به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 53
  1. #21
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بی نهایت نمایش پست ها
    بانوی مهر عزیز بابت تاخیرم در ابراز همدردی عذر می خوام.

    مهم تر از همدردی عزیزم نکته قابل توجهی که لازم دیدم خواهرانه بهتون توصیه کنم اینه که در ناملایمات زندگی برای تسکین داد دردتون فقط و فقط اون قدر باید خودتون را غنی کنید ک بی نیاز بشید به غیر از خدا.

    آرامش واقعی رو توی همدردی دوستان جستجو نکن که به بادی بنده.


    ای کاش منم مثل شما ایمان قوی داشتم...کــــــــــــاش
    درست می گی واقعا ...

  2. 3 کاربر از پست مفید بانوى مهر تشکرکرده اند .

    hamed-kr (پنجشنبه 11 تیر 94), paiize (چهارشنبه 10 تیر 94), باغبان (چهارشنبه 10 تیر 94)

  3. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 05 دی 99 [ 03:11]
    تاریخ عضویت
    1393-10-29
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    6,907
    سطح
    54
    Points: 6,907, Level: 54
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    57

    تشکرشده 80 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بانوی مهر عزیز خیلی خوشحالم که تونستی از این آزمون سخت سربلند بیرون بیای فقط من تو این مدت که تاپیکتو دنبال میکردم همش نگران پسرت بودم که با دیدن اشک های مادرش چه حالی میشه طفلی

    عزیزم توروخدا بیشتر به پسرت برس بخدا گناه داره اون همه امیدش مادرش هست جایی مثل همدردی هم که نداره که آرومش کنه پس پاشو و مثل یه مارد نمونه به فرزندت برس

  4. 5 کاربر از پست مفید مهرسا مامان تشکرکرده اند .

    hamed-kr (پنجشنبه 11 تیر 94), paiize (چهارشنبه 10 تیر 94), اعجاز عشق (چهارشنبه 10 تیر 94), بانوى مهر (چهارشنبه 10 تیر 94), باغبان (چهارشنبه 10 تیر 94)

  5. #23
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 مهر 02 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,563
    امتیاز
    44,252
    سطح
    100
    Points: 44,252, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,950

    تشکرشده 6,439 در 1,458 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام بانوی مهرعزیز
    خیلی خیلی متاسفم واسه این اتفاق
    خیلی ناراحت شدم
    اماالان واست خوشحالم که تونستی خودت رودوباره پیداکنی
    عزیزم به قول خودت یه فرشته کوچولوی دیگه اون دنیاداری
    میدونم سخته اما باید راضی باشی به رضای خدا.
    انشالا واسه بارداری بعدی ازقبل ازاقدام کردن بروزیرنظردکتر..اینجوری بهتره.
    باید دلیل سقط روبفهمی بعد اقدام کن
    دخترعموی من مثل شما سه تاازدست داد تابالاخره بعد ازتشخیص دقیق دکترش اول عملی روانجام داد بعد اقدام کرد والان پنج ماهه بارداره...وخداروشکراین باراتفاقی نیفتاده واسش
    توهم باید جدی پبگیر باشی امااول باید خودت خوب بشی تا بدنت آمادگی داشته باشه
    توکه میدونی واسه بارداری باید همه سیستم بدنت آماده باشه چون جنین ازبندبندوجودت نغذیه میکنه پس باید قوی باشی
    نمیخوام غربزنم یاناشکری کنم اصلا!!!اما باورت نمیشه تاهمین هفت ماهگی که الان هستم چی یاکشیدم!!
    چه دردها وچه سختی هاروتحمل میکنم...میدونم که اگه بدنم قوی تربود این مشکلات نبود اما باجون ودل ایستادم وازخدامیخوام تاآخرش کمکم کنه.تازه این اولیشه خدا به خیر بگذرونه بعدی هارو....

