موضوع: میخواهم با اراده روی تصمیم برای جدایی بایستم. کمکم کنید

آقای کاوه

به ممنوع الخروج کردن و ... فکر نکنید. اگر همسر شما بیاد ایران و اگر عملی بشه و .... به چه درد شما می خوره که ایشون ممنوع الخروج بشه؟
با زور که نمی شه با کسی زندگی کرد. بهتره اصلا به انتقام و اذیت کردن فکر نکنید.

اما اگر فرصتی پیش اومد و حرف زدید (که به نظر من بهتره دیگه زیاد با ایشون در مورد این که چه کار کنیم صحبت نکنید، چون فعلا شنوا نیست)
وسط صحبتهاتون بگید که برای ثبت طلاق در سفارت هم باید اقدام بشه و می خواهید که طلاقتون از نظر قانون ایران هم انجام بشه.
بگید که اگر بخواهید دوباره ازدواج کنید این مساله مهمه و نمی خواهید بعدها بگردید دنبال ایشون برای طلاق ایرانی.

گفتن این حرف ضمن این که واقعا لازمه
یه تلنگر هم برای همسرتون هست که شما دیگه موضوع جدایی را پذیرفتید و فقط به نحوه انجامش دارید فکر می کنید.
ممکنه وقتی حس کنه شما یه قدم رفتید عقب، کمی دست از لجاجت برداره و بهتر فکر کنه.

اینبار با شیدای گرامی موافق نیستم . یکی از ضروری ترین کارها اینه که شما با آرامش و اقتدار از تمام ظرفیت های قانونی و حقوقی خودت استفاده کنی . چه بخای طلاق بگیری چه بخای سازش کنی . توضیح این موضوع طولانی میشه و شاید بعداً موضوع رو باز کردم . همین قدر بگم که این خانم شما هست که استفاده از قدرت ها و اهرم های بعضاً نامشروع رو شروع کرده . حالا اگه شما ضعف از خودت نشون بدی در صورت طلاق و حتی در صورت سازش مناسب نیست . من نمیگم با خانوم گلاویز بشی !! با آرامش و عقلانیت از تمام ظرفیت های قانونی و حقوقی بهره برداری کن

شما سرعت انجام اقدامات حقوقی و قانونی رو با خانومت تنظیم کن و شما هیچ موقع تندروی نکن و فعلاً فقط از اهرم هایی استفاده کن که به نوعی به حفظ کردن خانومت و کنترل کردن ایشون ختم بشه . مثل ممنوع الخروجی از ایران . اینکه خانومت گفته ایران اومدن براش مهم نیست یعنی براش فوق العاده مهمه !!! فقط میخاد اهرم های قدرت شما رو کوچک جلوه بده تا قدرت چانه زنی شما پایین بیاد . ببین خانوم شما تا چه اندازه بی انصاف شده ! با کمال وقاحت میگه شما تا 5 سال زن دیگری رو نمیتونی بیاری چون قبل من رو آوردی !!! در این شرایط اقدامات قانونی و حقوقی شما از آب حیات واجب تره . امیدوارم روشنفکر بازی در نیاری و مدام نگی که فلان موضوع برام مهم نیست . دیدی که فوراً نظرت عوض میشه و مثلاً بر میگردی و میگی دوباره دلتنگ شدم !!

بدون بعد از طلاق هم میخای نفس بکشی و زنده بمونی !! پس تمام مسائل مالی و حقوقی مهم میشن . از این بی خیالی اشتباه بیا بیرون . می بینی که خانومت داره روی مسائل حقوقی و مالی به شدت مانور میده . حداقل شما هم یک حرکتی بکن . اگر فقط بشینی گوشه اتاق و گریه کنی من تضمین می کنم که کارت به طلاق برسه و از نظر مالی و حقوقی هم بازنده مطلق باشی . اونوقت بعد از 6 ماه که از طلاقت گذشت حالت رو دوباره می پرسم!!!!

