به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 7 از 7 نخستنخست 1234567
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 70
  1. #61
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 فروردین 03 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    557
    امتیاز
    19,364
    سطح
    88
    Points: 19,364, Level: 88
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 486
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,198

    تشکرشده 1,406 در 461 پست

    Rep Power
    133
    Array
    سلام عزیزم، بانوی مهربونم.

    زیباتر از این متن برای گفتن پیدا نکردم.


    به نور نگاه کن ! سایه ها پشت سرت خواهند بود.

  2. 4 کاربر از پست مفید zolal تشکرکرده اند .

    مصباح الهدی (یکشنبه 07 تیر 94), اعجاز عشق (یکشنبه 07 تیر 94), بانوى مهر (یکشنبه 07 تیر 94), باغبان (یکشنبه 07 تیر 94)

  3. #62
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باشه هدی جون می گم خدایا شکرت...الحمدالله رب العالمین
    من که گفتمت شکر خدا پس بهم قدرت صبر وتحمل در مقابل این غم بزرگ رو بده
    می دونی هدی یاد حرف یه حاج آقایی افتادم خوب تو ذهنم نیست دست و پا شکسته می گم گفته بود شما یه فرشی رو اگر بخواین با چوب می زنید روش تا گرد و خاکش بره اگر نه می ندازینش گوشه انبار بپوسه هم مهم نیست حالا خدا هم همینه اگر بنده ای رو دوست داشته باشه با چوب (به شیوه خودش) می زنتش تا گرد و غبارش بره چون دوستش داره و می خوادش
    الآن خدا منو می خواد ؟!! من خیلی چوب خوردم
    ویرایش توسط بانوى مهر : یکشنبه 07 تیر 94 در ساعت 01:14

  4. 4 کاربر از پست مفید بانوى مهر تشکرکرده اند .

    مصباح الهدی (یکشنبه 07 تیر 94), افسونگر (یکشنبه 07 تیر 94), اعجاز عشق (یکشنبه 07 تیر 94), باغبان (یکشنبه 07 تیر 94)

  5. #63
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,820 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array


    سلام مجدد خانم بانوی مهر


    یه روز استادم بهم گفت به سئوال زیر پاسخ بده :

    کدام یک را انتخاب میکنی :

    1) بهشت 2 ) جهنم 3 ) فرق نمیکنه


    من گفتم گزینه ی 1

    منم فکر کردم درست جواب دادم - بعد خندید .

    بهشون گفتم شما کدام را انتخای میکنید - گفت گزینه ی سوم

    گفتم چرا ؟

    گفت : هر چی از دوست رسد نیکوست !











  6. 6 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    mahtab61 (یکشنبه 07 تیر 94), گیسو کمند (یکشنبه 21 تیر 94), مصباح الهدی (یکشنبه 07 تیر 94), افسونگر (یکشنبه 07 تیر 94), اعجاز عشق (یکشنبه 07 تیر 94), بانوى مهر (یکشنبه 07 تیر 94)

  7. #64
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 اسفند 95 [ 03:59]
    تاریخ عضویت
    1394-1-03
    نوشته ها
    300
    امتیاز
    10,581
    سطح
    68
    Points: 10,581, Level: 68
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 269
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First Class1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    1,164

    تشکرشده 917 در 282 پست

    Rep Power
    85
    Array
    بانوي مهر عزيز ......... شما هنوز كساني را داريد كه سر بر قلبشان بگذاريد و آرامش بگيريد.


    باور كنيد همه دوستتان دارند ..... هر كس كه با شما اشك مي ريزد ......... اصلا فكر مي كرديد روزي پدرتان براي شما اشك بريزد ؟

    حداقل حس مادرتان را در مورد رنجي كه مي كشيد مي توانيد درك كنيد .......... چون شما خودتان پاره ي تن او هستيد.


    شايد اين اتفاق تلنگري باشد براي همگي شما تا قدر يكديگر را بيشتر بدانيد.


    پسرتان براي شما كمتر از جنيني كه از دست داده ايد نيست ........ او بيشتر از آن جنين نياز به مهر شما دارد ............ نياز به وجود شما دارد .......... هيچ كس براي او جاي شما را نخواهد گرفت ........ او هم يك مادر محكم مي خواهد تا بتواند به خوبي رشد كند.


