به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 57
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 مرداد 96 [ 03:45]
    تاریخ عضویت
    1391-9-23
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    3,954
    سطح
    40
    Points: 3,954, Level: 40
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 196
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    90

    تشکرشده 35 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط *مونا* نمایش پست ها
    ممنونم از داداش خوبم علی آقا خیلی حرفاتون بهم کمک کرد واقعا سپااااااااااااااااااس.
    من می خوام رو خودم کار کنم که بتونم به خودم و شوهرم کمک کنم.
    اول از همه می خوام تصمیم بگیرم به شوهرم افتخار کنم ولی نمیدونم چجوری.
    من جلویه دوستانم و فامیل تویه اختلافاتی که بین من و همسرم بوده به خاطر عصبانیتم از همسرم اینو گفتم که از قیافه همسرم خوشم نمیاد.
    حالا چجوری افتخار کنم اونا که میدونن تویه دلم یه چیز دیگس....................
    چجوری به همسرم اعتماد به نفس بدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    فک می کنم خدا اینجارو وسیله قرار داده تا من آینده بهتری داشته باشم.
    ممنون مونا جان فدات بشم چند نکته رو میگم قشنگ گوش کن
    بیشتر اوقات عادت کرده ایم که خودمان را از دریچه نگاه دیگران بشناسیم و اگر در این راه افراد نگاه خوبی به ما نداشته باشند اعتماد به نفس مان تا اندازه زیادی پایین می آید و اگر شانس با ما باشد و کسی از ما خوشش بیاید، تقریبا در آسمان ها سیر می کنیم اما یادتان باشد که درک ما از خودمان تاثیر زیادی روی نوع نگرش دیگران دارد .

    1 - لباس مناسب به تن کنید

    وقتی که شما خوب به نظر برسید دیگران دید متفاوتی نسبت به شما پیدا می کنند. با حمام و مرتب کردن سر و صورت و پوشیدن لباس تمیز می توانید اعتماد به نفس لازم را کسب کنید همیشه سعی کن لباسی بپوشی در مقابل شوهرت تا حس شهوت رو در اون تقویت کن از عطرهای خوبی استفاده کن خودتو براش لوس کن تحریکش کن بوسش کن در موقع خواب اما آراستگی به این معنا نیست که پول زیادی خرج کنید.می توانید به جای تهیه انبوهی لباس ارزان قیمت، چند تکه لباس با کیفیت مناسب خریداری کنید و با این کار ظاهر خود را آراسته تر کنید.

    2 - به نحوه ایستادن خود توجه کنید

    اگر با سستی و بی حالی و شانه های افتاده صحبت می کنید، وقتی نسبت به آنچه انجام می دهید علاقه نشان نمی دهید و به خودتان عشق نمی ورزید این به این معناست که شما اعتماد به نفس کافی ندارید. در هنگام صحبت کردن صاف بایستید، سرتان را بالا بگیرید و تماس چشمی داشته باشید. با تمرین این موارد نه تنها احساس مثبتی در دیگران نسبت به خود ایجاد می کنید بلکه احساس قدرت بیشتری نیز می کنید.

    3 - در ردیف و صف جلو قرار گیرید

    اکثر مردم در مدرسه، اداره و جلسات ترجیح می دهند در ردیف عقب قرار گیرند چون از مورد توجه قرار گرفتن وحشت دارند و در واقع اعتماد به نفس ندارند. تصمیم بگیرید برای رفع آن در ردیف جلو بنشینید و بر ترس خود غلبه کنید. نکته دیگر آنکه افراد با اعتماد به نفس بالا سریع راه می روند، آن ها همیشه جایی برای رفتن و دیدن دارند. حتی اگر عجله ندارید با انرژی حرکت کنیداین باعث می شود مهم به نظر برسید.

    4 - با صدای بلند صحبت کنید

    اگر جزو گروهی هستید که از صحبت کردن با صدای بلند در جمع وحشت دارید از همین حالا شروع کنید. سعی کنید حداقل یک بار در گروه با صدای رسا صحبت کنید؛ از این روش نه تنها اعتماد به نفس خود را بالا می برید بلکه در جمع دوستان تان محبوب تر نیز می شوید.

    5 - سخنران خود باشید

    ۳۰ تا ۶۰ ثانیه از سخنرانی هایی که اهداف و آرزوهای شما را در بردارد بر روی کاغذ بنویسید و آن را در جلوی آینه با صدای بلند مانند یک سخنران بازگو کنید حتی می توانید در ذهن خود نیز آن را مرور کنید. شاید این کار برای تان قدری خنده دار به نظر برسد اما باور کنید که می تواند معجزه ای را در بالا بردن اعتماد به نفس تان ایجاد کند.

    6 - سپاسگزار باشید

    به جای آن که به نداشته ها و نقاط ضعف خود تاکید کنید لیستی از چیزهایی که دارید تهیه کنید و هر روز زمانی را به قدردانی و سپاسگزاری اختصاص دهید. موفقیت های گذشته، مهارت های منحصر به فرد و حرکت های مثبت خود را مرور کنید.

