به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 اسفند 94 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1394-3-18
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    1,866
    سطح
    25
    Points: 1,866, Level: 25
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    48

    تشکرشده 197 در 64 پست

    Rep Power
    0
    Array
    وقتي كه آپارتمانا ساخته شد به هر كدام از ما يك طبقه دادن كه البته اينم بگم به ما نميخواستن بدن و همسرم هي ميخواست فداكاري كنه برادر كوچيكه و پدرش اينا هر كدوم يك طبقه بردارن و ما همچنان مستاجر بمونيم كه من ديدم حقم داره ضايع ميشه و يك طبقه رو گرفتم.
    ديشب مادر شوهرم تماس گرفت گفت كه توي يه شركت براي همسرم كار پيدا كرده كه بره فرم پر كنه (همون رانندگي)همسرمم گفت مگه من ميخوام تا آخر عمرم رانندگي كنم ؟؟اگه خوبه رضا(برادر كوچيكه) رو بفرست بره من نميرم.
    همین دو تا جمله نشون میده که هرچند کار شما خیلی سخته، اما بی نتیجه نیست... به همون صورت که قبلا تلاش کردید، این بار هم برای سند خونه تلاش کنید... حتی اگه لازم باشه هزاران بار برای شوهرتون توضیح بدید و منظورتون رو جور دیگه بیان کنید، مطمئن باشید ضرر نمی کنید، بعد از اینکه خونه به نام شوهرتون شد هم روش کار کنید تا حتی اگه شده نیم دانگ از خونه رو به نام شما بزنه تا نتونن بعدا دوباره بدون اطلاع شما خونه رو ازش پس بگیرن... اگه با همون ایده پرداخت اقساط خونه هم بتونید سند را بگیرید و به اندازه همون اقساط هم از خونه به نام خودتون بزنن می ارزه... اما اگه چیزی به نام خودت نیست، از جیب خودت برای اون خرج نکن... حتی وسایل خونه... یه موقعی هست میبینی طرفت داره زحمت میکشه، شما هم کم نمیذاری، اما با این وضعیت اصلا صلاح نیست...

    در مورد کار کردن با برادر شوهرتون اگه شوهرتون به درک واقعی نرسه، هیچ فایده ای نداره، اینطوری همون آژانس شاید بهتر هم باشه، اما اگه بتونید راضیش کنید که مقداری از سرمایه رو بگیره و برای خودش کار کنه (حتی به اسم پدر شوهرتون) بهتره.

    با توجه به عند الاستطاعه کردن مهریه به نظر نمیرسه شوهرتون ممنوع المعامله باشه... احتمالا بیشتر همون مسئله مهریه مطرح باشه، یا حداقل بقیه اینطوری ترسوندنش تا کار خودشونو پیش ببرن...

    مهریه اتون چقدره؟ اگه آنچنان زیاد نیست، برای شوهرتون اثبات کنید که میتونه خیلی بیشتر از این مقدار را به اسم خودش داشته باشه، نباید از ترس مهریه تا آخر عمر فقیر و بدبخت زندگی کنه... مثلا 500 سکه مهریه، به اندازه پول یه آپارتمانه، حالا شوهرتون میتونه هیچوقت هیچی نداشته باشه و تو آژانس کار کنه، میتونه هم یه آپارتمان و یه نصفه مغازه داشته باشه و یه کار خوب که با درآمدش میشه حتی یه مغازه جدا و ... خرید. کدومش بهتره؟

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 خرداد 95 [ 12:15]
    تاریخ عضویت
    1393-7-05
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,468
    سطح
    21
    Points: 1,468, Level: 21
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سعی کنید همسرتون رو تشویق کنید که از لحاظ اقتصادی مستقل بشه. تا زمانی که استقلال اقتصادی نداشته باشید در همه مسائل زندگیتون دخالت می کنند. این یک اصله.

