به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 56
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 دی 94 [ 15:13]
    تاریخ عضویت
    1393-9-16
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    1,959
    سطح
    26
    Points: 1,959, Level: 26
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    149

    تشکرشده 136 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من بر خلاف آنچه شما از خود میگویید لا اقل در اینجا از شما سرگردانی نمی بینم؛
    خیلی خوب با دیگران ارتباط می گیرید،
    دوستی و همدلی می کنید،
    باورها و اعتقادات پاک و مشخصی دارید،
    سختی ها را بزرگوارانه رد می کنید و خود را نمی بازید،
    پشتکار دارید،
    معقول و منطقی با مسایل روبرو می شوید و خود را از لغزش حفظ می کنید،
    و توانسته اید به یک ثبات نسبی در زندگی تان دست یابید؛
    هر چند هرکس در هر کحای کار که باشد هنوز خیلی راه برای بهتر شدن دارد و شما هم مستثنی نیستی
    ولی دلیل نمیشود این همه ای را که داری دست کم بگیری، به آن پرو بال ندهی و باید برای برداشتن قدم های بلندتر جای پای خود را در آنها محکمتر کنی.
    دلم میخواهد برای آنکه برای خودت هم روشن شود که سرگردان نیستی لیستت را کامل تر و قوی تر کنی.
    بی شک آنها که بعنوان فرصت نام بردی با لیست تو همخوانی نداشتند وگرنه خوب میدانستی با آنها چه کنی.
    معنای تروولث در جواب دادن به همینهاست:
    در روى زمین چون دل ما گنج معانیست،
    دینار چه باشد، غم دینار نداریم.
    و این خاص من نیست،
    جهانیست،
    به شرط آنکه قدر خود را بدانیم.

  2. 5 کاربر از پست مفید تروولث تشکرکرده اند .

    hamed-kr (شنبه 13 تیر 94), lalejam (دوشنبه 15 تیر 94), فدایی یار (چهارشنبه 17 تیر 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 11 تیر 94), مصباح الهدی (پنجشنبه 11 تیر 94)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 اسفند 96 [ 08:20]
    تاریخ عضویت
    1393-10-17
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    68

    تشکرشده 183 در 65 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام دختر خوب و دوست خوبم.

    راستش من خواستم که پست بزارم نه به خاطر جواب دادن به سوال تاپیکت چون این که چه طور باید خلاق بود رو نمیدونم واقعا. شاید واقعا به قول خودت ازدواج فقط یک قسمت, شانس و سرنوشت هست که توش نقشی نمی توان به اون صورت داشت و فقط باید گذاشت بر عهده ی خودش تا پیش بیاد یا نیاد (نمیدونم این که اصن پیش نیاد چه قدر میتونه اهمیت داشته باشه؟)

    پست گذاشتم تا برات بگم که:

    چیزی که من از تو شناختم تو این چند وقته که تو تالار بودی و به بچه ها کمک میکردی اینه که جایگاه و شخصیت و زندگی الان تو غبطه خوردن داره واقعا این رو از ته دلم میگم. دختر خوش اخلاق و مهربون و با سوادی که برای زندگی خودش نهایت تلاشش رو کرده و متکی به خودشه چه از لحاظ مالی و چه شخصیتی. مادر پدرش ازش راضیند و دینی به مردم و خدا نداره. این یعنی خوشبختی و به جرات میگم که کسی اگر تا به حال همسفرت نشده تو مسیر زندگی واقعا بی سعادتی طرفت بوده. من نمیدونم فرمول ازدواج چیه و کی قراره برای من یا تو اتفاق بیفته. اصن قرار هست یا نه؟ اما این رو میدونم که الان باید ارامش داشته باشی چون برای عملکرد خودت و زندگی ابدیت تمام توانت رو گذاشتی. امیدوارم من هم به جایگاهت برسم.
    شب قدر برای خودم و خودت و مصباح و سوگند و (بقیه) دعا میکنم تا خدا بهترین همسفر رو نصیبمون کنه. نگران هیچ چیز نباش. یادت باشه که چه قدر ارزشمندی الان.
    بهترین ارزوها رو برات دارم.

  4. 5 کاربر از پست مفید shivaram تشکرکرده اند .

    hamed-kr (شنبه 13 تیر 94), فدایی یار (چهارشنبه 17 تیر 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 11 تیر 94), مصباح الهدی (پنجشنبه 11 تیر 94), تروولث (پنجشنبه 11 تیر 94)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام دوستم
    Wow! با این توصیفات چه دختر فوق العادی ای هستی... با نظر شیوا موافقم. خیلی ها به شرایط تو غبطه می خورند.
    فکر کنم باید نام کاربریت را عوض کنی و بذاری دختر جستجو گر...
    الحمدالله شما هیچ مشکل خاصی نداری که ازدواج نکردی. مطمئنم خیلی از پسرها حسرت داشتن دختری پاک و نجیبی مثل تو را می کشند. تو فقط به درستی دیده نشدی.همین! البته شاید هم همسر آینده ات دعا کرده خدا تو را برایش حفظ کنه و تو فعلا ازدواج نکنی...
    ببین یه نکته کلی این هست که به نظر شخصی من اینکه آدم منتظر باشه یه پسری مستقیم ازش خوشش بیاد هم با روحیات عزت نفسی ما دخترا مطابقت نداره هم پسرها خیلی متاسفانه (البته ببخشیدا!)در این زمینه باهوش و بینا نیستند که دختر خوب و نجیب را در اطرافشون ببینند و یه سره میان می گن دختر خوب کجاست؟ دختر خوب نیست... دختر پاک کمه...الان همه دخترا فلانند... اینا هاش دخترای به این خوبی و گلی...هست ولی چشم بصیرت می خواد که بعضی آقایون ندارند!
    پس شاید تلاش در این زمینه یکم بی فایده باشه و بلکه هم گاهی مضر و انرژی گیر...
    اما خبر خوب این که آقایون دختر خوب را نمی تونن تشخیص بدن اما عوضش خانم ها خیلی راحت و خوب می تونن دختر خوب را در فاصله 100 کیلومتری هم تشخیص بدن... یعنی این قدر ما خانم ها باهوش و دقیق هستیم :)

