متشکر.
اما بنده مسئله محور هستم و نه احساس محور،بنده راه حل این مشکل رو خواستم. این که به کس دیگری علاقه مند نشدم وادار به راه حل یابی شده ام.
ممنون
تشکرشده 15 در 5 پست
متشکر.
اما بنده مسئله محور هستم و نه احساس محور،بنده راه حل این مشکل رو خواستم. این که به کس دیگری علاقه مند نشدم وادار به راه حل یابی شده ام.
ممنون
تشکرشده 1,301 در 451 پست
سلام دوست عزیز...
از روز اول تاپیکت خواستم نظر بدم ولی نشد...برام عجیب بود هنوز هم درگیر این ماچرا هستی ...
اول از همه می خوام تا وقتی که این خانم رو نتونستی فراموش کنی ازدواج نکنی و این تاپیک رو حتما بخونی
شوهرم هنوز عشق مجردیش رو از یاد نبرده
دوست من فکر نکن لزوما همین الان عاشق یکی دیگه بشی اون خانم رو فراموش می کنی و... وگر نه اخرش احتمالا مثل تاپیک بالا میشه و بسیار ناراحت کننده هستش مخصوصا برای اون خانم...
دوست عزیز شما در سنی هستی که واسه پسرا دیگه احساسات بیش تر حکم می کنه... دوست من ولی بدون دختر های زیادی هستند که مثل همون خانم خوب باشند و چه بهتر و بیش تر هم به دل شما بشینند و ... باهاش احساس خوشبختی کنی... به شرطی که عجله نکنی...دست و پا نزنی و به کارای خدا اعتماد کنی و ازش بخوای حالا که اینو گرفت به جاش بهترشو بهت بده...
بهتری که خودش می دونه نه من و شما.... تصور کن خدایی ناکرده با ایشون ازدواج می کردی و بعدش فرزند ناسالمی از ازدواجتون می اومد ؟ می خواستی ؟ یا مثلا کارتون به جدایی می کشید و ...
حکمت خدا رو بذار خودش بدونه... اصلا گیریم این خانم خیلی هم خوب میشد ازدواجت باهاش و.. و به خاطر تعللت از دست دادیش(در صورتی که این جوری نیست اگه به قسمت اعتقاد داشته باشی) ولی باور کن دختر خوب که به دلت بشینه هست.... شما تمام دنیاتو توی یک خانم که ایشون باشه نباید خلاصه کنی که...
مرد باش... استوار و محکم... شما پسر خوب و با عرضه ای باش دختر خوب زیاده دوست من... عشق ده ساله؟؟؟؟!؟!؟!؟!؟ و... دوست من یک پسر 12 ساله چی از عشق می فهمه؟ شما توی 12 سالگی از روی غریزه و احساس و ظاهر به ایشون علاقه مند شدی نه که معیار های خاص و...
منم مثل خودت بدون عشق و... نمی تونم زندگی کنم و...
قول میدم همین الان کلی از معیار های زندگیت توی چند سال اینده حتی ممکنه عوض بشه... پس لطفا این پیش ذهنیت ها رو بریز بیرون...
از کجا مطمئنی جواب ایشون مثبت بوده ؟ از کجا فکر می کنی فقط خودت بودی که از امام رضا(ع) یک دختر خوب که مد نظرت بوده خواستی و نشده؟ فکر می کنی شما تنها هستی دوست من؟
بنا به دلایلی دوست ندارم از نذر و نیاز هام بهت بگم...فقط یکیشو بدون این بود یکسال هر 5 شنبه حرم می رفتم واسه خاطر نذری که برای رسیدن به اون دختر خانم مد نظرم کردم... ولی همیشه می گفتم هر چی خیر و صلاحمه بشه... اون خانم هم ازدواج کرد...من براش ارزوی خوشبختی هم کردم... دیگه به عشق و همسر ایشون و خودش احترام گذاشتم و برای همیشه براش ارزوی خوشخبتی کردم فقط... دوست من اما به جای این عشق زمینی به چیزای دیگه ای رسیدم که اینا رو با هیچی عوض نمی کنم...من اولش واسه اون دختر هر هفته می رفتم...ولی بعد مدتی گفتم بابا عشق اصلی چیه و...
اصلا هر چی بهت بگم کمه تا خودت حس نکنی و...
اصلا هم نه به خدا و نه به امام رضا(ع) گله نکردم...
دوست من تا وقتی که به فکر وصال اون خانم هستی بدون هیچ وقت با هیچ دختری هر چقدر هم از ایشون بهتر باشه و... احساس خوشبختی نخواهی کرد...
این که به فکر این هستی طلاق بگیره یا نمی دونم همچین راهی پیدا بهش که بهش برسی ؟! این نشون میده که عشق شما عشق واقعای نیست و خودخواهانه هستش ...
اگه شما عشقت واقعی هستش باید برات مهم خوشخبتی اون خانم باشه...مهم نیست لزوما در کنار شما باشه که...مهم این هستش که ایشون خوشبخت باشه... و ایشون هم حتما این حسو داشتند که جواب مثبت به اون اقا دادند... پس به جای این افکار برای ایشون ارزوی خوشبختی کن و خودتو به دست تقدیر بسپار...
