هرجور تونستید به پزشک تنها صحبت کنید وبگید که حالت ثابتی نداره. و ازشون بخواهید که اگه صلاح میدونن دارو تجویز کنن تا یکم آروم شه. خیلی جالبه، قبل از اینکه من برم با مشاورمون حرف بزنم خانمم چند جلسه ای رفته بود وقتی مشاورمون منو دید به خانمم گفته بود جوری شما تعریف کردی من فکر میکردم همسرتون ادم عصبی و دیوونه ای هست. الان مادرخانمم که مخالف جدا شدن هست و میگه به هیچ وجه نمیزارم جدا شین، خانمم با مادرش بدشده و یسری حرفای بی ربط میزنه. شاید برای خیلی از خانمهایی که این پست رامیخونن تعجب برانگیز باشه که دختری پشت سر مادرش بد بگه. همه فهمیدن که مشکلش واقعا مسئله روحی هست. منم کاملا درک میکنم که شما دوس ندارید ازشون جدا شین چون درکل ازش راضی هستین ولی باید یه راهی برای متقاعد کردنش برای رفتن به مشاوره و روانکاوی پیدا کنید. مطمئنا بعد این مدت همسرتونو میشناسید و میدونید نقطه ضعفش چیه. درمورد سیگار کشیدن هم فکر میکنید بعدا مشکل ساز میشه باهاش برخورد کنید ازش بپرسین چرا میکشی و باکی میری، به هرحال شما یکم قاطعانه تر برخورد کنید ازتون بیشتر حساب میبره. نگاه به جیغ و دادش نکنید یه مرد تو هر موقعیتی از زنش قاطغیت ببینه، حساب میبره. این دوران، دوران خیلی سختیه و خسته کننده، شما سعی کنید قویتر باشید. شخصیت متزلزلشو تحمل کنید. بنظر من اگه از کسی حساب میبره پا اون نفر رو هم بکشید وسط، کسی که موافق نظرات شما باشه و کمکتون کنه. بنظر من و با توجه به تجربه من استفاده از داروها ضد افسردگی میتونه کمک بزرگی برای بهبود شرایط همسرتون باشه. موردی دیدین بگین شاید بشه کمکی کرد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)