    پس اول خودتو آماده کن بعد دیگه اقدام کن عزیزم
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  6. 5 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    hamed-kr (پنجشنبه 11 تیر 94), فرشته مهربان (چهارشنبه 10 تیر 94), بی نهایت (چهارشنبه 10 تیر 94), بانوى مهر (چهارشنبه 10 تیر 94), سوده 82 (پنجشنبه 11 تیر 94)

  7. #24
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    امشب دلم عجیب گرفته ست...باز هم حرفای خاله زنکی و ناراحتی من !! اومدند خونه مون ملاقات من دوباره شروع کردند و چیزهایی که نبایست می گفتند رو گفتند !
    اگر این کارو می کردی بچه ت می موند اگر فلان می کردی اگر اگر اگر.....
    من امشب دوباره شکستم ...حرفاشون از سر دلسوزی بود اما به قلبم خیلی فشار اومد تا حدی که نمی تونم جلوی گریه م رو بگیرم
    واقعا اگه ایمانم قوی بود انقدر زود بهم نمی ریختم خیلی ضعیفم خیلی...


    من .......


    امشب از ته دل از خدا خواستم منو ببره
    دلم تنگه خیلی ، اشکم بند نمیاد

  8. 4 کاربر از پست مفید بانوى مهر تشکرکرده اند .

    :)لبخند (پنجشنبه 11 تیر 94), hamed-kr (پنجشنبه 11 تیر 94), افسونگر (پنجشنبه 11 تیر 94), اعجاز عشق (چهارشنبه 10 تیر 94)

  9. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام

    اومدم یه سلام علیک کنم ،تاپیک هاتون رو میخونم حالا اگر کمتر هم توش شرکت کنم ماشاالله طرفدار زیاد دارین.

    اون شبی که از خدا و اهل بیت و شهدا گله کرده بودین یه چیزی براتون نوشتم ،دوبار هم خواستم ارسال کنم و با پیام خطا مواجه شدم گفتم شاید صاحب روضه ای که براتون نوشتم الآن نمی خواد اشک شما دربیاد آخه امام حسین خیلی خیلی خیلی خیلی مهربونه خیلی زیاد ، اگر مهربونی همه مادر های روی کره زمین رو هم روی هم بذارین اندازه مهربونی امام حسین که نمیشه هیچی حتی نمیشه مقایسه اش کرد ، ولی یه چیزی بگم امام حسین عبد کامل کامل خدای مهربون اش هست ، وقتی شما رفتین و پیش امام حسین نذر و نیاز کردین حتماً حتماً ایشون خیلی بیشتر از شما با خدا در مورد شما مناجات کردن ،مثل خانم فاطمه زهرا (س) که وقتی حسینین به دعای مادرشون گوش میدادن میشنیدن که خانم با اسم همه رو دعا میکنه حتی از دعا برای گاو همسایه هم غافل نیستن ، بعد وقتی حسنین از مادر بزرگوارشون میپرسن مادرجان چرا ما رو دعا نکردین ایشون جواب میدن : الجار ثم الدار : اول همسایه بعد خانه .

    ولی خدای مهربون به عبد کاملش گفته حسین جانم ، من هر چیزی رو که تو بخوای انجام میدم ولی یه مصلحتی هست که این کار رو کردم ،امام حسین هم که میدونه خداش بهترین هست گفته مولای من من عبد تو هستم هر چیزی که تو صلاح میدونی.

    عزیز مادر (آخه مادر ام المومنین هست) امشب تولد پسر ارشد مادر هست ، پسری که جگرش از مردم بی معرفتی مردم بارها بارها بیشتر از زهری که به ایشون خورانده شد شرحه شرحه شد .

    بانوی مهر عزیز خیلی بیشتر باید به ذکرمون بشه که خدایا تو برای من کافی هستی ، خوب فکر کن ببین میتونی این رو بگی که یا امام حسین فرزندم به فدای طفل شش ماهه ات ، هر موقع آماده شدی این رو از ته دل بگی امام حسین هم به قلبت اشاره میکنه تا آروم بگیره مثل همون موقعی ای که وقتی دید حضرت زینب از بالای تل زینبیه داره گودی قتل گاه رو نگاه میکنه یه اشاره به قلب زینبش که پسرهاش رو برای حسین فدا کرده بود و به احترام حسین وقتی بدن شرحه شرحه اونها رو آوردن ادب قربانی دادن رو حفظ کرد و حتی از خیمه بیرون نیومد تا خدایی نکرده حسینش شرمنده بشه ، مثل همون موقع حسین هم به دل شما اشاره میکنه تا دلتون آروم بگیره ، چون زینب هنوز خیلی کار داره و باید از باقی مانده اهل بیت و رسالت حسین حفاظت کنه.