    درد ناك است ميدانم ........... تحمل اين رنج كار هر كسي نيست.


    اين اشكهايي كه بر گونه مي ريزيد واقعا لياقت ميخواهد ......


    اشكهاي يك مادر دلشكسته به تمام دنيا مي ارزد ............


    درنظرم جايي هستيد نزديك تر از همه ي عالم به خدا ...........


    خدايي كه از رگ گردنمان نزديك تر است به ما.................



    خداي مهربان و دلسوز تر از تمام مادرها .......................


    مادر عزيز و مهرباني كه براي فرزندتان هر كاري از دستتان برمي آيد انجام مي دهيد.......... شايد بتوانيد كمي حس خدا به خود را درك كنيد كه دوستتان دارد ......... به شما اعتماد دارد كه از امانتي اش در حد توان نگهداري كرديد .


    الان زمان خوبي است كه هر چقدر در توان داريد سر بر سجاده ي نماز بگذاريد و از ته دل گريه كنيد و خدا را صدا كنيد .............. فكر ميكنم خدا هم اين را بخواهد .............. مطمئنا خيلي آرامتان مي كند ........... دلم روشن است بعد از اين سختي ها آرامش و شادي در انتظار شما و خانواده ي شما خواهد بود.


    مادر عزيز ، در مقابل صبر و بردباري شما تمام گلهاي عالم را به پايتان بريزند باز هم كم است.




  8. 5 کاربر از پست مفید اعجاز عشق تشکرکرده اند .

    mahtab61 (یکشنبه 07 تیر 94), مصباح الهدی (یکشنبه 07 تیر 94), افسونگر (یکشنبه 07 تیر 94), بانوى مهر (یکشنبه 07 تیر 94), باغبان (یکشنبه 07 تیر 94)

  9. #65
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خدا شاهده پست های شما خیلی خیلی بهم آرامش می ده با اینکه الون داذم اشک می ریزم و می نویسم اما شما خیلی بهم دل گرمی می دید
    من مخصوصا وقتی اسم باغبان و شما اعجاز عشق رو می بینم هنوز پست تون رو نخونده روحیه می گیرم
    الآن خدا صدامو می شنوه مگه نه ؟! ازش می خوام به تک تک شماهایی که تو تاپیکم پست گذاشتید اجرتون رو بده...خوشی و آرامش واستون بباره...خیر ببینید
    اگر شماها نبودید من همین قدر هم نمی تونستم دووم بیارم
    واسم دعا کنید بتونم کنار بیام به خدا سخته خیلی سخته

  10. 5 کاربر از پست مفید بانوى مهر تشکرکرده اند .

    mahtab61 (یکشنبه 07 تیر 94), مصباح الهدی (یکشنبه 07 تیر 94), افسونگر (یکشنبه 07 تیر 94), اعجاز عشق (یکشنبه 07 تیر 94), باغبان (یکشنبه 07 تیر 94)

  11. #66
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1394-2-25
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    9,870
    سطح
    66
    Points: 9,870, Level: 66
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 180
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    719