    اما مورد هفتم خیلی در مورد شما صدق میکنه
    7 - از دیگران تعریف کنید...............
    یعنی....
    وقتی ما نسبت به خود احساس مثبت نداریم به توهین و غیبت دیگران می پردازیم. برای تغییر آن باید یاد بگیرید از دیگران تعریف و از شایعه پراکنی در مورد دیگران خودداری کنید. با یافتن بهترین ها در دیگران بهترین ها را در خود می یابید.


    - - - Updated - - -

    حساس آرامش و راضی‌بودن از بدن و رابطه زناشویی كار آسانی نیست اما در هر سنی امكا‌ن‌پذیر است. كافی است احساس آزادی درونی داشته باشید و نگاه مثبتی به خود بیندازید. داشتن اعتماد به نفس جنسی، یعنی جرأت دادن به خود برای ملاقات با همسر و وارد شدن به یك رابطه زناشویی بدون هیچ ترسی…

    به كسانی كه گمان می‌كنند بدنی ایده‌آل ندارند، نمی‌توان اظهار علاقه و با آنها رابطه‌ای را آغاز كرد زیرا دچار نوعی درگیری درونی می‌شوند و به مرور زمان، این درگیری باعث سستی بدنی و كاهش میل و اشتیاق جنسی خواهد شد. نداشتن اعتماد به نفس جنسی به خصوص در میان زنان شایع است. اگر زنان مطمئن باشند از نظر جنسی جذاب هستند و همسرشان دوستشان دارد، اعتماد به نفس جنسی پیدا می‌كنند ولی اگر زنی احساس كند بین او و آنچه در اجتماع مد روز است؛ مانند جوانی، لاغری، عضلانی بودن و… شكاف عمیقی پیش آمده، نگاهی كه به خود دارد منتقدانه‌تر می‌شود و همین امر می‌تواند اعتماد به نفس جنسی او را تخریب كند.


    البته اعتماد به نفس جنسی در مردان هم مهم است. در واقع قدرت نعوظ، اندازه آلت تناسلی و حسی كه به همسر خود منتقل می‌كنند و میزان توانایی در ارضا كردن همسر، اعتماد به نفس جنسی‌شان را بالا می‌برد.
    چگونه اعتماد به نفس جنسی را افزایش دهیم؟

    برای داشتن اعتماد به نفس جنسی تنها آشتی كردن با بدن خود كافی نیست بلكه از لحاظ روحی و ذهنی نیز باید با خود آشتی كرد. تخیل، احساس و كنجكاوی از اصول اصلی روابط جنسی است. این رابطه را زن و شوهر خلق می‌كنند و بال و پر پیدا می‌كند. زن و شوهر وقتی اعتماد به‌نفس جنسی پیدا می‌كنند كه رابطه جنسی‌شان را در نظر خود هیجان‌انگیز جلوه دهند و اجازه بدهند لذت طرف مقابل آنها را درگیر و با خود همراه كند.



    بهترین دارو برای كسانی كه اعتماد به نفس جنسی ندارند، این است كه حین برقراری رابطه جنسی، فرد به خود اجازه ‌دهد احساساتش كنترل او را در اختیار بگیرد و این بدنش باشد كه هر طور می‌خواهد عمل كند و مغز به هیچ عنوان دخالت نداشته باشد. در واقع اعتماد به نوازش‌ها، بازی‌های جنسی و عمل طرف مقابل است كه اعتماد به نفس جنسی فرد را بالا می‌برد.
    به طرف مقابل اعتماد كنید

    گاهی ترس از اینكه قضاوت طرف مقابل در مورد ما چه باشد، باعث می‌شود به خصوص در اولین برخوردها، میل جنسی به شدت كاهش یابد. گاهی یك كلمه، یك نگاه یا یك تجربه بد، باعث از دست دادن اعتماد به نفس جنسی فرد می‌شود. همسر خوب، همسری است كه از نظر جنسی همسر خود را سركوب نكند و به همراه او یك رابطه لذت‌بخش به وجود آورد.



    مسخره یا مقایسه کردن اشتباه بزرگی است. اعتماد به نفس جنسی در یك مرد یا زن با نگاه‌های همسر تقویت می‌شود. چیزی به نام حافظه جسمی واقعا وجود دارد. اندام‌های ما تمام تجربه‌های مثبت و منفی را در خود ذخیره می‌كنند. هر چه تجربه‌های مثبت ما بیشتر باشد اعتماد به نفس جسمی و جنسی‌مان بالاتر می‌رود.
    2 خود را ماساژ دهید
    سعی كنید هر روز صبح بعد از بیدار شدن یا شب موقع خواب، لباس‌هایتان را درآورید و بدنتان را ماساژ دهید. پاها، شكم، گردن و…. چشمانتان را ببندید، نفس عمیق بكشید و دستانتان را شل كنید. ماساژ باعث كاهش فشارها و فعال‌تر شدن شما می‌شود.

    3 حركت داشته باشید
    بدوید، راه بروید، دوچرخه‌سواری و شنا كنید. نباید فقط برای لاغر شدن یا ماهیچه‌ای كردن بدنتان ورزش كنید. تحرك برای سلامت جسم و آزاد شدن فكر خوب است.

    4 تفریح كنید
    اشتیاق، اشتیاق می‌آفریند. برای دیدن یك فیلم خوب به سینما بروید، كتاب خوبی بخوانید و تا می‌توانید تخیل خود را پرورش دهید.

