تاپیکاتو خوندم اون همه دوستان برات زحمت کشیدن وقت گذاشتن به کدومشون عمل کردی تا ااااااااااااااااااااا رسیدی به این رابطه منفعلانه حال حاضر (یکساله-با یک فرد متاهل=چون اون آقا اینجا حضور نداره از حرف زدن دربارش فاکتور میگیرم )
کاتش کن ( این جور موقع ها
وسوسه ها میاد سراغت مثل زنگ زدن اونا=
تو نباید بری =وقتی میگه خواهرزادشم میتونه درست کنه=انگار که خرابی اینترنت بهانه شده برای اینکه سوپر قهرمانی به اسم پرواز خانوم برای نجاتشون بره !!
) نه این خبرا نیست...
مگه نه اینکه این کارا و رفتن ها با تصمیم خودت و با پای خودت انجام میشه ؟! پس
کیو مقصر میدونی این وسط! آدم گاهی خودش به خودش تلنگر بزنه....
از جواب تلفن دادن تا رسیدن دم در خونشون اینهمه زمان و فرصت برای منصرف شدن از راه خطا
دوتا
راهکار برات نوشتم تو اون یکی تایپیکت "برای همه مسائل زندگیت" میدونم میخوای در مورد همه مسائل زندگیت صحبت کنی اما اینقدر هم به قول یکی از دوستان خاطره نویسی نکن گلم خواهش منکه رسما چشام دودو زد تا جسته گریخته خوندمشون
روش رهاسازی قارچ های ذهن یا
شفاف سازی ذهن رو چقدر انجام دادی تو این دو روز !؟ راستشو بگو
انجام میدادی شامل این مسئله آخریت هم میشد
من احساس میکنم وقتت رو بیشتر پای کامپیوتر و اینترنت و افراد مجازی میذاری و به کل از زندگی واقعی خودت دور شدی
- - - Updated - - -
گاهی فکر میکنم داری به این سمت میری که آدمای اطرافت بهت ظلم کنن حقتو بخورن و
تو با مرثیه سرایی خودتو آروم کنی و دوباره روز ازنو روزی از نو ....
توصیه من به عنوان یه خواهر کمی بزرگتر از خودت اینه که
حداقل یک ساعت برای همه چیزهایی که ذهنت رو مشغول کرده وقت بذاری تنهایی بدور از همه چیز... روی کاغذ بنویسی همشو با اختصار ..کم کم یادبگیر حواشی جاشون همون حاشیه زندگیه نه درست وسط متن زندگی
...
ذهنت رو نسبت به دو سه تا مسئله زندگیت شفاف کن راهکار برای خودت بنویس تا هنگام موجهه اجراش کنی
وقتت رو برای اینجا نوشتن تلف نکن اگه با حرف دیگران حل میشد که الان از همونا دوباره حرف نمیزدی این بار بشین خودت رو در روی خودت و راهکار پیدا کن و این بار تو بما بگو چکار برای حلشون میشه کرد .. منتظرتم گلم نه به این زودی
علاقه مندی ها (Bookmarks)