    دقیقا می خوام این نکته را بگم به جای اینکه این همه با ترس و لرز و برخورد به غروردخترونمون بخواهیم خود آقایون را جذب کنیم با یک سری تکنیک های خلاقانه آسون مادر و خواهر همین آقایون را جذب کنیم!!!
    خب همین طور که مستحضر هستید یه حرف به یک خانم برسه بعد از حدود یک دقیقه و نهایتا دو دقیقه شما می تونید مطمئن باشید کل افراد مرتبط به اون خانم موضوع را متوجه شدند! یعنی سرعت خبر رسانی در حد سرعت نور! از بس که ما خانوما مستعدیم :)
    حالا که وضعیت این جوریه و ما این استعداد بسیار خوب(!) را در خانم ها می دانیم می تونیم ازش استفاده درست بکنیم در جهت منافع خودمون .می تونیم هم در جهت پراکندگی اتفاقا استفاده کنیم.

    من یه سری تجربه می گذارم که لزوما عینا نباید صورت بگیره و فقط در راستای این است که یه حالت کلی و شماتیک را بتونه نشون بده و فقط پیشنهاد هست که هرکسی می تونه مطابق با خودش بومی سازی کنه!

    پیشنهادات:
    1)درد و دل کردن!
    مادر این دختر خانم می شینه با همه درد و دل می کنه: وای چقدر ازدواج تو این زمونه سخت شده... واقعا پسر و دختر خوب چقدر کمه... چقدر دانشگاه ها وضعشون بد شده. خدا کنه جوانهای باایمان برن دانشگاه! الحمدالله بچه های من دانشگاه رفتن عوض نشدن هیچ تونستن رو دیگران هم اثر مثبت بذارند.
    خیلی نیازی نیست کار دیگه ای کنید.اونجا این صحبتها وارد ذهن مخاطب خاص میشه و وقتی احساس نیاز به یک دختر خوب بشه اولین تیتری که در ذهنشون میاد اسم این دختر خانم هست. درواقع انگار این مثال یک شگرد تبلیغاتی است.

    2) خود را در مسیر فرهنگ معارفه انداختن.
    ممکنه فکر کنید کسی شما را معرفی نمی کنه.خب بله.الان این فرهنگ معرفی کمتر شده اما می شه این فرهنگ را مبتکرانه خودتون در اطرافیانتون احیا کنید و بهشون یاداوری کنید تا هم این فرهنگ جا بیفتد هم اینکه شما هم این بغل از این فرهنگ استفاده خواهید کرد.
    چگونه:
    مثال1: برای پسر مجرد خودتون دنبال مورد مناسب باشید. آقا شما خودتون برادر مجرد دارید. خب از این فاکتور می تونید کلی استفاده صحیح ببرید. فلانی ما دنبال یه دختر خوب و نجیب می گردیم. خیلی هم سخت گیر نیستیم. فقط برامون اخلاق و شخصیت مهمه. شما سراغ دارید؟
    خب این فاکتور در ذهن مخاطب می ره که خانواده شما مسیر معارفه را قبول داره و وقتی می بینه برای برادر خودتون یا پسر خودتون این مسیر را انتخاب می کنید یه جورایی جوسازی میشه اینجا!

    مثال2:برای دخترهای بقیه پسری را معرفی کنید. این خیلی مهمه! یعنی دقیقا شما میفتید تو مسیر معارفه. شاید بگید وا! یعنی چی وقتی خودمون مجردیم اون وقت برای دختر بقیه معرفی کنیم؟
    نه این طور نیست. شما این کار را بکنید قانون عمل و عکس العمل کار خودش را خواهد کرد و به خصوص این قانون در خانمها خیلی قوی هست و خیلی زود شما هم معرفی خواهید شد.
    شما مثلا 30 سالتونه. بعد می بینید تو اطرافتون پسر 26 ساله هست. می تونید پیشنهاد بدین. حتی لازم نیست اون موقع موردی زیر نظر داشته باشید. می تونید بگید فلانی اگر دختر خوب خواستی می خوای معرفی کنم؟
    خواهر اجازه دارم اگر موردی بود که سنش به دختر شما می خورد بهتون معرفی کنم؟
    اینجا در ذهن بقیه این هست که خانواده شما نسبت به موضوع خواستگار هیچ گاردی ندارند و چقدر راحت با این موضوع رفتار می کنید انگار یه چیز روتین هست.

    3) یه کلاسی برید که مادر و دختر هردوتون "با هم" باشید و با هم دیده شید. این "با هم "رفتنه خیلی موثره! دقیقا نمی دونم چرا. ولی وقتی با مادرتون مهمونی یا یه کلاس خاص می رید یه حس مثبت انگار به اطراف فرستاده میشه. انگار توجه بیشتر جلب میشه. یا می گن چه مادر و دختر باحالی.چه رابطه خوبی با هم دارند و همون قضیه مادر را ببین دختر را بگیر تو ضمیر ناخوداگاه اطرافیان هست.
    می تونید با مادرتون برنامه بذارید با هم یه کلاس قرآنی یا حتی روانشناسی برید حتی می تونید با هم کلاس ورزشی برید.

    4) یه واقعیتی هست که تو قشر مذهبی معمولا فرهنگ معارفه بیشتر هست. یعنی معمولتره که یه پسر مذهبی از طریق خانواده اش اقدام کنه. برای همین شرکت در محلهایی که این جور افراد هستند یا کلاس هایی (حتی ورزش) در" این جور محل ها" احتمالات را بیشتر می کنه و کسانی که دوستان این تیپی دارند معمولا ناخوداگاه خودشون در این فرهنگ قرار گرفته اند.