    5 به احساسات خود توجه كنید
    در یك رابطه زناشویی، روی عملی كه انجام می‌دهید و آنچه حس می‌كنید، تمركز داشته باشید. تمام حواستان باید به چیزی باشد كه روی بدنتان اتفاق می‌افتد. یاد بگیرید هنگام برقراری رابطه جنسی بیش از اینكه با مغزتان فكر كنید، با بدنتان تفكر كنید.

    6 جرات خواستن پیدا كنید
    یاد بگیرید در یك رابطه جنسی آنچه دوست دارید، از همسر خود تقاضا كنید. با دادن اطلاعات درست و راهنمایی به جا، هم شما اعتماد به نفس پیدا می‌كنید هم همسرتان.

    7 گاهی «نه» بگویید
    اگر از نوعی رفتار خوشتان نمی‌آید به همسرتان بگویید. ساكت بودن در این لحظات باعث كاهش میل جنسی
    ویرایش توسط ali.amamverdi : دوشنبه 01 تیر 94 در ساعت 21:17

  2. 2 کاربر از پست مفید ali.amamverdi تشکرکرده اند .

    morteza2487 (سه شنبه 02 تیر 94), she (سه شنبه 02 تیر 94)

  3. #22
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array

    Tavajoh

    سلام ممنونم دوستانه خوبم که به پستم سر میزنید و براتون آرزویه خوشبختی و سعادت و سلامتی دارم.
    خیلی مطالبتون کمکم می کنه.
    در جواب شی عزیز که گفته بودن لیستی از ویژگی هایه خودم و همسرم بگم و البته خواهش می کنم در موردم قضاوت نکنید که من یه آدمه از خود مچکریم من فقط حقایق رو می گم تا بهم کمک کنید:
    1-زیبایی:من از همسرم خیلی زیبا ترم ایشون متوسط رو به پایین هستن. از نظر خیلی ها من هیف شدم چون خواستگارایه زیادی داشتم . تا حتی یه روز یکی از خواهرشوهرام بهم گفت تو برات زیبایی شوهرت مهم نبود؟
    2-تحصیلات:ایشون فوق لیسانسن و من لیسانس
    3-کار:ایشون با توجه به تحصیلات بالایی که دارن کار درستی ندارن و تلاشی برایه پیدا کردن کار مناسب ندارن اوله پستم توضیح دادم.ولی من طراحی داخلی کار می کنم.
    4-خونواده:از لحاظ کلاس و فرهنگ خونواده ی من بهترن.
    5-سلامتی:من شکر خدا سالمم ولی ایشون دستشون یه مشکلی داره که با عمل خوب میشه و از اولش هم اینجوری بود ولی من با شرط اینکه عمل کنه پذیرفتم ولی ایشون بعد از 5 سال که از عقدمون میگذره هنوز عمل نکرده.این من رو خیلی اذیت می کنه و در جمع حسه خوبی ندارم.
    6 -وضعیت مالیه متوسط رو به پایینی داره و مشکلات زیادی داریم.
    7-اروابط جنسی:این مورد رو در صفحات قبل توضیح دادم که مشکل داشتم.
    8-اعتیاد:خدارو شکر هردومون سالمیم.
    9-اخلاق:شوهرم وقتی ناراحت میشه کتک میزنه و وقتی آشتی می کنیم به شوخی می گه اون که زدن نیست.ولی وقتی با هم خوبیم خیلی خوبه و بهم محبت می کنه.
    10-روابط خونوادگی:ایشون با تمام خونواده من رابطه خیلی صمیمی ای دارن و برا خونواده من خیلی مایه میزاره.خونواده منم همین طور.ولی این اواخر می فهمم که به خاطر کتک زدناش یکم خونوادم ناراحتن ولی به روش نمیارن.
    رابطه من با خونوادش:با پدر و مادرش خوبم. با یکی از برادراش هم خوبم.ولی با خواهراش و یکی از جاریاش روابط سردی داریم واین برا همه اثبات شده که تقصیر من نیست.



    شوهرم در جلسات خواستگاری یه سری از حقایق رو به من نگفت مثلا اینکه به من گفتم داره کارام برایه تدریس دانشگاه درست میشه ولی درست نشد.پدرشون دوران عقد قول دادن که اگه کاری براش پیدا نشه خودشون براش یه کار خوب میزنن ولی نکردن.و خیلی قولایه دیگه......




    خواهش می کنم قضاوتم نکید فقط بهم کمک کنید........
    ....................................ممنون...........................................