  3. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 دی 01 [ 17:42]
    تاریخ عضویت
    1393-2-29
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    8,600
    سطح
    62
    Points: 8,600, Level: 62
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    91

    تشکرشده 40 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام خدمت دوست عزیز
    مشکل شمارو که خوندم دیدم که عین مشکل منه
    منم یه برادر شوهر دارم که از شوهرم کوچیکتره وهم اون وهم شوهرم باپدرشون کار میکنن هرچی دارن به اسم پدرشون میکنن حتی تازگیا شوهرم وبرادرش با هم یه آپارتمان گرفتن ولی فهمیدم که پولشو همسر بنده میده ولی تو سند شریکن
    هرچقدر باهاش صحبت کردم ولی قبول نمیکنه میگه اون برادرمه و هرکاری براش میکنم
    آخه این انصافه که من و بچم تو خونه از نظر مالی زجر بکشیم ولی جاریم لذتش رو ببره
    به قول شما نه طلایی نه مسافرتی داریم ولی برعکس برادر شوهرم که از ما کمتر کار میکنه با شوهرم شریکه هم مسافرت میرن هم با ماشین وهم با هواپیما طلاهاشم که جاریم تا حالا نفروخته وسایل خونشونم شیک و مرتبه
    به هرحال من تاپیک شما رو پیگیری میکنم از راهنماییهای دوستان استفاده میکنم شاید مشکل منم حل بشه

  4. 2 کاربر از پست مفید امید زندگی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 22 مرداد 94), رنگین (دوشنبه 19 مرداد 94)

  5. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم خیلی متاسفم
    ولیبنظرم تنها کاری که از شما بر میاد ریشه این مشکل حل کنی دلیل اینکه سوهرت چشم و گوش بستهتابع اونهاست اینکه خونوادش حس تامین رو توش ایجاد کردن یعنی چون شوهرت دلسوزه احتمالا اونا ازین سواستفاده کردن یعنی این حس رو ایجاد کردن که ما رو تو حساب میکنیم تو میتونی چیزایی رو که مالازم داریم بهمون بدی و کلی ازش تقدیر تشکر میشه به هر حالریشه اش از قدیمه ولی کاری که شما میتونی بکنی اینه که شما اول رابطه قوی باهاش ایجاد کنی باهاش خیلی همدلی کن اصلا این اتفاقات رو نا دید ه بگیر از نو شروع کن یه صمییت خاصی بین خودتون ایجاد کن بر هر کار کوچیک ازش کلی تشکرکن اینقدر بخودتجذبش کن که هرچی تو میگی خودبخود اون انجام میده ححتما حتما سخنرانیهای دکتر حبشی رو دانلود کن و دونه دونش رو بکار ببری مخصوصا کلید مرد وقتی جذبت شد هرچی رو تو بگی درست میدونه اینه که بعضی میگن نمیدونم طرف انگار چیز خورش کرده یعنی همین سیاست در ضمن شما نباید بیای وظیفه تامین شوهرت رو بعهده بگیری یعنی وسایل خونه بخری ..... وقتی شوهرت میبینه همچی هست از حق خودش میگذره و نیازی به تامین از سمت شما حس نمیکنه البته نکته ای رو که گفتی ماشین زده بنام برادرش سعی کن با سیاست کاملا زنانه بدنی واقعا مشکلی هست شاید ممنوع خریدو فروشه یادت باشه وقتی خیلی خوش بودین اروم بپرسی و زیاد گیر ندی بذاری خودش اروم اروم توضیح بده سوا ل پیچش نکن پسفقط کار شما اینه که رابطت رو با شوهرت عالی کنی در ضمنبا مادرشوهرت دهن به دهن نشو چون اگه بخاد زندگیت زیرو رو میشه همیشه پیش شوهرت ازشون جز خوبی چیزی نگو وپیش خودشون خیلی خوش برخورد باش اگه ببینن تو اینجوری هستی تورو جزء خودشون میبینن وبا تو هم مشورت میکنن ولیاگه ببینن باهاشون چپی روزگارت سیاه میشه دکتر حبشی یادت نره شوهرت رو تایید کن بهش اعتمادبنفس بده هرازگاهی ازش تعریف کن کلی نمک گیرش کن
    ویرایش توسط ستاره زیبا : دوشنبه 19 مرداد 94 در ساعت 16:44