    5) تو جامعه خوش برخورد باشید.خوش لباس باشید.خوشحال و شاد باشید. ضد حال نزنید!
    تاکید می کنم جوک مربوط به قومیتها را نگویید!!! چرا؟ چون معلومه حتما در اطرافتان کسی هست که از اون سمت باشد.به غیر از این شخصیت خودتون را پایین آوردید.
    به گروه یا قشری برچسب نزنید! مثلا فلان جایی ها این طوری اون طوری... علاوه برا اینکه شخصیت خودتان را پایین میاوردید این ذهنیت ایجاد میشه شما نمی تونید با نظر مخالف کنار بیایید. شما سازگاریتون پایین هست! شما زبانتان ملایم نیست...
    من خودم برای برادرم دنبال دختر خوب می گشتم. یکی از دوستانم را زیر نظر داشتم حتی می خواستم دیگه پیشنهاد هم بدم.دوستم یه بار گفت مردان فلان جایی این جوریند! دقیقا ما اصالتا به اون منطقه می خوردیم... و دقیقا برادر من اصلا این گونه نبود که هیچ و واقعا کیس بسیار فوق العاده و بااخلاقی هم بود که نمونه اش نادره!
    و این شد که منصرف شدم و از این تیپ قضاوتش واقعا بدم آمد. چون یک نفر را به کل تعمیم می داد...

    *حتی دختر سرگردان عزیز در مورد شما حس می کنم ممکنه یه همچین سوء تفاهمی پیش آمده باشه.همون طور که خودت گفتی چون تهران ساکن هستید ممکنه اقوامتون فکر کنند شما خودتون را می گیرید. شما می تونید این سوء تفاهم احتمالی را بردارید. مثلا بگید واقعا بعضی وقتها دختر و پسر های شهرمون را به بعضی جوانهای تهرانی ترجیح می دم. تو تهران هم نه که نباشه.هست ولی خب کمتر از شهر خودمون هست. با این بیان هم تهرانی ها را خراب نمی کنی هم موضع مثبت خودت را نسبت به شهر خودت می گی.

    *در مورد سالم بودن محل کارت و از چه جنبه هایی این کار را دوست داری هم حرف بزن. تا بدونند مثلا شما محل کار سالمی داری و اینکه از جنبه غرور به شاغل بودنت و تحصیلاتت توجه نمی کنی. به خاطر علاقه و سرگرمی می ری.

    این نکات صرفا نظر شخصی من بود و به نظرم مجموعش اینه که چگونه بهتر دیده بشیم.و به نظرم حتی هیچ اشکالی نداره گاهی صادقانه با یک دوست آدم درد و دل بکنه و البته با حفظ عزت نفس بهش اعلام آمادگی ازدواج بکنه یا هم فکری که حواسش باشه. حتی من یه دوستی دارم خیلی باحاله... همیشه موقع خداحافظی می گه ان شاالله عروس بشی. زود باش تو هم همین الان برام همین دعا را بکن. یعنی این قدر راحت خط می ده:) و اصلا هم بد نیست.

    این موضوعات نه که آدم یه ذره خجالت نکشه ولی خب خجالت کاذبی هست. خجالت اصلی را وقتی آدم باید بکشه که می خواد از طریق گناه و حرام مثل دوستی مورد ازدواجش را جور کنه نه از راه سالم.
    اگر جزئی تر در این موارد سوال داشتی یا می خواستی در مورد خودت بومی سازی کنی این مسائل را می تونی بیشتر سوال بپرسی.چون ممکنه بعضی قسمتهاش برات ملموس نبوده باشه. اگر نظری داشته باشم خوشحال می شم بهت بگم.

    و اینکه این تلاش ها که ما می کنیم دیده بشیم فقط برای اینه که دلمون برای همسر آیندمون می سوزه که بیچاره چشمانش ما ها را نمی بینه و هی گله می کنه دختر خوب نیست!!! ما یعنی این قدر آدمای دلرحمی برای آنها هستیم : پس به افتخارمون
    موفق باشی
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : پنجشنبه 11 تیر 94 در ساعت 14:04

  6. 10 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    Amir_23 (پنجشنبه 11 تیر 94), Eram (جمعه 12 تیر 94), hamed-kr (شنبه 13 تیر 94), lalejam (دوشنبه 15 تیر 94), meysamm (یکشنبه 14 تیر 94), فدایی یار (چهارشنبه 17 تیر 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 11 تیر 94), اقای نجار (پنجشنبه 11 تیر 94), امیر مسعود (جمعه 12 تیر 94), تروولث (پنجشنبه 11 تیر 94)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 اردیبهشت 95 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1393-12-26
    نوشته ها
    103
    امتیاز
    4,880
    سطح
    44
    Points: 4,880, Level: 44
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    934