  4. کاربر روبرو از پست مفید *مونا* تشکرکرده است .

    morteza2487 (سه شنبه 02 تیر 94)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 94 [ 11:48]
    تاریخ عضویت
    1394-2-14
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    220
    سطح
    4
    Points: 220, Level: 4
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز
    لیست خصوصیات شما و همسرتونو خوندم ،البته شما حق دارین که از بعضی از چهره ها خوشتون بیاد یا نیاد اما عزیزم این طور دقتها ماله قبل از ازدواج،شماایشون رو دیدی و انتخاب کردی اگر پشیمونی نمیتونی ارجاع بدی به همسرت در واقع خودت انتخاب کردی ،نمیشه قبل از ازدواج یکسری ملاک داشت بعد از ازدواج یک سری دیگه
    حرف دیگران هم برات مهم نباشع،میدونم خیلی سخته ولی حداقل سعی کن به انتخاب خودت احترام بزاری وقتی کسی میگه شوهرت زیبا نیست و شما تایید میکنی حتی ته دلت در واقع ادراک خودتو زیر سوال بردی
    دوم این که در مورد سرد مزاجی هزار درمان و راه حل و دارو هست اما بزرگترین بهبود بخشش ایجاد حس عشق و علاقه و پذیرش از طرف همسره،سرد مزاجی به شدت از روان فرد نشات میگیره ایشون اگه فقط یه بارم شنیده باشه که شمازشت میدونیش باور کن نیاز به یک عالمه مشاوره داره تا بتونه دوباره بهتون اعتماد کنه
    در مورد شغل هم بنده خدا داره کار میکنه،باور کن بتزتر کار خیییییلی خرابه خیلی از مردها نشستن تو خونه از جیب زنهاشون میخورن،البته خوبه به فکر بهبود شغلشون باشن اما با زور و جر و بحث نمیشه
    در کل عزیزم از این فاز مقایسه بیا بیرون،قبول کن که الان شما و همسرتیه تیمین،شما دو تا باید زشتیها و کاستیهای همو بپوشید نه این که تو بوق وکرنا کنید
    به شوهرت اعتماد به نفس بده،بپذیرش،به خاطر همین چیزی که هست دوستش داشته باش نه به زور و الکی واقعا از ته دل،باور کن اگه این احساس تو زندگیت جریان پیدا کنه اوتم شروع میکنه به تغییر
    موفق باشی

  6. 2 کاربر از پست مفید معجزه عشق تشکرکرده اند .

    ali.amamverdi (چهارشنبه 03 تیر 94), morteza2487 (سه شنبه 02 تیر 94)

  7. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    یه بار رفته بودیم عروسی یه اشنای دور

    یه خانوم خیلی نازی اومدن سرمیز ما نشستن متوجه شدم که متاهلند و دوستاشونم کنار من و میز کناری نشسته بودن حرف از زیبایی و زشتی مردو زن و حیف شدن بعضی مردا و زنها شد


    یکی از خانومها برگشت به اون خانوم خشکله گفت هیچکی مثل تو حیف نشد اخه اون چی بود تو بهش شوهر کردی خودت خیلی خشکلتری و با دست خونواده ی شوهر اون خانوم

    خشکل رو به من نشون دادو گفت خانوم دکتر تورو خدا دروغ میگم اونا خونواده ی شوهرشن ببین خواهرشوهراش چقدر زشتن مادر شوهرشو نگاه کن


    من لبخندی زدمو چیزی نگفتم اما عکس العمل اون خانوم زیبا برام خیلی جالب بود


    اون خانوم با خنده و نازو ادا برگشت گفت ای جانم تورو خدا نگو اون جون منه کی گفته زشته نگین دیگه این حرفو نزنین اون برا من از همه خشکلتره و رو به من کرد گفت خانوم

    دکتر نگاه به خونواده ی شوهرم نکنین شوهرم خیلی قیافش با همشون متفاوته و دستشو گذاشت رو قلبش گفت جونم به جونش بستس و هرچی بقیه سربه سرش میذاشتن اون با ناز و

    ادا و خیلی زیبا از همسرش تعریف میکرد و حتی یه بار نگفت اره خب من خشکلترم همش میگفت نگین اینجوری نگین


    شاید هر زن دیگه ای بود فورا میگفت اره خب من از شوهرم سرم من خشکلترم من فلانم وکلی تو دلش قند اب میشد که ازش تعریف میکنن و میگن خشکله در حالیکه اون خانوم با

    اون کارش تو ذهن من اینو ایجاد کرد که خیلی خوشبخته و همسری لایق اینهمه محبت داره


    پس هیچوقت اجازه ندین دیگران تا این حد تو حریم شخصی و خصوصیتون جلوبیان چون وقتی اجازه میدین اینطوری حرف بزنن هم روی خودتون اثر منفی میذاره هم ادمای تنگ

    نظر فرصت موش دوندن پیدا میکنن و هم دیگران متوجه نظر منفی خودتون نسبت به همسرتون میشن و همه ی اینها اسیب زاست


    سعی کنید دیدتونو به همسرتون عوض کنید


    منم شاید همسرم خیلی انچنانی نباشه اما از نظر من بانمکترین ومهربونترین و خوش تیپ ترین همسر دنیاست


    شما اگه میخوای واقعا زندگیت درست بشه باید فکر و ذهنتونو تغییر بدین مدام دنبال نکات منفی همسرت نباش ویژگی های مثبت رفتاری همسرتونو برای خودتون بولد کنین در یک کلام عاشقی کنین


    مدام مقایسه نکن متر نگیر دستت من فلانم اما همسرم نه دیگران فلانن ولی همسرم نه


    همسرتون باهمه ی ویژگی های مثبت و منفیشون انتخاب شما بودن پس سعی کنید حداقل به انتخاب خودتون احترام بذارین وبپذیرینشون