    تشکرشده 351 در 126 پست

    حالت من
    Bitafavot
    Rep Power
    41
    Array
    بانوی مهر عزیز......دوست خوبم......
    وقتی خبر رو دیدم خیلی متاثر و ناراحت شدم......اول هر خبر بد همیشه ناراحتی و اندوهه....می دونم برات خیلی سخته.....می تونم درکت کنم.....
    ما بچه های همدردی ، واقعا باهات همدردیم.....اومدیم برات نوشتیم تا بدونی در کنارتیم.....تنها نیستی....حتی وقتی مثل الان این همه اندوه رو تو دلت تک و تنها جمع کردی....ما می شینیم کنارت برامون بگو...مثه یه دوست واقعی........یه وقتی تو دلت دفن نکنی.....
    دوست خوبم....وقتی در مورد سقط های مکررت می نوشتی و .... فکر می کردم سنت خیلی بیشتر باشه......27 سال که چیزی نیس....کلی راه پیشرو داری تا نی نی های بعد...
    چرا اینقدر به خودت سختی میدی......
    اما بهتره حالا حالاها به بچه فکر نکنی.....تو که یه پسر سالم و مهربون داری.......تو دنیاتو با فرزند ساختی.چیزی که خیلی از زوج های جوون درحسرتشن......اونایی که مثه آشنای ما سالهاس ندارن چی بگن......یا مثه فامیل ما که بچه دومش سندرم دان داره.......خیلی خیلی آدما هستن که میگن کاش خدا اینو بهمون نمیداد......یه وقت ناشکری نکنیا........
    هر چند با شناختی که ازت دارم می دونم خیلی دختر باخدایی هستی..خوشبحالت...خداهم کمکت کرده......برو جلوی آینه و خودتو ببوس......تو الان مادری و این نعمت بزرگو داری....به خاطر سلامتی خودتو و پسرت خودتو ببوس....اینطوری هم شاکر خداوندی.......پسر دسته گلت رو بهم ببوس و نوازشش کن.....نذار غصه ات رو ببینه.....نذار......
    اگه همسرت صدا رو پاک کرده...چون نمیخاسته غصتو ببینه....می خاسته همه چیز رو فراموش کنی.....چون دوست داره....باور کن.......پدرت هم همینطور....
    پدرت گریه کرده.....وای برای دخملش.....دوست داره....یه مرد بزرگ گریه کرده...می دونی نکته مهمش کجاس؟؟؟جلوی تو گریه کرده....یعنی اصلا نتونسته خودشو نگه داره...مردا همیشه تو خلوتشون گریه می کنن....
    بزرگترین عذابی که میکشی اینه که خونوادتو مقصر می دونی....ولی اونا مقصر نیستن.....هر چند شرایط روحی خوبی برات نذاشتن.....اما دلیل سقط شما جسمیه.....من هم کسانی رو می شناسم که در شرایط روحی بدی هستن....ما که فقط خودمون مشکل نداریم....اما بچه هاشون به دنیا اومدن.....حتی کس رو می شناسم که موقع بارداری با ماشین از دره سقوط کرد...شوک عجیبی بهش اومد اما بچش طوری نشد....
    بذار بازم مثال بزنم....یکی از دوستام هم چند بار سقط داشته و بچه دار نشده....بعدش فهمیدن تیروییید داشته.....الان هفته های آخر بارداریشه.....وقتی فهمیدن مشکل کجاس حلش کردن.......
    -------همه چیز رو بسپر دست خدا و خودتو راحت کن--------------- خود خوری نکن.....الان بدترین حسی که می تونه ضعیفت کنه همین احساس تقصیری که به اطزافیات داری......
    سخته جدا کردن این احساس....... ام همش به شیطان لعنت بفرس.......کینه آدمو نابود می کنه.....مثه یه بغض.....
    فعلا تنها چیزی که آرومت می کنه که این احساس و تنفر و از خودت دور کنی......به هیچ چیز بدی که رخ میداده زوم نکنی.....برامون نقاشی های قشنگ بفرستی....این دفعه هم با مداد رنگی هم گواش.....گواش قشنگترش می کنه.....
    ----------------------------------------------
    راستش می خام بگم نمیدونم بگم یا نه....اما بعد استراحت کردی و آروم شدی برات پیشنهادایی داریم...تابعد....

  12. 5 کاربر از پست مفید افسونگر تشکرکرده اند .

    mahtab61 (یکشنبه 07 تیر 94), مصباح الهدی (یکشنبه 07 تیر 94), اعجاز عشق (یکشنبه 07 تیر 94), بانوى مهر (یکشنبه 07 تیر 94), باغبان (یکشنبه 07 تیر 94)

  13. #67
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آخه از این دارم می سوزم که هر دومون قبل بارداری سومم آزمایش ژنتیک دادیم و سالمیم
    من هم جسمی سالم هستم
    موقع پسرم من اصلا هم چنین مشکلی نداشتم مدام بپر بپر می کردم اما پسرم به لطف خدا صحیح و سالم به دنیا اومد
    دکتر قبلا گفته بود چون یه فرزند سالم داری بعد چهار تا سقط ازتون آزمایش کاریوتیپ می گیریم
    افسونگر جون من داشتم داروهامو مصرف می کردم اصلا بچه نمی خواستم
    بیش تر از این می سوزم که من چقدر بهش استرس دادم
    من نمی دونم این اشکای من کجان که همین جور سرازیر می شند بالشو گاز می گیرم تا کسی متوجه صدام نشه گلوم درد گرفت
    درد جسمیم از یه طرف درد روحیم هم داره نابودم می کنه افسونگر درد و دل با شماست که الآنه سر و پام وگرنه......