    تشکرشده 329 در 91 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام به همگی، خیلی خیلی ممنونم از این همه لطف و مهربونی اتون، کلی شرمنده شدم ، کلی انرژی مثبت گرفتم با خوندن پست های تک تک اتون
    الان نزدیک افطار هست و از ته دلم برای همه مخصوصا دختر و پسرهای مجرد دعا میکنم به حرمت این لحظات پر از برکت ماه مبارک به زودی زود ازدواج ها خوب و مناسب قسمت اشون بشه
    الهی ااااااامین. من از همه اتون توی این مدتی که توی تا لار بودم خیلی یاد گرفتم.. لاله جان تو بهم یاد دادی "گاهی اونایی که فکر می کنیم خیلی دورن از بس نزدیکن نمی بینیمشون،" ... برای من مادر و پدرم بودن ... من الان وقتی از سر کار برمیگردم عصرها تازه شروع میکنم کارهای مربوط به خونه رو انجام دادن چون از خواهر و داداشم بزرگترم .. یعنی مامان و بابام کاملا به ما اعتماد دارن و خیالشون راحته.. از این بابت خیلی خداروشکر میکنم چون همیشه زیر سایه دعا های اشون هستیم.. من امسال برای اولین بار صادقانه در مورد ازدواج ام با مادرم دردودل کردم و این خودش برای من که خیلی زیاد خجالتی بودم در این مورد یه جوراایی قدم خوبی شد.. ما با این که تهران زندگی میکنیم ولی هنوزم همون جوری هستیم که بودیم یعنی دره ای هم خودمون بگیریم و اینا نیست(اصلا ما که عاشق همون شهریم) تازه کلی هم وقتی فامیل رو میبینیم از ته دل ذوق میکنیم کلی با خوشحالی گپ میزنیم.. ولی یه بار با دوست صمیمی بچگی هام دردودل کردم بهم گفت مردم اینجا فکر میکنند شما دیگه کلاس اتون رفته بالا و دختر نمیدین بهشون.. منم گفتم اخه چرا ؟یعنی تصور همشهری هام با واقعیت خیلی فرق داره... اقای تروولث عزیز از شما هم یاد گرفتم یادم بمونه هدف ام رو گم نکنم و به خاطر یه نیاز و خواسته نزم جاده خاکی ، دلم قرص شد که خوب کاری کردم که به موردهایی که توی خیابون کوچکترین اعتنایی نکردم ، میدونین خوب من همیشه سر نمازهام برای ازدواجم دعا میکنم و خیلی واسم عجیبه که امسال داره این قضییه پیشنهاد توی خیابون تکرار میشه.. با این که من تیپ سنگینی هم دارم اصلا هضم نمیکنم چرا اخه... هفته پیش توی مترو یه اقایی افتاد دنبالم و خیلی اصرار که لطفا دو دقیقه وقت اتون بگیرم من فقط تندتر میرفتم ، اونم هی پشت سرم اروم میگفت هیچ جوابی نمیدین .. من قصد مزاحمت ندارم .. ولی من فقط تندتر رفتم و فرار کردم و به سرعت خودم رسوندم به واگن خانم ها و سوار شدم، بعدش اشکم دراومد و گفتم خدایا میخواهیی امتحانم کنی، این چندمین بار بود درست زمانهایی که من هر روز برای ازدواجم دعا میکنم.. من شک کرده بودم ولی شما برام نوشتین " مگر آنکه شما چنان فرد متبحری باشید که چنان به خودتان و مسیر مسلطید که میتوانید چشم بسته ، با انجام حرکات محیر العقول یا چه میدانیم هر گونه کلوخ و سنگلاخی در مسیر خود با اطمینان بگویید هیچ خطری مرا تهدید نمی کند و برای خود رکورد باقی بگذارید." وقتی این رو خوندم خیلی خنده ام گرفت و گفتم خدایا شکرت که سست نشدم به خیر گذشت و احتمالا این دام بود نه فرصت ، درست میگه اقای تروولث، اقای ترولث عزیز کلی بهم انرژی مثبت داد خوندن پست اتون، خیلی متشکرم. شیوا خانم گل ، خواهر عزیزم من هم تایپک ات رو خوندم ، تو دختر باهوش و با استعدادی هستی که داری توی یه دانشگاه خوب توی غربت با سختی هایی مخصوص اونجا درس میخونی ... توی تنهایی و دور از خانواده خودت رو حفظ کردی و داری با تمام وجودت تلاش میکنی برای اینده ات ، فاند گرفتن اونم از یه دانشگاه خوب اصلا کار ساده و کمی نیست .. ااافرین به تو و از صمیم قلب برات بهترین ارزوها رو دارم .. خیلی ممنونم که شب های قدر منو رو هم قابل میدونی توی دعا کردن هات ... دست گلت درد نکنه.. منم حتما برای همه بچه های همدردی دعا میکنم..از اقا حامد هم تشکر میکنم که پست هاش پر از ارامش و لطف هست و باعث شد من این تایپک ام رو دوباره بالا بیارم چون من واقعا فکر کردم هیچ کس راهنمایی نکرده .. من همیشه به حال شما غبطه میخورم ، به اون اتصالی که همیشه با خدا و رضایت اش توی پست هاتون موج میزنه.. انشالله همیشه زنده باشین .. برای من خیلی جای خوشحالی بود که برام نوشتین،و اینم باز لطف خدا میدونم و این که گاهی خدا با اسباب اش به ادم کمک میکنه .. متشکرم از حضوزتون.. مصباج الهدی عزیزم ، خیلی ممنونم که با حوصله و دقت این پست کامل و کاربردی رو برام نوشتین، باید چند بار بخونمش و ازش استفاده ابزاری کنم.. ایده دیده شدن با مادرم واقعا جالب بود برام و میخوام اول این رو انجام بدم مخصوصا که الان مامانم از حال من و خواسته ام با خبر شده، در مورد معرف شدن هم اتفاقا میخوام برای یکی از دوست هام معرف بشم برای زن دادن پسر خاله ام (لازم به ذکره من دوتا پسر خاله دارم دم بخت ولی خوب حکم برادر رضاعی دارن ، همین که توی بچگی شیر خوردن و اینا)، کلا من معمولا خوب بلدم پسرهای فامیل رو زن بدم ، توی ازدواج داداش هام هم معرف بودم.. و این قد حس خوبیه و خودم دواطلبانه همیشه اعلام امادگی میکنم واسه این کارها... مصباح عزیزم من پست ات رو دوباره هم میخونم و بازم ازت راهنمایی میگیرم.. امیدوارم امسال عروس خانم بشی و خوشبخت و سلامت باشی ،خیلی ممنونم عزیزم که وقت گذاشتی و این پست کامل رو برام نوشتی

  8. 4 کاربر از پست مفید یه دختر سرگردان تشکرکرده اند .

