به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 55
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آذر 96 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1390-10-21
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    5,696
    سطح
    48
    Points: 5,696, Level: 48
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    108

    تشکرشده 352 در 163 پست

    Rep Power
    38
    Array
    خانم شي ؟ سلام
    اميدو.ارم حالت فقط با اتكا به خود و خانواده خود وخداي متعال باشد نه كسان و ناكسان ديگر؟
    بد حال نشدم كه نوشتي زحماتت تاثيري در درك شوهرت ايجاد نكرده و تصميم به طلاق گرفتي اين حق توست و رفتار شوهرت مربوط به شخص خودش است .
    اگر اساس دين و معنويت توحيد است يعني انسان بغير از خدايي كه هيچ نيازي به عبادت ما نداردعبادتش ميكند در مرتبه نزول هم اين انسان به اعتبار خودش هست كه ميتواند از حياتش بهره و لذت ببرد نه وابستگي به هيچ كسي و شيئ و موقعيتي.
    چون اختيار طلاق در قانون ما با مرد است لذا پيشنهاد آن از سوي شما بايد به يكي از روشهاي ذيل باشد: 1- بايد خودت را وارد ميدان مبارزه اي بكني كه هر گونه رحم و شفقتي در آن موجب هجمه و لطمه از سوي دشمنت خواهد شد لذا از تمام ابزار و سياستت براي مغلوب كردن شوهرت استفاده كني تا ايشان براي خلاصي از دستت پيشقدم براي طلاق باشد .حواست باشه منظورم از مبارزه ، متهم نمودن خودت و اعمال مقصرانه نيست بظاهر بايد خوب و محق ولي عملاً تحت فشارش بگذاري؟مثل بد خرج كردن اعصابشو خرد كردن، مخالف نظرش عمل كردن و هر آنچه كه شرعاً و قانوناً درست باشد ولي باب ميل شوهرت نباشد...
    2- خودت با يك وكيل متعهد و خوب مشاوره بگير و قصدت را بگو تمامي مقدمات طلاق و گرفتن تمامي حق و حقوق متصوره ات را مد نظر قرار بده و با دست پر شروع به مطرح كردن نموده و در كوتاهترين مدت به نتيجه برسانيد. اقداماتي مثل مدارك آزار و اذيت ، ناديده گرفتن حق وحقوقت ، درخواست مهريه ات و حداكثر چيزايي كه ميتوني مطالبه كني ( حالا بعد از موفقيت به هر مقدار خودت ببخشي يا نبخشي بعد از نتيجه گيري باشد نه الان)
    خانم شي شايد بعضيا به من ايراد بگيرن و شايد خودت كه بي مقدمه حمايت از طلاق گرفتنتون دارم ولي خودت ميدوني كه ميدانم با چه كسي ساخته اي كه ظاهراً نمود ندارد؟ مرا ببخشيد دوستان همدردي.
    تا ميتواني قبل از آنكه متوجه اقدام جدي شما بشود تمامي مدارك و مستندات اموال و سهم و امكاناتت را ازش بگير يا مدرك بگير.




    تلاش می کنم زن باشم. ناجی نیستم. مسئول خوب کردن حال دیگران نیستم. شنونده ام و همدلی می کنم. انکار نمی کنم. راه حل نمیدم. سرزنش نمی کنم.

  2. 2 کاربر از پست مفید حسين40 تشکرکرده اند .

    she (سه شنبه 03 شهریور 94), گیسو کمند (یکشنبه 01 شهریور 94)

  3. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    باید می رفتم شهرستان دلم خیلی تنگ شده بود.

    نباید می رفتم شهرستان چون هر وقت میریم بعدش دعوا و قهر و حرف و حدیث و ... هر وقت میریم. استثا نداره.

    قدرت پیش بینی کردن اتفاقات یا عکس العمل درست رو ندارم.

