. تنها راه قطع ارتباط کامل هست..
    دلتون واسه کی تنگ میشه؟ مگه شما تدریس نمیکنی؟ خب یه اگهی بدین جای دیگه تدریس کنید به خانوما ... به موسسه هایی که دانش اموزای دختر دارن و ...
    شما چرا مدام میگی من خوابم.. عزیز من خواب نیستی میدونی واقعیتو ..رویایی صحبت نکن.. هر لحظه ارتباطتو قطع کنی برات بهتره... شما نمیتونی همه ادمارو که از بین ببری چرا اجازه میدی اصلا یه پسر برات از بقیه دخترا و ... و کلا این روابط صحبت کنه؟ چرا انقدر صحبت کردن و تایید یه مرد برات مهمه؟ باور کنید اصلا به خانواده ارتباط نداره .. خیلی خانواده ها همینه محبت توشون کمه .. ابراز نمیکنن.. اما باید خودتون به فکر خودتون باشید...7 سال از تجربه بدی که داشتین میگذره... به نظرتون کافی نیست؟؟؟؟ چرا فکر میکنین همه ادما وظیفه دارن شمارو درک کنن؟ شما تنها کسی هستی که باید دلت واسه خودت بسوزه ..... خانوم یکم لطفا خودت رو دوست داشته باش... همین..
    مراقب خودتون بیشتر باشید... ادم فقط یک بار زندگی میکنه...

  11. 4 کاربر از پست مفید ida bahrami تشکرکرده اند .

    maryam240 (دوشنبه 26 مرداد 94), parvaaz (شنبه 24 مرداد 94), اعجاز عشق (یکشنبه 25 مرداد 94), باغبان (یکشنبه 25 مرداد 94)

  12. #47
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 10 بهمن 94 [ 18:14]
    تاریخ عضویت
    1393-4-05
    نوشته ها
    158
    امتیاز
    3,088
    سطح
    34
    Points: 3,088, Level: 34
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 112
    Overall activity: 49.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    150

    تشکرشده 176 در 92 پست

    Rep Power
    33
    Array
    یاس پاییزی اگه مشاور میشدی مشاور دقیقی میشدی چقد خوب دقت کردی اینکه من تو این چن روز که

    جشن و عروسی داشتیم هم تا وقت خالی پیدا کردم اومدم اینترنت منو عجول بودن و کنجکاویم نمیذاره مثل تو

    عمل کنمو نخونم

    من میخوام عوض شم همین میخوام عوض شم بزرگ شم باید یاداشت کنم نقاط ضعفمو

    - - - Updated - - -

    راستی یاس پاییزی من کی محدودیت 3 تا پست رو شکستم؟

  13. کاربر روبرو از پست مفید parvaaz تشکرکرده است .

    باغبان (یکشنبه 25 مرداد 94)

  14. #48
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 اسفند 95 [ 03:59]
    تاریخ عضویت
    1394-1-03
    نوشته ها
    300
    امتیاز
    10,581
    سطح
    68
    Points: 10,581, Level: 68
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 269
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First Class1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    1,164

    تشکرشده 917 در 282 پست

    Rep Power
    85
    Array
    سلام

    صادقانه جوابمو ميدي ؟

    از اونروز كه گفتي تماس گرفته و رفتم فكر كنم پنج شنبه و روز عروسي خواهرت بود ... ديگه نرفتي؟

    اگه دكتر تماس بگيره بخواد بري پيشش مي توني نري؟

  15. کاربر روبرو از پست مفید اعجاز عشق تشکرکرده است .

    باغبان (یکشنبه 25 مرداد 94)

  16. #49
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,159
    امتیاز
    89,795
    سطح
    100
    Points: 89,795, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,766

    تشکرشده 6,796 در 2,396 پست

    Rep Power
    0
    Array





    نقل قول نوشته اصلی توسط parvaaz نمایش پست ها

    سلام باغبان منظورتونو از اپدیت نفهمیدم؟

    سلام

    ببخشید دیر جواب می دم


    شما تو ویندوز 8 و7 و .... تو قسمت کنترل پنل می تونستی آپدیت خودگار ویندوز را غیر فعال کنی .