    و سعی کنید هرطور شده در ظاهر همسرتون برای خوشایند خودتون و حتی همسرتون با زبون خوش تغییراتی ایجاد کنین اولینشم مشکل دستشون باشه


    مردا بعضی وقتها خیلی ترسو میشن پشت و پناهش باشین کمکش کنین بهترباشه این برای خودتونم خوب خواهد بود مطمئن باشین خودشم میخواد بهتر باشه اما شاید میترسه یا شاید اعتماد به نفس شروعو نداره

    راستی مدام نگین اول ازدواج یه قولهای دیگه داد اما همش کشک شد اینطوری حس نارضایتیتون بیشتر میشه منم با خونواده ی همسرم از همون اول مشکل داشتم و گفتم نمیتونم کنارشون باشم و از هیچ نظری با خونوادش تفاهم و نزدیکی حس نمیکردم تا اونجا که بخاطر این قضیه چندبار جواب رد بهش دادم بخاطر اختلاف فرهنگی خونواده ها

    همسرم اون موقع دعوتنامه از یه دانشگاه امریکایی داشت و به من گفت ما اصلا قرار نیست ایران بمونیم که بخواد رفت و امد انچنانی با خونوادم پیش بیاد که تو رو ناراحت کنه و من واقعا براساس اون حرف نظرم مثبت شد اما بعد ازدواج بخاطر تحریمها و یکسری مشکلات دیگه مهاجرتمون درست نشد و موندگار شدیم

    وطبق پیش بینی من با خونوادش به شدت به مشکل خوردم اما اون قضیه مهاجرتو از ذهنم بیرون کردمو سعی کردم راهی برای سازش و تعامل با خونوادش پیدا کنم و مدامم نمیگم که سرم کلاه گذاشت یا دروغ گفت خب اونم دوست داشت که بشه اما نشد و منم پذیرفتم

    زندگی همینه مدام تلاش و تلاش

    همیشه قرار نیست اون چیزی بشه که ما میخوایم


    - - - Updated - - -

    راستی یه چیز دیگم یادم رفت بگم و اونم اینه ریشه نود درصد نارضایتی و نگاه منفی به همسرتون بدون اینکه متوجه بشین ناشی از ارتباط زناشویی ضعیفتون هست اگر بتونین اون مشکل رو حل کنید من بهتون قول میدم خیلی ازین نارضایتی ها بدون هیچ تلاشی از بین میره بهتون قول میدم پس همه ی همتتونو بذارید روی حل اون مشکل

    فراموش نکنید که رابطه زناشویی به طرز عجیبی روی همه ی جنبه های زندگی اثر میذاره
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید
    ویرایش توسط sahar67 : سه شنبه 02 تیر 94 در ساعت 19:42

  8. 4 کاربر از پست مفید sahar67 تشکرکرده اند .

    ali.amamverdi (چهارشنبه 03 تیر 94), morteza2487 (سه شنبه 02 تیر 94), فدایی یار (شنبه 21 آذر 94), سوده 82 (چهارشنبه 03 تیر 94)

  9. #25
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array

    Tavajoh

    واقعا خدارو شکر که هنوزن کسانی وجود دارند که مشکله بقیه براشون مهمه
    ممنونم دوستان بابت وقتی که برام میذارین
    میدونید چیه من ملاک اصلی ازدواجم ظاهر نبوده ولی برام مهم بوده.
    همون موقع خواستگاری من خودم از لحاظ ظاهر کاملا قبولش نکردم و از یکی از دوستام خواستم که نظرشو بده آخه خونوادم نظری نمی دادن چون می ترسیدن خوب بودن یا بد بودنش رو پایه اونا بذارم.
    من پدرم فوت شدن برا همین تصمیم گیری برام خیلی سخت بود.
    دوستم هم گفت قیافش بد نیست و منم قبول کردم
    ولی قبله عقد وقتی که همه حرفا زده شد و نشون آوردن و فتمیل در جریان قرار گرفتن من پشیمون شدم ولی مامانم گفتن که الان بهم بزنی آبرومون میره.و منم با اینکه دلم ناراضی بود و دودل بودم قبول کردم.

  10. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 مرداد 96 [ 03:45]
    تاریخ عضویت
    1391-9-23
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    3,954
    سطح
    40
    Points: 3,954, Level: 40
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 196
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    90

    تشکرشده 35 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط *مونا* نمایش پست ها
    واقعا خدارو شکر که هنوزن کسانی وجود دارند که مشکله بقیه براشون مهمه
    ممنونم دوستان بابت وقتی که برام میذارین
    میدونید چیه من ملاک اصلی ازدواجم ظاهر نبوده ولی برام مهم بوده.
    همون موقع خواستگاری من خودم از لحاظ ظاهر کاملا قبولش نکردم و از یکی از دوستام خواستم که نظرشو بده آخه خونوادم نظری نمی دادن چون می ترسیدن خوب بودن یا بد بودنش رو پایه اونا بذارم.
    من پدرم فوت شدن برا همین تصمیم گیری برام خیلی سخت بود.
    دوستم هم گفت قیافش بد نیست و منم قبول کردم
    ولی قبله عقد وقتی که همه حرفا زده شد و نشون آوردن و فتمیل در جریان قرار گرفتن من پشیمون شدم ولی مامانم گفتن که الان بهم بزنی آبرومون میره.و منم با اینکه دلم ناراضی بود و دودل بودم قبول کردم.
    ممکن است گزینه هایی برای ازدواج سر راه یک نفر قرار بگیرند که از نظر شخصیتی، تحصیلی و کاری خیلی مناسب باشند ولی از نظر قیافه به دل آدم نشینند. در اینصورت باید چه تصمیمی گرفت؟

