به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 49
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array
    نمیخوام بشم عین اینا که هی مر اتفاقی میفته میان تو تاپیکشون مینویسن هروز ولی ببخشید نتونستم چون خیلی دلم گرفته از این شوهر و این زندگی متنفرم شوهری که به خاطر یه فیلم دیدنش یههویی برگرده تو اس بگه اینقدر اس نده اشغال اوهه یعنی اون فیلم شمع دونی ارزشش از من بیشتر بود میتونست محترمانه بگه فعلا فیلم نگاه میکنم نه که یهویی فحش بده اونم اس رو خودش ادامه داد هی سوال کرد -کجا بودم به کجا رسیدم-البته این فحشا تکه کلامشه واسه من البته فقط

    - - - Updated - - -

    من هیچوقت بعد از جداییم پشیمون نمیشم هیچوقت -میشم همون ادم قبلی که بودم هیچوقتم فکر نمیکنم که ازدواج کردم حتی فرامش میکنم خوشحالم که با اینجور ادمی لذت و شادی لباس عروس پوشیدنو تجربه نمیکنم بخدا خیلی خوشحالم-

  2. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 آبان 94 [ 19:40]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    303
    سطح
    6
    Points: 303, Level: 6
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همگی
    من تازه توی این انجمن عضو شدم و میخوام یه مشورت بگیرم ازتون
    من 93/12/7 عقد کردم حدود یک ماه هم قبل از عقد تحقیقات و اشنایی داشتیم تو این مدت همش دو دل بودم با توجه به حرفایی که میزد میگفتم خوبه ولی وقتی باهاش بیرون میرفتم یه جوری بود زیاد به دلم نمینشست پیش مشاورم رفتیم که ازمون تست گرفت بعدم گفت که خوبه و به هم میخورید
    توی تحقیقاتی که انجام دادیم اکثرا گفتن خانواده خوب و ارومی هستن فقط از نظر اقتصادی زیاد خوب نیستن و اجدادشون سابقه خوبی نداشتن این در حالیه ک ما از خانواده ای با وضعیت اقتصادی خوبی برخورداریم و توی شهرمون همه به خوبی ما را میشناسن
    از اونجایی که همه خوده پسرو تایید کردن و اکثرا گفتن خوبن ما عقد کردیم و من گفتم وقتی ک خودش خوب باشه علاقه به وجود میاد بخصوص صداقت و استقلال داشتن ک برای من خیلی مهم بودو این اقا روش تاکید داشت
    بعد از عقد همه اومدن گفتن چرا این کارو کردین این خانواده در سطح شما نیستن خوب نیستن بد حسابن و کلی حرف دیگه ک من گفتم حتما اشتباه میکنن
    کم کم حس بدی پیدا کردم نسبت به حساب کتاباش کامل در جریان حساباش نبودم ولی همون حدی ک میدونستم حس میکردم درامدش به خرج کردن و قسط دادنش نمیرسه به خصوص که بعداز عقد ما نه خرج درست حسابی کردیم و نه این اقا برا من کادویی چیزی خرید حتی گلی ک قبل از عقد میخریدم دیگه نگرفت و هر وقت حرف پول وخرج کردن میشد میگفت بعد حتی پیام عاشقانه هم برام نمیداد بایدکلی بهش میگفتم تا یکی برام بفرسته اول فک کردم شاید بلد نیس شروع کردم براش مطالب روانشناسی فرستادن درباره ابراز علاقه به خانما و از این حرفا و خودمم چند نکته بهش گفتم که اونم زیاد فایده نداشت و من تاثیر زیادی ندیدم چون توی این چند ماه فقط یه شاخه گل به من داد و وقتی با هم بحثمون میشد پیام عاشقانه میداد که یعنی از دلم دربیاره