    حالا شما هم باید با یه قلبی که مال امام حسین باشه از علی آقایی که به داییش شبیهه حفاظت کنی ، اون دایی که برای آزادی کربلا از دست یزید زمانش جونش رو کف دستش گذاشت و حالا علی آقا شبیه اونه که شما هم محکم و زینب وار باید از اون مراقبت کنی ولی امان که هر لحظه هم باید بگی یا امام حسین این امانت تو هست و اگر روزی...

    آره اگر اون روز رسید بگید یه بیچاره ای هم هست ظاهراً اسمش حامد هست ، بگید اونقدر شرمنده هست که خیلی وقت ها و شاید همه وقت ها خودش رو به شما ترجیح داد. روش خیلی سیاه هست و اعمالش خیلی بدبو و ولی امید داره که یه روز مثل غلام سیاهتون (جون) یه تفقدی از شما برسه و سفید خوش بو بشه . بگید گفته امیدی به خودش نیست چون خودش آدم بشو نیست ولی از وقتی قصه های لطف و کرم شما رو به حُر شنیده به کرم شما طمع کرده ، اصلاً این ها رو هم نگید چون خیلی رو سیاه تر از این حرفاست و کاملاً مستحق جهنم ولی وای به حالش اگر شما بخواید روتون رو ازش برگردونین ، بگین گفته توی ته جهنم یکی منتظر هست که شما بیای دلش روببری اون موقع هزاران بار آتیش جهنم براش گلستان میشه ، بعد دیگه شما صاحبدلش میشی و همه چیزش مال شماست ، هنوز زن بچه نداره ولی اگر داشته باز هم شما صاحبشون هستین و چه غمی داشته باشه بینهایت خوشحال میشه که شما صاحب اهل بیتش باشید ، اون موقع مثل قاسم ، بچه اون آقا روسیاهه میاد پاپیچتون میشه و میگه عمو جون یعنی منم شهید میشم ، منم قربانی شما میشم.

    یا امام حسین بیا صاحبدلمون شو به خدا خسته شدیم از بس با دنیا و پوچی هاش سر و کله زدیم ، بیا صاحبدل مون شو آخه خیلی وقته یاد پسزتون نیفتادیم و ایشون غریبانه 1200 سال هست که ما یادی از ته دل از ایشون بکنیم.

    بیا بلکه به شوق اومدن شما یه کمی این دل پر غبار و آشفته رو آب و جارو کنیم ، به خدا اون موقع که تو بیای برای اون دل هیچی شیرین تر از قربانی دادن و قربانی شدن برای تو نیست .

    یه موقع که دلتون هوای امام حسین رو کرد فیلم دست های خالی رو بگیرین ببینین ، چون تلویزیون هم چند بار پخشش کرده فکر کنم عیب نداشته باشه از نت دانلودش کنین.

    روز و شب تون پر از یاد و دلداگی برای امام حسین.

  10. 2 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    مصباح الهدی (پنجشنبه 11 تیر 94), بانوى مهر (پنجشنبه 11 تیر 94)

  11. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 مرداد 94 [ 02:02]
    تاریخ عضویت
    1394-3-15
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    205

    تشکرشده 184 در 75 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ولشون کن مهم نیستن. خودتو ناراحت نکن.

    به شوهرت بگو برات گوشت و جیگر بخره. بخور تا قوی شی.

  12. کاربر روبرو از پست مفید :)لبخند تشکرکرده است .

