به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 32
  1. #21
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فایده ای نداره ... من هر چی خودمو به در و دیوار بکوبم باز هم می فرمایید زندگی من مشکلی نداره و فقط باید صبوری کنم کلی دارم می گم
    خطاب به کسی نیست...واقعا من مشکل ندارم!!؟؟ از روی مستی و خوشی تو همدردی ام و تاپیک می زنم!!!؟؟
    امروز خیلی اذیت شدم قلبم بشدت درد می کنه
    درد شکمم دوباره شروع شده بود...خیلی عصبانی بودم و ناراحت و میام اینجا که آروم بشم اما متأسفانه کسی منو نمی فهمه
    تازه همه هم خیلی راحت می گند صبور باش ، بی خیال باش ، از خانواده ت دور شو...گفتنش بخدا خیلی راحته...
    می خوام بدونم چرا همه به من می گید بی خیال باش قرص و دارو بخور برو پیش روانپزشک اما به بقیه راهکار می دین!!!


    به هر حال ممنونم از همه...


    راجب آقای به دنبال خوشبختی من پست شونو اشتباه متوجه شدم وقتی که آروم تر شدم خوندم متوجه اشتباهم شدم...دوباره ازشون عذر می خوام...
    هر چند فکر نکنم کسی باشه که من و شرایطم رو درک کنه!!


    گفتم مشاوران تو تاپیکم پست بگذارند خواستم ببینم اونا هم زندگی منو بی مشکل می دونند !!!! هنوزم این منم که فقط باید دارو بخورم و برم پیش روانپزشک!!!!
    می خواستم راست حسینی پاسخمو بدند...از نظر شما نیاز به حضور مشاور تو تاپیکم نیست ولی من کاملا نیاز به راهنمایی مشاور دارم...مخصوصا می خوام به همه ثابت کنم که شرایط زندگیم داغونه و انقدر راحت نگید حساس نباش صبور باش و به جاش بهم راهکار بدین...
    می خوام حال دامادمو بگیرم راهکار می خوام !!!!

  2. #22
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    می خوام حال دامادمو بگیرم راهکار می خوام !!!!
    در مورد این سوال شما به هیچ عنوان هیچ فردی چه جناب مدیر و مشاورین چه کاربرهای قدیمی و جدید سایت موافق این رویه نیستند و هیچگونه نظری را ارائه نمیدهند.

    دفعه قبلی هم خدمت شما عرض کردم اگر بخواهد بدینگونه همه افرادی که وارد سایت همدردی میشوند بخصوص قدیمی های سایت فکر بکنند و احساساتشان بر خردشان غلبه بکنه تصور بنده بر اینه که هرروز باید هزاران تایپیک در سایت همدردی با عناوین مختلف زده بشه و نیازه هست کلیه مشاورین سایت بصورت 24 ساعته نه آب بخورن نه غذا و نه اینکه استراحت بکنند مجبور باشند به سوالات پاسخ بدهند البته احتمالا هم باید تعداد مشاورین را افزایش بدهند.

    کم لطفی هست اگر بگوییم به تایپیک شما توجه نشده در صورتی که بیشترین پاسخ به تایپیک شما داده شده در مدت بسیار محدود و اینکه مدیر و مشاورین چه در انجمن آزاد و چه در تایپیک های قبلی به شما راهکار ارائه داده اند ولی کو گوش شنوا.
    اگر فکر میکنی اینجا هیئت یا حسینه هستش و ماهم روضه خوان که شما از زندگیت بگی و ما هم بزنیم توی سرمان و گریه کنیم تصور میکنم اشتباه وارد این سایت شده اید.
    به دنبال خوشبختی مثال خوبی برای شما زد ولی شما بجای دقت کردن به پست ایشون شروع کردی به گارد گرفتن و نوشتن جواب تند و به دور از ادب.این عجول بودن توی بقیه پست های شما هم به چشم میخوره و احتمال غریب به یقین در زندگیتان هم بدینگونه است برای همین است که راهنمایی هایی که به شما میشه بهش توجه ندارید و انتظار دارید بطور اتوماتیک وار خودش حل بشه!!!!!