    من خودم شاغل هستم و درامد خوبی دارم هنوز 2 ماهم از عقدمون نگذشته بود ک من به این اقا 1 میلیون پول قرض دادم اونم طی دو مرحله ایشونم هر دفه قول داد هفته بعدش بهم پولو بده ک خبری نشد تا این که من متوجه شدم سر پول دومی ک بهش دادم دروغ بهم گفته ک مدارکشو بهش نشون دادم و خواستم توضیح بده ک این اقا هم کامل زد زیرش و جوری وانمود کرد ک من اشتباه میکنم تا جایی ک من به خودم شک کردم ک حتما اشتباه میکنم و ادم بددل و شکایم اما بعداز کلی گریه و زاری گفت ک دروغ گفته و از اینجا بددلی و شک من بیشتر شد تا جایی که یه روز پیامی از مادرش خوندم ک برا این اقا داده بود(با لحن بسیار بد) ک نشون میداد این اقا کلی بدهی داره و قسطای وامشو نداده من به خانوادم گفتم و با این اقا صحبت کردیم ولی گفت ک مادرم میخواسته منو نصیحت کنه و تو عصبانیت این حرفو زده و من فقط 4قسط از وامم عقب افتاده اما من قانع نشدم حتی مادرشم وقتی فهمید یکبار ب من زنگ زد همینو گفت و دیگه هم صحبتشو نکردن
    پدرم رفت بانک و درباره قسط وام این اقا پرسید ک گفتن 10 قسطش عقب افتاده دیگه به هیچ کدوم از حرفاش اعتماد نداشتم با این حال بازم ادامه دادم تا این ک پدرم توسط یه واسطه از صاحبه مغازه این اقا درباره پرداخت اجاره ها پرسید ک بازم مشخص شد از شهریور پرداخت نکرده و تازه امروز مشخص شد که طلایی ک این اقا به مناسبتی برای من اورده هم چکی بوده و پولشو نداشته پرداخت کنه طلافروشم دنباله پولشه
    لازمه ک بگم این اقا از نظر اقتصادی و مدرک تحصیلی پایین تر از منه و با رفت و امدی ک من با ایشون داشتم متوجه شدم از نظر خانوادگی فرهنگیم خیلی پایین تر از من و خانوادم هست
    من الان روز به روز سردتر میشم ودیگه نمیتونم تصور زندگی با این اقا را بکنم
    خودم و خانواده و چندتا از اشنایان که درجریانن همه نظرمون اینه که جدا بشیم بخصوص ک فامیل پدرم خیلی حساس و دقیق هستن روی حساب کتاب
    این اقا علاوه بر اینا دروغای کوچیکه دیگه هم گفته ک من متوجه شدم و چیزی نگفتم این در حالیه که همیشه اصرار داره که با هم روراست باشیم و صادق
    میخوام بدونم نظر شما چیه؟ بنظر خودم ک تصمیم درستی گرفتم ک جدا بشم
    لطفا وقتی نظرتونو اعلام کردین اطلاعاتی از خودتون بدین که بدونم چه کسی نظر داده
    ممنون

  3. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array
    عزیزم شما باید یه تاپیک جدا بزنین مشکلتونو بگین تا دوستان راهنماییتون کنن

  4. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 آبان 94 [ 19:40]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    303
    سطح
    6
    Points: 303, Level: 6
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی عزیزم از راهنماییت

  5. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 98 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1394-1-17
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    7,231
    سطح
    56
    Points: 7,231, Level: 56
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    411

    تشکرشده 310 در 114 پست

    Rep Power
    42
    Array
    الهه جون سلام .خوشحالم که خوش حالی... ان شاا... حال خوبت تا ابد بمونه برات. با یه اشتباه نباید زندگیتو هدر میدادی.امیدورام خوش بخت بشی....من فقط ازت یه سوال داشتم ببخشید یکم خصوصیه..خانواده ات در مورد رابطتتون چه عکس العملی نشون دادن؟یعنی میدونن رابطتون کامل بوده؟