  6. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 دی 94 [ 10:45]
    تاریخ عضویت
    1394-5-17
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    451
    سطح
    9
    Points: 451, Level: 9
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بسيار متشكرم بابت راهنمايياي شما
    يك مورد جديد كه پيش اومده اينكه مادر شوهرم توي يه شركت واسه همسرم كار پيدا كردن(البته مشخص نيست كه باهاش موافقت بشه يا نه گفتن فعلا بره فرم پر كنه ) ولي همسرم طفره ميره و ميگه دوست نداره منم زياد اصرار نكردم
    با توجه به اينكه من خيلي تمايل به مستقل بودن دارم و اين ميتونه باعث بشه كه آرزوم برآورده بشه آيا به صلاح هست كه همسرم رو تشويق كنم كه به اون شركت مراجعه كنه يا نه؟؟

  7. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 دی 94 [ 10:45]
    تاریخ عضویت
    1394-5-17
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    451
    سطح
    9
    Points: 451, Level: 9
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    متشكرم بابت راهكارهاي شما بله ريشه در گذشته داره و همسرم با پطروس بازي ميخواد كه خودي نشون بده .من هميشه از مادر و پدر شوهرم پيشش خوب ميگم و هيچوقت نشده كه گلايه كنم حتي اون مورد ديدن فارغ التحصيلي دختر دوستشم چون تاكيد داشت كه به همسرم نگم اصلا نگفتم (بخاطر مبلغي كه بايد بعنوان كادو بدم و همسرم دست و بالش خاليه ) و هميشه هم احترامش رو نگه ميدارم.
    ولي مشكل من اينه كه اين همسر من متوجه نيست كه ما ديگه مستفل هستيم مثلا آرزو به دلم مونده يه مسافرت دو تايي بريم هميشه اونا رو راه ميندازه كه با ما به سفر بيان . الانم كه بايد براي دكترم به تهران برم كه مادرشم راه انداخته بياد با ما(چون اونم بيماره و تحت نظر پزشك تهران) و آخرين سفري هم كه رفتيم خودم از طرف اداره تقاضا دادم و فكر ميكردم كه اين بار ديگه عمرا بتونه مادرش و پدرش رو بياره چون واسه دو نفر تسهيلات گرفته بودم ولي با كمال تعجب ديدم كه اونام راه انداخت و همون هتلي كه از طرف اداره در نظر گرفته شده بود اومدن و مدام با ما بودن و چند بارم بحثشون شد با مادر و پدرش چون ما دوست داشتيم يه جاهايي بريم و اونا مخالف بودن و يا اينكه اونا دوست داشتن يه جاهايي برن كه براي ما جالب نبود و شوهرم گفت كه ديگه عمرا با اينا مسافرت برم.
    اما بازم الان مادرش رو راه انداخته كه با ما بياد و مادرشم جاري و برادر شوهرم رو راه انداخته كه اونام بيان .خب اين يعني چي؟؟اگه اعتراض كنم ميشم عروس بدجنس اگه اعتراض نكنم كه بازم همون مسائل قبل پيش مياد .

  8. کاربر روبرو از پست مفید گلرخ معصومي تشکرکرده است .

    رنگین (چهارشنبه 21 مرداد 94)

  9. #17
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    رفتار شوهر شما توی بعضی خانواده ها دیده میشه متاسفانه تبعیض در بسیاری از خانواده ها بین فرزندان مخصوصا پسران وجود داره اینکه یکی دیگه زحمت میکشه ولی یک برادر دیگه عزیز میشه و بهش بیشتر رسیدگی میشه و به هیچ عنوان تغییر یهم ایجاد نمیشه از اینگونه مسائل و مشکلات وجود داره فقط شما تنها نیستید.

