به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 20
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 96 [ 10:17]
    تاریخ عضویت
    1393-9-18
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    2,783
    سطح
    32
    Points: 2,783, Level: 32
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 125 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم rrrj
    خیلی شخصیت جالبی دارین.دقیقا مث یکی از خانومای همکار من که به همه عالم و آدم بدبینه و ماشاالله برای همه شمشیرو از رو بسته!!!!
    مثلا الان که شما اومدید و از مشکلات عدیده ی زندگیتون گفتین من باید برای خودم تاسف بخورم؟؟؟؟
    مشکلات شما تو یازده سال:"مامان بزرگ بچه تون بهش گفته بستنی بخور شما میگی نخور,مادر شوهر گفت نوشابه نخور شما به زور میگی بخور,مادر شوهرت بهت گفته برای شوهرتم میوه بیار تو بهت بر خورده.بعدش اون شوهر بیچاره ات رو متهم به عدم درک شما میکنی"!!به خدا طرز حرف زدنتون منو یاد دختر خاله 6 ساله ام میندازه وقتی داره با دیگران لج میکنه و میخواد با لج و لج بازی حرفشو به کرسی بنشونه.بعدش انتظار داری همسرت با این طرز رفتار درکت کنه؟به نظرم شوهرت داره بی خیالی طی میکنه!!!
    البته اینم بگم من مخالف اینم که همسرتون به شما بی محبتی و بی توجهی کنه با این توجیه که شما بهش نزدیکتری.قطعا که طبق فرموده خودتون همسرتون اشتباهاتی داشتن که شما رو به این طرز فکر سوق دادن.
    الله اعلم


    در آخر از شما معذرت میخوام که شما رو با حرفام رنجوندم .من از زندگی شما خبر ندارم و دارم پیش پیش قضاوت میکنم.

  2. 2 کاربر از پست مفید کوهنورد تشکرکرده اند .

    ARM (پنجشنبه 18 تیر 94), morteza2487 (دوشنبه 15 تیر 94)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 آبان 95 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1394-4-12
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,266
    سطح
    19
    Points: 1,266, Level: 19
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقای کوهنورد محترم شما بر اساس همون حرفی که گفتین که بعضی از خانوم ها نمی خوان به خانواده شوهرشون رو بدن و غیره قضاوت می کنید مادر شوهر عزیز من از ابتدا با ازدواج من وهمسرم مخالف بودن و دوست داشتن که پسرشون با دختر خواهرشون ازدواج کنن و کاملا واضح به من گفتن که پسرم حیف شد و با تو ازدواج کرد روز عقدم کلی گریه و زاری راه انداختن که پدر شوهرم جمعش کرد و حتی خواهر شوهر کوچیکم گفتن که خیلی ها دوست نداشتن این ازدواج صورت بگیره و حتی خود همسرم هم این مسئله رو تایید کردن مادر شوهرم و خانوادشون دلشون نمی خواست که ما ازدواج کنیم و بعد از اون از هیچ کار و حرفی برای آزار من کم نزاشتن من دچار وهم نبوده و نیستم به دلیل عقده ای که تو دلشون بوده رفتار درستی با من نداشتن و بزرگترین توهین ها رو به من و خانوادم کردن و خیلی چیز های دیگه وقتی چیزی راجب افراد نمی دونید بهتره شبیه سازی نکنید که من مثل همکار شمام که از خودم داستان بسازم و دچار توهمم آقای محترم هیچکس واقعا از زندگی دیگران و اتفاقاتی که افتاده خبر نداره و در ضمن من به پسرم به زور نوشابه ندادم خودش گفت به من هم بده نه اینکه من به زور از لج اون بهش بدم خوب فکر نمی کنم این بچه بتونه استدلال کنه که اگه بده چرا خودشون می خورن

  4. 3 کاربر از پست مفید rrrj تشکرکرده اند .

    ARM (پنجشنبه 18 تیر 94), نیکیا (یکشنبه 21 تیر 94), نارجیس (دوشنبه 15 تیر 94)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 19 بهمن 97 [ 17:43]
    تاریخ عضویت
    1393-12-07
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    3,160
    سطح
    34
    Points: 3,160, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    45

    تشکرشده 23 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بله انسانی که ازدواج کرده و سن وسالی داره هم لجبازی میکنه و این اصلاربطی به سن و سال داشتن و ازدواج یا خانم و آقا بودن نداره خانم یا آقا وقتی میبینه که حرف زدن با همسرش بی فایدست مجبوره جوری رفتار کنه که متوجهش کنه که متاسفانه روی بعضی افراد بیشتر جواب میده من لج بازی رو تایید نمیکنم ولی متاسفانه واقعیته و تجربه این مساله رو ثابت کرده

  6. کاربر روبرو از پست مفید bitabi man تشکرکرده است .