  14. #68
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    72
    Array
    عزیزم اگه قرار بوده عمرش کوتاه باشه همون بهتر که نیاد..شاید اگه به دنیا میومد عمر کوتاهی داشت..

    ببین من یکی از نزدیکان خیلی نزدیکم بچش جلو خودش افتاد توی چاه 20 متری:((((عرض چاهه هم کمتر از یک متر بوده و کسی نمیتونه بره تو چاه تا زنگ می زنن امبولانس بچه تموم کرده..

    مادرش خیلیییی حالش بد بود من هر وقت پستهای تو رو می خوندم یاد اون می افتادم..دقیقا شخصیتش مث تو بود..حالا همش از خدا گله می کنه تو که می خواستی بگیری چرا دادیش..

    (بچشو با کلی التماس و .. خدا بهش داده بود)میگم خوبه بعضی وقتها بزاریم اتفاق بد بیفته تا بدترشو نبینیم..

    راستی اون فامیلمون بعد از مرگ بچش که کلی افسرده شده بود و دنبال این بود دوباره بچه دار بشه نشد و دیگه بی خیال شداما حالا بعد از دو سال از این قضیه دوباره داره مادر میشه و

    حالش خیلی خوبه.

    تو هم بدون عزیزم جواب این همه دعا و ختم قرانو .. خدا پیش خودش نمیزاره و به وقتش نصیبت می کنه گلم

  15. 5 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

    mahtab61 (یکشنبه 07 تیر 94), مصباح الهدی (یکشنبه 07 تیر 94), اعجاز عشق (یکشنبه 07 تیر 94), بانوى مهر (یکشنبه 07 تیر 94), باغبان (یکشنبه 07 تیر 94)

  16. #69
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    بانو جان بهت غبطه می خورم که دوستان این همه بهت محبت دارند. فکر می کنم کمتر تاپیکی باشه که این همه پیام های محبت آمیز یه جا توش جمع باشه.

    این ها همش از لطف همون پروردگار هست که دوستانی به این خوبی داری....

    راستش جواب سوالت را من نمی دونم.ولی مطمئنم که خدا تو را خیلی دوست داره و رهات نکرده و باهات خیلی کار داره...

    چون می خوادت و می خواد باهات هم صحبت بشه
    آقای دولابی می گن: هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفتیار است.(یعنی یار او را گرفته است و به او نظر دارد...... اگربا من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی ؟ )

    به نظر من از این به بعد نذار وقت احتیاجت به سمت خدا بری. اتفاقا در وقت بی نیازی بیشتر به سمت خدا برو و دروقت بی نیازی و خوشی بیشتر خدا را شکر کن! به خاطر تک تک نعمتهایش! این طوری رفتار خدا هم اینگونه خواهد بود که وقتی ببینه تو در وقت نعمت همچنان با او ارتباط خوب داری نعمتت را بیشتر می کند.

    مشکلمون اینه وقت نیاز از ته دل با خدا صحبت می کنیم. برای همین هم به نظرم خدا دوست داره ما بیشتر از ته دل باهاش حرف بزنیم و این جور میشه که امتحان پشت امتحان.(به نظر من!)

    (شکر نعمت نعمتت افزون کند) به نظرم به خاطر همینه.