    صبر و تحمل کافی برای سکوت در مقابل مسائل غیرقابل پیش بینی ندارم و واکنش نشون میدم. ناراحت میشم.

    بی تفاوت نیستم. برام مهمه و نمی تونم ندیده بگیرم و بگذرم.

    می بینم، ناراحت میشم، ناراحتی ام رو نشون میدم، اما خودم رو کنترل می کنم. باور کنید ناراحتیم در حد یه جمله یا به قول همسرم به چشم و ابرو اومدنه! اما برای همسر انتقام جو، کینه ای و حسود من گرون تموم میشه و هزاران برابر تلافی میکنه.

    این یه بازیه. بازی انتقام. که با گریه و دست و پا زدن من تموم میشه... یه بازی قابل پیش بینی.

    - - - Updated - - -

    بازی:

    1. اون هر رفتاری دوس داره انجام میده.(میدونه که من ناراحت میشم.)
    2. من ناراحت میشم.
    3. چند ساعت یا چند روز بعد ، بازی "چرا ناراحت شدی و حق نداشتی ناراحت بشی" رو اجرا میکنه.
    4. این بازی با گریه من و یا هر علامتی که نشان از ضعف من در ادامه بحث باشه، مثل سردرد یا کلافگی به اتمام میرسه.
    5. نتیجه گیری همسرم : تو آدم ضعیفی هستی و من قوی ام. چون کم آوردی. تو آدم بی منطقی هستی چون نمی تونی این بحث رو ادامه بدی ...
    6. این بازی یه شکنجه کلامی و رفتاری(قهر تهاجمی) از طرف همسر منه.
    7. قدرت شرکت نکردن در این بازی رو ندارم.


    - - - Updated - - -

    تنها رفتاری که تا به حال دربرابر همسرم جواب داده، بی تفاوتی و بی اعتنایی به اونه. طولانی مدت و با ثبات بدون قهر و ناراحتی.

    من از همسرم بدم میاد. این بغض و بی علاقگی و ناراحتی در رفتارهام وقتی صبرم تموم میشه به راحتی قابل مشاهده است و باعث جبهه گیری بیشتر اون میشه.

    - - - Updated - - -

    اگر بفهمه چه چیزی ناراحتم میکنه، فقط همون رو انجام میده.
    مثلاً :

    چرا وقتی خونه مادرم اومدی (بعد از چند ماه) لباست رو درنمیاری؟

    نتیجه:

    با لباس بیرون غذا میخوره. با لباس بیرون میخوابه...

  4. 2 کاربر از پست مفید she تشکرکرده اند .

    hafez2014 (دوشنبه 09 شهریور 94), گیسو کمند (دوشنبه 09 شهریور 94)

  5. #13
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    1- همسرت کار خودش را می کنه اما چون در محدوده ی باید نبایدهای تو نمی گنجه ناراحت می شی.
    اون طبق عادت، تربیت، باورش ... رفتارهایی داره که تو نمی پسندی.

    2- همسرت حد تعریف شده ای در این حالت نداره.
    اگر تو با یکسری از رفتارهاش کنار بیایی، رفتار جدیدی برای اذیت کردنت پیدا می کنه.

    کدومش؟ چرا؟

    - - - Updated - - -

    تو ادامه پستت تا حدی جوابم را نوشتی.

    چرا از آزار دادن تو لذت می بره؟ مگه می شه؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    hafez2014 (دوشنبه 09 شهریور 94), khaleghezey (یکشنبه 08 شهریور 94), she (دوشنبه 09 شهریور 94), گیسو کمند (دوشنبه 09 شهریور 94), یاس پاییزی (یکشنبه 08 شهریور 94)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط she نمایش پست ها
    نباید می رفتم شهرستان

    چون هر وقت میریم بعدش دعوا و قهر و حرف و حدیث و ... هر وقت میریم. استثا نداره. چرا ؟!