    این سوالها و سوالهایی از این نوع در بین جوانهایی که قصد ازدواج دارند خیلی شایع شده است...
    در مبحث ازدواج این موضوع فوق العاده اهمیت دارد که کسی که می خواهد ازدواج کند باید حتما به این معیار ضریب خاص خودش را بدهد وگر نه ممکن است اگر خیلی به این موضوع اهمیت بدهد گزینه های خوبی را که سر راهش قرار میگیرند بخاطر وسواس در مورد قیافه اشان از دست بدهد و یا اینکه اگه خیلی به ظاهر طرف اهمیت ندهد در طول زندگی مشترک حتی اگر از نظر شخصیتی هم مشکلی با همسرش نداشته باشد ولی باز هم احساس کند که هیچ احساسی نسبت به همسرش ندارد و با خود بگوید که ای کاش با شخصی با قیافه بهتر ازدواج می کردم و همین احساس می تواند منجر به سردی رابطه زناشویی و در برخی موارد حتی منجر به جدایی آنها بشود.
    شاید از دید بعضی از افراد مهمترین مرحله برای شروع فرآیند انتخاب همسر این است که دو نفر از نظر ظاهری برای هم جاذبه داشته باشند ولی واقعیت این است که این موضوع می تواند اولین مرحله باشد نه مهم ترین مرحله چون گاهی اوقات این جاذبه پس از مدتی و درکنار شخصیت طرف ایجاد میشود.
    شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در برخورد اول از یک نفر خوشتان نیاید ولی هنگامی که با وی آشنا می شوید واقعا جذبش می شوید. این جاذبه بعد از آشنایی با آن شخص ایجاد شده پس همه چیز به تیپ و قیافه افراد خلاصه نمیشود ولی از آنجایی که ازدواج خیلی پیچیده تر از یک رابطه دوستی معمولی است اهمیت قیافه افراد بیشتر از اهمیت آن در مورد یک رابطه دوستی است.
    حال تصور کنید که شما با شخصی ازدواج کرده اید که واقعا از نظر قیافه بی نظیر باشد خوب در این صورت شما باید به چند نکته توجه کنید:
    ۱-ممکن است ایشان از نظر شخصیتی خانوادگی اخلاقی و.. با شما همخوانی نداشته باشد و چون قیافه هر کس هر چقدر هم که خوب باشد بعد از چند ماه جذابیت اولش را از دست میدهد و این شخصیت و خصوصیات فردی طرف است که شما مدام با آن ارتباط دارید و اگر آن فرد از نظر شخصیتی مطابق میل شما نباشد در زندگی مشترک واقعا دچار مشکل میشوید.
    ۲-کسی که در دید عموم به خوش تیپی معروف است معمولا مورد توجه خیلی ها است و اگر شخصا انسان سست اراده ای باشد ممکن است با قرار گرفتن در معرض یک پیشنهاد به همسر خودش خیانت کند و ...
    به هر حال مساله قیافه درعین اینکه اهمیت غیر قابل انکاری دارد اصلا نباید به تنهایی ملاک پذیرش و رد یک گزینه قرار بگیرد مگر اینکه قیافه طرف بگونه ای باشه که واقعا نشود با آن کنار آمد.
    از آنجایی که در کشور ما به درست یا به غلط رسم بر این است که پسرها به خواستگاری دختر ها میروند لذا پسرها انتخابهای بیشتری نسبت به دخترها دارند پس شاید حساسیت پسرها نسبت به قیافه تا حدودی منطقی تر باشد تا دخترها. البته معنای این حرف این نیست که دخترها نباید به قیافه اهمیت بدهند ولی منطق این را میگوید که شاید حساسیت بیش از حد فرصتهای خوب را از آنها بگیرد مثلا اگه یک دختر همیشه منتظر کسی باشد که در رویاهایش آن را تصور می کند ممکن است آن شخص هیچ وقت به خواستگاریش نیاید و آن دختر بخاطر همین موضوع فرصتهای خوبی را از دست بدهد و دیگر بخاطر بالا رفتن سنش گزینه های قبلی به سراغش نیایند و دچار پشیمانی بشود.
    پس توجه داشته باشید در ازدواج دو معیار اصلی و فرعی مطرح است :

    معیار اصلی که همان ایمان، اخلاق و تناسبات فرهنگی بین دو طرف است و معیار فرعی همان که داشتن تیپ و قیافه فرد است که فرد باید در درجه دوم اهمیت قرار دهد بنابراین اگر خواستگار شما از نظر اخلاقی، فرهنگی و ایمان با شما تناسبی ندارد که هیچ ولی اگر تناسب خوبی با یکدیگر دارید جا دارد بیشتر او را شناخته و اگر فرد مسئولیت پذیری
    بود توصیه می کنم توجه به ظاهر را در درجه دوم اهمیت قرار دهی و بیشتر بر معیارهای اصلی پایبند باشید.