    hamed-kr (شنبه 13 تیر 94), lalejam (دوشنبه 15 تیر 94), مصباح الهدی (پنجشنبه 11 تیر 94), تروولث (جمعه 12 تیر 94)

  9. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام
    می گم من این پست قبلیم را مخصوص دخترها نوشتم(یعنی به درد دخترها می خورد اصلا!!!) و اصلا فکر نمی کردم آقایون بخونند ولی دقت کردی به جز تو با توجه به تشکرهای زیر پست انگار مورد توجه آقایون بوده فقط؟!! (شوخی)

    . خب خیلی خوبه که خودت می گی در مسیر معارفه هستی. اما به نظرم شما خودت نباید به عنوان واسطه مطرح بشی. نمی دونم منظورم را چه جور برسونم. یه جور وقتی خودت داری مستقیم این کار را می کنی این به ذهن القا میشه که تو دیگه خودت مسئولی یا دیگه نیاز به معارفه نداری یا قصد ازدواج نداری دیگه!!!.
    این کار معارفه را باید مادرتون انجام بدن و یه جوری که مثلا انگار ایشون که معرفی می کنند طرف مقابل هم می تونن این کار را بکنند. منظورم اینه در صورتی که یک بزرگتر این کار را بکند این به ذهن بیشتر القا می شود و اینکه مادرتون حتی می توانند بین کلامشون به این موضوع تاکید کنند که مثلا آره چقدر خوشحال می شم معرفی کنم. واقعا چقدر خوبه که آدم جوانهای خوب را معرفی کنه. (ضمن این که افراط نشه در این موضوع!!! که این القا بشه پس شما دیگه به این موضوع معارفه هیچ نیازی ندارید...)

    می دونی مطرح کردن بزرگتر فرق داره انگار... حتی مادرتان می تونن به بعضی دوستاشون مستقیم هم اعلام کنند حتی! بگن! نمی دونم حتی واقعا همچین خانمهایی هست که این قدر معرفی کردند متخصص شدند دیگه!(البته این نیاز آقایون را نشون می ده ها! که دختر خوب را به راحتی پیدا نمی کنند!و همش بهشون رجوع می کنند!) اگر مادرتون با همچین فردی لینک بشن دیگه حتی خجالت و... هم نداره.

    ولی شاید خودت به طور مستقیم تو این روند قرار بگیری این موضوع خوشایند نباشه. البته نظر منه.شاید اشتباه باشه. حالا خودت هم فکر کن ببین چه جوری بهتره.

    موفق باشی و خیلی ممنونم که دعام کردی
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : جمعه 12 تیر 94 در ساعت 00:27

  10. 3 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    hamed-kr (شنبه 13 تیر 94), lalejam (دوشنبه 15 تیر 94), یه دختر سرگردان (جمعه 12 تیر 94)

  11. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 تیر 97 [ 17:25]
    تاریخ عضویت
    1393-7-06
    نوشته ها
    129
    امتیاز
    5,905
    سطح
    49
    Points: 5,905, Level: 49
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    369

    تشکرشده 377 در 121 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام وقت همه دوستان بخیر.
    به نظرم بهترین کار اینه که از ظرفیت دوستان متاهل خودتون استفاده کنید.
    حتما تعدادی از دوستان شوهرشون مجردن.پس خجالت نکشید این مشکل خودتون رو
    با تعدادی از دوستان صمیمی و معتمدتون مطرح کنید.
    من خودم به گزینه هایی که مادرم مطرح میکنه اصلا فکرم نمیکنم ولی اگه از
    دوستام کسی رو معرفی کنن استقبال میکنم.
    منظور اینکه بهترین روش برای آشنایی ازدواج، رو همین معرفی گزینه های
    دوستان میدونم.

    مطلب بعدی اینکه شما دور از پدر و مادرتون زندگی میکنید.و متاسفانه خیلی
    از خانوادها نگرش مثبتی نسبت به این موضوع ندارن و همین باعث کم شدن
    ظرفیت شما برای ازدواج میشه.

    و اینکه به نظر خودتون چرا همکارتون چنانچه قصدش ازدواج با شما باشه پا
    پیش نمیزاره؟ اگه دلایل احتمالیش مشخص بشه میشه براش فکر کرد و راهکار
    پیدا کرد.

    بعد اگه هنر خاصی دارید میتونید ازشون استفاده کنید.
    مثلا اگه شیرینی پزی بلدید میتونید شیرینی درست کنید و همیشه روی میز محل
    کارتون بزارید و وقتایی که کسی میاد اتاقتون و با شما کار داره با اون
    شیرینی ازشون پذیرایی کنید، و یا توی یه مناسبت مذهبی... بین همکاراتون
    پخش کنید.
    یا اگه خط خوبی دارید میتونید مثلا یه شعر رو بنویسید و بزنید به دیوار محل کارتون،
    یا گل درست کنید و اتاقتون رو با اون تزیین کنید
    به ذوق وسلیقه و تنوع در پوششتون اهمیت بدید....
    منظور اینکه ذوق و سلیقه و هنر خودتون رو به نمایش بزارید.


    موفق باشید
    این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور

    پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم!

    سالها منتظر سیصد و اندی مردانیم ...

    آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم

    اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید

    به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم!!!