    صبر و تحمل کافی برای سکوت در مقابل مسائل غیرقابل پیش بینی ندارم و واکنش نشون میدم. ناراحت میشم.
    بی تفاوت نیستم. برام مهمه و نمی تونم ندیده بگیرم و بگذرم.
    سکوت هم خودش یه جوابه ، سکوت همیشه به معنی بی تفاوت بودن نیست... کمی تمرین کنی میبینی چیزی که با سکوت ممکنه محو بشه همونجا خاتمه پیدا کنه با یک حرف مسئله کش داری میشه و دلخوری پیش میاره که بیا و ببین...
    - -

    بازی:

    1. اون هر رفتاری دوس داره انجام میده.(میدونه که من ناراحت میشم.)
    2. من ناراحت میشم. - همینجا متوقفش کن نذار ادامه پیدا کنه... دیگه بقیش خط میخوره!!
    3. چند ساعت یا چند روز بعد ، بازی "چرا ناراحت شدی و حق نداشتی ناراحت بشی" رو اجرا میکنه.
    4. این بازی با گریه من و یا هر علامتی که نشان از ضعف من در ادامه بحث باشه، مثل سردرد یا کلافگی به اتمام میرسه.
    5. نتیجه گیری همسرم : تو آدم ضعیفی هستی و من قوی ام. چون کم آوردی. تو آدم بی منطقی هستی چون نمی تونی این بحث رو ادامه بدی ... نشون بدی نیستی حرفشو پس میگیره... بیشتر آدمها تو ناخودآگاه همونی میشن که دیگران بهشون بازخور میدن (مثلا میگن تو ضعیفی- کم کم تبدیل میشن به یه آدم ضعیف) -برای همینه میگیم شما از درون مثبت اندیش باشید - مثبت منفی رو خنثی میکنه- راه مقابله همینه - نه پرخاش یا نگهداشتن ناراحتی و کینه و گریه و زاراری و ناله و شکایت ووو ... تنفر ...
    6. این بازی یه شکنجه کلامی و رفتاری(قهر تهاجمی) از طرف همسر منه.
    7. قدرت شرکت نکردن در این بازی رو ندارم.




    امیدوارم همه زندگی خوبی پیش رو داشته باشن...

  8. #15
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو she

    خوب سکوت بهترین روشیه که میشه بکار ببری بدون اینکه قهر باشی ولی نهایتش چی؟ازدواج کردی که زندگیت اینجوری باشه این چیزیه که توی رویاهات بوده وقتی مجرد بودی وقتی جواب مثبت دادی به شوهرت

    بزرگتر و شجاعتر و عاقلتر از قبل شدی خیلی بهتر ولی برای نگهداشتن این زندگی نیازه قویتر باشی نیازه محکمتر باشی تو ناراحت بشی ضعف نشان بدی این بازی ادامه پیدا میکنه و تکرار میشه یکجایی باید این بازی قطع بشه.باید بیشتر روی احساسات خودت کار کنی.گرچه تضمینی نیست شوهرت تغییر بکنه این شمایی که باید خودت را با این وضعیت وقف بدی و دنبال راهکار جدید باشی.
    یه مسئله ای وجود داره شوهرت فقط با تو اینجوری رفتار میکنه یا با بیه هم همینطوریه؟مخصوصا با افراد همسطح خودش منظورمه یا در مورد آدم هایی که در فامیلشان یا دوستان یا میشناسه و فرد موفقی شدن آیا عکس العمل شوهرتان به همین صورته؟

    مطالبی که شما دار یعنوان میکنی بنظرم بیشتر نشاندهنده ضعف ها و شکست هایی که شوهرتان در زندگیش متحمل شده یا دوران بچگیش برمیگرده اینجور رفتارها در وجود شخص شکل گرفته قابل تغییر نیست یا تغییر بسیار اندکی درش رخ میده

    پ.ن:................................. نمیتونم چیزی که میخوام رو بنویسم پس ترجیح میدم چیزی ننویسم
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  9. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    hafez2014 (دوشنبه 09 شهریور 94), فرشته اردیبهشت (یکشنبه 08 شهریور 94)

  10. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,880 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام she عزیزم

    من قصدم گذاشتن پست خاصی نیست
    فقط تلاش شما برای زندگی و گذشتت ستودنیه
    بارها برام سوال ایجاد شده هدفتون چیه ازین زندگی؟
    و چی باعث میشه این همه تلاش کنی؟

    البته این سوال ذهنی منه و میتونی جواب ندی.

