تنها کسی که می تونه به شما آرامش بده خودتونید نه هیچ کس دیگه. وقتی آرامشتون را وابسته به رفتارهای به ظاهر مبادی آداب همسر آیندتون ترسیم می کنید یک زنگ خطری باید باشه براتون.
تشکرشده 8,207 در 1,574 پست
تنها کسی که می تونه به شما آرامش بده خودتونید نه هیچ کس دیگه. وقتی آرامشتون را وابسته به رفتارهای به ظاهر مبادی آداب همسر آیندتون ترسیم می کنید یک زنگ خطری باید باشه براتون.
eli90 (جمعه 26 تیر 94)
سلام عزیزم من هم در گذشته مشکلات مشابه شما داشتم و البته در دوران عقدم جداشم و تمام مشکلات دادگاه و اختلالات روانی همسر وبقیه موارد رو داشتم،به نظر من جدابشی خیلی بهتره،از مهریه هم به عنوان یک اهرم استفاده کن تا شوهرت مجبور بشه طلاقت بده،نگران مشکلات جنسی هم نباش،خدا خودش بهت صبر و ایمان بهتری میده،فقط خودتو راحت کن و شما محکوم به تحمل یک زندگی نیستی،با ارزوی موفقیت
eli90 (جمعه 26 تیر 94)
تشکرشده 12 در 8 پست
ممنونم از همگی فقط کاش یکی بهم توصیه های که تجربه کرده رو بده.نمیخوام در آینده بگم مثلا نباید اینکارو میکردم چون لجشونو در آوردم .یا مثلا باید کاری میکردم که زودتر خلاص شم یا برای جهاز باید کاری میکردم که با احترام دو طرف برم جمعش کنم بیارمشو...
کاش تجربه های خودتون و اطرافیانتون رو بهم بگید که خدایی نکرده مسیله حادی برام پیش نیاد.
تشکرشده 15 در 11 پست
سلام عزیزم من فقط خواستم بگم هیچوقت توی زندگیت ناامید نباش..
خدابزرگه.ب نظرم شما بهترین کارو میکنی نگران مشکلات بعد طلاق نباش.فقط ازخدا کمک بخواه باخدا راز و نیاز کن.ان شاءالله ی ادم خیلی خوب و شایسته رو جلو راهت قرارمیده.
تشکرشده 40 در 16 پست
من كارشناس روانشناسي نيستم كه راجع به جدا شدن يا نشدنتون نظر بدم، اما ٢ نكته رو جهت اطلاع مي گم يكي به عنوان كارشناس حقوقي و ديگري به عنوان يك انسان:
اول اينكه از نظر حقوقي شما مي تونيد به استناد مشكل جنسي همسرتون، و اختلالات رواني وشخصيتي ايشون و ندادن نفقه و ضرب و شتمي كه انجام دادند و ....از دادگاه تقاضاي طلاق كنيد و منتظر دعوي طلاق از طرف همسرتون نمونيد. و توصيه مي كنم براي طرح دعوي طلاق حتما حتما وكيل بگيرين و راسا اقدام نكنين.
نكته دوم كه به عنوان يك انسان عرض ميكنم اينه كه حفظ عزت و كرامت انساني و ااحساس اعتماد به نفس و برخورداري از عشق ومحبت به نظرم بر پاسخگويي به نياز جنسي اولويت داره و اسلسا وجه افتراق انسان و حيوان هم اولويت دادن به همين عشق و محبت و كرامت انساني هست.
تشکرشده 12 در 8 پست
ممنونم از پاسختونالان که دیگه جدی جدی دارم طلاق میگسرم. خیلی به بعدش فکر میکنم و تاپیک های طلاق رو میخونم و یه علامت سوال بزرگ برام پیش اومده چرا اگه تو زندگی اینقدر زجر کشیدن ولی میان از غ و غصه بعد طلافق میپن?من الان ننزدیگ یک ساله جدا از شوهرم زندگی میکنم. چرا هر روز حال بهتر میشه. یعنی من غیر عادیم? من وقتی تو زندگی بودم ۳ ماهه آخر رو آزمایشش کردم بهش محبت کردم حرفشو گوش دادم و عصبانیش نکردم ببینم چی میشه ولی متاسفانه هر روز پرو تر میشد من تو اون سه ماه حسابی یه حسی داشتم یه غم بزرگ که باعث میشد شب از تو خواب بپرم چون خیلی به طلاق فکر میکردم بنظرتون اون روزا ی کوفتی روزای سوگواری من بوده?من الان شدیدا حالم خوبه مامان بابام هم خیلی بهتر شددن کلی میخوامموفق بشم و خوش بذرونم تو جمع فامیل هم معروف شدم به یه دختر که تاوپای جونش پای شوهرش مونده و همه برام دل میسوزونن واقعی ،و این اصلا ناراحتم نمیکنه.و هر کس میفهمه یه کار غیر طبیع از شوهر سابقم تعریفومیکنه که میگه باورم نمیشده داماد این خانواده این باشه.ولی در کل نمیگم اصلا ناراحت نیستم یا از هنیشه شادترم نه رل مثل اون دخترا احساس بی اعتماد بنفسی یا غصه و افسردگی نمیکتم .
- - - Updated - - -
ببخشید با گوشی تایپ کردم و خیلی اشتباه تایپی داشتم.دوستان بنظرتون ممکنه الان هنوز اوج فاجعه رو نفهمیدن و دارم از مشکلات تنهایی فرار میکتن?آخه بعد یه سال تنهایی و بلاتکلیفی مگه مشکل دیپه ای عم هست که بعدا باهاش مواجه بشم.
تشکرشده 345 در 183 پست
نه دیگه طلاق که فقط به خوندن صیغه طلاق نیست
شما خیلی وقت پیش طلاق گرفتی و شروع کردی به گذروندن دوره بعد طلاق و الانم داری میگذرونی(حداقل 2سال باید بگذره)
نشون به اون نشون که روز به روز داری بهتر میشی
از اولین پستی که تو این سایت گذاشتی تا همین آخریو بشین بخون خودت متوجه میشی که روند زندگیت خوب پیش میره
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)