  12. 6 کاربر از پست مفید امیر مسعود تشکرکرده اند .

    hamed-kr (شنبه 13 تیر 94), lalejam (دوشنبه 15 تیر 94), یه دختر سرگردان (جمعه 12 تیر 94), محیا ناز (جمعه 12 تیر 94), اثر راشومون (شنبه 13 تیر 94), تروولث (جمعه 12 تیر 94)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 دی 94 [ 15:13]
    تاریخ عضویت
    1393-9-16
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    1,959
    سطح
    26
    Points: 1,959, Level: 26
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    149

    تشکرشده 136 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز،
    نکته سنجی تو قابل تحسین است ، خیلی خوب به مواردی اشاره کردی که از صحبتهای اینجا برداشته بودی.
    فقظ لازم است کمی بیشتر در آنها تأمل کنی.
    چون به هر صورت مختصر نوشتن که چاره ای ازآن نیست درک کامل مقصود را سخت می کند.
    لازم است شما تحرک و سرعت بیشتری در روال تفکر و عمل خود داشته باشید .
    بعنوان مثال همین تاپیک خود رامشت نمونه خروار بگیرید.
    چنان آهسته آن را پیش می برید که همان ابتدا از چشم دور می ماند و تا می اید جان بگیرد گم میشود.
    درست است رهایش نمی کنید ، نکته حمع می کنید و پیگیر منظورتان هستید اما کند عمل می کنید و می توان این مطلب را به سایر جنبه های زندگی شما تا حدودی تعمیم داد.
    وباز هم مثال اینکه اگر بخواهید ، که چنین هم بوده ، نکته های دوستمون مصباح که البته بیشتر به همان اداب ازدواج سنتی نزدیک هست روهم به همین ترتیب پیش ببرید ، خیلی از مواردی را که شما در پی آماده ساختن آن هستید در این اثنی همان هایی که شگرد و سیاست به کار می برند و به قول مصباح از راههای ناعادلانه خام کردن و دوستی های نادرست وارد میشوند، چون اتفاقا سریع هم جواب می دهد ، به اصطلاح روی هوا آنها را برده اند و شما مانده اید و کارهای ناتمام!
    پست برادرمون امیر مسعود رو الان دیدم ،
    و در آن نمونه خوبی بود برای آنکه ببینی راههای میانبر چطور زودتر از راه به مقصد می رسند.

    این است که می گویم باید هشیار بود ؛
    درست مانند یک راننده ماهر که در حین راندن به سمت مسیر و کنترل صحیح و دقیق ماشین به همه اطراف و اکناف توجه دارد و در زمان مناسب عکس العمل مقتضی را نشان میدهد چون میداند مسئله مسئله مرگ و زندگی است، اگر هست.

  14. 3 کاربر از پست مفید تروولث تشکرکرده اند .

    hamed-kr (شنبه 13 تیر 94), lalejam (دوشنبه 15 تیر 94), یه دختر سرگردان (جمعه 12 تیر 94)

  15. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 اردیبهشت 95 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1393-12-26
    نوشته ها
    103
    امتیاز
    4,880
    سطح
    44
    Points: 4,880, Level: 44
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    934

    تشکرشده 329 در 91 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام و ممنونم از دوستانی که پست گذاشتن و راهنمایی میکنند.. اقا مسعود این که نوشتین خیلی از خانواده ها متاسفانه نگرش مثبتی به این موضوع که ما دور از خانواده زندگی می کنیم ندارند من رو به فکر فرو برد و مرسی که این رو بیان کردین... البته دلم هم گرفت که چه طوری میشه که ادم ها این قد راحت پیش داوری کنند و همه رو به یه چوب میزنند(کلا پیش داوری و قضاوت اونم سو ظن و بدگمانی از نطر خداوند هم نکوهش شده )... این که ما دور از خانواده زندگی میکنیم و این که توی شهر به این بزرگی خودمون رو حفظ کردیم و به خطا نرفتیم این قد غیر قابل باور هست!!!!!!...خداروشکر که همه ما در پیشگاه خداوند باید رو سفید باشیم،اگه کسی صرفا به این دلیل پا پس بکشه همون بهتر که هیچ وصلتی هم سر نگیره.. ایا دخترهایی که هم الان دارن کنار خانواده اشون زندگی میکنند دیگه با قاطعیت قابل اعتمادن؟... متاسفم به خاطر استدلال ها و پیش داوری های بی اساس و اثبات نشده.. دلم خیلی گرفت ولی شایدم این هم یکی دیگه از دلایل به تاخیر افتادن ازدواجم بوده...در مورد اون اقا نمیدونم چرا پاپیش نمیزاره ولی نه اون و نه من هیچ کدوم درست همو نمیشناسیم... شاید تردید داره ولی یه بار سر کارمون یه پیگیری بود که باید ایشون انجام میداد و خبرش به من میداد که بهم زنگ زد و گفت فلانی این جور گفته و من گفتم راست میگن؟ و پس چرا به من اینجوری گفته .. بعدش گفت اره شما به من اغتماد ندارین؟ منم گفتم من شما رو قبول دارم و میدونم کارتون درسته و تغجب میکنم پس چرا فلانی زده زیر حرفش... تا گفتم من شما رو قبول دارم با ذوق گفت خیلی ممنونم و هی تکرار کرد.. منم خنده ام گرفت و گفتم خواهش میکنم .. دو ساعت بعدش اومد واحدمون و با خوشحالی شزوع کرد برام تعریف کردن و من درستش میکنم و فردا بهتون تجویل میدم و خیالتون راحت... یعنی همین یه تعریف کوچک من اون رو کلی سر ذوق اورد... منم میدونم دختر خیلی ساده ای هستم که اصلا سیاست ندارم و شاید بلدی میخواد تا طرف دلش قرص بشه و پا پیش بزاره و من بلد نیستم... من ارایش نمیکنم اما خداروشکر طبیعی زیبا هستم و ساده میپوشم و ساده و راحت صحبت میکنم و به گفته دوستام و همکارام شیرین حرف میزنم (این رو بارها شنیدم).. این ها رو که نوشتم خود به خود هستم یعنی از اول هم همیشه همین جوری بودم...اون اقا هم همسن منه .. گاهی که بهش دقت میکنم میبینم انگار عین هم ایم.. اقای تروولث شما هم درس حدس زدین و من یه خورده کند هم هستم و بازم برام جالب بود بدون این که که من رو بشناسین از نزدیک ، حدس های درست میزنین.....اره باید بجنبم و سرعت ام رو بیشتر کنم... مصباح جان در مورد معرف شدن هم به غیر زن دادشم که مستقیما شروع کننده شدم به خواست مادرم ... در موردهای دیگه نقش کمکی داشتم و مادرم یا بقیه نقش اصلی رو داشتن و با حرف هات موافقم