    ولی یه چیزی: مواظب روح و روانت باش و خیلی به خودت فشار نیار این تجربه منه که بعدها ترمیمش خیلی سخت به نظر میاد .

    و سوال دیگه اینکه : چرا از اقای سنگ تراشان در خصوصی کمک نمیگیری؟چون تخصصی تره و قابل اطمینان
    موفق باشی

  11. 3 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 08 شهریور 94), she (دوشنبه 09 شهریور 94), گیسو کمند (دوشنبه 09 شهریور 94)

  12. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    سلام دوستان خوبم. ممنونم از وقتی که میگذارین و از نظرات و محبتتون.

    دارم به حرفهاتون فکر می کنم.

    شیدا جان، همسرم از لجبازی به شدت لذت میبره. به هیچ وجه نباید روی دنده لج بیوفته یا احساس کنه نسبت به چیزی حساس هستی وگرنه آنقدر تکرارش میکنه که خودش خسته بشه. بعد هم ازت کینه به دل میگیره و توی پرونده ات نگه میداره.
    مشخصاً دنبال اذیت کردن من نیست. دنبال اینه که کار خودش رو انجام بده و به اهدافش برسه و از اطرافیان (به غیر از خانواده اش) نهایت استفاده رو بکنه. اگر در این مسیر، من ازش ایرادی بگیرم یا خواسته ای داشته باشم یا ناراحت بشم، اونوقت تمرکزش رو میذاره برای انتقام، آزار و سرکوب کردن جدی من، تحقیر من و اثبات اینکه من نمی فهمم و یا به حیطه مردانگی اون وارد شدم...
    ضمن اینکه وقتی می فهمه می تونه آزارم بده، احساس قدرت می کنه.
    ضمن اینکه درست میگی، رفتارهاش در بایدها و نبایدهای من اصلن نمی گنجه.
    ضمن اینکه بعد از 5 سال زندگی مشکل دار، اون پرونده قطوری تشکیل داده و حرمت ها شکسته شده و اون گستاخ تر شده و شرایط سخت تر شده.


    یاس پاییزی عزیز به نظرم شما هم با سکوت و بی اعتنایی موافقی. من به اندازه کافی آدم محکمی نیستم. رومانتیکم. یه کم که رابطه مون بهتر میشه به خصوص، خیلی برام سخت میشه که هیچ عکس العملی نداشته باشم. نبینمش. روش حساب باز می کنم و یهو دلسرد میشم.


    آقای خاله قزی، ممنونم از نظرت. منم نمی دونم چی بگم. میدونین آدم میتونه پیشرفت کنه اما ذاتش تغییر نمی کنه. من خیلی خودم رو آزار میدم. غذا نمی خورم، زیاد گریه می کنم، سر کار دیر میرسم، ... خیلی تأثیر منفی میگیرم.
    شوهرم آدم صمیمیت نیست. با هیچ کس. اما ظاهر قضیه و ارتباطات ظاهری و برای راه افتادن کارش داره و براش مهمه. بله در بقیه روابطش هم حسود و انتقام جو هست. اما در ابعاد کوچک جلوه میکنه. خیلی زود عصبانی میشه و آدم طلبکاریه کلن.
    می دونی همه چی به منافعش بستگی داره. اگر شما ارتباطی با منافعش نداشته باشی، رفتار روزمره و عادی معمولی و خوبی داره و در حد حرف و تعارف اظهار دوستی می کنه و اگر بدونه بعدن ممکنه به دردش بخوری، روابط رو در یه حدی حفظ میکنه. سر و زبونش خوبه و روابط عمومی اش هم بد نیست و ظاهر مثبتی داره. خیلی حساب و کتاب داره. هر حرفی که میزنه حساب شده است و هر حرفی رو که میشنوه تحلیل و بررسی می کنه.