    1.لطفا ادامه ندهید این تایپیک را ادامه ندهید!!!
    2.دوستان لطفا چیزی ننویسید
    3.راهکارهایی که به شما ارائه میشه همانند:صبور بودن کم کردن حساسیت تان و مدیریت رابطه خودت با دیگران بخصوص خانواده خوب دقیقا همین روش ها را بسیاری از ما در زندگیمان بکار میبریم بخصوص خود من دقیقا وضعیتی مشابه شما دارم شاید بجرات باید بگم بمراتب بدتر ولی با خواندن مقالات سایت و عمل کردن به آنها(فقط خواندن کافی نیست) خدا را شکری توانستم تا حدود بسیار زیادی کنترل بکنم البته تغییر چندانی در رفتار دیگران رخ نداده بلکه این بنده بودم که خودم را تغییر دادم.
    داماد جدید خانواده 23 سالشه با توجه به سنش رفتار میکنه و اینکه چه رفتاری داره اصلا و ابدا به شما ربطی نداره به هیچ عنوان چرا خودتو نخود هر آشی میکنی در مورد همه و رفتارهایی که دارن نظر میدی؟دوست داره اینجوری رفتار کنه و این موضوع به شما هیچ ربطی نداره ناراحتی خوب سعی کن کمتار با هم روبرو بشید والسلام
    شوهرت خودش بلده از خودش مراقبت و محافظت بکنه 37 سال سن داره اونقدر عقلش میکشه و فهم و شعور داره که بتوانه تصمیم درست بگیره.مثل پدرت و مادرت کهر فتارشان به خودشان مربوطه و به هیچ عنوان دقت کنید به شما به هیچ عنوان هیچ ربطی نداره چه کار یانجام میدهند.
    شما خیلی احساس میکنی باغبونی زندگی خودت را درست کن بقول معروف باغچه خودت را بیل بزن به دیگران کار ینداشته باشید لطفا

    پ.ن:لطفا تمامش کن ادامه نده کسی اینجا با شما مشکل نداره از شما کینه نداره ناراحتی نداره ولی بخدا خسته شدند مدیر و مشاورین و بچه ها از بس یکچیز را برای شما تکرار کردند و شما عمل نکنردید دوباره آمدید درباره همان مشکل تایپیک جدید زدید.بخودت رحم نمیکنی به اون شوهرت و فرزندت و فرزندی که در شکم داری رحم کن و اینقدر حرص و جوش نخور بسه لطفا. در صورت ادامه دادن همین روش این آخرین نظریه که در تایپیک های شما میگزارم با تمام احترامی که برای شما قائل هستم
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  3. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    paiize (دوشنبه 18 خرداد 94), zzzz (دوشنبه 18 خرداد 94), بانوى مهر (دوشنبه 18 خرداد 94)

  4. #23
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از اینکه مدام سرزنشم می کنید خیلی ناراحت می شم...می دونین چیه اگر می گفتم همسرم خیانت کاره یا دنبال ناموس مردمه همه تون بهترین راهنمایی ها رو می کردید
    مشاور و مدیر و .... نمیان تو تاپیکام چون خودشونم کم آوردند و راه حلی ندارند
    خیلی گفتنش راحته این حرفایی که می زنید...
    هیچ کی توی این دنیا سر سوزنی از مشکلات منو نداره اونم با روحیه ی من !!!
    هیچ کی به اندازه ی من چه تو کودکی و بزرگ سالی زجر نکشیده
    حال و حوصله ندارم دیگه عنوان کنم
    سید اونو که خیلی وقته فهمیدم اینجا همه از دستم خسته شدند...
    مهم نیست واسم...

    شرایط خیلی بدی دارم...فکر کنم دارم از دستش می دم امروز صبح فهمیدم نشانه ی سقط دارم...دیگه واسم مهم نیست...
    سید جان شما جوش نزن داداش خوبم مشاورا عمرا بیان تو تاپیکم...
    از همه ممنونم و جناب به دنبال خوشبختی باز هم ازتون معذرت می خوام من اول پست تون رو که خوندم دیگه ادامه شو نخونده بودم و خوب هم نخوندم...حلالم کنید

    کاش به جای کمک کردن نمک رو زخمم نمی پاشیدید...