اما فعلاً من هنوز نگفتم که طلاق بگیری!! شاید گزینه سومی وجود داشته باشه

آقای بهزاد

خانم ایشون تا کمتر از یکسال دیگه طبق قوانین کشوری که قراره همیشه اونجا باشه از ایشون جدا می شه
این که حالا توی ایران زن ایشون محسوب بشه یا مثلا یه روزی اتفاقی بیاد ایران و ایشون هم بره ممنوع الخروجش کنه و .... به چه دردش می خوره؟

عمر و زندگیش را بذاره دنبال این زن بدوئه؟
مترصد بشینه ببینه کی می خواد بره ایران و کار و زندگیش را ول کنه بیفته دنبال اذیت کردن خانمی که دیگه همسرش نیست؟

مخصوصا اگر خانم تابعیت کانادایی بگیره و موضوع پیچیده تر هم بشه؟
که چی را ثابت کنه؟

ایشون می تونه خیلی راحت با تابعیت کاناداییش و با اسم و مدارک دیگه ای از ایران خارج بشه
پس بهتره به جای انتقام آقای کاوه به فکر زندگیش باشه.

خانم شيدا شما مثل يك خواهر توصيه هاي خوبي هميشه داشتيد
منم نميخوام بقيه عمرم را صرف اذيت كردن زنم كنم. هرچند من حتي ميتونم بدون ثبت طلاق با حكم عدم تمكين دوباره ازدواج كنم
اما صحبت هاي بهزاد هم بيراه نيست. اين خانم زماني زن من بود و همه زندگيم را براش ميدادم. الان فيلش ياد هندوستون كرده گذاشته رفته.
بقول بهزاد زنم رو كه از دست دادم، داراييمم برداره بره ديگه نميگه عجب اشكولي بود؟!
فكر نميكني اين موضوع ممنوع الخروجي دست كم وادارش كنه كه بياد روي تقسيم دارايي توافق كنه؟ الان كه خيلي دست بالا رفتار ميكنه
تورو خدا خانمها جو جنسيتي نگيرشون. من اومدم اينجا كمك بگيرم فكر كنيد برادرتونه. اين زن دمار از روزگار من درآورده
خانم راه حا بشين ببين اين دختر كاري بوده كه از دستش بربياد و نكنه،؟ يكم منصف باش. چرا فكر ميكني همه زنها ضعيف و بدبختن؟ بخدا داره با بي انصافي از زورش استفاده ميكنه توجيحش هم راحته براش
يك لحظه فك كن من جونيمو و عمرمو نذاشتم كه الان خوشي بزنه زير دلش بره.
گناه من اين بود كه بيش از حد خوب بودم؟ واقعا جواب خوبي اينه؟!
از من گذشت و من هم از او بگذرم ولي
با چون مني به غير محبت روا نبود

من فکر کردم شما تقسیم دارایی را پذیرفتید
و منظورتون از ممنوع الخروج کردن، این هست که بعدها وقتی فرصت شد ممنوع الخروجشون کنید
نه این که الان به عنوان یک راه برای بهتر تمام کردن موضوع.

برای همین گفتم اگه بخوای انرژی و وقت و عمرت را بذاری برای اذیت کردن یا تلافی، ضررش را خودتون می بینید.

اما الان اگر فکر می کنید راهی هست که کمکتون می کنه منصفانه تر جدا بشید، با وکیل صحبت کنید.

در مورد ازدواج با حکم دادگاه و ...
سخته برای خانمها (ازدواج بعدی) که این شرایط را قبول کنند. به هر حال زندگی قبلی شما کامل بسته شده باشه بهتر هست.
ضمن این که بعضی موارد سابقه ازدواج و بچه و ... شما را برای ثبت ازدواج، از کشور اصلیتون استعلام می کنند.
به هر حال اگر قراره تمام بشه، کامل تمام بشه بهتره.

مسائل قانونیش را با وکیل پی گیری کنید.
اما از نظر روانی، بهتره راهی را برید که به شما کمتر آسیب بزنه،
آینده تون را کمتر تحت تاثیر بذاره
و آرامش داشته باشید.

ايشون اگر زورش برسه پيرهن تن من رو هم درمياره
بهش گفتم بيا توافق كتيم كه نره تو پروسه دادگاه اما نميخواد انگار.
ميگم دادگاه كلي هزينه داره و طولاني ميشه اما لج ميكنه ميگه ٪٥٠. ميگم بخدا دادگاه هم بريم نصف به تو نميده ميگه وكيل گفته. گفتم وكيل به من گفته ٧٠ به ٣٠. وكيل واسه اينكه مشتري جذب كنه چيزي ميگه كه دهنت آب بيفته. جالبه بدونيد فقط ٪٥ كيس ها به جلسه نهايي دادگاه ميرسه، يعني اينقدر سخته.
البته اينارو دفعه اولي كه رفت گفتم
الانم كه بدتر شده خلاصه خيلي از موضع قدرت حرف ميزنه
خانم شيدا گفتن از اول قصدش جدايي نبوده اما بعدا ديده جدا بشه زندگي بهتري خواهد داشت پس بهش فكر كرده.
خانم راه حل ميدوني اين يعني چي؟! يعني رفيق نيمه راه. من هم خيلي وقتها ميدونستم جدا بشم زندگيم بهتر خواهد بود اما سر قولم موندم و وفادار بودم. زندگي اين نيست كه هروقت هركي احساس كرد جاي ديگه بهتره بزاره بره. اين بي معرفتيه