تریپ غم و... اینا رو بذار کنار.... بچسب به کار و زندگیت... مطمئن باش توی بقیه مراحل زندگیت ان شالله دختر های خوبی پیدا میشند...ولی بازم میگم تا وقتی که اون خانم قبلی رو فراموش کنی...وقتی میگیم فراموش نه این که کلا یعنی هیچ وقت هیچ دختری که اون خانم باشه از ذهنت پاک شه که انگار نبوده...نه بلکه اون قدر مردانه فکر کنی من دختری رو دوست داشتم قسمتم نبود و ازدواج کرد و تمام و با قضیه کنار بیای... دوست من دنیا خیلی بالا و پایین داره.. فوت عزیز ترین عزیز های ادم.. نمی دونم کلی مشکلات ریز و درشت دیگه... سعی کن بزرگ فکر کنی...
و در نهایت
نه آنچنان عاشق باش که هیچ چیز را نبینی ، نه آنقدر ببین که هرگز عاشق نشوی !
تشکرشده 15 در 5 پست
12سالگی که عاشق نشدم، گفتم تو این ده سال این علاقه بوجود آمده،بنده 22 سالمه.
این حرف رو قبول ندارم که باید براش آرزوی خوشبختی کنم، بنظرم این یک حرف زیباست صرفا.
فراموش کردن شاید اتفاق بيفته،چون زمان کمرنگ میکنه،اما دوباره علاقه مند شدن مشکل منه، من زندگی رو در علاقه و دوست داشتن و عشق معنا میکنم و غیر از این نميتونم تحمل کنم زندگی معمولی رو.
- - - Updated - - -
12سالگی که عاشق نشدم، گفتم تو این ده سال این علاقه بوجود آمده،بنده 22 سالمه.
این حرف رو قبول ندارم که باید براش آرزوی خوشبختی کنم، بنظرم این یک حرف زیباست صرفا.
فراموش کردن شاید اتفاق بيفته،چون زمان کمرنگ میکنه،اما دوباره علاقه مند شدن مشکل منه، من زندگی رو در علاقه و دوست داشتن و عشق معنا میکنم و غیر از این نميتونم تحمل کنم زندگی معمولی رو.
تشکرشده 526 در 206 پست
سلام این احساسی که شما دارید اصلا عشق نیست و فقط خودخواهیه تو اگه واقعا عاشق بودی و دوستش داشتی به خاطر خوشبختیش حاضر بودی از عشقت بگذری ولی حتی حاضر نیستی براش آرزوی خوشبختی کنی حاضری زندگیش از هم بپاشه که به چنگش بیاری، الان هم نگران خودت هستی که چطور یکی دیگه رو دوست داشته باشم، واقعا اسم این رو میزاری عشق؟
تشکرشده 1,301 در 451 پست
دوست عزیز می دونم 22 سالت هست...
گویا شما نمی خوای واقعیت رو قبول کنی...
به هر حال خود دانی..
با ارزوی موفقیت.
تشکرشده 15 در 5 پست
واقعیت اينه که اون دختر عقد کرده و 1من باید فراموشش کنم 2و با دختر ديگه ای ازدواج کنم.
1با گذشت زمان ميتونم فراموشش کنم
2 هر کار کردم عشق دوباره رو تجربه کنم فایده نداشت،
ویژگی هايي که باعث شد من به اون علاقه پیدا کنم فکر کنم صدا و چهره دلنشینی که داشت بود،اما نتونستم دختر ديگه ای رو پیدا کنم،
چیزی که مهمه و بهم امید ميده اينه که فکر میکنم استعداد دوباره عاشق شدن رو دارم.
از خدا میخوام1 اگر دختر مورد علاقم بهش خواهم رسید که صبر میکنم2دختری رو سر راهم بزاره که عشق شدیدتری رو با اون تجربه کنم
.اون آقایی که گفتید شما عاشق واقعی نیستید، من حاضرم تمام زندگيمو بدم تا بشه که بهش برسم،اما وقتی ممکن نیست چاره ای جز فراموشی و عشق دوباره ندارم.
تشکرشده 15 در 5 پست
با راهنمایی های دوستان مشکلم حل شد، اما گاهی از اوقات بدجور بیغرار میشوم و بسیار غمگین (زمانی که ناگهانی بیادش می افتم.
بنظر شما الان میتوانم ازدواج کنم؟ چون بشدت احساس تنهایی میکنم.
dooo (جمعه 19 تیر 94)
تشکرشده 655 در 231 پست
بهتون تبریک میگم که تونستید تا اندازه ای فراموشش کنید شما بهترین و درست ترین کار ممکن رو انجام میدید با فراموش کردنش انشاالله شرایطتون که مناسب شد با شخصی ازدواج کنید که همه جوره به دلتون بشینه و خوشبخت بشید
التماس دعا
تشکرشده 15 در 5 پست
نميدونم چکار کنم تا از ذهنم پاک بشه، گاهی اوقات بدجور عذابم ميده،
لعنت به من که عاشقش شدم
تشکرشده 36,001 در 7,404 پست
با سلام
تلاش برای زدودنش از ذهنتون بیشتر پررنگش میکنه ... رها باشید و فقط ذهنتون را به چیزهای دیگری مشغول کنید و تا یاد ایشون میاد حواستون را ازش پرت کنید .... همین
dooo (سه شنبه 30 تیر 94), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 29 تیر 94), اقای نجار (دوشنبه 29 تیر 94)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)