من دوست ندارم حرف های سطح پایین یک عده از افراد رو طوطی وار اینجا کپی پیست کنم حتی اگر اون افراد روانشناسان باشن؛ که سرت رو گرم کارهای دیگه ای کن، جذاب باش، شاداب باش، بیخیال شو، سعی کن تغییرش بدی با رفتارت، حس تامین بهش بده و ... کسانی هم که دارن این مدلی بهتون مشاوره میدن در حقتون ظلم میکنن.
شما تصور کن قصد آب تنی و شنا کردین و در پس این قصد، انگیزه ی بالاتری که همانا ایجاد لحظات مفرح براتون و بالا بردن روحیه تون برای انجام کارهای دیگه هست وجود داره. برای همین از وقت تون، انرژی تون، پولتون و... هزینه کردین تا به استخری برسین و به هدفتون که آب تنی و شنا و نهایتا خوش گذروندن ساعاتتون هست دست پیدا کنین. اونجا میبینین توی استخر آبی موجود نیست! در اینحالت یه عده ای میگن اشکالی نداره خودتو با کارای دیگه سرگرم کن و بیخیال باش و خودتو شاد نشون بده و ... به نظرتون این پیشنهاد درسته؟ منطقیه؟ اگر قرار بود با کارای دیگه خودتو سرگرم کنی و بیخیال باشی و بدون رفتن به استخر هم روحیه ت شاد باشه (در این حالت حتی شادابی شما رو هم این استخر تامین میکرد که تصمیم گرفتین اونجا مراجعه کنین) و .... اصلا چرا این همه هزینه پرداخت میکردی برای رسیدن به استخر؟ مینشستی خونه تون یا فوقش میرفتی خرید، خونه ی اقوام و ...
ازدواج هم مثل همینه، شما ازدواج کردی که کانون محبت و توجه کسی قرار بگیری، از وجودش لذت ببری و حضورت لذتبخش اون باشه، تفریحات 2 نفره و انگیزه ای که همسر در تو ایجاد میکنه بهت انرژی بده و ... اگر قرار بود بدون حضور همسرت، شاد باشی، سرت گرم باشه، نیاز جنسیتو سرکوب میکردی، هزینه های مالیت با خودت بود همگی، برای خودت تفریحات دوستانه و یا تک نفری ترتیب میدادی و ... چرا اصلا ازدواج کردی؟ که نگهدار پیر زنی الزایمری باشی و با بچه ای کوچیک سر و کله بزنی؟ هدفت از ازدواج اینا بود؟
از دید من خاتمه ی این زندگی به صلاحه و کارت از اول اشتباه بوده که تو نوعروسی که باید به فکر نیاز جنسیت و سر و وضع و خوشگذرونی و ... میبودی پرستای تمام وقت بدون مواجب مادر شوهرتو قبول کردی.
علاقه مندی ها (Bookmarks)