به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام یسنای عزیز با خوندن تاپیک اخریت خیلی خوشحال شدم.خدا رو صد هزار مرتبه شکرانشالا ک مشکل بقیه بچه های تالار هم حل شه
    یسنا جان شوهر منم خلی بهتر از قبل شده خداروشکر فعلن بین من و خودش آرومه اینکه میگم بین من و خودش منظورم اینه ک یکسری مشکلات با خانوادش دارم.
    اما چه فایده یسنا جان من مث شما صبورنبودم من اول زدم همه چی رو خراب کرد بعد ک همه چی خراب شد رو سرم زندگیم آروم شد الان همه چی خوبه ولی چه فایده ب قیمت از دست دادن خانوادم ب قیمت خط زدن مادرم از زندگیم کاش زودتر با این سایت آشنا میشدم و منم مث شما صبوری رو از بقیه یاد
    میگرفتم
    فردا عیده اما دل من خیلی داغونه همش جلو شوهرم نقش بازی میکنم ک حالم خوبه و میخندم و گرنه درونم یه آدم افسرده و مرده است.
    مادرم منو کشت مادرم با اون کارش منو کشت هنوز اون شب واسم مث یه کابوسه هنور نتونستم مادرمو ببخشم

  2. کاربر روبرو از پست مفید masamasa تشکرکرده است .

    yasna1990 (دوشنبه 05 مرداد 94)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 مرداد 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1392-10-10
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    4,066
    سطح
    40
    Points: 4,066, Level: 40
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    305

    تشکرشده 145 در 59 پست

    Rep Power
    28
    Array
    میبینید هربار که دلم رو خوش میکنم و میخوام بلند شم شوهرم نمیذاره همش مانع حال خوشم میشه

    ما یک مهمونی میخوایم بریم ک باید حتما لباس بخرم(نگید حالا وجب بود ک ب خاطرش...چون بله واقعا لباس درستوحسابی ندارم خانواده خودم و همسرم هم غیرمستقیم بهم میگن...هروقت خواستم بخرم شوهرم میگه حالا یعنی تو هیچی نداری بپوشی? یا این سریو ول کن یا.....)
    خونه ما جایی هست ک دسترسیش به ایستگاه تاکسی واتوبوس دوره وباید باماشین رفت...
    شوهرم از صبح زود بیرون بوده بهش ز زدم گفت معلوم نیست کارم تاکی طول بکشه وقراربود عصر بادوستم برم خرید
    من باخودم فکر کردم به جای اینکه غر بزنم ک میخوام برم خرید واینا براش خانومی کنم میخواستم براش غذا بردارم وببرم برای نهار با اتوبوس وتاکسی!!!!!
    وبعدشم خودم با دوستم برم خرید

    دوستم ک کاری براش پیش اومد و قرار شد خودم تنها برم
    کم کم میخواستم اماده شم ک شوهرم بدون اینکه خبری بده اومد خونه
    براش غذاکشیدم میوه اوردم مهربون بودم
    بعد خودش درباره خرید پرسید ک گفتم دوستم نمیاد وهیچی نگفت یه کم گذشت اومد بخوابه بهش گفتم میشه عصرباهم بریم?
    باهام بداخلاقی کرد ک نه نمیشه و کار دارم و...
    ودوباره شروع کرد ک لباس میخوای چیکار و ازین حرفا
    اینم بگم ک خیلییی بد خرید هست
    یعنی ماشینو هم میخواست ک گفتم خب چ فرقی میکنه چ من ماشینو ببرم چ باهم بریم ک گفت نخیر اگ میخوای بری پیاده برو(با دادوبیداد) درحالی ک فکر میکردم زود اومده به خاطر من ک بتونم باماشین برم ...

    الان هم گرفته خوابیده ...
    خیلی دلم شکسته
    ازش بدم میاد اینقدر ک بد اخلاقه
    یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند ٬ طلب عشق ز هر بی سروپایی نکنیم.....