    - - - Updated - - -

    در مورد سپردن به دوستان متاهل و معتمد هم باز خیلی فکر خوبیه و باید به چندتایی که میشناسم اگه بتونم و روم بشه لااقل در لفافه بسپارم.. صمیمی ترین دوستم مجرد هست و تازه انشالله میخواهم به خواسته خدا بشم معرف براش.. من توی این تایپک متوجه شدم به کمک همه شما دوستان خوب و دلسوزم که شاید به خاطر همین دور بودن و جدا بودن از پدر و مادر ظرفیت و شانس ازدواجم پایین اومده و احتمالا از دخترهایی که کنار خانواده اشون زندگی میکنند باید سختی های بیشتری رو در مورد ازدواج هم پشت سر بزارم... جالب هست با این که مسولیت زندگی توی یه شهر بزرگ رو به عهده داریم و با مشکلات ریزو درشت دست و پنچه نرم میکنیم و هم الان که یه دختر مجردم کلیه کارهای خانه داری رو در کنار شغلم انجام میدم و تازه حواسم به داداش و خواهر کوچکترم هم هست که اون دوتا هم شاغلن... و هیچ وقت با وجود داشتن یه عالمه احساس و نیاز دست از پا خطا نکردم حالا باید نگران پیش داوری های احتمالی هم باشم..من همیشه در مورد ازدواجم خود دار یودم و الانم فقط توی همین مجیط مجازی روم شده که صحبت کنم.. ولی همیشه دلم میخواست خودش اتفاق می افتاد مثل طرز فکر بچگی هام.... من کلمه سرگردان رو مناسب حال الانم دیدم شاید به خاطر شرایط خاص زندگی ایمون که فکر نمیکردم یه جور امتیاز منفی ممکنه بشه برای ازدواجم.. و همین طور این که منی که نه خواستگار سنتی دارم و نه شرایط دیده شدن دارم و از اون ور کاملا نیاز به همدم و همسر و امادگی اش رو دارم و از این ور هیچ وقت دوست نشدم با پسری که بلد باشم اگه کسی رو مناسب دیدم چه جوری رفتار کنم تا برای ازدواج بهم برسیم.. و از همه مهمتر اون حس غرور دخترانه ام و این که به شدت باور دارم زن مظهر ناز هست و مرد نیاز.. یعنی یه جورااایی دچار تعارض شدم.. من دلم میخواد خانمانه ازم تقاضای ازدواج بشه .. یعنی دلم میخواد مرد زندگی ایم خودش تلاش کنه برای رسیدن بهم.. ولی انگار دیر دنیا اومدم.. من نمیدونم توی این زمانه من چه جوری به خواسته های درونی و بیرونی برسم که هر دو هماهنگ با هم باشن نه در تعارض با هم.. کااااااش حال سرگردان من برطرف بشه و راه درست رو بفهمم

  16. 4 کاربر از پست مفید یه دختر سرگردان تشکرکرده اند .

    hamed-kr (شنبه 13 تیر 94), فدایی یار (چهارشنبه 17 تیر 94), اثر راشومون (شنبه 13 تیر 94), صبا_2009 (جمعه 12 تیر 94)

  17. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام عزیزم ..من همیشه از نظرات مصباح واقعا استفاده می کنم اما این موردو قبول ندارم..من قبلا از طرفدارهای ازدواج سنتی بودم اما الان واقعا متنفرم..

    شاید اون کسایی که واسه مصباح معرفی می کنن ادم های نزدیک به طرز فکر خودشن..اما مثلا منم هفته ای یک بار کسی می اومد ولی فقط واسه مامان اقا پسر قیافه و حجاب و وضع

    مالیمون مهم بود..اصلا هیچ قابلیت دیگه منو نمی دیدن..ما خونمون کوچیکه اما چند واحد مال خودمونه خب؟بعد جلسه اول همیشه اینو می پرسیدن که فقط همین خونه رو دارینو

    اینجور سوالها بعد اگه مامانم می گفت مثلا دو واحد دیگه هم داریم ادامه می دادن وگرنه دیگه کات می کردن..بعد یک مدت به مامانم گفتم اگ کسی این سوالو پرسید بپیچونشون

    از اونوقت تا حالا دیگه هیچ کس ادامه ندا!!!یعنی واقعا مادر اقا پسر می خواد خونه بخره به جای دختر!!!یا یک خانومی اومد خونمون قبلش پای تلفن در مورد قیافم پرسیده بود

    بعد به مامانم گفت خوبه شما راستشو گفتین قبل که بیام اینجا یکجا رفته بودم قبلش پرسیده بودم گفتن دخترمون خوشگله بعد که دختر خانوم چای اورد به مادرش گفتم من

    که گفته بودم دنبال دختر سفیدم!!!! قیافه من در اون لحظه

    دیگه خلاصه اگه چندتا از این موردها به تورت بخوره سرشکسته میشی و مث من حاضری قید ازدواجو بزنی

    ولی خب با نظر اقا مسعود خیلی موافقم که به دوستای متاهلت بسپاری..کلا چون معمولا مادر اقا پسر دیدگاههای سنتی دارن هیچ موقع اون موردهایی که دوستات معرفی می کنن

    مث اونا نیست..خجالتم بزار کنار..واقعا چیز بدی نیست..منم تا حالا به یکی از دوستای متاهلم البته با خنده گفتم(مثلا اینکه ای بابا تو چه جور دوستی هستی که بخاری ازت

    بلند نمیشه دوستم دوستا قدیم :دی)

    در مورد این اقا هم با این تفاسیر پس می خواد بیشتر بشناست بعد پاپیش بزاره که این خیلییی خوبه چون ادم تا حدی مطمئن میشه فقط واسه قیافش نبوده..