    بنظرم درسته در خانواده تان جوری تربیت شدید که لازمه و کاملا هم درسته ولی بهتره بستگی به موقعیتی که درش قرار داریم اندکی انعطاف داشته باشیم.پست بانو گیسو کمند خیلی خومب بود راهنمایی خوب یانجام دادند:
    http://www.hamdardi.net/thread-39690.html#post391437

    شاید جالب باشه ولی تقریبا برای زندگی خود منم همینجوریه چه جالب تا حالا بهش دقت نکرده بودم البته چون مرد هستم به این نکات خیلی توجه نکنم و خوشبختانه همسرم هم همانند شماست خدایی یادم باشه یه تشکر خیلی مخصوص ازش کنم اینقدر خوب و خانومه

    رفتار شوهر شما داره کم کم تغییر میکنه داره بهتر میشه کم کم داره واقعیت ها را میبینه بنظرم در مورد کاری که پیش امده اصلا دخالت نکنید و این قضیه را به شوهرتان واگذار کنید هرتصمیمی که گرفتند به خودشان هم بگو ازش حمایت و پشیبانی میکنی و افتخار میکنی که شوهر به این خوب یداری و دنبال پول حلال هستش و زحمت میکشه برای خانوادش این موضوع را براش تکرار کن به شوهرت اعتماد بنفس بده تشویقش کن نشان بده قدردان زحماتش هستی مردها خیلی زیاد به این صحبت ها اهمیت میدهند و تاثیر زیادی داره.میدانید مثل این میماند که شما در بانکی پس انداز کنید خوب اینجور یوقتی به مقدار معینی رسید در مواقعی که نیاز دارید میتوانید خرج کنید از پس اندازی که دارید

    در مورد حقوق خودتان تا جایی که میتوانید پس انداز کنید از حقوق خودتان در منزل سعی کنید کمتر خرج کنید قسط هایتان تمام شد دیگه وسیله جدید نخرید بگذارید شوهرتان با وضعیتی که درش قرار داره بیشتر و بهتر آشنا بشه مردهایی مثل شوهر شما و البته بنده نه اینکه نخواهند نه ولی بخاطر درایت و عاقل و مدیریت صحیح همسرانشان دیرتر متوجه واقعیت مسئله مالی میشوند.
    1.نزدیکتر شدن به شوهرتان
    2.حقوقتان را برای خودتان پس انداز کنید (بهترین کار بنظرم بیمه عمر بشید یا بلند مدت در بانک پس انداز کنید یا از طرح هایی که بانک ها میگذارند هر ماه باید بطور معین قسط بدهید و بعد چند سال چندین برابرش را دریافت بکنید بانک صادرات دیدم بقیشون هم حتما دارند) به این فکر نکنم کدام سودش بیشتره مهمتر از این موضوع اینه که پس انداز داشته باشید اگرم مادرشوهرتان پرسید خیلی واضح بیان کنید دارید کلی قسط پرداخت میکنید و بقیه باقی مانده هم خرج خریدهای فردی خودتان میشود
    3.در مورد خانه ای که درش قرار دارید به هیچ عنوان نفروشید چون امکان داره همین پول هم از بین بره

    پ.ن:اتفاقا بنظرم خیلی خوبه شوهر شما توی آژانس کار میکنه احساسم این را بهم میگه که ایشون داره بخودش میاد بخاطر موقعیت شغلی و کلاس شغلی که درش قرار داره راننده آژانس صبور باشید بانو و پایدار
    در مورد کاری که کردید کادو خریدید دیگه تکرار نشه لطفا شوهر شما مرد خانه وستون خانوادست جایگاه ایوشن همیشه باید حفظ بشه بهتر بود به ایوشن میگفتید هرچندوقت یکبار یک تلنگری به ایشون وارد بشه در مورد وضعیت مالیتان بد نیست
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  10. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    سرشار (یکشنبه 25 مرداد 94)