    دقت داشته باشید که معمولا خیلی کم پیش می آید که یک زوج جوان بخاطر اینکه نتوانستند با قیافه هم کنار بیایند از هم جدا بشوند ولی تا دلتان بخواهد طلاقهایی را داریم که بخاطر اختلافات اخلاقی، خانوادگی، شخصیتی و .. اتفاق می افتد یعنی همان معیارهایی که شاید امروزه خیلی از دخترو پسرها به آنها به اندازه قیافه اهمیت نمیدهند.

  11. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 28 خرداد 95 [ 09:29]
    تاریخ عضویت
    1391-12-06
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    2,554
    سطح
    30
    Points: 2,554, Level: 30
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    14

    تشکرشده 18 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مونای عزیز در مورد مشکل شما چند مطاب به نظرم اومد.
    اول اینکه به هر حال شوهرتون انتخاب شماست و شما الان متاهل هستید. در زندگیتون مشکلاتی وجود داره که قابل حل هستن. شاید شما فکر می­کنید اگه طلاق بگیرید و دوباره ازدواج کنید فرد ایده ال تری نصیبتون بشه، در صورتی که اصلا چنین چیزی قابل پیش بینی نیست و شما در صورت طلاق فرصت های کمتری برای ازدواج خواهید داشت.


    دوم اینکه به نظر میاد شما برای حرف دیگران خیلی اهمیت قایل هستید. اینکه اونا در مورد شما و شوهرتون چه فکری می کنن. مثلا میگن شما از شوهرتون خیل زیباترین. این موردیه که باید در وجود شما رفع بشه.


    سوم اینکه همونطور که گفتم، مشکلات شما و شوهرتون قابل حل هستند. مشکل ظاهر شوهرتون به گفته خودتون با باشگاه رفتن حل میشه.
    من فکر می کنم شما باید اول با تمام وجود برای زندگیتون و حل مشکلاتش تلاش کنید. اگه نتیجه نگرفتید، اون موقع به شیوه صحیح و از راه بررسی سود و زیان ادامه زندگی و طلاق تصمیم گیری کنید.

    سعی کنید در لحظات خوبی که با همسرتون دارید( منظور در شرایط مناسب)، با شوهرتون صحبت کنید، بدون تحقیر کردن و با زبانی خوش. بهش در مورد خواسته هاتون بگید و اینکه انجام اونها توسط ایشون چقدر برای شما اهمیت داره.
    می­تونید خواسته هاتون رو اولویت بندی کنید و بر اساس اولویت با ایشون در مورد یکی از خواسته ها حرف بزنید و برای انجام اون از شوهرتون درخواست کنید. در صورت انجام، مورد بعدی را پیگیری کنید.

    به من بگید که چی شده که شوهرتون میخواد به دنبال درمان جنسی خودش بره؟ چون می­گفتید نمیره.
    ویرایش توسط **روشنا** : جمعه 05 تیر 94 در ساعت 15:53

  12. کاربر روبرو از پست مفید **روشنا** تشکرکرده است .

    morteza2487 (دوشنبه 15 تیر 94)

  13. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-31
    نوشته ها
    288
    امتیاز
    5,658
    سطح
    48
    Points: 5,658, Level: 48
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    502

    تشکرشده 446 در 203 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام.
    منم نظرم اینه که شوهرتون اعتماد به نفسشو از دست داده. طبیعی هم هست. مخصوصا در مورد مشکل جنسی. مردا خیلی حساسن. اون حس مردانگی و اعتماد به نقسی که باید در برابر زنشون داشته باشنو از دست میدن و نتبجش میشه عصبی شدن و قبول نکردن مشکل.

    اون نمیخواد شما به هیچ وجه بفمید که اون مشکل داره. وقتی شما مستقیما بهس میگید که باید بره پیش مشاور این یعنی اینکه شما فهمیدید اون مشکل داره.
    من یه پیشنهاد دارم.....

    بیاید یه کاری کنید..
    بهش بگید من مشکل دارم . شبها خوابم نمیبره. استرس دارم.. بعد از یه مدت بگین رفتین پیش مشاور.. و مشاور گفته باید با شما هم صحبت کنه.. اون موقع همسرتون به خاظر حل شدن مشکل شما میره پیش مشاور... فقط یادتون نره که قبلش باید با مشاور در این باره هماهنگ کنید... بعد اون مشاوره مشکل شما رو به شوهرتون ربط میده و بهش تکر میده که باید خودشو اصلاح کنه... فقط فراموش نکنین که شما هیچ چیزی نمیدونید و نمیدونید مشاور به اون چی میگه.

    تا میتونید بهش اعتماد به نفس بدین و اصلا به روی خودتون نیارید که میدونید شوهرتون مشکل داره.

    فکر کنم اگه بتونین خوب انجامش بدین جواب بده.
    به امید موفقیت.

  14. کاربر روبرو از پست مفید نارجیس تشکرکرده است .

    morteza2487 (دوشنبه 15 تیر 94)

  15. #29
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    سلام دختر خوب ،

    من از لحاظ قیافه نمیدونم توی چه سطحی هستم اینو واقعا میگم نمیدونم . دیگران میگن من زیبا هستم اما خودم نمیدونم فکر میکنم دارن الکی یه چیزی میگن آخه ما ملت با هم خیلی تعارف داریم نمیشه روی هر تعریفی یا تخریبی حساب باز کرد.