    خانم فرشته اردیبهشت، دارم تلاش می کنم ولی به خدا خیلی سخته. برای رفتن پیش مشاور موافقت کرد بالاخره ولی نیومد. هنوز به این گزینه امیدوارم.

    - - - Updated - - -

    هر بار که میریم شهرستان، نزدیک شدن همزمان به خانواده هامون، تنش ها رو بیشتر می کنه.

    فقط یه راه برای ادامه این زندگی وجود داره. صبر و تحمل من. و سکوت به مدت حداقل یکسال. سکوت در مقابل هر چیزی.
    این واقعن کار غیرممکنی نیست. چرا من نمی تونم انجامش بدم؟


    دوستان من اینجا به خودم و شما قول میدم. یکسال سکوت. میخوام کاری به کارش نداشته باشم. وقتی میبینه من ناراحت نمیشم، خودش بی خیال میشه. اون رو همینطور که هست و یا هر طوری که دوست داره باشه می پذیرم. خرج خودم رو هم دارم میدم. چیزی هم ازش نمیخوام. وسیله ای برای خونه نمی خره. هیچ رفت و آمدی نداریم. اگر خانواده ام بیان، حتی نون هم نمیخره بیاره. بابام میره نون میخره....

    اینها خیلی کوچیکه، من مادرش رو تحمل می کنم، خودش رو هم می تونم. ما ماشین نداریم، بچه نداریم، خونه مون پرده نداره. اما اینها کوچیکه. ما مسافرت نمیریم. اون هیچ کاری توی خونه نمی کنه. اون شبها دیر میاد و میره کلاس های آموزشی و به فکر خودش و پیشرفت کارشه.

    اون از چیزهای لطیف و با احساس خوشحال نمیشه. اون دیگران رو بد و خودش رو خوب جلوه میده. اون به لباس و حجابم گیر میده.. اگر یه روز برم بیرون بعد از کارم رسمن پدرم رو درمیاره که تو دوست داری ول بگردی... میترسه ؟ میخواد فقط برم سر کار و بیام خونه. از این که با کسی دوست باشم هم بدش میاد. نمیدونم حسودی می کنه یا میترسه. ولی من ارتباطاتم رو در حد نزدیک به صفر کاهش دادم.

    اگر من دوستش داشته باشم به این معنی که اونو بپذیرم و همه اینا رو انکار کنم و توی ذهنم هی انرژی مثبت بفرستم چی؟ نه نمیشه.

    فقط می تونم اعتماد به نفسم رو حفظ کنم و بی تفاوت باشم.
    ویرایش توسط she : دوشنبه 09 شهریور 94 در ساعت 17:16

  13. 4 کاربر از پست مفید she تشکرکرده اند .

    hafez2014 (دوشنبه 09 شهریور 94), khaleghezey (سه شنبه 10 شهریور 94), گیسو کمند (دوشنبه 09 شهریور 94), رنگین (دوشنبه 09 شهریور 94)

  14. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 تیر 95 [ 23:12]
    تاریخ عضویت
    1393-11-05
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,533
    سطح
    22
    Points: 1,533, Level: 22
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    66

    تشکرشده 43 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پست شما رو که خوندم دلم گرفت.راستی چرا ما بعد از ازدواج دست و پای همو میبندیم جای اینکه بال پرواز هم باشیم.چرا کاری میکنیم که قلب پر از عشق بعد از مدتی مملو از ترس و نفرت بشه،چرا صدای بلند خنده هامون به هق هق پنهانی گریه تبدیل میشه،چرا خودخواه میشیم ،چرا افسرده ایم،مگه ما از هم و ازین زندگی چی میخوایم؟؟؟؟ کجای این معادله اشتباهه.؟؟؟؟؟؟؟؟
    عزیزم فقط میتونم باهات همدردی کنم ،همه ما که اینجاییم زخمی تو دلمون داریم ،دنبال مرهمیم ،شاید راهی که ما رو از این رنج رها کنه.امیدوارم زودتر به خواسته دلت برسی.