در حد زن و شوهرهای معمولی با هم درگیری و اختلاف داریم ولی حاد شدن شرایط با توجه به تجربه ای که هر دومون داریم ، قابل قبول نیست !! هیچ کسی علاقه نداره تجربه تلخ دوران متارکه و طلاق تکرار بشه . این دوره برای هر دو طرف از مزخرف ترین دوره هاست !! متاسفانه دوستمون الان در همین شرایط هست و بهتره اگر کسی حرف میزنه با انصاف به ایشون مشاوره بده . متاسفانه اکثر افراد اول در مقام مشاوره وارد میشن ولی کم کم به طرف کل کل و بی انصافی حرکت می کنن . ولی باز هم اینگونه تالار ها فایده اش بیشتر از ضررش هست

اما کاوه جان

خانمت فقط فکر میکنه که بعد از طلاق وضعش بهتر میشه . حتی اگر به اون پول کثیفی که میخاد برسه ، بازهم وضعیت کلی زندگیش بهتر نمیشه . ببخشید که اشاره می کنم ، ایشون ممکنه وارد روابط نامشروع بشه و بعد از تجربه کردن این روابط هست که شاید متوجه بشه از دست دادن یک زندگی تمیز یعنی چی . اگر هم نخاد دیگه ازدواج کنه که بازهم محروم شدن از شوهر داشتن و خانواده داشتن فاجعه هست . گزینه سوم برای ایشون وارد شدن به یک ازدواج دائم با فردی بهتر از شماست . من فکر می کنم احتمال این حالت قابل توجه نیست . بخصوص برای اون دسته از زنانی که خودشون در طلاق مقصر بودن . در همین ایران هم اکثریت زنان مطلقه وارد روابط نامشروع میشن و کلاً زندگی شون وارد فاز نا مبارکی میشه . در کانادا که فکر کنم دیگه از نظر عرف هم این موضوع OK باشه !! پاراگراف زیر تجربه یک خانم روانشناس از زندگی زنان مطلقه هست . لینکش رو هم گذاشتم تا تجربه عینی این خانم رو کامل ملاحظه کنید :

http://fa.parsiteb.com/news.php?nid=11518

در نتيجه عواملي كه گفتم، زنان مطلقه ما جزو كساني شدند كه خيلي كم داوطلبي براي ازدواج دارند اما همواره حتي همكاران آنان نيز داوطلب داشتن رابطه جنسي با آنها هستند. به طوري كه قريب به اتفاق زنان مطلقه از ترس برملا شدن اين موضوع و اينكه همكاران بدانند آنها مطلقه هستند و بالقوه ميتوانند نيازهاي جنسي همكاران خود را پاسخ دهند، اين مسئله را پنهان ميكنند. چون در صورت برملا شدن، آنقدر اذيتشان ميكنند تا آنها به دعوت همكاران براي داشتن رابطه جنسي پاسخ مثبت دهند. چراكه تا همكاران آن زن ميفهمند كه او مطلقه است، شروع ميكنند به محبت كردن به وي. امروز به محض اينكه زني مطلقه شد، از رييس و كارمند و... همه چشم طمع به او داشته و توقع دارند، زن مطلقه نياز جنسيشان را پاسخ دهد. خُب، زن اگر مشكل خانوادگي يا مالي هم داشته باشد، زمينه كشيده شدن به مفاسد اخلاقي زياد ميشود. البته زنان مطلقه معمولا در ابتدا به شدت در مقابل اين فشارها مقاومت ميكنند و آسيب هم ميبينند. اما وقتي ميبينند اين يك داستان غيرقابل حل است و ازدواجي هم صورت نميگيرد، كمكم به اين روابط تن ميدهند و معشوقه مردان متاهل ميشوند كه يا همكارشان است و يا همسايه و يا كسي كه در آژانس مسكن برايشان خانه گرفته و... بعد هم اسير دل بستنها و دل كندنهاي متعدد ميشوند