    نیکیا (یکشنبه 21 تیر 94)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 دی 94 [ 18:57]
    تاریخ عضویت
    1394-4-14
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    467
    سطح
    9
    Points: 467, Level: 9
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    14
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    سپاس

    عرض سلام، احترام و تشکر حضور همه ی عزیزانی که در این موضوع با نظراتشون مشارکت کردند.

    1- پدر و مادر فوقش ده پونزده سال باشند. همونجور که وقتی ما کوچیک بودیم اونها ما رو بزرگ کردند و تحمل کردند حالا تو این سن و سال پیری ما باید با صبر و تحمل باهاشون بسازیم.
    یک آدم شصت ساله کمتر و بیشتر دیگه شخصیتش شکل گرفته و نمیشه بهش توصیه کرد و تذکر داد خیلی، در واقع اونه که توقع احترام داره و فکر میکنه حاصل عمرش رو در روش نباید بایسته.

    2- من تمام سعیمو میکنم که به پدر و مادر همسرم خوبی کنم و نیش و کنایه های گاه به گاهشون رو شیرین برداشت کنم. به همسرم نگم خانوادت اینجورن یا اونجور. در مقابل هم انتظار دارم همسرم نسبت به خانواده من تا حدودی اینطور باشه.

    3- قدیمها احترام به بزرگتر بیشتر مطرح بود. اما الان متأسفانه تمامیت خواهی و خودخواهی انگار بیشتر شده.

    4- این بحث محبت بیشتر به همسر رو قبول دارم اما شاید پی به رفتارهای اشتباهش نبره و فکر کنه در هر صورت من همون اندازه دوستش دارم.

  8. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-31
    نوشته ها
    288
    امتیاز
    5,658
    سطح
    48
    Points: 5,658, Level: 48
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    502

    تشکرشده 446 در 203 پست

    Rep Power
    59
    Array
    با سلام خدمت شما آقای arm. نظر شما کاملاااا درست. ولی وقتی ما میگیم باید همسرت اولویت اول زندگیت باشه اصلا منظور این نیست که خدای نکرده به خانواده خودت بی احترامی کنی. مثلا زمانی که قراره جایی برین اگر مادرتون گقت بریم پارک همسرتون گقت بریم سینما. باید نظر همسر بر نظر مادرتون ارجحیت داشته باشه.

    این حرفتونو اصلاااااا قبول ندارم که میخواین با محبت نکردن به همسرتون بهش بفهمونید که کارش اشتباهه. چون نه تنها نتیجه نمیده اتفاقا نتیجه عکس میده.

    من خودم به عنوان یک خانم و کسی که تجربه شو داشته خدمتتون عرض میکنم و ارتون میخوام مبادا به خاطر حمایت ار خانوادتون از محبت کردن به همسرتون خودداری کنید. شوهر من تفکرش همین بود و همیشه فکر می کرد این منم که با اونها مشکل دارم. هر موقع میخواستم جیزی بگم عصبانی میشد و اصلا حق را به من نمیداد. به هیج عنوان. رمانی که میدیم اینقدرررررررررررر داره از اونها طرفدارری میکنه و به خاطر اونها سر من داد میزنه ازش سرد میشدم.

    یه چیزی بهتون بگم هیچوقت یادتون نره یکی از علت های خیلی خیلی مهمی که باعث میشه یک خانم در برابر شوهرش از خانوادش بد بگه اینکه که میخواد به شوهرش اینو بفهمونه که اونا اونقدرا هم که فکر میکنه خوب نیستند تا به این ترتیت بتونه نظر شوهرشو به خودش بیشتر جلب کنه... شایدم اون خانم واقعااا به نظرش خانواده شوهر اونقدرا هم بد نباشن ولی زمانی که میبینه شوهرش مدااااااااام داره از اونها حمایت میکنه و اصلا حاضر نیست یه خورده هم از خوبی های همسرش بگه اینه که اون برای جبران این عدم حمایت همسرش نسبت به خودش سعی میکنه کارهایی بکنه تا بلکه نظر شوهر را از خانواده به سمت خودش معطوف کنه.