    که ویندوز معمولا هر 15 روز یا هر 30 روز از سرور خودش بر سیستم ، آپدیت جدید را اعمال میکنه

    این کار برای ما ایرانیا خوب نیست- چون سرعت اینترنت بالایی را نداریم و باعث ناراحتی ما و باعث خوشحاب بعضی ها میشه


    در ویندوز 10 همچنین خبری نیست - ما اجازه غیر فعال کردن آپدیت از کنترل پنل نداریم

    اون دستورها را بزنی غیر فعال میشه .


    موفق باشی.



  17. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    parvaaz (دوشنبه 26 مرداد 94)

  18. #50
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 10 بهمن 94 [ 18:14]
    تاریخ عضویت
    1393-4-05
    نوشته ها
    158
    امتیاز
    3,088
    سطح
    34
    Points: 3,088, Level: 34
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 112
    Overall activity: 49.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    150

    تشکرشده 176 در 92 پست

    Rep Power
    33
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط اعجاز عشق نمایش پست ها
    سلام

    صادقانه جوابمو ميدي ؟

    از اونروز كه گفتي تماس گرفته و رفتم فكر كنم پنج شنبه و روز عروسي خواهرت بود ... ديگه نرفتي؟

    اگه دكتر تماس بگيره بخواد بري پيشش مي توني نري؟

    سلام اونروز که زنگ زد رفتم چهارشنبه بود از اونجا اومدم یه راست تاپیک باز کردم چرا دیروز بچش تماس گرفت

    گف بیا خونمون ما هم جشن داشتیم گفتم نمیتونم گف فردا بیا یعنی امروز گفتم اگه بتونم بیام خبر

    میدم(اینطوری گفتم اگه خواستم نرم دیگه نگم وای بد میشه) نرفتم امروزم مهمون داشتیم ولی دلم طاقت

    نیاورد به دخترا بچه هاش اس دادم روز دخترو تبریک گفتم من دارم رو ذهن خودم کار میکنم که نرم من بخاطر

    هوس نمی رفتم نیاز به توجه و احترامو محبت منو میکشوند اونجا

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها








    سلام

    ببخشید دیر جواب می دم


    شما تو ویندوز 8 و7 و .... تو قسمت کنترل پنل می تونستی آپدیت خودگار ویندوز را غیر فعال کنی .

    که ویندوز معمولا هر 15 روز یا هر 30 روز از سرور خودش بر سیستم ، آپدیت جدید را اعمال میکنه

    این کار برای ما ایرانیا خوب نیست- چون سرعت اینترنت بالایی را نداریم و باعث ناراحتی ما و باعث خوشحاب بعضی ها میشه


    در ویندوز 10 همچنین خبری نیست - ما اجازه غیر فعال کردن آپدیت از کنترل پنل نداریم

    اون دستورها را بزنی غیر فعال میشه .


    موفق باشی.
    سلام خواهش میکنم فکر کردم ویندوز رو ربط دادین به موضوع من یه جورایی شبیه سازی اخه خودمم شبیه

    سازی میکنم مثلا میگم برا اینکه خونه دکتر نرم باید برا خودم ویروس کش نصب کنم یا ویروس کشمو اپدیت کنم

    یا فایروال رو فعال کنم

  19. 2 کاربر از پست مفید parvaaz تشکرکرده اند .

    اعجاز عشق (یکشنبه 25 مرداد 94), باغبان (سه شنبه 27 مرداد 94)


 
صفحه 5 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سوشیال فوبیا شدید (دیگه خسته شدم)
    توسط hhhh. در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 22 شهریور 95, 11:51
  2. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 14:10
  3. خواستگاری و سوال در مورد گذشته
    توسط hanie_66 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: جمعه 31 خرداد 92, 00:16
  4. جلوگیری از سوء استفاده از چک ضمانت حسن انجام کار
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 مرداد 91, 19:09
  5. سوالات مطرح شده د رجلسه خواستگاري
    توسط ELECTRONIC84 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 30 مرداد 87, 11:09

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.