    پست های همه تونو لایک و تشکر کردم فقط به ابن دلیل که زحمت کشیدید...ممنونم
    ویرایش توسط بانوى مهر : دوشنبه 18 خرداد 94 در ساعت 09:46

  5. #24
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 24 فروردین 03 [ 05:12]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,564
    امتیاز
    44,676
    سطح
    100
    Points: 44,676, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,967

    تشکرشده 6,441 در 1,459 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    بانوی مهر
    من دلم فقط به حال اون جنین تازه تشکیل شده توی وجودت میسوزه...که خودت اصلا دلت واسش نمیسوزه
    فکرمیکنی مااصلا مشکل نداریم؟؟؟باشه قبول توزندگیت خیلی حاده...خیلی مشکل داره
    چرامدام میخوای اینوثابت کنی
    اومدی واسه دامادتون راهکارمیخوای بایه کاربر بحثت شده؟!؟
    تاپیک بعدی روازالان میشه حدس زد!!اینکه چجوری باکاربرها برخوردکنم!!!

    توروخدا یه کم اراده داشته باش وروی تصمیمهات بمون...چراهمش دنبال تایید ازدیگرانی اونم توی فضای مجازی!!!
    میدونم الان میگی کمبود محبت داشتم وفلان...اما آخه تاکی میخوای به این وضعیت ادامه بدی
    کاش این توراهی ای که داری واست اراده وانگیزه میشد...
    من نمیدونم دیگه باید چه اتفاقی بیفته تابه خودت بیای.

    من توی خصوصی بهت پیام میدادم تااینجا جلوی بقیه این حرفها رونزنم اما دیگه بی فایده ست...
    من یکی دیگه تاتغییری نکنی واست نه پست میزارم ونه پیام میدم
    مثل جناب مدیر وفرشته مهربانوخیلی های دیگه
    همه منتظر تغییرکوچیکی هستن اما...
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  6. 2 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 18 خرداد 94), بانوى مهر (دوشنبه 18 خرداد 94)

  7. #25
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    گلی مسوولیت زندگیمون پای خودمونه هر قدر هم که بهمون تو بچگی ضرر زده باشن ما مسوول خودمونیم. یعنی ما مسوولیم در مقابل خودمونیم و باید از خودمون مراقبت کنیم. پس به اینکه چه کارها باهات کردن فکر نکن. به این فکر کن که زنده ای می خوای زندگی کنی.

    روانپزشک حتما ادامه بده.

    خودشناسی به روش تحلیل رفتار متقابل لینکش رو شکوه گذاشته تو سایت. مطمن نیستم گوش کردنش مناسبت باشه چون هیجانانتت خیلی سریع بالا پایین میره. حتما اول با روانپزشکت صحبت کن. از روانپزشکت بخواه یه روانکاو خوب بهت معرفی کنه. کسی که بتونه اروم اروم بهت راهنمایی بده.

    مدیر و کارشناسای اینجا گاهی میان سایت سر می زنن. اونا کار می کنن پول در میارن. کنار خونوادشون هم جای گرم و نرم می شینن. مخصوصا همون مدیر همدردی که همش منتظری واست نظر بذاره. پس خودت به فکر خودت باش. باشه گلی

    مجبوریم. با هر صدمه ای که بهت زده باشن الان بزرگ شدی. مجبوری که یاد بگیری اروم اروم از خودت مراقبت کنی.

    راستی یادت باشه اروم اروم. قدم های خیلی کوچیک و اروم بردار. یه دفعه ای عوض نمیشه ادم. و حتما حتما حتما تحت نظر راهنمایی روانپزشک و روانکاو باش.
    اگه زندگی بهتر می خوایم باید خودمونو بهتر کنیم. با کمک متخصصش. از خونوادت هم در این مورد بهت خیری نمی رسه چون عادت کردن به این وضعیت. با تغییرات یک عضو مخالفت می کنن. پس اروم باش. قدم های کوچیک بردار و کمکت هم روانپزشک و روانکاو باشه.
    ویرایش توسط meinoush : دوشنبه 18 خرداد 94 در ساعت 10:30

  8. 5 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 18 خرداد 94), paiize (سه شنبه 19 خرداد 94), zolal (سه شنبه 19 خرداد 94), سوده 82 (سه شنبه 19 خرداد 94), شیدا. (دوشنبه 18 خرداد 94)

  9. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    چند تا راه هست

    1- حواسش نیست با چاقو بزنیش
    2- اسید بپاشی رو صورتش
    3-سم بریزی و مسموم کنی ( احتمال زیاد زنده می مونه )
    4- یه سینی چایی داغ بریزی رو پاهاش

    این 4 تا راه حل های خوبی هستند برای گرفتن حالش .