  15. 3 کاربر از پست مفید katayoun تشکرکرده اند .

    hafez2014 (دوشنبه 09 شهریور 94), khaleghezey (سه شنبه 10 شهریور 94), رنگین (دوشنبه 09 شهریور 94)

  16. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 اسفند 95 [ 02:31]
    تاریخ عضویت
    1393-7-11
    نوشته ها
    50
    امتیاز
    3,032
    سطح
    33
    Points: 3,032, Level: 33
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    176

    تشکرشده 189 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شی عزیزم سلام



    اول میخوام ازت تشکر کنم. دو سال پیش که به همدردی اومدم, تاپیک شما که باراهنمایی اقای اس سی ای پیش میرفت خیلی خیلی به من کمک کرد و( البته منو وابسته بهسایت همدردی کرد).



    شی عزیزم خیلی از رفتار های همسر شما مثل همسر منه. مخصوصا مراحل بازی رو که انجاممیده. برای من دردناک تر از همه مرحله سوم هست که میگه تو حق نداری ناراحت بشی.

    رفتار ‌‌هاش با بقیه دوستش و با خانواده من هم مثل همسر شماست. از نظر اون همه بدنو همه قصد ضربه زدن به اون رو دارن.

    همینطور که شما گفتی یک پرونده قطور هم از من و خوانوادم داره پر از تمبر هایطلایی.

    گاهی وقت ها خیلی خوب احساس میکنم که دلش میخواد بشینه و همه رو مرور کنه و تک تکاون تمبر ها رو مثل پتک به سر من بکوبه. ولی من نمیزارم بحث به اون جا ها کشیدهبشه. سکوت میکنم تا هر ایرادی میخواد از کار ها و رفتار های من بگیره. گر چه دردرون خودم خورد میشم ولی باز کردن اون زخم های کهنه دردناک تره و خیلی بیشتر عذابممیده.



    میبخشی که نمیتونم زیاد کمکی بهت بکنم به قول معروف کل اگر طبیب بودی. . . . .



    ولی خواهر گلم در مورد این رفتار که اگه همسرم بدونه من از چیزی ناراحت میشم بهشدت همون کار رو تکرار میکنه, رفتاری که برای من یه ذره جواب داده اینه که در درونخودم ناراحت میشم, فقط در درون, و اصلا سعی نمیکنم که ناراحتیم رو نشون بدم.



    خواهر گلم همسران ما که( خیلی به هم شبیهن) بسیار با هوشن و زود تغییرات ما رومتوجه میشن. پس همین فقط ناراحت شدن در درون خودم رو میفهمه.

    شاید این حرف تکراری باشه ولیروی کارهایی همسرت تمرکز نکن.



    من این رو از تاپیک خود شما یاد گرفتم که بانک احساساتم رو با همسرم پر نکنم. اگر چهبه نظر من این حرف, منطق و دلیل ازدواج کردن رو زیر سوال میبره ولی در شرایط من جوابداده.



    دوست خوبم یادت باشه همسرت هم آدمه, معصوم نیست که اشتباه نکنه.

    گاهی در برابر حرف ‌‌هاش یک گوشت در باشه و یکی دروازه. این جوری شما آرامش بیشتریداری و بحث و دعوا سر نمیگیره که ما زن ها رو به شدت داغون میکنه, به مراتب داغون تراز مرد ها.