    بانوى مهر (پنجشنبه 11 تیر 94)

  13. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1394-2-25
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    9,870
    سطح
    66
    Points: 9,870, Level: 66
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 180
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    719

    تشکرشده 351 در 126 پست

    حالت من
    Bitafavot
    Rep Power
    41
    Array
    سلام خانمم...
    بازم گذاشتی حرفهای بیهوده ناراحتت کنه....
    خیلی ضعیف شدی عزیزم.....جسمت ضعیف شده..روحت ضعیف شده...اما نذار شکننده بشه....تو داری قوی میشی....این رو من از نوشته هات فهمیدم...
    حرفای خاله زنکی.....تا دلت بخواد دورو بر همه ما از این حرفا زیاده......همیشه از این آدما دور و برمون زیاد داریم.ببخشید ولی تو فامیل شوهر بسیاررر.....اگه بخوایم از حرفای همشون ناراحت بشیم که دیگه روز خوشی برامون نمی مونه...
    امشب از ته دل از خدا خواستم منو ببره
    این یعنی چییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    بازم به این زودی ناامید شدی.....امیدت رو بسپار به خدا....داریم به شبای قدر نزدیک میشیم.....شبای قشنگ......
    من که تمام آرزوهامو لیست کردم گذاشتم برای این شبای عزیز...
    چیکار کنیم همیشه گدای در خونه خدا بودیم.....اصلا گدایی کردن از خدا رو دوست داریم....
    تو هم لیست کن....برای خدا بخون...

  14. 2 کاربر از پست مفید افسونگر تشکرکرده اند .

    بانوى مهر (پنجشنبه 11 تیر 94), سوده 82 (پنجشنبه 11 تیر 94)

  15. #28
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من ضعیفم واقعا ... هنوز پامو از خونه بیرون نگذاشتم !! برم بیرون داغون می شم...من بچه دوست دارم خیلی زیاد ! عصبی و زودرنجم شرایط زندگیم مناسب یه بچه دیگه نیست اما من می خوام...ساید بگید تو به بچه داری!! آره دارم ولی بازم می خوام هی از دست شون می دم من حریص تر می شم
    من تو تلوزیون تا بچه می بینم اشکم سرازیر میشه تا یکی کلیپ بچه بهم می ده به هق هق می افتم
    دو رو بریام ببینم دو تا بچه دارند بهم می ریزم
    فرداشب افطاری خونه ی رفیق پدرشوهرم دعوت هستیم همه شون دو تا بچه دارند یا باردارند می دونم به من می گند تو چرا یکی دیگه نمیاری
    همه بهم می گند من اعصابم بهم می ریزه...
    من پسرم خواهر و برادر می خواد هر روز با ناراحتی می گه واسم بچه بیار...
    ما جفت مون سالمیم استرس نمی گذاره بچه هام بمونند من دارم دیوونه می شم
    همه چیز خوب بود و من چقدر راحت از دستش دادم
    از همسرم و خانواده م متنفرم...دلم می خواد همسرمو بزنم من باردار بودم همه زجرم دادند
    رفتم خونه ی مادرم بمونم تا آروم بگیرم اونجا شاهد جنگ و دعواشون بودم
    داشتم نوکری شونو می کردم رفتار داماد و خواهرمو تحمل می کردم
    وقتی که خونه خودم اومدم همسرم به سمتم گوجه و وسایل پرتاب می کرد آب پاشید رو صورتم بهم سیلی زد منو تهدید می کرد چون نمی خواست از خونه م بلند شه
    خدا خیلی هم خوب می خواست بچه م بمونه این اطرافیانم بودند که پاره تنمو ازم گرفتند قلبش تشکیل شده بود یعنی می خواست بمونه اما نگذاشتند
    من قلبم خیلی درد می کنه به حدی که به پهلوی چپ اصلا نمی تونم بخوابم راه می رم قلبم می گیره
    من همه ش 26 سالمه !! هم سن و سالای من دارند عشق و صفا می کنند اما من دارم همه ش زجر می کشم من هیچی نشدم یه بدبخت تو سری خور که همه ش مورد تمسخر نزدیکانم قرار می گیرم
    وقتی به موهام شونه می زنم تو برس به مشت مو می گیرم راه می رم پاهام سست می شه سرم مدام گیج می ره !! من الآن با این سن این جوریم !! چند سال دیگه که......
    دوباره غر زدم آره من غر زدنام تمومی نداره چون من غیر اینجا کسیو ندارم اطرافیانم همه ضد من هستند همه اذیتم می کنند
    من خسته م خیلی دیگه تاب و توان گریه کردن هم ندارم چشمام درد گرفت سر و گردنم درد می کنه