  6. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array
    بابام که هنوز نمیدونه من قصد جدایی دارم شوهرمم هنوز نمیدونه فعلا نمیگیم تا لحظه اخر مامانم خیلی اصرار داره به جدایی حتی میگه بزرگترین ارزوم اینه تا وقتی زنده ام این شخص از زندگیمون بره بیرون واسه همیشه مامانم تا حالا چیزی نپرسیده در مورد رابطمون ولی خودم اینجور که حدس میزنم فهمیده شاید چون ما الان 2سال و نیم عقدیم -به نظر من اصلا مهم نیست رابطه کامل بوده یا نه الان مثل قدیما نیست ،مامانم همش میگه کسی باید بترسه و جدا نشه که جایی واسه رفتن نداشته باشه منکه همش خونه بابام هستم فقط اسم ایشون رومه و خرجی که میده که وقتی جدابشم خودم کار کنم درماه 100برابر خرجی که میده و درمیارم

  7. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 خرداد 99 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    7,750
    سطح
    58
    Points: 7,750, Level: 58
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Recommendation Second ClassVeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    887

    تشکرشده 279 در 146 پست

    Rep Power
    40
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه4 نمایش پست ها
    بابام که هنوز نمیدونه من قصد جدایی دارم شوهرمم هنوز نمیدونه فعلا نمیگیم تا لحظه اخر مامانم خیلی اصرار داره به جدایی حتی میگه بزرگترین ارزوم اینه تا وقتی زنده ام این شخص از زندگیمون بره بیرون واسه همیشه مامانم تا حالا چیزی نپرسیده در مورد رابطمون ولی خودم اینجور که حدس میزنم فهمیده شاید چون ما الان 2سال و نیم عقدیم -به نظر من اصلا مهم نیست رابطه کامل بوده یا نه الان مثل قدیما نیست ،مامانم همش میگه کسی باید بترسه و جدا نشه که جایی واسه رفتن نداشته باشه منکه همش خونه بابام هستم فقط اسم ایشون رومه و خرجی که میده که وقتی جدابشم خودم کار کنم درماه 100برابر خرجی که میده و درمیارم
    کلیه دوستان درست گفتن جلو ضرر هر وقت بگیری منفهته

    شما اشتباه بزرگی کردی ولی هرچی زودتر تمومش کنی ضررش براتون کمتره

    برا طلاق اقدام کنید و مهریتون رو تا ریال آخر از حلقومش بکشید بیرون تا یاد بگیره سو استفاده کردن و بازی دادی انسان تبعات و هزینه ای داره

    از الفاظی که با شما بکار میبره هنگ کردم شما دیگه خیلی خودتون خوردکردید و له کردید و... به خودتون بیاین

    اینجور آدمارو باید 1 جوری گوششون رو پیچوند تا 7 نسل دیگشون حرف زدن یاد بگیرن.اسم اینجور آدما حیونن نیست دور از جون حیون

    خیلی اعصابم داغون شد

  8. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array
    با شوهرم صحبت کردم درمورد جدایی و بهش گفتم هیچی هم ازش نمیخوام ولی قبول نمیکنه میگه برین دادگاه خودتون درخواست طلاق بدین اونوقت میام خودتو خانوادتو محکوم میکنم خلاصا کلا با یه ادمی طرفم من که مغزش کاملا خالیه من از جدایی میگم اون واسه خودش برنامه عروسی میچینه رفته داره خواننده جور میکنه از روسیه واسش بیارن جالب اینجاست میگه واسه عروسی طلا نمیگیرم میگه طلا چیه اصلا-من بمیرم هم با این ادم عروسی نمیکنم فکر کنم اولین دختری باشم که نفرت داره از عروسی -تازه میگه به خانوادت ربطی نداره من کجا عروسی بگیرم اصلا با خانوادمم هموهنگ نکرده بهش گفتم شما با خانوادم صحبت نکردین شاید اونا انادگی نداشته باشن گفت مهم نیستن خیلی اعصابمو خورد کنی دعوتشونم نمیکنم حالا اینا به کنار اقا کلا پیش همه دوستاش گفته خانومم تخصص داره جالبه من دیشب بهش گفتم من قبول نمیشم تخصص گفت ابروم میره وای همه میگن دختره کلاه سرش گذاشته به عنوان متخصص خودشو چپونده بهش(دقیقا همین کلمه رو گفت) خدایا من چکار کنم این ادمو کجا دلم بزارم اخه چرا خدا یه ذره هم به من نگاه نمیندازه چرا اخه -واقعا ای کاش من اعتماد زه نفس این اقا رو داشتم