    اما این بچه پر روها رو خوب می شناسم ، چون دور و اطرافمون زیاد هستند ، تو مدرسه ، دانشگاه ، محل کار ! کلا شما چون محیطت محدود بوده زیاد سر و کار نداشتی باهاشون.
    تنها روشی که می تونی حالشون رو بگیری ( نه اینکه آدم بشن ) اینه حرصشون رو در بیاری
    با کم محلی ، توجه نکردن بهشون ، یهو وسط حرفشون رفتن !
    ببین وقتی حرص می خوری اینا لذت می برن ، جدی می گم ! احساس رضایت می کنه که سلطه داره روی تو

    کافیه بی احترامی مستقیمی هم بهش بکنی تا مظلوم نمایی کنه و شخصیتت رو بیشتر خورد کنه و بیشتر لذت ببره

    الان تو زمین اون داری بازی می کنی ، هم حرص می خوری ، هم همه حواست به اونه! تا الان هم برنده بوده
    برو حالشو بگیر با توهین مستقیم تا نتیجه بازی مشخص بشه

    آخرش هم معلومه ، دختر سن مامان بزرگمو داره ، با یه پسر بچه کل کل می کنه ! خجالت نمی کشه مامان 2 تا بچست با یه پسر بچه درگیر شده .
    زنه هزار تا مشکل داره تو زندگیش ، عقده زندگی خواهرشو داره ، حسادت می کنه به خاطر 2 تا شوخی اینجور رفتار می کنه .

    می خواهی باز این حرفا بیشترشو بگم ؟ چون دعوا یا حرف و حدیثی پیش بیاد مطمئن باش 100 درصد شما مقصر خواهی بود ، چون اون رو سیاست داره پیش می ره، شما خیلی تابلو و ...

    چند وقت با بقیه راجع به این موضوع حرف نزنید که چطوره و ... که بقیه احساس کنند خوب شدید باهاشون ، هم خودتون هم همسرتون

    و بعد شروع کنید کارهایی که گفتم ، یعنی مثل خودش ولی خیلی با سیاست تر


    باز خودت می دونی ، خوشبخت بشی برای کسی سودی نداره ، بدبخت باشی هم برای کسی ضرری نداره

  10. 3 کاربر از پست مفید داود.ت تشکرکرده اند .

    zzzz (دوشنبه 18 خرداد 94), اعجاز عشق (سه شنبه 19 خرداد 94), بانوى مهر (سه شنبه 19 خرداد 94)

  11. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    عزیزم خانم گل یواااش انقدر حرص نخور قربونت برم نی نیت الان کوچیکه دوماه دیگه واسه این استرسا بدجور لگدت میزنه ها از من گفتن وای من انقدر بچه دوست دارم خدا به هر دو بچت سلامتی بده
    من با گوشی میام نمیتونم شکلک بزارم ولی یه شکلک خبیثانه تو ذهنت بیار چون الان نسبت به دامدتون خبیثم من برعکس فکر میکنم تو مسیولی زندگی خودت بچت وهمسرت هستی وهمسرت نباید بهش توهین بشه اون فقط بخاطر شوهرتو بودن رابطه ای با خانوادت داره اگر همسر تو نبود واسه اون یه فرد غریبه بود بخاطر تو که بهشون کمک میکنه رفتار موادبانه داره میدونم چقدر واسه شوهرت غصه میخوری من نمیگم صبر کن در ضمن چرا فکر میکنی روانی ای؟خاک به سرم هیچم اینطور نیست خانوم منکه میگم تو باید اون پسررو تحقیر کنی من موقعیتت میفهمم وقبول دارم که واقعا ادم عذاب میکشه اما صبر کردنم اونو خوب نمیکنه وقیح تر میکنه مثلا وقتی اون میگه درو یخچالی ببندین بلند ومسخره امیز بخند(مثلا اسم شوهرت رضاست) بگو وای رضا میبینی چه چرت وپرتایی میگه بازم بخند بگو ولش کن عزیزم حرکت کن بریم یا وقتی اومد تو خونه شوهرت خواست بلند شه بگو واای عزیزم بشبن این چه ارزش داره تو واسش بلند شی بشین اقا یا وقتی اون کمک مادرت نمیکنه از بغلش رد شو بگو وای فکر نمیکردم خواهر مرد به این بی عرضه گی انتخاب کنه وبخند وبرو بیا بقیه کاراشم بگو دوتایی براش جواب پیدا کنیم فقط حرصت کنترل کن حرص خوردن تو هدف اونه اونطوری احساس قدرت میکنه همرو با خنده جواب بده اونهمه اون اذیت کرد حالا تو مسخرش کن یا تو خونه خواهرت بغل میکنه سربچت یجور گرم کن بهش بگو شعور که نداری بزرگتری کوچیک تری بفهمی لااقل شخصیت داشته باش فقط گلی خانم جلوی حرص خوردن بگیر که دودش میره تو چشم خودت
    هرچند الان میدونم بچه ها میان حسابی سرزنشم میکنن شاید منم داره زیاده روی میکنم حالت تعادلش میشه اقای داود.ت که گفتن بهش بی محلی کن تا حرصش بگیره خیلی درسته تو میتونی خیلی شدیدتر از رفتاری که گفتمم برخورد کنی ولی نه در شان تو هست واینکه بچت صدمه میبینه یه چند ماهی صبر کن بعدش
    حالشو بگیر ویه جواب تپل بزار تو کاسش انقدرم به خودت تلقین های بد نکن قربونت شم باشه اروم باش واصلا حرص نخور