  4. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم همه چیزو خراب نکن فکر کن اصلا نیومده سر اینچبزای مسخره زندگیت از دست نده قرار شد بی توقع خوب باشی نه اینکه تقی به توقی بخره دوباره بری سر خونه اول حالا نمیاد نیاد اگه اول با مهربونی گفتی و قبول نکرد بیاد دیگه تکرار نکنه که عصبی میشه یادت باشه تا زمانی که میخای زندگیت شاد باشه باید شاد باشی و خسته نشی دکتر حبشی رو حتما حتما گوش کن

  5. کاربر روبرو از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده است .

    yasna1990 (دوشنبه 05 مرداد 94)

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 مرداد 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1392-10-10
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    4,066
    سطح
    40
    Points: 4,066, Level: 40
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    305

    تشکرشده 145 در 59 پست

    Rep Power
    28
    Array
    مرسی عزیزم
    ممنون از یاد اوریت
    ازین جملت خیلی خوشم اومد 《 تا زمانی که میخای زندگیت شاد باشه باید شاد باشی و خسته نشی

    وقتی ک اون خواب بود من یه کم گریه کردم ولی فقط کمی
    مرثیه سرایی نکردم
    میخواستم قوی باشم
    ومنطقی فکر کنم
    یاد حرف یک مشاور افتادم ک بهم گفته بود تو تو مشکلاتت احساسی عمل میکنی

    بیدار ک شد بهش گفتم منو تا یه جایی ک مسیرت هست ببر بعد خودم میرم (محکم.بدون ضعف و غرولند) اون هم اروم نگاهم کردو گفت باهم بریم
    رفتیم خوش گذشت خرید هم کردیم والان برگشتیم
    گرچه بیرون هم ک بودیم چندبار موقعیت ناراحتی پیش اومد ولی مدیریت کردم و گذشت...
    یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند ٬ طلب عشق ز هر بی سروپایی نکنیم.....

  7. کاربر روبرو از پست مفید yasna1990 تشکرکرده است .

    donya. (سه شنبه 06 مرداد 94)

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 مرداد 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1392-10-10
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    4,066
    سطح
    40
    Points: 4,066, Level: 40
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    305

    تشکرشده 145 در 59 پست

    Rep Power
    28
    Array
    نمیدونم چرا این شک و تردید و دودلی در ادامه دادن زندگی مشترکم دست از سر من بر نمیداره...
    سنم داره زیاد میشه..الان 24/5سال دارم..
    و ترس و وحشتم بیشتر
    این مرد تا بخواد برای من مرد بشه و مردانگی کنه حداقل 4سال دیگه طول میکشه نمیدونم تا اون موقع روند تغییراتش رو به جلو میمونه یانه..
    نمیدونم تااون موقع خودم دووم میارم یا نه
    حتی نمیدونم ایا واقعا 4 سال دیگه میتونم بهش تکیه کنم یانه
    نمیدونم تا اون موقع خودم میتونم
    همچنان با وجود عدم حمایت و توجه واحساس بی تکیه گاهی راهم رو کج نکنم یانه
    شاید برداشت بدی کنید ولی گاهی اینقدر احساس نیاز به یک همدم میکنم که دلم میخواد برم تو خیابون یکی رو بگیرم باهاش حرف بزنم کسی ک همو درک کنیم
    من یک خلا عاطفی هم از بچگیم دارم که متاسفانه با انتخاب نادرستم برای ازدواج به این خلا دامن زده شد...
    میترسم ادامه بدم و روز به روز تنهاتر بشم و زمانی به خودم بیام که سنم خیلی بالا رفته شاید بچه هم داشته باشم وپشیمون از این همه روزهایی ک هدر رفت
    همش میگم کااااش همون موقع ک مشکلاتمون تو اوج بود جدا شده بودم
    وتو اون سن کم اون همه سردرگمی و سردردهای عصبی و فشار روحی رو نمیکشیدم
    درسته الان مشکلاتمون کمتره ولی انگیزه و امیدم هم کمتره
    به علاوه این افکار که من با موقعیتی که داشتم چرااا اون همه تحقیر و بی محبتی رو تحمل کردم چرا برای خودم از اول ارزشو احترام قایل نبودم ...مدام تو سرم تکرار میشن
    یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند ٬ طلب عشق ز هر بی سروپایی نکنیم.....

  9. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    سلام یسنا میشه یکم از اخلاقای بد و خوب شوهرت و خودت بگی ؟
    چرا فک میکنی انتخابت نادرست بوده ؟ چه جوری باید انتخاب درست میکردی ؟
    تو و شوهرت چه فرق هایی دارین دقیقا
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..



 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.