    پس یک علم مهم این رفتار خانم ها به خاطر عدم محبت درست مرد نسبت به زنه. مرد باااااید در برابر انتقادهای خانم به جای عصبانیت یه حوری موضوع بحث را مثلا عوض کنه و بگه عزیزم ااینقدررررر ذهنتو درگیر این مسائل نکن. مهم اینه که تو تمام زندگی منی و من تمام تلاشمو برای خوشبخت کردنت میکنم. پس خواهش میکنم اینقدر خودتو اذبت نکن.

    اگر مردی این راهکار من را رفت و جواب نگرفت بیاد اینجااااااااا تا من بگم کجای کارش ایراد داشته.

    قول میدم بعد از این رفتار مرد زن خودش تو دلش یا حتی شاید به زبون بیاره و بگه که اره حق با توئه. من زیادی حساس شدم.و هبچوقت موضع حمایت یک طرفه ار خانواده را به خود نگیرره.

    مطمئنم صد در صد جواب مییده.

    به نظزم شما هم امتحان کنید بد نباشه.
    منتظر جوابتون هستم

  9. 3 کاربر از پست مفید نارجیس تشکرکرده اند .

    ARM (شنبه 20 تیر 94), tanhaeii (پنجشنبه 18 تیر 94), نیکیا (یکشنبه 21 تیر 94)

  10. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط arm نمایش پست ها
    عرض سلام، احترام و تشکر حضور همه ی عزیزانی که در این موضوع با نظراتشون مشارکت کردند.

    1- پدر و مادر فوقش ده پونزده سال باشند. همونجور که وقتی ما کوچیک بودیم اونها ما رو بزرگ کردند و تحمل کردند حالا تو این سن و سال پیری ما باید با صبر و تحمل باهاشون بسازیم.
    یک آدم شصت ساله کمتر و بیشتر دیگه شخصیتش شکل گرفته و نمیشه بهش توصیه کرد و تذکر داد خیلی، در واقع اونه که توقع احترام داره و فکر میکنه حاصل عمرش رو در روش نباید بایسته.

    2- من تمام سعیمو میکنم که به پدر و مادر همسرم خوبی کنم و نیش و کنایه های گاه به گاهشون رو شیرین برداشت کنم. به همسرم نگم خانوادت اینجورن یا اونجور. در مقابل هم انتظار دارم همسرم نسبت به خانواده من تا حدودی اینطور باشه.

    3- قدیمها احترام به بزرگتر بیشتر مطرح بود. اما الان متأسفانه تمامیت خواهی و خودخواهی انگار بیشتر شده.

    4- این بحث محبت بیشتر به همسر رو قبول دارم اما شاید پی به رفتارهای اشتباهش نبره و فکر کنه در هر صورت من همون اندازه دوستش دارم.
    سلام آقای arm
    چقد طرز فکر و حرفاتون واسم آشناس، چون با تمام وجودم تجربش کردم میگم که نتیجه نمیده!
    1-فک نمی کنید 10، 15 سالی که میگید پدرو مادر زندن واسه شما و همسرتون 1 عمر زندگیه؟ضمن اینکه عمر آدما دست خداس!پدر و مادر ما رو تحمل نکردن بلکه با عشق ثمره زندگیشونو بزرگ کردن انتظاراتشون تا حد معقول به جاست اما اگه هر خواسته ای رو بی چون و چرا قبول کنیم اونوقت 1 عمر زندگی خودمونو با همسرمون به باد دادیم.

    2- شما درست می فرمایید که به خانواده همسرتون خوبی می کنید اما شما و خانومتون شاید 1 اندازه صبر نداشته باشین، رفتارای 2 خانواده هم ممکنه متفاوت باشه اما شما به عنوان 1 انسان اگه احترام میذارید در واقع شخصیت خودتونو نشون میدید و هیچ چیز نباید باعث بشه که مثلا بخاطر تلافی شمام بی احترامی کنید. با دید معامله نگاه نکنید لطفا!!