  12. #28
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    نظر کارشناسی و روانشناختی اگر بهش توجه بشه :

    شما بد برخورد می کنید ..... نکنید
    زود عصبانی میشی ..... کنترل کن


    در نتیجه وقتی این رفتارها از خواهرتون و دامادتون بروز میکنه خودتونو به کاری مشغول کنید که نبینید ، از فضا خارج شوید و پسرتون را هم مشغول کنید .... نه اینکه تندی کنید و غر بزنید که با رفتارهای بدتر مواجه شوید و بعد هم گله و احساس درماندگی و .... که همه اینها ضعف هست ...

    همسرتون گله میکنه ، اجازه ندید و بگید من ظرفیت گله های شما را ندارم اگر از این وضعیت ناراحت هستید که من هم هستم پس محل زندگیمونو تغییر بدهیم .... یا باید بپذیری که بهت بی احترامی بشه ، رفتار نامناسب ببینی یا اگر تحمل نداری محل زندگی را دور کن .... تو مرد هستی و تازه باید فکر منم باشی که آرامش داشته باشم که بارها گفتم دور بشیم توجه نکردی حالا بخاطر خودت هم شده ببینیم این کار را می کنی یا نه ...

    اما ترو خدا این حرفها نه هیجان لازم داره نه با عصبانیت و تندی گفتن نه گریه و نه .... بلکه خیلی خونسرد و آروم ....

    رفتارهای شما نیاز به کنترل و جرأت ورزی داره .... همینجا تحمل یک پست را نداری و تندی می کنی و کمی بعدش هم میای میگی ببخشید فشار روم هست و ..... اگر شرایط گل و بلبل باشه آرامش داشته باشیم که هنر نکردیم که نشونه قوی بودنمون نیست ، در شرایط فشار هست که معلوم میشه ما چقدر هنر داریم و چقدر اهل صبر و مدیریت و کنترل رفتار هستیم نه اینکه توجیه کنیم که چون تحت فشارم محوز دارم هر گونه ای رفتار کنم ....

    آرام باش و این همه حساس نباش

    البته نسبت به گذشته نشونه هایی از کمی تغییر مثبت و خود کنترلی می بینم اینو از نوع نوشتارت و میان هیجانهای واکنشی و مکتوب متوجه شده ام ... پس می توانی بهتر و بهتر بشی .... فقط بدان اگر همه دنیا هم بد عمل کنند ما با درست عمل کردن می توانیم احساس خوب و خوشبختی در خود داشته باشیم رنج می بریم اما نه اینکه از پا دربیاییم و مستأصل بشیم . استرس خواهیم داشت اما نه به گونه ای که جسم و روان ما را مختل کرده آسیب بزند و ......