    دوست عزیزم اگر چه شرایط ما با هم تفاوت داره ولی میخواستم کمی باهات همدردی کردهباشم تا بدونی تنها نیستی.

    من یک بچه دارم و به خاطر اون هیچ وقت فکر جدا شدن رو به مغزم راه نمیدم.من بچم رو مانع راه خودم نمیبینم بلکه اون تنها چیزیه که هر روز زندگیم رو شیرینتر میکنه. بچم داره بزرگ میشه و من روز به روز با اون بیشتر دوست میشم و وقتم روباهاش میگزرونم.



    باز هم منو ببخش که یک پست از تاپیکت رو اشغال کردم.

    پیگیر این تاپیک هستم چون راهنماییهای دوستان خیلی به من هم کمک میکنه

    همیشه برات دعا میکنم و آرزو میکنم آرامش رو در قلبت داشته باشی.


  17. 2 کاربر از پست مفید hafez2014 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 10 شهریور 94), mohanad28 (دوشنبه 26 بهمن 94)

  18. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط she نمایش پست ها


    یاس پاییزی عزیز به نظرم شما هم با سکوت و بی اعتنایی موافقی. من به اندازه کافی آدم محکمی نیستم. رومانتیکم. یه کم که رابطه مون بهتر میشه به خصوص، خیلی برام سخت میشه که هیچ عکس العملی نداشته باشم. نبینمش. روش حساب باز می کنم و یهو دلسرد میشم.


    فقط می تونم اعتماد به نفسم رو حفظ کنم و بی تفاوت باشم.
    منظورم از متوقف کردنه چرخه که مشخصه : ناراحتیتو سریع نشون نده به بدترین حالت ... که بفهمه و باز شروع شه ...منکه تو خانواده خودم ناراحتیمو نشون میدم به غیر از اونی که لجبازه - اون فرق میکنه ...

    - سکوت در مواقع حساسیت زا و تنش آلود بله اما بی اعتنایی نه !!

    مگه نه اینکه تو این زندگی مشترک توهم یه حقوقی داری وقتی طرف مقابل رعایت نمیکنه،
    خودمون حق خودمونو باید بگیریم ...میشه مثل معروف حق گرفتنیه نه دادنی

    اما همیشه روش مستقیم جواب نمیده !خصوصا وقتی که طرفمون درمقابلش لجبازی در پیش بره...
    پس با احتیاط راه فرعی رو در پیش میگیریم

    من همیشه دوس دارم حق به حق دار برسه ،
    تو خونه هم همینکارو سعی میکنم از جانب خودم همین طور باشه جایی که حق من نیست و مثلا صرفا یه خواسته دلبخواهی اضافی تره میگذرم و ادعایی ندارم در نتیجه انتظاری ندارم...اول احترام به حقوق خودم بعد احترام به حقوق دیگران...گاهی خیلی کم از حقوق خودم صرف نظر میکنم مثلا 50 بار یک بار اونم بخاطر دوس داشتن از روی محبت و مهربانی و این حرفا بقیه موارد ملزم به رعایت هستن...اینجوری کلی عصبانیت هام و ناراحتی هام کم شده و ارامش بیشتری دارم ... الان اینطور شده ها قبلا نبود حق من اغلب خورده میخورد به چه راحتی یه آبم روش




    خانومی متوجه پرونده قطور نشدم ... تا همینجا بمونه تا بعد...
    ویرایش توسط یاس پاییزی : دوشنبه 09 شهریور 94 در ساعت 20:37


 
صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصمیم به جدایی
    توسط fatemeh banoo در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 مهر 96, 08:09
  2. تصمیمم نهایی من ... 6 سال تا تصمیم گرفتن طول کشید
    توسط she در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 مرداد 95, 18:31
  3. تصمیم به جدایی دارم ، لطفا راهنمایی بفرمایید
    توسط محمد ch در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 اسفند 94, 11:29
  4. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.