    3-قدیم زندگی با الان متفاوت بود مادر منم 25 سال به مادر شوهر احترام گذاشت اما نتیجه نداد هیچ، مادر بزرگم بدتر شد مادر من 25 سال تحمل کرد چیزی که شما میگید 10 15 سال!! هیچوقت حتی بدی مادر شوهرو نگفت اما من که نوه اشم از مادر بزرگم تا حد مرگ متنفرم و گاهی به شدت از بابام عصبی میشم که هیچوقت مادرمو باور نکرد و دقیقا حرفای شما رو میزد،نتیجه اینکه بابام تو سن 50 سالگی بعد اینکه همسرش اینهمه عذاب کشد و دم نزد مادرشو شناخت.الانم نزدیک 1 سالی هست که مادربزرگم همه بچه هاش ولش کردن. اما محبتای الان بابام هیچ اهمیتی واسه مامانم نداره 25 سال زجرو عذاب اینجوری خوب نمیشه.لطفا شما کاری نکنید به اینجا برسید.

    4- تمام خانوما دارن به شما میگن که به همسرتون محبت کنید چون باااووور کنید تنها راهه، کسی از شما نخواسته بی احترامی کنید اما لطفا اینقدر از همسرتون انتظار صبر نداشته باشین خانومای متاهل خیلی قشنگ راهنماییتون می کنن. شما به عنوان فرزند وظیفتونه با رفتارای پدر و مادرتون بسازید اما داشتن همچین انتظاری از همسرتون غیر منطقیه! محبتتون رو شرطی نکنید که اگه همسرم به مادرم احترام گذاشت دوسش دارم وگرنه دوسش ندارم این راه هیچ چیزی بجز نفرت همسرتون نسبت به مادرتون و دلسردی نسبت به خودتون نداره!

    اگه محبت و احترام همسرتونو می خواین بهش محبت بدین اجازه ندید بخاطر رفتار شما از مادرتون بدش بیاد.چون شک نکنید مادرتون در مقام مادر شوهر خواه ناخواه همسرتونو می رنجونه شما بدترش نکنید.
    کار شما الان همدلی و شنیدن حرفای همسرتونه!چون 1 خانم وقتی محبت و علاقه قلبی شوهرشو میبینه خیلی رنجا رو بخاطرش تحمل می کنه! همسر شما تا 1حدی تحمل داره برید 1 سر به تالار بزنید میبینید چقد خانوما از دخالت مادر شوهر در عذابن من با چشم خودم شاهد بودم چه زندگیایی بخاطر همین موضوع داغون شده لطفا شما مدیریت کنید نمیخوام قضاوت کنم اما من که الان به عنوان 1 غریبه حرفاتونو خوندم ترس برم داشت.
    تاکید میکنم هیییییچچچچ کس به شما بی احترامی رو توصیه نمیکنه اما شما الان وظایفتون در نقش همسر خیلی سنگین تر از وظیفتون در نقش فرزنده پس خواهش می کنم حرفای عزیزانی مثل خانم نارجیس رو جدی بگیرید موفق باشید
    ویرایش توسط tanhaeii : پنجشنبه 18 تیر 94 در ساعت 13:51

  11. 2 کاربر از پست مفید tanhaeii تشکرکرده اند .

    ARM (شنبه 20 تیر 94), نیکیا (یکشنبه 21 تیر 94)

  12. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 دی 94 [ 18:57]
    تاریخ عضویت
    1394-4-14
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    467
    سطح
    9
    Points: 467, Level: 9
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    14
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    عرض سلام و تشکر مجدد حضور همراهان گرامی،
    خانواده پدری من کرج هستند و ما تهران، برای اینکه خانومم راحت بتونه بره سرکارش و نزدیک خونه مادرش باشه با اینکه محل کار خودم کرجه اما خونه نزدیک خونه مادرخانمم گرفتم تا خانومم راحت باشه.
    مسئله خیلی سادس، مثلاً همین ماه رمضان که داره میره مادرم چند بار واسه افطار گفته بیایید اما متأسفانه همسرم به بهانه های مختلف و یه بار زانو درد و ... همراهی نمیکنه و نرفتیم. منبا این که سرکارم کرجه اما این اجازه رو به خودم ندادم که تنها برم به مادرم سر بزنم. گفتم ما خانواده ایم و ایشالا با هم میریم.
    بارها به خانومم گفتم اگر به نظرت هر قدر هم بد هستند خانوادم اما برای اینکه من به عنوان فرزند حقشون رو ادا کنم در حد سر زدن همراهیم کن اما گاهی یک ماه میگذره و یه سر نزدیم. در حالی که دائم به خانواده همسرم سر میزنیم.
    هر بار که رفتیم خونه مادرم و همسرم گفته پام درد میکنه مادرم براش پماد میاره یا چه میدونم شربت درست میکنه یا داروهای گیاهی میگیره از عطاری براش. اما همسرم دلش صاف نمیشه با ایشون.
    به نظرم این حس عروس و مادرشوهری یه حس غریب و مشترک بین خانوماس و اجتناب ناپذیره...
    یادمه تو کلاس تنظیم خانواده دانشگاه استادمون میگفت از نطر فرهنگی باید 100 درصد دو تا خانواده مثل هم باشن وگرنه تو زندگی مشکلات دارن. به نظرم راست میگفت.
    امیدوارم کسانی که میخوان ازدواج کنن به تفاوت ها و روابط خانواده ها با هم توجه ویژه کنن. نگین که دو نفر میخوان زندگی کنن. نه دو تا خانواده با هم وصلت میکنن. اصلا اصلا اصلا فکرشم نمی کردم تو زندگیم رابطه عروس و مادر شوهر بشه مشکل. چقدر خام بودم.