    من گفتم اگر تو گوش کنی و عمل کنی بسیار عالی خواهد بود .... به میزانی که تغییر کرده ای شیرینی اش را حس کن تا مشتاق به تلاش برای تغییرات بیشتر و بهتر شوی ان شاءالله





  13. 9 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 18 خرداد 94), paiize (سه شنبه 19 خرداد 94), zolal (سه شنبه 19 خرداد 94), zzzz (دوشنبه 18 خرداد 94), اعجاز عشق (سه شنبه 19 خرداد 94), بانوى مهر (سه شنبه 19 خرداد 94), سوده 82 (سه شنبه 19 خرداد 94), شیدا. (سه شنبه 19 خرداد 94), شمیم الزهرا (سه شنبه 19 خرداد 94)

  14. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-2-06
    نوشته ها
    339
    امتیاز
    15,253
    سطح
    79
    Points: 15,253, Level: 79
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 557 در 227 پست

    Rep Power
    69
    Array
    دردودل بچه توی شکم بانوی مهر: سلام مامانی
    چرا انقد ناراحتی؟چرا اظطراب داری چرا استرس داری اخه؟ مامانی اروم باش من توشکمت همرو حس میکنم تمام استرستواظطرابتو حس میکنم مامانی من نگرانتم بفکرخودت باش بفکر داداشی باش من مواظبتم منتظرباش بدنیا میام اونموقع میشم سنگ صبورت دیگه اونموقع لازم نیس بیای همدردی دردودل کنی میشینیم بغلت باهام حرف میزنی
    مامانی وقتی بدنیا بیام استراسای دنیا شروع میشه دردای ادمارو میفهمم وقتی بزرگ بشم خیلی چیزارو بایدتحمل کنم مامانی خاله باغبان گفته باید ابریشم باشم تو ابریشم باش بزار لااقل تو وجودت 9ماه اروم زندگی کنم
    مامانی وقتی ناراحت میشی تو شکمت تنم میلرزه منم اظطراب میگیرم چون تنهام هیشکی نیس باهاش حرف بزنم تاریکه فقط تورودارم فقط تو هستی وقتی خوشالی منم خوشالم وقتی ناراحتی منم ناراحت میشم مامانی وقتی حالت خوب نیس با داداشی حرف بزن دردودل کن

  15. 5 کاربر از پست مفید zzzz تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 19 خرداد 94), zolal (سه شنبه 19 خرداد 94), اعجاز عشق (سه شنبه 19 خرداد 94), بانوى مهر (سه شنبه 19 خرداد 94), سوده 82 (سه شنبه 19 خرداد 94)

  16. #30
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از همه ی دوستان ممنونم
    فرشته مهربان ممنونم خواهر خوبم...بله عمل می کنم حتما

    اومدم خونه م در رو هم قفل کردم پسرم هر چی می گه برم بالا نمی گذارم مجبور شدم واسش تو لب تاپ بازی بریزم تا مشغول بشه تا تیرماه که ببرمش کلاس...
    خودمم نمی رم بالا از پریروز تا الآن اصلا خبری از خانواده م ندارم فقط با مادرم در تماسم که اونم تو تلگرام هست فقط...
    اومدم خونه ی خودم خیلی آرامش دارم...می خوام همین چند ماهی هم که اینجا هستم مستقل زندگی کنم...
    با همسرم صحبت کردم گفتم از اینکه میای پیشم درد و دل می کنی مشکلی ندارم گوش می کنم به حرفات اما من غصه می خورم که کاری از دستم بر نمیاد و قلبم به درد میاد تنها راه حل جدایی هست بریم یه جایی مستقل شیم واسم مهم نیست خونه ی 60 متری هم بگیری هر جای شهر باهات میام وقتی همسری دارم که حامیمه ، بهترینه هر جای دنیا که بگی میام رفت تو فکر...

    امروز فهمیدم به بنگاه سپرده خونه واسه مون پیدا کنند...می رم مستأجری تا خونه م و خونه ی خودش فروخته بشه

    امیدوارم کسی ازم دلخور نباشه

    مخصوصا جناب به دنبال خوشبختی

  17. 5 کاربر از پست مفید بانوى مهر تشکرکرده اند .

    zolal (سه شنبه 19 خرداد 94), zzzz (سه شنبه 19 خرداد 94), اعجاز عشق (سه شنبه 19 خرداد 94), داود.ت (سه شنبه 19 خرداد 94), سوده 82 (سه شنبه 19 خرداد 94)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 اسفند 92, 10:36
  2. موفقیت از آن كسانی است كه ذهنیت موفق دارند
    توسط ani در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آبان 88, 18:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.