  11. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 دی 94 [ 10:45]
    تاریخ عضویت
    1394-5-17
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    451
    سطح
    9
    Points: 451, Level: 9
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و تشكر خدمت جناب خاله قزي
    از شما هم ممنونم بابت راهنماييهاي شما . هنوز منزل اون خانوم نرفتيم امروز حتما به همسرم ميگم كه قراره كادو ببريم حق با شماست نبايد بخاطر رضايت مادر شوهر از همسرم چيزي رو پنهان كنم چون به نظر خودمم ممكنه كه همين مادرشون كه الان بخاطر سربلندي خودش داره منو مجبور به بردن كادو ميكنه و تاكيد داره به همسرم نگم بعدها بر عليه خودم استفاده نكنه از اين پنهان كاري
    اووه پس شما هم مثل همسر من پطروس هستيد؟؟؟البته خدا رو شكر كه شما دارين متوجه ميشين كه چه صدمه اي داره به خانومتون وارد ميشه اگه اون اعتراض نميكنه دليل بر اين نيست كه از اين وضع راضيه حتما تشكر كنيد از خانومتون چون من شديدا دركش ميكنم كاش همسر منم متوجه عمق فاجعه بشن
    در خصوص توجه به همسرم دارم همين كار رو انجام ميدم و هميشه هم پيش خانواده ش و خانواده خودم ازش تعريف و تمجيد ميكنم و همينطور اهل غر زدن و نق زدن نيستم اصلا چون ميدونم كه ايشون خسته هستن (با اينكه گاهي وقتا واقعا دوست دارم اينقدر غر غر كنم كه متوجه بشه چقدر ناراضي هستم از فداكاريهاش و تبعيضهايي كه خانواده ش قائل ميشن ولي ميدونم اگه يه ذره اعتراض كنم بهم انگ زني رو ميزنه كه ميخواد بين اون و خانواده ش جدايي بندازه )
    چشم حتما راهنمايياي شما رو در خصوص بانك بكار ميبرم اصلا نميدونستم همچين تسهيلاتي وجود داره و همچنين ديگه هم وسيله خونه بر نميدارم بازم متشكرم از شما
    ویرایش توسط گلرخ معصومي : شنبه 24 مرداد 94 در ساعت 08:17

  12. کاربر روبرو از پست مفید گلرخ معصومي تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 25 مرداد 94)

  13. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 دی 94 [ 10:45]
    تاریخ عضویت
    1394-5-17
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    451
    سطح
    9
    Points: 451, Level: 9
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مجدد
    ديشب به همسرم در خصوص كادو بردن براي اون خانوم صحبت كردم و اون طبق معمول شروع كرد به توهين كردن به اون خانوم (در اينطورمواقع عادتشه كه فحش ميده به طرف)كه بيخود كردي و اون واسه ما چيكار كرده و ازين حرفا منم گفتم كه زشته اون هميشه واسه ما زحمت ميكشه نميشه كه نبرم .بعدش گفت من كه كاري ندارم خودت با حقوق خودت بده واسه من كه نياوردن هميشه وسيله خونه آوردن اونم تو داري استفاده ميكني
    يه مورد ديگه اينكه ديروز مادرش تابلو فرش خريده بود همسرمم گفت ما هم ميخريم منم گفتم كه ما تابلو فرش دو تا داريم اگه ميخواي يخچال رو عوض كن ميدونين جوابمو چي داد؟؟؟
    گفت به من ربطي نداره كه يخچال عوض كنم تو از اينكه زياد جا دار نيست گلايه مندي من راضيم
    منم گفتم كه به منم ربطي نداره چون ديگه اصلا پول ندارم و داشته باشمم ميخوام به خودم برسم همينم كه هست خدا رو شكر(البته با شوخي و خنده نه دعوا)ولي از درون داشتم آتيش ميگرفتم
    واااااااااااااقعا راجع به من چه فكري كرده؟؟؟
    من با خودم و زندگيم چيكار كردم؟؟؟

  14. 2 کاربر از پست مفید گلرخ معصومي تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 25 مرداد 94), رنگین (یکشنبه 25 مرداد 94)