  16. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    72
    Array
    عزیزم ماهمه تو این دنیا به یک طریقی مشکلی داریم...این خودمونیم که باید خودمونو کنترل کنیم..ببین هروقت این افکار اومد تو ذهنت یک دفتر داشته باش و داشته هاتو بنویس و مرتب بخون

    مثلا الان 26 سالته بچت 6سالشه..چقد ادماهستن که تو 50 60 سالگی اصلا بچه ندارن..تو هنوز جوانی وکلیییی وقت واسه بچه دارشدن..پس اونا چی بگن..

    یا مثلا میگی فردا بری مهمونی بگن چرا بچه نمیاری داغون میشی(تازه یک دونه هم داری!!!)پس ما دخترا که هرجااااا میریم ازین حرفای خاله زنک بازی می زنن چی بگیم؟؟؟

    ببین من تا حالا این حرفارو اینجا نگفتم ولی تو خانواده پدریم همه تو سن پایین ازدواج می کنن و من بااینکه نوه اولم مجردم..از شانس من هروقت می بینیمشون یکجوری بحث به

    ازدواج من می رسه..نمی دونی چه شبایی با بغض خوابیدم..ولی همیشه وقتی می خوام واسه ازدواجم دعا کنم اول واسه ازدواج سن بالاهای تو فامیلای دورمون (که شاید سالی

    یکبار ببینیمشون) وبعدشم مجردهای اینجا دعا می کنم اخه من الان24 سالمه و می بینم که چقد سخته تا چندین سال بعدم بخواد این مسایل باهات باشه..

    اینا رو گفتم که بدونی همه ماها مشکلات خیلییی شاید بدتر از تو داریم اما مهم اینه که بتونیم مدیریت کنیم..مگه قراره چندسال زندگی کنیم که همش به فکر غصه هامون باشیم

    امیدوارم فقط خواننده این پستم نباشی..همین الان یک دفتر بردارو تماااام نعمت هایی که داری و بنویس هروقت حالت بدشد برو سمتشو بخون..

  17. 5 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

    maral569 (پنجشنبه 11 تیر 94), فرشته مهربان (پنجشنبه 11 تیر 94), مصباح الهدی (پنجشنبه 11 تیر 94), بانوى مهر (پنجشنبه 11 تیر 94), سوده 82 (پنجشنبه 11 تیر 94)

  18. #30
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام
    بانوجان حرف مردم همیشه هست! فرقی نداشت شما بچه دار هم می شدی حرف باز هم بود. می گفتند وای فاصله دو تا بچه زیاده.وای تو این زمونه.... حالا میومدن اون وقت می گفتن بچه ات را این جور تربیت کنو اونجور تربیت کن...

    می دونم ناراحتی.ولی بلد نیستم الان چه جوری بهت آرامش بدم راستش :(
    می دونم بارداری یه سری افسردگی میاره و خب آدم حساس میشه... اشکال نداره. بهش فکر نکن.وقتی ناراحتی هی به ناراحتیت فکر نکن. بدتر میشه. فضای ذهنت را عوض کن.
    بشین تلویزیون ببین.
    صحیفه سجادیه داری؟ دعای 7 را بخون.
    زنگ بزن حرم امام رضا.

    عزیزم همه اینها زود گذره وقتی بدونی این موضوع تموم میشه بهتر تحمل می کنی.
    به هدفت فکر کن. مگه قرار نبود زبان بخونی؟
    چی کار کردی؟
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  19. 2 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    افسونگر (پنجشنبه 11 تیر 94), بانوى مهر (پنجشنبه 11 تیر 94)


 
صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.