  9. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array
    حتی من بهش پیشنهاد دادم بریم مشاور میگه من خودم مشاورم من همه چیو میدونم خلاصه خیلی خودشو قبول داره خیلی خسته ام ناراحتم چرا تو این سن باید اینجوری بشم با سن من همه سر خونه زندگی شون هستن ولی من تازه طلاق هم بگیرم بشینم خونه بابام زندگی کنم تنها هم نمیتونم خسته ام خیلی خسته ام

  10. کاربر روبرو از پست مفید الهه4 تشکرکرده است .

    فدایی یار (سه شنبه 26 خرداد 94)

  11. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آبان 99 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1392-10-21
    نوشته ها
    406
    امتیاز
    13,219
    سطح
    74
    Points: 13,219, Level: 74
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 547 در 219 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام الهه عزيز تا حدودي تاپيكتون رو خوندم

    ي جا گفتيد كاش بهم خيانت ميكرد ولي ميدونيد كه اين مورد بدترين درده

    نميدونم تاپيك منو خوندي يا نه من تهران پيش ي مشاور مجرب رفتم كه الان كانادا تشريف بردن متاسفانه ايشون پارسال بمن گفتن شما از هم جدا ميشيد همسرتون ادمي نيست كه بتونه زندگي مشترك رو تحمل بكنه

    ولي من توجه نكردمو از دستشون هم اتفاقا خيلي ناراحت شدم و با همسرم خوب شديمو نزديك ٩ ماه ديگه خوب بوديمو(البته نه اونقدر خوب معمولي) بعد اون جرقه و الان هم كه در حال جدايي ، ايشون دقيقا درست گفته بود و من نميخاستم باور كنم

    كه اي كاش حرفشو گوش داده بودمو انقد تقلا نميكردم


    نميخام دلسردت كنم ولي همسر منم دور از من بود(فقط ٥ ساعت) و ماهي يكبار ميومد ولي توي همون دو روز هم منو ميپيچوند و ميرفت پي دوست و رفيقاش البته علاوه بر پسر دختر هم بودن فقط شب به زور ميمد خونه ي ما و اصلا هم اجازه نميداد من برم اونجا

    من تحصيلاتم از ايشون بالاتر استاد دانشگاه هستم و توي چند تا دانشگاه تدريس ميكنم البته هيئت علمي نيستم ولي شغلم از ايشون بهتره
    از نظر قيافه و هيكل هم در حد ايشون و بالاتر هستم البته ايشون هم از نظر قيافه خوبه و همينم باعث شده فكر كنه خيلي عاليه و دنبال دخترا ميره

    ببين مشاورت چي ميگه بيخودي دستو پا نزن شما تحصيل كرده اي

    من و پدرم نزديك ٢٥ ميليون ب ايشون قرض و به طريقاي مختلف داديم و ... همش رفت اگه به حرف مشاور گوش داده بودم همون اوايل انقدر ضرر نكرده بودم لااقل مالي

    موفق باشي دوست عزيزم مارو از خودت بي خبر نذار


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا من مقصرم یا اون؟؟؟
    توسط bluee در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 08 مرداد 95, 17:41
  2. امیدم به زندگی کم شده ( چرا من ؟؟؟ کمکم کنید)
    توسط ab96 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 شهریور 94, 13:47
  3. به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
    توسط rama25 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 09:00
  4. چطور بهش بگم ؟؟؟
    توسط amir_irani در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 دی 89, 19:33
  5. با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟
    توسط sara62 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: شنبه 10 مهر 89, 12:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.