  15. #20
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دگربار

    خدا خیرت بده یکوقت از اینور بوم نیوفتی
    اینکه مسئله را بیان کردی اتفاقا خوبه کار خوبی کردی بزار شوهرت متوجه خرج و مخارج منزل بشه و اینم باید اعتراف کنم ما مردها خیلی به اینگونه رسم و رسومات اطلاعاتی نداریم برای همین توجه زیاد ینمیکنیم مخصوصا خرج تراش هم باشه که بدتره مسئله شما مقداری تفاوت داره شخصیت شوهر شما یکمقدار بهتره بیشتر توضیح بدید در مورد مسائل مالی ولی با توجه به شناختی که از نوشته های شما بدست آوردم به این نتیجه میرسم در مورد مسائل مالی مدیریت مناسبی ایشون ندارن و بقول معروف هنوز خیلی توی باغ نیستن قرار نیست جبران سالهای قبل را یکدفعه بکنید خیلی نرم حرکت کنید صبور باشید بانو
    يه مورد ديگه اينكه ديروز مادرش تابلو فرش خريده بود همسرمم گفت ما هم ميخريم
    این صحبت ایشون نشان دهنده اینه توی مسئله مالی و مدیریت کردن این موضوع مقداری ضعیف هستند ایشون براساس اولویت بهتره که انسان اقدام به تهیه لوازم زندگیش بکنه نه اینکه احساسی و هیجانی تصمیم گیری بکنه.

    از قبل بهتر شدید ولی هنوز خیلی کار داره تا بشید یک بانوی خانه دار موفق همانند شغلی که درش قرار دارید و فرد موفقی هستید
    کارگاه خانواده موفق - مرد مقتدر / زن لطیف

    کارگاه آموزشی - آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم


    این مقاله را حتما بخوان نکات کاربردی در زندگی متاهلی

    (:) نکته های کاربردی عمومی >>>

    لینک های مهارت های ارتباطی و رفتار جراتمندانه

    چگونه منفعل نباشیم؟

    اینا هم تاپیک های she هستش.

    مشاوره تخصصی با جناب sci

    کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه

    برای اولین بار جراتمندانه حرف زدم و کارم به طلاق کشیده

    و از همه مهمتر این لینک

    تفاوت بین زن و مرد از نظر دیدشان نسبت به مسائل مردهای منطقی و بانوان احساسی

    استقبال از شوهر، چرا؟
    مهارت های ارتباطی خودت راب اید افزایش بدی مقاله رفتار جراتمندانه را مطالعه کنید مخصوصا در مورد موقعیت و زمان مناسب شروع گفتی کردن با طرف مقابل روی طرز بیانتان بیشتر کار کنید.بهتره کم کم خودتان را کنار بکشید البته مقداری باید صبوری کنید ظرفیت شوهرتان را هم بسنجید اینجوری ایشون یاد میگرند که بهتره در مورد مسائل مالی بیشتر دقت کنند و مسئولیت پذیرتر باشند.

    http://www.hamdardi.net/thread-23387.html

    و در اخر نوع بیان شوهر شما تقریبا نشان از این داره که از وضعیتی که درش قرار داره چندان راضی نیست این نشانه خوبیه بنظرم شاید باعث بشه ایشون تغییراتی در خودشان بوجودب یاورند و اولویت های زندگیشان را اندکی تغییر بدهند شما هم بهتره همراهی کنید هم در خرج کردن حقوقتان و هم اینکه مهارت های ارتباطی خودتان را افزایش بدهید و بیشتر نقش ارامش دهنده و یک خانوم خانه دار به تمام معنا بودن را

    پ.ن:وضعیت خود من با شوهر شما متفاوته تا حدودی شبیه هستیم حسی که داشتید خیلی برام جالب بود باعث شدید دیدم نسبت به این مسئله تغییر زیادی بکنه احساس خوبی داشتم ممنون
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  16. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    رنگین (یکشنبه 25 مرداد 94), سرشار (یکشنبه 25 مرداد 94)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 53
    آخرين نوشته: سه شنبه 25 اردیبهشت 97, 16:32
  2. 4 مؤلفه ضروری در خصوص بازاریابی
    توسط rahekhoob در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 21 اردیبهشت 95, 12:39
  3. پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 دی 94, 09:34
  4. چکار کنیم که برادرم اینهمه حساس نباشد)درخصوص همه چیز بخصوص همسرش)؟؟
    توسط elaheh68 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 15 اسفند 92, 17:52

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.