  13. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 اردیبهشت 98 [ 15:58]
    تاریخ عضویت
    1393-11-09
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    7,738
    سطح
    58
    Points: 7,738, Level: 58
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    132

    تشکرشده 652 در 153 پست

    Rep Power
    59
    Array
    دو سه بار چند ده خط نوشتم اما همشو پاک کردم،
    و فقط یه جمله میخوام بگم که خودتم بهش اشاره کردی
    و این جمله رو مادرم بنده خدا زیاد بکار می بره و من هم بهش رسیدم و اون اینه که: مادر شوهر هر کاری هم که بکنه مادر شوهره. (خوبی هاشو بد تفسیر می کنن و بدی هاشو هم بدتر). این جمله ای هست که واقعاً بهش رسیدم. پس باید ما پسر ها خودمون رو وارد این بازی مادر شوهر، عروس نکنیم.
    دل آرام گیرد به یاد خدا

  14. کاربر روبرو از پست مفید به دنبال خوشبختی تشکرکرده است .

    ARM (یکشنبه 21 تیر 94)

  15. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 خرداد 97 [ 20:53]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    2,273
    سطح
    28
    Points: 2,273, Level: 28
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بانوى مهر نمایش پست ها
    شما تا می تونید به همسرتون محبت کنید
    و همسرتون رو نسبت به مادرتون حساس نکنید
    وقتی می گی مادر جای خودش و همسر هم جای خودش ناراحت می شه
    شما هم باید مهارتهای ارتباطی رو اول یاد بگیری

    من کاملا به همسرتون حق می دم ... حتما کمبودی از طرف خانواده شما و خود شما حس می کنه که انقدر بهم می ریزه

    من از مادرشوهرم خیلی آسیب دیدمدیدم اصلا نمی تونم ببینمش کاری کرده که همسرم دست روم بلند کنه
    لطفا شما فقط به همسرت محبت کنید مدت ها پسر مادرتون بودید حالا یه کمی هم همسر خانومتون باشید
    همه ش جلوی مادرتون از خوبی های خانومتون بگید همه ش ازش تعریف و تمجید کنید
    من با نظر شما کاملا موافقم . بشتر باید به خانومشون محبت کنن و حساسیتش رو برانگیخته نکنن . این دقیقا مشکل منم هست . تا جایی که شوهرم یه بار برداشت بهم گفت من اگر از ازنم بگذرم از خانوادم نمیگذرم . انتطار داره من به خانوادهش محبت بی اندازه داشته باشم و پیششون خم و راست بشم تا بعد اون با من خوب رفتار نه . در صورتی که هیچ محبتی از طرف خانوادش ندیدم .

  16. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    متاسفانه اقایون هیچ وقت نخواستن و نمیخوان قبول کنن احترام پدر مادر واجبه ولی این به معنی سکوت محض در برابر تمام رفتارهاشون نیست فقط با این توجیه که اونا برام زحمت کشیدن پس هرجوری دلشون خواست میتونن رفتار کنن

    من خودم به شخصه مادر شوهرمو دوس دارم و مشکل زیادی باهاش ندارم اگرچه خیلی جاها ازش دلخور شدم اما چون ذاتا ادم بدی نیست و خیلی اهل متلک پرانی و اینا نیست منم از بعضی رفتارهاش راحت تر میگذرم و واقعا دوسش دارم همیشه هم سعی کردم مثل مادر خودم بهش نگاه کنم بازم میگم اگرچه تا حالا حتی یه محبت ساده هم بهم نکرده یا حتی یکبار احوالمو نپرسیده ولی چون خیلیم کاری به کارم نداره منم مرض ندارم باهاش مشکل داشته باشم بخدا هروقتم رفتم خونشون کمکش کردم چون ناراحت میشدم اون با اونهمه مریضی و مشکلات بخواد جلو من دولا راست بشه دیدی که دقیقا به مادرمم دارم

