موضوع: میخوام مهریمو به شوهرم ببخشم

سلام
ممنونم
من خودم اصلا دلم نمیخواد ببخشم و بهشم میگم تو نمیخوای زندگی کنی من ببخشم؟!!
اما از بس میگه ببخش خودشو به در و دیوار میزنه به دیونگی میزنه
دیگه حالم داره از مهریه به هم میخوره
میگه نبخشی میرم تنهایی زندگی میکنم
اصلا تحمل اینو نداره من باهاش مخالفتی کنم
وقتی درباره چیزی مخالفت کنم فقط حرف طلاق میزنه
باز من کاری میکنم با هم خوب بشیم
بازم تا یه مشکل کوچیک پیش بیاد حرف طلاق
همش این روند ادامه داره
منم دیگه گفتم بخشم بابا

سلام

بهش گقته بودم میبخشم و قرارش رو هم باهم گذاشیم اما نیومد بریم
الان با هم خوب شدیم
خوب شدیم که یعنی کات میکنه میره تا من ببخشم جدا بشیم، باز من برش میگردونم به زندگی
الان که فعلا خوبیم حرف مهریه نیست

چیکار کنم دیگه انقدر حرف از مهریه نزنه
من خودم نمیگم اون کچلم کرده از بس میگه وقتی دعوامون میشه مدام میگه. روزای خوبمون که میگه نمیخواد ببخشی خودم دیوونه شدم.
گفتنش اینطوری نیست بگه با یه کلمه ببخش اصلا به قدری عصبی و خشن میشه که من ازش میترسم طوری که من میترسم بلایی سرم بیاره

من خودم اصلا دلم نمیخواد ببخشم و بهشم میگم تو نمیخوای زندگی کنی من ببخشم؟!!
اما از بس میگه ببخش خودشو به در و دیوار میزنه به دیونگی میزنه
دیگه حالم داره از مهریه به هم میخوره

سلام ویولت عزیز

دلت نمیخواد خب نبخش خیلی هم به حساسیتش رو این موضوع واکنش نشون نده.

در ضمن بخشش به هردلیلی غیر از بزرگواری و عشق، هیچ ارزشی نخواهد داشت .
یعنی اینا فرق داره که تو موضع ضعفی و میبخشی یا در موضع قدرتی و میبخشی ؟

در حالت اول هم مهرت رو بخشیدی هم کارت هیچ ارزشی نخواهد داشت.
حالت دوم موضوعی غیر از بحث شماست .

یا شما طوری رفتار کردی با ایشون که این استرس روداره هر لحظه ممکنه بری مهریتو اجرا بذاری یا چیزی تو ذهنشه که با خودشو وجدانش درگیره

اینکه اصرار داره روی این قضیه از خود قضیه خیلی مهمتره یه مدت سعی کن طوری باهاش رفتار کنی که اعتمادش جلب شه شاید اونم میترسه از اینکه شما ولش کنی بری نمیدونم در هر صورت عجیبه اصرار ایشون تا این حد

این عدم اعتماد به زندگی و اینده که در هردوتونم هست باید دلیلش مشخص بشه و رفع بشه اما به هیچ وجه حاضر به بخشش مهریتون نشید به هیچ وجه