    من که دلم خیلییییییی روشنه که تا چند وقت دیگه یک اتفاق خوب واست می افته ..جدی میگم حالا ببین کی گفتم

  18. 4 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

    hamed-kr (شنبه 13 تیر 94), فدایی یار (چهارشنبه 17 تیر 94), یه دختر سرگردان (شنبه 13 تیر 94), اثر راشومون (یکشنبه 14 تیر 94)

  19. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    317

    تشکرشده 1,458 در 274 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    69
    Array
    سلام سحرخیزان گرامی
    تا هنگام اذان صبح ، یک ساعت و هشت دقیقه باقیست


    چون یکم فرصتم کمه چند تا نکته ام پی تری هست خواستم بگم که روزه امروزم مورد دار نباشه



    خانم یک دختر سرگردان : راستش من قدیما که ایدی شما رو میدیدم ، فکر میکردم واقعا یک دختر سرگردون و حیرون و ویرون هستید ، ولی وقتی پستهای قبلتر شما توی این تاپیک رو خوندم فهمیدم چقدر ادم مهم و موفقی هستید ..... خلاصه منظورم اینه ، شاید مهمتر از اینکه واقعا ادم موفقی باشیم یا نباشیم ، خیلی نگاهی که خود ما به خودمون داریم مهم باشه... و قطعا این نگاه ما به خودمون روی روابط ما و کیفیت زندگی ما مهمه ... خودت رو بالا بگیری بقیه بالا میبیننت خودت رو پایین بگیری ، بقیه هم احتمالا پایین میبننت .. خلاصه منظورم اینه که من باب یاداوری ، این خطای سهوی که اینجا توی فضای مجازی مرتکب شدید و یک اسم نه چندان زیبا برای خودتون انتخاب کردید ، حتما توی دنیای واقعی حواستون هست که خودتون رو با کیفیت و از روی عزت نفس به دیگران معرفی میکنید ....




    خانم سوگند : من شرایط کاریم طوری هست که خیلی نکات ازش برای زندگیم یاد گرفتم... یک موردش این بوده که موفقیت توی بعضی مراحلش ، از روی سعی و خطای خیلی زیاد بوده... خیلی اوقات که مثلا از مسیر اول میرفتم و موفق نمیشدم ، بعد فکر میکردم دلیل موفق نشدنم این بوده که باید از مسیر دوم میرفتم... و وقتی از مسیر دوم هم میرفتم باز هم موفق نمیشدم ، نتیجه میگرفتم که باید همون مسیر اول رو بهینه و اصلاحش میکردم... این خیلی نکته مهمی هست توی زندگی ... گاهی فکر میکنیم اگر در فلان مسیر موفق نشدیم و انتخاب خوبی نبوده بخاطر این هست که انتخاب درست انتخاب دوم بوده... حالا اگه شما تجارب خوبی توی خواستگاری سنتی نداشتید این اصلا دلیل خوبی نیست که فکر کنید اشنایی غیر سنتی حتما منجر به ازدواج و سعادت میشه ... اینکه راههای موازی که توی زندگی انتخاب نکردیم ، فکر کنیم سعادت توی اونها هست ، یک خطای ذهنی هست... گاهی باید توی همون مسیری که از اول گام برداشتیم ، همون رو ادامه بدیم منتهی با اصلاحات و بهینه سازی.... یک ضرب المثلی مردم یکی از کشورهایی که بودم میگفتن که : هر جایی که ما اونجا نباشیم ، اونجا خوبه... حالا خیلی مهمه که یک وقت این اشتباه رو نکنیم که اگه توی مسیری که بودیم ناکامی داشتیم ، فکر کنیم حتما مسیرهای الترناتیو دیگه منجر به سعادت ما میشه و یا خواهد شد....



    خنــدوانه :
    اقا امروز یک اتفاقی افتاد خیلی بد شد... موقع افطار ، مرجان، دختر همسایمون ، برامون یک کاسه آش اورد ، رفتم دم در بگیرم ، یک لحظه هول کردم ، خواستم بگم دست شما درد نکنه ، به جاش گفتم " خدا رو شکر " ، بعد اونم فکر کرد ما هیچی تو خونمون نداریم ، الان که بهمون آش داده ذوق کردم ، خلاصه دو تا کاسه آش دیگه توی سینی اش بود اونها رو هم داد که ما از گشنگی نمیریم.... واقعا خیلی حالم گرفته شد .. اخه من این مرجان رو برای ازدواج داشتم بهش فکر میکردم و راستش فعلا تنها گزینه روی میز برای ازدواج من توی این فشار بی زنی همین مرجان بود ... منتهی این مرجان نمیدونم چرا همیشه یک ته ریشی داشت ، میگن ته ریش ادم رو جذاب میکنه نه دیگه تا این حدی که مرجان داشت ، فکر کنم قصد ازدواج هم نداشت کلا... ولی فکر کنم دیگه از فردا تو محل اصلا محلم نزاره ، برام دعا کنید


    أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ
    آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟

    ( زمر / 36 )


  20. 4 کاربر از پست مفید محمد 93 تشکرکرده اند .

    hamed-kr (شنبه 13 تیر 94), lalejam (دوشنبه 15 تیر 94), یه دختر سرگردان (شنبه 13 تیر 94), مصباح الهدی (چهارشنبه 17 تیر 94)


 
صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 خرداد 91, 22:27
  2. توجه توجه، سریعا صندوق پیامهای خصوصی خود را تخلیه فرمایید
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 تیر 90, 16:22
  3. توجه توجه :نكات بسیار مهم در رویكرد جدید تالار همدردی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 16 خرداد 88, 22:57
  4. تجربه نيست ولي نظريه است ( توجه ، توجه ، توجه )
    توسط honarmand در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 25 اسفند 86, 18:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.