    اما اعتماد به نفس کسی که نمیدونه قیافش در چه حدیه چهطور باید باشه؟

    من اعتماد به نفسم بالاست از سقف خونمون بالاتر میره میدونی چرا؟ چون همسرم خیلی خیلی ازم تعریف میکنه ولی این کافیه؟ نه .مردم هم ازم تعریف میکردن ولی باور کن نمیتونم باور کنم تعریف دیگرانو دست خودم نیست.

    بله تعریف کافی نیست ، همسر من خیلی خیلی خوش تیپ و زیبا هستن به خودشونم میرسن از طرفی وقتی از من تعریف میکرد واقعا ذوق زده بود و این ذوق و تحسینو به من القا میکرد ،

    خوب وقتی میدیدم اینقدر حواسش هست زیبا باشه ، و یه طوری پیش من رفتار میکرد که من ایشونو یه آدم ریزبین میدیدم ازون طرفم ازم تعریف میکرد پس مسلما من دوست داشتم که در نظر این آدم زیبای ظریف بین که منو غرق تحسین میکنه زیبا ترین باشم

    ولی واسه زیبایی خودکشی نمیکردم لیزر بوتاکس عمل کاشت ناخن نه اصلا چون اعتماد به نفس داشتم و فکرمیکردم من زیبا هستم فقط باید زیباتر باشم ، نتیجه این بود که تلاشمو میکردم در عین حال که آرامشو اعتماد به نفسم داشتم .

    هنوزم نمیدونم واقعا از نظر زیبایی چه جوریم ولی میدونم در نظر همسرم که خودش آراسته است انقدر زیبام که بیخیال حرف مردمم.حتی مدتی عین چوب خشک شده بودم خانوادم میگفتن بیچاره شوهرت این چه وضعشه برو باشگاه و.. اما همسرم یه بارم به روم

    نیاورد میگفت کی گفته تو نیاز به باشگاه داری برن خودشونو لاغر کنن در عوض یه جاهای دیگه ای هم بهم نشون میداد که چه هیکلی دوست داره .

    یه مساله دیگه حرف مردم: عزیزم تمام اقوام من و همسرم به جز خانوادم که اخیرا متوجه مشکلاتمون شده بودن ، ما رو به عنوان خوشبخت ترین زوج میشناسن و هر وقت ما رو میبینن میگن ایشاله دختر و پسر ما هم عین شما دو تا همیشه کنار هم

    باشن در صورتی که همسرم سند ازدواجو برداشته بود که مبادا من برم واسه طلاقی چیزی اقدام کنم یعنی زندگیم در این حد داغون بود ، اون مردم کجا بودن ببینن من شل شدم یا همسرم افسردگی گرفته؟ همینطور شما توی خونت شاد باش لذت ببر ، مردم

    میان
    از شادی های شما واسه خودشون میبرن؟ یا اگه بد بگن باری از مشکلاتتونو برمیدارن؟نه همه چی سر جای خودشه/ مشکلات شما /شادیهای شما /حرف های خوب/ یا بد مردم /، هیچ حرفی از مردم نه به غم ها و شادیهاتون اضافه میکنه نه

    کم.این ذهن منو شماست که خودمونو چهطور ارائه بدیم موفق یا شکست خورده. اگه یکی توی خیابون به شما گفت میمون ، شما وقعا میمونی؟ یا میمون میشی؟ولی اگه جلوی آینه خودتو شبیه شانپانزه ببینی شک نکن که حداقل شبیهش میشی

  16. کاربر روبرو از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده است .

    morteza2487 (دوشنبه 15 تیر 94)

  17. #30
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array

    Tavajoh

    با سلام ممنون از همگی
    در پاسخ به دوست عزیزم که پرسیدی چی شده که دنباله درمانشه شوهرم باید بگم که من حدود بیست روز بود باهاش قهربودم اما خونه خودم بود و تویه این فاصله میومد تا آشتی کنه ولی من محلش نمیدادم تا اینکه یه بار خیلی اصرار کرد و گفت داره تغییر می کنه و به فکر حل مشکلش هست.


    یه مشکله دیگه
    همسرم یه مشکلی که داره اینه که خیلی خودش رو برایه دیگران کوچیک می کنه و دیگران از اخلاقش سواستفاده می کنن و براشون بی ارزشه.هم خونواده خودش هم خونواده من هم دوستاش و همکاراش.حتی به های خواهر برادراش هم احترام لازم رو بهش نمیذارن.من بدم میاد که انقد خودش رو کوچیک می کنه و انقدر خودشیرینی می کنه همیشه هم رویه این موضوع باهم مشکل داریم.
    هروقت میریم خونشون جلو مامان باباش می خواد نشون بده که به من بی محلی می کنه مثلا یه بار سر سفره مامانش بهش گفت که این تافتون رو بذار جلو خانومت بخوره گفت اگه خودش بخواد ور میداره.

  18. کاربر روبرو از پست مفید *مونا* تشکرکرده است .

    morteza2487 (دوشنبه 15 تیر 94)


 
صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.