    این لینک را هم بخون:http://khabaronline.ir/detail/303728/weblog/moazzen

    - - - Updated - - -

    نامه بنویس...
    بسم الله
    نکند از سن بچگی تا هشتاد سالگی همه اش از خدا نخودچی کشمش بخواهی.
    حاجاتی که داری به صورت نامه روی کاغذ یا روی دلت بنویس.
    البته اوایل روی کاغذ. بعد بگذار در جانمازت یا هرجای دیگری.
    دو سه ماه بعد هروقت حال خوبی داشتی و شنگول بودی آن را به دقت بخوان
    و ببین هر جا زیاده روی کرده ای یا به خدا بی ادبی کرده ای، آن ها را خط بزن و تصحیح و تجدید نظر کن و نهایتا آن را پاک نویس کن.
    نامه اول را هم نگه دار.
    دو سه ماه بعد باز همین کار را روی نامه تصحیح شده انجام بده
    یکی دو سالی این کار را ادامه بده. بعد نامه آخری را با اولی مقایسه کن.
    ببین از کجا به کجا رسیده ای.
    آخر کار به چیزی میرسی که از حاجتت بهتر است؛
    به کسی میرسی که برایش نامه مینوشتی!

    حاج آقا دولابی.
    http://ahlevela.parsiblog.com/Archiv...8%D9%80%D9%8A/
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : یکشنبه 07 تیر 94 در ساعت 03:03

  17. 3 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    اعجاز عشق (یکشنبه 07 تیر 94), بانوى مهر (یکشنبه 07 تیر 94), باغبان (یکشنبه 07 تیر 94)

  18. #70
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 فروردین 03 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    557
    امتیاز
    19,364
    سطح
    88
    Points: 19,364, Level: 88
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 486
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,198

    تشکرشده 1,406 در 461 پست

    Rep Power
    133
    Array
    عزیزم خودتو بخاطر استرس هایی که داشتی سرزنش نکن.
    اولا از کجا مطمئنی که بخاطر استرس اینطور شده؟دلایل مختلفی میتونه داشته باشه.

    حتی اگر هم صرفا به این دلیل بوده باشه،براتون پیش اومده اون شرایط و شما هم به واسطه ی انسان بودنت، در اون شرایط حالا به هر دلیلی ، نتونستی یا بهتر بگم ندونستی که چطور خودتو از این استرس ها مصون کنی.و اصلا انتظارشونو نداشتی و وقتی اتفاق افتادن ، دچار استرس شدی.

    عمدی که نبوده.

    از طرف دیگه همه چیز که دست ما نیست.
    شما سعی خودتو کردی و خب نشده،مطمئن باش خیری درش هست.

    خواهش میکنم دیگه مامان مهربون و گلمونو سرزنش نکن.اون با تمام عشقی که به بچه ی تو راهش داشته،تمام تلاششو کرده، انصاف نیست اینطور قضاوت کنی.

    پست اخیر اعجاز عشق عزیز فوق العاده بود.بسیار زیبا شرایطو توصیف کردن.

    عزیزم خیلی ممنونم از دعایی که برامون کردی،و چه دعایی بهتر از دعای قلب پر از عشق یه مادر.

    در این لحظات ملکوتی سحر، خدایا به هممون نظر کن و حالمون رو به بهترین حال مبدل بگردان.


    با تو ايمنم

    و با تو سرشارم... از هر چه زيباييست

    پناهم باش ...

    به نور نگاه کن ! سایه ها پشت سرت خواهند بود.

  19. 5 کاربر از پست مفید zolal تشکرکرده اند .

    mahtab61 (یکشنبه 07 تیر 94), مصباح الهدی (یکشنبه 07 تیر 94), آرامش باران (یکشنبه 07 تیر 94), بانوى مهر (یکشنبه 07 تیر 94), باغبان (یکشنبه 07 تیر 94)


 
صفحه 7 از 7 نخستنخست 1234567

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با مشکل رو دروایستی و خجالتی بودن چه کار کنم
    توسط محمد مظلوم در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 17 اسفند 92, 15:13
  2. وقتی دیگه قادر به فکر کردن نیستی
    توسط بالهای صداقت در انجمن انتخاب و تصمیم گیری
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 11 مرداد 89, 11:47
  3. آیا در زندگی زناشویی بایستی از یک سری نیازها گذشت؟
    توسط reihaneh در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 48
    آخرين نوشته: یکشنبه 03 مرداد 89, 23:10
  4. +آیا در زندگی زناشویی بایستی از یک سری نیازها گذشت؟
    توسط reihaneh در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 35
    آخرين نوشته: جمعه 04 تیر 89, 03:01
  5. لیستی از جملات تاکیدی
    توسط roya در انجمن آرامش
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 10 اسفند 87, 09:28

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.