    اما خواهر شوهرایی دارم که خدا کنه نصیب گرگ بیابون نشن از بس بی ادبو رودارو متلک پرانو حسودن دهنمو سرویس کردن اینقدر دعوا مرافعه درست کردن به جونم

    خب شوهر منم اوایل وقتی حرف میزدمو میگفتم خواهرات فلان کردنو فلان گفتن در جواب من حرفای خنده داری میزد که تا زندم فراموش نمیکنم
    مثلا برمیگشت میگفت خواهر من زن مومن و نماز خونیه محاله که ادم بدی باشه دیگه انصافا من اینو کجای دلم باید میذاشتم ؟؟؟؟

    تا اینکه من با صبرو سکوت و حفظ احترام به همسرم فهموندم که واقعا خواهراش نمونه هستن تو دنیا چون به مرور خودشونو بهتر نشون دادن

    تا روزی که زندم حمایت و طرفداریه الکی همسرمو از رفتارهای زشت خونوادش فراموش نمیکنم اگرچه الان روزی صدبار میگه من اونموقع چشمو گوشم بسته بود و اشتباه میکردمو

    رفتارهاشونو نمیدیدم اما چه فایده من دو سال از بهترین روزهای زندگیمو بخاطر ندونم کاری شوهرم در برابر رفتارهای بسیار زشت خونوادش از دست دادم وبه گریه و افسردگی گذروندم و واسه همیشه تو دلم نسبت به خواهر شوهرم کینه خواهم داشت در حالیکه اگر شوهرم همون اول اینقدر عاشقانه به رفتار خونوادش پاسخ نمیداد زودتر میتونست جلوی خیلی چیزارو بگیره و اینهمه کینه تو دل من ایجاد نمیشد

    ای کاش اقایون فقط یه کم انصاف داشته باشن خودشون قضاوت کنن من نمیگم همیشه خونواده ی شوهر مقصرن گاهی وقتها هم بعضی عروس ها از اول با گرز میرن خونه ی شوهر اما در اکثر مواقع این خونواده ی شوهرن که سربه سر عروس میذارن من خودم به شدت صلح طلبم و از دعوا مرافعه و بی احترامی کردنو این چیزا متنفرم بخدا همین الانم اگه خواهر شوهرام طوری رفتار کنن که من بدونم عوض شدن و از کارشون پشیمونن میتونم مثل خونواده ی خودم دوسشون داشته باشم و همه چیزو فراموش کنم

    اما وقتی اونا حتی چشم ندارن منو ببینن وقتی میرم خونشون میرن یه اتاق نمیان بیرون حتی اگه دو روزم اونجا باشیم من میتونم دوسشون داشته باشم؟؟؟؟

    اگرچه من هرجا دیدمشون بهشون احترام گذاشتمو باهاشون روبوسی کردمو به روی خودم نیاوردم اما از ته قلبم ازشون متنفرم دلیلشم فقط رفتارهای خودشونه

    اقای عزیز شما هم ببین واقعا مادرتون و بقیه افراد خونواده به همسرتون احترام میذارن ایا وقتایی که شما نیستید هم بهشون محبت میکنن ایا واقعا تو کارش دخالت نمیکنن اگر دیدین خونوادتون پاکو منزه هستن اونوقت حق دارید از همسرتون ناراحت باشید که بی دلیل اینطوری رفتار میکنه
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید
    ویرایش توسط sahar67 : چهارشنبه 24 تیر 94 در ساعت 19:56


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مشکلات زناشویی
    توسط mahtabgh در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: دوشنبه 12 مرداد 94, 00:53
  2. پژوهش دانشگاهی درباره خیانت زناشویی
    توسط دانشجوی خانواده درمانی در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 26 اسفند 93, 17:34
  3. سردی هر دومون در رابطه زناشویی
    توسط samantasara در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: جمعه 28 آذر 93, 19:09
  4. راههای مقابله با بحران ها در زندگی زناشویی (( حتما حتما بخوانید ))
    توسط مهاجر بي نشان در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 07 مرداد 91, 03:34
  5. بامشکل انتقام جویی چه کنم؟
    توسط javad.m در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: پنجشنبه 24 شهریور 90, 22:45

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.